حضرت قاسم علیه السلام فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام نوجوان سیزده ساله ای بود که در روز عاشورا در رکاب امام حسین علیه السلام شربت شهادت نوشید. او بیش از حد عاشق شهادت بود. روز عاشورا با اصرار زیاد توانست اذن میدان بگیرد و جانش را در راه عمویش امام حسین علیه السلام فدا کند. اما جمله زیبائی که به حضرت قاسم علیه السلام نسبت داده شده که ایشان فرموده اند: (مرگ برای من از عسل شیرین تر است)، در برخی از کتاب های معتبر تاریخی ذکر شده است. هر چند در بعضی از کتاب های تاریخی در وقایع شب عاشورا این واقعه را ننوشته اند. مانند مقتل ابی مخنف، ارشاد شیخ مفید و... در کتاب (نفس المهموم) در وقایع شب عاشورا آمده است : امام حسین علیه السلام به اصحابش فرمود: ای مردم ! من فردا کشته می شوم و همه با من کشته می شوید... پس قاسم بن حسن علیه السلام به امام گفت: آیا من هم از کشته ‌شدهگانم؟ دل حسین علیه السلام بر او بسوخت و گفت: ای پسرک من! مرگ در نزد تو چگونه است؟ گفت: ای عم از انگبین شیرین تر. امام فرمود : آری به خدا سوگند. عم تو فدای تو باد. تو یکی از آن مردانی که با من کشته شوند، بعد از آنکه شما را بلای عظیم رسد...[1] در کتاب (سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله ) به نقل از کتاب (الوقایع و الحوادث) آورده است: حضرت قاسم بن حسن نوجوانی بود که هنوز به حد بلوغ نرسیده بود. شب عاشورا نزد عمویش آمد و عرض کرد: عمو جان من هم فردا کشته می شوم؟ امام او را به سینه اش چسبانید و فرمود: مرگ در نظر تو چگونه است؟ قاسم علیه السلام جواب داد: (احلی من العسل) ؛ (از عسل شیرین تر است)[2] در کتاب (الوقایع و الحوادث) محمد باقر ملبوبی می نویسد: ... قاسم سیزده ساله بسخن درآمد: عمو من هم کشته می شوم؟ فرمود: مرگ در نظرت چگونه است؟ عرضه داشت: مرگ نزد من از عسل شیرین تر است... [3] عباس اسماعیلی یزدی می نویسد: سید بحرانی از ابوحمزه ثمالی روایت کرده است که امام سجاد علیه السلام می فرمود: آن شبی که روز آن پدرم شهید شد، خویشان و یارانش را جمع کرد... قاسم بن حسن علیه السلام عرض کرد: من هم از کشته شدگانم ؟ حضرت بر او رقت کرده فرمود: پسر جانم مرگ نزد تو چگونه است؟ گفت: ای عمو از عسل شیرین تر است... .[4] نتیجه گیری: همان گونه که مشاهده شد در بعضی از کتب تاریخی این مطلب نقل شده است و نبودن این مطلب در برخی دیگر از کتاب های تاریخی دلیل عدم صحت این مطلب نیست. علاوه بر اینکه شدت علاقه و شوق حضرت قاسم علیه السلام در روز عاشورا برای رفتن به میدان که مورد اتفاق همه مورخان و محدثان می باشد. از طرفی این روایت از امام سجاد توسط ابوحمزة ثمالی نقل شده که معتبر می باشد. پاورقی ها: [1] . شیخ عباس قمی ؛ نفس الهموم، ترجمة میرزا ابوالحسن شعرانی، تهران ، کتابفروشی اسلامیه 1374، ه ق ، ص 116 و ص 139. [2] . محمد محمدی اشتهاردی ؛ سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله چاپ هفتم، قم، نشرناصر 1374، صفحة 284 به نقل از الوقایع و الحوادث، جلد 3، صفحة 62. [3] . محمد باقر ملبوبی ؛ الوقایع و الحوادث، مؤسسه مطبوعاتی دین و دانش، 1345ه . ش ، ج 2 ، ص 187. [4] . عباس اسماعیلی یزدی ؛ سحاب رحمت ، چاپ اول قم، نشر مسجد مقدس جمکران 1378، ص 34 به نقل از مدینه المعاجز، ج 4 ، ص 214، معجزه های امام حسین علیه السلام ش. 295، نفس المهموم ، ص230. منبع: اندیشه قم
در شب عاشورا حضرت قاسم (علیه السلام ) گفت: مرگ برای من از عسل شیرین تر است ؛ آیا این حدیث صحیح است؟
حضرت قاسم علیه السلام فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام نوجوان سیزده ساله ای بود که در روز عاشورا در رکاب امام حسین علیه السلام شربت شهادت نوشید. او بیش از حد عاشق شهادت بود. روز عاشورا با اصرار زیاد توانست اذن میدان بگیرد و جانش را در راه عمویش امام حسین علیه السلام فدا کند.
اما جمله زیبائی که به حضرت قاسم علیه السلام نسبت داده شده که ایشان فرموده اند: (مرگ برای من از عسل شیرین تر است)، در برخی از کتاب های معتبر تاریخی ذکر شده است. هر چند در بعضی از کتاب های تاریخی در وقایع شب عاشورا این واقعه را ننوشته اند. مانند مقتل ابی مخنف، ارشاد شیخ مفید و...
در کتاب (نفس المهموم) در وقایع شب عاشورا آمده است : امام حسین علیه السلام به اصحابش فرمود: ای مردم ! من فردا کشته می شوم و همه با من کشته می شوید...
پس قاسم بن حسن علیه السلام به امام گفت: آیا من هم از کشته شدهگانم؟
دل حسین علیه السلام بر او بسوخت و گفت: ای پسرک من! مرگ در نزد تو چگونه است؟
گفت: ای عم از انگبین شیرین تر.
امام فرمود : آری به خدا سوگند. عم تو فدای تو باد. تو یکی از آن مردانی که با من کشته شوند، بعد از آنکه شما را بلای عظیم رسد...[1]
در کتاب (سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله ) به نقل از کتاب (الوقایع و الحوادث) آورده است: حضرت قاسم بن حسن نوجوانی بود که هنوز به حد بلوغ نرسیده بود. شب عاشورا نزد عمویش آمد و عرض کرد: عمو جان من هم فردا کشته می شوم؟
امام او را به سینه اش چسبانید و فرمود: مرگ در نظر تو چگونه است؟
قاسم علیه السلام جواب داد: (احلی من العسل) ؛ (از عسل شیرین تر است)[2]
در کتاب (الوقایع و الحوادث) محمد باقر ملبوبی می نویسد: ... قاسم سیزده ساله بسخن درآمد: عمو من هم کشته می شوم؟
فرمود: مرگ در نظرت چگونه است؟
عرضه داشت: مرگ نزد من از عسل شیرین تر است... [3]
عباس اسماعیلی یزدی می نویسد: سید بحرانی از ابوحمزه ثمالی روایت کرده است که امام سجاد علیه السلام می فرمود: آن شبی که روز آن پدرم شهید شد، خویشان و یارانش را جمع کرد... قاسم بن حسن علیه السلام عرض کرد: من هم از کشته شدگانم ؟
حضرت بر او رقت کرده فرمود: پسر جانم مرگ نزد تو چگونه است؟
گفت: ای عمو از عسل شیرین تر است... .[4]
نتیجه گیری:
همان گونه که مشاهده شد در بعضی از کتب تاریخی این مطلب نقل شده است و نبودن این مطلب در برخی دیگر از کتاب های تاریخی دلیل عدم صحت این مطلب نیست. علاوه بر اینکه شدت علاقه و شوق حضرت قاسم علیه السلام در روز عاشورا برای رفتن به میدان که مورد اتفاق همه مورخان و محدثان می باشد. از طرفی این روایت از امام سجاد توسط ابوحمزة ثمالی نقل شده که معتبر می باشد.
پاورقی ها:
[1] . شیخ عباس قمی ؛ نفس الهموم، ترجمة میرزا ابوالحسن شعرانی، تهران ، کتابفروشی اسلامیه 1374، ه ق ، ص 116 و ص 139.
[2] . محمد محمدی اشتهاردی ؛ سوگنامه آل محمد صلی الله علیه و آله چاپ هفتم، قم، نشرناصر 1374، صفحة 284 به نقل از الوقایع و الحوادث، جلد 3، صفحة 62.
[3] . محمد باقر ملبوبی ؛ الوقایع و الحوادث، مؤسسه مطبوعاتی دین و دانش، 1345ه . ش ، ج 2 ، ص 187.
[4] . عباس اسماعیلی یزدی ؛ سحاب رحمت ، چاپ اول قم، نشر مسجد مقدس جمکران 1378، ص 34 به نقل از مدینه المعاجز، ج 4 ، ص 214، معجزه های امام حسین علیه السلام ش. 295، نفس المهموم ، ص230.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] چرا در شب عاشورا حضرت قاسم علیه السلام گفت: مرگ برای من از عسل شیرین تر است.؟
- [سایر] عروسی حضرت قاسم(علیه السلام) در روز عاشورا چگونه بود؟
- [سایر] میخواهم بدانم که داستان ازدواج حضرت قاسم در شب عاشورا از کجا آمده است؟
- [سایر] آیا حضرت قاسم بن الحسن(علیه السلام) در حادثه عاشورا داماد بوده است؟
- [سایر] آیا حضرت قاسم(ع) در واقعه کربلا، نامزد بود؟ حضرت علی اکبر(ع) چطور؟
- [سایر] آیا ازدواج حضرت قاسم با دختر امام در روز عاشورا صحیح است؟
- [سایر] آیا حضرت قاسم بن الحسن(ع) در حادثه عاشورا داماد بوده است؟
- [سایر] اینکه می گویند حضرت قاسم و علی اکبر در کربلا ازدواج کردند صحیح است؟
- [سایر] اینکه می گویند حضرت قاسم و علی اکبر در کربلا ازدواج کردند صحیح است؟
- [سایر] آیا جریان عروسی حضرت قاسم (علیه السلام) در کربلا صحّت دارد؟
- [آیت الله علوی گرگانی] مرسوم در بانکها این است که یک امضأ را نمیخرند ولی اشخاصی هستند که یک امضأ را هم معامله میکنند وچون عموماً این اشخاص وجه میدهند وسفته میگیرند وغالباً بعنوان قرض است و در قرض زیاده ربا است لهذا معاملات مزبور حرام وزیاده ربا است، ولی اگرخواسته باشند معاملهشان صحیح باشد وزیادهای که میگیرند ربا نباشد چند راه دارد، ودو راهش که آسانتر از بقیه است ذکر میشود: 1 - آن که وجه را که میدهد بعنوان معامله منتقل نماید نه بعنوان قرض واستقراض )مثلاً( صد هزار ریال نقد را بفروشد به پانصد دینار عراقی در زمان مشخص آن را تحویل گیرد. 2 - آن که یک جعبه کبریت یا یک طاقه دستمال یا چیز دیگری را بفروشد به ده هزار ریال بشرط این که صد هزار ریال تا مدّتمثلاً یک سال بدون منفعت قرض بدهد و یا این که کسی که قرض گرفته است ومدت آن سر آمده و میخواهد تمدید نماید طلبکار یک جعبه کبریت را به مقروض میفروشد به هزار ریال بشرط این که طلب خود را تا مدّت یک ماه بدون منفعت تمدید نماید واین چارهجویی به این نحو برایتجدید وتمدید مدت بملاحظه این است که جائز نیست ابتدأً در مقابل تجدید یا تمدید مدت طلبکار چیزی از بدهکار بگیرد وتوهّم این که این معامله صوری است زیرا که هیچکس یک جعبه کبریت را که قیمتش یک ریال است به هزار ریال نمیخرد، توهّم بیجایی است زیرا که احدی بدون جهت چنین معاملهای نمیکند اما در صورتی که صد هزار ریال قرض دادن بدون منفعت تا یکسال ضمیمه شود همه میخرند و در این موضوع چند روایت در کتاب وسایل الشیعه ابواب احکام عقود نقل فرمودهاند وما برای رفع شبهه یک روایت از آن را در اینجا نقل مینماییم: شیخ طوسی قدس ا& روحه بسند صحیح از محمّد بن اسحاق بن عمّار که موثق است روایت نموده میگوید به حضرت موسی بن جعفر8 عرض کردم: )وَیَکونُ لی عَلَی الرَّجُلِ دَراهِمُ، فَیَقولُ أخّرْنی بِها وَأنا أرْبَحُکَ فَأَبیعُهُ جُبًَّْ تَقومُ عَلَیَّ بِألْفَ دِرْهَمً بِعَشَرَِْ آلافِ دِرْهَمً أو قالَ: بِعِشْرینَ ألفَاً وَأُؤَخِّرُهُ بِالمالِ؟ قالَ: لا بَأسَ(، ترجمه: من چند درهم از شخصی طلبکارم و آنشخص خواهش میکند او را مهلت دهم و به من منفعتی برساند من جبهای را که قیمتش هزار درهم است به او به ده هزار درهم یا بیست هزار درهم میفروشم وطلب خود را تأخیر میاندازم؟ حضرت فرمودند: عیبی ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه
- [آیت الله بهجت] نماز مغرب و عشا هر کدام وقت مخصوص و مشترک و وقت فضیلتی دارند؛ وقت مخصوص نماز مغرب: از اول مغرب است، تا وقتی که از مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز بگذرد، که اگر کسی مثلاً مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهواً در این وقت بخواند نمازش باطل است؛ و وقت مخصوص نماز عشا: برای شخص مختار، موقعی است که به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد که اگر کسی تا این موقع نماز مغرب را نخواند، باید اول نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند، ولی احتیاط در این است که در صورت اضطرار و تأخیر نماز از نیمه شب، آخر شب را ملاک برای وقت مخصوص نماز عشا قرار دهد؛ بنابراین اگر به مقدار پنج رکعت به آخر شب وقت دارد هر دو نماز را به قصد مافِیالذّمه بخواند، و اگر کمتر وقت دارد اگرچه یک رکعت باشد اول نماز عشا را به قصد اینکه احتمالاً وظیفه او نماز عشا است، بخواند بعد نماز مغرب را قضا کند و بعد از آن احتیاطاً نماز عشا را دو مرتبه به نیت قضا بخواند. و بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا، وقت مشترک نماز مغرب و عشا است که اگر کسی در این وقت اشتباهاً نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز ملتفت شود، نمازش صحیح است و باید نماز مغرب را بعد از آن بهجا آورد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] غسلهای مستحب در شرع مقدس اسلام بسیار است و از آن جمله است: 1 غسل جمعه، و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر، و بهتر است نزدیک ظهر به جا آورده شود، و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر است که بدون نیت ادا و قضا تا عصر جمعه به جا آورد، و اگر در روز جمعه غسل نکند از صبح شنبه تا غروب قضای آن را به جا آورد. و قضای آن در شب شنبه بنابر احتیاط صحیح نیست و کسی که می ترسد در روز جمعه آب پیدا نکند می تواند روز پنجشنبه غسل را انجام دهد، و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگوید: (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ الله وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَاجْعَلْنِی مِنَ التّوّابینَ وَاجْعَلْنِی مِنَ الْمُتَطَهِّرینَ). 2 غسل شب اول ماه رمضان و تمام شبهای طاق مثل شب سوم و پنجم و هفتم، ولی از شب بیست و یکم مستحب است همه شب غسل کند، و برای غسل شب اول، پانزدهم، هفدهم، نوزدهم، بیست و یکم، بیست و سوم، بیست و پنجم، بیست و هفتم و بیست و نهم بیشتر سفارش شده است. و وقت غسل شبهای ماه رمضان تمام شب است و بهتر است مقارن غروب آفتاب بجا آورده شود ولی از شب بیست و یکم تا آخر ماه بهتر است غسل را بین نماز مغرب و عشا به جا آورد. و نیز مستحب است در شب بیست و سوم غیر از غسل اول شب، یک غسل هم در آخر شب انجام دهد. 3 غسل روز عید فطر و عید قربان، و وقت آن از اذان صبح است تا غروب و بهتر است آن را پیش از نماز عید بجا آورد، و اگر از ظهر تا غروب بجا آورد، احتیاط آن است که به قصد رجاء انجام دهد. 4 غسل شب عید فطر، و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح و بهتر است در اول شب بجا آورده شود. 5 غسل روز هشتم و نهم ذیحجّه، و در روز نهم بهتر است آن را نزدیک ظهر بجا آورد. 6 غسل روز اول و پانزدهم و بیست و هفتم و آخر ماه رجب. 7 غسل روز عید غدیر، و بهتر است قبل از ظهر آن را انجام دهد. 8 غسل روز بیست و چهارم ذیحجّه. 9 غسل روز عید نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربیع الاول و روز بیست و پنجم ذی العقده را رجاءً انجام دهد. 10 غسل دادن بچه ای که تازه به دنیا آمده است. 11 غسل زنی که برای غیر شوهرش بوی خوش استعمال کرده است. 12 غسل کسی که در حال مستی خوابیده است. 13 غسل کسی که جایی از بدنش را به بدن میتی که غسل داده اند رسانده است. 14 غسل کسی که در وقتی که ماه و خورشید کاملاً گرفته است نماز آیات را عمداً نخوانده است. 15 غسل کسی که برای تماشای دار آویخته رفته و آن را دیده باشد ولی اگر اتفاقاً یا ازروی ناچاری نگاهش بیفتد یا مثلاً برای شهادت دادن رفته باشد، غسل مستحب نیست.
- [امام خمینی] غسلهای مستحب در شرع مقدس اسلام بسیار است و از آن جمله است: 1- غسل جمعه، و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر، و بهتر است نزدیک ظهر بجاآورده شود. و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر است که بدون نیت ادا و قضا تا عصر جمعه بجا آورد. و اگر در روز جمعه غسل نکند، مستحب است از صبح شنبه تا غروب قضای آن را بجا آورد. و کسی که می ترسد در روز جمعه آب پیدا نکند،می تواند روز پنجشنبه غسل را انجام دهد، بلکه اگر در شب جمعه غسل را به امید آنکه مطلوب خداوند عالم است بجا آورد صحیح است. و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگوید: "اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل علی محمد و آل محمد و اجعلنی من التوابین و اجعلنی من المتطهرین". 2- غسل شب اول ماه رمضان و تمام شبهای طاق مثل شب سوم و پنجم و هفتم. ولی از شب بیست و یکم مستحب است همه شب غسل کند، و برای غسل شب اول و پانزدهم و هفدهم و نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم و بیست و پنجم و بیست و هفتم و بیست و نهم بیشتر سفارش شده است. و وقت غسل شبهای ماه رمضان تمام شب است، و بهتر است مقارن غروب آفتاب بجا آورده شود، ولی از شب بیست و یکم تا آخر ماه بهتر است غسل را بین نماز مغرب و عشا بجا آورد. و نیز مستحب است در شب بیست و سوم غیر از غسل اول شب، یک غسل هم در آخر شب انجام دهد. 3- غسل روز عید فطر و عید قربان، و وقت آن از اذان صبح است تا غروب، و بهتر است آن را پیش از نماز عید بجا آورد. و اگر از ظهر تا غروب بجا آورد، احتیاط واجب آن است که بقصد رجاء انجام دهد. 4- غسل شب عید فطر، و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح، و بهتر است در اول شب بجا آورده شود. 5- غسل روز هشتم و نهم ذی الحجه، و در روز نهم بهتر است آن را نزدیک ظهر بجا آورد. 6- غسل روز اول و پانزدهم و بیست و هفتم و آخر ماه رجب. 7- غسل روز عید غدیر، و بهتر است در وقت چاشت صدر نهار آن را انجام دهد. 8- غسل روز بیست و چهارم ذی الحجه. 9- غسل روز عید نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربیع الاول و روز بیست و پنجم ذی قعده، ولی غسل روز پانزدهم شعبان و غسلهای دیگری که تا آخر مساله ذکر شده را رجاءا انجام دهد. 10- غسل دادن بچه ای که تازه بدنیا آمده. 11- غسل زنی که برای غیر شوهرش بوی خوش استعمال کرده است. 12- غسل کسی که در حال مستی خوابیده. 13- غسل کسی که جایی از بدنش را به بدن میتی که غسل داده اند رسانده. 14- غسل کسی که در موقع گرفتن خورشید و ماه نماز آیات را عمدا نخوانده، در صورتی که تمام ماه و خورشید گرفته باشد. 15- غسل کسی که برای تماشای دار آویخته رفته و آنرا دیده باشد. ولی اگر اتفاقا یا از روی ناچاری نگاهش بیفتد، یا مثلا برای شهادت دادن رفته باشد، غسل مستحب نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] غسلهای مستحب در شرع مقدس اسلام بسیار است و از آن جمله است : 1 – غسل جمعه ، و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر و بهتر است نزدیک ظهر بجا آورده شود و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر است که بدون نیت ادا و قضا تا عصر جمعه بجا آورد و اگر در روز جمعه غسل نکند مستحب است از صبح شنبه تا غروب ، قضای آن بجا آورد . و کسی که می ترسد در روز جمعه آب پیدا نکند یا موفق نشود ، می تواند روز پنجشنبه غسل را انجام دهد ، بلکه اگر در شب جمعه غسل را به امید آنکه مطلوب خداوند عالم است بجاآورد ، صحیح است و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگوید : اَشهدُ اَن لا اِلهَ الا الُله وحدهُ لا شریکَ له وانّ محمّداً عبدهُ و رسولهُ اللهّم صل عَلی مُحمدٍ و آل محمدٍ و اجعَلنی منَ التوابینَ و اجعلنِی منَ المتُطهرینَ . 2 – غسل شب اول ماه رمضان و تمام شبهای طاق مثل شب سوم و پنجم و هفتم ، ولی از شب بیست و یکم مستحب است همه شب غسل کند و برای غسل شب اول و پانزدهم و هفدهم و نوزدهم و بیست و یکم و بیست و سوم و بیست پنجم و بیست هفتم و بیست و نهم رمضان ، بیشتر سفارش شده است . و وقت غسلهای شبهای ماه رمضان تمام شب است و بهتر است نزدیک غروب آفتاب بجا آورده شود ، ولی از شب بیست ویکم تا آخر ماه بهتر است غسل را بین نماز مغرب و عشاء بجا آورد . و نیز مستحب است در شب بیست و سوم غیر از غسل اول شب ، یک غسل هم در آخر شب انجام دهد . 3 – غسل روز عید فطر و عید قربان و وقت آن اذان صبح است تا غروب و بهتر است آن پیش از نماز عید بجا آورد و اگر از ظهر تا غروب بجا آورد ، احتیاط واجب آن است که به قصد رجاء انجام دهد. 4 – غسل شب عید فطر و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح و بهتر است در اول شب ، بجا آورده شود . 5 – غسل روز هشتم و نهم ذی الحجه و در روز نهم بهتر است آن را نزدیک ظهر بجا آورد. 6 – غسل روز اول و پانزدهم و بیست و هفتم و آخر ماه رجب . 7 – غسل روز عید غدیر و بهتر است بعد از طلوع آفتاب ، اول روز آن را انجام دهد . 8 – غسل روز بیست و چهارم ذی الحجه . 9 – غسل روز عید نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربیع الاول و روز بیست و پنجم ذیقعده ، ولی غسل روز پانزدهم شعبان و غسلهای دیگری که تا آخر این بند ذکر شده رجاء انجام دهد . 10 – غسل دادن بچه ای که تازه به دنیا آمده . 11 – غسل زنی که برای غیر شوهرش بوی خوش استعمال کرده است . 12 – غسل کسی که در حال مستی خوابیده . 13 – غسل کسی که جائی از بدنش را به بدن میتی که غسل داده اند رسانده . 14 – غسل کسی که در موقع گرفتن خورشید و ماه نماز آیات را عمداً نخوانده ، در صورتی که تمام ماه و خورشید گرفته باشد . 15 – غسل کسی که برای تماشای دار آویخته ، رفته و آن را دیده باشد ، ولی اگر اتفاقاً یا از روی نا چاری نگاهش بیفتد یا مثلاً برای شهادت دادن رفته باشد ، غسل مستحب نیست.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام کوتاهی در حقوق فرزند است، زیرا همانطور که پدر و مادر در اسلام حقوقی دارند فرزندان نیز چنین هستند، و اگر پدر و مادر آن حقوق را مراعات نکنند، از نظر قرآن موجب خسران در قیامت است. حقوقی که فرزندان بر پدر و مادر دارند چند چیز است: الف) تربیت صحیح اسلامی (آشنا نمودن فرزند با احکام اسلام از اصول و فروع و اخلاق و مقیّد نمودن او به ظواهر شرع از اهمیّت دادن به واجبات و اجتناب از گناهان خصوصاً گناهان