اگر جنگ را کاربرد ابزار نظامی برای رسیدن به خواسته‌های طرف‌های درگیر تعریف کنیم، باید بگوییم که علت طولانی شدن جنگ ایران و عراق و تداوم هشت ساله‌ی آن، عدم رضایت طرف‌های درگیر و کشورهای ذی نفع از وضعیت موجود و تلاش برای تغییر وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب از راه نظامی بوده است. برای توضیح مسئله، آن را از سه بعد بررسی می‌کنیم: تداوم خواسته‌های تجاوزکارانه ‌ی عراق عراق به رغم اینکه در هفتمین روز جنگ خواستار آتش بس در جنگ شد و بعدها هم به ظاهر از قطعنامه‌ها و بیانیه‌های شورای امنیت سازمان ملل که برای آتش بس صادر شده بود حمایت می‌کرد، ولی واقعا خواستار پایان جنگ نبود و همچنان بر مواضع تجاوزکارانه‌ی خود پافشاری می‌نمود. در این باره وزیر دفاع رژیم بعث عراق عدنان خیر الله گفته است: (عراق خواستار بازپس گیری اراضی مرزی و کنترل بر شط العرب است و تا ایران به خواسته‌های بر حق ما پاسخ ندهد به جنگ ادامه خواهیم داد. ) واضح است که عراق هیچ حقی بر کنترل شط العرب به طور کامل نداشته و رژیم حقوقی اروندرود طبق معاهده 1975 الجزایر که بین دو کشور امضا گردیده بود، مشخص شده است که براساس آن خط تالوگ مرز میان دو کشور بوده و این ادعای عراق نه تنها به حق نبوده بلکه خلاف مقررات بین‌ المللی و معاهده‌ای است که خود آن را امضا کرده بود. صدام بارها اعلام نمود که قرار داد 1975 الجزایر را به رسمیت نمی‌شناسد و برای ایران حقی در اروندرود قائل نیست. با این اوصاف یک طرف جنگ که عراق باشد در طول هشت سال و حتی پس از اینکه ایران قطعنامه 598 را پذیرفت بر تداوم جنگ و تکیه بر مسائل بحران زا برای رسیدن به مقاصد شوم و تجاوزکارانه‌اش اصرار داشته است. تلاش ایران برای دستیابی به خواسته‌های مشروعش جمهوری اسلامی ایران نیز که عراق بخشی از سرزمینش را اشغال کرده و خسارات مادی و معنوی بسیاری را از تجاوز عراق متحمل شده بود، بالطبع تلاش می‌نمود - در شرایطی که مجامع بین‌ المللی هیچ اقدامی برای جلوگیری از تجاوز نکردند - برای رسیدن به خواسته‌های مشروعش، یعنی خروج بدون قید و شرط عراق از سرزمین‌های اشغالی، شناسایی متجاوز از طرف مجامع بین‌ المللی و پرداخت خسارت از طرف عراق، جنگ را ادامه بدهد، زیرا با وضعیتی که در آن زمان در نظام بین‌الملل و بین قدرت‌های بزرگ حاکم بود، ایران چاره‌ای جز ادامه جنگ و کسب حقوقش از این راه نداشت. جمهوری اسلامی ایران اعلام نمود تا زمانی که عراق بدون هیچ قید و شرطی از سرزمین‌های اشغالی خارج نشده، تجاوزگر شناسایی نشود و خسارات جنگی را به ایران پرداخت ننماید، حاضر به پذیرش آتش بس نمی‌باشد. به همین دلیل هم با قطعنامه‌ها و بیانیه‌هایی که شورای امنیت سازمان ملل متحد و پیشنهادهایی که دیگر سازمان‌ها و کشورهای جهان ارائه می‌کردند - که آشکارا در جهت منافع عراق و به رسمیت شناختن تجاوز عراق بود - مخالفت می‌کرد. عامل نظام بین‌الملل و تداوم جنگ اگر با دیدی سیستماتیک به مسائل بین‌ المللی توجه شود، باید گفت که در جریان جنگ ایران و عراق عملکرد نظام بین‌الملل از عوامل اصلی تداوم جنگ ایران و عراق بوده است. در آن زمان با وجود جنگ سرد میان ابر قدرت‌ها، آنها خواستار تداوم جنگ و تضعیف هر دو کشور ایران و عراق بوده‌اند. به عنوان مثال آمریکا به رغم دفاع ظاهری از پایان جنگ، خواهان ادامه جنگ و تضعیف عراق و ایران بود. آمریکا مایل بود تا زمانی که منافعش به خطر نیفتاده است، جنگ همچنان تداوم داشته باشد. کیسینجر در این باره گفته است که جنگ ایران و عراق نه یک برنده، بلکه باید دو بازنده داشته باشد. از طرفی سازمان ملل متحد نیز که تنها سازمان حافظ صلح بین‌ المللی محسوب می‌گردید تلاش مناسبی در این باره نکرد. حتی قطعنامه‌ها و بیانیه‌های این سازمان به علت نفوذ قدرت‌های بزرگ در شورای امنیت، مشوق و تداوم‌بخش جنگ نیز بوده است. قدرت‌های بزرگ تا زمانی که ادامه‌ی جنگ را به نفع خود می‌دیدند سعی می‌نمودند که توازن قوا بین ایران و عراق حفظ شود و هر وقت هم که ایران در جبهه‌های جنگ برتری می‌یافت بیش از پیش به کمک عراق می‌شتافتند که این امر نیز خود سبب تداوم جنگ می‌شد. خلاصه اینکه به نظر می‌رسد اصرار رژیم بعث عراق بر تداوم خواسته‌های تجاوزکارانه‌ی خود، تلاش جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به حقوق مشروعش و سیاست قدرت‌های بزرگ برای کسب منافع بیشتر در جنگ و تضعیف ایران و عراق، همه و همه دست به دست هم داد و سبب تداوم و طولانی شدن جنگ شد. منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
اگر جنگ را کاربرد ابزار نظامی برای رسیدن به خواستههای طرفهای درگیر تعریف کنیم، باید بگوییم که علت طولانی شدن جنگ ایران و عراق و تداوم هشت سالهی آن، عدم رضایت طرفهای درگیر و کشورهای ذی نفع از وضعیت موجود و تلاش برای تغییر وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب از راه نظامی بوده است. برای توضیح مسئله، آن را از سه بعد بررسی میکنیم:
تداوم خواستههای تجاوزکارانه ی عراق
عراق به رغم اینکه در هفتمین روز جنگ خواستار آتش بس در جنگ شد و بعدها هم به ظاهر از قطعنامهها و بیانیههای شورای امنیت سازمان ملل که برای آتش بس صادر شده بود حمایت میکرد، ولی واقعا خواستار پایان جنگ نبود و همچنان بر مواضع تجاوزکارانهی خود پافشاری مینمود. در این باره وزیر دفاع رژیم بعث عراق عدنان خیر الله گفته است:
(عراق خواستار بازپس گیری اراضی مرزی و کنترل بر شط العرب است و تا ایران به خواستههای بر حق ما پاسخ ندهد به جنگ ادامه خواهیم داد. )
واضح است که عراق هیچ حقی بر کنترل شط العرب به طور کامل نداشته و رژیم حقوقی اروندرود طبق معاهده 1975 الجزایر که بین دو کشور امضا گردیده بود، مشخص شده است که براساس آن خط تالوگ مرز میان دو کشور بوده و این ادعای عراق نه تنها به حق نبوده بلکه خلاف مقررات بین المللی و معاهدهای است که خود آن را امضا کرده بود. صدام بارها اعلام نمود که قرار داد 1975 الجزایر را به رسمیت نمیشناسد و برای ایران حقی در اروندرود قائل نیست.
با این اوصاف یک طرف جنگ که عراق باشد در طول هشت سال و حتی پس از اینکه ایران قطعنامه 598 را پذیرفت بر تداوم جنگ و تکیه بر مسائل بحران زا برای رسیدن به مقاصد شوم و تجاوزکارانهاش اصرار داشته است.
تلاش ایران برای دستیابی به خواستههای مشروعش
جمهوری اسلامی ایران نیز که عراق بخشی از سرزمینش را اشغال کرده و خسارات مادی و معنوی بسیاری را از تجاوز عراق متحمل شده بود، بالطبع تلاش مینمود - در شرایطی که مجامع بین المللی هیچ اقدامی برای جلوگیری از تجاوز نکردند - برای رسیدن به خواستههای مشروعش، یعنی خروج بدون قید و شرط عراق از سرزمینهای اشغالی، شناسایی متجاوز از طرف مجامع بین المللی و پرداخت خسارت از طرف عراق، جنگ را ادامه بدهد، زیرا با وضعیتی که در آن زمان در نظام بینالملل و بین قدرتهای بزرگ حاکم بود، ایران چارهای جز ادامه جنگ و کسب حقوقش از این راه نداشت.
جمهوری اسلامی ایران اعلام نمود تا زمانی که عراق بدون هیچ قید و شرطی از سرزمینهای اشغالی خارج نشده، تجاوزگر شناسایی نشود و خسارات جنگی را به ایران پرداخت ننماید، حاضر به پذیرش آتش بس نمیباشد. به همین دلیل هم با قطعنامهها و بیانیههایی که شورای امنیت سازمان ملل متحد و پیشنهادهایی که دیگر سازمانها و کشورهای جهان ارائه میکردند - که آشکارا در جهت منافع عراق و به رسمیت شناختن تجاوز عراق بود - مخالفت میکرد.
عامل نظام بینالملل و تداوم جنگ
اگر با دیدی سیستماتیک به مسائل بین المللی توجه شود، باید گفت که در جریان جنگ ایران و عراق عملکرد نظام بینالملل از عوامل اصلی تداوم جنگ ایران و عراق بوده است. در آن زمان با وجود جنگ سرد میان ابر قدرتها، آنها خواستار تداوم جنگ و تضعیف هر دو کشور ایران و عراق بودهاند. به عنوان مثال آمریکا به رغم دفاع ظاهری از پایان جنگ، خواهان ادامه جنگ و تضعیف عراق و ایران بود. آمریکا مایل بود تا زمانی که منافعش به خطر نیفتاده است، جنگ همچنان تداوم داشته باشد. کیسینجر در این باره گفته است که جنگ ایران و عراق نه یک برنده، بلکه باید دو بازنده داشته باشد.
از طرفی سازمان ملل متحد نیز که تنها سازمان حافظ صلح بین المللی محسوب میگردید تلاش مناسبی در این باره نکرد. حتی قطعنامهها و بیانیههای این سازمان به علت نفوذ قدرتهای بزرگ در شورای امنیت، مشوق و تداومبخش جنگ نیز بوده است. قدرتهای بزرگ تا زمانی که ادامهی جنگ را به نفع خود میدیدند سعی مینمودند که توازن قوا بین ایران و عراق حفظ شود و هر وقت هم که ایران در جبهههای جنگ برتری مییافت بیش از پیش به کمک عراق میشتافتند که این امر نیز خود سبب تداوم جنگ میشد.
خلاصه اینکه به نظر میرسد اصرار رژیم بعث عراق بر تداوم خواستههای تجاوزکارانهی خود، تلاش جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به حقوق مشروعش و سیاست قدرتهای بزرگ برای کسب منافع بیشتر در جنگ و تضعیف ایران و عراق، همه و همه دست به دست هم داد و سبب تداوم و طولانی شدن جنگ شد.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
- [سایر] علل، اهداف و انگیزههای عراق از جنگ با ایران چه بود؟پیامدهای جنگ ایران و عراق؟
- [سایر] آیا ایران عامل تداوم هشت سال جنگ و خونریزی بود؟
- [سایر] فروش نفت ایران و عراق در طول 8 سال جنگ تحمیلی بین دو کشور چگونه بود؟
- [سایر] چرا در ایران به جنگ عراق و ایران، جنگ تحمیلی گفته می شود؟
- [سایر] علت شروع جنگ عراق علیه ایران چیست؟
- [سایر] چرا ایران پس از آزادی خرمشهر و ایجاد شرایط مناسب برای صلح، باز هم به جنگ ادامه داد و وارد خاک عراق شد؟
- [سایر] آیا اسرائیل در تحریک عراق به راه اندازی جنگ ایران و عراق، نقشی داشت؟
- [سایر] علت شروع جنگ عراق علیه ایران چه بود؟
- [سایر] آیا وقوع جنگ عراق و ایران اجتناب ناپذیر بود؟
- [سایر] چرا ایران در جنگ با عراق فاو را تصرف کرد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه بخواهد به محلی که هشت فرسخ یا بیشتر است برود، اگر پیش از آن که به هشت فرسخ برسد مردد شود که بقیه راه را برود یا نه و در آنجا مقداری متوقف شود و بعد تصمیم بگیرد بقیه راه را ادامه دهد باید نماز را شکسته بخواند و اگر در حال تردید مقداری از مسافت را طی کند سپس تصمیمش بر ادامه راه شود، چنانچه باقیمانده راه با آنچه قبلاً با قصد طی کرده هشت فرسخ یا بیشتر باشد نماز را شکسته می خواند.
- [آیت الله جوادی آملی] .اموالی که مسلمانان از راه شبیخون که نوعی جنگیدن است از کفّار حربی به دست می آورند و این شبیخون هم در ادامه جنگ با کفّار, با اذن امام(ع) انجام میشود، از باب غنائم جنگی خمس دارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر اول می خواهد به محلی که کمتر از هشت فرسخ است برود ودر وسط راه یا پس از رسیدن به آن مقصد قصد کند مسافرت خود را ادامه دهد بطوری که مجموع مسافرت او هشت فرسخ باشد، چون از اول قصد نداشته باید نماز را تمام بخواند، ولی اگر در اثنا، یا پس از رسیدن به مقصد قصد کند از آنجا هشت فرسخ یا بیشتر برود، نماز او شکسته است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی در اثناء مسافرت به وطنش برسد نمازش در آنجا تمام است، ولی اگر می خواهد سفر خود را از آنجا هشت فرسخ یا بیشتر ادامه دهد وقتی به حد ترخص رسید باید نماز را شکسته بخواند.
- [آیت الله بهجت] در کثیرالسفر لازم نیست که انسان سفرهای متعدد داشته باشد، بلکه یک سفر طولانی که بیشتر سال را فرا گیرد مثل سفرهای متعدد است؛ پس همین که بگویند فلانی راننده است و یا شغلش سفر است، اگرچه در یک سفر طولانی و بدون تکرار و تعدّد باشد کافی است.
- [آیت الله سیستانی] در صدق عنوان راننده و مانند آن ، معتبر است که تصمیم بر ادامه رانندگی داشته باشد ، و زمان استراحتش بیش از مقدار معمول رانندگان طولانی نباشد ، پس کسی که مثلاً در هفته یک روز سفر میرود ، راننده بر او صدق نمیکند ، و اما عنوان (کثیر السفر) بر کسی صدق میکند که حداقل ده بار در ماه ، و در ده روز آن سفر برود ، یا ده روز در حال سفر باشد هر چند در ضمن دو یا سه سفر ، با این شرط که تصمیم بر ادامه داشته باشد به مدت شش ماه در یک سال ، و یا سه ماه در چند سال را داشته باشد ، و در این صورت نماز او در همه مسافرتها هر چند غیر سفرهای متکرر او باشد تمام است . البته در دو هفته اول بین نماز شکسته و تمام احتیاطاً جمع نماید . و اگر عدد و یا روزهای مسافرت او در ماه هشت یا نه باشد بنابر احتیاط واجب در همه سفرها باید هم شکسته بخواند و هم تمام ، و اگر کمتر از این باشد نماز شکسته است .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر معدن در زمین آبادی باشد که مسلمین آن را به زور و غلبه بدست آورده اند مانند اکثر اراضی ایران و عراق، چنانچه مسلمانی آن معدن را اخراج کند مالک می شود، و احتیاط واجب این است که به اذن ولی امر باشد، و باید خمس آن را بپردازد، و اگر غیر مسلمان اخراج کند مالک نمی شود. و اگر کافر معدنی را از زمینی که در حال فتح مسلمین موات است اخراج کند مالک می شود. 3 گنج
- [آیت الله جوادی آملی] .جواهراتی که با چند بار غواصی به دست می آیند, اگر مجموع آنها به مقدار نصاب برسد، خمس دارد و چنانچه بین دفعاتْ فاصلهّ طولانی , مانند دو یا سه سال باشد، برای هر دفعه , جداگانه نصاب سنجی می شود و هرکدام که به مقدار نصاب برسد, خمس دارد.
- [آیت الله جوادی آملی] .کافری که در جنگ , به دست رزمنده مسلمان کشته شود، وسیله های شخصی او را (سلَب) می نامند. سلَب و (وسایل شخصی ) او مال رزمندهای است که او را بکشد. این اموال از باب غنائم جنگی خمس ندارد ; ولی اگر تا یک سال بماند , پس از آن، به عنوان درآمد کسبی، خمس دارد که پس از احتساب هزینه سال، باید پرداخت شود. نصاب غنائم جنگی
- [آیت الله بروجردی] انسان میتواند زکات را در هشت مورد مصرف کند:اوّل:فقیر و آن کسیست که مخارج سال خود و عیالاتش را ندارد و کسی که صنعت یا ملک یا سرمایهای دارد که میتواند مخارج سال خود را بگذراند، فقیر نیست.دوم:مسکین و آن کسیست که از فقیر سختتر میگذراند.سوم:کسی که از طرف امام عَلَیْهِ السَّلَام یا نائب امام مأمور است که زکات را جمع و نگهداری نماید و به حساب آن رسیدگی کند و آن را به امام یا نائب امام یا فقرا برساند.چهارم:کافرهایی که اگر زکات به آنان بدهند به دین اسلام مایل میشوند، یا در جنگ به مسلمانان کمک میکنند.پنجم:خریداری بندهها و آزاد کردن آنان.ششم:بدهکاری که نمیتواند قرض خود را بدهد.هفتم:سبیل الله، یعنی کاری که منفعت عمومی دینی دارد، مثل ساختن مسجد و مدرسهای که علوم دینیه در آن خوانده میشود.هشتم:ابن السبیل، یعنی مسافری که در سفر درمانده شده و احکام اینها در مسائل آینده گفته خواهد شد.