تنها دغدغه و نگرانی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در آخر عمر مبارک شان چه بود؟
آخرین روزهای زندگانی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله از فصول بسیار حساس و دقیق تاریخ اسلام می باشد. اسلام و مسلمانان در آن روزها، ساعات و لحظه های سخت و دردناکی را می گذراندند. مخالف علنی برخی از صحابه (عمر، ابوبکر و ابو عبیده جرّاح) و سرپیچی آنان از شرکت در سپاه اسامة بن زید، حاکی از یک سلسله فعالیت های زیر زمینی و تصمیم جدی آنان بود که پس از درگذشت پیامبر صلّی الله علیه و آله ، حکومت و فرمانروایی و امور سیاسی اسلام را قبضه کنند و جانشین رسمی پیامبر- صلی الله علیه و آله - را که در غدیرخم، تعیین شده بود، عقب بزنند. پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نیز از نیات و اهداف آنان، آگاهی داشت. از این رو، برای خنثی کردن فعالیت آنان، اصرار می ورزید، که تمام سران صحابه در سپاه اسامة بن زید[1]شرکت کنند و هرچه زود تر سرزمین مدینه را به قصد نبرد با رومیان ترک نمایند. ولی بازیگران صحنه سیاست (عمر، ابوبکر و ابوعبیده جرّاح)، برای اجرای نقشه های خود به بهانه های واهی از شرکت در سپاه اسامه خودداری کرده و حتی سپاه را از حرکت بازداشتند، تا روزی که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله رحلت فرمود و سرانجام پس از شانزده روز توقف ومعطلی، در پی انتشار وفات پیامبر- صلی الله علیه و آله، به مدینه باز گشتند. آنچه منظور پیامبر صلّی الله علیه و آله بود که در روز وفات وی سرزمین مدینه از رجال سیاسی و مزاحم که ممکن است بر ضّد جانشین بلا فصل وی علی علیه السلام دست به تحریکاتی بزنند-خالی باشد، جامه عمل نپوشید. آنان نه تنها مدینه را ترک نگفتند، بلکه کوشش کردند که جلو هر نوع فعالیت و کاری را که مربوط به تحکیم موقعیت امیرالمومنین علی علیه السلام ، وصی بلافصل وی باشد، بگیرند و به عناوین مختلفی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله را از مذاکره و گفتگو پیرامون این موضوع، منصرف سازند. پیامبر صلّی الله علیه و آله از حرکت های زننده و فعالیت های سری برخی از دختران آنان[2] که از همسران خود وی به شمار می رفتند آگاه شد و با تبی شدید، وارد مسجد گردید و در کنار منبر ایستاد و با صدای بلند، به طوری که صدای وی از بیرون مسجد شنیده می شد، رو به مردم کرد و فرمود: (ای مردم! آتش (فتنه) برافروخته شده، و فتنه مانند پاره های شب تاریک، روی آورده و شما هیچ نوع دستاویزی بر ضدّ من ندارید. من حلال نکردم مگر آنچه را که قرآن حلال نموده و تحریم ننمودم، مگر آنچه را که قرآن تحریم نموده است).[3] این جمله حاکی از نگرانی شدید پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله از آینده و سرنوشت اسلام، پس از درگذشت وی بود. مقصود از آتشی که می فرماید: (شعله ور شده )، کدام آتش است؟! آیا جز آتش فتنه و افتراق و دو دستگی است که در کمین مسلمانان قرار گرفته بود و پس از درگذشت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله شعله ور گردید و زبانه کشید و هنوز که هنوز است، شعله های آن، خاموش نگشته و در حال اشتعال است؟![4] تنها دغدغه و نگرانی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در آخر عمر مبارکشان همین مسئله بود که جریان نفاق، علی علیه السلام را خانه نشین کند و با غصب خلافت، قرآن را مهجور نماید. لذا آن حضرت تلاش زیاد کردند که جلوی تحرکات مرموز جریان نفاق را بگیرند، اما در نهایت، شرایط به گونه ای شد که این جریان ، پس از رحلت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله امور سیاسی را قبضه کرد و خلیفه بر حق پیامبر را خانه نشین نمود و در حق فاطمه زهرا علیها السلام ظلم های بی شماری روا داشت. جریان شوم سقیفه باعث شد، بیست و پنج سال، امیرالمومنین علی علیه السلام خانه نشین شود و خلفای سه گانه (ابوبکر، عمر و عثمان) بدعت های بسیاری در دین پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به جا گذاشتند و... . معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1- ترجمه الصحیح من سیره النبی الاعظم. 2- سیره رسول خدا ؛رسول جعفریان. پی نوشتها: [1]. جمعی از نویسندگان، دایرة المعارف تشیع، تهران، سازمان دایرة المعارف تشیع، چاپ اول، 1368ش، ج2، ص91و92. [2]. یعنی عایشه دختر ابوبکر و حفصه دختر عمر که هر دو، همسر پیامبر صلّی الله علیه و آله بودند. [3]. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، داربیروت للطباعة و النشر، چاپ اول، 1405ق، ج2، ص217 - 218؛ ابن هشام، عبد الملک، السیرة النبویه، تهران، انتشارات ایران، چاپ اول، 1363ش، ج4، ص304؛ سبحانی، جعفر ، فروغ ابدیت، قم، نشر دانش اسلامی، چاپ اول، 1363ش، ج2، ص491 - 492. [4]. سبحانی، همان، ص492. منبع: اندیشه قم
عنوان سوال:

تنها دغدغه و نگرانی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در آخر عمر مبارک شان چه بود؟


پاسخ:

آخرین روزهای زندگانی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله از فصول بسیار حساس و دقیق تاریخ اسلام می باشد. اسلام و مسلمانان در آن روزها، ساعات و لحظه های سخت و دردناکی را می گذراندند.
مخالف علنی برخی از صحابه (عمر، ابوبکر و ابو عبیده جرّاح) و سرپیچی آنان از شرکت در سپاه اسامة بن زید، حاکی از یک سلسله فعالیت های زیر زمینی و تصمیم جدی آنان بود که پس از درگذشت پیامبر صلّی الله علیه و آله ، حکومت و فرمانروایی و امور سیاسی اسلام را قبضه کنند و جانشین رسمی پیامبر- صلی الله علیه و آله - را که در غدیرخم، تعیین شده بود، عقب بزنند.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله نیز از نیات و اهداف آنان، آگاهی داشت. از این رو، برای خنثی کردن فعالیت آنان، اصرار می ورزید، که تمام سران صحابه در سپاه اسامة بن زید[1]شرکت کنند و هرچه زود تر سرزمین مدینه را به قصد نبرد با رومیان ترک نمایند. ولی بازیگران صحنه سیاست (عمر، ابوبکر و ابوعبیده جرّاح)، برای اجرای نقشه های خود به بهانه های واهی از شرکت در سپاه اسامه خودداری کرده و حتی سپاه را از حرکت بازداشتند، تا روزی که پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله رحلت فرمود و سرانجام پس از شانزده روز توقف ومعطلی، در پی انتشار وفات پیامبر- صلی الله علیه و آله، به مدینه باز گشتند.
آنچه منظور پیامبر صلّی الله علیه و آله بود که در روز وفات وی سرزمین مدینه از رجال سیاسی و مزاحم که ممکن است بر ضّد جانشین بلا فصل وی علی علیه السلام دست به تحریکاتی بزنند-خالی باشد، جامه عمل نپوشید. آنان نه تنها مدینه را ترک نگفتند، بلکه کوشش کردند که جلو هر نوع فعالیت و کاری را که مربوط به تحکیم موقعیت امیرالمومنین علی علیه السلام ، وصی بلافصل وی باشد، بگیرند و به عناوین مختلفی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله را از مذاکره و گفتگو پیرامون این موضوع، منصرف سازند.
پیامبر صلّی الله علیه و آله از حرکت های زننده و فعالیت های سری برخی از دختران آنان[2] که از همسران خود وی به شمار می رفتند آگاه شد و با تبی شدید، وارد مسجد گردید و در کنار منبر ایستاد و با صدای بلند، به طوری که صدای وی از بیرون مسجد شنیده می شد، رو به مردم کرد و فرمود: (ای مردم! آتش (فتنه) برافروخته شده، و فتنه مانند پاره های شب تاریک، روی آورده و شما هیچ نوع دستاویزی بر ضدّ من ندارید. من حلال نکردم مگر آنچه را که قرآن حلال نموده و تحریم ننمودم، مگر آنچه را که قرآن تحریم نموده است).[3]
این جمله حاکی از نگرانی شدید پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله از آینده و سرنوشت اسلام، پس از درگذشت وی بود. مقصود از آتشی که می فرماید: (شعله ور شده )، کدام آتش است؟! آیا جز آتش فتنه و افتراق و دو دستگی است که در کمین مسلمانان قرار گرفته بود و پس از درگذشت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله شعله ور گردید و زبانه کشید و هنوز که هنوز است، شعله های آن، خاموش نگشته و در حال اشتعال است؟![4]
تنها دغدغه و نگرانی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله در آخر عمر مبارکشان همین مسئله بود که جریان نفاق، علی علیه السلام را خانه نشین کند و با غصب خلافت، قرآن را مهجور نماید. لذا آن حضرت تلاش زیاد کردند که جلوی تحرکات مرموز جریان نفاق را بگیرند، اما در نهایت، شرایط به گونه ای شد که این جریان ، پس از رحلت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله امور سیاسی را قبضه کرد و خلیفه بر حق پیامبر را خانه نشین نمود و در حق فاطمه زهرا علیها السلام ظلم های بی شماری روا داشت. جریان شوم سقیفه باعث شد، بیست و پنج سال، امیرالمومنین علی علیه السلام خانه نشین شود و خلفای سه گانه (ابوبکر، عمر و عثمان) بدعت های بسیاری در دین پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله به جا گذاشتند و... .

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1- ترجمه الصحیح من سیره النبی الاعظم.
2- سیره رسول خدا ؛رسول جعفریان.

پی نوشتها:
[1]. جمعی از نویسندگان، دایرة المعارف تشیع، تهران، سازمان دایرة المعارف تشیع، چاپ اول، 1368ش، ج2، ص91و92.
[2]. یعنی عایشه دختر ابوبکر و حفصه دختر عمر که هر دو، همسر پیامبر صلّی الله علیه و آله بودند.
[3]. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، داربیروت للطباعة و النشر، چاپ اول، 1405ق، ج2، ص217 - 218؛ ابن هشام، عبد الملک، السیرة النبویه، تهران، انتشارات ایران، چاپ اول، 1363ش، ج4، ص304؛ سبحانی، جعفر ، فروغ ابدیت، قم، نشر دانش اسلامی، چاپ اول، 1363ش، ج2، ص491 - 492.
[4]. سبحانی، همان، ص492.
منبع: اندیشه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین