عوامل ظهور هر آن چیزی است که در ظهور امام زمان (عج) نقش دارد و از علل ظهور آن حضرت محسوب میگردند و در باره آن باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان (عج)، (اراده الهی) است ولی آنچه که انسانها به عنوان زمینه سازی ظهور میتوانند انجام دهند ایجاد آمادگی در خودشان است؛ چون هر انقلاب و نهضتی که برای هدف معینی به وجود میآید، در صورتی پبروز است که زمینههای آن از هر جهت فراهم باشد، در غیر این صورت انقلاب با شکست روبرو خواهد شد. قیام امام زمان (عج) از این قاعده مستثنی نیست و در صورتی میتواند پیروز شود که شرایط آن فراهم گردد.[1] پس آمادگی مردم از علل و عوامل مهم ظهور میباشد. یعنی عموم مردم خواستار آن حضرت باشند و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشد و به عبارت دیگر باید عوامل اختیاری و قابل تغییر غیبت آن حضرت را بر طرف نمود. توضیح این که؛ بر اساس آنچه در روایات، در باره عوامل غیبت آمده، برخی از آنها در اختیار ما و قابل تغییر نیست مانند: 1- بیعت کسی بر عهده آن حضرت نباشد.[2] 2- محافظت ایشان از خطر کشته شدن[3] 3- آزمایش الهی[4] 4- علل ناشناخته چنان که بعضی از روایاتها بیانگر این نکتهاند که امامان معصوم از علت اصلی غیبت آگاهند، اما مأمور به بیان آن نیستند؛ لذا سربسته و به طور اجمال حکمتهایی از آن را بیان کردهاند؛ دلیل این ادّعا روایت عبدالله بن فضل هاشمی از امام صادق (ع) است که امام به وی فرمودند: (برای صاحب امر غیبتی است که چارهای از آن نیست. هر مبطلی در آن شک میکند. به او گفتم: فدایتان شوم، (غیبت) برای چیست؟ حضرت فرمودند: برای امری که اجازه کشف آن را برای شما نداریم. گفتم: حکمت غیبت او چیست؟ حضرت فرمودند: حکمت غیبت او همان حکمت غیبت حجتهای خداوند قبل از او است. حکمت آن کشف نمیشود مگر بعد از ظهور او. همان طور که حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن پسر و برپایی دیوار توسط حضرت خضر (ع) برای حضرت موسی (ع) کشف نشد مگر هنگام جدایی آنها.[5] روشن است که این عوامل در اختیار انسانها نیست تا بتوانند تغییر دهند. اما برخی دیگر از عوامل غیبت قابل تغییر است چنان که در برخی از توقیعات شریفه به این مسأله اشاره شده است که، بیوفایی مردم و گناهان آنان زمینه ساز غیبت حضرت حجت شده است. (اگر خداوند به شیعیان ما توفیق همدلی در وفای به عهدی که بر ایشان است عنایت می فرمود، مبارکی دیدار ما برای ایشان به تأخیر نمیافتاد و در سعادت مشاهده ما با معرفتی شایسته و درست شتاب میشد. و چیزی ما را از ایشان محبوس نکرده است مگر اعمال ناخوشایند و ناپسندی است که از آنها به ما میرسد.)[6] مضمون این توقیع آن است که بیوفایی شیعیان نسبت به عهد و پیمان با آن حضرت موجب طولانیتر شدن غیبت و حرمان از وصال شده است، پس همدلی شیعیان در وفای به عهد [آن حضرت] میتواند عاملی برای تعجیل در ظهور باشد[7]؛ علاوه بر این مطالب باید توجه داشت که مردم در عصر غیبت، افزون بر تکالیف عمومی، در خصوص مسأله غیبت وظایفی بر دوش دارند که با انجام آنها ضمن وصول به اجر و ثواب، گامهایی نیز در زمینه ظهور برخواهند داشت، که به برخی از آنها اشاره می کنیم: صبر در روایتی امام رضا (ع) می فرمایند: (چه قدر نیکو است صبر و انتظار فرج. آیا نشنیدی این سخن خداوند را که: فارتقبوا اِنّی معکم رقیب. و این سخن او که: فانتظروا اِنّی معکم من المنتظرین. (منتظر باشید من هم با شما در انتظارم). همانا فرج پس از ناامیدی میآید و کسانی که قبل از شما بودند صبورتر از شما بودند.)[8] تعبیر (علیکم بالصبر) صراحت دارد، در این که وظیفه شیعیان در عصر غیبت، صبر بر فراق است. البته روشن که صبر بهمعنای استقامت داشتن در اعتقاد و عمل و طی نمودن خط و مکتب آن حضرت است. انتظار هر چند از روایت بالا وظیفه انتظار نیز به خوبی معلوم میشود، ولی درباره انتظار باید گفت: پیامبر و ائمه اطهار با تأکید بسیار بر این امر پای فشردهاند؛ در روایتی از پیامبر اکرم (ص) میخوانیم که فرمودند: (برترین اعمال امت من انتظار فرج است.)[9] حضرت علی (ع) در پاسخ کسی که از ایشان پرسید: کدام عمل نزد خداوند محبوبتر است؟ فرمودند: (انتظار فرج).[10] در روایت دیگری امام صادق (ع) می فرمایند: (نزدیکترین حالت بنده به خداوند و راضیترین چیز نزد او این است که هرگاه حجت خدا از آنها پنهان شود و برایشان ظاهر نشود و از آنها پوشیده شود و مکانش را ندانند در این هنگام صبح و شام منتظر فرج او باشند.)[11] پر واضح است که انتظار بر دو قسم است: انتظار تکوینی و انتظار تشریعی. در انتظار تکوینی، منتظر بودن بیشتر به شکل منفی و همراه با سستی صورت میگیرد، اما انتظار تشریعی، پویا و همراه با علم و عمل است. مؤید این سخن، کلام امام سجّاد (ع) است که میفرمایند: (منتظران ظهور او برترین اهل هر زمانند؛ زیرا خداوند متعال به آنها عقل و فهم و شناختی عطا فرموده است که غیبت در نزد آنان به منزله مشاهده گردیده است. و آنان را در آن زمان به منزله مجاهدان با شمشیر در پیش روی رسول خدا (ص) قرار داده است. آنان حقیقتاً خالصاند و شیعیان راستین و دعوت کنندگان به دین خدا در پنهان و آشکارند.)[12] منتظر واقعی در بعد علمی، آن چنان معرفتی دارد که غیبت برای او همانند مشاهده است؛ یعنی در شناخت امام زمان خود، شک و تردید ندارد و در بعد عملی آشکارا و نهان به دعوت و تبلیغ مشغول است. اگر منتظر منفی دست بر دست میگذارد و به بهانه این که کاری از ما ساخته نیست و کاری برای زمینه سازی ظهور نمیکند، منتظر مثبت شب و روز بر علم و معرفت و عمل خود میافزاید، خود را آماده ظهور مینماید، و تلاش دارد تا خود را از سنخ منتظر کند. چکیده سخن آن که در انتظار مثبت ایمان به غیب، گرایش به عدالت، تنفر از ظلم، اعتراف به حق و دعوت به خیر و صلاح نهفته است. دعا در برخی روایات عمدهترین وظیفه عصر غیبت را دعا دانستهاند؛ از جمله در توقیع اسحاق بن یعقوب که به وسیله محمد بن عثمان دریافت شده است، حضرت مهدی (عج) فرمودند: (برای تعجیل در فرج زیاد دعا کنید...).[13] انقطاع در روایتی از امام صادق (ع) میخوانیم: (همانا این امر (ظهور حضرت مهدی) نمیآید شما را مگر پس از ناامیدی).[14] و در روایت دیگری امام رضا (ع) میفرمایند: (همانا فرج پس از ناامیدی میآید و کسانی که پیش از شما بودند صابرتر از شما بودند.)[15] این بدان معنا است که تا بشریت چشم امید به قدرتهای غیرالهی داشته باشد، عطش عدالت مهدوی در او وجود ندارد و آن گونه که بایسته و شایسته است، مهدیجو و مهدیخواه نخواهد بود. شاید بههمین جهت یکی از نشانههای آغاز انقلاب امام زمان (عج)، فراگیری ظلم و جور در جهان بیان شده است و این مطلب را از دو راه میتوان ثابت کرد: 1- پبامبر گرامی اسلام (ص) فراگیری ظلم و جور را، نشانه آغاز انقلاب دانسته و در حدیثی که محدثان اسلامی نقل کردهاند، فرمودهاند: (زمین را پر از قسط و عدل میکند، چنان که از ظلم و جور پرگردد.)[16] 2- فشار و اختناق هرگاه از حدّ بگذرد، مایه انفجار میگردد. انفجارهای اجتماعی، مانند انفجارهای مکانیکی است که در درجه معینی از فشار، انفجار رخ میدهد. و در حقیقت گسترش فساد به وسیله ضحاکان زمان، انقلاب را نزدیکتر میکند، و در نتیجه بذرهای انقلاب را آبیاری مینماید، تا لحظهای که بحران به اوج خود برسد و انقلاب صورت پذیرد. البته همان گونه که باید توجه داشت که صرف گسترش فساد کافی نیست بلکه رشد آگاهی هم در این زمینه لازم است. مقصود از بالا رفتن سطح آگاهی، این است که انسانها، به موقعیت و ارج وجود خود پیببرند، و تحمل ظلم و فساد را زندگی ننگین و مرگباری تلقی کنند که شایسته مقام انسان نیست. آن گاه با ارزیابی شرایط و امکانات خود، و ستم قدرتهای طاغوتی، بذر انقلاب را در سرزمین مستعد و آماده بپاشند و با طرق گوناگون، در آبیاری آن بکوشند. ناگفته پیداست، تا زمانی که در تودهها چنین آگاهی پدید نیاید، و انسانها بر ارزش خود واقف نگردند، و امکانات خود و طرف را درست نسنجند، انقلاب کوری رخ میدهد که نمیتواند، مصالح مردم را تضمین کند. به عبارت روشنتر: برای تحقق یک انقلاب، تنها گسترش فساد و یا وجود یک رهبر لایق کافی نیست، بلکه علاوه بر این، آمادگی روحی و فکری لازم است که مردم در موقع مناسب بهای انقلاب را که همان ایثارگری و شهادت در راه هدف است، بپردازند. در غیر این صورت، سستی و تنبلی و اکتفا به وضع موجود، در روح جامعه لانه میگزیند، و اندیشه انقلاب به ذهن آنان راه پیدا نمیکند. و با تمسک به منطق (موسی به دین خود، عیسی به دین خود)، و یا (هر کس باید گلیم خود را از آب بیرون ببرد)، (من چه کار به کار دیگران دارم) و امثال این جملات، وضع موجود را که توأم با یک نوع راحتطلبی است، بر قیام و انقلاب و تحمّل زندان و شکنجه و قتل و اعدام ترجیح میدهد.[17] علاوه این که برای تحقق قیام حضرت مهدی (عج)، یک ارتش مهیّا و نیروی ضربتی کارآمد لازم است که پشت سر امام ایستاده و گوش به فرمان او باشد. از این جهت باید در جهنم سوزان ظلم و جور و فساد و تبعیض، افراد فداکاری پرورش یابند، تا پیامآور بهار عدالت باشند این گروه باید به نیروی ایمان و تقوا مجهز گردند، و جانباز و فداکار باشند. به طور خلاصه، گسترش فساد و ظلم، اگر منجر به (انظلام) - یعنی پذیرش ظلم و ستم - بشود، هیچگاه زمینه قیام علیه آن نخواهد شد. بلکه تنها در صورتی مفید است که مقدمه مبارزه در جهت تحقق عدالت و نیکی باشد. بدیهی است که این مقدمه نیز هیچ گاه عملی نخواهد شد، مگر زمانی که مردم، بدی ظلم را بدانند. و در برابر آن، مظاهر صلاح و تقوای فردی و اجتماعی را نیز بشناسند. و تنها راه این شناخت، دعوت مردم به سمت صلاح و تقوا است. احادیث فراوانی داریم که گروهی در زمانهای مختلف با حرکتهای اصلاح گرانه در جوامع بشری، زمینه ساز ظهور حجت خواهند بود. این احادیث در برخی از کتب گرد آمده است.[18] ما به یکی از این احادیث اشاره میکنیم: صاحب کشف الغمه از پیامبر اکرم (ص) نقل می کنند که حضرت فرمودند: (مردمی از مشرق خروج می کنند و برای حضرت مهدی (عج) زمینه سازی میکنند.)[19] تقوا و دوری از گناه در احادیثی که پیامبر اکرم (ص) و ائمهاطهار (ع)، وظایف منتظران را معین کردهاند، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف، صلاح، سداد، دوری از گناه و قرب به خداست. به عنوان نمونه، امام صادق (ع) فرمودند: (هر کس خوشنود میشود که از اصحاب قائم (ع) باشد، پس باید منتظر باشد، و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالی که منتظر است. اگر چنین شخصی، پیش از ظهور حضرتش بمیرد، اجر او مانند کسی است که زمان ظهور آن حضرت را درک کرده است. پس (در جهت نیکیها) بکوشید و منتظر باشید. (این انتظار) گوارا باد بر شما ای گروه رحمت شده.)[20] علمای گذشته ما، درباره وظایف و تکالیف منتظران در زمان غیبت، کتابهایی مستقل نوشته یا فصولی از کتب خود را اختصاص دادهاند، مانند: کتاب (نجم الثاقب) تألیف مرحوم حاج میرزاحسین نوری (متوفی 1327)، دو کتاب (مکیال المکارم) و (وظیفه مردم در زمان غیبت امام زمان) تألیف مرحوم سید محمد تقی موسوی اصفهانی (متوفی 1348). در این کتابها و مشابه آنها تنها بر اساس روایات معصومین (ع) به عوامل ظهور و وظایف منتظران اشاره شده است، البته از نظر عقلایی نیز میتوان گفت: تشکیل حکومت جهانی با آن عظمت و شکوه، به صورت دفعی هر چند محال نیست، اما دلیل عقلی یا نقلی معتبر بر چنین وقوعی نداریم. هر چند ممکن است خود ظهور به دلیل عدم توقیت، به طور ناگهانی صورت گیرد، اما قطعا نمیتوان گفت بدون هیچ زمینهای انجام می شود. شهید مطهری (ره) در این باره مینویسد: بعضی از علمای شیعه که به برخی از دولتهای شیعی معاصر خود حسن ظن داشتهاند، احتمال دادهاند که دولت حقّی که تا قیام مهدی موعود ادامه خواهد یافت، همان سلسله مورد نظر باشد.[21] این سخن بیانگر آن است که علمای شیعه به حکومت زمینه ساز عقیده داشتهاند و این یک امر طبیعی است، چرا که وقتی انسان منتظر مهمان عزیزی باشد، سعی می کند فضا و مکان و استقبال کنندگان را در حد امکان، با مقام فرد منتظر کاملاً همانند کند. چگونه ممکن است فرد منتظر، در انتظار کسی باشد که به دلیل اجرای عدالت، پیاده کردن احکام الهی و جلوگیری از فحشا، محکوم دادگاه او و طعمه شمشیر وی باشد؟ آیت الله العظمی مکارم شیرازی نیز، درباره آمادگیهای لازم برای حکومت جهانی مینویسد: برای این که دنیا چنان حکومتی را پذیرا باشد، چند نوع آمادگی لازم است: 1 آمادگی فکری و فرهنگی: یعنی سطح افکار مردم جهان آن چنان بالا رود که بدانند مثلاً مسأله (نژاد) یا (مناطق مختلف جغرافیایی) مسأله قابل توجهی در زندگی بشر نیست و تقاوت رنگها و زبانها و سرزمینها نمی تواند بشر را از هم جدا سازد. 2 آمادگی اجتماعی: مردم جهان باید از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، تلخی این زندگی مادی و یک بعدی را احساس کنند و حتی از این که ادامه این راه یک بعدی ممکن است در آینده مشکلات کنونی را حل کند، مأیوس گردند. 3 آمادگیهای تکنولوژی و ارتباطی: بر خلاف آنچه بعضی میپندارند که رسیدن به مرحله تکامل اجتماعی و رسیدن به جهانی آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودی تکنولوژی جدید امکانپذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانی نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال باشد. معجزه، استثنایی است منطقی در نظام جاری طبیعت، برای اثبات حقانیت یک آیین آسمانی؛ نه برای اداره همیشگی نظام جامعه.[22] 4 آمادگیهای فردی: حکومت جهانی قبل از هر چیز نیازمند عناصر آماده و با ارزش انسانی است تا بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را به دوش بکشد. این در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی و فکری برای پیاده کردن آن برنامه عظیم نیاز دارد. منتظر واقعی برای چنان برنامه مهمی نمیتواند نقش تماشاچی را داشته باشد.[23] پینوشتها: [1] ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص 294. [2] رک: صافی گلپایگانی، لطف اللّه، منتخب الاثر، ص 334. [3] رک: بحارالانوار، ج 52، ص 97. [4] همان، ص 98. [5] (ان لصاحب الامر غیبة لا بد منها، یرتاب فیها کل مبطل، فقلت له: و لم جعلت فداک؟ قال لامر لم یؤذن لنا فی کشفه لکم، قلت: فما وجه الحکمة فی غیبة؟ فقال: وجه الحکمة فی غیبة وجه الحکمة غیبات من تقدمه من حجج الله تعالی ذکره، ان وجه الحکمة فی ذلک لا ینکشف الا بعد ظهوره، کما لا ینکشف وجه الحکمة لمّا أتاه الخضر (ع) من خرق السفینة، و قتل الغلام و اقامة الجدار، لموسی (ع) الا وقت افتراقها). رک: همان، ص 91، و 113. [6] (و لو ان اشیاعنا وفقهم الله علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا، علی حق المعرفة و صدقها منهم بنا فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه و لا نؤثره منهم). رک: همان، ج 53، ص 177، و الزام الناصب، ج 2، ص 467 [7] (لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا). در سعادت دیدار ما شتاب میشد [8] (ما احسن الصبر و انتظار الفرج، اما سمعت قول الله تعالی (فارتقبوا انی معکم رقیب) و قوله عزوجل: (فانتظروا انی معکم من المنتظرین، فعلیکم بالصبر، فانه انما یجییء الفرج علی الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم).همان، ج 52، ص 129 [9] (افضل اعمال امتی انتظار الفرج). همان، ص 122 [10] (ای الاعمال احب الی اللّه عزوجل؟) فقال: (انتظار الفرج). همان [11] (اقرب ما یکون العبد الی الله عزوجل و ارضی ما یکون عنه اذا افتقدوا حجة الله فلم یظهر لهم و حجب عنهم فلم یعلموا بمکانه... فعندها فلیتوقعوا الفرج صباحا و مساءً). همان، ص 95 [12] (المنتظرون لظهوره افضل اهل کل زمان، لان الله تعالی ذکره، اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغیبة عند هم بمنزلة المشاهدة، و جعلهم فی ذلک الزمان بمنزلة المجاهدین بین یدی رسول الله (ص) بالسیف، اولئک المخصلون حقا، و شیعتنا صدقا، و الدعاة الی دین الله سرا و جهرا) همان، ص 122 [13] (و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم). الاحتجاج ج2 ص 471 . [14] (ان هذا الامر لایأتیکم الا بعد ایاس...). رک: بحارالانوار، ج 52، ص 111. [15] (فانه انما یجییء الفرج علی الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم). رک: بحارالانوار، ج 52، ص 129 و 110. [16] (یملا الارض قسطاً و عدلا کما مُلئت ظُلما وجورا). الاحتجاج، ج1، ص 69. [17] باید توجه نمود که مدتهاست که فساد، جهان را فرا گرفته است. فساد ابرقدرتها در بسیاری از مناطق جهان – بهویژه آفریقا و آسیا - به شدیدترین وضع رسیده است. از روزی که غرب، اندیشه تسلط بر شرق را در سر پرورانده، هر روز در نقاط مختلف جهان، بر مظالم خود افزوده و میلیونها نفر را در بند کشیده است. تنها بررسی وضع کشورهای استعمارزده آفریقا و جنوب آسیا سند روشن و گویایی بر این مطلب است. [18] برای اطلاعات بیشتر ر. ک: کامل سلیمان، روزگار رهای؛ ترجمه علی اکبر مهدی پور، ج 2، صص 1034-1062. [19] کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج 3، ص 267 ؛ معجم احادیث الامام المهدی، مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1411 ق، ج 1، ص 387. [20] (من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر. فان مات وقام القائم بعده، کان له من الأجر مثل أجر من أدرکه. فجدوا وانتظروا هنیئاً لکم ایتها العصابة المرحومة). بحارالانوار، ج 52، ص 140، به نقل از غیبت نعمانی. [21] ر. ک: مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی، ص 68. [22] مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی (ع)، صص 80 -83. [23] همان، ص 100.
عوامل ظهور هر آن چیزی است که در ظهور امام زمان (عج) نقش دارد و از علل ظهور آن حضرت محسوب میگردند و در باره آن باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان (عج)، (اراده الهی) است ولی آنچه که انسانها به عنوان زمینه سازی ظهور میتوانند انجام دهند ایجاد آمادگی در خودشان است؛ چون هر انقلاب و نهضتی که برای هدف معینی به وجود میآید، در صورتی پبروز است که زمینههای آن از هر جهت فراهم باشد، در غیر این صورت انقلاب با شکست روبرو خواهد شد.
قیام امام زمان (عج) از این قاعده مستثنی نیست و در صورتی میتواند پیروز شود که شرایط آن فراهم گردد.[1]
پس آمادگی مردم از علل و عوامل مهم ظهور میباشد. یعنی عموم مردم خواستار آن حضرت باشند و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشد و به عبارت دیگر باید عوامل اختیاری و قابل تغییر غیبت آن حضرت را بر طرف نمود.
توضیح این که؛ بر اساس آنچه در روایات، در باره عوامل غیبت آمده، برخی از آنها در اختیار ما و قابل تغییر نیست مانند:
1- بیعت کسی بر عهده آن حضرت نباشد.[2]
2- محافظت ایشان از خطر کشته شدن[3]
3- آزمایش الهی[4]
4- علل ناشناخته
چنان که بعضی از روایاتها بیانگر این نکتهاند که امامان معصوم از علت اصلی غیبت آگاهند، اما مأمور به بیان آن نیستند؛ لذا سربسته و به طور اجمال حکمتهایی از آن را بیان کردهاند؛ دلیل این ادّعا روایت عبدالله بن فضل هاشمی از امام صادق (ع) است که امام به وی فرمودند: (برای صاحب امر غیبتی است که چارهای از آن نیست. هر مبطلی در آن شک میکند. به او گفتم: فدایتان شوم، (غیبت) برای چیست؟ حضرت فرمودند: برای امری که اجازه کشف آن را برای شما نداریم. گفتم: حکمت غیبت او چیست؟ حضرت فرمودند: حکمت غیبت او همان حکمت غیبت حجتهای خداوند قبل از او است. حکمت آن کشف نمیشود مگر بعد از ظهور او. همان طور که حکمت سوراخ کردن کشتی و کشتن پسر و برپایی دیوار توسط حضرت خضر (ع) برای حضرت موسی (ع) کشف نشد مگر هنگام جدایی آنها.[5]
روشن است که این عوامل در اختیار انسانها نیست تا بتوانند تغییر دهند.
اما برخی دیگر از عوامل غیبت قابل تغییر است چنان که در برخی از توقیعات شریفه به این مسأله اشاره شده است که، بیوفایی مردم و گناهان آنان زمینه ساز غیبت حضرت حجت شده است.
(اگر خداوند به شیعیان ما توفیق همدلی در وفای به عهدی که بر ایشان است عنایت می فرمود، مبارکی دیدار ما برای ایشان به تأخیر نمیافتاد و در سعادت مشاهده ما با معرفتی شایسته و درست شتاب میشد. و چیزی ما را از ایشان محبوس نکرده است مگر اعمال ناخوشایند و ناپسندی است که از آنها به ما میرسد.)[6]
مضمون این توقیع آن است که بیوفایی شیعیان نسبت به عهد و پیمان با آن حضرت موجب طولانیتر شدن غیبت و حرمان از وصال شده است، پس همدلی شیعیان در وفای به عهد [آن حضرت] میتواند عاملی برای تعجیل در ظهور باشد[7]؛ علاوه بر این مطالب باید توجه داشت که مردم در عصر غیبت، افزون بر تکالیف عمومی، در خصوص مسأله غیبت وظایفی بر دوش دارند که با انجام آنها ضمن وصول به اجر و ثواب، گامهایی نیز در زمینه ظهور برخواهند داشت، که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
صبر
در روایتی امام رضا (ع) می فرمایند: (چه قدر نیکو است صبر و انتظار فرج. آیا نشنیدی این سخن خداوند را که: فارتقبوا اِنّی معکم رقیب. و این سخن او که: فانتظروا اِنّی معکم من المنتظرین. (منتظر باشید من هم با شما در انتظارم). همانا فرج پس از ناامیدی میآید و کسانی که قبل از شما بودند صبورتر از شما بودند.)[8]
تعبیر (علیکم بالصبر) صراحت دارد، در این که وظیفه شیعیان در عصر غیبت، صبر بر فراق است. البته روشن که صبر بهمعنای استقامت داشتن در اعتقاد و عمل و طی نمودن خط و مکتب آن حضرت است.
انتظار
هر چند از روایت بالا وظیفه انتظار نیز به خوبی معلوم میشود، ولی درباره انتظار باید گفت: پیامبر و ائمه اطهار با تأکید بسیار بر این امر پای فشردهاند؛ در روایتی از پیامبر اکرم (ص) میخوانیم که فرمودند: (برترین اعمال امت من انتظار فرج است.)[9]
حضرت علی (ع) در پاسخ کسی که از ایشان پرسید: کدام عمل نزد خداوند محبوبتر است؟ فرمودند: (انتظار فرج).[10]
در روایت دیگری امام صادق (ع) می فرمایند: (نزدیکترین حالت بنده به خداوند و راضیترین چیز نزد او این است که هرگاه حجت خدا از آنها پنهان شود و برایشان ظاهر نشود و از آنها پوشیده شود و مکانش را ندانند در این هنگام صبح و شام منتظر فرج او باشند.)[11]
پر واضح است که انتظار بر دو قسم است: انتظار تکوینی و انتظار تشریعی.
در انتظار تکوینی، منتظر بودن بیشتر به شکل منفی و همراه با سستی صورت میگیرد، اما انتظار تشریعی، پویا و همراه با علم و عمل است. مؤید این سخن، کلام امام سجّاد (ع) است که میفرمایند: (منتظران ظهور او برترین اهل هر زمانند؛ زیرا خداوند متعال به آنها عقل و فهم و شناختی عطا فرموده است که غیبت در نزد آنان به منزله مشاهده گردیده است. و آنان را در آن زمان به منزله مجاهدان با شمشیر در پیش روی رسول خدا (ص) قرار داده است. آنان حقیقتاً خالصاند و شیعیان راستین و دعوت کنندگان به دین خدا در پنهان و آشکارند.)[12]
منتظر واقعی در بعد علمی، آن چنان معرفتی دارد که غیبت برای او همانند مشاهده است؛ یعنی در شناخت امام زمان خود، شک و تردید ندارد و در بعد عملی آشکارا و نهان به دعوت و تبلیغ مشغول است.
اگر منتظر منفی دست بر دست میگذارد و به بهانه این که کاری از ما ساخته نیست و کاری برای زمینه سازی ظهور نمیکند، منتظر مثبت شب و روز بر علم و معرفت و عمل خود میافزاید، خود را آماده ظهور مینماید، و تلاش دارد تا خود را از سنخ منتظر کند.
چکیده سخن آن که در انتظار مثبت ایمان به غیب، گرایش به عدالت، تنفر از ظلم، اعتراف به حق و دعوت به خیر و صلاح نهفته است.
دعا
در برخی روایات عمدهترین وظیفه عصر غیبت را دعا دانستهاند؛ از جمله در توقیع اسحاق بن یعقوب که به وسیله محمد بن عثمان دریافت شده است، حضرت مهدی (عج) فرمودند: (برای تعجیل در فرج زیاد دعا کنید...).[13]
انقطاع
در روایتی از امام صادق (ع) میخوانیم: (همانا این امر (ظهور حضرت مهدی) نمیآید شما را مگر پس از ناامیدی).[14] و در روایت دیگری امام رضا (ع) میفرمایند: (همانا فرج پس از ناامیدی میآید و کسانی که پیش از شما بودند صابرتر از شما بودند.)[15]
این بدان معنا است که تا بشریت چشم امید به قدرتهای غیرالهی داشته باشد، عطش عدالت مهدوی در او وجود ندارد و آن گونه که بایسته و شایسته است، مهدیجو و مهدیخواه نخواهد بود.
شاید بههمین جهت یکی از نشانههای آغاز انقلاب امام زمان (عج)، فراگیری ظلم و جور در جهان بیان شده است و این مطلب را از دو راه میتوان ثابت کرد:
1- پبامبر گرامی اسلام (ص) فراگیری ظلم و جور را، نشانه آغاز انقلاب دانسته و در حدیثی که محدثان اسلامی نقل کردهاند، فرمودهاند: (زمین را پر از قسط و عدل میکند، چنان که از ظلم و جور پرگردد.)[16]
2- فشار و اختناق هرگاه از حدّ بگذرد، مایه انفجار میگردد. انفجارهای اجتماعی، مانند انفجارهای مکانیکی است که در درجه معینی از فشار، انفجار رخ میدهد. و در حقیقت گسترش فساد به وسیله ضحاکان زمان، انقلاب را نزدیکتر میکند، و در نتیجه بذرهای انقلاب را آبیاری مینماید، تا لحظهای که بحران به اوج خود برسد و انقلاب صورت پذیرد. البته همان گونه که باید توجه داشت که صرف گسترش فساد کافی نیست بلکه رشد آگاهی هم در این زمینه لازم است.
مقصود از بالا رفتن سطح آگاهی، این است که انسانها، به موقعیت و ارج وجود خود پیببرند، و تحمل ظلم و فساد را زندگی ننگین و مرگباری تلقی کنند که شایسته مقام انسان نیست. آن گاه با ارزیابی شرایط و امکانات خود، و ستم قدرتهای طاغوتی، بذر انقلاب را در سرزمین مستعد و آماده بپاشند و با طرق گوناگون، در آبیاری آن بکوشند. ناگفته پیداست، تا زمانی که در تودهها چنین آگاهی پدید نیاید، و انسانها بر ارزش خود واقف نگردند، و امکانات خود و طرف را درست نسنجند، انقلاب کوری رخ میدهد که نمیتواند، مصالح مردم را تضمین کند.
به عبارت روشنتر: برای تحقق یک انقلاب، تنها گسترش فساد و یا وجود یک رهبر لایق کافی نیست، بلکه علاوه بر این، آمادگی روحی و فکری لازم است که مردم در موقع مناسب بهای انقلاب را که همان ایثارگری و شهادت در راه هدف است، بپردازند. در غیر این صورت، سستی و تنبلی و اکتفا به وضع موجود، در روح جامعه لانه میگزیند، و اندیشه انقلاب به ذهن آنان راه پیدا نمیکند. و با تمسک به منطق (موسی به دین خود، عیسی به دین خود)، و یا (هر کس باید گلیم خود را از آب بیرون ببرد)، (من چه کار به کار دیگران دارم) و امثال این جملات، وضع موجود را که توأم با یک نوع راحتطلبی است، بر قیام و انقلاب و تحمّل زندان و شکنجه و قتل و اعدام ترجیح میدهد.[17]
علاوه این که برای تحقق قیام حضرت مهدی (عج)، یک ارتش مهیّا و نیروی ضربتی کارآمد لازم است که پشت سر امام ایستاده و گوش به فرمان او باشد. از این جهت باید در جهنم سوزان ظلم و جور و فساد و تبعیض، افراد فداکاری پرورش یابند، تا پیامآور بهار عدالت باشند این گروه باید به نیروی ایمان و تقوا مجهز گردند، و جانباز و فداکار باشند.
به طور خلاصه، گسترش فساد و ظلم، اگر منجر به (انظلام) - یعنی پذیرش ظلم و ستم - بشود، هیچگاه زمینه قیام علیه آن نخواهد شد. بلکه تنها در صورتی مفید است که مقدمه مبارزه در جهت تحقق عدالت و نیکی باشد. بدیهی است که این مقدمه نیز هیچ گاه عملی نخواهد شد، مگر زمانی که مردم، بدی ظلم را بدانند. و در برابر آن، مظاهر صلاح و تقوای فردی و اجتماعی را نیز بشناسند. و تنها راه این شناخت، دعوت مردم به سمت صلاح و تقوا است.
احادیث فراوانی داریم که گروهی در زمانهای مختلف با حرکتهای اصلاح گرانه در جوامع بشری، زمینه ساز ظهور حجت خواهند بود. این احادیث در برخی از کتب گرد آمده است.[18]
ما به یکی از این احادیث اشاره میکنیم: صاحب کشف الغمه از پیامبر اکرم (ص) نقل می کنند که حضرت فرمودند: (مردمی از مشرق خروج می کنند و برای حضرت مهدی (عج) زمینه سازی میکنند.)[19]
تقوا و دوری از گناه
در احادیثی که پیامبر اکرم (ص) و ائمهاطهار (ع)، وظایف منتظران را معین کردهاند، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف، صلاح، سداد، دوری از گناه و قرب به خداست. به عنوان نمونه، امام صادق (ع) فرمودند: (هر کس خوشنود میشود که از اصحاب قائم (ع) باشد، پس باید منتظر باشد، و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالی که منتظر است. اگر چنین شخصی، پیش از ظهور حضرتش بمیرد، اجر او مانند کسی است که زمان ظهور آن حضرت را درک کرده است. پس (در جهت نیکیها) بکوشید و منتظر باشید. (این انتظار) گوارا باد بر شما ای گروه رحمت شده.)[20]
علمای گذشته ما، درباره وظایف و تکالیف منتظران در زمان غیبت، کتابهایی مستقل نوشته یا فصولی از کتب خود را اختصاص دادهاند، مانند: کتاب (نجم الثاقب) تألیف مرحوم حاج میرزاحسین نوری (متوفی 1327)، دو کتاب (مکیال المکارم) و (وظیفه مردم در زمان غیبت امام زمان) تألیف مرحوم سید محمد تقی موسوی اصفهانی (متوفی 1348). در این کتابها و مشابه آنها تنها بر اساس روایات معصومین (ع) به عوامل ظهور و وظایف منتظران اشاره شده است، البته از نظر عقلایی نیز میتوان گفت: تشکیل حکومت جهانی با آن عظمت و شکوه، به صورت دفعی هر چند محال نیست، اما دلیل عقلی یا نقلی معتبر بر چنین وقوعی نداریم. هر چند ممکن است خود ظهور به دلیل عدم توقیت، به طور ناگهانی صورت گیرد، اما قطعا نمیتوان گفت بدون هیچ زمینهای انجام می شود.
شهید مطهری (ره) در این باره مینویسد: بعضی از علمای شیعه که به برخی از دولتهای شیعی معاصر خود حسن ظن داشتهاند، احتمال دادهاند که دولت حقّی که تا قیام مهدی موعود ادامه خواهد یافت، همان سلسله مورد نظر باشد.[21]
این سخن بیانگر آن است که علمای شیعه به حکومت زمینه ساز عقیده داشتهاند و این یک امر طبیعی است، چرا که وقتی انسان منتظر مهمان عزیزی باشد، سعی می کند فضا و مکان و استقبال کنندگان را در حد امکان، با مقام فرد منتظر کاملاً همانند کند. چگونه ممکن است فرد منتظر، در انتظار کسی باشد که به دلیل اجرای عدالت، پیاده کردن احکام الهی و جلوگیری از فحشا، محکوم دادگاه او و طعمه شمشیر وی باشد؟
آیت الله العظمی مکارم شیرازی نیز، درباره آمادگیهای لازم برای حکومت جهانی مینویسد: برای این که دنیا چنان حکومتی را پذیرا باشد، چند نوع آمادگی لازم است:
1 آمادگی فکری و فرهنگی:
یعنی سطح افکار مردم جهان آن چنان بالا رود که بدانند مثلاً مسأله (نژاد) یا (مناطق مختلف جغرافیایی) مسأله قابل توجهی در زندگی بشر نیست و تقاوت رنگها و زبانها و سرزمینها نمی تواند بشر را از هم جدا سازد.
2 آمادگی اجتماعی:
مردم جهان باید از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، تلخی این زندگی مادی و یک بعدی را احساس کنند و حتی از این که ادامه این راه یک بعدی ممکن است در آینده مشکلات کنونی را حل کند، مأیوس گردند.
3 آمادگیهای تکنولوژی و ارتباطی:
بر خلاف آنچه بعضی میپندارند که رسیدن به مرحله تکامل اجتماعی و رسیدن به جهانی آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودی تکنولوژی جدید امکانپذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانی نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال باشد. معجزه، استثنایی است منطقی در نظام جاری طبیعت، برای اثبات حقانیت یک آیین آسمانی؛ نه برای اداره همیشگی نظام جامعه.[22]
4 آمادگیهای فردی:
حکومت جهانی قبل از هر چیز نیازمند عناصر آماده و با ارزش انسانی است تا بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعی را به دوش بکشد.
این در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهی و آمادگی روحی و فکری برای پیاده کردن آن برنامه عظیم نیاز دارد. منتظر واقعی برای چنان برنامه مهمی نمیتواند نقش تماشاچی را داشته باشد.[23]
پینوشتها:
[1] ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص 294.
[2] رک: صافی گلپایگانی، لطف اللّه، منتخب الاثر، ص 334.
[3] رک: بحارالانوار، ج 52، ص 97.
[4] همان، ص 98.
[5] (ان لصاحب الامر غیبة لا بد منها، یرتاب فیها کل مبطل، فقلت له: و لم جعلت فداک؟ قال لامر لم یؤذن لنا فی کشفه لکم، قلت: فما وجه الحکمة فی غیبة؟ فقال: وجه الحکمة فی غیبة وجه الحکمة غیبات من تقدمه من حجج الله تعالی ذکره، ان وجه الحکمة فی ذلک لا ینکشف الا بعد ظهوره، کما لا ینکشف وجه الحکمة لمّا أتاه الخضر (ع) من خرق السفینة، و قتل الغلام و اقامة الجدار، لموسی (ع) الا وقت افتراقها). رک: همان، ص 91، و 113.
[6] (و لو ان اشیاعنا وفقهم الله علی اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا، علی حق المعرفة و صدقها منهم بنا فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه و لا نؤثره منهم). رک: همان، ج 53، ص 177، و الزام الناصب، ج 2، ص 467
[7] (لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا). در سعادت دیدار ما شتاب میشد
[8] (ما احسن الصبر و انتظار الفرج، اما سمعت قول الله تعالی (فارتقبوا انی معکم رقیب) و قوله عزوجل: (فانتظروا انی معکم من المنتظرین، فعلیکم بالصبر، فانه انما یجییء الفرج علی الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم).همان، ج 52، ص 129
[9] (افضل اعمال امتی انتظار الفرج). همان، ص 122
[10] (ای الاعمال احب الی اللّه عزوجل؟) فقال: (انتظار الفرج). همان
[11] (اقرب ما یکون العبد الی الله عزوجل و ارضی ما یکون عنه اذا افتقدوا حجة الله فلم یظهر لهم و حجب عنهم فلم یعلموا بمکانه... فعندها فلیتوقعوا الفرج صباحا و مساءً). همان، ص 95
[12] (المنتظرون لظهوره افضل اهل کل زمان، لان الله تعالی ذکره، اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغیبة عند هم بمنزلة المشاهدة، و جعلهم فی ذلک الزمان بمنزلة المجاهدین بین یدی رسول الله (ص) بالسیف، اولئک المخصلون حقا، و شیعتنا صدقا، و الدعاة الی دین الله سرا و جهرا) همان، ص 122
[13] (و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم). الاحتجاج ج2 ص 471 .
[14] (ان هذا الامر لایأتیکم الا بعد ایاس...). رک: بحارالانوار، ج 52، ص 111.
[15] (فانه انما یجییء الفرج علی الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم). رک: بحارالانوار، ج 52، ص 129 و 110.
[16] (یملا الارض قسطاً و عدلا کما مُلئت ظُلما وجورا). الاحتجاج، ج1، ص 69.
[17] باید توجه نمود که مدتهاست که فساد، جهان را فرا گرفته است. فساد ابرقدرتها در بسیاری از مناطق جهان – بهویژه آفریقا و آسیا - به شدیدترین وضع رسیده است. از روزی که غرب، اندیشه تسلط بر شرق را در سر پرورانده، هر روز در نقاط مختلف جهان، بر مظالم خود افزوده و میلیونها نفر را در بند کشیده است. تنها بررسی وضع کشورهای استعمارزده آفریقا و جنوب آسیا سند روشن و گویایی بر این مطلب است.
[18] برای اطلاعات بیشتر ر. ک: کامل سلیمان، روزگار رهای؛ ترجمه علی اکبر مهدی پور، ج 2، صص 1034-1062.
[19] کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج 3، ص 267 ؛ معجم احادیث الامام المهدی، مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1411 ق، ج 1، ص 387.
[20] (من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر. فان مات وقام القائم بعده، کان له من الأجر مثل أجر من أدرکه. فجدوا وانتظروا هنیئاً لکم ایتها العصابة المرحومة). بحارالانوار، ج 52، ص 140، به نقل از غیبت نعمانی.
[21] ر. ک: مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی، ص 68.
[22] مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی (ع)، صص 80 -83.
[23] همان، ص 100.
- [سایر] آیا گسترش فساد و تباهی از جمله زمینهها و عوامل ظهور امام زمان (عج) است؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] زمان ظهور حضرت ولی عصر(عج) کی میباشد؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) موقع ظهور چه سنی خواهند داشت؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) در کجا ظهور میکنند؟
- [سایر] چرا ظهور آقا امام زمان (عج) مشخص نیست؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) موقع ظهور چه سنی خواهند داشت؟
- [سایر] آیا امام عصر(عج) از زمان ظهور اطلاع دارند؟
- [سایر] امام زمان (عج) چه روزی ظهور خواهد کرد ؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله سیستانی] اگر نوشتهای به امضاء یا مهر میت ببینند، چنانچه قرائنی باشد که ظهور در وصیّت داشته باشد باید به آن عمل شود.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.