چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
امامان علیهم السلام معصوم هستند و قول، فعل و تقریر آنان از هرگونه خطا و اشتباه مصون می باشد به ویژه در مواردی که به امامت و هدایت جامعه مربوط می باشد در این گونه موارد تمامی علماء نسبت به عصمت امامان علیهم السلام اتفاق نظر دارند با پایبندی به این اصل اساسی باید به صحت رفتار و سیره امامان علیهم السلام اعتقاد داشت و به مقدار توانایی به دنبال کشف اسرار و دلایل آن باشیم تا به عنوان الگو در زندگی خود به کار بندیم. رفتار و موضع گیری امامان، با ملاحظه تأثیرگذاری در طول تاریخ و پیروزی نهایی حق بر باطل می باشد اگر چه در زمان خودشان این پیروزی اتفاق نیفتد و رنج و سختی فراوانی را در زندگی خود تحمل می کنند با این نگاه صبر و سکوت امام علی علیه السلام فریادی رسا بر مظلومیت آن حضرت در طول تاریخ می باشد، سکوت حضرت، زمینه سوء استفاده دشمنان را خشکاند چنان که ابوسفیان حاضر شده بود با امام علی علیه السلام بیعت کند و بر علیه خلفاء اقدام کند امّا امام علی علیه السلام در پاسخ به حضرت فاطمه الزهراء سلام الله علیها فرمودند اگر می خواهی نام پدرت صلی الله علیه و آله و سلم هم چنان باقی بماند باید صبر کنیم و در روایت دیگر امام علی علیه السلام فرمودند: به خدا قسم اگر خطر نابودی دین، بازگشت کفر و پراکندگی مسلمانان در میان نبود این گونه صبر نمی کردم.[1] این دو نمونه تاریخی و نمونه های فراوان دیگر حکایت از آن دارد که حساسیت زمانه اقتضاء می کرد حتی برای حفظ ظاهر اسلام، اهل بیت علیهم السلام آن چنان صبر کنند ولی نکته اصلی آن است که در کنار این صبر، باید حق و حقیقت در طول تاریخ آشکار بماند و سیاهی ظلم و خیانت برای همگان معلوم شود. هنر امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها آن بود که به گونه ای رنج و زجر را تحمل کردند که رو سیاهی آن برای ظالمان در طول تاریخ قابل پاک شدن نباشد. درباره مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها و واقعه شهادت آن حضرت باید دانست که مردم صدر اسلام، احترام ویژه پیامبر اکرم به دخترش حضرت زهرا را به طور آشکارا دیده و شنیده بودند، هنوز احادیثی مانند: (فاطمه بضعة منیّ، من أذاها فقد آذانی) (فاطمه پاره تن من است هر کس به او آزار رساند مرا آزرده است) را به خاطر داشتند. از این رو هنگامی که می خواستند امام علی علیه السلام را با اجبار برای بیعت به مسجد ببرند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پشت در آمد تا آنان به احترام حضرت فاطمه سلام الله علیها شرم کنند و بر گردند اتفاقا کسانی که در جلو جمعیت بودند وقتی فهمیدند حضرت فاطمه سلام الله علیها پشت در است، دست نگه داشتند و با صدای بلند گفتند فاطمه پشت در است. امّا عمر بن خطاب پاسخ داد : (و ان کانت) اگر چه او (فاطمه) باشد) آن جا بود که آن واقعه جان سوز اتفاق افتاد. و دشمنان غاصب انتقام خود را از فدایی ولایت گرفتند.