با توجه به اینکه دین مقدس اسلام، کاملترین ادیان است، و تمامی دستورات آن، بر حکمت بنا نهاده شده است، پس باید یا تک تک احکام آن، منطبق بر عقل بوده و یا اینکه مخالف حکم قطعی عقل نباشد. و از آنجا که هر دینی، برای تداوم خویش، نیازمند تبلیغ است تا حقایق و برجستگی آن برای همگان معلوم گردد، و از دستبرد تحریف وتغییر محفوظ بماند، برنامههایی هماهنگ و مناسب، در این جهت، لحاظ شده است، که از جملة آنها مراسم عزاداری و سوگواری برای پیشوایان دینی و مخصوصاً برای سومین امام شیعیان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السّلام در ایام مخصوص میباشد. در میان ائمه اطهار علیهم السّلام امام حسین علیه السّلام زندگی ویژهای داشت و شرایطی که برای ایشان پیش آمد، یک تقدیر الهی بود و یک خصوصیتی به حیات و زندگی آن حضرت علیه السّلام و به خصوص شهادت او بخشید که این برکات و دستجات حسینی و سینه زنی و... میتواند از آن ناشی شود. هر چند همة ائمه دینی و امامان معصوم، نور واحد میباشند و بزرگداشت یکی، تجلیل از بقیه است، چرا که هدف یکی است به علاوه که هر امام دیگری، به جای امام حسین علیه السّلام بود، باید همین برنامة او را اجرا میکرد.[1] پس اگر اختلافی در رفتار پیشوایان دینی، نسبت به همدیگر دیده میشود، این اختلاف و تفاوت، به لحاظ شرایط اجتماعی زمان ایشان بوده است. چنانچه در (زیارت جامعة کبیره)، بر نور واحد بودن ائمه هدی علیهم السّلام و یک هدف داشتن آن بزرگواران، عبارت زیر را داریم (به زبان عربی آمده): (همة شما کشتی نجات هستید، هر کس به شما تمسک جوید، نجات مییابد و هر کس از شما دور و عقب بماند،هلاک میشود) با توجه به مطالب بالا، باید بگوییم که بزرگداشت مراسم سید الشهداء علیه السّلام ، بازسازی حیات حسینی است تا از آن حیات به نحو احسن استفاده کنیم، و چون گفتگو و بحثهای علمی یکی از راههای باز سازی حیات حسینی است که اندکی به بحث میپردازیم: روان شناسان معتقدند که عواملی که در رفتار آگاهانة انسان، مؤثر است، فقط عامل شناختی و معرفت نیست. بلکه عوامل دیگری هم در شکل دادن رفتارهای اجتماعی ما مؤثر است و دست کم، دو دسته از عوامل در رفتارهای ما نقش اساسی ایفا میکنند: دستة اوّل چیزهایی هستند که برای فهم انسان و پذیرفتن مطلبی تأثیر دارند که به عوامل شناختی و معرفتی معروفند. و دستة دوّم عوامل درونی و روانی میباشند که همان انگیزههاو به تعبیر دیگر احساسات و عواطف، تمایلات، گرایشها و غرایز نامیده میشوند و یا انگیزههای روانی گفته میشود. در مورد گروه دوّم، از باب مثال: اگر درمورد خوردن، انگیزة درونی نباشد که همان اشتهای درونی و باطنی انسان است، حتی اگر انسان یقین بداند که فلان ماده غذایی برای بدن او مفید است، تا وقتی که اشتهای او تحریک نشود به سراغ خوردن آن غذا نمیرود. پس وقتی شناخت، حرکت آفرین است که عامل دیگر که همان انگیزهها و عواطف باشد، در ما بوجود آید و احساسات ما برانگیخته شود. و البته نقش اساسی را چیزهایی ایفا میکنند که تأثیر مستقیمی بر احساسات و عواطف، داشته باشند، مثلا علم به اینکه درجایی مردم محروم هستند، با دیدن یک شخص محروم با یک حالت رقتآور، میتواند در ما تأثیری ببخشد که صرف دانستن، هیچگاه آن اثر را ندارد و خدای متعال انسان را به گونهای آفریده است که هنگامی که چیزی را میبیند، یا مناظری با مشاهده میکند، اثری میپذیرد که هیچ وقت گفتهها، شنیدهها و دانستهها آن اثر را ندارد.[2] پس جواب سؤال از اینکه: چرا باید عزاداری کرد، این است که این صحنهها (سیاه پوش شدنها، نصب پرچمهای سیاه و سینه زدنها و...) باید بوجود آید تا که غیر از عامل شناخت، عامل احساسی، عاطفی نیز در ما تقویت شود، و اگر این عواطف، تقویت شوند، آن گاه میتواند اثر کند. مثلا دیدن دستجات سینه زنی در عزای یکی از پیشوایان دینی و مخصوصاً رؤیت مراسم عزاداری برای سالار شهیدان، امام حسین علیه السّلام از عوامل مهم تحریک عواطف و احساسات انسان است و معرفت عینی به انسان میبخشد و همین عزاداریها رمز بقاء اسلام هستند. (چنان که امام خمینی (ره) فرمودهاند: گریه کردن نیز یک مسئله سیاسی، روانی و اجتماعی است، و حضرت سید الشهداء احتیاج به گریه ندارد. و اصرار ائمه علیهم السّلام به عزاداری برای حفظ مکتب و شیعیان است. دستجاب عزاداری، یک راهپیمایی است با محتوای سیاسی، همان سینه زنی، نوحه خوانی، همانها رمز پیروزی است. در کجای عالم سراغ دارید که این دستجات با آن محتوا که یک چنین اجماعی درست کنند و به طور هماهنگ در کشورهای مختلف اسلامی و غیر اسلامی عزاداری کنند؟ چه کسی اینها را هماهنگ کرده است؟ اینها را سید الشهدا هماهنگ نموده است که هم نفع دنیایی داردو هم آخرتی. نفع دنیاییاش، همین جهت روانی مطلب است که قلوب را به هم متصل میکند).[3] پس معلوم میشود که چرا ائمه دین دستور دادهاند که عزای امام حسین علیه السّلام همیشه اقامه شود. و در نتیجه مکتب اسلام احیاء گردد.چنانچه استاد شهید مرتضی (ره) در مورد علت ترغیب پیشوایان دینی به اقامة عزای امام حسین علیه السّلام میگوید:[4] میدانیم که تکالیف شرعی بدون حکمت نیست، و منظور این نبوده که همدردی و تسلیتی باشد برای خاندان پیامبر، بلکه مقصود این است که داستان کربلا به صورت یک مکتب تعلیمی و تربیتی همیشه زنده بماند. و در جای دیگر میفرماید: (در اسلام، اصلی است به نام امر به معروف و نهی از منکر که هرگاه کار از حدود مسائل جزیی تجاوز کند، تحلیل حرام و تحریم حلال بشود، بدعت پیدا شود، حقوق عمومی پایمال شود، ظلم زیاد شود،...) که این قسمت را از علل قیام حسینی (نهضت کربلا) ذکر میکند. پس از آنجا که حوادث گذاشته هر جامعه میتواند در سرنوشت و آیندة آن جامعه آثار عظیمی داشته باشد و تجدید آن خاطرهها، در واقع نوعی بازنگری و بازسازی آن حادثه است، تا مردم از آن جریان استفاده کنند. و اگر ماجرای کربلا نقش تعیین کننده ای در تاریخ اسلام داشته است، زنده نگهداشتن خاطرة آن هم میتواند برای آیندة ما مؤثر باشد.[5] و در نتیجه جامعه ما را به سوی نیکیها و عدالت سوق دهد. بنابراین نباید به بحثهای علمی اکتفا شود،چون انسان به بر انگیخته شدن عواطف و احساسات، احتیاج دارد و نباید به عواطف مثبت (شادی، خنده) بسنده کرد، زیرا زنده نگهداشتن خاطرة سید الشهداء و مظلومیت او، از راه احساسات شورانگیز حزن و گریه و سوگواری، امکان دارد و بهرهمند شدن از برکات حسینی، راهش این است که با دوستان حسین علیه السّلام باشیم و دشمنان او را لعن و نفرین کنیم و براو سلام کنیم، چنان چه قرآن کریم میفرماید: أشدّاءُ علی الکفّار رُحَماء بینهم، یعنی از اوصاف کسانی که به پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله گرویدهاند، این است که آنان در مقابل کافران، سرسخت، ولی نسبت به مؤمنان، مهربان میباشند. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . استاد محمدتقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص 33 37، چ اوّل، بهار 1379، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره). [2] . استاد محمد تقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، صفحات10 30، چ اول، بهار 1379، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره). [3] . برگرفته از بیانات امام خمینی(ره)، علی ربانی خلخالی، عزاداری از دیدگاه مرجعیت شیعه، چ دوّم، انتشارات مکتب الحسین، قم. [4] . استاد شهید مرتضی مطهری، حماسةحسینی، ج 3، ص 90، چ اوّل، 1407 ق، انتشارات صدرا. [5] . استاد محمد تقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص 13 33، چ اول، بهار 1379، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
با توجه به اینکه دین مقدس اسلام، کاملترین ادیان است، و تمامی دستورات آن، بر حکمت بنا نهاده شده است، پس باید یا تک تک احکام آن، منطبق بر عقل بوده و یا اینکه مخالف حکم قطعی عقل نباشد. و از آنجا که هر دینی، برای تداوم خویش، نیازمند تبلیغ است تا حقایق و برجستگی آن برای همگان معلوم گردد، و از دستبرد تحریف وتغییر محفوظ بماند، برنامههایی هماهنگ و مناسب، در این جهت، لحاظ شده است، که از جملة آنها مراسم عزاداری و سوگواری برای پیشوایان دینی و مخصوصاً برای سومین امام شیعیان حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السّلام در ایام مخصوص میباشد. در میان ائمه اطهار علیهم السّلام امام حسین علیه السّلام زندگی ویژهای داشت و شرایطی که برای ایشان پیش آمد، یک تقدیر الهی بود و یک خصوصیتی به حیات و زندگی آن حضرت علیه السّلام و به خصوص شهادت او بخشید که این برکات و دستجات حسینی و سینه زنی و... میتواند از آن ناشی شود.
هر چند همة ائمه دینی و امامان معصوم، نور واحد میباشند و بزرگداشت یکی، تجلیل از بقیه است، چرا که هدف یکی است به علاوه که هر امام دیگری، به جای امام حسین علیه السّلام بود، باید همین برنامة او را اجرا میکرد.[1]
پس اگر اختلافی در رفتار پیشوایان دینی، نسبت به همدیگر دیده میشود، این اختلاف و تفاوت، به لحاظ شرایط اجتماعی زمان ایشان بوده است. چنانچه در (زیارت جامعة کبیره)، بر نور واحد بودن ائمه هدی علیهم السّلام و یک هدف داشتن آن بزرگواران، عبارت زیر را داریم (به زبان عربی آمده):
(همة شما کشتی نجات هستید، هر کس به شما تمسک جوید، نجات مییابد و هر کس از شما دور و عقب بماند،هلاک میشود) با توجه به مطالب بالا، باید بگوییم که بزرگداشت مراسم سید الشهداء علیه السّلام ، بازسازی حیات حسینی است تا از آن حیات به نحو احسن استفاده کنیم، و چون گفتگو و بحثهای علمی یکی از راههای باز سازی حیات حسینی است که اندکی به بحث میپردازیم:
روان شناسان معتقدند که عواملی که در رفتار آگاهانة انسان، مؤثر است، فقط عامل شناختی و معرفت نیست. بلکه عوامل دیگری هم در شکل دادن رفتارهای اجتماعی ما مؤثر است و دست کم، دو دسته از عوامل در رفتارهای ما نقش اساسی ایفا میکنند: دستة اوّل چیزهایی هستند که برای فهم انسان و پذیرفتن مطلبی تأثیر دارند که به عوامل شناختی و معرفتی معروفند. و دستة دوّم عوامل درونی و روانی میباشند که همان انگیزههاو به تعبیر دیگر احساسات و عواطف، تمایلات، گرایشها و غرایز نامیده میشوند و یا انگیزههای روانی گفته میشود.
در مورد گروه دوّم، از باب مثال: اگر درمورد خوردن، انگیزة درونی نباشد که همان اشتهای درونی و باطنی انسان است، حتی اگر انسان یقین بداند که فلان ماده غذایی برای بدن او مفید است، تا وقتی که اشتهای او تحریک نشود به سراغ خوردن آن غذا نمیرود.
پس وقتی شناخت، حرکت آفرین است که عامل دیگر که همان انگیزهها و عواطف باشد، در ما بوجود آید و احساسات ما برانگیخته شود. و البته نقش اساسی را چیزهایی ایفا میکنند که تأثیر مستقیمی بر احساسات و عواطف، داشته باشند، مثلا علم به اینکه درجایی مردم محروم هستند، با دیدن یک شخص محروم با یک حالت رقتآور، میتواند در ما تأثیری ببخشد که صرف دانستن، هیچگاه آن اثر را ندارد و خدای متعال انسان را به گونهای آفریده است که هنگامی که چیزی را میبیند، یا مناظری با مشاهده میکند، اثری میپذیرد که هیچ وقت گفتهها، شنیدهها و دانستهها آن اثر را ندارد.[2]
پس جواب سؤال از اینکه: چرا باید عزاداری کرد، این است که این صحنهها (سیاه پوش شدنها، نصب پرچمهای سیاه و سینه زدنها و...) باید بوجود آید تا که غیر از عامل شناخت، عامل احساسی، عاطفی نیز در ما تقویت شود، و اگر این عواطف، تقویت شوند، آن گاه میتواند اثر کند. مثلا دیدن دستجات سینه زنی در عزای یکی از پیشوایان دینی و مخصوصاً رؤیت مراسم عزاداری برای سالار شهیدان، امام حسین علیه السّلام از عوامل مهم تحریک عواطف و احساسات انسان است و معرفت عینی به انسان میبخشد و همین عزاداریها رمز بقاء اسلام هستند. (چنان که امام خمینی (ره) فرمودهاند: گریه کردن نیز یک مسئله سیاسی، روانی و اجتماعی است، و حضرت سید الشهداء احتیاج به گریه ندارد. و اصرار ائمه علیهم السّلام به عزاداری برای حفظ مکتب و شیعیان است. دستجاب عزاداری، یک راهپیمایی است با محتوای سیاسی، همان سینه زنی، نوحه خوانی، همانها رمز پیروزی است. در کجای عالم سراغ دارید که این دستجات با آن محتوا که یک چنین اجماعی درست کنند و به طور هماهنگ در کشورهای مختلف اسلامی و غیر اسلامی عزاداری کنند؟ چه کسی اینها را هماهنگ کرده است؟ اینها را سید الشهدا هماهنگ نموده است که هم نفع دنیایی داردو هم آخرتی. نفع دنیاییاش، همین جهت روانی مطلب است که قلوب را به هم متصل میکند).[3]
پس معلوم میشود که چرا ائمه دین دستور دادهاند که عزای امام حسین علیه السّلام همیشه اقامه شود. و در نتیجه مکتب اسلام احیاء گردد.چنانچه استاد شهید مرتضی (ره) در مورد علت ترغیب پیشوایان دینی به اقامة عزای امام حسین علیه السّلام میگوید:[4] میدانیم که تکالیف شرعی بدون حکمت نیست، و منظور این نبوده که همدردی و تسلیتی باشد برای خاندان پیامبر، بلکه مقصود این است که داستان کربلا به صورت یک مکتب تعلیمی و تربیتی همیشه زنده بماند. و در جای دیگر میفرماید: (در اسلام، اصلی است به نام امر به معروف و نهی از منکر که هرگاه کار از حدود مسائل جزیی تجاوز کند، تحلیل حرام و تحریم حلال بشود، بدعت پیدا شود، حقوق عمومی پایمال شود، ظلم زیاد شود،...) که این قسمت را از علل قیام حسینی (نهضت کربلا) ذکر میکند.
پس از آنجا که حوادث گذاشته هر جامعه میتواند در سرنوشت و آیندة آن جامعه آثار عظیمی داشته باشد و تجدید آن خاطرهها، در واقع نوعی بازنگری و بازسازی آن حادثه است، تا مردم از آن جریان استفاده کنند. و اگر ماجرای کربلا نقش تعیین کننده ای در تاریخ اسلام داشته است، زنده نگهداشتن خاطرة آن هم میتواند برای آیندة ما مؤثر باشد.[5] و در نتیجه جامعه ما را به سوی نیکیها و عدالت سوق دهد.
بنابراین نباید به بحثهای علمی اکتفا شود،چون انسان به بر انگیخته شدن عواطف و احساسات، احتیاج دارد و نباید به عواطف مثبت (شادی، خنده) بسنده کرد، زیرا زنده نگهداشتن خاطرة سید الشهداء و مظلومیت او، از راه احساسات شورانگیز حزن و گریه و سوگواری، امکان دارد و بهرهمند شدن از برکات حسینی، راهش این است که با دوستان حسین علیه السّلام باشیم و دشمنان او را لعن و نفرین کنیم و براو سلام کنیم، چنان چه قرآن کریم میفرماید: أشدّاءُ علی الکفّار رُحَماء بینهم، یعنی از اوصاف کسانی که به پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله گرویدهاند، این است که آنان در مقابل کافران، سرسخت، ولی نسبت به مؤمنان، مهربان میباشند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . استاد محمدتقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص 33 37، چ اوّل، بهار 1379، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
[2] . استاد محمد تقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، صفحات10 30، چ اول، بهار 1379، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
[3] . برگرفته از بیانات امام خمینی(ره)، علی ربانی خلخالی، عزاداری از دیدگاه مرجعیت شیعه، چ دوّم، انتشارات مکتب الحسین، قم.
[4] . استاد شهید مرتضی مطهری، حماسةحسینی، ج 3، ص 90، چ اوّل، 1407 ق، انتشارات صدرا.
[5] . استاد محمد تقی مصباح یزدی، آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، ص 13 33، چ اول، بهار 1379، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
- [سایر] اهمیت و فلسفه عزاداری امام حسین(ع) چیست؟
- [سایر] اهمیت و فلسفۀ عزاداری امام حسین (ع) چیست؟
- [سایر] آیا حُسن ذاتی گریه را میتوان فلسفه تأکید بر گریه و عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) دانست؟
- [سایر] آیا می توان تجلیل از مجاهدتهای امام حسین (علیه السلام) و تعظیم شعائر را، فلسفه عزاداری دانست؟
- [سایر] فلسفه سیاهپوشی در ایام عزاداری چیست؟
- [سایر] فلسفه قیام امام حسین علیه السلام در ماه محرم که جنگ حرام بود چیست؟ خواست الهی بود؟
- [سایر] دلیل اینکه بعد از 1400سال عزاداری میکنیم چیست؟ کدام یک از ادیان به این کار می پردازند؟ در کل، فلسفه عزاداری چیست ؟
- [سایر] در هنگام عزاداری امام حسین علیه السّلام نماز مقدم تر است یا عزاداری؟
- [سایر] چرا عزاداری امام حسین (علیه السلام) را روضه می گویند؟
- [سایر] مجالس عزاداری امام حسین((علیه السلام)) باید چگونه باشد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر برای خود امام (علیه السلام) چیزی نذر کند، چنانچه مصرف معینی را قصد کرده باید به همان مصرف برساند و اگر مصرف معینی را قصد نکرده، باید به فقرا شیعه و زوار بدهد، یا مسجد و مانند آن بسازد و ثواب آن را هدیه آن امام نماید و یا صرف مجالس عزاداری و سوگواری یا نشر آثار آن بزرگواران یا هر کار دیگری که نسبتی با آنها دارد بکند و همچنین است اگر چیزی را برای امام زاده ای نذر کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر چیزی برای حرم یکی از امامان یا امامزادگان نذر کند باید آن را به مصارف حرم برساند، از قبیل تعمیرات و فرش و روشنایی و خدامی که مشغول خدمت هستند و مانند آن، ولی اگر چیزی برای خود امام(علیه السلام) یا امامزاده نذر کرده بی آن که نام حرم را ببرد، می تواند علاوه بر اموری که ذکر شد صرف مجالس عزاداری و سوگواری یا نشر آثار آن بزرگواران، یا کمک به زوار آنها یا هر کار دیگری که نسبتی با آنها دارد بکند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر برای مراسم عزاداری و روضه خوانی و سوگواری یا جشنهای مذهبی و مانند آن مسجد را چادر بزنند و سیاهی بکوبند و اسباب چای و غذا در مسجد ببرند در صورتی که این کارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز خواندن نشود اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر زنی بچهای را شیر دهد، به برادرهای آن بچّه محرم نمیشود و نیز خویشان آن زن به برادر و خواهر بچّهای که شیر خورده محرم نمیشوند.
- [آیت الله خوئی] اگر زنی بچهای را شیر دهد، به برادرهای آن بچه محرم نمیشود و نیز خویشان آن زن به برادر و خواهر بچهای که شیر خورده محرم نمیشوند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه ندانند آیا کودک به مقداری که سبب محرم شدن است شیر خورده یا نه، محرم بودن ثابت نمی شود باید یقین حاصل شود.
- [آیت الله اردبیلی] اگر برای مخارج عزاداری خود وصیّت نکرده باشد، نمیتوان از سهم ورثه صغیر بابت مخارج چیزی برداشت، ولی ورثه بالغ او میتوانند از سهم خودشان بپردازند.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر کسی بمیرد، ورثه بالغ او میتوانند از سهم خودشان خرج عزاداری میّت نمایند ولی از سهم صغیر نمیشود چیزی برداشت.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر کسی بمیرد، ورثه بالغ او می توانند از سهم خودشان خرج عزاداری میت نمایند، ولی از سهم صغیر نمی شود چیزی برداشت.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر کسی بمیرد؛ ورثه بالغ او می توانند از سهم خودشان خرج عزاداری میت نمایند؛ ولی از سهم صغیر نمی شود چیزی برداشت.