طبق گواه تاریخ نه تنها پیامبر اکرم در آخر عمر مبارکشان بلکه در اولین روزهایی که مأمور به آشکار شدن پیامبری خود بودند، هم چنین در طول 23 سال پیامبری خود، مهمترین دغدغه و نگرانی که داشتند مسئله خلافت و جانشینی بعد از خود بود. ایشان در اولین روزهایی که مأمور شدند دعوت خویش را آشکار کنند! ابتدا اقوام و خویشان خودش را در یک مهمانی فرا خواندند و پیامبری خود را به همگان اعلام کردند، و در همان مجلس فرمودند که هر کس به من ایمان بیاورد جانشین، برادر، وصی و وزیر من خواهد بود.[1] ایشان هم چنین در مدت پیامبری خود مکرر بر مسئله جانشینی تأکید میکردند و شخص آن را معرفی میکردند تا مردم به گمراهی و ضلالت نیفتند. اواخر عمر مبارکشان مسئله جانشینی بسیار حیاتی و مهمتر از قبل جلوه میکرد لذا ایشان همیشه به دنبال فرصتی میگشتند تا آن را ابلاغ کنند ولی از دسیسه و توطئههای منافقین میترسیدند و آن را به تأخیر میانداختند تا در حجة الوداع در مکانی به نام غدیر این آیه نازل گشت: (ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت نازل شده است به طور کامل (به مردم) برسان، و اگر نکنی رسالت او را انجام ندادهای، و خداوند تو را از (خطرهای احتمالی) مردم نگه میدارد، و خداوند جمعیت کافران لجوج را هدایت نمیکند).[2] این چه مسئله مهمی است که اگر ابلاغ نگردد زحمات 23 ساله نبی اکرم هدر رفته و رسالتش ناتمام مانده است. به اتفاق جمیع مفسرین شیعه و سنی بعد از نزول این آیه پیامبر اکرم دستور به توقف کاروانیان را داد که از حج برگشته و به سوی منزل خویش در حرکت بودند، سپس از جهاز شتر منبری آماده کردند و بالای منبر رفته این آیه را تلاوت فرمودند. سپس به گواه تاریخ علی علیه السلام را فراخوانده و دست او را گرفت و جمله معروف (من کنت مولاه فعلی مولاه؛ هر کس من ولی و سرپرست او هستیم پس علی ولی و سرپرست او است) را ایراد فرمودند که در این هنگام این آیه نازل گشت (امروز آئین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم...).[3] این چه مسئله مهم و اساسی بود که دشمنان را از نابودی اسلام مأیوس و ناامید کرد، آیا غیر از مسئله جانشینی پیامبر اکرم است؟ چون ایشان پسر نداشتند همه امید کفار و منافقین این بود که بعد از وجود نازنین ایشان دست به کار شده و دوباره آئین بت پرستی را رواج داده و اسلام را از بین ببرند اما با مسئله خلافت و جانشینی علی بن ابی طالب تمام امیدهای آنان تبدیل به یأس گردید و آنان از نابودی آئین نوپا و بنیاد اسلام ناامید گشتند. لذا آیه قرآن میفرماید: (امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم). یعنی دین شما بدون مسئله امامت و ولایت کامل نبوده است.[4] هم چنین در لحظات آخر عمر مبارک پیامبر اکرم ص و در بستر بیماری حضرت دوات و کاغذ خواستند تا مطلبی بنویسند که از گمراهی مردم جلوگیری کند ولی خلیفه دوم اجازه ندادند. آیا این مطلب غیر تمسک به جانشین او یعنی امیرالمومنین علی علیه السلام است که مورد مخالفت خلیفه دوم قرار گرفت این مطلب از حدیث ثقلین نیز استفاده می شود، در این حدیث که جمیع علمای اهل سنت به صحت آن اعتراف کرده اند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: (من شما را ترک می کنم در حالی که 2 چیز گرانبها درمیان شما به امانت می گذارم، یکی کتاب خدا و دیگری اهل بیتم و مادامیکه به این دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد و این دو هرگز از هم جدا نمی شود و در کنار حوض کوثر بر من وارد آیند). آیا با ملاحظه الفاظ دو حدیث و تشابهی که میان آنها حکم فرماست نمیتوان حدس قوی زد که هدف پیامبر اکرم از خواستن قلم و کاغذ، نوشتن مضمون حدیث ثقلین و یا قدری بالاتر از آن بوده است و آن همان تحکیم ولایت و وصایت وصی بلا فصل خود بود که در 18 ذی الحجه در غدیر خم معرفی کرده.[5] در نتیجه مهمترین دغدغه و نگرانی وجود نازنین پیامبر گرامی جلوگیری از انحراف و گمراهی مردم بعد از خودشان بود که با نصب جانشینی مورد اطمینان و عالم و توانای در حفظ دین انجام شد. اما در پاسخ سئوال دوم باید گفت واضح است که پیامبر اکرم از کجا به آخرین حجشان پیبردند زیرا ایشان از طریق وحی و جبرئیل با خداوند سبحان در ارتباط بودند و از این طریق از وقایع آینده مطلع میگشتند، و نیز قطعا از همین طریق از زمان موت خود باخبر گردیده بودند کما اینکه از همین طریق به آیات و سایر مسائل آگاه میشدند. لذا میدانستند حج امسال آخرین حج ایشان است و به مردم نیز فرمودند که به زودی از میان شما رحلت خواهم کرد، و حدیث معروف ثقلین که در بالا به آن اشاره شد گویای این مطلب است زیرا در صدر روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم تصریح میکند که من شما را ترک خواهم کرد. البته لحن خود آیه هم طوری است که میتوان از آن مطلب را فهمید، آیه میفرماید اگر این کار را انجام ندهی رسالتت را انجام ندادهای پس با انجام این عمل رسالتت کامل میگردد و کار پیامبر به پایان میرسد، لذا بعد از نزول آیه که پیامبر دستور دادند از جهاز شتران منبری آماده کنند و از آن بالا رفتند، بعد از حمد و ثنای الهی فرمودند: ( ای مردم من به همین زودی دعوت خدا را اجابت کرده از میان شما میروم و...).[6] این مطلب یعنی علم پیامبر به رحلت خود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 المراجعات، سید شرف الدین. 2 الغدیر، علی امینی. 3 اصول کافی، ج2، باب حجت. پی نوشتها: [1]. سبحانی، فرازهایی از تاریخ پیامبر اکرم (ص)، ناشر مشعر، چاپ 15، چاپ دارالحدیث، تهران، ص104. [2]. مائده / 67. [3]. مائده / 3. [4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر موضوعی (پیام قرآن) نشر مطبوعاتی قم، چاپ اول، زمستان 1373ش، ج9، ص185. [5]. فرازهایی از زندگی پیامبر، همان، ص527. [6]. شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه کمره ای، انتشارات اسوه، سال 1375ش، ج1، ص89. منبع: اندیشه قم
دغدغه و نگرانی پیامبر اکرم در آخر عمر مبارکشان چه بود؟ پیامبر چگونه به آخرین حج شان پی بردند؟
طبق گواه تاریخ نه تنها پیامبر اکرم در آخر عمر مبارکشان بلکه در اولین روزهایی که مأمور به آشکار شدن پیامبری خود بودند، هم چنین در طول 23 سال پیامبری خود، مهمترین دغدغه و نگرانی که داشتند مسئله خلافت و جانشینی بعد از خود بود.
ایشان در اولین روزهایی که مأمور شدند دعوت خویش را آشکار کنند! ابتدا اقوام و خویشان خودش را در یک مهمانی فرا خواندند و پیامبری خود را به همگان اعلام کردند، و در همان مجلس فرمودند که هر کس به من ایمان بیاورد جانشین، برادر، وصی و وزیر من خواهد بود.[1]
ایشان هم چنین در مدت پیامبری خود مکرر بر مسئله جانشینی تأکید میکردند و شخص آن را معرفی میکردند تا مردم به گمراهی و ضلالت نیفتند. اواخر عمر مبارکشان مسئله جانشینی بسیار حیاتی و مهمتر از قبل جلوه میکرد لذا ایشان همیشه به دنبال فرصتی میگشتند تا آن را ابلاغ کنند ولی از دسیسه و توطئههای منافقین میترسیدند و آن را به تأخیر میانداختند تا در حجة الوداع در مکانی به نام غدیر این آیه نازل گشت: (ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت نازل شده است به طور کامل (به مردم) برسان، و اگر نکنی رسالت او را انجام ندادهای، و خداوند تو را از (خطرهای احتمالی) مردم نگه میدارد، و خداوند جمعیت کافران لجوج را هدایت نمیکند).[2]
این چه مسئله مهمی است که اگر ابلاغ نگردد زحمات 23 ساله نبی اکرم هدر رفته و رسالتش ناتمام مانده است. به اتفاق جمیع مفسرین شیعه و سنی بعد از نزول این آیه پیامبر اکرم دستور به توقف کاروانیان را داد که از حج برگشته و به سوی منزل خویش در حرکت بودند، سپس از جهاز شتر منبری آماده کردند و بالای منبر رفته این آیه را تلاوت فرمودند. سپس به گواه تاریخ علی علیه السلام را فراخوانده و دست او را گرفت و جمله معروف (من کنت مولاه فعلی مولاه؛ هر کس من ولی و سرپرست او هستیم پس علی ولی و سرپرست او است) را ایراد فرمودند که در این هنگام این آیه نازل گشت (امروز آئین شما را کامل و نعمت خود را بر شما تمام کردم...).[3]
این چه مسئله مهم و اساسی بود که دشمنان را از نابودی اسلام مأیوس و ناامید کرد، آیا غیر از مسئله جانشینی پیامبر اکرم است؟ چون ایشان پسر نداشتند همه امید کفار و منافقین این بود که بعد از وجود نازنین ایشان دست به کار شده و دوباره آئین بت پرستی را رواج داده و اسلام را از بین ببرند اما با مسئله خلافت و جانشینی علی بن ابی طالب تمام امیدهای آنان تبدیل به یأس گردید و آنان از نابودی آئین نوپا و بنیاد اسلام ناامید گشتند. لذا آیه قرآن میفرماید: (امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم). یعنی دین شما بدون مسئله امامت و ولایت کامل نبوده است.[4]
هم چنین در لحظات آخر عمر مبارک پیامبر اکرم ص و در بستر بیماری حضرت دوات و کاغذ خواستند تا مطلبی بنویسند که از گمراهی مردم جلوگیری کند ولی خلیفه دوم اجازه ندادند.
آیا این مطلب غیر تمسک به جانشین او یعنی امیرالمومنین علی علیه السلام است که مورد مخالفت خلیفه دوم قرار گرفت این مطلب از حدیث ثقلین نیز استفاده می شود، در این حدیث که جمیع علمای اهل سنت به صحت آن اعتراف کرده اند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: (من شما را ترک می کنم در حالی که 2 چیز گرانبها درمیان شما به امانت می گذارم، یکی کتاب خدا و دیگری اهل بیتم و مادامیکه به این دو چنگ زنید هرگز گمراه نخواهید شد و این دو هرگز از هم جدا نمی شود و در کنار حوض کوثر بر من وارد آیند).
آیا با ملاحظه الفاظ دو حدیث و تشابهی که میان آنها حکم فرماست نمیتوان حدس قوی زد که هدف پیامبر اکرم از خواستن قلم و کاغذ، نوشتن مضمون حدیث ثقلین و یا قدری بالاتر از آن بوده است و آن همان تحکیم ولایت و وصایت وصی بلا فصل خود بود که در 18 ذی الحجه در غدیر خم معرفی کرده.[5]
در نتیجه مهمترین دغدغه و نگرانی وجود نازنین پیامبر گرامی جلوگیری از انحراف و گمراهی مردم بعد از خودشان بود که با نصب جانشینی مورد اطمینان و عالم و توانای در حفظ دین انجام شد.
اما در پاسخ سئوال دوم باید گفت واضح است که پیامبر اکرم از کجا به آخرین حجشان پیبردند زیرا ایشان از طریق وحی و جبرئیل با خداوند سبحان در ارتباط بودند و از این طریق از وقایع آینده مطلع میگشتند، و نیز قطعا از همین طریق از زمان موت خود باخبر گردیده بودند کما اینکه از همین طریق به آیات و سایر مسائل آگاه میشدند.
لذا میدانستند حج امسال آخرین حج ایشان است و به مردم نیز فرمودند که به زودی از میان شما رحلت خواهم کرد، و حدیث معروف ثقلین که در بالا به آن اشاره شد گویای این مطلب است زیرا در صدر روایت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم تصریح میکند که من شما را ترک خواهم کرد.
البته لحن خود آیه هم طوری است که میتوان از آن مطلب را فهمید، آیه میفرماید اگر این کار را انجام ندهی رسالتت را انجام ندادهای پس با انجام این عمل رسالتت کامل میگردد و کار پیامبر به پایان میرسد، لذا بعد از نزول آیه که پیامبر دستور دادند از جهاز شتران منبری آماده کنند و از آن بالا رفتند، بعد از حمد و ثنای الهی فرمودند: ( ای مردم من به همین زودی دعوت خدا را اجابت کرده از میان شما میروم و...).[6] این مطلب یعنی علم پیامبر به رحلت خود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 المراجعات، سید شرف الدین.
2 الغدیر، علی امینی.
3 اصول کافی، ج2، باب حجت.
پی نوشتها:
[1]. سبحانی، فرازهایی از تاریخ پیامبر اکرم (ص)، ناشر مشعر، چاپ 15، چاپ دارالحدیث، تهران، ص104.
[2]. مائده / 67.
[3]. مائده / 3.
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر موضوعی (پیام قرآن) نشر مطبوعاتی قم، چاپ اول، زمستان 1373ش، ج9، ص185.
[5]. فرازهایی از زندگی پیامبر، همان، ص527.
[6]. شیخ کلینی، اصول کافی، ترجمه کمره ای، انتشارات اسوه، سال 1375ش، ج1، ص89.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] تنها دغدغه و نگرانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در آخر عمر مبارکشان چه بود؟ پیامبر چگونه به این که حج پایانی است، پی بردند؟
- [سایر] تنها دغدغه و نگرانی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در آخر عمر مبارکشان چه بود؟ پیامبر چگونه به این که حج پایانی است، پی بردند؟
- [سایر] تنها دغدغه و نگرانی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در آخر عمر مبارک شان چه بود؟
- [سایر] دستور پیامبر اسلام (ص) برای کتابت نامه در آخرین لحظات عمر، با چه عکس العملی مواجه شد؟
- [سایر] آیا پیامبراکرم(ص) تا آخر عمر امی و بیسواد بودند چرا از آن حضرت دستخط وجود ندارد؟
- [سایر] آیا جریان انکار رحلت پیامبراکرم(ص) توسط عمر بن خطاب از پیش تعیین شده بود؟
- [سایر] فاطمه زهرا (س) از اولین بیعتکنندگان با ابوبکر بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) بود و تا آخر عمر هیچگونه مخالفتی با او نداشته است!؟
- [سایر] فاطمه زهرا (س) از اولین بیعتکنندگان با ابوبکر بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) بود و تا آخر عمر هیچگونه مخالفتی با او نداشته است!؟
- [سایر] آیا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بر خلافت ابوبکر و عمر بشارت داده است ؟
- [سایر] با توجه به روایات زیر، معنای اختیال چیست؟ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکلِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ مُوسَی بْنِ عُمَرَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) مَنْ مَشَی علی الْأَرْضِ اخْتِیالًا لَعَنَتْهُ الْأَرْضُ وَ مَنْ تَحْتَهَا وَ مَنْ فَوْقَهَا. عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) وَیلٌ لِمَنْ یخْتَالُ فِی الْأَرْضِ یعَانِدُ جَبَّارَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ.
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید: یا محسن قد اتاک المسیء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن وا نا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی؛ بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد؛ تو نیکوکاری و من گناهکار؛ به حق محمد و آل محمد (ص) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)