[2] ناگفته نماند اگر چه در ظاهر، دشمنان انتقام گرفتند؛ امّا (کبودی بدن) و سرخی خون مظلومانه حضرت برای همیشه در حافظه تاریخ باقی ماند و برای همه حقیقت جویان حجّت بالغه و آشکار شد و با نگاه ملکوتی این یک (انتخاب) از سوی حضرت زهرا سلام الله علیها بود، تا حقانیت علوی و مظلومیت فاطمی آمیخته گردد و آن مشعل نورانی در طول تاریخ افروخته ماند. همچنین در کتب تاریخی و روایی در مورد این قضیّه مطالب زیادی نقل شده که به نمونه هایی از آنها در کتب شیعه و اهل سنت اشاره می کنیم: طبق گزارش تاریخ و روایات، دشمنان به خاطر کشتن امیرمؤمنان آمده بودند و اگر ایشان پشت در می آمدند به شهادت رسیده و نور ولایت خاموش می شد که بیرون آمدن فاطمه زهرا سلام الله علیها به جای امیر مومنان بخاطر حفظ مقام ولایت بوده است. عبدالفتاح عبدالمقصود در کتاب خود (السقیفه و الخلافه) می گوید: ( نگاهی به نوشته هایی که مورخین به مقدار زیاد شبیه به این روایت آورده اند که از آن به توسل به زور عمر پی می بریم ما را به این می رساند که او می خواست یا علی را بکشد یا خانه را با هر که در آن است به آتش بکشد).[3] شهرستانی در ملل و نحل می گوید: (از جاحظ نقل شده است که عمر به شکم فاطمه زهرا سلام الله علیها در روز بیعت ضربتی زد که از آن جنینش سقط شد و عمر فریاد می زد: خانه را با هر که در آن است به آتش بکشید و در آن جز علی و فاطمه و حسن و حسین نبود).[4] از این اقرارها به دست می آید که عمر نقشه کشیده بود که به مجرد آمدن امیر مؤمنان، حضرت را بکشد. امّا حضرت زهرا سلام الله علیها به پشت درب خانه آمدند تا مانع این نقشه شوند. عمر که دید نقشه اش با شکست مواجه شده، خواست خانه را به آتش بکشد تا به بهانه مخالفت با بیعت همه کشته شوند؛ امّا باز شدن درب توسط فاطمه زهرا سلام الله علیها مانع اجرای این نقشه شوم شد. البته جدای از این ماجرا در مکان های دیگر نیز مخالفان قصد ترور امیر مومنان علی بن ابی طالب را داشتند که در منابع مختلفه به آنها اشاره شده است.[5] بنابراین آمدن حضرت زهرا س به پشت در، در حقیقت برای دفاع از جان ولایت بود و برای اینکه نقشه آنها را نقش بر آب کند آمدند و همچنین علی علیه السلام در حدّ وظیفه شرعی از حریم عصمت خود، دفاع کرده است لیکن دفاع در آن روزها به صورت جنگ و خونریزی به مصلحت اسلام نبود و اصل اسلام به خطر می افتاد چون تاریخ اسلام گواهی می دهد که درخت اسلام در دل برخی ریشه ندوانیده بود بلکه نهالی تازه پاگرفته در دل آن ها بود و امکان داشت با نسیمی یا بادی از جای کنده شود. و حضرت زهرا س با فدانمودن جان خود و سکوت حضرت علی علیه السلام در مقابل فتنه های آنان باعث شد مسلمانان به تفرقه و درگیری کشیده نشوند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 فاطمه زهرا، شادمانی دل پیامبر اکرم ، احمد رحمانی همدانی، ترجمه سید حسین افتخارزاده 2 ابوالفضل موسوی گرما رودی، حضرت زهرا س بانوی بانوان. 3 جامی از زلال کوثر، محمد تقی مصباح یزدی. پاورقی ها: [1]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ج32، ص61. [2]. ابی قتیبه، الامامة و السیاسة، ج1، ص30؛ العقد الفرید، ج5، ص12. [3]. عبدالفتاح، عبدالمقصود، السقیفه و الخلافه، ص14. [4]. ملل و نحل شهرستانی، بیروت، دارالمعرفة، ج1، ص57. [5]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج28، ص309؛ سمعانی، الأنساب، بیروت، دارالجنان، ج3، ص95.
