در ریشهیابی عقبنشینی امّت از حمایت امام حسین علیه السّلام به نکاتی برمیخوریم که بسیار قابل تأمل است. 1. برگشت مردم به دوران جاهلیت الف) مال و منال و تعصبات قومی و عشیرهای که معیار ارزش در عصر جاهلی شمرده میشد، در این عصر بار دیگر ملاک ارزشگذاری و سوگیری اجتماعی قرار گرفت؛ لذا افرادی پیدا شدند که با چند درهم و دینار بهترین بندگان خدا را سر میبریدند. ب) پایههای مفاسد اخلاق عرب روز به روز در جامعه محکمتر شد. شرابخواری، بادهگساری، رقاصی، آوازهخوانی و... رونقی دوباره یافت و قبح خویش را از دست داد. حقه و حسد دوران جاهلی عرب جانی دوباره گرفت و غارتگری به گونة رسمی گسترش یافت و فجایع وحشتناکی به بار نشست. ج) امراض نظام اقتصادی عرب پیش از اسلام بار دیگر عود کرد و در اثر تبعیض و بیعدالتی جامعه به دو قشر اغنیای دنیاپرست و فقرای تهیدست مبدل گردید. د) عصبیت قومی و اشرافیت میراث نظام سیاسی جاهلی دوباره در متن جامعه قرار گرفت و حاکمیّت سیاسی در دست معاویه و یزید و فرزندان سرکرده سیاسی مخالفان اسلام در قبل از اسلام یعنی ابوسفیان قرار گرفت. آری حاکم شدن این ظلمتهای جاهلیت بر فضای جامعة اسلامی و ظهور عوامزدگی و خفتگی وجدان در بین امّت اسلامی بستر مناسبی برای تغییر و تخریب دین پدید آورد و روز به روز احکام و عقاید شریعت دستخوش تأویل و تغییر گردید. جامعهای که جاهلیت، تمام ارکان آن را قبضه کرده بود و اصل دین در آن دچار تغییر و دگرگونی شده بود، معلوم بود که با پیشوایان و رهروان راستین اسلام ناب چه معاملهای میکنند. جهل و نادانی و تعصبات جاهلی عصر امام حسین علیه السّلام از میان امواج سهمگینی از مقاومتها گذشت و به مراتب نیرومندتر و آبدیدهتر و باصلابتتر از جاهلیت کهن ظاهر گردید که در آن جامعه مردم به اصل دین پایبند نبودند. لذا امام علیه السّلام مجبور شد برای شکستن این بت بزرگ به تنهایی دست به قیام بزند چون با سلاح کتاب خدا و سنّت پیامبر و موعظه نمیشد به جنگ جهل رفت چون مبارزه با جاهلیت نو سلاحی نو و کارآمدتری میطلبید.[1] 2. دنیا طلبی دلبستگی به دنیا و خو گرفتن به رفاه و لذائذ زندگی، سبب میشود که افراد در هنگام نیاز به فداکاری و جانبازی، حضور لازم را در صحنة دفاع از حق و مبارزة با باطل نداشته باشند. تأکیدهای فراوان پیامبر صلّی الله علیه و آله و پیشوایان دین در مورد دلبسته نشدن به زندگی مادی برای درمان همین درد است. خود سیدالشهدا نیز مردم را (بندگان دنیا) میشمارد که تا وقتی زندگیشان بر مدار دین بچرخد، دم از دین میزنند. امّا هرگاه که با بلاها و رنجها و سختیها آزموده شوند دینداران واقعی اندک میشوند (الناس عبید الدنیا... فاذا مُحِصّوا بالبلاء قَلَّ الدّیانون)[2] به ویژه اگر این دنیاطلبی از راه حرام باشد و شکمها را از حرام پر کرده باشد، هم دلها از درک و دریافت هدایت و حق محروم میشود و هم دینداری و تعهد را کاهش میدهد. امام حسین علیه السّلام در روز عاشورا خطاب به سپاه کوفه و نکوهش از اینکه آنان به سخن حق حضرت گوش نمیدهند و دعوتش را نمیپذیرند رمز این حالت را همین گرایش به دنیای حرام میداند و میفرماید: (همة شما فرمان مرا سرپیچی میکنید، به سخنم گوش فرا نمیدهید (حق دارید) چرا که تحفهها و هدیههایتان از حرام است و شکمهایتان از حرام پر شده است پس بر دلهای شما مهر خورده وای بر شما چرا ساکت نمیشوید و چرا گوش نمیدهید و نمیشنوید.)[3] علاه بر اینکه گرایشهای دنیاخواهانه و ریاستطلبانه، گاهی انسان را از نصرت حق و مبارزة با باطل باز میدارد، گاهی هم از سوی ظالمان و اهل باطل، با بذل مال و وعدههای دنیوی، دام بر سر افراد میگسترند و دلها را به سوی خودشان جذب میکنند. در زیارت اربعین از حادثه عاشورا چنین گزارش شده است: (کسانی برای کشتن امام حسین هم دست شدند که دنیا فریبشان داد و بهرة خویش را به چیزی فرومایه و بیارزش فروختند و آخرت خود را به بهای ناچیز و اندک معامله کردند و از روی تکبر در هواپرستی خود غوطه خوردند و پیروی از اهل دشمن و نفاق کردند.)[4] 3. رهاکردن تکلیف آنچه از سوی خدا به عنوان (تکلیف) برعهده مسلمانان گذاشته شده همواره برای رسیدن به (مصالح) و جلوگیری از مفاسد است. اگر افراد به تکلیف خویش عمل کند در ابعاد مختلف، جامعه رو به پاکی و تکامل معنوی خواهد رفت. مخصوصاً افرادی که در جامعه به عنوان شاخص یا خواص از آنها یاد میشود. امام دربارة کوتاهیها و سستیها و بیتکلیفی عالمان وابسته به دربار در عصر خویش میفرماید: (شما با دیدن عهد الهی که شکسته میشود، فریاد برنمیآورید و با ستمگران با مداهنه و سازشکاری رفتار میکنید و جایگاه خود را از دست میدهید... آنچه به آنان این قدرت را بخشیده، فرار شما از مرگ و دل بستن به این زندگی ناپایدار بود. در نتیجه مستضعفان را در دست ستمگران سپردید که به بردگی کشیده شوند و ظالمان به رأی خویش رفتار کنند.)[5] حضرت آیت الله خامنهای، در این مورد میفرمایند: وضع زمان امام حسین علیه السّلام این بوده است، خواص تسلیم بودند حاضر نبودند حرکتی بکنند. لذا وقتی امام حسین علیه السّلام قیام کرد با آن عظمتی که امام در جامعة اسلامی داشت همین خواص خیلیها پیش امام نیامدند تا به او کمک کنند. اینان که به خاطر دنیایشان، راحتیشان، مقامشان، به تکلیف عمل نکردند، عوام هم از اینها تبعیت کرده و به آن سو رفتند. آری تصمیمگیری خواص در وقت لازم، تشخیص خواص در وقت لازم، و اقدام آنها برای خدا در لحظه لازم، اینهاست که تاریخ را نجات میدهد. در این دوران در واقع تکلیف گریزی و بیطرفی بعضیها سبب دوام سلطة ظالمان گشت و امام حسین علیه السّلام در این مورد میفرماید: (این نیز درسی است بزرگ که هواداران حق، اگر از نصرت حق و پیشوای صالح و جبهه دین کوتاهی کنند نتیجهاش تقویت ظالمان و موفقیت طاغوتها و ریشهکن کردن حق و نابود ساختن پیروان آن خواهد بود.)[6] 5. غفلت انسان پیوسته نیازمند تذکر و یادآوری است. غفلت از اهداف و آرمانها سبب در افتادن انسان به ورطة شوم بیتفاوتی میشود مردم زمان امام حسین علیه السّلام چنان در زندگی روزمره خود غرق شده بودند که اهداف والای دین و ارزشهای متعالی مکتب و رسالتی را که در قبال دین خدا داشتند، از یاد برده بودند دشمنان نیز از همین غفلت سوء استفاده کرده بر آنان غلبه پیدا کردند و به کار گرفتن نیروی مردم در زدودن حق و مقابله با امام معصوم به میدان آمدند، امام نیز پیوسته میکوشید تا پردههای غفلت را از برابر دیده و فهم و درک آنان کنار بزند.[7] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. نهضت عاشورا، شهید مطهری. 2. حماسه حسینی، شهید مطهری. 3. درسی که حسین(ع) به انسانها آموخت، شهید هاشمی نژاد. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . سلیمانی، جواد، امام حسین و جاهلیت نو، انتشارات یمین، ص 225. [2] . ابن شعبه تحف العقول، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ص 245. [3] . مجلسی، بحارالانوار، دارالکتب بیروت، ج 45، ص 81. [4] . قمی، عباس، مفاتیح الجنان، زیارت اربعین، ص 468. [5] . تحف العقول، همان، ص 238. [6] . تحف العقول، همان، ص239. [7] . موسوعه کلمات الامام الحسین، انتشارات سازمان تبلیغات، ص 424.
در ریشهیابی عقبنشینی امّت از حمایت امام حسین علیه السّلام به نکاتی برمیخوریم که بسیار قابل تأمل است.
1. برگشت مردم به دوران جاهلیت
الف) مال و منال و تعصبات قومی و عشیرهای که معیار ارزش در عصر جاهلی شمرده میشد، در این عصر بار دیگر ملاک ارزشگذاری و سوگیری اجتماعی قرار گرفت؛ لذا افرادی پیدا شدند که با چند درهم و دینار بهترین بندگان خدا را سر میبریدند.
ب) پایههای مفاسد اخلاق عرب روز به روز در جامعه محکمتر شد. شرابخواری، بادهگساری، رقاصی، آوازهخوانی و... رونقی دوباره یافت و قبح خویش را از دست داد. حقه و حسد دوران جاهلی عرب جانی دوباره گرفت و غارتگری به گونة رسمی گسترش یافت و فجایع وحشتناکی به بار نشست.
ج) امراض نظام اقتصادی عرب پیش از اسلام بار دیگر عود کرد و در اثر تبعیض و بیعدالتی جامعه به دو قشر اغنیای دنیاپرست و فقرای تهیدست مبدل گردید.
د) عصبیت قومی و اشرافیت میراث نظام سیاسی جاهلی دوباره در متن جامعه قرار گرفت و حاکمیّت سیاسی در دست معاویه و یزید و فرزندان سرکرده سیاسی مخالفان اسلام در قبل از اسلام یعنی ابوسفیان قرار گرفت.
آری حاکم شدن این ظلمتهای جاهلیت بر فضای جامعة اسلامی و ظهور عوامزدگی و خفتگی وجدان در بین امّت اسلامی بستر مناسبی برای تغییر و تخریب دین پدید آورد و روز به روز احکام و عقاید شریعت دستخوش تأویل و تغییر گردید. جامعهای که جاهلیت، تمام ارکان آن را قبضه کرده بود و اصل دین در آن دچار تغییر و دگرگونی شده بود، معلوم بود که با پیشوایان و رهروان راستین اسلام ناب چه معاملهای میکنند. جهل و نادانی و تعصبات جاهلی عصر امام حسین علیه السّلام از میان امواج سهمگینی از مقاومتها گذشت و به مراتب نیرومندتر و آبدیدهتر و باصلابتتر از جاهلیت کهن ظاهر گردید که در آن جامعه مردم به اصل دین پایبند نبودند. لذا امام علیه السّلام مجبور شد برای شکستن این بت بزرگ به تنهایی دست به قیام بزند چون با سلاح کتاب خدا و سنّت پیامبر و موعظه نمیشد به جنگ جهل رفت چون مبارزه با جاهلیت نو سلاحی نو و کارآمدتری میطلبید.[1]
2. دنیا طلبی
دلبستگی به دنیا و خو گرفتن به رفاه و لذائذ زندگی، سبب میشود که افراد در هنگام نیاز به فداکاری و جانبازی، حضور لازم را در صحنة دفاع از حق و مبارزة با باطل نداشته باشند.
تأکیدهای فراوان پیامبر صلّی الله علیه و آله و پیشوایان دین در مورد دلبسته نشدن به زندگی مادی برای درمان همین درد است. خود سیدالشهدا نیز مردم را (بندگان دنیا) میشمارد که تا وقتی زندگیشان بر مدار دین بچرخد، دم از دین میزنند. امّا هرگاه که با بلاها و رنجها و سختیها آزموده شوند دینداران واقعی اندک میشوند (الناس عبید الدنیا... فاذا مُحِصّوا بالبلاء قَلَّ الدّیانون)[2] به ویژه اگر این دنیاطلبی از راه حرام باشد و شکمها را از حرام پر کرده باشد، هم دلها از درک و دریافت هدایت و حق محروم میشود و هم دینداری و تعهد را کاهش میدهد. امام حسین علیه السّلام در روز عاشورا خطاب به سپاه کوفه و نکوهش از اینکه آنان به سخن حق حضرت گوش نمیدهند و دعوتش را نمیپذیرند رمز این حالت را همین گرایش به دنیای حرام میداند و میفرماید: (همة شما فرمان مرا سرپیچی میکنید، به سخنم گوش فرا نمیدهید (حق دارید) چرا که تحفهها و هدیههایتان از حرام است و شکمهایتان از حرام پر شده است پس بر دلهای شما مهر خورده وای بر شما چرا ساکت نمیشوید و چرا گوش نمیدهید و نمیشنوید.)[3]
علاه بر اینکه گرایشهای دنیاخواهانه و ریاستطلبانه، گاهی انسان را از نصرت حق و مبارزة با باطل باز میدارد، گاهی هم از سوی ظالمان و اهل باطل، با بذل مال و وعدههای دنیوی، دام بر سر افراد میگسترند و دلها را به سوی خودشان جذب میکنند. در زیارت اربعین از حادثه عاشورا چنین گزارش شده است:
(کسانی برای کشتن امام حسین هم دست شدند که دنیا فریبشان داد و بهرة خویش را به چیزی فرومایه و بیارزش فروختند و آخرت خود را به بهای ناچیز و اندک معامله کردند و از روی تکبر در هواپرستی خود غوطه خوردند و پیروی از اهل دشمن و نفاق کردند.)[4]
3. رهاکردن تکلیف
آنچه از سوی خدا به عنوان (تکلیف) برعهده مسلمانان گذاشته شده همواره برای رسیدن به (مصالح) و جلوگیری از مفاسد است. اگر افراد به تکلیف خویش عمل کند در ابعاد مختلف، جامعه رو به پاکی و تکامل معنوی خواهد رفت. مخصوصاً افرادی که در جامعه به عنوان شاخص یا خواص از آنها یاد میشود. امام دربارة کوتاهیها و سستیها و بیتکلیفی عالمان وابسته به دربار در عصر خویش میفرماید: (شما با دیدن عهد الهی که شکسته میشود، فریاد برنمیآورید و با ستمگران با مداهنه و سازشکاری رفتار میکنید و جایگاه خود را از دست میدهید... آنچه به آنان این قدرت را بخشیده، فرار شما از مرگ و دل بستن به این زندگی ناپایدار بود. در نتیجه مستضعفان را در دست ستمگران سپردید که به بردگی کشیده شوند و ظالمان به رأی خویش رفتار کنند.)[5]
حضرت آیت الله خامنهای، در این مورد میفرمایند: وضع زمان امام حسین علیه السّلام این بوده است، خواص تسلیم بودند حاضر نبودند حرکتی بکنند. لذا وقتی امام حسین علیه السّلام قیام کرد با آن عظمتی که امام در جامعة اسلامی داشت همین خواص خیلیها پیش امام نیامدند تا به او کمک کنند. اینان که به خاطر دنیایشان، راحتیشان، مقامشان، به تکلیف عمل نکردند، عوام هم از اینها تبعیت کرده و به آن سو رفتند. آری تصمیمگیری خواص در وقت لازم، تشخیص خواص در وقت لازم، و اقدام آنها برای خدا در لحظه لازم، اینهاست که تاریخ را نجات میدهد.
در این دوران در واقع تکلیف گریزی و بیطرفی بعضیها سبب دوام سلطة ظالمان گشت و امام حسین علیه السّلام در این مورد میفرماید: (این نیز درسی است بزرگ که هواداران حق، اگر از نصرت حق و پیشوای صالح و جبهه دین کوتاهی کنند نتیجهاش تقویت ظالمان و موفقیت طاغوتها و ریشهکن کردن حق و نابود ساختن پیروان آن خواهد بود.)[6]
5. غفلت
انسان پیوسته نیازمند تذکر و یادآوری است. غفلت از اهداف و آرمانها سبب در افتادن انسان به ورطة شوم بیتفاوتی میشود مردم زمان امام حسین علیه السّلام چنان در زندگی روزمره خود غرق شده بودند که اهداف والای دین و ارزشهای متعالی مکتب و رسالتی را که در قبال دین خدا داشتند، از یاد برده بودند دشمنان نیز از همین غفلت سوء استفاده کرده بر آنان غلبه پیدا کردند و به کار گرفتن نیروی مردم در زدودن حق و مقابله با امام معصوم به میدان آمدند، امام نیز پیوسته میکوشید تا پردههای غفلت را از برابر دیده و فهم و درک آنان کنار بزند.[7]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. نهضت عاشورا، شهید مطهری.
2. حماسه حسینی، شهید مطهری.
3. درسی که حسین(ع) به انسانها آموخت، شهید هاشمی نژاد.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سلیمانی، جواد، امام حسین و جاهلیت نو، انتشارات یمین، ص 225.
[2] . ابن شعبه تحف العقول، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ص 245.
[3] . مجلسی، بحارالانوار، دارالکتب بیروت، ج 45، ص 81.
[4] . قمی، عباس، مفاتیح الجنان، زیارت اربعین، ص 468.
[5] . تحف العقول، همان، ص 238.
[6] . تحف العقول، همان، ص239.
[7] . موسوعه کلمات الامام الحسین، انتشارات سازمان تبلیغات، ص 424.
- [سایر] آیا کسانی که در مقابل حضرت امام حسین(علیه السلام) در کربلا صف آرایی کردند همه منافق، کافر و فاسق بودند و همه اهل جهنم هستند؟
- [سایر] چرا فرزندان امام حسن مجتبی (ع) مانند قاسم و عبد الله کوچک تر از فرزندان امام حسین (ع) مانند امام سجاد (ع) و علی اکبر هستند، با وجود آن که امام مجتبی بزرگ تر از امام حسین (ع) می باشند؟
- [سایر] چه قیام هایی بعد از نهضت عاشورا در حمایت از امام حسین (علیه السلام ) انجام گرفت ؟
- [سایر] مستندترین مقاتل حضرت اباعبدالله(ع) چیست؟
- [سایر] آیا روایت گریه حضرت ابراهیم (ع) بر امام حسین (ع) صحیح است؟
- [سایر] در مورد زیارت وارث توضیح دهید و وجه ارث امام حسین(ع) از حضرت آدم و ابراهیم(ع) چیست؟
- [سایر] حضرت قائم (عج) چندمین فرزند امام حسین (ع) است؟
- [سایر] دیدگاه پیامبراکرم(ص) نسبت به یاری امام حسین(ع) چیست؟
- [سایر] شواهد موجود بر سنخیت روحی لازم امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین (ع) برای اهل بیت پیامبر اکرم(ص) بودن کدامند؟
- [سایر] چرا اسم امام حسین(ع) را حسین گذاشتند؟ چرا اسم امام علی(ع) را علی گذاشتند؟
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . در آشامیدن آب، چند چیز مستحب است: اول آب را به طور مکیدن بیاشامد. دوم در روز، ایستاده آب بخورد. سوم پیش از آشامیدن آب (بِسْمِ الله) و بعد از آن (اَلْحَمْدُ لله) بگوید. چهارم به سه نفس آب بیاشامد. پنجم از روی میل آب بیاشامد. ششم بعد از آشامیدن آب، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و اهل بیت بزرگوارش را یاد کند، و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] خوردن خاک و گِل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیّدالشهداء امام حسین(علیه السلام) که از قبر شریف اخذ شود (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] خوردن خاک و گل حرام است، ولی خوردن کمی از تربت پاک حضرت سیدالشهداء امام حسین(علیه السلام) (کمتر از یک نخود) به قصد شفاء اشکال ندارد و همچنین گل داغستان و گل ارمنی که برای معالجه می خورند در صورتی که علاج منحصر به آن باشد جایز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.