چرا امام حسین (علیه السلام) در زمان معاویه قیام نکردند؟
شرح پرسش: با این که هم حکومت معاویه و هم حکومت یزید ناپاک، ناحق و ظالمانه بود، اما چرا امام حسین (علیه السلام) در زمان معاویه قیام نکردند، ولی در زمان یزید قیام نمودند؟ پاسخ: علت عدم قیام امام حسین (علیه‌السلام) در زمان معاویه، تفاوت نوع حکومت یزید و معاویه بود. به تعبیر دیگر، همان عللی که موجب صلح امام حسن (علیه السلام) شد، دلیل خودداری امام حسین (علیه‌السلام) از قیام در زمان معاویه بود. از جمله این عوامل، مهارت خاص معاویه در حل و فصل مشکلات بود؛ لذا مردم آماده قیام در برابر او نبودند. معاویه در میان شخصیت‌های معروف آن عصر از هوش سرشاری برخوردار بود، به طوری که او را (داهیه العرب) می‌گفتند؛ و حتی آن قدر سیاست، هوش، فراست و تدبیر او معروف شده بود که می‌گفتند علی سیاست معاویه را ندارد، وگرنه می‌توانست بر او پیروز شود! و کار به دست معاویه نمی‌افتاد! و شاید در همین رابطه بود که مولا (علیه‌السلام) فرمودند: (لولا کراهیه الغدر لکنت من أدهی الناس)[1] به خدا قسم معاویه از من باهوش‌ تر، با تدبیرتر و با سیاست تر نیست، ولی تقوا مانع می‌شود که هر کاری را انجام دهم. معاویه کهنه کار و کارآزموده بود؛ ولی یزید ناپخته، بی تجربه و فاقد این مهارت‌ها. عامل دیگر، حفظ ظاهر اسلام توسط معاویه بود؛ ولی یزید به هیچ عنوان ولو ظاهری، به اسلام بهایی نمی‌داد. آشکارا شراب می‌خورد و اعلام می‌کرد که اسلام را قبول ندارد. بنابراین شرایط زمانی یزید و معاویه متفاوت بود و با هم قابل مقایسه نبود؛ لذا عمده تفاوئت شیوه برخورد امام حسین (علیه‌السلام) با حاکمان، به همین مسأله بر می‌گردد. موانع قیام امام حسین (علیه‌السلام) در زمان معاویه نکته دیگر آنکه: تا قبل از قیام امام حسین (علیه‌السلام)، بستر و شرایط لازم برای قیام فراهم نبود و موانعی وجود داشت که بدان اشاره می‌کنیم: 1 پیمان صلح امام حسن (علیه‌السلام): پیمان صلح هر چند توسط امام حسن (علیه‌السلام) منعقد شده بود، اما امام حسین (علیه‌السلام) نیز آن را تأیید کرده بود و اگر امام حسین (علیه‌السلام) بر خلاف تعهد خود قیام می‌کرد، معاویه با تبلیغات گسترده، صدای حق طلبی امام را خاموش می‌کرد. آن حضرت در زمان حیات برادرش امام حسن (علیه‌السلام) متعهد شده بود که تا وقتی معاویه زنده است، بر ضد او دست به شمشیر نبرد. با اینحال اینگونه هم نبود که امام حسین (علیه‌السلام) کاملا سکوت کنند و اعمال معاویه را تأیید نمایند؛ بلکه با سخنرانی‌ها و تبلیغات‌ خود سعی در آگاهی جامعه و آماده سازی نیروهای مخلص برای تدارک قیام بودند که بیان خواهیم کرد. 2 پذیرش و مقبولیت حکومت معاویه از سوی مردم: معاویه با تبلیغات گسترده‌ای که صورت داده بود، با فریب افکار عمومی، به حکومت خود مشروعیت و در واقع مقبولیت بخشیده بود. هر چند از زوایای مختلف، حکومت معاویه پایه و اساس مشروعی نداشت و خلافتش غصبی و نامشروع تلقی می‌شد، اما او با فریب و ترفندهایی که به کار می‌گرفت، شماری از مسلمانان و شامیان را برای پذیرش حکومتش آماده ساخت. دلائلی که معاویه برای مشروعیت حکومتش بدانها توسل می‌جست، یکی ادعای خونخواهی عثمان بود. او مدعی بود که عثمان مظلوم کشته شده و من صاحب خون او هستم. بنابراین باید حکومت به من برسد. دومین مسأله، حکمیت و جریانی که بعد از واقعه صفین روی داد، بود. حماقت ابوموسی اشعری و نیرنگ عمرو عاص، باعث شد تا معاویه حکومت خود را مشروع بداند. مسأله سوم، پیمان صلح و معاهده منعقده شده با امام حسن (علیه‌السلام) در سال 41 هجری بود. و چهارم آنکه می‌گفت مردم با من بیعت کرده‌اند و این بیعت را دلیلی بر قانونی بودن حکومت خود بشمار می‌آورد. در دوران خلافت معاویه، 20سال امام حسین (علیه‌السلام) در مدینه، مظلومانه در میان امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) صبر کردند. ایشان نمی‌توانستند در خطبه نماز جمعه سخنرانی کنند؛ چون چنین اجازه‌ای به او نمی‌دادند. خطیب جمعه باید توسط معاویه انتخاب می‌شد و موظف به لعن علی (علیه‌السلام) بود. امام هم بنشینند و گوش کنند! اگر اباعبدالله (علیه‌السلام) در چنین شرایطی قیام می‌کرد، حداکثر نتیجه‌ای که حاصل می‌شد این بود که عده‌ای از مردم که انسانهای خوب و صالح را دوست می‌داشتند، می‌گفتند حیف شد که امام حسین (علیه‌السلام) از دست رفت. بعد از چندی هم نام او فراموش می‌شد. ما شیعیان چند بار نام عمرو بن حمق یا رشید هجری را شنیده‌ایم و می‌شناسیم؟ زید بن علی بن الحسین (علیه‌السلام) چه شد؟ ما چه مقدار از تاریخ او را می‌دانیم؟ با اینکه قیام او مقدس هم بود. اما آیا عزاداری برای او برپا می‌شود؟ اگر امام حسین (علیه‌السلام) در آن شرایط بر علیه معاویه قیام می‌کرد، او نیز نهایتا سرانجامی مانند آنها پیدا می‌کرد. البته این سخن بدان معنا نیست که قیام امام، برای شهرت و آوازه بود؛ بلکه منظور این است که در آن شرایط، امام نمی‌توانست سرنوشت ساز باشد و تا جهان باقی است، الگو بوده و از نورش استفاده برند. به بیان دیگر، در آن شرایط امام نمی‌توانست به نحو کامل و اتم از این قیام بهره‌‌برداری کند. در زمان معاویه، مردم از حضرت استقبال نمی‌کردند، برای اینکه معاویه کارهای خود را با شیطنت انجام می‌داد و مثل یزید بدون سیاست اقدام نمی‌کرد. معاویه از روی شیطنت و رندی و با ژستی مقدس مأبانه، در جایی که بین امام حسین (علیه‌السلام) و معاویه گفتگو و مجادله‌ای صورت گرفت، آن حضرت را از غیبت یزید نهی می‌کرد! معاویه گفت: اینکه گفتی مادرت از مادر یزید بهتر است، راست گفتی؛ چون اگر جز این نبود که فاطمه از قریش بود و مادر یزید از قریش نیست، کافی بود. این همان عصبیت ملی گرایی و قوم گرایی است. معاویه گفت: علاوه بر اینکه مادر تو از قریش است، دختر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) هم هست، پس مسلما مادر تو بهتر است. اما اینکه گفتی پدر تو از پدر یزید بهتر است، جای تأمل دارد؛ چون می‌دانی که پدر یزید و پدر تو با هم مبارزه کردند، و خدا به نفع پدر یزید حکم کرد و اما خودت که گفتی از یزید بهتر هستی، نه اینگونه نیست. یزید برای جامعه اسلامی بهتر است. حضرت فرمودند: (می‌گویی یزید شرابخوار از من بهتر است؟) سیاست معاویه را ببینید. در جواب امام گفت: آقا! از پسر عمویت[2] غیبت نکن! دلیل برتری یزید این است که تو غیبت او را می‌کنی، ولی او غیبت تو را نمی‌کند![3] لذا