الف) بر اساس آیة مباهله، علی (ع) به منزلة جان رسول خداست: (أنفسنا و أنفسکم) آل عمران/61 قهراً چنین کسی، سنخیت روحی با آن حضرت خواهد داشت. افزون بر این، ملازمت و همراهی آن حضرت با پیغمبر اکرم (ص) در غار حرا (نهج البلاغه، خطبه 192، بند 120)، که خلوت گاه مخصوص آن حضرت برای عبادت بود، حکایت از همین مطلب می‌کند. ب) فاطمة زهرا (علیها السلام) کفو و هم شأن جان رسول خدا (ص)، یعنی امیر المؤمنین (ع) است: (لَولا أَن اَلله تعالی خَلق أَمیر المؤمنین لَم یکن لِفاطمة کَفْو عَلی وجْه الأرض، آدم و من دونه). (بحار43/107) کفو بودنی که در این روایت آمده، مطلق است و شامل همة شئون علمی، معنوی و روحانی می‌شود و فقط مختصّات امامت از آن خارج است. اطلاق کفو بودن، اقتضا می‌کند زهرا (ع) نیز همانند علی (ع) سنخیت روحی با رسول خدا (ص) داشته باشد. ج) امام حسن و امام حسین (ع) نیز بر اساس ادلّه نقلی و عقلی در مشترکات امامت، مانند امیر المؤمنین (ع) هستند و در این جهت فرقی با آن حضرت ندارند؛ زیرا به فرمودة عالم آل محمّد، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در جامع مرو: امامت، منزلت انبیاء، ارثیّة اوصیا، خلافت الهی، جانشینی رسول اکرم (ص) و جایگاه امیرالمؤمنین (ع) است ...[از این رو] امام، یگانة دوران است که کسی با او هم افق نیست، هیچ عالمی‌معادل او نیست، جانشین، همانند و نمونه ای ندارد.(اصول کافی1/200) شاهد دیگری بر این مطلب، گفتار علی (ع) است که می‌فرماید: روزی یک بار و شبی یک بار بر پیغمبر اکرم (ص) وارد می‌شدم و گاهی نیز او بر من وارد می‌شد. آن گاه که من بر او وارد می‌شدم همسرانش را از اطاق بیرون می‌کرد به گونه ای که جز من و او کسی در اطاق نبود. امّا وقتی که او به خانه من می‌آمد، فاطمه و فرزندانم را بیرون نمی‌کرد وقتی از او پرسش می‌کردم، جوابم را می‌داد و آنگاه که سئوالاتم تمام می‌شد او شروع می‌کرد... .(همان/64) این که می‌فرماید: وقتی به خانه ما می‌آمد فاطمه و فرزندانم را بیرون نمی‌کرد، نشان سنخیت روحی اعضای خانواده با علی (ع) است. بدین ترتیب، آن دو سرور جوانان بهشت نیز سنخیت روحی با جدّ بزرگوار خود(ص) داشتند. با توجه به آنچه که راجع به حسنین(ع) گفتیم، سایر ائمه(ع) نیز از این سنخیت بر خور دارند. بنابراین، آنان نیز مصداق آیه تطهیر خواهند بود. بدین ترتیب ادعای شیعه که تمام امامان(ع) را جزو اهل بیت می‌داند، اثبات می‌شود. امام حسین(ع) از پدرش نقل کرده است که فرمود: بر رسول خدا(ص) وارد شدم در حالی که در خانة امّ سلمه بود و آیه تطهیر بر او نازل شده بود. رسول خدا (ص) به من فرمود: یا علی! این آیه دربارة تو و نوه هایم (حسن و حسین) و امامان بعد از تو است. گفتم: یا رسول الله امامان بعد از تو چند نفر هستند! فرمود یا علی! اوّل آنها تو هستی، سپس فرزندانت حسن و حسین و بعد از حسین فرزندش علی و ... اسامی‌دوازده امام به همین ترتیب بر ساق عرش نوشته شده است. از خدای سبحان پرسیدم این افراد چه کسانی هستند؟ فرمود: ای محمد! اینها امامان بعد از تو هستند که مطهّر و معصومند و دشمنانشان ملعون هستند. آیت الله جوادی آملی،تجلّی ولایت در آیة تطهیر www.payambarazam.ir
شواهد موجود بر سنخیت روحی لازم امام علی(ع)، حضرت فاطمه(س)، امام حسن(ع) و امام حسین (ع) برای اهل بیت پیامبر اکرم(ص) بودن کدامند؟
الف) بر اساس آیة مباهله، علی (ع) به منزلة جان رسول خداست: (أنفسنا و أنفسکم) آل عمران/61 قهراً چنین کسی، سنخیت روحی با آن حضرت خواهد داشت. افزون بر این، ملازمت و همراهی آن حضرت با پیغمبر اکرم (ص) در غار حرا (نهج البلاغه، خطبه 192، بند 120)، که خلوت گاه مخصوص آن حضرت برای عبادت بود، حکایت از همین مطلب میکند.
ب) فاطمة زهرا (علیها السلام) کفو و هم شأن جان رسول خدا (ص)، یعنی امیر المؤمنین (ع) است:
(لَولا أَن اَلله تعالی خَلق أَمیر المؤمنین لَم یکن لِفاطمة کَفْو عَلی وجْه الأرض، آدم و من دونه). (بحار43/107)
کفو بودنی که در این روایت آمده، مطلق است و شامل همة شئون علمی، معنوی و روحانی میشود و فقط مختصّات امامت از آن خارج است. اطلاق کفو بودن، اقتضا میکند زهرا (ع) نیز همانند علی (ع) سنخیت روحی با رسول خدا (ص) داشته باشد.
ج) امام حسن و امام حسین (ع) نیز بر اساس ادلّه نقلی و عقلی در مشترکات امامت، مانند امیر المؤمنین (ع) هستند و در این جهت فرقی با آن حضرت ندارند؛ زیرا به فرمودة عالم آل محمّد، حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در جامع مرو: امامت، منزلت انبیاء، ارثیّة اوصیا، خلافت الهی، جانشینی رسول اکرم (ص) و جایگاه امیرالمؤمنین (ع) است ...[از این رو] امام، یگانة دوران است که کسی با او هم افق نیست، هیچ عالمیمعادل او نیست، جانشین، همانند و نمونه ای ندارد.(اصول کافی1/200)
شاهد دیگری بر این مطلب، گفتار علی (ع) است که میفرماید:
روزی یک بار و شبی یک بار بر پیغمبر اکرم (ص) وارد میشدم و گاهی نیز او بر من وارد میشد. آن گاه که من بر او وارد میشدم همسرانش را از اطاق بیرون میکرد به گونه ای که جز من و او کسی در اطاق نبود. امّا وقتی که او به خانه من میآمد، فاطمه و فرزندانم را بیرون نمیکرد وقتی از او پرسش میکردم، جوابم را میداد و آنگاه که سئوالاتم تمام میشد او شروع میکرد... .(همان/64)
این که میفرماید: وقتی به خانه ما میآمد فاطمه و فرزندانم را بیرون نمیکرد، نشان سنخیت روحی اعضای خانواده با علی (ع) است. بدین ترتیب، آن دو سرور جوانان بهشت نیز سنخیت روحی با جدّ بزرگوار خود(ص) داشتند.
با توجه به آنچه که راجع به حسنین(ع) گفتیم، سایر ائمه(ع) نیز از این سنخیت بر خور دارند. بنابراین، آنان نیز مصداق آیه تطهیر خواهند بود. بدین ترتیب ادعای شیعه که تمام امامان(ع) را جزو اهل بیت میداند، اثبات میشود. امام حسین(ع) از پدرش نقل کرده است که فرمود: بر رسول خدا(ص) وارد شدم در حالی که در خانة امّ سلمه بود و آیه تطهیر بر او نازل شده بود. رسول خدا (ص) به من فرمود: یا علی! این آیه دربارة تو و نوه هایم (حسن و حسین) و امامان بعد از تو است. گفتم: یا رسول الله امامان بعد از تو چند نفر هستند! فرمود یا علی! اوّل آنها تو هستی، سپس فرزندانت حسن و حسین و بعد از حسین فرزندش علی و ... اسامیدوازده امام به همین ترتیب بر ساق عرش نوشته شده است. از خدای سبحان پرسیدم این افراد چه کسانی هستند؟ فرمود: ای محمد! اینها امامان بعد از تو هستند که مطهّر و معصومند و دشمنانشان ملعون هستند.
آیت الله جوادی آملی،تجلّی ولایت در آیة تطهیر
www.payambarazam.ir
- [سایر] چرا در بین اهلبیت پیامبر اکرم(ص)، به حضرت زهرا و حضرت رضا(ع) بضعه النبی «پاره تن رسول الله» می گویند؟
- [سایر] آیه مباهله چگونه مؤید این نکته است که اهل بیت در آیه تطهیر، حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین علیهم السلام هستند؟
- [سایر] رابطه خلفا ثلاثه با اهل بیت پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله) از جمله حضرت علی و حضرت فاطمه زهرا(علیهاالسلام) چگونه بوده است؟
- [سایر] چرا به حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) فقط می گویند اهل بیت پیغمبر آیا دیگر همسران پیغمبر جزء اهل بیت پیغمبر نبودند ؟
- [سایر] چرا به حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) فقط می گویند اهل بیت پیغمبر آیا دیگر همسران پیغمبر جزء اهل بیت پیغمبر نبودند ؟
- [سایر] آیا تعریف و تمجید پیامبر اکرم (ص) از خود و امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) دلیل برتری جویی نیست؟
- [سایر] آیا تعریف و تمجید پیامبر اکرم (ص) از خود و امام علی ع و حضرت زهرا (س) دلیل برتری جویی نیست؟
- [سایر] آیا در قضیه سیلی خوردن، حضرت زهرا (س) همراه امام حسن (ع) بوده یا حضرت زینب؟
- [سایر] آیا در قضیه سیلی خوردن، حضرت زهرا (س) همراه امام حسن (ع) بوده یا حضرت زینب؟
- [سایر] جریان مباهله چه بود و چگونه مؤید این نکته است که اهل بیت در آیه تطهیر، علی و فاطمه و حسن و حسین هستند؟
- [آیت الله سیستانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد بگوید : (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط لازم نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او ، از هم جدا شدیم پس او رها است . و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : (عَنْ قِبَلِ مُوَکّلِی بارَأْتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و در هر دو صورت اگر بجای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط واجب آن است که صیغه طلاق خلع به صورت زیر باشد: اگر خود شوهر می خواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن مثلاً (فاطمه) است می گوید: (زوْجتی فاطمة خلعْتها علی ما بذلتْ هی طالقٌ) یعنی زنم فاطمه را در برابر چیزی که بخشیده است طلاق دادم، او رهاست و اگر وکیل او بخواهد صیغه را بخواند احتیاط واجب آن است که یک نفر از طرف زن وکیل شود و دیگری از طرف مرد، چنانچه مثلاً اسم شوهر (محمد) و اسم زن (فاطمه) است، وکیل زن می گوید: (عنْ موکلتی فاطمة بذلْت مهْرها لموکلک محمد لیخْلعها علیْه) پس از آن وکیل مرد بدون فاصله می گوید: (زوْجة موکلی خلعْتها علی ما بذلتْ هی طالقٌ) (و اگر زن چیز دیگری غیر از مهر را به شوهر ببخشد باید نام همان را در موقع خواندن صیغه ببرد).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.