عنوان سوال:

چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟


پاسخ:

امامان علیهم السلام معصوم هستند و قول، فعل و تقریر آنان از هرگونه خطا و اشتباه مصون می باشد به ویژه در مواردی که به امامت و هدایت جامعه مربوط می باشد در این گونه موارد تمامی علماء نسبت به عصمت امامان علیهم السلام اتفاق نظر دارند با پایبندی به این اصل اساسی باید به صحت رفتار و سیره امامان علیهم السلام اعتقاد داشت و به مقدار توانایی به دنبال کشف اسرار و دلایل آن باشیم تا به عنوان الگو در زندگی خود به کار بندیم.
رفتار و موضع گیری امامان، با ملاحظه تأثیرگذاری در طول تاریخ و پیروزی نهایی حق بر باطل می باشد اگر چه در زمان خودشان این پیروزی اتفاق نیفتد و رنج و سختی فراوانی را در زندگی خود تحمل می کنند با این نگاه صبر و سکوت امام علی علیه السلام فریادی رسا بر مظلومیت آن حضرت در طول تاریخ می باشد، سکوت حضرت، زمینه سوء استفاده دشمنان را خشکاند چنان که ابوسفیان حاضر شده بود با امام علی علیه السلام بیعت کند و بر علیه خلفاء اقدام کند امّا امام علی علیه السلام در پاسخ به حضرت فاطمه الزهراء سلام الله علیها فرمودند اگر می خواهی نام پدرت صلی الله علیه و آله و سلم هم چنان باقی بماند باید صبر کنیم و در روایت دیگر امام علی علیه السلام فرمودند: به خدا قسم اگر خطر نابودی دین، بازگشت کفر و پراکندگی مسلمانان در میان نبود این گونه صبر نمی کردم.[1]
این دو نمونه تاریخی و نمونه های فراوان دیگر حکایت از آن دارد که حساسیت زمانه اقتضاء می کرد حتی برای حفظ ظاهر اسلام، اهل بیت علیهم السلام آن چنان صبر کنند ولی نکته اصلی آن است که در کنار این صبر، باید حق و حقیقت در طول تاریخ آشکار بماند و سیاهی ظلم و خیانت برای همگان معلوم شود. هنر امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها آن بود که به گونه ای رنج و زجر را تحمل کردند که رو سیاهی آن برای ظالمان در طول تاریخ قابل پاک شدن نباشد.
درباره مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها و واقعه شهادت آن حضرت باید دانست که مردم صدر اسلام، احترام ویژه پیامبر اکرم به دخترش حضرت زهرا را به طور آشکارا دیده و شنیده بودند، هنوز احادیثی مانند: (فاطمه بضعة منیّ، من أذاها فقد آذانی) (فاطمه پاره تن من است هر کس به او آزار رساند مرا آزرده است) را به خاطر داشتند. از این رو هنگامی که می خواستند امام علی علیه السلام را با اجبار برای بیعت به مسجد ببرند حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پشت در آمد تا آنان به احترام حضرت فاطمه سلام الله علیها شرم کنند و بر گردند اتفاقا کسانی که در جلو جمعیت بودند وقتی فهمیدند حضرت فاطمه سلام الله علیها پشت در است، دست نگه داشتند و با صدای بلند گفتند فاطمه پشت در است. امّا عمر بن خطاب پاسخ داد : (و ان کانت) اگر چه او (فاطمه) باشد) آن جا بود که آن واقعه جان سوز اتفاق افتاد. و دشمنان غاصب انتقام خود را از فدایی ولایت گرفتند.[2]
ناگفته نماند اگر چه در ظاهر، دشمنان انتقام گرفتند؛ امّا (کبودی بدن) و سرخی خون مظلومانه حضرت برای همیشه در حافظه تاریخ باقی ماند و برای همه حقیقت جویان حجّت بالغه و آشکار شد و با نگاه ملکوتی این یک (انتخاب) از سوی حضرت زهرا سلام الله علیها بود، تا حقانیت علوی و مظلومیت فاطمی آمیخته گردد و آن مشعل نورانی در طول تاریخ افروخته ماند.
همچنین در کتب تاریخی و روایی در مورد این قضیّه مطالب زیادی نقل شده که به نمونه هایی از آنها در کتب شیعه و اهل سنت اشاره می کنیم:
طبق گزارش تاریخ و روایات، دشمنان به خاطر کشتن امیرمؤمنان آمده بودند و اگر ایشان پشت در می آمدند به شهادت رسیده و نور ولایت خاموش می شد که بیرون آمدن فاطمه زهرا سلام الله علیها به جای امیر مومنان بخاطر حفظ مقام ولایت بوده است.
عبدالفتاح عبدالمقصود در کتاب خود (السقیفه و الخلافه) می گوید: ( نگاهی به نوشته هایی که مورخین به مقدار زیاد شبیه به این روایت آورده اند که از آن به توسل به زور عمر پی می بریم ما را به این می رساند که او می خواست یا علی را بکشد یا خانه را با هر که در آن است به آتش بکشد).[3]
شهرستانی در ملل و نحل می گوید: (از جاحظ نقل شده است که عمر به شکم فاطمه زهرا سلام الله علیها در روز بیعت ضربتی زد که از آن جنینش سقط شد و عمر فریاد می زد: خانه را با هر که در آن است به آتش بکشید و در آن جز علی و فاطمه و حسن و حسین نبود).[4]
از این اقرارها به دست می آید که عمر نقشه کشیده بود که به مجرد آمدن امیر مؤمنان، حضرت را بکشد.
امّا حضرت زهرا سلام الله علیها به پشت درب خانه آمدند تا مانع این نقشه شوند. عمر که دید نقشه اش با شکست مواجه شده، خواست خانه را به آتش بکشد تا به بهانه مخالفت با بیعت همه کشته شوند؛ امّا باز شدن درب توسط فاطمه زهرا سلام الله علیها مانع اجرای این نقشه شوم شد.
البته جدای از این ماجرا در مکان های دیگر نیز مخالفان قصد ترور امیر مومنان علی بن ابی طالب را داشتند که در منابع مختلفه به آنها اشاره شده است.[5]
بنابراین آمدن حضرت زهرا س به پشت در، در حقیقت برای دفاع از جان ولایت بود و برای اینکه نقشه آنها را نقش بر آب کند آمدند و همچنین علی علیه السلام در حدّ وظیفه شرعی از حریم عصمت خود، دفاع کرده است لیکن دفاع در آن روزها به صورت جنگ و خونریزی به مصلحت اسلام نبود و اصل اسلام به خطر می افتاد چون تاریخ اسلام گواهی می دهد که درخت اسلام در دل برخی ریشه ندوانیده بود بلکه نهالی تازه پاگرفته در دل آن ها بود و امکان داشت با نسیمی یا بادی از جای کنده شود.
و حضرت زهرا س با فدانمودن جان خود و سکوت حضرت علی علیه السلام در مقابل فتنه های آنان باعث شد مسلمانان به تفرقه و درگیری کشیده نشوند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 فاطمه زهرا، شادمانی دل پیامبر اکرم ، احمد رحمانی همدانی، ترجمه سید حسین افتخارزاده
2 ابوالفضل موسوی گرما رودی، حضرت زهرا س بانوی بانوان.
3 جامی از زلال کوثر، محمد تقی مصباح یزدی.
پاورقی ها:
[1]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، ج32، ص61.
[2]. ابی قتیبه، الامامة و السیاسة، ج1، ص30؛ العقد الفرید، ج5، ص12.
[3]. عبدالفتاح، عبدالمقصود، السقیفه و الخلافه، ص14.
[4]. ملل و نحل شهرستانی، بیروت، دارالمعرفة، ج1، ص57.
[5]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج28، ص309؛ سمعانی، الأنساب، بیروت، دارالجنان، ج3، ص95.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین