این گفته اگر چه بر سر زبان ها افتاده است و در مجالس عزاداری هم در ذکر مصیبت ها گفته می شود ، امّا آنچه که در واقع مورّخین و نویسندگان حادثة عاشورا پیرامون آخرین لحظات شهادت امام حسین علیه السّلام گفته اند غیر این است. و این نقل را که نتوانستند سر امام علیه السّلام را از جلو ببرند چون پیامبر حلقوم مبارک ایشان را بارها بوسیده بوده است، لذا ناچاراً از پشت، سر مبارک امام را جدا کردند، هیچ نویسنده ای ذکر نکرده است. بنابراین ماجرای بریدن سر امام حسین علیه السّلام از پشت نقلاً و عقلاً پذیرفته نیست. در آخرین لحظات شهادت امام علیه السّلام زرعة بن شریک ضربه ای به کف دست چپ و ضربه ای نیز بر شانة حضرت وارد آورد و امام دیگر توان نشستن را از دست دادند و بر چهرة مبارک به روی زمین افتادند در این زمان بود که سنان بن أنس به امام حمله کرد و نیزه ای بر پیکر امام وارد آورد و در آن لحظات هر کس به امام نزدیک می شد سنان به او حمله می کرد و اجازه نمی داد چرا که می ترسید سر نازنین امام حسین علیه السّلام را دیگری از پیکر مبارکش جدا کند و نزد امیرش ببرد و بدینسان خودش بر شهادت گاه امام فرود آمد و سر آن حضرت را جدا کرد و آن را به خولی بن یزید(لعنهم الله) سپرد.[1] صاحب لهوف سید ابن طاووس می نویسد: عمر بن سعد به خولی بن یزید گفت که سر امام را جدا کند ولی دستانش لرزید و نتوانست و پس از خولی، سنان بن أنس نخعی از اسبش به زیر آمد فضربه بالسیف فی حلقه الشریف و هو یقول: (والله انیّ لاحترُّ رأسک و أعلم أنّک إبن رسول الله صلّی الله علیه و آله و خیر الناس أباً و أمّاً) ثمّ احترَّ رأسه المقدس المعظَّم: سید ابن طاووس به صراحت می گوید: سنان بن أنس (لعنه الله) شمشیر خویش را بر گلوی حسین علیه السّلام نهاده و گفت: به خدا سوگند، سر تو را از بدن جدا می کنم در حالی که می دانم تو پسر رسول خدا هستی و پدر و مادرت بهترین مردم اند و پس از گفتن این کلام، سر مقدس آن بزرگوار را از تن جدا کرد.[2] امّا شیخ مفید و طبرسی گفته اند: چون خولی بن یزید اصبحی پیش جست و از اسب به زیر آمد تا سر امام حسین علیه السّلام را ببرد لرزه اش گرفت و شمر گفت: خدا بازویت را بگسلاند، چرا می لرزی! و از اسب پیاده شد و سر امام علیه السّلام را خود شمر برید و تحویل خولی داد.[3] حتّی صاحب روضة الشهدا می نویسد: که چون شمر بر روی سینة امام حسین علیه السّلام نشست امام نشانه های قاتل خویش را در او دید و گفت: جایی که تو نشسته ای و جایی که تو قصد بریدن آن را داری جایی است که پیامبر خدا بارها بوسه زده است و امام اجازة نماز خواندن خواست و شمر از روی سینة حضرت بلند شد ولی هنوز امام نماز را تمام نکرده بود که در سجده گاه امام را شهید کرد و سر ایشان را از بدن جدا کرد.[4] پس به این گونه تمامی مورخین و نویسندگان، شهادت امام حسین و جدا شدن سر مبارک از تن ایشان را نقل می کنند و عدّه ای می گویند آخرین نفر که سر امام را برید سنان بن أنس بوده و عدّه ای دیگر می گویند: شمر سر امام حسین علیه السّلام را از تن جدا کرد ولی هیچ اشاره ای به ماجرای بریدن سر از پشت سر نمی کنند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی. 2 در کربلا چه گذشت؟ (ترجمه نفس المهموم)، شیخ عباس قمی. 3 زندگانی امام حسین(ع)، سید هاشم رسولی محلاتی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ابومخنف، مقتل الحسین، ترجمه علی کرمی، قم، مؤسسة مطبوعاتی دارالکتاب جزایری، 1377ش، ص388. [2] . سید بن طاووس، لهوف، ترجمه عباس عزیزی، انتشارات صلاة، چاپ اول، 1380ش، ص173. [3] . شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ترجمه آیت الله باقر کمره ای، قم، انتشارات مسجد جمکران، چاپ پنجم، 1374ش، ص458. [4] . ملاحسین واعظ کاشفی، روضة الشهدا، تهران، 1334ش، ص280.
این گفته اگر چه بر سر زبان ها افتاده است و در مجالس عزاداری هم در ذکر مصیبت ها گفته می شود ، امّا آنچه که در واقع مورّخین و نویسندگان حادثة عاشورا پیرامون آخرین لحظات شهادت امام حسین علیه السّلام گفته اند غیر این است.
و این نقل را که نتوانستند سر امام علیه السّلام را از جلو ببرند چون پیامبر حلقوم مبارک ایشان را بارها بوسیده بوده است، لذا ناچاراً از پشت، سر مبارک امام را جدا کردند، هیچ نویسنده ای ذکر نکرده است.
بنابراین ماجرای بریدن سر امام حسین علیه السّلام از پشت نقلاً و عقلاً پذیرفته نیست.
در آخرین لحظات شهادت امام علیه السّلام زرعة بن شریک ضربه ای به کف دست چپ و ضربه ای نیز بر شانة حضرت وارد آورد و امام دیگر توان نشستن را از دست دادند و بر چهرة مبارک به روی زمین افتادند در این زمان بود که سنان بن أنس به امام حمله کرد و نیزه ای بر پیکر امام وارد آورد و در آن لحظات هر کس به امام نزدیک می شد سنان به او حمله می کرد و اجازه نمی داد چرا که می ترسید سر نازنین امام حسین علیه السّلام را دیگری از پیکر مبارکش جدا کند و نزد امیرش ببرد و بدینسان خودش بر شهادت گاه امام فرود آمد و سر آن حضرت را جدا کرد و آن را به خولی بن یزید(لعنهم الله) سپرد.[1]
صاحب لهوف سید ابن طاووس می نویسد: عمر بن سعد به خولی بن یزید گفت که سر امام را جدا کند ولی دستانش لرزید و نتوانست و پس از خولی، سنان بن أنس نخعی از اسبش به زیر آمد فضربه بالسیف فی حلقه الشریف و هو یقول: (والله انیّ لاحترُّ رأسک و أعلم أنّک إبن رسول الله صلّی الله علیه و آله و خیر الناس أباً و أمّاً) ثمّ احترَّ رأسه المقدس المعظَّم: سید ابن طاووس به صراحت می گوید: سنان بن أنس (لعنه الله) شمشیر خویش را بر گلوی حسین علیه السّلام نهاده و گفت: به خدا سوگند، سر تو را از بدن جدا می کنم در حالی که می دانم تو پسر رسول خدا هستی و پدر و مادرت بهترین مردم اند و پس از گفتن این کلام، سر مقدس آن بزرگوار را از تن جدا کرد.[2]
امّا شیخ مفید و طبرسی گفته اند: چون خولی بن یزید اصبحی پیش جست و از اسب به زیر آمد تا سر امام حسین علیه السّلام را ببرد لرزه اش گرفت و شمر گفت: خدا بازویت را بگسلاند، چرا می لرزی! و از اسب پیاده شد و سر امام علیه السّلام را خود شمر برید و تحویل خولی داد.[3]
حتّی صاحب روضة الشهدا می نویسد: که چون شمر بر روی سینة امام حسین علیه السّلام نشست امام نشانه های قاتل خویش را در او دید و گفت: جایی که تو نشسته ای و جایی که تو قصد بریدن آن را داری جایی است که پیامبر خدا بارها بوسه زده است و امام اجازة نماز خواندن خواست و شمر از روی سینة حضرت بلند شد ولی هنوز امام نماز را تمام نکرده بود که در سجده گاه امام را شهید کرد و سر ایشان را از بدن جدا کرد.[4] پس به این گونه تمامی مورخین و نویسندگان، شهادت امام حسین و جدا شدن سر مبارک از تن ایشان را نقل می کنند و عدّه ای می گویند آخرین نفر که سر امام را برید سنان بن أنس بوده و عدّه ای دیگر می گویند: شمر سر امام حسین علیه السّلام را از تن جدا کرد ولی هیچ اشاره ای به ماجرای بریدن سر از پشت سر نمی کنند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 مقاتل الطالبین، ابوالفرج اصفهانی.
2 در کربلا چه گذشت؟ (ترجمه نفس المهموم)، شیخ عباس قمی.
3 زندگانی امام حسین(ع)، سید هاشم رسولی محلاتی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ابومخنف، مقتل الحسین، ترجمه علی کرمی، قم، مؤسسة مطبوعاتی دارالکتاب جزایری، 1377ش، ص388.
[2] . سید بن طاووس، لهوف، ترجمه عباس عزیزی، انتشارات صلاة، چاپ اول، 1380ش، ص173.
[3] . شیخ عباس قمی، نفس المهموم، ترجمه آیت الله باقر کمره ای، قم، انتشارات مسجد جمکران، چاپ پنجم، 1374ش، ص458.
[4] . ملاحسین واعظ کاشفی، روضة الشهدا، تهران، 1334ش، ص280.
- [سایر] ماجرای قرآن خواندن سر مبارک امام حسین(ع) را بیان کنید؟
- [سایر] چرا شمر سر امام حسین(ع) را از پشت برید؟
- [سایر] سر کنیه اباعبدالله امام حسین -علیه السّلام- چیست؟ نامهای دیگر امام حسین -علیه السّلام- کدامند؟
- [سایر] آیا حدیثی که در کتب شیعی در خصوص «نماز خواندن امام حسن و امام حسین (ع) پشت سر مروان ابن حکم» ذکر شده است، موثق است؟
- [سایر] اگر همه چیز در تحت ید خداوند متعال قرار دارد پس چرا همانند حضرت اسماعیل که به آن خنجر اجازه بریدن سر وی داده نشد- مانع خنجری نشد که سر امام حسین را برید؟
- [سایر] در ماجرای کربلا هیچ اثر و بحثی از امامت الهی نبوده، چرا که حسین بن علی علیه السّلام در برابر یزید هیچ گونه اشارهای به امامت نداشتند؟
- [سایر] چرا خولی سر امام حسین علیهالسلام را به خانهاش برد؟
- [سایر] کدام جنایتکار کربلا،سر مطهر امام حسین(علیه السلام) را از بدن جدا کرد؟
- [سایر] نقل است رأس مبارک امام حسین علیه السلام را شمر لعین از پشت سر بریده آیا این سخن سند دارد؟ اگر سند دارد لطفاً در چه کتابی ذکرشده است؟
- [سایر] چرا امام حسین علیه السّلام را اباعبدالله می نامند؟ نام های دیگر امام حسین علیه السّلام کدامند؟
- [آیت الله اردبیلی] چند چیز در سر بریدن حیوانات مکروه است: اوّل:آن که کارد را پشت حلقوم فرو کنند و به طرف جلو بیاورند که حلقوم از پشت آن بریده شود.دوم:در جایی حیوان را بکشند که حیوان دیگر آن را ببیند.سوم:در شب یا پیش از ظهر روز جمعه سر حیوان را ببرند، ولی در صورت احتیاج عیبی ندارد. چهارم: خود انسان چهارپایی را که پرورش داده است بکشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] حیوان حرام گوشتی که خون جهنده ندارد مانند مار؛ مرده آن پاک است ولی با سر بریدن حلال نمی شود.
- [امام خمینی] حیوان حرام گوشتی که خون جه نده ندارد، مانند مار، با سر بریدن حلال نمیشود، ولی مرده آن پاک است.
- [آیت الله اردبیلی] حیوان حرام گوشتی که خون جهنده ندارد، مانند مار، با سر بریدن حلال نمیشود، ولی مرده آن پاک است.
- [آیت الله بروجردی] حیوان حرام گوشتی که خون جهنده ندارد مانند مار با سر بریدن حلال نمیشود، ولی مردة آن پاک است.
- [آیت الله اردبیلی] سر بریدن حیوان پنج شرط دارد: اوّل:کسی که سر حیوان را میبرد مرد باشد یا زن باید مسلمان باشد و اظهار دشمنی با اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نکند و بچّه مسلمان هم اگر ممیّز باشد، یعنی خوب و بد را بفهمد، میتواند سر حیوان را ببرد. دوم:سرِ حیوان را با کارد تیز ببرند و کارد باید از فلزی باشد که معمولاً با آن چاقو میسازند؛ ولی چنانچه پیدا نشود و به گونهای باشد که اگر سر حیوان را نبرند میمیرد، با چیز تیزی که چهار رگ آن را جدا کند، مانند شیشه و سنگ تیز، میشود سر آن را برید. سوم:در هنگام سر بریدن، جلوی بدن حیوان باید رو به قبله باشد و کسی که میداند باید رو به قبله سر ببرد، اگر عمدا حیوان را رو به قبله نکند، حیوان حرام میشود؛ ولی اگر فراموش کند یا مسأله را نداند یا قبله را اشتباه کند یا نداند قبله کدام طرف است یا نتواند حیوان را رو به قبله کند، اشکال ندارد. چهارم:وقتی که میخواهد سر حیوان را ببرد یا کارد به گلویش بگذارد، به نیّت سر بریدن نام خدا را ببرد و همین قدر که بگوید: (بسم الله) کافی است و اگر بدون قصدِ سر بریدن نام خدا را ببرد، آن حیوان پاک نمیشود و گوشت آن هم حرام است، ولی اگر از روی فراموشی نام خدا را نبرد، اشکال ندارد. پنجم:حیوان بعد از سر بریدن حرکتی بکند، اگرچه مثلاً چشم یا دُم خود را حرکت دهد یا پای خود را به زمین بزند تا معلوم شود زنده بوده است.
- [آیت الله علوی گرگانی] حیوان حرام گوشتی که خون جهنده ندارد مانند مار با سر بریدن حلال نمیشود ولی مرده آن پاک است.
- [آیت الله خوئی] حیوان حرامگوشتی که خون جهنده ندارد مانند مار، مرد آن پاک است ولی با سر بریدن حلال نمیشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] حیوان حرام گوشتی که خون جهنده ندارد مانند مار با سر بریدن حلال نمی شود ولی مرده آن پاک است.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط واجب اگر مأموم یک مرد باشد، باید طرف راست امام بایستد و اگر چند مرد باشند، باید پشت سر امام بایستند و اگر یک مرد و یک زن یا یک مرد و چند زن باشند، باید مرد طرف راست امام و زنها پشت سر امام بایستند و اگر چند زن باشند، باید پشت سر امام بایستند و اگر چند مرد و چند زن باشند، باید مردها پشت سر امام و زنها پشت سر مردها بایستند و اگر یک زن باشد، میتواند در پشت سر امام و یا طرف راست او به نحوی بایستد که جای سجده او مساوی با زانو یا محل ایستادن امام باشد.