قبل از پرداختن به پاسخ سؤال فوق ابتدا باید معلوم گردد که منظور مسیحیان از فرزند خدا بودن حضرت عیسی علیه السلام چیست؟ و در ثانی این که در زیارت وارث امام حسین علیه السلام را با عبارت (ثارالله) توصیف کرده به چه معناست و در نهایت آیا این دو مطلب شباهتی به هم دیگر دارند و میتوان هر دو را موجب شرک، تشبیه، تجسیم و... دانست یا نه؟ 1. عقیده مسیحیان در مورد عیسی علیه السلام پولس که از دیدگاه مسیحیان، بنیانگذار مسیحیت کنونی است[1] از همان آغاز تبلیغ مسیحیت خود ساختهاش، حضرت عیسی را به عنوان فرزند خدا معرفی میکرد و در جای جای نوشتههای خود که به کلیساهای مختلف مینوشت (و اکنون جزو بخشی از عهد جدید کتاب مقدس مسیحیان به شمار میرود) این اندیشه را شایع میساخت. او در نامهای به مسیحیان روم مینویسد: (... این مژده درباره فرزند خدا یعنی خداوند ما عیسی مسیح میباشد که به صورت نوزادی از نسل داود نبی به دنیا آمد، اما با زنده شدنش پس از مرگ، ثابت کرد که فرزند نیرومند خدا و دارای ذات مقدس الهی است.)[2] و در نامه دیگری مینویسد: (چقدر باید خدا را شکر کنیم خدایی که پدر خداوند ما عیسی مسیح است.)[3] در انجیل یوحنا چنین آمده که: (در ازل پیش از آن که چیزی پدید آید (کلمه) وجود داشت و نزد خدا بود. او همواره زنده بوده و خود او خداست هر چه هست به وسیله او آفریده شده است... (کلمه خدا) انسان شد و بر روی این زمین و در بین ما زندگی کرد.)[4] بنابراین مسیحیان حضرت عیسی را خدا و فرزند خدا میدانند که به صورت انسان ظهور کرده است و همانند خداوند ازلی و قدیم است و طبق این اعتقاد او شریک خداوند در آفرینش و تدبیر جهان است. در قرآن کریم نیز به این اعتقاد مسیحیان اشاره شده است، چنان که خداوند میفرماید: (... و نصاری (مسیحیان) گفتند: مسیح پسر خداست این سخنی است که با زبان خود میگویند که همانند گفتار کافران پیشین است، خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مییابند.)[5] (آنها دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند و مسیح فرزند مریم را در حالی که دستور نداشتند، جز خداوند یکتایی را که معبودی جز او نیست بپرستند، او پاک و منزه است از آنچه شریکش قرار میدهند.)[6] و البته در آیات دیگر نیز خداوند را از داشتن فرزند منزه دانسته[7] و نسبت دادن هرگونه مثل و شبه به خداوند را مردود میشمارد، و میفرماید: (لیس کمثله شیء)[8] و به پیامبر صلّی الله علیه و آله میفرماید که (بگو خدا خالق همه چیز است و اوست یکتا و پیروز).[9] علاوه بر آیات فوق در هیچ یک از دیگر آیات یا روایات اسلامی، هیچ کس به عنوان فرزند خداوند معرفی نشده است و در مورد پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله که اشرف انبیاء میباشد در قرآن کریم چنین آمده است که: (محمد صلّی الله علیه و آله فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند...).[10] اما این که در زیارات مربوط به شهدای کربلا و امام حسین علیه السلام از آن حضرت با عنوان (ثار الله و ابن ثاره)[11] نام برده شده نمیتواند دلیلی بر فرزند داشتن خدا یا جسم بودن خدا و یا... باشد و شاید سؤال کننده گرامی در معنای این کلمه اشتباه کرده است پس بهتر است به معنی کلمه (ثار) در لغت اشاره شود. 2. ثار در لغت: در مورد ریشه کلمه (ثار) دو احتمال میتواند وجود داشته باشد. الف) ثار از ریشه (ثور) به معنی برانگیخته شدن و شوریدن گرفته شده باشد.[12] که در این صورت (ثارالله) به معنی (برانگیخته خدا و کسی که به خاطر خدا قیام کرده است) میباشد و (ابن ثارالله) ، فرزند قیام کننده به خاطر خدا معنی میدهد. ب) ثار از ریشة ثأر (مهموز العین) به معنی خون خواهی وگرفتن انتقام مقتول، گرفته شده باشد[13] که در این صورت (ثار الله) اضافه مصدر به فاعل بوده و به معنی کسی که خداوند انتقام خون او را خواهد گرفت میباشد. از میان دو معنی فوق، معنی اخیر مورد استعمال بیشتری دارد و علامه مجلسی ضمن این که میگوید: ثار از الثأر (مهموز العین) اخذ شده در مورد معنی آن دو احتمال میدهند: احتمال اول: ثار الله به معنی کسی است که خداوند از دشمنان او خونخواهی خواهد کرد. احتمال دوم: ثارالله یعنی کسی که به هنگام رجعت، انتقام خون خود و اهل بیتش را به امر الهی از دشمنان خواهد گرفت.[14] با توجه به مطالب فوق (ثار) را چه از ریشه (ثور) گرفته باشیم که به معنی برانگیخته شدن است و چه از ریشه (ثأر) که به معنی خونخواهی مقتول است، ثار الله معنی خون خدا نمیدهد و اگر در جایی این کلمه را به معنی خون خدا ترجمه کردهاند یا همین معنای (کسی که خدا خونخواه اوست) مورد نظر بوده و یا اشتباه کرده و معنای آن را متوجه نشدهاند. زیرا هیچ دلیل و مدرکی وجود ندارد که ثارالله را خون خدا معنا کنیم. نتیجه: در نهایت میتوان گفت: قیاس عقیده مسیحیان در مورد حضرت عیسی با عقیده مسلمانان درمورد امام حسین علیه السلام یا امام علی علیه السلام قیاس نادرست و بیربطی است؛ زیرا اولا: مسیحیان حضرت عیسی را فرزند خدا و جزیی از خدا و آفریننده جهان میدانند.[15] ولی مسلمانان به خصوص شیعیان این عقیده را رد کرده و خداوند را از داشتن فرزند منزه میدانند و هر روز چندین بار در نماز آیه (لم یلد و لم یولد) را تکرار میکنند و به معنای آن ایمان دارند. ثانیا: ثار الله به معنی خون خدا نیست تا گمان شود که خداوند جسم بوده و خون دارد و نعوذ بالله امام حسین علیه السلام یا امام علی علیه السلام خون خدا هستند. ثالثاً: ثار یا به معنی برانگیختة خداوند است یا به معنی (کسی که خداوند خون خواه اوست) و هر دو معنی هیچ دلالتی بر تشبیه، تجسیم و تشریک ندارد و این که خداوند انتقام خون امام حسین علیه السلام را خواهد گرفت،امری است یقینی که در روایات متعدد بدان اشاره شده است. هم چنان که صاحب مکیال المکارم مینویسد: (خداوند، انتقام خون مولای ما شهید مظلوم (امام حسین علیه السلام ) را خواهد گرفت؛ زیرا در حقیقت خداوند ولی دم آن حضرت است به همین خاطردر زیارتهای متعدد آمده است که السلام علیک یا ثار الله.)[16] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. عقاید استدلالی، استاد علی ربانی گلپایگانی. 2. آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدی. 3. آشنایی با ادیان بزرگ، استاد حسین توفیقی. پاورقی ها: [1] . بی.ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، ص 619، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چ پنجم، 1370، تهران. [2] . نامه پولس به رومیان،1: 2-4. [3] . نامه اول پولس به قرنتیان، باب اول. [4] . انجیل یوحنا، 1: 1-3. [5] . توبه/ 30. [6] . توبه/ 31. [7] . نساء، 171؛ صافات، 152؛ اخلاص، 3؛ مریم، 35؛ مؤمنون، 91؛ یونس، 68؛ اسراء، 110؛ بقره، 116؛ مریم، 88، 91 و 92؛ انبیاء، 26؛ فرقان، 2؛ زمر، 2، جن، 3؛ کهف، 4. [8] . شوری، 11. [9] . رعد، 16. [10] . آل عمران، 144. [11] . ابن قولویه قمی، ابوالقاسم، کامل الزیارات، ج 1، ص 195، انتشارات مرتضویه، نجف اشراف، 1356 ه .ش. [12] . المنجد، (عربی به فارسی)، ترجمه محمد بندر ریگی، ماده ثور، ج 1، ص 159، انتشارات ایران، چ دوم. [13] . ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص 97، خلیل بن احمد، العین، ج 8، ص 236. [14] . مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 98، ص 151 و 154، دار احیاء التراث العربی. [15] . ر.ج شود به: متن انجیل یوحنا که در اول این مقال نقل شده است. [16] . محمد تقی موسوی، مکیال المکارم، ج 1، ص 420، مصحح، مدرسه الامام المهدی. منبع : اندیشه قم