بزرگ) و اگر کوتاهی کنند، شریک در جرایم فرزند میباشند. ب) تربیت فرزند به آداب و رسوم اجتماعی و به عبارت دیگر به او ادب آموختن. ج) آموختن دانش در حدّ خوب خواندن و خوب نوشتن. د) فراهم نمودن راهی برای زندگی متوسّط و پرهیزدادن او از تنبلی و بیکاری. ه) فراهم کردن مقدّمات ازدواج برای فرزند خصوصاً اگر دختر باشد که در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای ازدواج دختر بیشتر سفارش و تأکید شده است. و) گذاشتن اسم اسلامی که سفارش در نامهای پیامبر گرامی و اهلبیت او(سلاماللهعلیهم) زیاد شده است، و شیعه باید از انتخاب نامهای غیر اسلامی برای فرزندان خود پرهیز کند و سزاوار نیست که با وجود اسمهای اهلبیت(سلاماللهعلیهم) برای فرزند خود نام دیگری را انتخاب کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] سجده سهو را باید فوراً بعد از نماز به جا آورد و دستور آن این است که نیت سجده سهو کند و پیشانی را بر چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و دو دست و دو زانو و سر دو انگشت بزرگ پاها را بر زمین بگذارد؛ و نهادن پشت دست کفایت نمیکند؛ و بنا بر احتیاط واجب باید انگشتان دست نیز روی زمین قرار گیرد و بنا بر احتیاط رعایت وضو و قبله و ستر عورت را بکند و ذکری را که لازم است بگوید. ذکر سجده سهو به گونههای مختلفی در روایات آمده و چنانچه بگوید: (بِسمِ اللَّه و بِاللَّه السّلامُ علیکَ أیّها النَّبیُّ ورحمةُ اللَّه وبرکاتُهُ) و نیز بگوید: (بِسمِ اللَّه و بِاللَّه و السّلامُ علیکَ أیّها النَّبیُّ ورحمةُ اللَّه وبرکاتُهُ)، حتماً عمل به وظیفه نموده است، بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و ذکر را بگوید و بنشیند و بعد از خواندن تشهد بگوید: (اَلسَّلامُ عَلَیْکُم) و بهتر این است که (ورحمةُ اللَّه وبرکاتُهُ) را هم اضافه کند. قضای سجده و تشهد فراموش شده
- [آیت الله مظاهری] اعتکاف یک امر عبادی است که ثواب بسیاری برای آن مترتب شده است و پیامبر گرامیصلی الله علیه وآله وسلم و ائمّه طاهرینعلیهم السلام بارها به جا میآوردند و سفارش برای آن زیاد شده است مخصوصاً در دهه آخر ماه مبارک رمضان، و آن ماندن با قصد اعتکاف و با قصد قربت، سه روز یا بیشتر در مسجد است و در همه اوقات میتوان آن را به جا آورد، مگر در ایّامی که انسان نمیتواند روزه بگیرد و همانطور که میشود برای خود اعتکاف کرد، میتوان نیابت از میّت به طور تبرّعی یا استیجاری به جا آورد بلکه نیابت از زنده به طور تبرّعی یا استیجاری جایز است. و این عبادت شرایطی دارد: اوّل: ایمان. دوّم: عقل، و کسی که جنون ادواری دارد اگر مدّت زیادی در اعتکاف جنون او عود کند اعتکاف او باطل میشود، همچنین اگر مدّت زیادی بیهوش شود. سوّم: چون عمل عبادی مستحبّی است باید با قصد قربت باشد و با قصد استحباب باشد گرچه به واسطه نذر یا استیجار واجب شده باشد و باید قبل از طلوع فجر روز اوّل نیّت کند. چهارم: روزه، و بدون روزه اعتکاف صحیح نیست، بنابراین زن حائض نمیتواند معتکف شود، همچنین در ایّامی که روزه گرفتن حرام است نظیر عید قربان و عید فطر، اعتکاف صحیح نیست. پنجم: باید سه روز یا بیشتر باشد و اگر دو روز ماند، ماندن روز سوّم واجب است. و بعد از سه روز هر چند روزی که بخواهد میتواند بر آن بیفزاید. و ماندن روزهای ششم و نهم و بعد از آن واجب نیست. و روز را باید از طلوع تا مغرب حساب کرد ولی ماندن شبِ اوّل و شبِ چهارم لازم نیست. ششم: باید در مسجد باشد و در هر مسجدی میتوان معتکف شد. ولی اعتکاف در مسجدی که پُر رفت و آمد باشد، افضل است. هفتم: در مورد زنان باید با اذن شوهر باشد. و اذن پدر و مادر برای اولاد شرط نیست ولی اگر نهی کنند باید معتکف نشوند. هشتم: باید به طور مداوم در مسجد بماند و اگر به قصد خروج از اعتکاف، از مسجد بیرون رفت اعتکاف او باطل میشود ولی اگر در حال نسیان یا برای کاری بیرون رود و دو مرتبه برگردد مانعی ندارد، نظیر بیرون رفتن برای تجدید وضو یا غسل یا شرکت در نماز جماعت یا نماز جمعه یا خواندن درس و شرکت در امتحان یا برآوردن حاجتی از مسلمان یا تهیه غذا برای خود یا زن و بچّه و مانند آن، ولی در هر صورت خارج نشدن معتکف از مسجد بهتر است.
- [آیت الله مظاهری] قرآن شریف و روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) مؤمن واقعی را کسی میداند که وفای به عهد کند و خلف وعده نداشته باشد. و خلف وعده اقسامی دارد: الف) تخلّف از عقود و شروطی که در اسلام لازم الوفاست، نظیر بیع و شرا و شروط در ضمن عقد بلکه مطلق شروط، و این قسم تخلّف علاوه بر اینکه حرام است، ضمانآور نیز میباشد، مثلاً اگر خانهای را فروخته باشد و در ضمن عقد شرط کرده باشد که مثلاً یک ماه پس از فروش در آن خانه بنشیند، اگر مشتری تخلّف از آن شرط نمود و خانه را پیش از اتمام یک ماه تصرّف کرد، علاوه بر اینکه کار حرامی انجام داده، تصّرف او نیز غصب و حرام است، و اگر خانه در این مدّت خراب شود یا آسیب ببیند ضامن است، همانگونه که اگر فروشنده از تسلیم خانه پس از اتمام یک ماه خودداری کند، علاوه بر حرمت، ضامن نیز میباشد و باید مشتری را راضی کند. ب) تخلّف از وعدههایی که موجب زیان و ضرر شود، نظیر اینکه وعده بدهد که مثلاً شام به خانه کسی برود و او غذا تهیه ببیند و افرادی را برای احترام او دعوت نموده باشد. این قسم از تخلّف وعده گرچه ضمانآور نیست، ولی علاوه بر اینکه خلاف انسانیّت است، از نظر شرعی نیز حرام است. ج) تخلّف از وعدهای که موجب زیان و ضرر مالی نشود، ولی ضرر آبرویی و نظیر آن داشته باشد، نظیر مثالی که گذشت، در صورتی که تنها ضرر آبرویی داشته باشد نه ضرر مالی، این قسم از تخلّف وعده گرچه ضمان ندارد، ولی حرام است و انسان واقعی از این کارها نمیکند. د) تخلّف از وعدهای که موجب اتلاف عمر میشود، نظیر اینکه وعده کند مثلاً در وقت معیّنی در کلاس درس حاضر شود، ولی تخلّف کند و در آن وقت معیّن نرود و یا اصلًا نرود. این قسم علاوه بر اینکه خلاف انسانیّت است حرام نیز میباشد، ولی برای اینکه وقت دیگران را تضییع نموده ضامن نیست. ه) تخلّف از وعدهای که موجب ضرر مالی یا ضرر آبرویی و یا تضییع عمر نیست، این قسم تخلّف وعده اگرچه حرام نیست و ضمانآور نیز نمیباشد، ولی کاشف از این است که مؤمن واقعی نیست: صفحه 398 (الْمُؤْمِنُ اذا وَعَدَ وَفی)[1] (انسان با ایمان هنگامی که وعده کرد، وفا میکند.) و از نظر کمال نیز نقص دارد و از این جهت مورد ملامت عقلا میباشد.