هر انسان جستجوگری وقتی تاریخِ واقعة جانگداز کربلا را می خواند یا می شنود؛ ناخودآگاه این سؤال در ذهن او نقش می بندد که چه عاملی سبب شد تنها نیم قرن پس از رحلت پیامبر(ص)، پیروان آن حضرت نوادة او را با آن وضع رقت بار کشتند و اهل بیت او که در حقیقت اهل بیتِ پیامبرخودشان بود را به اسارت بردند؟ به نظر می رسد علت اصلی زمینه ساز واقعة کربلا را باید در انحراف مسلمانان از سیره پیامبر(ص) در تعیین خلیفه جستجو کرد؛ آری مسلمانانی که 50 سال پیش از واقعة عاشورا در سال 11 هجری در سقیفة بنی ساعده جمع شدند، ناخواسته سندِ شهادتِ علی و حسن و حسین علیهم السّلام را امضا کردند. اگر جامعه اسلامی بعد از پیامبر(ص) غدیر خم را به فراموشی نمی سپرد و فریب کودتاگران را نمی خورد هرگز در انتخاب رهبر در جامعه اسلامی انحرافی به وجود نمی آمد و پس از گذشت 30 سال از رحلت پیامبر(ص)، فرزندِ اصلی ترین دشمن او یعنی معاویة بن ابوسفیان به مقام خلافت و جانشینی پیامبر نمی رسید تا در ادامه کار انحراف به آنجا برسد که همین فرد که لااقل ظواهر امر را رعایت می کرد، فرزند لاابالی و عیّاش خود را به عنوان جانشین پیامبر و امیر مؤمنان به مسلمانان تحمیل کند. معاویه به تدریج در طول سالهای حکومت خود از طریق اعمال سیاستهای زیر توانست ضمن تحکیم پایه های حکومت خود، زمینه ساز واقعة کربلا شود؛ 1. احیاء ارزشهای جاهلی: در دورة معاویه تبعیض نژادی و نظام طبقاتی عصر جاهلیت دوباره بیدار گشت؛ تعصب های قبیله ای نه تنها زنده شد بلکه این بار وجهة دینی به خود گرفت و رفتارهای جاهلی همانند شرب خمر و لهو و لعب در جامعه شیوع پیدا کرد. 2. انتصاب افراد بی تقوا به حکومت شهرها: معاویه با به کارگیری افرادی چون عمروعاص، مغیره بن شعبه، مروان بن حکم، زیاد بن ابیه (پدر عبیدالله بن زیاد) و ... سعی کرد توسط آنان ارزشهای الهی حاکم بر جامعه اسلامی را کاملاً از بین ببرد و ارزشهای جاهلی را مسلط کرد. 3. تحریف باورهای دینی: امویان با تکیه بر قدرت و ثروت حکومتی و با همکاری علمای درباری با جعل حدیث به تعریف مفاهیم دینی دست زدند تا در سایة آن، اعمال غیردینی خلفای بنی امیه را دینی جلوه دهند و مخالفان ارزشی آنها را ضد ارزش معرفی کنند. سیاست اموی توانسته بود چنان انحرافی در باورهای دینی ایجاد نماید که مسلمانان گمان کنند، امام حسین علیه السّلام به عمل غیر دینی اقدام و بر امام خود، یعنی خلیفة اموی شورش کرده و اتحاد مسلمانان را به خطر انداخته است. امام باقر علیه السّلام در این زمینه کلام گویایی دارد: (سی هزار نفر جمع شده بودند که جد ما امام حسین علیه السّلام را بکشند و هر یک می خواستند با ریختن خون او به خدا نزدیک تر شوند. چون می گفتند یزید خلیفة پیامبر است و حسین بن علی بر او خروج کرده و باید با او جنگید.).[1] از عمدة این تحریفات دینی می توان به : (لزوم حفظ جماعت)، (حرمت نقض بیعت)، (وجوب اطاعت از خلیفه) و (جبر گرایی) اشاره کرد.[2] بازتاب این سیاستها را به خوبی می توان در افراد سپاهِ ابن زیاد مشاهده کرد: (عمرو بن حجاج) یکی از فرماندهان سپاه ابن زیاد، با افتخار می گفت: (ما اطاعت از امام (یزید) را کنار نگذاشته و از جماعت کناره گیری نکردیم) و در ادامه به افراد سپاه توصیه کرد: (اطاعت و جماعت را حفظ کرده و در کشتن کسی که از دین خارج گشته (حسین بن علی علیه السّلام ) و مخالفت با امام (یزید) ورزیده، تردید نکنند).[3] ابن زیاد هم پس از دستگیری مسلم بن عقیل به او گفت: (ای عصیانگر! بر امام خود خروج کرده و اتحاد مسلمین را از بین بردی).[4] از اینها گذشته، از لابلای سخنان امام حسین علیه السّلام هم می توانیم به چگونگی اوضاع آن زمانه پی ببریم: 1. (فان السنة قد أمیتت و ان البدعة قد أحییت)[5] به راستی که سنت پیامبر صلّی الله علیه و آله مرده و بدعت زنده شده است. 2. (ألا ترون ان الحق لایعمل و ان الباطل لایتنهی عنه)[6] آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل نیز نهی نمی شود. 3. امام حسین بنی امیه را کسانی می دانست که: (طاعت شیطان را پذیرفته، طاعت خداوند را ترک گفته، فساد را ظاهر ساخته، حدود الهی را تعطیل و به بیت المال تجاوز کرده اند): (ان هولا قد لزموا طاعة الشیطان و ترکوا طاعة الرحمان و اظهرو الفساد و عطلوا الحدود و استأثروا بالغئ)[7] 4. (قد انخَزلت عطیانکم من الحرام و ملئت بطونکم من الحرام)[8] هدایای حرام بدست شما رسیده و شکم های شما نیز از حرام پر شده است. که می تواند اشاره به تطمیع مالی مردم از طرف بنی امیه باشد. در مورد قسمت دوم سؤال (زمینه های انحراف جامعه در زمان ظهور) دقیقاً می توان از سخنان امام حسین(ع) چنین برداشت کرد که: هرگاه در جامعه ای سنتِ پیامبر صلّی الله علیه و آله به فراموشی سپرده شود و بدعت ها به وجود آیند، به حق عمل نشود و از باطل نهی نشود (امر به معروف و نهی از منکر صورت نگیرد)، مردم یا حاکمان اطاعتِ شیطان را بپذیرند و فساد ظاهر شود (مظاهر فساد مانند تهاجم فرهنگی در جامعه علناً آشکار شود) به حدود و احکام قضایی الهی عمل نشود و بیت المال غارت شود (فساد مالی دولتمردان) آنگاه چنین جامعه ای دچار انحرافِ قطعی شده است و می توان حدس زد (سکوتِ خواص) که (جهالت و انحرافِ عوام) را در پی خواهد داشت. و برای زنده کردن سنت پیامبر(ص) و ارزشهای دینی و اصلاح جامعه قیام لازم است و احیاگری و اصلاح طلبی در جامعه یک ضرورت است (اصلاح طلبی که بر معیار سنت پیامبر باشد). البته بی گمان با هدایت ها و ارشادات امام مهدی (عج) و نظارت های آن امام مهربان از یک سو و قاطعیت دستگاه قضائی حکومت حضرت مهدی (عج) از سوی دیگر لغزش ها و انحرافات به کمترین حد ممکن خواهد رسید. نتیجه گیری: از بررسی اوضاع سیاسی، اجتماعی دوران 50 سالة پس از پیامبر(ص) و همچنین سخنان امام حسین(ع) می توانیم زمینة اصلی انحراف جامعه که سبب رخ دادن واقعه کربلا شد را چنین ترسیم کنیم: انحراف اساسی مسلمانان در تعیین افراد فاسدی چون معاویه و یزید به مقام خلافت و تلاش 20 سالة بنی امیه که با عناوینی چون واجب بودن اطاعت همیشگی از خلیفه سبب شد، اکثریت عوام مردم به این نتیجه برسند که قیام حسین یک شورش علیه خلیفة مسلمانان است و با اضافه شدن دو عامل تطمیع سران قبائل و همچنین تهدیدات شدید حاکمِ ظالمی چون عبیدالله بن زیاد، واقعة هولناک کربلا با توجیه شرعی رقم بخورد. در سخنان امام حسین(ع) هم اشاره به انحرافاتی چون از بین رفتن سنت ها و بوجود آمدن بدعت و... شده است. این محورها می تواند زمینه و عامل انحرافی جامعه در این زمان هم باشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. قیام حسین علیه السّلام ، دکتر سید جعفر شهیدی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی. 2. تأملی در نهضت عاشورا، رسول جعفریان، قم، انتشارات انصاریان. 3. فرهنگ سخنان امام حسین، پژوهشکده باقر العلوم، قم. 4. حماسة حسینی، شهید مطهری، انتشارات صدرا، تهران. 5. تبیین جامعه شناختی واقعة کربلا، شمس الله مریجی، انتشارات مؤسسه امام خمینی، قم، چ دوم، 1382. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . مطهری، مرتضی، حق و باطل، تهران، انتشارات صدرا، بی تا، ص 53. [2] . جعفریان، رسول، تأملی در نهضت عاشورا، قم، انتشارات انصاریان، چاپ اول، 1381، ص 204. [3] . طبری، محمد بن جریره، تاریخ الطبری، بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1983 م، ج 4، ص 275 331. [4] . کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیة، بی تا، ج 5، ص 98. [5] . تاریخ طبری، ج 4، ص 266. [6] . همان، ج 4، ص 305. [7] . الفتوح، ج 5، ص 144 145. [8] . نجمی، محمد صادق، سخنان امام حسین از مدینه تا شهادت، دفتر انتشارات اسلامی، قم، بی تا، ص 245.
عوامل و زمینه های انحراف جامعه در زمان امام حسین علیه السّلام چه بوده و در زمان ظهور چه می تواند باشد؟
هر انسان جستجوگری وقتی تاریخِ واقعة جانگداز کربلا را می خواند یا می شنود؛ ناخودآگاه این سؤال در ذهن او نقش می بندد که چه عاملی سبب شد تنها نیم قرن پس از رحلت پیامبر(ص)، پیروان آن حضرت نوادة او را با آن وضع رقت بار کشتند و اهل بیت او که در حقیقت اهل بیتِ پیامبرخودشان بود را به اسارت بردند؟
به نظر می رسد علت اصلی زمینه ساز واقعة کربلا را باید در انحراف مسلمانان از سیره پیامبر(ص) در تعیین خلیفه جستجو کرد؛ آری مسلمانانی که 50 سال پیش از واقعة عاشورا در سال 11 هجری در سقیفة بنی ساعده جمع شدند، ناخواسته سندِ شهادتِ علی و حسن و حسین علیهم السّلام را امضا کردند.
اگر جامعه اسلامی بعد از پیامبر(ص) غدیر خم را به فراموشی نمی سپرد و فریب کودتاگران را نمی خورد هرگز در انتخاب رهبر در جامعه اسلامی انحرافی به وجود نمی آمد و پس از گذشت 30 سال از رحلت پیامبر(ص)، فرزندِ اصلی ترین دشمن او یعنی معاویة بن ابوسفیان به مقام خلافت و جانشینی پیامبر نمی رسید تا در ادامه کار انحراف به آنجا برسد که همین فرد که لااقل ظواهر امر را رعایت می کرد، فرزند لاابالی و عیّاش خود را به عنوان جانشین پیامبر و امیر مؤمنان به مسلمانان تحمیل کند.
معاویه به تدریج در طول سالهای حکومت خود از طریق اعمال سیاستهای زیر توانست ضمن تحکیم پایه های حکومت خود، زمینه ساز واقعة کربلا شود؛
1. احیاء ارزشهای جاهلی: در دورة معاویه تبعیض نژادی و نظام طبقاتی عصر جاهلیت دوباره بیدار گشت؛ تعصب های قبیله ای نه تنها زنده شد بلکه این بار وجهة دینی به خود گرفت و رفتارهای جاهلی همانند شرب خمر و لهو و لعب در جامعه شیوع پیدا کرد.
2. انتصاب افراد بی تقوا به حکومت شهرها: معاویه با به کارگیری افرادی چون عمروعاص، مغیره بن شعبه، مروان بن حکم، زیاد بن ابیه (پدر عبیدالله بن زیاد) و ... سعی کرد توسط آنان ارزشهای الهی حاکم بر جامعه اسلامی را کاملاً از بین ببرد و ارزشهای جاهلی را مسلط کرد.
3. تحریف باورهای دینی: امویان با تکیه بر قدرت و ثروت حکومتی و با همکاری علمای درباری با جعل حدیث به تعریف مفاهیم دینی دست زدند تا در سایة آن، اعمال غیردینی خلفای بنی امیه را دینی جلوه دهند و مخالفان ارزشی آنها را ضد ارزش معرفی کنند.
سیاست اموی توانسته بود چنان انحرافی در باورهای دینی ایجاد نماید که مسلمانان گمان کنند، امام حسین علیه السّلام به عمل غیر دینی اقدام و بر امام خود، یعنی خلیفة اموی شورش کرده و اتحاد مسلمانان را به خطر انداخته است. امام باقر علیه السّلام در این زمینه کلام گویایی دارد: (سی هزار نفر جمع شده بودند که جد ما امام حسین علیه السّلام را بکشند و هر یک می خواستند با ریختن خون او به خدا نزدیک تر شوند. چون می گفتند یزید خلیفة پیامبر است و حسین بن علی بر او خروج کرده و باید با او جنگید.).[1]
از عمدة این تحریفات دینی می توان به : (لزوم حفظ جماعت)، (حرمت نقض بیعت)، (وجوب اطاعت از خلیفه) و (جبر گرایی) اشاره کرد.[2]
بازتاب این سیاستها را به خوبی می توان در افراد سپاهِ ابن زیاد مشاهده کرد: (عمرو بن حجاج) یکی از فرماندهان سپاه ابن زیاد، با افتخار می گفت: (ما اطاعت از امام (یزید) را کنار نگذاشته و از جماعت کناره گیری نکردیم) و در ادامه به افراد سپاه توصیه کرد: (اطاعت و جماعت را حفظ کرده و در کشتن کسی که از دین خارج گشته (حسین بن علی علیه السّلام ) و مخالفت با امام (یزید) ورزیده، تردید نکنند).[3]
ابن زیاد هم پس از دستگیری مسلم بن عقیل به او گفت: (ای عصیانگر! بر امام خود خروج کرده و اتحاد مسلمین را از بین بردی).[4]
از اینها گذشته، از لابلای سخنان امام حسین علیه السّلام هم می توانیم به چگونگی اوضاع آن زمانه پی ببریم:
1. (فان السنة قد أمیتت و ان البدعة قد أحییت)[5] به راستی که سنت پیامبر صلّی الله علیه و آله مرده و بدعت زنده شده است.
2. (ألا ترون ان الحق لایعمل و ان الباطل لایتنهی عنه)[6] آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل نیز نهی نمی شود.
3. امام حسین بنی امیه را کسانی می دانست که: (طاعت شیطان را پذیرفته، طاعت خداوند را ترک گفته، فساد را ظاهر ساخته، حدود الهی را تعطیل و به بیت المال تجاوز کرده اند): (ان هولا قد لزموا طاعة الشیطان و ترکوا طاعة الرحمان و اظهرو الفساد و عطلوا الحدود و استأثروا بالغئ)[7]
4. (قد انخَزلت عطیانکم من الحرام و ملئت بطونکم من الحرام)[8] هدایای حرام بدست شما رسیده و شکم های شما نیز از حرام پر شده است. که می تواند اشاره به تطمیع مالی مردم از طرف بنی امیه باشد.
در مورد قسمت دوم سؤال (زمینه های انحراف جامعه در زمان ظهور) دقیقاً می توان از سخنان امام حسین(ع) چنین برداشت کرد که: هرگاه در جامعه ای سنتِ پیامبر صلّی الله علیه و آله به فراموشی سپرده شود و بدعت ها به وجود آیند، به حق عمل نشود و از باطل نهی نشود (امر به معروف و نهی از منکر صورت نگیرد)، مردم یا حاکمان اطاعتِ شیطان را بپذیرند و فساد ظاهر شود (مظاهر فساد مانند تهاجم فرهنگی در جامعه علناً آشکار شود) به حدود و احکام قضایی الهی عمل نشود و بیت المال غارت شود (فساد مالی دولتمردان) آنگاه چنین جامعه ای دچار انحرافِ قطعی شده است و می توان حدس زد (سکوتِ خواص) که (جهالت و انحرافِ عوام) را در پی خواهد داشت. و برای زنده کردن سنت پیامبر(ص) و ارزشهای دینی و اصلاح جامعه قیام لازم است و احیاگری و اصلاح طلبی در جامعه یک ضرورت است (اصلاح طلبی که بر معیار سنت پیامبر باشد). البته بی گمان با هدایت ها و ارشادات امام مهدی (عج) و نظارت های آن امام مهربان از یک سو و قاطعیت دستگاه قضائی حکومت حضرت مهدی (عج) از سوی دیگر لغزش ها و انحرافات به کمترین حد ممکن خواهد رسید.
نتیجه گیری: از بررسی اوضاع سیاسی، اجتماعی دوران 50 سالة پس از پیامبر(ص) و همچنین سخنان امام حسین(ع) می توانیم زمینة اصلی انحراف جامعه که سبب رخ دادن واقعه کربلا شد را چنین ترسیم کنیم: انحراف اساسی مسلمانان در تعیین افراد فاسدی چون معاویه و یزید به مقام خلافت و تلاش 20 سالة بنی امیه که با عناوینی چون واجب بودن اطاعت همیشگی از خلیفه سبب شد، اکثریت عوام مردم به این نتیجه برسند که قیام حسین یک شورش علیه خلیفة مسلمانان است و با اضافه شدن دو عامل تطمیع سران قبائل و همچنین تهدیدات شدید حاکمِ ظالمی چون عبیدالله بن زیاد، واقعة هولناک کربلا با توجیه شرعی رقم بخورد. در سخنان امام حسین(ع) هم اشاره به انحرافاتی چون از بین رفتن سنت ها و بوجود آمدن بدعت و... شده است. این محورها می تواند زمینه و عامل انحرافی جامعه در این زمان هم باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. قیام حسین علیه السّلام ، دکتر سید جعفر شهیدی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
2. تأملی در نهضت عاشورا، رسول جعفریان، قم، انتشارات انصاریان.
3. فرهنگ سخنان امام حسین، پژوهشکده باقر العلوم، قم.
4. حماسة حسینی، شهید مطهری، انتشارات صدرا، تهران.
5. تبیین جامعه شناختی واقعة کربلا، شمس الله مریجی، انتشارات مؤسسه امام خمینی، قم، چ دوم، 1382.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مطهری، مرتضی، حق و باطل، تهران، انتشارات صدرا، بی تا، ص 53.
[2] . جعفریان، رسول، تأملی در نهضت عاشورا، قم، انتشارات انصاریان، چاپ اول، 1381، ص 204.
[3] . طبری، محمد بن جریره، تاریخ الطبری، بیروت، مؤسسة الاعلمی، 1983 م، ج 4، ص 275 331.
[4] . کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، حیدرآباد، دائرة المعارف العثمانیة، بی تا، ج 5، ص 98.
[5] . تاریخ طبری، ج 4، ص 266.
[6] . همان، ج 4، ص 305.
[7] . الفتوح، ج 5، ص 144 145.
[8] . نجمی، محمد صادق، سخنان امام حسین از مدینه تا شهادت، دفتر انتشارات اسلامی، قم، بی تا، ص 245.
- [سایر] عوامل و زمینههای انحراف جامعه در زمان امام حسین (علیهالسلام) چه بود؟
- [سایر] چگونه نهضت الهی امام حسین علیه السلام در عصر ظهور به ثمر میرسد؟
- [سایر] چه صفاتی از امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا ظهور کرد؟
- [سایر] آیا ظهور امام زمان (عج) به علت شهادت امام حسین (ع) به تأخیر افتاده است؟
- [سایر] منظور از عوامل ظهور چیست؟
- [سایر] منظور از عوامل ظهور چیست؟
- [سایر] عوامل ظهور امام زمان (عج) چیست؟
- [سایر] جوشش خون امام حسین (ع) چگونه در عصر ظهور گریبانگیر ستمگران میشود؟
- [سایر] ویژگیهای جامعه موعود پس از ظهور حضرت مهدی علیه السلام چیست؟
- [سایر] ویژگیهای جامعه موعود که پس از ظهور حضرت مهدی علیه السلام ایجاد می شود، چیست؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله سیستانی] اگر نوشتهای به امضاء یا مهر میت ببینند، چنانچه قرائنی باشد که ظهور در وصیّت داشته باشد باید به آن عمل شود.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .