اینکه ادعا شده است علی -علیه السلام- رای ابوموسی را بر حکم خدا و نظر مردم ترجیح داده است قابل قبول نیست زیرا: اولاً: علی -علیه السلام- با اصل پذیرش حکمیت موافق نبود و وقتی که شامیان قرآنها را بر سر نیزه کردند و مسئله تحکیم قرآن را پیش کشیدند فرمود: (دعوت آنان کلمه حقی است که ارادة باطل از آن شده است، آنان قرآن را از این جهت بالا نبرده اند که آن را بشناسند و به آن عمل کنند، بلکه عمل آنها مکر و خدعه است).[1] و وقتی مواجه با 20 هزار نفر از سپاه خود شد که دور خیمه ایشان را محاصره نمودند و تهدید کردند (که اگر حکمیت را نپذیری و جنگ را خاتمه ندهی تو را خواهیم کشت.)[2] به خاطر مصلحت مهمتری مجبور به پذیرش حکمیت شد. و ثانیاً پس از پذیرش حکمیت در انتخاب ابوموسی به عنوان نماینده سپاهیان خود موافق نبود و او را شایسته برای این کار نمیدانست و فرمود: (او مورد قبول من نیست او کسی است که از من جدا شد و مردم را از آمدن به طرف من بازداشت و سپس گریخت و از شهر خارج شد تا پس از چند ماه که من به او امان دادم.)[3] علی -علیه السلام- فرد لایق برای این مسئولیت را ابن عباس میدانست، اما اشعث بن قیس و عدهای دیگر که بعداً در گروه خوارج قرار گرفتند، با انتخاب امام مخالفت نمودند و اصرار بر انتخاب ابوموسی داشتند. امام -علیه السلام- به آنها فرمود: میترسم (ابوموسی) فریب بخورد، زیرا عمروعاص در انجام مقاصدش از خدا نمیترسد و هر چه هوای نفسش بخواهد انجام خواهد داد. اما اشعث گفت: به خدا سوگند که اگر یکی از دو حکم یمنی باشد و بر خلاف میل ما حکم بدهند برای ما بهتر است تا اینکه هر دو قریشی باشند و بر طبق میل ما رأی بدهند علی -علیه السلام- فرمود حال که اصرار بر انتخاب ابوموسی دارید هر کاری میخواهید بکنید.[4] بنابراین علی -علیه السلام- مجبور به پذیرش ابوموسی به عنوان حکم شد نه اینکه او را لایق برای این مسئولیت بداند. و ثالثاً: علی -علیه السلام- رأی ابوموسی را بر حُکم خدا و نظر مردم ترجیح نداد بلکه پذیرش رأی حکمین را مشروط بر این قرار داد که مطابق کتاب خدا و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل کنند چنانکه در متن قرار داد حکمیت هم به این مطلب اشاره شده است که: دو داور متعهد هستند که قرآن را پیشوای خود قرار دهند و از آن تخلّف نورزند و هر چه در قرآن نیافتند به سنت جامع رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ارجاع دهند و به عمد برخلاف آن کاری نکنند و از هوای نفس پیروی نکنند و در اموری که مشتبه است وارد نشوند... و در صورتی که مطابق حکم خدا یا سنت وسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل نکنند امت از داوری آنان بیزار خواهد بود و هیچ عهد و پیمانی بر آندو نخواهد بود.[5] و وقتی آندو بر خلاف حکم خدا و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و مطابق هوای نفس خود عمل کردند، امام -علیه السلام- رأی آندو را نپذیرفت و فرمود: (من در خصوص آندو مرد فرمانهایی را به شما دادم ولی شما نپذیرفتید تا اینکه آندو از هوای نفس خود پیروی کردند و به چیزی فرمان دادند، که برای آن حجت و سنت آشکاری نداشتند، آنان در کار خودشان اختلاف کردند و خداوند نیز هیچ کدام از آن دو را هدایت نکرد و خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و صالحان از کار آنان دوری جستند).[6] و بر این اساس علی -علیه السلام- مجدداً آماده مقابله با شامیان شد و دستور آماده باش را به یاران خود صادر فرمود.[7] علاوه بر این ابوموسی بعد از صدور رأی آنچنانی مورد لعن علی -علیه السلام- هم قرار گرفت و علی -علیه السلام- چون نماز صبح و مغرب میگزارد و از سلام نماز فارغ میشد عرضه میداشت، پروردگارا! معاویه و عمروعاص و ابوموسی و حبیب بن مسلمه... را لعنت فرمای.[8] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. پیکار صفین: نصر بن مزاحم منقری. 2. روشن بینی و آینده نگری امام علی(ع): سید احمد خاتمی. 3. سیاست قرآن بر نیزه و پیمان حکمیت: جعفر سبحانی. 4. مسئله حکمیت و گروه فشار: جعفر سبحانی. 5. جنگ نهروان ره آورد شوم قرآن برنیزه: جعفر سبحانی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] نهج البلاغه، خطبة 221. [2] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، روائع التراث العربی، بیتا، ج 5، ص 48، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبة آیة الله نجفی، 1404 ق، ج 2، ص 216. [3] منقری، نصربن مزاحم، وقعة صفین، قم، مکتبة آیة الله نجفی، چاپ دوم، 1403 ق، ص 499. [4] همان، ص 500، ابن ابی الحدید، همان، ج 2، ص 229. [5] همان، ص 505 504، ابن ابی الحدید، همان، ص 235 234. [6] دینوری، ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، قم، منشورات الشریف الرضی، 1363 ش، ج 1، ص 143، ابن ابی الحدید، همان، ج 2، ص 259. [7] دینوری، بن قتیبه، همان، ج 1، ص 143. [8] نصربن مزاحم، پیشین، ص 552، ابن ابی الحدید، پیشین، ج 2، ص 206.
اینکه ادعا شده است علی -علیه السلام- رای ابوموسی را بر حکم خدا و نظر مردم ترجیح داده است قابل قبول نیست زیرا:
اولاً: علی -علیه السلام- با اصل پذیرش حکمیت موافق نبود و وقتی که شامیان قرآنها را بر سر نیزه کردند و مسئله تحکیم قرآن را پیش کشیدند فرمود: (دعوت آنان کلمه حقی است که ارادة باطل از آن شده است، آنان قرآن را از این جهت بالا نبرده اند که آن را بشناسند و به آن عمل کنند، بلکه عمل آنها مکر و خدعه است).[1]
و وقتی مواجه با 20 هزار نفر از سپاه خود شد که دور خیمه ایشان را محاصره نمودند و تهدید کردند (که اگر حکمیت را نپذیری و جنگ را خاتمه ندهی تو را خواهیم کشت.)[2] به خاطر مصلحت مهمتری مجبور به پذیرش حکمیت شد.
و ثانیاً پس از پذیرش حکمیت در انتخاب ابوموسی به عنوان نماینده سپاهیان خود موافق نبود و او را شایسته برای این کار نمیدانست و فرمود: (او مورد قبول من نیست او کسی است که از من جدا شد و مردم را از آمدن به طرف من بازداشت و سپس گریخت و از شهر خارج شد تا پس از چند ماه که من به او امان دادم.)[3]
علی -علیه السلام- فرد لایق برای این مسئولیت را ابن عباس میدانست، اما اشعث بن قیس و عدهای دیگر که بعداً در گروه خوارج قرار گرفتند، با انتخاب امام مخالفت نمودند و اصرار بر انتخاب ابوموسی داشتند. امام -علیه السلام- به آنها فرمود: میترسم (ابوموسی) فریب بخورد، زیرا عمروعاص در انجام مقاصدش از خدا نمیترسد و هر چه هوای نفسش بخواهد انجام خواهد داد. اما اشعث گفت: به خدا سوگند که اگر یکی از دو حکم یمنی باشد و بر خلاف میل ما حکم بدهند برای ما بهتر است تا اینکه هر دو قریشی باشند و بر طبق میل ما رأی بدهند علی -علیه السلام- فرمود حال که اصرار بر انتخاب ابوموسی دارید هر کاری میخواهید بکنید.[4]
بنابراین علی -علیه السلام- مجبور به پذیرش ابوموسی به عنوان حکم شد نه اینکه او را لایق برای این مسئولیت بداند.
و ثالثاً: علی -علیه السلام- رأی ابوموسی را بر حُکم خدا و نظر مردم ترجیح نداد بلکه پذیرش رأی حکمین را مشروط بر این قرار داد که مطابق کتاب خدا و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل کنند چنانکه در متن قرار داد حکمیت هم به این مطلب اشاره شده است که: دو داور متعهد هستند که قرآن را پیشوای خود قرار دهند و از آن تخلّف نورزند و هر چه در قرآن نیافتند به سنت جامع رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ارجاع دهند و به عمد برخلاف آن کاری نکنند و از هوای نفس پیروی نکنند و در اموری که مشتبه است وارد نشوند... و در صورتی که مطابق حکم خدا یا سنت وسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل نکنند امت از داوری آنان بیزار خواهد بود و هیچ عهد و پیمانی بر آندو نخواهد بود.[5]
و وقتی آندو بر خلاف حکم خدا و سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و مطابق هوای نفس خود عمل کردند، امام -علیه السلام- رأی آندو را نپذیرفت و فرمود: (من در خصوص آندو مرد فرمانهایی را به شما دادم ولی شما نپذیرفتید تا اینکه آندو از هوای نفس خود پیروی کردند و به چیزی فرمان دادند، که برای آن حجت و سنت آشکاری نداشتند، آنان در کار خودشان اختلاف کردند و خداوند نیز هیچ کدام از آن دو را هدایت نکرد و خدا و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و صالحان از کار آنان دوری جستند).[6]
و بر این اساس علی -علیه السلام- مجدداً آماده مقابله با شامیان شد و دستور آماده باش را به یاران خود صادر فرمود.[7]
علاوه بر این ابوموسی بعد از صدور رأی آنچنانی مورد لعن علی -علیه السلام- هم قرار گرفت و علی -علیه السلام- چون نماز صبح و مغرب میگزارد و از سلام نماز فارغ میشد عرضه میداشت، پروردگارا! معاویه و عمروعاص و ابوموسی و حبیب بن مسلمه... را لعنت فرمای.[8]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. پیکار صفین: نصر بن مزاحم منقری.
2. روشن بینی و آینده نگری امام علی(ع): سید احمد خاتمی.
3. سیاست قرآن بر نیزه و پیمان حکمیت: جعفر سبحانی.
4. مسئله حکمیت و گروه فشار: جعفر سبحانی.
5. جنگ نهروان ره آورد شوم قرآن برنیزه: جعفر سبحانی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] نهج البلاغه، خطبة 221.
[2] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، روائع التراث العربی، بیتا، ج 5، ص 48، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، مکتبة آیة الله نجفی، 1404 ق، ج 2، ص 216.
[3] منقری، نصربن مزاحم، وقعة صفین، قم، مکتبة آیة الله نجفی، چاپ دوم، 1403 ق، ص 499.
[4] همان، ص 500، ابن ابی الحدید، همان، ج 2، ص 229.
[5] همان، ص 505 504، ابن ابی الحدید، همان، ص 235 234.
[6] دینوری، ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، قم، منشورات الشریف الرضی، 1363 ش، ج 1، ص 143، ابن ابی الحدید، همان، ج 2، ص 259.
[7] دینوری، بن قتیبه، همان، ج 1، ص 143.
[8] نصربن مزاحم، پیشین، ص 552، ابن ابی الحدید، پیشین، ج 2، ص 206.
- [سایر] چرا امام علی علیه السّلام امارت ابوموسی اشعری را بر مردم کوفه ابقا کرد؟
- [سایر] چرا مدتی اشعث ابن قیس کندی و ابوموسی اشعری کارگزار حضرت علی روحی فداه بودند مگر اینان آدمهای بد و منافقی نبودند ؟
- [سایر] امام رضا (ع ) فرمود: کافر خوش رو از مومن ترش رو نزد خدا محبوبتر است؛ منظور از ترجیح کافر بر مؤمن در کلام امام علیه السلام چیست؟
- [سایر] سیاست از نظر امام علی(ع) چگونه است؟
- [سایر] قصیده ای از یکی از شاعران شنیدم که در آن ابیاتی به این مضمون آمده است: "کوه ها علی است. زمین علی است. آسمان علی است، ملائکه علی است. بهشت علی است، حشر، حساب، صراط، آدم، نوح و..... محمد، فاطمه، علی(ع) است و.... این شاعر همه اینها را علی (ع) قرار داد است؛ یعنی علی (ع) همه اینها است! نظر شرعی شما در این باره چیست؟
- [سایر] نظر شما درباره (خطبه بیان) از امام علی(ع)، چیست؟
- [سایر] نظر استاد مطهری درباره امام علی(ع) چیست؟
- [سایر] در حضور فردی سُنّی "یا علی" می گوییم، می پرسند چرا "یا خدا" نمی گویید، در صورتی که علی(ع) بنده خدا است. ریشه "یا علی" گفتن چیست؟
- [سایر] در حضور فردی سُنّی "یا علی" می گوییم، می پرسند چرا "یا خدا" نمی گویید، در صورتی که علی(ع) بنده خدا است. ریشه "یا علی" گفتن چیست؟
- [سایر] امام علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه به فرزندش امام حسن (ع) چه سفارشهایی میفرمایند؟
- [آیت الله سیستانی] (أَشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّهِ) جزء اذان و اقامه نیست ، و لی خوب است بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر : یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست که او را وصف کنند . أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ : یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست . أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست . أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمْیر المُؤمنِین وَلیُّ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . حَیَّ عَلَی الصّلاةِ : یعنی بشتاب برای نماز . حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ : یعنی بشتاب برای رستگاری . حَیَّ عَلَی خَیْر الْعَمَلِ : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ : یعنی بتحقیق نماز برپا شد . لا إِله إِلاّ اللّهُ : یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست .
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله سبحانی] اللّه اکبر یعنی خدای بزرگ تر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی شهادت می دهم که خدایی جز اللّه نیست. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله)پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمیرالمؤمنینَ وَلِیُّ اللّه، یعنی شهادت می دهم که حضرت علی(علیه السلام)امیرالمؤمنین، و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الفَلاَح، یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قًد قامَتِ الصَّلاةُ، یعنی نماز برپا شده است. لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی خدایی جز اللّه نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] کسانی که در حق علی(علیه السلام) و سایر امامان(علیهم السلام) غلو کنند; یعنی، آن بزرگواران را خدا بدانند یا صفات مخصوص خدایی برای آنها قائل باشند، کافرند.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.