در پاسخ به این سؤال سزاوار است این دو عامل را که در قالب دو نظریه مطرح گردیده را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم نظریة فقدان توسعه سیاسی : این نظریه که تحت عنوان توسعه نامتوازن از سوی ساموئل هانتیگتون مطرح شده است معتقد است که "پدیدة انقلاب ویژگی جوامع جدید و ناشی از روند نوسازی پرشتاب اجتماعی، اقتصادی و عدم توسعة نهادهای سیاسی جهت جذب و مشارکت نیروهای نو ظهور است"1 طبق این نظریه برنامه های توسعه اقتصادی شاه از دهة چهل به بعد به دلیل روبنایی و سریع بودن و عدم هماهنگی با توسعه سیاسی و فرهنگی و اجتماعی موجب تعارضاتی در جامعه سنتی و نیمه صنعتی ایران شد و این ناهنجاری های اجتماعی زمینة تغییر رژیم را فراهم آورد. ارزیابی نظریه: در خصوص ارزیابی این نظریه باید بگوییم اولاً: این نظریه تنها مبیّن یکی از عوامل زمینه ساز انقلاب است نه اینکه عامل اصلی انقلاب این باشد. ثانیاً: "هر چند نوعی از تحولات و نوسازی اقتصادی اجتماعی در رژیم گذشته صورت گرفت ولی انقلابیون از نیروهای نوپدید که ناشی از روند نوسازی باشند، نبودند به عبارت بهتر رهبری انقلاب را روشنفکران و نیروهای جدید ناشی از این نوسازی در اختیار نداشتند، بسیاری از این نیروها زمانی با انقلاب همراه شدند که مردم خیابانها را پر کرده بودند. ثالثاً: ایدئولوژی انقلاب اسلامی و اتکای آن به مذهب که در شعارهای مردم تبلور پیدا نمود نیز با انقلاب ناشی از روند نوسازی و انقلاب به وسیله یک طبقة متوسط و نوظهور مایل به مشارکت سیاسی، به طورآشکار مغایر است"2 به عبارت دیگر چیزی که عامل وحدت و همبستگی خود جوش مردم بر علیه رژیم شاه شد مسأله توسعه نیافتگی نبود، در واقع این تحلیل صبغة مذهبی و اعتقادات مردم ایران را در پیدایش انقلاب اسلامی نادیده گرفته است. نظریه سیاست اسلام زدایی شاه : براساس این نظریه "علت اصلی قیام مردم این بود که شاه به نابودی ارزشهای متقن جامعه که از مذهب سرچشمه می گرفت کمر بسته بود به همین دلیل بود که با جریحه دار شدن احساسات مذهبی ملت مسلمان ایران دیگر جایی برای تحمل و شکیبائی در مقابل سایر ناملایمات سیاسی. اجتماعی و اقتصادی وجود نداشت"3 استاد شهید مطهری (ره) انگیزه آرمان خواهی و عقیده طلبی را عامل اصلی انقلاب اسلامی ایران معرفی می کند و می گوید: "انقلاب اسلامی یعنی راهی که هدف آن اسلام و ارزشهای اسلامی است و انقلاب و مبارزه صرفاً برای برقراری ارزشهای اسلامی انجام می گیرد".4 همچنین ایشان فرمودند: ریشة این نهضت را در جریانهای نیم قرن اخیر کشور از نظر تصادم آن جریانها با روح اسلامی این جامعه باید جستجو کرد، در نیم قرن اخیر جریانهائی رخ داده که بر ضد اهداف عالیة اسلامی بوده است و طبعاً نمی توانست برای همیشه از طرف جامعة ما بدون عکس العمل بماند، آنچه در این نیم قرن در جامعة اسلامی ایران رخ داد عبارتست از: 1. استبدادی خشن و وحشی و سلب هر نوع آزادی؛ 2. نفوذ استعمار نو؛ 3. دور نگهداشتن دین از سیاست بلکه بیرون کردن دین از میدان سیاست 4. کوشش برای بازگرداندن ایران به جاهلیت قبل از اسلام و احیاء شعارهای مجوسی و می راندن شعارهای اصیل اسلامی، تغییر تاریخ هجری به تاریخ مجوسی یک نمونة آن است.5. تحریف در میراث گرانقدر فرهنگ اسلامی و صادر کردن شناسنامة جعلی برای این فرهنگ به نام فرهنگ موهوم ایرانی؛ 6. تبلیغ و اشاعة مارکسیسم دولتی؛ 7. کشتارهای بی رحمانه و ارزش قائل نشدن برای خون مسلمانان؛ 8. تبعیض و ازدیاد روزافزون شکاف طبقاتی علی رغم اصلاحات ظاهری ادعائی؛ 9.تسلط عناصر غیر مسلمان بر مسلمانان در دولت و سایر دستگاهها؛ 10. نقض آشکار قوانین و مقررات اسلامی چه به صورت مستقیم و چه به صورت ترویج و اشاعه فساد در همة زمینه های فرهنگی و اجتماعی؛ 11. مبارزه با ادبیات فارسی اسلامی که حافظ و نگهبان روح اسلامی ایران است؛ 12. بریدن پیوند از کشورهای اسلامی و پیوند با کشورهای غیر اسلامی و احیاناً ضد اسلامی که اسرائیل نمونه آن است این امور و امثال اینها در طول نیم قرن وجدان مذهبی جامعة ما را جریحه دار ساخت و به صورت عقده های مستعد انفجار در آورد"5 ارزیابی این نظریه : در حقیقت محور اصلی انقلاب اسلامی همان مکتبی و اسلامی بودن آن است، اعتقاد به اینکه اسلام تنها مکتب جامع و توحیدی است که با برخورداری از طرح کاملی برای زندگی بشر تضمین کنندة عدالت، صلح، امنیت، آزادی و ارتقای معنوی انسان می باشد، عامل اصلی پیدائی و رشد انقلاب اسلامی و پیروزی آن بوده است"6 انقلاب اسلامی ایران بخاطر ماهیت اسلامی خود عوامل پیروزی را در دل خود پرورانده است، سیاستهای ضد اسلامی و ضد مذهبی و سکولاریزه کردن جامعه به معنی نادیده گرفتن اعتقادات و ایمان مردم به اسلام و تعالیم الهی از طرف رژیم شاه بود که منجر به عکس العمل توده های مسلمان ایران به رهبری روحانیت شیعه شد. علت اصلی پیدایش انقلاب اسلامی، سیاست اسلام زدایی شاه شواهدی که دلالت می کنند علت اصلی پیدایش انقلاب اسلامی سیاست اسلام زدایی شاه بوده است عبارتند از: 1. رهبری انقلاب که در واقع تحلیل ماهیت این انقلاب از تحلیل رهبری انقلاب جدا نیست "بی شک از جان گذشتگی و مبارزه خستگی ناپذیر با ظلم و ظالم و دفاع سرسختانة از مظلوم و صداقت و صراحت و شجاعت و سازش ناپذیری این رهبر در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته است امّا مطلب اساسی چیز دیگری است و آن اینکه ندای امام خمینی (ره) از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت بر می خواست"7 2. شعارها و خواسته های مردم اسلام بود که در جذب و تحّرک بخشیدن به نیروهای مؤمن و استوار نقش عمده و تعیین کننده داشت در کلیة شعارهای قاطع و کوبندة همه قشرهای مردم این آرمانها متجلی بود و شعارها نشان دهندة شعور و آگاهی مردم نسبت به اسلامی بودن انقلاب بود شعارهائی مانند "جمهوری اسلامی آری، حکومت خود کامان هرگز، رژیم شاهنشاهی سر منشأ فساد است، جمهوری اسلامی مرکز عدل و داد است"8 3. وحدت و یکپارچگی مردم که البته اسلام تنها عاملی بود که این وحدت را بوجود آورد. "مردم در دوران انقلاب از اسلام حرف می زدند، از رهبران مذهبی پیروی می کردند و خواهان حاکمیت اسلام و حکومت بودند و در حالی که در همان دوران جریانات دیگری نیز وجود داشتند که شعارهای غیر مذهبی می دادند ولی کسی از آنها حمایت نکرد و کسی دور آنها جمع نشد، حضور یکپارچه ملت از همه اقشار و سطوح اجتماعی با منافع مختلف اقتصادی در انقلاب شاهدی بر وجود وجه مشترک عمیقی بین آنها بود و تنها مکتب اسلام می توانست به عنوان یک عنصر وحدت بخش، وَرای طبقات، گروهها و ملیت های متفاوت، چنین یکپارچگی را بین مردم ایران به وجود آورد"9 در مجموع رهبری انقلاب، مراکز سازماندهی انقلاب، شعارها و خواسته های انقلابیون همه گویای انطباق روند جریانات و واقعیات دوران انقلاب با انگیزه دینی مردم در مبارزه بر علیه رژیم شاه است و همه نشان می دهد که انقلاب مردم به خاطر سیاست اسلام زدایی شاه بوده است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. استاد مرتضی مطهری (ره)، پیرامون انقلاب اسلامی، انتشارات صدرا، از ص 25 تا 77. 2. عباسعلی عمید زنجانی. انقلاب اسلامی و ریشه های آن، نشر طوبی، از ص 307 تا 342. 3. راه انقلاب، مجموعة مقالات پژوهشی دربارة انقلاب اسلامی، ج1. نشر هماهنگ تهران 78، از ص 25 تا 207. پاورقی ها: 1 . انقلاب اسلامی و چرائی و چگونگی رخداد آن، جمعی از نویسندگان. معاونت امور اساتید، نشر معارف. چاپ دوم 77، ص 187. 2 . همان. ص 192،191. 3 . منوچهر محمدی، انقلاب اسلامی زمینه های و پیامدها، نشر معارف، چاپ اول، ص 104. 4 . مرتضی مطهری (ره)، پیرامون انقلاب اسلامی، انتشارات صدرا، چاپ چهارم 68، ص 57. 5 . مرتضی مطهری (ره)، نهضت های اسلامی در صد سالة اخیر، ص 65 و 66. 6 . عباسعلی عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، نشر طوبی، چاپ دهم 76، ص 37. 7 . مرتضی مطهری (ره) پیرامون انقلاب اسلامی، انتشارات صدرا. چاپ چهارم 68، ص 119. 8 . فرهنگ شعارهای انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. تهران 79. ص 134، 133. 9 . سید حسین نقوی حسینی، انقلاب اسلامی و تئوری و عمل، انتشارات علمی، فرهنگی صاحب الزمان (عج) ، قم. 80، ص 185.
علت اصلی سقوط شاه سیاست اسلام زدایی او بود یا فقدان توسعه سیاسی باعث انقلاب و سقوط شاه گردید؟
در پاسخ به این سؤال سزاوار است این دو عامل را که در قالب دو نظریه مطرح گردیده را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهیم
نظریة فقدان توسعه سیاسی : این نظریه که تحت عنوان توسعه نامتوازن از سوی ساموئل هانتیگتون مطرح شده است معتقد است که "پدیدة انقلاب ویژگی جوامع جدید و ناشی از روند نوسازی پرشتاب اجتماعی، اقتصادی و عدم توسعة نهادهای سیاسی جهت جذب و مشارکت نیروهای نو ظهور است"1 طبق این نظریه برنامه های توسعه اقتصادی شاه از دهة چهل به بعد به دلیل روبنایی و سریع بودن و عدم هماهنگی با توسعه سیاسی و فرهنگی و اجتماعی موجب تعارضاتی در جامعه سنتی و نیمه صنعتی ایران شد و این ناهنجاری های اجتماعی زمینة تغییر رژیم را فراهم آورد.
ارزیابی نظریه: در خصوص ارزیابی این نظریه باید بگوییم
اولاً: این نظریه تنها مبیّن یکی از عوامل زمینه ساز انقلاب است نه اینکه عامل اصلی انقلاب این باشد.
ثانیاً: "هر چند نوعی از تحولات و نوسازی اقتصادی اجتماعی در رژیم گذشته صورت گرفت ولی انقلابیون از نیروهای نوپدید که ناشی از روند نوسازی باشند، نبودند به عبارت بهتر رهبری انقلاب را روشنفکران و نیروهای جدید ناشی از این نوسازی در اختیار نداشتند، بسیاری از این نیروها زمانی با انقلاب همراه شدند که مردم خیابانها را پر کرده بودند.
ثالثاً: ایدئولوژی انقلاب اسلامی و اتکای آن به مذهب که در شعارهای مردم تبلور پیدا نمود نیز با انقلاب ناشی از روند نوسازی و انقلاب به وسیله یک طبقة متوسط و نوظهور مایل به مشارکت سیاسی، به طورآشکار مغایر است"2 به عبارت دیگر چیزی که عامل وحدت و همبستگی خود جوش مردم بر علیه رژیم شاه شد مسأله توسعه نیافتگی نبود، در واقع این تحلیل صبغة مذهبی و اعتقادات مردم ایران را در پیدایش انقلاب اسلامی نادیده گرفته است.
نظریه سیاست اسلام زدایی شاه : براساس این نظریه "علت اصلی قیام مردم این بود که شاه به نابودی ارزشهای متقن جامعه که از مذهب سرچشمه می گرفت کمر بسته بود به همین دلیل بود که با جریحه دار شدن احساسات مذهبی ملت مسلمان ایران دیگر جایی برای تحمل و شکیبائی در مقابل سایر ناملایمات سیاسی. اجتماعی و اقتصادی وجود نداشت"3
استاد شهید مطهری (ره) انگیزه آرمان خواهی و عقیده طلبی را عامل اصلی انقلاب اسلامی ایران معرفی می کند و می گوید: "انقلاب اسلامی یعنی راهی که هدف آن اسلام و ارزشهای اسلامی است و انقلاب و مبارزه صرفاً برای برقراری ارزشهای اسلامی انجام می گیرد".4 همچنین ایشان فرمودند: ریشة این نهضت را در جریانهای نیم قرن اخیر کشور از نظر تصادم آن جریانها با روح اسلامی این جامعه باید جستجو کرد، در نیم قرن اخیر جریانهائی رخ داده که بر ضد اهداف عالیة اسلامی بوده است و طبعاً نمی توانست برای همیشه از طرف جامعة ما بدون عکس العمل بماند، آنچه در این نیم قرن در جامعة اسلامی ایران رخ داد عبارتست از: 1. استبدادی خشن و وحشی و سلب هر نوع آزادی؛ 2. نفوذ استعمار نو؛ 3. دور نگهداشتن دین از سیاست بلکه بیرون کردن دین از میدان سیاست 4. کوشش برای بازگرداندن ایران به جاهلیت قبل از اسلام و احیاء شعارهای مجوسی و می راندن شعارهای اصیل اسلامی، تغییر تاریخ هجری به تاریخ مجوسی یک نمونة آن است.5. تحریف در میراث گرانقدر فرهنگ اسلامی و صادر کردن شناسنامة جعلی برای این فرهنگ به نام فرهنگ موهوم ایرانی؛ 6. تبلیغ و اشاعة مارکسیسم دولتی؛ 7. کشتارهای بی رحمانه و ارزش قائل نشدن برای خون مسلمانان؛ 8. تبعیض و ازدیاد روزافزون شکاف طبقاتی علی رغم اصلاحات ظاهری ادعائی؛ 9.تسلط عناصر غیر مسلمان بر مسلمانان در دولت و سایر دستگاهها؛ 10. نقض آشکار قوانین و مقررات اسلامی چه به صورت مستقیم و چه به صورت ترویج و اشاعه فساد در همة زمینه های فرهنگی و اجتماعی؛ 11. مبارزه با ادبیات فارسی اسلامی که حافظ و نگهبان روح اسلامی ایران است؛ 12. بریدن پیوند از کشورهای اسلامی و پیوند با کشورهای غیر اسلامی و احیاناً ضد اسلامی که اسرائیل نمونه آن است این امور و امثال اینها در طول نیم قرن وجدان مذهبی جامعة ما را جریحه دار ساخت و به صورت عقده های مستعد انفجار در آورد"5
ارزیابی این نظریه : در حقیقت محور اصلی انقلاب اسلامی همان مکتبی و اسلامی بودن آن است، اعتقاد به اینکه اسلام تنها مکتب جامع و توحیدی است که با برخورداری از طرح کاملی برای زندگی بشر تضمین کنندة عدالت، صلح، امنیت، آزادی و ارتقای معنوی انسان می باشد، عامل اصلی پیدائی و رشد انقلاب اسلامی و پیروزی آن بوده است"6 انقلاب اسلامی ایران بخاطر ماهیت اسلامی خود عوامل پیروزی را در دل خود پرورانده است، سیاستهای ضد اسلامی و ضد مذهبی و سکولاریزه کردن جامعه به معنی نادیده گرفتن اعتقادات و ایمان مردم به اسلام و تعالیم الهی از طرف رژیم شاه بود که منجر به عکس العمل توده های مسلمان ایران به رهبری روحانیت شیعه شد.
علت اصلی پیدایش انقلاب اسلامی، سیاست اسلام زدایی شاه
شواهدی که دلالت می کنند علت اصلی پیدایش انقلاب اسلامی سیاست اسلام زدایی شاه بوده است عبارتند از:
1. رهبری انقلاب که در واقع تحلیل ماهیت این انقلاب از تحلیل رهبری انقلاب جدا نیست "بی شک از جان گذشتگی و مبارزه خستگی ناپذیر با ظلم و ظالم و دفاع سرسختانة از مظلوم و صداقت و صراحت و شجاعت و سازش ناپذیری این رهبر در انتخاب او به مقام رهبری نقش داشته است امّا مطلب اساسی چیز دیگری است و آن اینکه ندای امام خمینی (ره) از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت بر می خواست"7
2. شعارها و خواسته های مردم اسلام بود که در جذب و تحّرک بخشیدن به نیروهای مؤمن و استوار نقش عمده و تعیین کننده داشت در کلیة شعارهای قاطع و کوبندة همه قشرهای مردم این آرمانها متجلی بود و شعارها نشان دهندة شعور و آگاهی مردم نسبت به اسلامی بودن انقلاب بود شعارهائی مانند "جمهوری اسلامی آری، حکومت خود کامان هرگز، رژیم شاهنشاهی سر منشأ فساد است، جمهوری اسلامی مرکز عدل و داد است"8
3. وحدت و یکپارچگی مردم که البته اسلام تنها عاملی بود که این وحدت را بوجود آورد. "مردم در دوران انقلاب از اسلام حرف می زدند، از رهبران مذهبی پیروی می کردند و خواهان حاکمیت اسلام و حکومت بودند و در حالی که در همان دوران جریانات دیگری نیز وجود داشتند که شعارهای غیر مذهبی می دادند ولی کسی از آنها حمایت نکرد و کسی دور آنها جمع نشد، حضور یکپارچه ملت از همه اقشار و سطوح اجتماعی با منافع مختلف اقتصادی در انقلاب شاهدی بر وجود وجه مشترک عمیقی بین آنها بود و تنها مکتب اسلام می توانست به عنوان یک عنصر وحدت بخش، وَرای طبقات، گروهها و ملیت های متفاوت، چنین یکپارچگی را بین مردم ایران به وجود آورد"9
در مجموع رهبری انقلاب، مراکز سازماندهی انقلاب، شعارها و خواسته های انقلابیون همه گویای انطباق روند جریانات و واقعیات دوران انقلاب با انگیزه دینی مردم در مبارزه بر علیه رژیم شاه است و همه نشان می دهد که انقلاب مردم به خاطر سیاست اسلام زدایی شاه بوده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. استاد مرتضی مطهری (ره)، پیرامون انقلاب اسلامی، انتشارات صدرا، از ص 25 تا 77.
2. عباسعلی عمید زنجانی. انقلاب اسلامی و ریشه های آن، نشر طوبی، از ص 307 تا 342.
3. راه انقلاب، مجموعة مقالات پژوهشی دربارة انقلاب اسلامی، ج1. نشر هماهنگ تهران 78، از ص 25 تا 207.
پاورقی ها:
1 . انقلاب اسلامی و چرائی و چگونگی رخداد آن، جمعی از نویسندگان. معاونت امور اساتید، نشر معارف. چاپ دوم 77، ص 187.
2 . همان. ص 192،191.
3 . منوچهر محمدی، انقلاب اسلامی زمینه های و پیامدها، نشر معارف، چاپ اول، ص 104.
4 . مرتضی مطهری (ره)، پیرامون انقلاب اسلامی، انتشارات صدرا، چاپ چهارم 68، ص 57.
5 . مرتضی مطهری (ره)، نهضت های اسلامی در صد سالة اخیر، ص 65 و 66.
6 . عباسعلی عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، نشر طوبی، چاپ دهم 76، ص 37.
7 . مرتضی مطهری (ره) پیرامون انقلاب اسلامی، انتشارات صدرا. چاپ چهارم 68، ص 119.
8 . فرهنگ شعارهای انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. تهران 79. ص 134، 133.
9 . سید حسین نقوی حسینی، انقلاب اسلامی و تئوری و عمل، انتشارات علمی، فرهنگی صاحب الزمان (عج) ، قم. 80، ص 185.
- [سایر] علت اصلی سقوط شاه سیاست اسلام زدایی او بود یا فقدان توسعه سیاسی باعث انقلاب و سقوط شاه گردید؟
- [سایر] آیا این نظریه صحیح است که علت اصلی سقوط شاه سیاست اسلام زدایی او نبوده بلکه انقلاب ایران پاسخی به فقدان توسعه سیاسی بوده است؟
- [سایر] آیا این نظریه صحیح است که علت اصلی سقوط شاه سیاست اسلام زدایی او نبوده بلکه انقلاب ایران پاسخی به فقدان توسعه سیاسی بوده است؟
- [سایر] علت اصلی سقوط شاه چیست؟
- [سایر] علت اصلی سقوط شاه چیست؟
- [سایر] چه عواملی باعث می شود بعضی افراد و جریان های سیاسی در تداوم حرکت انقلاب اسلامی دچار ریزش و سقوط شوند؟
- [سایر] چه عواملی باعث می شود بعضی افراد و جریان های سیاسی در تداوم حرکت انقلاب اسلامی دچار ریزش و سقوط شوند؟
- [سایر] مهمترین علل سیاسی- مذهبی که در پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی نقش داشتند را توضیح دهید؟
- [سایر] معنای واژهی سیاست چیست؟ چه تفاوتی بین تعریف «سیاست» در فرهنگ سیاسی اسلام و فرهنگهای غربی وجود دارد؟
- [سایر] آیا اسلام در حوزه اجتماع و سیاست، خطوط کلّی را داده یا جزئیات را نیز فرموده؟ خطوط اصلی اسلام درباره سیاست کدامند؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر به واسطة توسعة نفوذ سیاسی یا اقتصادی وتجاری اجانب خوف آن باشد که تسلّط بر بلاد مسلمین پیداکنند ، واجب است بر مسلمانان ، دفاع به هر نحوکه ممکن است ، وقطع ایادی اجانب چه عمّال داخلی باشند یا خارجی .
- [آیت الله نوری همدانی] شایسته است امام خطیب در خطبة نماز جمعه مصالح دین و دنیای مسلمین را تَذکّر دهد ومردم را در جریان مسائل زیانبار و سودمند کشورهای اسلامی وغیر اسلامی قرار دهد ونیازهای مسلمین را در اَمر معاد ومعاش تذکر دهد و از امور سیاسی واقتصادی آنچه را که در استقلال وکیان مسلمین نقش مُهِمّی دارد گوشزد کند وکیفیّت روابط آنان را با سائر مِلَل بیان نماید ومردم را از دخالتهای دُوَل ستمگر و اِسْتعمارگر در امور سیاسی واقتصادی مسلمین که مُنْجَرْ به استعمارو استثمار آنها می شود بر حَذَرْ دارد . خلاصه نماز جمعه ودو خطبة آن ، نظیر حجّ ومراکز تجمّع آن ونماز های عید فطر وقربان وغیره ، از سنگرهای بزرگی است که مُتأسِّفانه مسلمانان از وظائف مُهمّ سیاسی خود در آن غافل مانده اند ، چنانچه از سایر پایگاه های عظیم سیاست اسلامی هم غافلند .اسلام دین سیاست ، آن هم در همة شئون آن است وکسی که در احکام قضائی ، سیاسی ، اجتماعی واقتصادی اسلام اندکی تَأمّل کند مُتوجّه این معنی می شود .هر کس گمان کند دین از سیاست جدا است ، جاهلی است که نه اسلام را می شناسد ونه سیاست را.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شایسته است امامِ خطیب در خطبه نماز جمعه مصالح دین و دنیای مسلمین را تذکر دهد و مردم را در جریان مسائل زیان بار و سودمند کشورهای اسلامی و غیر اسلامی قرار دهد و نیازهای مسلمین را در امر معاد و معاش تذکر دهد و از امور سیاسی واقتصادی آنچه را که در استقلال و کیان مسلمین نقش مهمی دارد گوشزد کند و کیفیت صحیح روابط آنان را با سایر ملل بیان نماید و مردم را از دخالتهای دول ستمگر و استعمارگر در امور سیاسی و اقتصادی مسلمین که منجر به استعمار و استثمار آنها می شود بر حذر دارد. خلاصه، نماز جمعه و دو خطبه آن نظیر حج و مراکز تجمع آن و نمازهای عید فطر و قربان و غیره از سنگرهای بزرگی است که متأسفانه کثیری از مسلمانان از وظائف مهم سیاسی خود در آن غافل مانده اند، چنانچه از سایر پایگاه های عظیم سیاست اسلامی هم غافلند. اسلام دین سیاست آنهم در همه شئون آن است وکسی که در احکام قضائی، سیاسی، اجتماعی واقتصادی اسلام اندکی تأمل کند متوجه این معنی می شود. هر کس گمان کنددین ازسیاست جدااست جاهلی است که نه اسلام رامی شناسد و نه سیاست را می داند.
- [امام خمینی] اگر به واسطه توسعه نفوذ سیاسی یا اقتصادی و تجاری اجانب خوف آن باشد که تسلط بر بلاد مسلمین پیدا کنند، واجب است بر مسلمانان، دفاع به هر نحو که ممکن است، و قطع ایادی اجانب. چه عمّال داخلی باشند یا خارجی.
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله مکارم شیرازی] ک: شایسته است خطیب ملبس به عمامه و عبا باشد و بر عصا یا مانند آن تکیه کند و قبل از شروع به خطبه، به مأمومین سلام کند و سزاوار است مسائل مهم سیاسی و اجتماعی و اخلاقی مسلمین و جهان اسلام و آن منطقه را برای مردم شرح دهد و آنها را به وظایفشان در برابر این مسائل آشنا سازد و در برابر توطئه های دشمنان به آنها هشدار دهد. پس خطیب باید حداکثر استفاده را از خطبه ها برای تهذیب نفوس مردم و آگاه ساختن آنها از مسائل مهم روز بنماید که یکی از اهداف اصلی خطبه ها همین است. خطبه ها را با عبارات فصیح و گویا و بلیغ و مؤثر و نافذ ایراد نماید تا خطبه ها تأثیر لازم را در نفوس مسلمین بگذارد و از این فریضه عبادی سیاسی بهره گیری کامل شود; هرگز به سراغ مسائل تفرقه انداز نرود و مسلمین را به وحدت در مقابل دشمنان دعوت نماید و احتیاط واجب آن است که نمازگزاران هنگام ایراد خطبه با طهارت باشند و رو به امام نشینند و سکوت را رعایت کنند و به خطبه ها گوش فرا دهند، ولی اگر عمداً سخن بگویند، نماز جمعه آنها باطل نمی شود، هر چند کار خلافی کرده اند.