شرح پرسش: با این که هم حکومت معاویه و هم حکومت یزید ناپاک، ناحق و ظالمانه بود، اما چرا امام حسین (علیه السلام) در زمان معاویه قیام نکردند، ولی در زمان یزید قیام نمودند؟ پاسخ: علت عدم قیام امام حسین (علیهالسلام) در زمان معاویه، تفاوت نوع حکومت یزید و معاویه بود. به تعبیر دیگر، همان عللی که موجب صلح امام حسن (علیه السلام) شد، دلیل خودداری امام حسین (علیهالسلام) از قیام در زمان معاویه بود. از جمله این عوامل، مهارت خاص معاویه در حل و فصل مشکلات بود؛ لذا مردم آماده قیام در برابر او نبودند. معاویه در میان شخصیتهای معروف آن عصر از هوش سرشاری برخوردار بود، به طوری که او را (داهیه العرب) میگفتند؛ و حتی آن قدر سیاست، هوش، فراست و تدبیر او معروف شده بود که میگفتند علی سیاست معاویه را ندارد، وگرنه میتوانست بر او پیروز شود! و کار به دست معاویه نمیافتاد! و شاید در همین رابطه بود که مولا (علیهالسلام) فرمودند: (لولا کراهیه الغدر لکنت من أدهی الناس)[1] به خدا قسم معاویه از من باهوش تر، با تدبیرتر و با سیاست تر نیست، ولی تقوا مانع میشود که هر کاری را انجام دهم. معاویه کهنه کار و کارآزموده بود؛ ولی یزید ناپخته، بی تجربه و فاقد این مهارتها. عامل دیگر، حفظ ظاهر اسلام توسط معاویه بود؛ ولی یزید به هیچ عنوان ولو ظاهری، به اسلام بهایی نمیداد. آشکارا شراب میخورد و اعلام میکرد که اسلام را قبول ندارد. بنابراین شرایط زمانی یزید و معاویه متفاوت بود و با هم قابل مقایسه نبود؛ لذا عمده تفاوئت شیوه برخورد امام حسین (علیهالسلام) با حاکمان، به همین مسأله بر میگردد. موانع قیام امام حسین (علیهالسلام) در زمان معاویه نکته دیگر آنکه: تا قبل از قیام امام حسین (علیهالسلام)، بستر و شرایط لازم برای قیام فراهم نبود و موانعی وجود داشت که بدان اشاره میکنیم: 1 پیمان صلح امام حسن (علیهالسلام): پیمان صلح هر چند توسط امام حسن (علیهالسلام) منعقد شده بود، اما امام حسین (علیهالسلام) نیز آن را تأیید کرده بود و اگر امام حسین (علیهالسلام) بر خلاف تعهد خود قیام میکرد، معاویه با تبلیغات گسترده، صدای حق طلبی امام را خاموش میکرد. آن حضرت در زمان حیات برادرش امام حسن (علیهالسلام) متعهد شده بود که تا وقتی معاویه زنده است، بر ضد او دست به شمشیر نبرد. با اینحال اینگونه هم نبود که امام حسین (علیهالسلام) کاملا سکوت کنند و اعمال معاویه را تأیید نمایند؛ بلکه با سخنرانیها و تبلیغات خود سعی در آگاهی جامعه و آماده سازی نیروهای مخلص برای تدارک قیام بودند که بیان خواهیم کرد. 2 پذیرش و مقبولیت حکومت معاویه از سوی مردم: معاویه با تبلیغات گستردهای که صورت داده بود، با فریب افکار عمومی، به حکومت خود مشروعیت و در واقع مقبولیت بخشیده بود. هر چند از زوایای مختلف، حکومت معاویه پایه و اساس مشروعی نداشت و خلافتش غصبی و نامشروع تلقی میشد، اما او با فریب و ترفندهایی که به کار میگرفت، شماری از مسلمانان و شامیان را برای پذیرش حکومتش آماده ساخت. دلائلی که معاویه برای مشروعیت حکومتش بدانها توسل میجست، یکی ادعای خونخواهی عثمان بود. او مدعی بود که عثمان مظلوم کشته شده و من صاحب خون او هستم. بنابراین باید حکومت به من برسد. دومین مسأله، حکمیت و جریانی که بعد از واقعه صفین روی داد، بود. حماقت ابوموسی اشعری و نیرنگ عمرو عاص، باعث شد تا معاویه حکومت خود را مشروع بداند. مسأله سوم، پیمان صلح و معاهده منعقده شده با امام حسن (علیهالسلام) در سال 41 هجری بود. و چهارم آنکه میگفت مردم با من بیعت کردهاند و این بیعت را دلیلی بر قانونی بودن حکومت خود بشمار میآورد. در دوران خلافت معاویه، 20سال امام حسین (علیهالسلام) در مدینه، مظلومانه در میان امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) صبر کردند. ایشان نمیتوانستند در خطبه نماز جمعه سخنرانی کنند؛ چون چنین اجازهای به او نمیدادند. خطیب جمعه باید توسط معاویه انتخاب میشد و موظف به لعن علی (علیهالسلام) بود. امام هم بنشینند و گوش کنند! اگر اباعبدالله (علیهالسلام) در چنین شرایطی قیام میکرد، حداکثر نتیجهای که حاصل میشد این بود که عدهای از مردم که انسانهای خوب و صالح را دوست میداشتند، میگفتند حیف شد که امام حسین (علیهالسلام) از دست رفت. بعد از چندی هم نام او فراموش میشد. ما شیعیان چند بار نام عمرو بن حمق یا رشید هجری را شنیدهایم و میشناسیم؟ زید بن علی بن الحسین (علیهالسلام) چه شد؟ ما چه مقدار از تاریخ او را میدانیم؟ با اینکه قیام او مقدس هم بود. اما آیا عزاداری برای او برپا میشود؟ اگر امام حسین (علیهالسلام) در آن شرایط بر علیه معاویه قیام میکرد، او نیز نهایتا سرانجامی مانند آنها پیدا میکرد. البته این سخن بدان معنا نیست که قیام امام، برای شهرت و آوازه بود؛ بلکه منظور این است که در آن شرایط، امام نمیتوانست سرنوشت ساز باشد و تا جهان باقی است، الگو بوده و از نورش استفاده برند. به بیان دیگر، در آن شرایط امام نمیتوانست به نحو کامل و اتم از این قیام بهرهبرداری کند. در زمان معاویه، مردم از حضرت استقبال نمیکردند، برای اینکه معاویه کارهای خود را با شیطنت انجام میداد و مثل یزید بدون سیاست اقدام نمیکرد. معاویه از روی شیطنت و رندی و با ژستی مقدس مأبانه، در جایی که بین امام حسین (علیهالسلام) و معاویه گفتگو و مجادلهای صورت گرفت، آن حضرت را از غیبت یزید نهی میکرد! معاویه گفت: اینکه گفتی مادرت از مادر یزید بهتر است، راست گفتی؛ چون اگر جز این نبود که فاطمه از قریش بود و مادر یزید از قریش نیست، کافی بود. این همان عصبیت ملی گرایی و قوم گرایی است. معاویه گفت: علاوه بر اینکه مادر تو از قریش است، دختر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) هم هست، پس مسلما مادر تو بهتر است. اما اینکه گفتی پدر تو از پدر یزید بهتر است، جای تأمل دارد؛ چون میدانی که پدر یزید و پدر تو با هم مبارزه کردند، و خدا به نفع پدر یزید حکم کرد و اما خودت که گفتی از یزید بهتر هستی، نه اینگونه نیست. یزید برای جامعه اسلامی بهتر است. حضرت فرمودند: (میگویی یزید شرابخوار از من بهتر است؟) سیاست معاویه را ببینید. در جواب امام گفت: آقا! از پسر عمویت[2] غیبت نکن! دلیل برتری یزید این است که تو غیبت او را میکنی، ولی او غیبت تو را نمیکند![3] لذا دلیل اینکه امام حسین (علیهالسلام) در زمان معاویه قیام نکرد، این بود که شرایط بگونهای نبود تا امام بتواند رسالت خود را با مظلومیت و شهادت خود در تاریخ ثبت کند تا جاودانه بماند و در تاریخ گم نشود. اما در زمان یزید مبادرت به چنین قیام حساب شدهای کرد. نقشه الهی و ماهرانهای که امام آنگونهای به شهادت برسد و نامش الی الابد همچون چراغ فروزان همه عالم را در همه زمانها روشن کند. چنان که کفار و بت پرستان و یهودیان و مسیحیان درباره امام (علیهالسلام) سخنها گفته و اعمال ویژهای را انجام دهند.[4] نقل است که در بسیاری از شهرهای هندوستان در شب تاسوعا و عاشورا، هندوهای بت پرست آتش روشن میکنند و به یاد سید الشهداء (علیهالسلام) با پای برهنه وارد آتش میشوند.[5] بنابراین اگر جایی انسان در تکلیف و ظیفه خویش متحیر ماند، نور حسین بن علی (علیهالسلام) و چراغ هدایتی که او برافروخت، تکلیف انسان را مشخص میکند. اگر همه چیز مورد تحریف و تقطیع واقع شده باشد کما اینکه تفسیر قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مورد تحریف قرار داده و میدهند اما کشته شدن امام حسین (علیهالسلام) به خاطر دینش، نمیتواند مورد تحریف واقع شود. ولذا دشمن در صدد است تا از راههای گوناگون، این نهضت عظیم را کم ارزش و بی اعتبار جلوه دهد. پینوشتها: [1] - نهج البلاغه: خطبه 200. [2] - چون دو تیره از قریش بودند، به یکدیگر پسر عمو میگفتند. [3] - الفتوح: ج 4، ص 240 الی 244. [4] - با اندک تلخیص و تغییر: آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، مجلس پنجم. [5] - در پرتو آذرخش: ص 74. www.sibtayn.com
شرح پرسش:
با این که هم حکومت معاویه و هم حکومت یزید ناپاک، ناحق و ظالمانه بود، اما چرا امام حسین (علیه السلام) در زمان معاویه قیام نکردند، ولی در زمان یزید قیام نمودند؟
پاسخ:
علت عدم قیام امام حسین (علیهالسلام) در زمان معاویه، تفاوت نوع حکومت یزید و معاویه بود. به تعبیر دیگر، همان عللی که موجب صلح امام حسن (علیه السلام) شد، دلیل خودداری امام حسین (علیهالسلام) از قیام در زمان معاویه بود. از جمله این عوامل، مهارت خاص معاویه در حل و فصل مشکلات بود؛ لذا مردم آماده قیام در برابر او نبودند.
معاویه در میان شخصیتهای معروف آن عصر از هوش سرشاری برخوردار بود، به طوری که او را (داهیه العرب) میگفتند؛ و حتی آن قدر سیاست، هوش، فراست و تدبیر او معروف شده بود که میگفتند علی سیاست معاویه را ندارد، وگرنه میتوانست بر او پیروز شود! و کار به دست معاویه نمیافتاد! و شاید در همین رابطه بود که مولا (علیهالسلام) فرمودند: (لولا کراهیه الغدر لکنت من أدهی الناس)[1] به خدا قسم معاویه از من باهوش تر، با تدبیرتر و با سیاست تر نیست، ولی تقوا مانع میشود که هر کاری را انجام دهم.
معاویه کهنه کار و کارآزموده بود؛ ولی یزید ناپخته، بی تجربه و فاقد این مهارتها. عامل دیگر، حفظ ظاهر اسلام توسط معاویه بود؛ ولی یزید به هیچ عنوان ولو ظاهری، به اسلام بهایی نمیداد. آشکارا شراب میخورد و اعلام میکرد که اسلام را قبول ندارد.
بنابراین شرایط زمانی یزید و معاویه متفاوت بود و با هم قابل مقایسه نبود؛ لذا عمده تفاوئت شیوه برخورد امام حسین (علیهالسلام) با حاکمان، به همین مسأله بر میگردد.
موانع قیام امام حسین (علیهالسلام) در زمان معاویه
نکته دیگر آنکه: تا قبل از قیام امام حسین (علیهالسلام)، بستر و شرایط لازم برای قیام فراهم نبود و موانعی وجود داشت که بدان اشاره میکنیم:
1 پیمان صلح امام حسن (علیهالسلام):
پیمان صلح هر چند توسط امام حسن (علیهالسلام) منعقد شده بود، اما امام حسین (علیهالسلام) نیز آن را تأیید کرده بود و اگر امام حسین (علیهالسلام) بر خلاف تعهد خود قیام میکرد، معاویه با تبلیغات گسترده، صدای حق طلبی امام را خاموش میکرد. آن حضرت در زمان حیات برادرش امام حسن (علیهالسلام) متعهد شده بود که تا وقتی معاویه زنده است، بر ضد او دست به شمشیر نبرد. با اینحال اینگونه هم نبود که امام حسین (علیهالسلام) کاملا سکوت کنند و اعمال معاویه را تأیید نمایند؛ بلکه با سخنرانیها و تبلیغات خود سعی در آگاهی جامعه و آماده سازی نیروهای مخلص برای تدارک قیام بودند که بیان خواهیم کرد.
2 پذیرش و مقبولیت حکومت معاویه از سوی مردم:
معاویه با تبلیغات گستردهای که صورت داده بود، با فریب افکار عمومی، به حکومت خود مشروعیت و در واقع مقبولیت بخشیده بود. هر چند از زوایای مختلف، حکومت معاویه پایه و اساس مشروعی نداشت و خلافتش غصبی و نامشروع تلقی میشد، اما او با فریب و ترفندهایی که به کار میگرفت، شماری از مسلمانان و شامیان را برای پذیرش حکومتش آماده ساخت.
دلائلی که معاویه برای مشروعیت حکومتش بدانها توسل میجست، یکی ادعای خونخواهی عثمان بود. او مدعی بود که عثمان مظلوم کشته شده و من صاحب خون او هستم. بنابراین باید حکومت به من برسد. دومین مسأله، حکمیت و جریانی که بعد از واقعه صفین روی داد، بود. حماقت ابوموسی اشعری و نیرنگ عمرو عاص، باعث شد تا معاویه حکومت خود را مشروع بداند. مسأله سوم، پیمان صلح و معاهده منعقده شده با امام حسن (علیهالسلام) در سال 41 هجری بود. و چهارم آنکه میگفت مردم با من بیعت کردهاند و این بیعت را دلیلی بر قانونی بودن حکومت خود بشمار میآورد.
در دوران خلافت معاویه، 20سال امام حسین (علیهالسلام) در مدینه، مظلومانه در میان امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) صبر کردند. ایشان نمیتوانستند در خطبه نماز جمعه سخنرانی کنند؛ چون چنین اجازهای به او نمیدادند. خطیب جمعه باید توسط معاویه انتخاب میشد و موظف به لعن علی (علیهالسلام) بود. امام هم بنشینند و گوش کنند! اگر اباعبدالله (علیهالسلام) در چنین شرایطی قیام میکرد، حداکثر نتیجهای که حاصل میشد این بود که عدهای از مردم که انسانهای خوب و صالح را دوست میداشتند، میگفتند حیف شد که امام حسین (علیهالسلام) از دست رفت. بعد از چندی هم نام او فراموش میشد. ما شیعیان چند بار نام عمرو بن حمق یا رشید هجری را شنیدهایم و میشناسیم؟ زید بن علی بن الحسین (علیهالسلام) چه شد؟ ما چه مقدار از تاریخ او را میدانیم؟ با اینکه قیام او مقدس هم بود. اما آیا عزاداری برای او برپا میشود؟ اگر امام حسین (علیهالسلام) در آن شرایط بر علیه معاویه قیام میکرد، او نیز نهایتا سرانجامی مانند آنها پیدا میکرد. البته این سخن بدان معنا نیست که قیام امام، برای شهرت و آوازه بود؛ بلکه منظور این است که در آن شرایط، امام نمیتوانست سرنوشت ساز باشد و تا جهان باقی است، الگو بوده و از نورش استفاده برند. به بیان دیگر، در آن شرایط امام نمیتوانست به نحو کامل و اتم از این قیام بهرهبرداری کند.
در زمان معاویه، مردم از حضرت استقبال نمیکردند، برای اینکه معاویه کارهای خود را با شیطنت انجام میداد و مثل یزید بدون سیاست اقدام نمیکرد. معاویه از روی شیطنت و رندی و با ژستی مقدس مأبانه، در جایی که بین امام حسین (علیهالسلام) و معاویه گفتگو و مجادلهای صورت گرفت، آن حضرت را از غیبت یزید نهی میکرد! معاویه گفت: اینکه گفتی مادرت از مادر یزید بهتر است، راست گفتی؛ چون اگر جز این نبود که فاطمه از قریش بود و مادر یزید از قریش نیست، کافی بود. این همان عصبیت ملی گرایی و قوم گرایی است. معاویه گفت: علاوه بر اینکه مادر تو از قریش است، دختر پیغمبر (صلی الله علیه و آله) هم هست، پس مسلما مادر تو بهتر است. اما اینکه گفتی پدر تو از پدر یزید بهتر است، جای تأمل دارد؛ چون میدانی که پدر یزید و پدر تو با هم مبارزه کردند، و خدا به نفع پدر یزید حکم کرد و اما خودت که گفتی از یزید بهتر هستی، نه اینگونه نیست. یزید برای جامعه اسلامی بهتر است. حضرت فرمودند: (میگویی یزید شرابخوار از من بهتر است؟) سیاست معاویه را ببینید. در جواب امام گفت: آقا! از پسر عمویت[2] غیبت نکن! دلیل برتری یزید این است که تو غیبت او را میکنی، ولی او غیبت تو را نمیکند![3]
لذا دلیل اینکه امام حسین (علیهالسلام) در زمان معاویه قیام نکرد، این بود که شرایط بگونهای نبود تا امام بتواند رسالت خود را با مظلومیت و شهادت خود در تاریخ ثبت کند تا جاودانه بماند و در تاریخ گم نشود. اما در زمان یزید مبادرت به چنین قیام حساب شدهای کرد. نقشه الهی و ماهرانهای که امام آنگونهای به شهادت برسد و نامش الی الابد همچون چراغ فروزان همه عالم را در همه زمانها روشن کند. چنان که کفار و بت پرستان و یهودیان و مسیحیان درباره امام (علیهالسلام) سخنها گفته و اعمال ویژهای را انجام دهند.[4] نقل است که در بسیاری از شهرهای هندوستان در شب تاسوعا و عاشورا، هندوهای بت پرست آتش روشن میکنند و به یاد سید الشهداء (علیهالسلام) با پای برهنه وارد آتش میشوند.[5]
بنابراین اگر جایی انسان در تکلیف و ظیفه خویش متحیر ماند، نور حسین بن علی (علیهالسلام) و چراغ هدایتی که او برافروخت، تکلیف انسان را مشخص میکند. اگر همه چیز مورد تحریف و تقطیع واقع شده باشد کما اینکه تفسیر قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را مورد تحریف قرار داده و میدهند اما کشته شدن امام حسین (علیهالسلام) به خاطر دینش، نمیتواند مورد تحریف واقع شود. ولذا دشمن در صدد است تا از راههای گوناگون، این نهضت عظیم را کم ارزش و بی اعتبار جلوه دهد.
پینوشتها:
[1] - نهج البلاغه: خطبه 200.
[2] - چون دو تیره از قریش بودند، به یکدیگر پسر عمو میگفتند.
[3] - الفتوح: ج 4، ص 240 الی 244.
[4] - با اندک تلخیص و تغییر: آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، مجلس پنجم.
[5] - در پرتو آذرخش: ص 74.
www.sibtayn.com
- [سایر] چرا امام حسین (علیه السلام) در زمان معاویه قیام نکردند؟
- [سایر] چرا امام حسین علیه السلام در زمان معاویه قیام نکردند؟
- [سایر] چرا امام حسین(علیه السلام) در زمان معاویه اقدام به قیام نکردند؟
- [سایر] علت انفعال مردم در برابر سیاستهای معاویه چه بود و چرا امام حسین (علیه السلام) علنی با معاویه برخورد نکردند؟
- [سایر] این درست است که اگر یزید هم مثل معاویه بود امام حسین ع قیام نمیکرد؟ چون ظاهر حفظ میکرد معاویه ولی یزید ریشه میخواست بکنه؟
- [سایر] فعالیتهای امام حسین (علیهالسلام) برای مخالفت با حکومت معاویه چه بود؟
- [سایر] علت صلح و سازش امام حسن (ع) با معاویه چیست؟ آیا جنگ علی (ع) با معاویه، با صلح امام حسن (ع) با معاویه سازگار است و تفاوت در چیست؟
- [سایر] چرا امام حسن با معاویه صلح کرد، ولی امام حسین با یزید جنگید و هر دو سیره واحدی در پیش نگرفتند؟
- [سایر] آیا معاویه از خوبیهای حضرت علی (ع) چیزی میگفته است؟
- [سایر] پیشگویی حضرت علی ع در مورد مرگ معاویه چه بود؟
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است قبر را به اندازه انسان متوسّط یا تا گلوگاه گود کنند، ومیّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتیبهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند، و نیز مستحبّ است جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچهای روی قبر بگیرند و نیز مستحبّ است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و در موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میّت را در لحد گذاشتند، گرههای کفن را باز کنند وصورت میّت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت بر نگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدّت حرکتش دهند وسه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ اًّفْهَمْ یا فلانَ بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمّد واسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: )اًّسْمَعْ افْهَم یا مُحَمَّدِ بنَ عَلی( پس از آن بگویند: )هَل اَنْتَ عَلی العَهْدِ الَذی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَِْ أنْ لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَانّ مُحَمّداً صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیِّدُ النَّبیِّینَ وَخاتَمُ المَرْسَلینَ وَانَّ عَلیّاً أمیرُ المُؤمنِینَ وَسَیّدُ الوَصِیینَ وَاًّمام افْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلی العالَمینَ وَاَنّ الحَسَنَ وَالحُسَیْنَ وَعَلیَّ بْنَ الحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلیّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَمُوسی بْنَ جَعْفَر وَعَلیَّ بْنَ مُوسی وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلی وَعَلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالحَسَنَ بْنَ عَلیّ وَالقائِمَ الحُجََّْ المَهدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ أئِمَُّْ المُؤمِنینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلی الخَلْقِ أجْمَعینَ وَأئِمَتُکَ أئِمَُّْ هُدی بِکَ أبْرار یا فلانَ بْنُ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت وپدرش را بگوید و بعد بگوید: )اًّذا أتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسولَیْنِ مِن عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَن قِبْلَتِکَ وَعَنْ أئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِیجَوابِهِما اللّهُ رَبِّی وَمُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلهِ نَبیّی وَالاسْلامُ دِینی وَالقُرآنُ کِتابیوَالکَعْبَُْ قِبْلَتی وَأمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ أبی طالِب اًّمامی وَالحَسَنُ بْنُ عَلی المُجْتَبی اًّمامی وَالحُسَینُ بْنُ عَلی الشَهیدُ بِکَربَلأ اًّمامی وَعَلی زَیْنُ العابِدینَ اًّمامیوَمُحَمّد الباقِرُ اًّمامی وَجَعْفَر الصادِقُ اًّمامی وَمُوسی الکاظِمُ اًّمامی وَعَلیالرِضا اًّمامی وَمُحَمَّد الجَوادُ اًّمامی وَعَلی الهادِی اًّمامی وَالحَسَنُ العَسْکَرَیُّ اًّمامی وَالحُجَُّْ المُنْتَظَرُ اًّمامی هؤلأ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم أجْمَعینَ أئِمَّتی وَسادَتیوَقادَتی وَشُفَعائی بِهِم أتَوَلّی وَمِنْ أعْدائِهِم أتَبَرَُ فِی الدُنیا وَالاَّخِرَْ ثُمَّ اعْلَم یا فلان بْنَ فُلان( و به جای فلان بن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید بعد بگوید: )اًّنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُ وَأنَّ مُحَمَّداً صَلّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ نِعْمَ الرَسُولُ واَنَّ عَلیَ بْنَ أبی طالِب وَأوْلادَهُ المَعْصومینَ و الأئِمََّْ الاًّثْنَیْ عَشَر نِعْمَ الأئِمََّْ وَأنَ ما جأَ بِهِ مُحَمَّد صَلّی اللّهُ عَلَیهِ وَآلهِ حَقّ وَأنّ المَوْتَ حَقّ وَسُؤالَ مُنْکَر وَنَکیر فِی القَبْرِ حَقّ وَالبَعْثَ حَقّ وَالنُشُورَ حَقّ وَالصِراطَ حَقّ وَالمیزانَ حَقّ وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقّ وَانَّ الجَنََّْ حَقّ وَالنارَ حَقّ وَانَّ السّاعََْ آتیَْ لا رَیْبَ فیها وَأنَ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ پس بگوید أفَهِمْتَ یا فلان( و به جای فلان اسم میّت را بگوید پس از آن بگوید: )ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ اًّلی صِراطً مُسْتَقیم عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیائِکَ فِیمُسْتَقَرً مِن رَّحْمَتِهِ( پس بگوید: )أللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْه وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اًّلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً اللّهُمّ عَفوکَ عَفوَک(.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مستحب است، قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذراعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه، زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است، در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و دردفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن، پارچه ای روی قبر بگیرند، و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهایی که دستور داده شد، پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میت را در لحد گذاشتند، گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد و پیش از آن که لحد را بپوشانند، دست راست را بشانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و بشدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: إسْمَعْ، إفْهَمْ یَا فُلاَنَ بْنَ فُلاَن و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمد است و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: إسْمَعْ، إفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِی پس از آن بگویند: هَلْ أَنْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذی فَارَقْتَنَا عَلَیْهِ مِنْ شَهَادَةِ أنْ لاَ إِلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَأَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ وَسَیّدُ النَّبِیّینَ وَخَاتَمُ الْمُرْسَلِینَ وَأنَّ عَلِیاً أمِیرُ المؤمِنِینَ وَسَیِّدُ الْوَصیّیِن وإمَامٌ افْتَرَضَ اللهُ طَاعَتَهُ عَلی الْعَالَمِینَ وَأَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْنَ وَعلیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَموُسَی بْنَ جَعْفَرٍ وَعَلیَّ بْنَ موُسی وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلیٍّ وَعَلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالْحَسنَ بْنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ الْمَهْدیَّ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِمْ أئِمَّةُ الْمُؤْمِنینَ وَحُجَجُ اللهِ عَلَی الْخَلْقِ أَجْمَعِین وَأَئِمَّتُکَ أَئِمَّةُ هُدی أَبْرارٌ یَا فُلاَنَ بْنَ فُلاَن و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند و بعد بگویند: إذا اتَاکَ الْمَلَکَانِ الْمُقَرَّبَانِ رَسوُلَیْنِ مِنْ عِنْدِ الله تَبَارَکَ وَتَعَالی وَسَئَلاَکَ عَنْ رَبِّکَ وَعَنْ نَبِیّک وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتَابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ أَئِمَّتِکَ فَلاَ تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فی جَوَابِهِمَا اللهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله نَبِیّی وَالإسْلاَمُ دینی وَالْقُرْآنُ کِتَابی وَالْکَعْبَةُ قِبْلَتی وَأمیرُ الْمُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ أبیطَالِب إمَامی وَالْحَسَنُ بْنُ عَلی الْمُجْتَبی إمَامی وَالْحُسَیْنُ بْنُ عَلیٍّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلاء إِمَامی وَعَلِی زِیْنُ الْعَابِدینَ إمَامی وَمُحَمَّدٌ الْبَاقِرُ إمَامی وَجَعْفَرٌ الصَّادِقُ إمَامی وَموُسَی الْکَاظِمُ إمَامی وَعَلِیٌّ الرِّضَا إمَامی وَمُحَمَّدٌ الْجَوَادُ إمَامی وَعَلیٌّ الْهَادی إمَامی وَالْحَسَنُ الْعَسْکَری إمَامی وَالْحُجَّةُ الْقائِمُ الْمُنْتَظَرُ إمَامی هَؤلاءِ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ أئِمَّتی وَسَادَتی و قادَتی وَشُفَعَائی بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ أَعْدَائِهِمْ اَتَبَرَّءُ فی الدُّنْیَا وَالآخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمَ یَا فُلانَ بْنَ فُلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگویند بعد بگویند: إنَّ اللهَ تَبَارَکَ وَتَعَالی نِعْمَ الرَّبُّ وَأَنَّ مُحَمَّداً صلی الله علیه و آله نِعْمَ الرَّسوُلُ وَأنَّ عَلِیَّ بْنَ ابیطَالِب وَاَوْلاَدَهُ الْمَعْصوُمینَ الأئَمَّةَ الإثْنَیْ عَشَرَ نِعْمَ الأئِمَّةُ وَأنَّ مَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله حَقٌ وَأنَّ الْمَوْتَ حَقٌ وسُؤَالَ مُنْکَر وَنَکیر فی الْقَبْرِ حَقٌ والْبَعْثَ حَقٌ وَالنُّشوُرَ حَقٌ وَالصِّرَاطَ حَقٌ وَتَطَایُرَ الْکُتُبِ حَقٌ وَأنَّ الْجَنَّةَ حَقٌ وَالنَّارَ حَقٌ وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لاَرَیْبَ فیِهَا وَأنَّ اللهُ یَبْعَثُ مَنْ فی الْقُبوُرِ پس بگویند: أفَهِمْتَ یَا فُلان و به جای فلان اسم میت را بگویند پس از آن بگویند: ثَبَّتَکَ اللهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ وَهَدَاکَ اللهُ إلَی صِرَاط مُسْتَقِیم وَعَرَّفَ اللهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ أوْلِیَائِکَ فی مُسْتَقَرّ مِنْ رَحْمَتِهِ پس بگویند: اَللّهُمَّ جَافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَأصْعِدْ بِروُحِهِ إلَیْکَ وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهَاناً اَللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ
- [آیت الله سیستانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند ، و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند ، مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد ، مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند ، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند . و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر ، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بر دارند ، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند . و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد ، و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند . و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای رو ی قبر بگیرند . و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند ، و دعاهائی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند ، و بعد از آنکه میّت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند ، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند ، و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت نگردد ، و پیش از آنکه لحد را پوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند ، و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند ، و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمُ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگویند . مثلاً اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بَن عَلِیّ) ، پس از آن بگویند : (هَلْ اَنْتَ عَلَی العَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیْهِ ، مِنْ شَهادَةِ آن لا اِله إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیّدُ النَّبِیِّینَ وَخاتَمُ المُرْسَلِینَ ، وَاَنَّ عَلِیّاً اَمِیرُ المُؤْمِنینَ وَسَیّدُ الوَصِیّینَ وَاِمامٌ اِفْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلَی العالَمین وَاَنَّ الحَسَنَ وَالحُسَینَ وَعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ وَمُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍ وَ جَعْفَرَ بَنَ محَمَّدَ وَ مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ وَ عَلیّ بنَ مُوسی وَ مَحَمّد بنَ علیّ وَ عَلیّ بنَ محمّدٍ و الحسنَ بنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الحُجَّةَ المَهْدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ المُؤْمِنِینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعِینَ ، وَأئِمَّتُکُ أَئِمَّةُ هُدیً بِکَ اَبرارٌ ، یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (إذا اَتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَأَلاکَ عَنْ رَبّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِی جَوابِهِما : اللّهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلم نَبِیّ¨ ، وَالاِسْلامُ دِینِی وَالقُرْآنُ کِتابِی ، وَالکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَاَمِیرُ المُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بنُ اَبی طالِبٍ اِمامِی ، وَالحَسَنُ بْنُ عَلِیّ المُجْتَبی إمامِی ، وَالحُسَینُ بنُ عَلِیّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا إمامِی ، وَعَلِیٌّ زَیْنُ العابِدِیَن اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الباقِرُ اِمامِی ، وَجَعْفَرٌ الصادِقُ اِمامِی ، وَمُوسَی الکاظِمُ اِمامی ، وَعَلِیٌّ الرّضا اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الجَوادُ اِمامِی ، وَعَلِیٌّ الهادِی اِمامِی ، وَالحَسَنُ العَسْکَرِیٌّ اِمامِی ، وَالحُجَّةُ المُنْتَظَرُ اِمامِی ، هؤُلاءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّتِی وَسادَتِی وَقادَتِی وَشُفَعائِی ، بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّأُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ . ثُمَّ اعْلَمْ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (اَنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُّ ، وَاَنَّ مُحَمَّداً صلیاللهعلیهوآلهوسلم نِعْمَ الرَّسُولُ ، وَاَنَّ عَلِیَّ بْنَ اَبِی طالِبٍ وَاَوْلادَهُ المَعْصُومِینَ الاَئِمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ الاَئِمَّةُ ، وَاَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلمحَقٌّ ، وَاَنَّ المَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ فِی القَبْرِ حَقٌّ ، وَالبَعْثَ حَقٌّ ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ ، وَالصّراطَ حَقٌّ ، وَالمِیزانَ حَقٌّ ، وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقٌّ ، وَاَنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ ، وَالنّارَ حَقٌّ ، وَاَنَّ الساعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها ، وَاَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ) پس بگوید (اَفَهِمْتَ یا فُلان) و بجای فلان اسم میّت را بگوید ، پس از آن بگوید : (ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ إلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ، عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمَتِهِ) پس بگوید : (اللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ ، وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیکَ ، وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً ، اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ) .
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد مثل آن که مردمان خوب در آن جا دفن شده باشند، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آن جا بروند و نیز جنازه را در چند ذرعی قبر، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند، و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند. و اگر میت مرد است در دفعه سوّم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند. و اگر زن است در دفعه سوّم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچه ای روی قبر بگیرند، و نیز جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند، و دعاهایی که دستور داده شده، پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن که میت را در لحد گذاشتند، گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت، خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت برنگردد و پیش از آنکه لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند: اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا فُلانَ ابنَ فُلانْ و به جای فلان اسم میت و پدرش را بگویند مثلاً اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند: اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمّدبن عَلِیّ پس از آن بگویند: هَلْ اَنْتَ عَلَی الْعَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیْهِ مِنْ شَهادَةِ اَنْ لااِلهَ اِلاّالله وَحْدَهُ لاشَریکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلّی الله عَلَیْهِ وَآلِه عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ وَسَیّدُ النّبیّینَ وَخْاتَمُ الْمُرْسَلِینَ وَاَنَّ عَلیّاًاَمِیرُالْمُؤمِنینَ وَسَیّدُ الوَصِییّنَ وَاِمامٌ اِفْتَرَضَ اللهُ طاعَتَهَ عَلَی الْعالَمیِنَ وَاَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَیْن وَعَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْن وَمُحَمَّدَبْن عَلِیٍّ وَجَعْفَرَبْنَ مُحَمَّد وَموُسَی بْنَ جَعْفَر وَعلیَّ بْنَ موُسی وَمُحَمَّدَبْنَ عَلِیٍّ وَعلیَّ بْنَ مُحَمَّد وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ الْمَهْدِیّ صَلَواتُ الله عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ الْمُؤْمِنیِنَ وَحُجَجُ اللهِ عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعینَ وَاَئِمَّتکَ اَئِمَّةٌ هُدِیَ اَبْرارٌ یا فُلانَ بْنَ فُلان و به جای فلان بن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید: و بعد بگوید: اذا اَتاکَ الْمَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسوُلَیْنِ مِنْ عِنْدِاللهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَئَلاکَ عَنْ رَبِّکَ و عَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ اَئِمَّتِکَ فَلاْ تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِی جَوابِهِما اللهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ نَبِیّی وَالاِْسْلامُ دینی وَالْقُرآنُ کِتابی وَالْکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَاَمِیرُالْمُؤمِنینَ عَلیُّ بْنُ اَبِی طالب اِمامی وَالْحَسَنُ بْنُ عَلیٍّ الْمُجْتَبی اِمامی وَالْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ الشَّهیدُ بِکَرْبَلا اِمامی وَعلِیُّ زَیْنُ الْعابِدینَ اِمامی وَمُحَمَّدٌ الْباقِرُ اِمامی وَجَعْفَرٌ الصّادِقُ اِمامی، وَ مُوسَی الْکاظِمُ اِمامی، وَعَلیُّ الرِّضا اِمامِی، وَمُحَمَّدٌ الْجَوادُ اِمامِی، وَعَلِیٌّ الْهادِی اِمامِی وَالْحَسنُ الْعَسْکَری اِمامی وَالْحُجَّةَ الْمُنْتَظَرُ اِمامِی هؤُلاءِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ اَئِمَّتی وَسادَتی وَقادَتی وَشُفَعْائی بِهِمْ اَتَوَلَّی وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِی الدُّنْیا وَالاخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمْ یا فُلانَ بْنَ فُلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید بعد بگوید: اِنَّ اللهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُّ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ نِعْمَ الرَّسوُلُ وَاَنَّ عَلِیِّ بْنَ اَبیِ طالِب وَاوْلادَهُ الْمَعْصوُمینَ الاَْئِمَّةَ الاِْثْنی عَشَرَ نِعْمَ الائَمَّةُ وَاَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ حَقُّ وَاَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَر وَنَکِیر فیِ القَبْرِ حَقُّ وَالْبَعْثَ حَقٌ والنُشُورَ حَقٌ وَالصِّراطَ حَقٌّ وَالْمِیزانَ حَقٌّ وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقٌّ وَاَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَالنّارَ حَقُّ وَاَنَّ السّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فیها وَاَنَّ اللهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبوُرِ پس بگوید: اَفَهِمْتَ یا فُلانُ و به جای فلان اسم میّت را بگوید پس از آن بگوید: ثَبَّتَکَ اللهُ بِالْقوُلِ الثّابِتِ وَهَدیکَ اللهُ اِلی صِراط مُسْتَقیم عَرَّفَ اللهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ اوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ پس بگوید: اللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ وَاصْعَدْ بِروُحِه اِلَیْکَ وَلَقّنهُ مِنْکَ بُرْهاناً اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَک.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله سیستانی] (أَشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّهِ) جزء اذان و اقامه نیست ، و لی خوب است بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر : یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست که او را وصف کنند . أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ : یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست . أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست . أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمْیر المُؤمنِین وَلیُّ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . حَیَّ عَلَی الصّلاةِ : یعنی بشتاب برای نماز . حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ : یعنی بشتاب برای رستگاری . حَیَّ عَلَی خَیْر الْعَمَلِ : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ : یعنی بتحقیق نماز برپا شد . لا إِله إِلاّ اللّهُ : یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست .
- [آیت الله وحید خراسانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند مگر ان که قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد مثل ان که مردمان خوب در ان جا دفن شده باشند یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به ان جا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پایین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر کنند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچه ای روی قبر بگیرند و نیز مستحب است جنازه را به ارامی از تابوت بگیرند و وارد قبر نمایند و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از ان که میت را در لحد گذاشتند گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت برنگردد و پیش از ان که لحد را بپوشانند کسی دست راست را به شانه راست میت بزند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارد و دهان را نزدیک گوش او ببرد و به شدت حرکتش دهد و سه مرتبه بگوید اسمع افهم یا فلان بن فلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید مثلا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگوید اسمع افهم یا محمد بن علی پس از ان بگوید هل انت علی العهد الذی فارقتنا علیه من شهاده ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمدا صلی الله علیه واله وسلم عبده و رسوله و سید النبیین و خاتم المرسلین و ان علیا امیر المومنین و سید الوصیین و امام افترض الله طاعته علی العالمین و ان الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و القایم الحجه المهدی صلوات الله علیهم ایمه المومنین و حجج الله علی الخلق اجمعین و ایمتک ایمه هدی ابرار یا فلان بن فلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید اذا اتاک الملکان المقربان رسولین من عند الله تبارک و تعالی و سیلاک عن ربک و عن نبیک و عن دینک و عن کتابک و عن قبلتک و عن ایمتک فلا تخف و لا تحزن و قل فی جوابهما الله ربی و محمد صلی الله علیه واله وسلم نبیی و الاسلام دینی و القران کتابی و الکعبه قبلتی و امیر المومنین علی بن ابی طالب امامی و الحسن بن علی المجتبی امامی و الحسین بن علی الشهید بکربلا امامی و علی زین العابدین امامی و محمد الباقر امامی و جعفر الصادق امامی و موسی الکاظم امامی و علی الرضا امامی و محمد الجواد امامی و علی الهادی امامی و الحسن العسکری امامی و الحجه المنتظر امامی هولاء صلوات الله علیهم ایمتی و سادتی و قادتی و شفعایی بهم اتولی و من اعدایهم اتبرء فی الدنیا و الاخره ثم اعلم یا فلان بن فلان و به جای فلان بن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید ان الله تبارک و تعالی نعم الرب و ان محمدا صلی الله علیه واله وسلم نعم الرسول و ان علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین الایمه الاثنی عشر نعم الایمه و ان ما جاء به محمد صلی الله علیه واله وسلم حق و ان الموت حق و سوال منکر و نکیر فی القبر حق و البعث حق و النشور حق و الصراط حق و المیزان حق و تطایر الکتب حق و ان الجنه حق و النار حق و ان الساعه اتیه لا ریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور پس بگوید افهمت یافلان و به جای فلان اسم میت را بگوید و پس از ان بگوید ثبتک الله بالقول الثابت و هداک الله الی صراط مستقیم عرف الله بینک و بین اولیایک فی مستقر من رحمته پس بگوید اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد بروحه الیک و لقه منک برهانا اللهم عفوک عفوک
- [آیت الله سبحانی] اللّه اکبر یعنی خدای بزرگ تر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی شهادت می دهم که خدایی جز اللّه نیست. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله)پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمیرالمؤمنینَ وَلِیُّ اللّه، یعنی شهادت می دهم که حضرت علی(علیه السلام)امیرالمؤمنین، و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الفَلاَح، یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قًد قامَتِ الصَّلاةُ، یعنی نماز برپا شده است. لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی خدایی جز اللّه نیست.