دلیل اینکه امام حسین (علیه‌السلام) در زمان معاویه قیام نکرد، این بود که شرایط بگونه‌ای نبود تا امام بتواند رسالت خود را با مظلومیت و شهادت خود در تاریخ ثبت کند تا جاودانه بماند و در تاریخ گم نشود. اما در زمان یزید مبادرت به چنین قیام حساب شده‌ای کرد. نقشه الهی و ماهرانه‌ای که امام آنگونه‌ای به شهادت برسد و نامش الی الابد همچون چراغ فروزان همه عالم را در همه زمانها روشن کند. چنان که کفار و بت پرستان و یهودیان و مسیحیان درباره امام (علیه‌السلام) سخنها گفته و اعمال ویژه‌ای را انجام دهند.[4] نقل است که در بسیاری از شهرهای هندوستان در شب تاسوعا و عاشورا، هندوهای بت پرست آتش روشن می‌کنند و به یاد سید الشهداء (علیه‌السلام) با پای برهنه وارد آتش می‌شوند.[5] بنابراین اگر جایی انسان در تکلیف و ظیفه خویش متحیر ماند، نور حسین بن علی (علیه‌السلام) و چراغ هدایتی که او برافروخت، تکلیف انسان را مشخص می‌کند. اگر همه چیز مورد تحریف و تقطیع واقع شده باشد کما اینکه تفسیر قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مورد تحریف قرار داده و می‌دهند اما کشته شدن امام حسین (علیه‌السلام) به خاطر دینش، نمی‌تواند مورد تحریف واقع شود. ولذا دشمن در صدد است تا از راههای گوناگون، این نهضت عظیم را کم ارزش و بی اعتبار جلوه دهد. پی‌نوشت‌ها: [1] - نهج البلاغه: خطبه 200. [2] - چون دو تیره از قریش بودند، به یکدیگر پسر عمو می‌گفتند. [3] - الفتوح: ج 4، ص 240 الی 244. [4] - با اندک تلخیص و تغییر: آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، مجلس پنجم. [5] - در پرتو آذرخش: ص 74. www.sibtayn.com
عنوان سوال:

چرا امام حسین (علیه السلام) در زمان معاویه قیام نکردند؟


پاسخ:

شرح پرسش:
با این که هم حکومت معاویه و هم حکومت یزید ناپاک، ناحق و ظالمانه بود، اما چرا امام حسین (علیه السلام) در زمان معاویه قیام نکردند، ولی در زمان یزید قیام نمودند؟

پاسخ:
علت عدم قیام امام حسین (علیه‌السلام) در زمان معاویه، تفاوت نوع حکومت یزید و معاویه بود. به تعبیر دیگر، همان عللی که موجب صلح امام حسن (علیه السلام) شد، دلیل خودداری امام حسین (علیه‌السلام) از قیام در زمان معاویه بود. از جمله این عوامل، مهارت خاص معاویه در حل و فصل مشکلات بود؛ لذا مردم آماده قیام در برابر او نبودند.
معاویه در میان شخصیت‌های معروف آن عصر از هوش سرشاری برخوردار بود، به طوری که او را (داهیه العرب) می‌گفتند؛ و حتی آن قدر سیاست، هوش، فراست و تدبیر او معروف شده بود که می‌گفتند علی سیاست معاویه را ندارد، وگرنه می‌توانست بر او پیروز شود! و کار به دست معاویه نمی‌افتاد! و شاید در همین رابطه بود که مولا (علیه‌السلام) فرمودند: (لولا کراهیه الغدر لکنت من أدهی الناس)[1] به خدا قسم معاویه از من باهوش‌ تر، با تدبیرتر و با سیاست تر نیست، ولی تقوا مانع می‌شود که هر کاری را انجام دهم.
معاویه کهنه کار و کارآزموده بود؛ ولی یزید ناپخته، بی تجربه و فاقد این مهارت‌ها. عامل دیگر، حفظ ظاهر اسلام توسط معاویه بود؛ ولی یزید به هیچ عنوان ولو ظاهری، به اسلام بهایی نمی‌داد. آشکارا شراب می‌خورد و اعلام می‌کرد که اسلام را قبول ندارد.
بنابراین شرایط زمانی یزید و معاویه متفاوت بود و با هم قابل مقایسه نبود؛ لذا عمده تفاوئت شیوه برخورد امام حسین (علیه‌السلام) با حاکمان، به همین مسأله بر می‌گردد.

موانع قیام امام حسین (علیه‌السلام) در زمان معاویه
نکته دیگر آنکه: تا قبل از قیام امام حسین (علیه‌السلام)، بستر و شرایط لازم برای قیام فراهم نبود و موانعی وجود داشت که بدان اشاره می‌کنیم:

1 پیمان صلح امام حسن (علیه‌السلام):
پیمان صلح هر چند توسط امام حسن (علیه‌السلام) منعقد شده بود، اما امام حسین (علیه‌السلام) نیز آن را تأیید کرده بود و اگر امام حسین (علیه‌السلام) بر خلاف تعهد خود قیام می‌کرد، معاویه با تبلیغات گسترده، صدای حق طلبی امام را خاموش می‌کرد. آن حضرت در زمان حیات برادرش امام حسن (علیه‌السلام) متعهد شده بود که تا وقتی معاویه زنده است، بر ضد او دست به شمشیر نبرد. با اینحال اینگونه هم نبود که امام حسین (علیه‌السلام) کاملا سکوت کنند و اعمال معاویه را تأیید نمایند؛ بلکه با سخنرانی‌ها و تبلیغات‌ خود سعی در آگاهی جامعه و آماده سازی نیروهای مخلص برای تدارک قیام بودند که بیان خواهیم کرد.

2 پذیرش و مقبولیت حکومت معاویه از سوی مردم:
معاویه با تبلیغات گسترده‌ای که صورت داده بود، با فریب افکار عمومی، به حکومت خود مشروعیت و در واقع مقبولیت بخشیده بود. هر چند از زوایای مختلف، حکومت معاویه پایه و اساس مشروعی نداشت و خلافتش غصبی و نامشروع تلقی می‌شد، اما او با فریب و ترفندهایی که به کار می‌گرفت، شماری از مسلمانان و شامیان را برای پذیرش حکومتش آماده ساخت.
دلائلی که معاویه برای مشروعیت حکومتش بدانها توسل می‌جست، یکی ادعای خونخواهی عثمان بود. او مدعی بود که عثمان مظلوم کشته شده و من صاحب خون او هستم. بنابراین باید حکومت به من برسد. دومین مسأله، حکمیت و جریانی که بعد از واقعه صفین روی داد، بود. حماقت ابوموسی اشعری و نیرنگ عمرو عاص، باعث شد تا معاویه حکومت خود را مشروع بداند. مسأله سوم، پیمان صلح و معاهده منعقده شده با امام حسن (علیه‌السلام) در سال 41 هجری بود. و چهارم آنکه می‌گفت مردم با من بیعت کرده‌اند و این بیعت را دلیلی بر قانونی بودن حکومت خود بشمار می‌آورد.
در دوران خلافت معاویه، 20سال امام حسین (علیه‌السلام) در مدینه، مظلومانه در میان امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) صبر کردند. ایشان نمی‌توانستند در خطبه نماز جمعه سخنرانی کنند؛ چون چنین اجازه‌ای به او نمی‌دادند. خطیب جمعه باید توسط معاویه انتخاب می‌شد و موظف به لعن علی (علیه‌السلام) بود. امام هم بنشینند و گوش کنند! اگر اباعبدالله (علیه‌السلام) در چنین شرایطی قیام می‌کرد، حداکثر نتیجه‌ای که حاصل می‌شد این بود که عده‌ای از مردم که انسانهای خوب و صالح را دوست می‌داشتند، می‌گفتند حیف شد که امام حسین (علیه‌السلام) از دست رفت. بعد از چندی هم نام او فراموش می‌شد. ما شیعیان چند بار نام عمرو بن حمق یا رشید هجری را شنیده‌ایم و می‌شناسیم؟ زید بن علی بن الحسین (علیه‌السلام) چه شد؟ ما چه مقدار از تاریخ او را می‌دانیم؟ با اینکه قیام او مقدس هم بود. اما آیا عزاداری برای او برپا می‌شود؟ اگر امام حسین (علیه‌السلام) در آن شرایط بر علیه معاویه قیام می‌کرد، او نیز نهایتا سرانجامی مانند آنها پیدا می‌کرد. البته این سخن بدان معنا نیست که قیام امام، برای شهرت و آوازه بود؛ بلکه منظور این است که در آن شرایط، امام نمی‌توانست سرنوشت ساز باشد و تا جهان باقی است، الگو بوده و از نورش استفاده برند. به بیان دیگر، در آن شرایط امام نمی‌توانست به نحو کامل و اتم از این قیام بهره‌‌برداری کند.
در زمان معاویه، مردم از حضرت استقبال نمی‌کردند، برای اینکه معاویه کارهای خود را با شیطنت انجام می‌داد و مثل یزید بدون سیاست اقدام نمی‌کرد. معاویه از روی شیطنت و رندی و با ژستی مقدس مأبانه، در جایی که بین امام حسین (علیه‌السلام) و معاویه گفتگو و مجادله‌ای صورت گرفت، آن حضرت را از غیبت یزید نهی می‌کرد! معاویه گفت: اینکه گفتی مادرت از مادر یزید بهتر است، راست گفتی؛ چون اگر جز این نبود که فاطمه از قریش بود و مادر یزید از قریش نیست، کافی بود. این همان عصبیت ملی گرایی و قوم گرایی است. معاویه گفت: علاوه بر اینکه مادر تو از قریش است، دختر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) هم هست، پس مسلما مادر تو بهتر است. اما اینکه گفتی پدر تو از پدر یزید بهتر است، جای تأمل دارد؛ چون می‌دانی که پدر یزید و پدر تو با هم مبارزه کردند، و خدا به نفع پدر یزید حکم کرد و اما خودت که گفتی از یزید بهتر هستی، نه اینگونه نیست. یزید برای جامعه اسلامی بهتر است. حضرت فرمودند: (می‌گویی یزید شرابخوار از من بهتر است؟) سیاست معاویه را ببینید. در جواب امام گفت: آقا! از پسر عمویت[2] غیبت نکن! دلیل برتری یزید این است که تو غیبت او را می‌کنی، ولی او غیبت تو را نمی‌کند![3]
لذا دلیل اینکه امام حسین (علیه‌السلام) در زمان معاویه قیام نکرد، این بود که شرایط بگونه‌ای نبود تا امام بتواند رسالت خود را با مظلومیت و شهادت خود در تاریخ ثبت کند تا جاودانه بماند و در تاریخ گم نشود. اما در زمان یزید مبادرت به چنین قیام حساب شده‌ای کرد. نقشه الهی و ماهرانه‌ای که امام آنگونه‌ای به شهادت برسد و نامش الی الابد همچون چراغ فروزان همه عالم را در همه زمانها روشن کند. چنان که کفار و بت پرستان و یهودیان و مسیحیان درباره امام (علیه‌السلام) سخنها گفته و اعمال ویژه‌ای را انجام دهند.[4] نقل است که در بسیاری از شهرهای هندوستان در شب تاسوعا و عاشورا، هندوهای بت پرست آتش روشن می‌کنند و به یاد سید الشهداء (علیه‌السلام) با پای برهنه وارد آتش می‌شوند.[5]
بنابراین اگر جایی انسان در تکلیف و ظیفه خویش متحیر ماند، نور حسین بن علی (علیه‌السلام) و چراغ هدایتی که او برافروخت، تکلیف انسان را مشخص می‌کند. اگر همه چیز مورد تحریف و تقطیع واقع شده باشد کما اینکه تفسیر قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مورد تحریف قرار داده و می‌دهند اما کشته شدن امام حسین (علیه‌السلام) به خاطر دینش، نمی‌تواند مورد تحریف واقع شود. ولذا دشمن در صدد است تا از راههای گوناگون، این نهضت عظیم را کم ارزش و بی اعتبار جلوه دهد.

پی‌نوشت‌ها:
[1] - نهج البلاغه: خطبه 200.
[2] - چون دو تیره از قریش بودند، به یکدیگر پسر عمو می‌گفتند.
[3] - الفتوح: ج 4، ص 240 الی 244.
[4] - با اندک تلخیص و تغییر: آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، مجلس پنجم.
[5] - در پرتو آذرخش: ص 74.
www.sibtayn.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین