قوانین حاکم بر این نظام و اجتماع، قوانین اسلام است که به وسیله وحی اعلام شده و احدی نمی تواند چیزی بر آن بیفزاید یا چیزی را از آن کم کند که (حلال محمد(ص) حلال الی یوم القیامة وحرام محمد(ص) حرام الی یوم القیامة). باید همگان، خصوصاً هیئت حاکمه، در این خط مستقیم با احساس مسئولیت و تعهد قدم بردارند و هوی و سلیقه های شخصی یا گروهی خود را کنار بگذارند و به راست و چپ منحرف نشوند چنان که در حدیث است از شخص رسول اکرم(ص) که می فرمایند: (لایکون العبد مؤمناً حتی یکون هواه تبعاً لما جئت و لا یزیغ عنه به). [بندهای مؤمن نخواهد بود تا هوی و خواست او تابع آنچه من آورده ام، باشد و از آن مایل نشود.] جلوه های بسیاری از این احساس مسئولیت و خوف از خدا را در ارتباط با زمامداری و اداره اجتماع وحقوق مردم مخصوصاً محرومان و مستضعفان و طبقات به ظاهر پائین اجتماع در زندگی رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع)، دنیا مشاهده کرد که با این که در اداء تکالیف و وظایف خود ذرّه ای کوتاهی ننموده اند، از این مسئولیت زمامداری به شدّت نگران بوده و می گریستند و نشان دادند که درنظام اسلام اگر زمامداری تکلیف و وظیفه نبود هیچ انگیزهای صاحبان شرعی این مقام را به قبول آن بر نمی انگیخت. در این جا در رابطه با زمامداری و مدیریتها در سطوح مختلف درسهای بسیار آموزنده در سیره پیامبر اکرم(ص) و امیر المؤمنین علی(ع) داریم که متأسفانه به خاطر طولانی شدن کلام از بیان آنها معذوریم. حاکم و رهبر و پیشوای کل نظام موعود جهانی مانند نظام مدینه در عصر رسول اکرم(ص) و نظم کوفه در عصر امیر المؤمنین علی(ع) نائب خدا و خلیفة الله است که عادل و معصوم از گناه خطا و عمل به هوای نفسانی است؛ در پرهیزکاری و رعایت حق و عدالت، در تصمیمات و عزل و نصب و تصرف در بیت المال الگو و نمونه و آئینه تمام نمای قوانین عدل و قسط اسلام است، صفتی که بر حسب دلائل محکم عقلی و نقلی که از جمله علامه حلّی(ره) در الفین، یک هزار دلیل بر آن اقامه فرموده است؛ باید امام و خلیفه خدا و رهبر جامعه به آن متّصف و متحلّی باشد و در این امت برای احدی غیر از فاطمه زهرا(س) و ائمه اثنی عشر(ع) که امامت و خلافت آنها برحسب صدها حدیث معتبر منصوص است، قابل اثبات نیست. و از جمله آیاتی که به آنها بر لزوم صلاحیت علمی، عملی و اخلاقی رهبر آن نظام منصوص، که یگانه نظام مشروع است استناد شده است، این آیات است: 1 ( أًفَمَنْ یَهْدی اِلَی الحَقّ اَحَقُّ اَن یُتَّبَعَ اَمَّن لا یَهِدّی اِلّا اَن یُهدی) یونس/35 [آیا کسی که راه می نماید(مردم را) به سوی حق، سزاوارتر است که از او پیرو ی کنند یا کسیکه خود راه نمی یابد مگر آنکه راهنمایش کنند.] 2 (هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ)زمر/2 [آیا یکسانند آنا نکه می دانند و آنان که نمی دانند.] (وَ اِذِ ابتَلی اِبراهیمَ رَبُّهُ بکَلماتٍ فَاتَمَّهُنَّ قالَ اِنّی جاعِلُک لِلنّاس اِماماً قالَ وَ مِن ذُرّیَّتی قال لا یَنالُ عَهدی الظّالمینَ). بقره/124 [(بیاد آور) زمانیکه آزمود ابراهیم را پروردگارش به اموری چند پس او به انجام رسانید آنها را، خدا گفت البته من قرار دادم ترا برای مردم پیشوا (در دین) ابراهیم گفت و از فرزندان من نیز (چنین فرما) خدا گفت نرسد عهد من (که امامت است) به ستمکاران.] بدیهی است مقام امام که اعظم مناصب و خلافت الله است به کسی اعطاء می شود که از همه صالح تر و عالم تر و پاک تر باشد و سوابق سوء و انحراف از حق در پرونده زندگیش ثبت نشده باشد. در این، نظام در گزینش برای مقامات پایین نیز همین اصل صلاحیت علمی و عملی و قدرت بر اداره و حسن تدبیر معیار است و با وجود اصلح و الیق و اعلم، به صالح و لایق و عالم مقامی اعطاء نمی شود. امتیازات نژادی و طبقه ای و صنفی و القاب و عناوین ظاهری در جامعه اسلامی که جامعه موعود جهانی و همگانی خواهد بود ملغی و بی اعتبار است؛ در برابر قانون همه با هم برابرند؛ عالم با جاهل، عادل با فاسق، والی و رئیس، و صاحب هر مقام سیاسی با هر شخص عادی و متعارف مساوی هستند؛ مثلاً حکم قتل عمد، قصاص و شبه عمد و خطا دیه است؛ قاتل هر کس که باشد و مقتول هم هرکس باشد و همچنین حکم خدا در مورد سارق با شرایطی که در فقه بیان شده، قطع دست است و حکم زانی رجم یا جلد است؛ سارق و زانی، هر کس و فرزند هر کس و صاحب هر سابقه و وابسته به هر کس و هر فامیل باشد حکم هرگز، تفاوت نخواهد کرد. این ویژگی آن جامعه بزرگ اسلامی را در سیره شخص پیغمبر اکرم (ص) وامیر المؤمنین(ع) در جامعه اسلامی مدینه و کوفه ملاحظه کنید در این دو جامعه احکام اسلام نسبت به همگان علی السواء اجرا می شد. همان طور که در نماز جماعت فقیر در کنار غنی، سیاه در کنار سفید و بنده در کنار مولی یا در صف مقدم قرار می گرفت، در اجراء احکام سیاسی و انتظامی نیز به همه علی السواء نگاه می شد و حتی به مجالست و معاشرت با فقراء بیشتر رغبت نشان می دادند و آن را عامل تربیت و توانمندی روح و موجب تقرب به خدا می دانستنند و به عکس مجالست با اغنیاء و توانگران و مرفهان را که نسبت به اسلام و مسلمین و اوضاع اجتماعی بی تفاوت بودند موجب دل مردگی و سقوط انسان می شمردند. در جامعه جهانی اسلام تجمل گرایی و افراط در مصرف و خوش گذرانی و تکلف در پذیرایی ها و میهمانی ها و مراسم دیگر و لباس و پوشاک و مرکب و مسکن و ... مطرود است. اموری که در زمان ما عامل مهم دشواری زندگی و کمبود عوائد از هزینه و مخارج است که حتی در مراسمی که برای اموات برگزار می شود نیز رقابت در پذیرایی های کمرشکن رایج شده است، به طوری که مصیبت صاحب عزا دو چندان می شود! درحالی که هزارها جوان دختر و پسر بی همسر، به واسطه فقر از زندگی زناشویی و تشکیل خانواده محروم هستند و مفاسد اجتماعی گوناگون آن، سعادت همه جامعه و امنیت را تهدید می نماید، ملاحظه می شود که برخی مرفهان در مجلل ترین هتلها مبالغی که با آن می شود خانواد ه هایی را از فقر نجات داد صرف می نمایند، روشن است وقتی در جامعه این گونه امور افتخار و احترام آفرین باشد فسادهای بسیار گریبانگیر آن جامعه می شود. امنیت و صلح واقعی و آرامش از ویژگیهای دولت آقا امام زمان(عج) است، خوفها زایل می شود و جان و مال و آبروی اشخاص در ضمان امان قرار می گیرد و در سراسر جهان امن عمومی حاکم می شود و اختناق و استبداد و استکبار و استضعاف که همه از آثار حکومتهای غیر الهی است از جهان ریشه کن میگردد و حکومتهای طواغیت به هر شکل و هر عنوان برچیده می شود. از اخبار و روایات استفاده میشود: (که به واسطه حضرت ولی عصر (أرواحنا فداء) راهها آن قدر امن می شود که احدی حتی ضعیف ترین مردم از مشرق به مغرب سفر می نماید، از احدی به او اذیت و آزار نمی رسد). (منتخب الاثر، ص 308، ف 2، ب 43، ح 2) در دولت آن حضرت وضع اقتصاد عمومی بهبود کامل یافته نعمتها فراوان و آبها مهار و زمین ها آباد و حاصلخیز و معادن ظاهر می شود تا جایی که فقیری که از بیت المال چیزی دریافت کند باقی نماند، و کسی برای دریافت کمک مالی به خزانة عمومی مراجعه ننماید و اگر اتفاقاً کسی مراجعه کرد به خود او می گویند هر اندازه نیاز دارد دریافت کند که او هم پس از دریافت وجه از گرفتن پشیمان می شود و در مقام رد آن به خزانه بر می آید ولی از او قبول نمی شود. (منتخب الاثر، ص 473، ف 7، ب 4) از ویژگیهای ممتاز دیگر آن جامعه جهانی این است که همگان در آن موحد و خدا را به یگانگی پرستش می نمایند و شریکی برای او قرار نمی دهند، او را بی شریک و بی نظیر و واحد و یگانه و یکتا می شناسند. این یک امتیاز بزرگ و از ویژگیهای جامعه اسلامی است که در آن عصر عزیز همه افراد به آن ممتاز و سرفراز م یباشند، همه حق را می پرستند و در پرستش حق کسی و چیزی را شریک او نمی کنند توحید خالص و سره و پاک از هر شائبه شرک، حاکم م یشود. مشخصه دیگر که از بارزترین ویژگیهای آن جامعه موعود و دولت کریمه محسوب میشود، گسترش جهانی قسط و عدل است که د ر بیش از یکصد خبر به آن تصریح شده است. از جمله در بعض روایات به این لفظ: (یَمْلَاءُها قسطاً و عدلاً کما مُلِئت جوراً و ظلماً). و به این لفظ: (یملاء الله به الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً). و در روایاتی به این لفظ رسیده است: (بعد ما ملئت جوراً و ظلماً) و در بعض دیگر به تقدیم ظلم بر جور. این الفاظ مشهور و معروف است و علمای علم حدیث شیعه و سنی در احادیث بسیار روایت کرده اند و یکی از احادیث که مانند احادیثی که به آن اشاره شد مشهور نیست اما جالب و شایان توجه است، این عبارت است: (یملأ الله به الأرض نوراً بعد ظلمتها وعدلاً بعد جورها و علماً بعد جهلها). (کمالالدین 1/260، ب 24، ح 5) [خدا زمین را به وسیلة حضرت مهدی(ع) پر از نور و روشنائی می کند بعد از تاریکی و ظلمت آن و پر از عدل میکند بعد از جور و ستم و پر از علم و دانایی می کند بعد از جهل و نادانی.] البته روشن است که مقصود از تاریکی و ظلمتی که به آن در این حدیث اشاره شده است، تاریکی ظاهری که در اثر غروب آفتاب یا خاموشی های برق پیدا می شود نیست بلکه مقصود تاریکی هایی است که در آن روزگار در اثر دوری از معارف حقه و نداشتن بینش صحیح و گم کردن راه ارتباط با خدا، جامعه به آن مبتلا می شود. چنان که مقصود از نور هم نور حسی نیست بلکه نور معرفت خدا و پیغمبر و امام و درک حقایق و نور عقل و فطرت و وجدان است. و همچنین مراد ا ز جهل، جهل به علوم متعارفه و مبادی تمدن مادی و تکنولوژی نیست بلکه مراد همین جهلی است که امروز بر دنیای علم و صنعت مستولی شده و روز به روز رو به افزایش است. و مراد از علوم، علوم حقیقه و دانایی ها و دانش هایی است که به انسان کمال می بخشد و او را از نظر به ظاهر این عالم به باطن آن می رساند و سبب خوف و خشیت از خداوند متعال می گردد. منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام
قوانین حاکم بر این نظام و اجتماع، قوانین اسلام است که به وسیله وحی اعلام شده و احدی نمی تواند چیزی بر آن بیفزاید یا چیزی را از آن کم کند که (حلال محمد(ص) حلال الی یوم القیامة وحرام محمد(ص) حرام الی یوم القیامة).
باید همگان، خصوصاً هیئت حاکمه، در این خط مستقیم با احساس مسئولیت و تعهد قدم بردارند و هوی و سلیقه های شخصی یا گروهی خود را کنار بگذارند و به راست و چپ منحرف نشوند چنان که در حدیث است از شخص رسول اکرم(ص) که می فرمایند:
(لایکون العبد مؤمناً حتی یکون هواه تبعاً لما جئت و لا یزیغ عنه به).
[بندهای مؤمن نخواهد بود تا هوی و خواست او تابع آنچه من آورده ام، باشد و از آن مایل نشود.]
جلوه های بسیاری از این احساس مسئولیت و خوف از خدا را در ارتباط با زمامداری و اداره اجتماع وحقوق مردم مخصوصاً محرومان و مستضعفان و طبقات به ظاهر پائین اجتماع در زندگی رسول خدا(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع)، دنیا مشاهده کرد که با این که در اداء تکالیف و وظایف خود ذرّه ای کوتاهی ننموده اند، از این مسئولیت زمامداری به شدّت نگران بوده و می گریستند و نشان دادند که درنظام اسلام اگر زمامداری تکلیف و وظیفه نبود هیچ انگیزهای صاحبان شرعی این مقام را به قبول آن بر نمی انگیخت. در این جا در رابطه با زمامداری و مدیریتها در سطوح مختلف درسهای بسیار آموزنده در سیره پیامبر اکرم(ص) و امیر المؤمنین علی(ع) داریم که متأسفانه به خاطر طولانی شدن کلام از بیان آنها معذوریم.
حاکم و رهبر و پیشوای کل نظام موعود جهانی مانند نظام مدینه در عصر رسول اکرم(ص) و نظم کوفه در عصر امیر المؤمنین علی(ع) نائب خدا و خلیفة الله است که عادل و معصوم از گناه خطا و عمل به هوای نفسانی است؛ در پرهیزکاری و رعایت حق و عدالت، در تصمیمات و عزل و نصب و تصرف در بیت المال الگو و نمونه و آئینه تمام نمای قوانین عدل و قسط اسلام است، صفتی که بر حسب دلائل محکم عقلی و نقلی که از جمله علامه حلّی(ره) در الفین، یک هزار دلیل بر آن اقامه فرموده است؛ باید امام و خلیفه خدا و رهبر جامعه به آن متّصف و متحلّی باشد و در این امت برای احدی غیر از فاطمه زهرا(س) و ائمه اثنی عشر(ع) که امامت و خلافت آنها برحسب صدها حدیث معتبر منصوص است، قابل اثبات نیست. و از جمله آیاتی که به آنها بر لزوم صلاحیت علمی، عملی و اخلاقی رهبر آن نظام منصوص، که یگانه نظام مشروع است استناد شده است، این آیات است:
1 ( أًفَمَنْ یَهْدی اِلَی الحَقّ اَحَقُّ اَن یُتَّبَعَ اَمَّن لا یَهِدّی اِلّا اَن یُهدی) یونس/35
[آیا کسی که راه می نماید(مردم را) به سوی حق، سزاوارتر است که از او پیرو ی کنند یا کسیکه خود راه نمی یابد مگر آنکه راهنمایش کنند.]
2 (هَلْ یَسْتَوِی الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ)زمر/2
[آیا یکسانند آنا نکه می دانند و آنان که نمی دانند.]
(وَ اِذِ ابتَلی اِبراهیمَ رَبُّهُ بکَلماتٍ فَاتَمَّهُنَّ قالَ اِنّی جاعِلُک لِلنّاس اِماماً قالَ وَ مِن ذُرّیَّتی قال لا یَنالُ عَهدی الظّالمینَ). بقره/124
[(بیاد آور) زمانیکه آزمود ابراهیم را پروردگارش به اموری چند پس او به انجام رسانید آنها را، خدا گفت البته من قرار دادم ترا برای مردم پیشوا (در دین) ابراهیم گفت و از فرزندان من نیز (چنین فرما) خدا گفت نرسد عهد من (که امامت است) به ستمکاران.]
بدیهی است مقام امام که اعظم مناصب و خلافت الله است به کسی اعطاء می شود که از همه صالح تر و عالم تر و پاک تر باشد و سوابق سوء و انحراف از حق در پرونده زندگیش ثبت نشده باشد.
در این، نظام در گزینش برای مقامات پایین نیز همین اصل صلاحیت علمی و عملی و قدرت بر اداره و حسن تدبیر معیار است و با وجود اصلح و الیق و اعلم، به صالح و لایق و عالم مقامی اعطاء نمی شود.
امتیازات نژادی و طبقه ای و صنفی و القاب و عناوین ظاهری در جامعه اسلامی که جامعه موعود جهانی و همگانی خواهد بود ملغی و بی اعتبار است؛ در برابر قانون همه با هم برابرند؛ عالم با جاهل، عادل با فاسق، والی و رئیس، و صاحب هر مقام سیاسی با هر شخص عادی و متعارف مساوی هستند؛ مثلاً حکم قتل عمد، قصاص و شبه عمد و خطا دیه است؛ قاتل هر کس که باشد و مقتول هم هرکس باشد و همچنین حکم خدا در مورد سارق با شرایطی که در فقه بیان شده، قطع دست است و حکم زانی رجم یا جلد است؛ سارق و زانی، هر کس و فرزند هر کس و صاحب هر سابقه و وابسته به هر کس و هر فامیل باشد حکم هرگز، تفاوت نخواهد کرد.
این ویژگی آن جامعه بزرگ اسلامی را در سیره شخص پیغمبر اکرم (ص) وامیر المؤمنین(ع) در جامعه اسلامی مدینه و کوفه ملاحظه کنید در این دو جامعه احکام اسلام نسبت به همگان علی السواء اجرا می شد. همان طور که در نماز جماعت فقیر در کنار غنی، سیاه در کنار سفید و بنده در کنار مولی یا در صف مقدم قرار می گرفت، در اجراء احکام سیاسی و انتظامی نیز به همه علی السواء نگاه می شد و حتی به مجالست و معاشرت با فقراء بیشتر رغبت نشان می دادند و آن را عامل تربیت و توانمندی روح و موجب تقرب به خدا می دانستنند و به عکس مجالست با اغنیاء و توانگران و مرفهان را که نسبت به اسلام و مسلمین و اوضاع اجتماعی بی تفاوت بودند موجب دل مردگی و سقوط انسان می شمردند.
در جامعه جهانی اسلام تجمل گرایی و افراط در مصرف و خوش گذرانی و تکلف در پذیرایی ها و میهمانی ها و مراسم دیگر و لباس و پوشاک و مرکب و مسکن و ... مطرود است. اموری که در زمان ما عامل مهم دشواری زندگی و کمبود عوائد از هزینه و مخارج است که حتی در مراسمی که برای اموات برگزار می شود نیز رقابت در پذیرایی های کمرشکن رایج شده است، به طوری که مصیبت صاحب عزا دو چندان می شود! درحالی که هزارها جوان دختر و پسر بی همسر، به واسطه فقر از زندگی زناشویی و تشکیل خانواده محروم هستند و مفاسد اجتماعی گوناگون آن، سعادت همه جامعه و امنیت را تهدید می نماید، ملاحظه می شود که برخی مرفهان در مجلل ترین هتلها مبالغی که با آن می شود خانواد ه هایی را از فقر نجات داد صرف می نمایند، روشن است وقتی در جامعه این گونه امور افتخار و احترام آفرین باشد فسادهای بسیار گریبانگیر آن جامعه می شود.
امنیت و صلح واقعی و آرامش از ویژگیهای دولت آقا امام زمان(عج) است، خوفها زایل می شود و جان و مال و آبروی اشخاص در ضمان امان قرار می گیرد و در سراسر جهان امن عمومی حاکم می شود و اختناق و استبداد و استکبار و استضعاف که همه از آثار حکومتهای غیر الهی است از جهان ریشه کن میگردد و حکومتهای طواغیت به هر شکل و هر عنوان برچیده می شود.
از اخبار و روایات استفاده میشود:
(که به واسطه حضرت ولی عصر (أرواحنا فداء) راهها آن قدر امن می شود که احدی حتی ضعیف ترین مردم از مشرق به مغرب سفر می نماید، از احدی به او اذیت و آزار نمی رسد). (منتخب الاثر، ص 308، ف 2، ب 43، ح 2)
در دولت آن حضرت وضع اقتصاد عمومی بهبود کامل یافته نعمتها فراوان و آبها مهار و زمین ها آباد و حاصلخیز و معادن ظاهر می شود تا جایی که فقیری که از بیت المال چیزی دریافت کند باقی نماند، و کسی برای دریافت کمک مالی به خزانة عمومی مراجعه ننماید و اگر اتفاقاً کسی مراجعه کرد به خود او می گویند هر اندازه نیاز دارد دریافت کند که او هم پس از دریافت وجه از گرفتن پشیمان می شود و در مقام رد آن به خزانه بر می آید ولی از او قبول نمی شود. (منتخب الاثر، ص 473، ف 7، ب 4)
از ویژگیهای ممتاز دیگر آن جامعه جهانی این است که همگان در آن موحد و خدا را به یگانگی پرستش می نمایند و شریکی برای او قرار نمی دهند، او را بی شریک و بی نظیر و واحد و یگانه و یکتا می شناسند.
این یک امتیاز بزرگ و از ویژگیهای جامعه اسلامی است که در آن عصر عزیز همه افراد به آن ممتاز و سرفراز م یباشند، همه حق را می پرستند و در پرستش حق کسی و چیزی را شریک او نمی کنند توحید خالص و سره و پاک از هر شائبه شرک، حاکم م یشود.
مشخصه دیگر که از بارزترین ویژگیهای آن جامعه موعود و دولت کریمه محسوب میشود، گسترش جهانی قسط و عدل است که د ر بیش از یکصد خبر به آن تصریح شده است.
از جمله در بعض روایات به این لفظ:
(یَمْلَاءُها قسطاً و عدلاً کما مُلِئت جوراً و ظلماً).
و به این لفظ:
(یملاء الله به الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً).
و در روایاتی به این لفظ رسیده است:
(بعد ما ملئت جوراً و ظلماً) و در بعض دیگر به تقدیم ظلم بر جور. این الفاظ مشهور و معروف است و علمای علم حدیث شیعه و سنی در احادیث بسیار روایت کرده اند و یکی از احادیث که مانند احادیثی که به آن اشاره شد مشهور نیست اما جالب و شایان توجه است، این عبارت است:
(یملأ الله به الأرض نوراً بعد ظلمتها وعدلاً بعد جورها و علماً بعد جهلها). (کمالالدین 1/260، ب 24، ح 5)
[خدا زمین را به وسیلة حضرت مهدی(ع) پر از نور و روشنائی می کند بعد از تاریکی و ظلمت آن و پر از عدل میکند بعد از جور و ستم و پر از علم و دانایی می کند بعد از جهل و نادانی.]
البته روشن است که مقصود از تاریکی و ظلمتی که به آن در این حدیث اشاره شده است، تاریکی ظاهری که در اثر غروب آفتاب یا خاموشی های برق پیدا می شود نیست بلکه مقصود تاریکی هایی است که در آن روزگار در اثر دوری از معارف حقه و نداشتن بینش صحیح و گم کردن راه ارتباط با خدا، جامعه به آن مبتلا می شود.
چنان که مقصود از نور هم نور حسی نیست بلکه نور معرفت خدا و پیغمبر و امام و درک حقایق و نور عقل و فطرت و وجدان است.
و همچنین مراد ا ز جهل، جهل به علوم متعارفه و مبادی تمدن مادی و تکنولوژی نیست بلکه مراد همین جهلی است که امروز بر دنیای علم و صنعت مستولی شده و روز به روز رو به افزایش است.
و مراد از علوم، علوم حقیقه و دانایی ها و دانش هایی است که به انسان کمال می بخشد و او را از نظر به ظاهر این عالم به باطن آن می رساند و سبب خوف و خشیت از خداوند متعال می گردد.
منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر علیه السلام
- [سایر] ویژگی های جامعه موعود که پس از ظهور حضرت مهدی (عج) ایجاد میشود چیست؟
- [سایر] ویژگیهای جامعه موعود پس از ظهور حضرت مهدی علیه السلام چیست؟
- [سایر] آیا پس از 1200 سال که از غیبت امام زمان علیه السلام می گذرد، جامعه ی شیعه آمادگی در خود ایجاد کرده و زمینه ی ظهور ایشان را فراهم کرده است؟
- [سایر] آیه 55 سوره نور، چگونه بر ظهور موعود جهانی دلالت دارد؟
- [سایر] آیه 55 سوره نور چگونه بر ظهور موعود جهانی دلالت دارد؟
- [سایر] بعد از ظهور اسلام خطوط کلی برای روز موعود چگونه ترسیم شد؟
- [سایر] عوامل و زمینه های انحراف جامعه در زمان امام حسین علیه السّلام چه بوده و در زمان ظهور چه می تواند باشد؟
- [سایر] عدالت در عصر ظهور چگونه و با چه ابعادی محقق میشود و چرا عدالت موعود در زمان امام مهدی(عج)، در عصر اسلام برقرار نشد؟
- [سایر] عدالت در عصر ظهور چگونه و با چه ابعادی محقق میشود و چرا عدالت موعود در زمان امام مهدی(عج)، در عصر اسلام برقرار نشد؟
- [سایر] باسلام ضرورت پیشبرد جامعه به سوی ظهور چیست ؟
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.