آیا این عقیده مسیحیان که مسیح پسر خدا است شباهت به خون خدا دانستن امام حسین علیه السلام (یا ثار الله و ابن ثاره) ندارد؟
قبل از پرداختن به پاسخ سؤال فوق ابتدا باید معلوم گردد که منظور مسیحیان از فرزند خدا بودن حضرت عیسی علیه السلام چیست؟ و در ثانی این که در زیارت وارث امام حسین علیه السلام را با عبارت (ثارالله) توصیف کرده به چه معناست و در نهایت آیا این دو مطلب شباهتی به هم دیگر دارند و میتوان هر دو را موجب شرک، تشبیه، تجسیم و... دانست یا نه؟
1. عقیده مسیحیان در مورد عیسی علیه السلام
پولس که از دیدگاه مسیحیان، بنیانگذار مسیحیت کنونی است[1] از همان آغاز تبلیغ مسیحیت خود ساختهاش، حضرت عیسی را به عنوان فرزند خدا معرفی میکرد و در جای جای نوشتههای خود که به کلیساهای مختلف مینوشت (و اکنون جزو بخشی از عهد جدید کتاب مقدس مسیحیان به شمار میرود) این اندیشه را شایع میساخت. او در نامهای به مسیحیان روم مینویسد: (... این مژده درباره فرزند خدا یعنی خداوند ما عیسی مسیح میباشد که به صورت نوزادی از نسل داود نبی به دنیا آمد، اما با زنده شدنش پس از مرگ، ثابت کرد که فرزند نیرومند خدا و دارای ذات مقدس الهی است.)[2] و در نامه دیگری مینویسد: (چقدر باید خدا را شکر کنیم خدایی که پدر خداوند ما عیسی مسیح است.)[3]
در انجیل یوحنا چنین آمده که: (در ازل پیش از آن که چیزی پدید آید (کلمه) وجود داشت و نزد خدا بود. او همواره زنده بوده و خود او خداست هر چه هست به وسیله او آفریده شده است... (کلمه خدا) انسان شد و بر روی این زمین و در بین ما زندگی کرد.)[4]
بنابراین مسیحیان حضرت عیسی را خدا و فرزند خدا میدانند که به صورت انسان ظهور کرده است و همانند خداوند ازلی و قدیم است و طبق این اعتقاد او شریک خداوند در آفرینش و تدبیر جهان است. در قرآن کریم نیز به این اعتقاد مسیحیان اشاره شده است، چنان که خداوند میفرماید: (... و نصاری (مسیحیان) گفتند: مسیح پسر خداست این سخنی است که با زبان خود میگویند که همانند گفتار کافران پیشین است، خدا آنان را بکشد، چگونه از حق انحراف مییابند.)[5] (آنها دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند و مسیح فرزند مریم را در حالی که دستور نداشتند، جز خداوند یکتایی را که معبودی جز او نیست بپرستند، او پاک و منزه است از آنچه شریکش قرار میدهند.)[6] و البته در آیات دیگر نیز خداوند را از داشتن فرزند منزه دانسته[7] و نسبت دادن هرگونه مثل و شبه به خداوند را مردود میشمارد، و میفرماید: (لیس کمثله شیء)[8] و به پیامبر صلّی الله علیه و آله میفرماید که (بگو خدا خالق همه چیز است و اوست یکتا و پیروز).[9]
علاوه بر آیات فوق در هیچ یک از دیگر آیات یا روایات اسلامی، هیچ کس به عنوان فرزند خداوند معرفی نشده است و در مورد پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله که اشرف انبیاء میباشد در قرآن کریم چنین آمده است که: (محمد صلّی الله علیه و آله فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگان دیگری نیز بودند...).[10]
اما این که در زیارات مربوط به شهدای کربلا و امام حسین علیه السلام از آن حضرت با عنوان (ثار الله و ابن ثاره)[11] نام برده شده نمیتواند دلیلی بر فرزند داشتن خدا یا جسم بودن خدا و یا... باشد و شاید سؤال کننده گرامی در معنای این کلمه اشتباه کرده است پس بهتر است به معنی کلمه (ثار) در لغت اشاره شود.
2. ثار در لغت: در مورد ریشه کلمه (ثار) دو احتمال میتواند وجود داشته باشد. الف) ثار از ریشه (ثور) به معنی برانگیخته شدن و شوریدن گرفته شده باشد.[12] که در این صورت (ثارالله) به معنی (برانگیخته خدا و کسی که به خاطر خدا قیام کرده است) میباشد و (ابن ثارالله) ، فرزند قیام کننده به خاطر خدا معنی میدهد.
ب) ثار از ریشة ثأر (مهموز العین) به معنی خون خواهی وگرفتن انتقام مقتول، گرفته شده باشد[13] که در این صورت (ثار الله) اضافه مصدر به فاعل بوده و به معنی کسی که خداوند انتقام خون او را خواهد گرفت میباشد.
از میان دو معنی فوق، معنی اخیر مورد استعمال بیشتری دارد و علامه مجلسی ضمن این که میگوید: ثار از الثأر (مهموز العین) اخذ شده در مورد معنی آن دو احتمال میدهند:
احتمال اول: ثار الله به معنی کسی است که خداوند از دشمنان او خونخواهی خواهد کرد.
احتمال دوم: ثارالله یعنی کسی که به هنگام رجعت، انتقام خون خود و اهل بیتش را به امر الهی از دشمنان خواهد گرفت.[14]
با توجه به مطالب فوق (ثار) را چه از ریشه (ثور) گرفته باشیم که به معنی برانگیخته شدن است و چه از ریشه (ثأر) که به معنی خونخواهی مقتول است، ثار الله معنی خون خدا نمیدهد و اگر در جایی این کلمه را به معنی خون خدا ترجمه کردهاند یا همین معنای (کسی که خدا خونخواه اوست) مورد نظر بوده و یا اشتباه کرده و معنای آن را متوجه نشدهاند. زیرا هیچ دلیل و مدرکی وجود ندارد که ثارالله را خون خدا معنا کنیم.
نتیجه: در نهایت میتوان گفت: قیاس عقیده مسیحیان در مورد حضرت عیسی با عقیده مسلمانان درمورد امام حسین علیه السلام یا امام علی علیه السلام قیاس نادرست و بیربطی است؛ زیرا اولا: مسیحیان حضرت عیسی را فرزند خدا و جزیی از خدا و آفریننده جهان میدانند.[15]
ولی مسلمانان به خصوص شیعیان این عقیده را رد کرده و خداوند را از داشتن فرزند منزه میدانند و هر روز چندین بار در نماز آیه (لم یلد و لم یولد) را تکرار میکنند و به معنای آن ایمان دارند.
ثانیا: ثار الله به معنی خون خدا نیست تا گمان شود که خداوند جسم بوده و خون دارد و نعوذ بالله امام حسین علیه السلام یا امام علی علیه السلام خون خدا هستند.
ثالثاً: ثار یا به معنی برانگیختة خداوند است یا به معنی (کسی که خداوند خون خواه اوست) و هر دو معنی هیچ دلالتی بر تشبیه، تجسیم و تشریک ندارد و این که خداوند انتقام خون امام حسین علیه السلام را خواهد گرفت،امری است یقینی که در روایات متعدد بدان اشاره شده است. هم چنان که صاحب مکیال المکارم مینویسد: (خداوند، انتقام خون مولای ما شهید مظلوم (امام حسین علیه السلام ) را خواهد گرفت؛ زیرا در حقیقت خداوند ولی دم آن حضرت است به همین خاطردر زیارتهای متعدد آمده است که السلام علیک یا ثار الله.)[16]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. عقاید استدلالی، استاد علی ربانی گلپایگانی.
2. آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدی.
3. آشنایی با ادیان بزرگ، استاد حسین توفیقی.
پاورقی ها:
[1] . بی.ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حکمت، ص 619، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چ پنجم، 1370، تهران.
[2] . نامه پولس به رومیان،1: 2-4.
[3] . نامه اول پولس به قرنتیان، باب اول.
[4] . انجیل یوحنا، 1: 1-3.
[5] . توبه/ 30.
[6] . توبه/ 31.
[7] . نساء، 171؛ صافات، 152؛ اخلاص، 3؛ مریم، 35؛ مؤمنون، 91؛ یونس، 68؛ اسراء، 110؛ بقره، 116؛ مریم، 88، 91 و 92؛ انبیاء، 26؛ فرقان، 2؛ زمر، 2، جن، 3؛ کهف، 4.
[8] . شوری، 11.
[9] . رعد، 16.
[10] . آل عمران، 144.
[11] . ابن قولویه قمی، ابوالقاسم، کامل الزیارات، ج 1، ص 195، انتشارات مرتضویه، نجف اشراف، 1356 ه .ش.
[12] . المنجد، (عربی به فارسی)، ترجمه محمد بندر ریگی، ماده ثور، ج 1، ص 159، انتشارات ایران، چ دوم.
[13] . ابن منظور، لسان العرب، ج 4، ص 97، خلیل بن احمد، العین، ج 8، ص 236.
[14] . مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج 98، ص 151 و 154، دار احیاء التراث العربی.
[15] . ر.ج شود به: متن انجیل یوحنا که در اول این مقال نقل شده است.
[16] . محمد تقی موسوی، مکیال المکارم، ج 1، ص 420، مصحح، مدرسه الامام المهدی.
منبع : اندیشه قم
- [سایر] آیا خون خدا دانستن امام حسین علیه السلام (یا ثار الله و ابن ثاره) از اندیشه مسیحیان که مسیح پسر خدا است گرفته نشده است ؟
- [سایر] چرا به امام حسین علیه السّلام ثار الله میگویند و چه کسی این لقب را به ایشان داده است؟
- [سایر] دو وجه شباهت حضرت علی (ع)با حضرت مسیح (ع) چیست؟
- [سایر] لطفا (اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ) را معنا کنید، و ضمنا بفرمایید که آیا خونخواهی، عملی از روی کینه نیست؟ مگر مؤمن از عقده و کینه خالی نیست؟
- [سایر] چرا امام حسین(ع) را ثارالله (خون خدا) گفته اند؟
- [سایر] چرا امام حسین(علیه السلام) را ثارالله (خون خدا) گفته اند؟
- [سایر] چرا مسیحیان را که میگویند حضرت مسیح(ع)پسر خدا است پاک میباشند؟آیا کسانی که اعتقادت کفرآمیز دارند و سخنان کفر میگویند نجس هستند؟
- [سایر] شباهت غذای امیرالمؤمنین علی – علیه السلام – با غذای رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم – چه بود؟
- [سایر] این که امام زمان (عج)، انتقام خون امام حسین (ع) را میگیرند به چه معناست؟
- [سایر] چرا به امام زمان (عج)، طلب کننده خون امام حسین (ع) میگویند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] السلام علیْک ایها النبی و رحْمة الله و برکاته: سلام بر توای پیغمبر و رحمت خدا و برکات او بر تو باد. السلاْم علیْنا و علی عباد الله الصالحین: سلام بر ما و بر تمام بندگان صالح خدا. السلام علیْکمْ و رحْمة الله و برکاته: سلام بر شما ای جمعیت نمازگزاران و رحمت و برکات او بر شما باد.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله سبحانی] اللّه اکبر یعنی خدای بزرگ تر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی شهادت می دهم که خدایی جز اللّه نیست. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله)پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمیرالمؤمنینَ وَلِیُّ اللّه، یعنی شهادت می دهم که حضرت علی(علیه السلام)امیرالمؤمنین، و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الفَلاَح، یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قًد قامَتِ الصَّلاةُ، یعنی نماز برپا شده است. لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی خدایی جز اللّه نیست.
- [امام خمینی] - ترجمه تشهد و سلام (الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له )، یعنی ستایش،مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد. (و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )، یعنی شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده اوست. (اللهم صل علی محمد و آل محمد)، یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد. (و تقبل شفاعته و ارفع درجته ) یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند کن. (السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته )، یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد. (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین )، یعنی سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. (السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ) یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مؤمنین باد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [آیت الله سیستانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند ، و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند ، مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد ، مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند ، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند . و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر ، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بر دارند ، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند . و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد ، و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند . و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای رو ی قبر بگیرند . و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند ، و دعاهائی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند ، و بعد از آنکه میّت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند ، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند ، و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت نگردد ، و پیش از آنکه لحد را پوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند ، و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند ، و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمُ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگویند . مثلاً اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بَن عَلِیّ) ، پس از آن بگویند : (هَلْ اَنْتَ عَلَی العَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیْهِ ، مِنْ شَهادَةِ آن لا اِله إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیّدُ النَّبِیِّینَ وَخاتَمُ المُرْسَلِینَ ، وَاَنَّ عَلِیّاً اَمِیرُ المُؤْمِنینَ وَسَیّدُ الوَصِیّینَ وَاِمامٌ اِفْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلَی العالَمین وَاَنَّ الحَسَنَ وَالحُسَینَ وَعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ وَمُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍ وَ جَعْفَرَ بَنَ محَمَّدَ وَ مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ وَ عَلیّ بنَ مُوسی وَ مَحَمّد بنَ علیّ وَ عَلیّ بنَ محمّدٍ و الحسنَ بنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الحُجَّةَ المَهْدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ المُؤْمِنِینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعِینَ ، وَأئِمَّتُکُ أَئِمَّةُ هُدیً بِکَ اَبرارٌ ، یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (إذا اَتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَأَلاکَ عَنْ رَبّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِی جَوابِهِما : اللّهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلم نَبِیّ¨ ، وَالاِسْلامُ دِینِی وَالقُرْآنُ کِتابِی ، وَالکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَاَمِیرُ المُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بنُ اَبی طالِبٍ اِمامِی ، وَالحَسَنُ بْنُ عَلِیّ المُجْتَبی إمامِی ، وَالحُسَینُ بنُ عَلِیّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا إمامِی ، وَعَلِیٌّ زَیْنُ العابِدِیَن اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الباقِرُ اِمامِی ، وَجَعْفَرٌ الصادِقُ اِمامِی ، وَمُوسَی الکاظِمُ اِمامی ، وَعَلِیٌّ الرّضا اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الجَوادُ اِمامِی ، وَعَلِیٌّ الهادِی اِمامِی ، وَالحَسَنُ العَسْکَرِیٌّ اِمامِی ، وَالحُجَّةُ المُنْتَظَرُ اِمامِی ، هؤُلاءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّتِی وَسادَتِی وَقادَتِی وَشُفَعائِی ، بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّأُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ . ثُمَّ اعْلَمْ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (اَنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُّ ، وَاَنَّ مُحَمَّداً صلیاللهعلیهوآلهوسلم نِعْمَ الرَّسُولُ ، وَاَنَّ عَلِیَّ بْنَ اَبِی طالِبٍ وَاَوْلادَهُ المَعْصُومِینَ الاَئِمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ الاَئِمَّةُ ، وَاَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلمحَقٌّ ، وَاَنَّ المَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ فِی القَبْرِ حَقٌّ ، وَالبَعْثَ حَقٌّ ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ ، وَالصّراطَ حَقٌّ ، وَالمِیزانَ حَقٌّ ، وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقٌّ ، وَاَنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ ، وَالنّارَ حَقٌّ ، وَاَنَّ الساعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها ، وَاَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ) پس بگوید (اَفَهِمْتَ یا فُلان) و بجای فلان اسم میّت را بگوید ، پس از آن بگوید : (ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ إلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ، عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمَتِهِ) پس بگوید : (اللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ ، وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیکَ ، وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً ، اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ) .
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط؛ گود کنند و میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند؛ مگر آنکه قبرستان دورتر؛ از جهتی بهتر باشد؛ مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند؛ یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر؛ زمین بگذارند و سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر کنند و اگر میت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچه ای روی قبر بگیرند. و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند و دعاهائی که دستور داده شده؛ پیش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آنکه میت را در لحد گذاشتند گره های کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او بسازند و پشت میت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میت به پشت نگردد و پیش از آنکه لحد را پوشانند؛ دست راست را به شانه راست میت بزنند و دست چپ را به قوت بر شانه چپ میت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند اسمع افهم یا فلان ابن فلان و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگویند؛ مثلا اگر اسم او محمد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند اسمع افهم یا محمد بن علی؛ پس از آن بگویند: هل انت علی العهد الذی فارقتنا علیه من شهاده ان لا اله الا اللّه وحده لا شریک له و ان محمدا صلی اللّه علیه و آله عبده و رسوله و سید النبیین و خاتم المرسلین و ان علیا امیر المؤمنین و سید الوصیین و امام افترض اللّه طاعته علی العالمین و ان الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و القائم الحجه المهدی صلوات اللّه علیهم ائمه المؤمنین و حجج اللّه علی الخلق اجمعین و أئمتک أئمه هدی بک ابرار؛ یا فلان ابن فلان و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: اذا أتاک الملکان المقربان رسولین من عند اللّه تبارک و تعالی و سألاک عن ربک و عن نبیک و عن دینک و عن کتابک و عن قبلتک و عن أئمتک فلا تخف و لا تحزن و قل فی جوابهما: اللّه ربی و محمد (ص) نبیی و الاسلام دینی و القرآن کتابی و الکعبه قبلتی و امیر المؤمنین علی بن ابی طالب امامی و الحسن بن علی المجتبی امامی و الحسین بن علی الشهید بکربلا امامی و علی زین العابدین امامی و محمد الباقر امامی و جعفر الصادق امامی و موسی الکاظم امامی و علی الرضا امامی و محمد الجواد امامی و علی الهادی امامی و الحسن العسکری امامی و الحجه المنتظر امامی؛ هؤلاء صلوات اللّه علیهم أئمتی و سادتی و قادتی و شفعائی؛ به هم اتولی و من اعدائهم اتبرا فی الدنیا و الاخره. ثم اعلم یا فلان ابن فلان و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را بگوید و بعد بگوید: ان اللّه تبارک و تعالی نعم الرب و ان محمدا (ص) نعم الرسول و ان علی بن ابی طالب و اولاده المعصومین الائمه الاثنی عشر نعم الائمه و ان ما جاء به محمد (ص) حق و ان الموت حق و سؤال منکر و نکیر فی القبر حق و البعث حق و النشور حق و الصراط حق و المیزان حق و تطایر الکتب حق و ان الجنه حق و النار حق و ان الساعه آتیه لا ریب فیها و ان اللّه یبعث من فی القبور پس بگوید: افهمت یا فلان و به جای فلان اسم میت را بگوید؛ پس از آن بگوید: ثبتک اللّه بالقول الثابت و هداک اللّه الی صراط مستقیم عرف اللّه بینک و بین اولیائک فی مستقر من رحمته پس بگوید: اللهم جاف الارض عن جنبیه و اصعد بروحه الیک و لقه منک برهانا اللهم عفوک عفوک. و اگر میت زن است تمام خطابها و ضمیرها و افعال؛ مؤنث ذکر شود.
- [آیت الله سیستانی] (أَشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّهِ) جزء اذان و اقامه نیست ، و لی خوب است بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر : یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست که او را وصف کنند . أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ : یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست . أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست . أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمْیر المُؤمنِین وَلیُّ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . حَیَّ عَلَی الصّلاةِ : یعنی بشتاب برای نماز . حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ : یعنی بشتاب برای رستگاری . حَیَّ عَلَی خَیْر الْعَمَلِ : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ : یعنی بتحقیق نماز برپا شد . لا إِله إِلاّ اللّهُ : یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست .