طبق گواه تاریخ نه تنها پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در آخر عمر مبارک شان بلکه در اولین روزهایی که مأمور به آشکار شدن پیامبری خود بودند، هم چنین در طول 23 سال پیامبری خود، مهم ترین دغدغه و نگرانی که داشتند مسئله خلافت و جانشینی بعد از خود بود. ایشان در اولین روزهایی که مأمور شدند دعوت خویش را آشکار کنند! ابتدا خویشان نزدیک خودش را در یک مهمانی فرا خواندند و پیامبری خود را به همگان اعلام کردند، و در همان مجلس فرمودند که هر کس به من ایمان بیاورد جانشین، برادر، وصی و وزیر من خواهد بود.[1] ایشان هم چنین در مدت پیامبری خود مکرر بر مسئله جانشینی تأکید می کردند و شخص آن را معرفی می کردند تا مردم به گمراهی و ضلالت نیفتند. اواخر عمر مبارکشان مسئله جانشینی بسیار حیاتی و مهم تر از قبل جلوه می کرد لذا ایشان همیشه به دنبال فرصتی می گشتند تا آن را ابلاغ کنند ولی از دسیسه و توطئه های منافقین می ترسیدند و آن را به تأخیر می انداختند تا در حجة الوداع در مکانی به نام غدیر این آیه نازل گشت: ( ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت نازل شده است به طور کامل (به مردم) برسان، و اگر نکنی رسالت او را انجام نداده ای، و خداوند تو را از (خطرهای احتمالی) مردم نگه می دارد، و خداوند جمعیت کافران لجوج را هدایت نمی کند).[2] این چه مسئله مهمی است که اگر ابلاغ نگردد زحمات 23 ساله نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هدر رفته و رسالتش ناتمام مانده است. به اتفاق جمیع مفسرین شیعه و سنی بعد از نزول این آیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دستور به توقف کاروانیان را داد که از حج برگشته و به سوی منزل خویش در حرکت بودند، سپس از جهاز شتر منبری آماده کردند و بالای منبر رفته این آیه را تلاوت فرمودند. سپس به گواه تاریخ آقا امیر المومنین علی علیه السلام را فراخوانده و دست او راگرفت و جمله معروف (من کنت مولاه فعلی مولاه؛ هر کس من ولی و سرپرست او هستیم پس علی ولی و سرپرست او است) را ایراد فرمودند که در این هنگام این آیه نازل گشت (امروز آئین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم...).[3] این چه مسئله مهم و اساسی بود که دشمنان را از نابودی اسلام مأیوس و ناامید کرد، آیا غیر از مسئله جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است، چون ایشان پسر نداشتند همه امید کفار و منافقین این بود که بعد از وجود نازنین ایشان دست به کار شده و دوباره آئین بت پرستی را رواج داده و اسلام را از بین ببرند اما با مسئله خلافت و جانشینی علی بن ابی طالب تمام امیدهای آنان تبدیل به یأس گردید و آنان از نابودی آئین نوپا و بنیاد اسلام ناامید گشتند. لذا آیه قرآن می فرماید: (امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم). یعنی دین شما بدون مسئله امامت و ولایت کامل نبوده است.[4] هم چنین در لحظات آخر عمر مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و در بستر بیماری حضرت دوات و کاغذ خواستند تا مطلبی بنویسند که از گمراهی مردم جلوگیری کند ولی خلیفه دوم اجازه ندادند. آیا این مطلب غیر تمسک به جانشین او یعنی امیرالمومنین علی علیه السلام است که مورد مخالفت خلیفه دوم قرار گرفت این مطلب از حدیث ثقلین نیز استفاده می شود، در این حدیث که جمیع علمای اهل سنت به صحت آن اعتراف کرده اند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: (من شما را ترک می کنم در حالی که دو چیز گرانبها در میان شما به امانت می گذارم، یکی کتاب خدا و دیگری اهل بیتم و مادامی که به این دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد و این دو هرگز از هم جدا نمی شود و در کنار حوض کوثر بر من وارد آیند). آیا با ملاحظه الفاظ دو حدیث و تشابهی که میان آن ها حکم فرماست نمی توان حدس قوی زد که هدف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از خواستن قلم و کاغذ، نوشتن مضمون حدیث ثقلین و یا قدری بالاتر از آن بوده است و آن همان تحکیم ولایت و وصایت وصی بلا فصل خود بود که در 18 ذی الحجه در غدیر خم معرفی کرده.[5] در نتیجه مهم ترین دغدغه و نگرانی وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جلوگیری از انحراف و گمراهی مردم بعد از خودشان بود که با نصب جانشین مورد اطمینان و عالم و توانا در حفظ دین انجام شد. اما در پاسخ سئوال دوم باید گفت واضح است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از کجا به آخرین حج شان پی بردند زیرا ایشان از طریق وحی و جبرئیل با خداوند سبحان در ارتباط بودند و از این طریق از وقایع آینده مطلع می گشتند، و نیز قطعا از همین طریق از زمان موت خود باخبر گردیده بودند کما این که از همین طریق به آیات و سایر مسائل آگاه می شدند. لذا می دانستند حج امسال آخرین حج ایشان است و به مردم نیز فرمودند که به زودی از میان شما رحلت خواهم کرد، و حدیث معروف ثقلین که در بالا به آن اشاره شد گویای این مطلب است زیرا در صدر روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم تصریح می کند که من شما را ترک خواهم کرد. البته لحن خود آیه هم طوری است که می توان از آن مطلب را فهمید، آیه می فرماید اگر این کار را انجام ندهی رسالتت را انجام نداده ای پس با انجام این عمل رسالتت کامل می گردد و کار پیامبر به پایان می رسد، لذا بعد از نزول آیه که پیامبر دستور دادند از جهاز شتران منبری آماده کنند و از آن بالا رفتند، بعد از حمد و ثنای الهی فرمودند: ( ای مردم من به همین زودی دعوت خدا را اجابت کرده از میان شما می روم و...).[6] این مطلب یعنی علم پیامبر به رحلت خود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 المراجعات، علامه شرف الدین. 2 الغدیر، علامه امینی. 3 اصول کافی، ج2، باب حجت. پاورقی ها: [1]. سبحانی، فرازهایی از تاریخ پیامبر اکرم (ص)، نشر مشعر، چاپ 15، تهران، ص104. [2]. مائده / 67. [3]. مائده / 3. [4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر موضوعی (پیام قرآن) نشر مطبوعاتی قم، چاپ اول، زمستان 1373ش، ج9، ص185. [5]. فرازهایی از زندگی پیامبر، همان، ص527. [6]. شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه کمره ای، انتشارات اسوه، سال 1375ش، ج1، ص89.
تنها دغدغه و نگرانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در آخر عمر مبارکشان چه بود؟ پیامبر چگونه به این که حج پایانی است، پی بردند؟
طبق گواه تاریخ نه تنها پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در آخر عمر مبارک شان بلکه در اولین روزهایی که مأمور به آشکار شدن پیامبری خود بودند، هم چنین در طول 23 سال پیامبری خود، مهم ترین دغدغه و نگرانی که داشتند مسئله خلافت و جانشینی بعد از خود بود.
ایشان در اولین روزهایی که مأمور شدند دعوت خویش را آشکار کنند! ابتدا خویشان نزدیک خودش را در یک مهمانی فرا خواندند و پیامبری خود را به همگان اعلام کردند، و در همان مجلس فرمودند که هر کس به من ایمان بیاورد جانشین، برادر، وصی و وزیر من خواهد بود.[1]
ایشان هم چنین در مدت پیامبری خود مکرر بر مسئله جانشینی تأکید می کردند و شخص آن را معرفی می کردند تا مردم به گمراهی و ضلالت نیفتند. اواخر عمر مبارکشان مسئله جانشینی بسیار حیاتی و مهم تر از قبل جلوه می کرد لذا ایشان همیشه به دنبال فرصتی می گشتند تا آن را ابلاغ کنند ولی از دسیسه و توطئه های منافقین می ترسیدند و آن را به تأخیر می انداختند تا در حجة الوداع در مکانی به نام غدیر این آیه نازل گشت: ( ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت نازل شده است به طور کامل (به مردم) برسان، و اگر نکنی رسالت او را انجام نداده ای، و خداوند تو را از (خطرهای احتمالی) مردم نگه می دارد، و خداوند جمعیت کافران لجوج را هدایت نمی کند).[2]
این چه مسئله مهمی است که اگر ابلاغ نگردد زحمات 23 ساله نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هدر رفته و رسالتش ناتمام مانده است. به اتفاق جمیع مفسرین شیعه و سنی بعد از نزول این آیه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دستور به توقف کاروانیان را داد که از حج برگشته و به سوی منزل خویش در حرکت بودند، سپس از جهاز شتر منبری آماده کردند و بالای منبر رفته این آیه را تلاوت فرمودند. سپس به گواه تاریخ آقا امیر المومنین علی علیه السلام را فراخوانده و دست او راگرفت و جمله معروف (من کنت مولاه فعلی مولاه؛ هر کس من ولی و سرپرست او هستیم پس علی ولی و سرپرست او است) را ایراد فرمودند که در این هنگام این آیه نازل گشت (امروز آئین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم...).[3]
این چه مسئله مهم و اساسی بود که دشمنان را از نابودی اسلام مأیوس و ناامید کرد، آیا غیر از مسئله جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است، چون ایشان پسر نداشتند همه امید کفار و منافقین این بود که بعد از وجود نازنین ایشان دست به کار شده و دوباره آئین بت پرستی را رواج داده و اسلام را از بین ببرند اما با مسئله خلافت و جانشینی علی بن ابی طالب تمام امیدهای آنان تبدیل به یأس گردید و آنان از نابودی آئین نوپا و بنیاد اسلام ناامید گشتند. لذا آیه قرآن می فرماید: (امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم). یعنی دین شما بدون مسئله امامت و ولایت کامل نبوده است.[4]
هم چنین در لحظات آخر عمر مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و در بستر بیماری حضرت دوات و کاغذ خواستند تا مطلبی بنویسند که از گمراهی مردم جلوگیری کند ولی خلیفه دوم اجازه ندادند.
آیا این مطلب غیر تمسک به جانشین او یعنی امیرالمومنین علی علیه السلام است که مورد مخالفت خلیفه دوم قرار گرفت این مطلب از حدیث ثقلین نیز استفاده می شود، در این حدیث که جمیع علمای اهل سنت به صحت آن اعتراف کرده اند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: (من شما را ترک می کنم در حالی که دو چیز گرانبها در میان شما به امانت می گذارم، یکی کتاب خدا و دیگری اهل بیتم و مادامی که به این دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد و این دو هرگز از هم جدا نمی شود و در کنار حوض کوثر بر من وارد آیند).
آیا با ملاحظه الفاظ دو حدیث و تشابهی که میان آن ها حکم فرماست نمی توان حدس قوی زد که هدف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از خواستن قلم و کاغذ، نوشتن مضمون حدیث ثقلین و یا قدری بالاتر از آن بوده است و آن همان تحکیم ولایت و وصایت وصی بلا فصل خود بود که در 18 ذی الحجه در غدیر خم معرفی کرده.[5]
در نتیجه مهم ترین دغدغه و نگرانی وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جلوگیری از انحراف و گمراهی مردم بعد از خودشان بود که با نصب جانشین مورد اطمینان و عالم و توانا در حفظ دین انجام شد.
اما در پاسخ سئوال دوم باید گفت واضح است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از کجا به آخرین حج شان پی بردند زیرا ایشان از طریق وحی و جبرئیل با خداوند سبحان در ارتباط بودند و از این طریق از وقایع آینده مطلع می گشتند، و نیز قطعا از همین طریق از زمان موت خود باخبر گردیده بودند کما این که از همین طریق به آیات و سایر مسائل آگاه می شدند.
لذا می دانستند حج امسال آخرین حج ایشان است و به مردم نیز فرمودند که به زودی از میان شما رحلت خواهم کرد، و حدیث معروف ثقلین که در بالا به آن اشاره شد گویای این مطلب است زیرا در صدر روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم تصریح می کند که من شما را ترک خواهم کرد.
البته لحن خود آیه هم طوری است که می توان از آن مطلب را فهمید، آیه می فرماید اگر این کار را انجام ندهی رسالتت را انجام نداده ای پس با انجام این عمل رسالتت کامل می گردد و کار پیامبر به پایان می رسد، لذا بعد از نزول آیه که پیامبر دستور دادند از جهاز شتران منبری آماده کنند و از آن بالا رفتند، بعد از حمد و ثنای الهی فرمودند: ( ای مردم من به همین زودی دعوت خدا را اجابت کرده از میان شما می روم و...).[6] این مطلب یعنی علم پیامبر به رحلت خود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 المراجعات، علامه شرف الدین.
2 الغدیر، علامه امینی.
3 اصول کافی، ج2، باب حجت.
پاورقی ها:
[1]. سبحانی، فرازهایی از تاریخ پیامبر اکرم (ص)، نشر مشعر، چاپ 15، تهران، ص104.
[2]. مائده / 67.
[3]. مائده / 3.
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر موضوعی (پیام قرآن) نشر مطبوعاتی قم، چاپ اول، زمستان 1373ش، ج9، ص185.
[5]. فرازهایی از زندگی پیامبر، همان، ص527.
[6]. شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه کمره ای، انتشارات اسوه، سال 1375ش، ج1، ص89.
- [سایر] تنها دغدغه و نگرانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در آخر عمر مبارکشان چه بود؟ پیامبر چگونه به این که حج پایانی است، پی بردند؟
- [سایر] دغدغه و نگرانی پیامبر اکرم در آخر عمر مبارکشان چه بود؟ پیامبر چگونه به آخرین حج شان پی بردند؟
- [سایر] تنها دغدغه و نگرانی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در آخر عمر مبارک شان چه بود؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بر خلافت ابوبکر و عمر بشارت داده است ؟
- [سایر] آیا پیامبراکرم(ص) تا آخر عمر امی و بیسواد بودند چرا از آن حضرت دستخط وجود ندارد؟
- [سایر] آیا جریان انکار رحلت پیامبراکرم(ص) توسط عمر بن خطاب از پیش تعیین شده بود؟
- [سایر] فاطمه زهرا (س) از اولین بیعتکنندگان با ابوبکر بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) بود و تا آخر عمر هیچگونه مخالفتی با او نداشته است!؟
- [سایر] فاطمه زهرا (س) از اولین بیعتکنندگان با ابوبکر بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) بود و تا آخر عمر هیچگونه مخالفتی با او نداشته است!؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای اختیال چیست؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَشَی علی الْأَرْضِ اخْتِیالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا. عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَیلٌ لِمَنْ یخْتَالُ فِی الْأَرْضِ یعَانِدُ جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
- [سایر] چرا حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) به دخترش اجازه داد تا با عثمان ازدواج کند؟
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [امام خمینی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مستحب است صلوات را هم بنویسد. و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد می کند صلوات بفرستد
- [آیت الله نوری همدانی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول – صلی الله علیه و آله و سلم – مستحب است صلوات را هم بنویسد . و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد می کند ، صلوات بفرستد .
- [آیت الله شبیری زنجانی] صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او از مستحبات مؤکد است و هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد یا لقب یا کنیه آن جناب؛ مثل مصطفی و ابو القاسم، را بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله جوادی آملی] .واجب است در رکعت دوم نمازها، نیز رکعت پایانی نماز مغرب و نماز ظهر و عصر و عشاء, بعد از سجده دوم, تشهّد بخواند؛ یعنی بگوید: (اَشهَدُ اَنْ لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَریکَ لَهُ، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ). نماز وتر که یک رکعت است, تشهّد دارد.
- [آیت الله خوئی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود، اگرچه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [امام خمینی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله نوری همدانی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول – صلی الله علیه و آله و سلم – مانند محمد و احمد ، یا لقب و کنیة آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم ، بگوید یا بشنود ، اگر چه در نماز باشد ، مستحب است صلوات بفرست .
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).