امام صادق علیه السّلام ده فرزند داشته؛ 1. اسماعیل 2. عبدالله 3. ام فروه که مادر این سه نفر فاطمه دختر حسین بن علی السجاد بوده 4. موسی 5. اسحاق 6. محمد که مادرشان کنیزی بوده به نام حمیده بربریدد 7. عباس 8. علی 9. اسماء 10. فاطمه اینها از مادران متعدد بوده اند. اینک به اختصار به زندگی برخی از ایشان می پردازیم: 1. اسماعیل در میان برادران از همه بزرگتر بود و حضرت صادق علیه السّلام او را از سایر فرزندان دوستتر می داشت و بهتر از همه به او مهربانی می کرد و عده ای از شیعیان خیال می کردند او پس از پدرش امام است. اسماعیل در روزگار پدر بزرگوارش در عریض وفات یافت ارادتمندان حضرت صادق علیه السّلام جنازه او را بدوش گذارده در مدینه حضور پدر آورده و در بقیع مدفون ساختند.[1] 2. عبدالله پس از اسماعیل بزرگترین فرزند حضرت صادق علیه السّلام بود لیکن چنانچه باید پدرش به او احترام نمی کرد و با پدربزرگوارش از نظر عقیده و مرام مخالفت داشت و با حشویه رفت وآمد می کرد و به مذهب مرجئه تمایل می ورزید و پس از پدرش ادعای امامت کرد و می گفت چون من اکبر اولادم، امامت حق منست و به همین مناسبت عدهای از یاران حضرت صادق علیه السّلام به او گرویدند و خوشبختانه طولی نکشید عده زیادی از آنها از وی برگشته و به امامت حضرت موسی بن جعفر سیدی بزرگوار و امامی عالیمقدار گردن نهاده و حقانیت و براهین امامت او بر همگان آشکار شد و در عین حال عده کمی به عقیده خود باقیمانده عبدالله را به پیشوائی برگزیده و آنان به عنوان فطحیه شهرت یافتند، زیرا عبدالله مردی پهن پا بود و آدمی را که چنین باشد افطح می نامند.[2] 3. اسحق بن جعفر: مردی دانشمند و نیکوکار و متقی و مجتهد بود و مردم احادیث و آثاری از او روایت کرده اند. ابن کاسب هرگاه روایتی از او نقل می کرد می گفت حدثنی الثقة الرضی اسحاق بن جعفر؛ اسحاق برادرش حضرت موسی بن جعفر را به امامت می شناخت و از پدرش بر تصریح امامت حضرت روایت می کرد. 4. محمد بن جعفر: مردی دلاور و با سخاوت بود روزی را روزه می گرفت و روزی را افطار می کرد و هم عقیده بازیدیه بود و معتقد به قیام و مبارزه بود. 5. علی بن جعفر: احادیث بسیاری روایت کرده و همواره با احتیاط سروکار داشت و بزرگی پرهیزگار و دانشمند بود و همیشه با برادرش حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام ملازم بود. و اخبار بسیاری از آن حضرت روایت کرده است. 6. عباس بن جعفر: مرد فاضل و بزرگواری بود. 7. موسی بن جعفر: بزرگوارترین فرزند حضرت صادق علیه السّلام بود و قدر و عظمتش از همه بیشتر و شهرت عمومی داشت و در عصر آن حضرت به سخاوت و کرامت او نبود و از همه مردم پارساتر و پرهیزگارتر و داناتر بود. نام مادرش حمیده بربریه[3] پس نتیجه می گیریم امام صادق علیه السّلام ده تا فرزند داشته که هفت تا پسر و سه تا دختر. اسماعیل و عبدالله و ام فروه که مادر آنها فاطمه دختر حسین بن علی بن الحسین بود. و موسی و عباس و اسحاق و فاطمه و محمد که از کنیزی بنام حمیده البربریه متولد شده اند و عباس و علی و اسماء که هر کدام از مادری متولد گردیده اند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 امام صادق(ع)، عمادزاده اصفهانی. 2 الارشاد، شیخ مفید، ترجمه ساعدی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . شیخ مفید، الارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدی، انتشارات اسلامیه، 1380ش، ص553؛ امین الاسلام طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ترجمه عزیزالله عطاردی، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، 1377ش، ص398؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مترجم محمد جواد نجفی، انتشارات اسلامیه، 1396ق، ج11، ص215216؛ مغنیه، احمد، زندگانی امام جعفر صادق(ع)، ترجمه سید جعفر غضبان، ناشر دنیای کتاب، چاپ اول، 1383ش، ص63؛ سحاب، ابوالقاسم، زندگانی امام جعفر صادق(ع)، چاپخانه دانش، ج1، ص80. [2] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء. 1404ق، ج37، ص11. [3] . الارشاد، همان، ص553558؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، همان، ص398400؛ بحارالانوار، همان، ص216؛ الارشاد، همان، 1413ق، ج2، ص215.
نام فرزندان امام صادق علیه السّلام و همسران آن حضرت را ذکر کنید و خلاصه ای از شرح حال فرزندان آن حضرت را بنویسید.
امام صادق علیه السّلام ده فرزند داشته؛ 1. اسماعیل 2. عبدالله 3. ام فروه که مادر این سه نفر فاطمه دختر حسین بن علی السجاد بوده 4. موسی 5. اسحاق 6. محمد که مادرشان کنیزی بوده به نام حمیده بربریدد 7. عباس 8. علی 9. اسماء 10. فاطمه اینها از مادران متعدد بوده اند.
اینک به اختصار به زندگی برخی از ایشان می پردازیم:
1. اسماعیل در میان برادران از همه بزرگتر بود و حضرت صادق علیه السّلام او را از سایر فرزندان دوستتر می داشت و بهتر از همه به او مهربانی می کرد و عده ای از شیعیان خیال می کردند او پس از پدرش امام است. اسماعیل در روزگار پدر بزرگوارش در عریض وفات یافت ارادتمندان حضرت صادق علیه السّلام جنازه او را بدوش گذارده در مدینه حضور پدر آورده و در بقیع مدفون ساختند.[1]
2. عبدالله پس از اسماعیل بزرگترین فرزند حضرت صادق علیه السّلام بود لیکن چنانچه باید پدرش به او احترام نمی کرد و با پدربزرگوارش از نظر عقیده و مرام مخالفت داشت و با حشویه رفت وآمد می کرد و به مذهب مرجئه تمایل می ورزید و پس از پدرش ادعای امامت کرد و می گفت چون من اکبر اولادم، امامت حق منست و به همین مناسبت عدهای از یاران حضرت صادق علیه السّلام به او گرویدند و خوشبختانه طولی نکشید عده زیادی از آنها از وی برگشته و به امامت حضرت موسی بن جعفر سیدی بزرگوار و امامی عالیمقدار گردن نهاده و حقانیت و براهین امامت او بر همگان آشکار شد و در عین حال عده کمی به عقیده خود باقیمانده عبدالله را به پیشوائی برگزیده و آنان به عنوان فطحیه شهرت یافتند، زیرا عبدالله مردی پهن پا بود و آدمی را که چنین باشد افطح می نامند.[2]
3. اسحق بن جعفر: مردی دانشمند و نیکوکار و متقی و مجتهد بود و مردم احادیث و آثاری از او روایت کرده اند. ابن کاسب هرگاه روایتی از او نقل می کرد می گفت حدثنی الثقة الرضی اسحاق بن جعفر؛ اسحاق برادرش حضرت موسی بن جعفر را به امامت می شناخت و از پدرش بر تصریح امامت حضرت روایت می کرد.
4. محمد بن جعفر: مردی دلاور و با سخاوت بود روزی را روزه می گرفت و روزی را افطار می کرد و هم عقیده بازیدیه بود و معتقد به قیام و مبارزه بود.
5. علی بن جعفر: احادیث بسیاری روایت کرده و همواره با احتیاط سروکار داشت و بزرگی پرهیزگار و دانشمند بود و همیشه با برادرش حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام ملازم بود. و اخبار بسیاری از آن حضرت روایت کرده است.
6. عباس بن جعفر: مرد فاضل و بزرگواری بود.
7. موسی بن جعفر: بزرگوارترین فرزند حضرت صادق علیه السّلام بود و قدر و عظمتش از همه بیشتر و شهرت عمومی داشت و در عصر آن حضرت به سخاوت و کرامت او نبود و از همه مردم پارساتر و پرهیزگارتر و داناتر بود.
نام مادرش حمیده بربریه[3]
پس نتیجه می گیریم امام صادق علیه السّلام ده تا فرزند داشته که هفت تا پسر و سه تا دختر. اسماعیل و عبدالله و ام فروه که مادر آنها فاطمه دختر حسین بن علی بن الحسین بود. و موسی و عباس و اسحاق و فاطمه و محمد که از کنیزی بنام حمیده البربریه متولد شده اند و عباس و علی و اسماء که هر کدام از مادری متولد گردیده اند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 امام صادق(ع)، عمادزاده اصفهانی.
2 الارشاد، شیخ مفید، ترجمه ساعدی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . شیخ مفید، الارشاد، ترجمه محمد باقر ساعدی، انتشارات اسلامیه، 1380ش، ص553؛ امین الاسلام طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ترجمه عزیزالله عطاردی، انتشارات اسلامیه، چاپ دوم، 1377ش، ص398؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، مترجم محمد جواد نجفی، انتشارات اسلامیه، 1396ق، ج11، ص215216؛ مغنیه، احمد، زندگانی امام جعفر صادق(ع)، ترجمه سید جعفر غضبان، ناشر دنیای کتاب، چاپ اول، 1383ش، ص63؛ سحاب، ابوالقاسم، زندگانی امام جعفر صادق(ع)، چاپخانه دانش، ج1، ص80.
[2] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء. 1404ق، ج37، ص11.
[3] . الارشاد، همان، ص553558؛ إعلام الوری بأعلام الهدی، همان، ص398400؛ بحارالانوار، همان، ص216؛ الارشاد، همان، 1413ق، ج2، ص215.
- [سایر] همسران حضرت علی علیه السّلام چند تا بودند و تعداد فرزندان آنها را مرقوم فرمائید.
- [سایر] اسامی همسران امام حسین علیه السلام را به همراه فرزندان هر کدام نام ببرید؟
- [سایر] همسران حضرت علی علیه السّلام چند تا بودند و تعداد فرزندان آنها را مرقوم فرمائید.
- [سایر] اسامی همسران امام حسین علیه السلام را به همراه فرزندان هر کدام نام ببرید ؟
- [سایر] بر اساس سیره رسول اکرم (ص) و علی (ع) آیا پیشگامان در اسلام و جهاد یا فرزندان و همسران شهدا از امتیازات ویژه برخوردار بودند؟
- [سایر] چرا امام صادق (ع) در مورد قیام زید بن علی فرمود : وای به حال کسی که ندای او را بشنود و او را یاری نکند( ریاض السالکین در شرح صحیفه سجادیه سید علی خان شیرازی اوائل کتاب) آیا امام سجاد (ع) در مورد قیام مختار چنین چیزی فرمودند؟ آن کسانی که در زمان امام صادق (ع) زید را یاری نکردند و طبق روش امام صادق (ع) تقیه کردند ، آنها گناهکارند یا نه؟
- [سایر] برخورد خلفای معاصر امام صادق علیه السّلام با آن حضرت چگونه بود؟
- [سایر] برخورد خلفای معاصر امام صادق علیه السّلام با آن حضرت چگونه بود؟
- [سایر] لطفا این حدیث را شرح دهید. امام صادق علیه السّلام فرمودند: اَلغَضَبُ مِفتاحُ کُلِّ شَرّ؛ خشم، کلید هر بدی است. (1)
- [سایر] درباره ولادت، کودکی و نوجوانی امام صادق علیه السّلام تا دورة امامت آن حضرت توضیح دهید؟
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فوراً نیت سجده سهو کند، و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد، و ذکر بگوید، و ذکر سجده سهو را به سه نحو می شود انجام داد. اول "بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَصَلَّی اللهُ عَلی مُحَمَّد وَآلِه". دوم "بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد". سوم "بِسْمِ اللهِ وَبِاللهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکَاتُه"، و احتیاط اختیار قسم سوم است، بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و ذکر را بگوید و بنشیند و بعد از خواندن تشهد سلام دهد.
- [آیت الله مظاهری] مستحب است انسان بعد از نماز مقداری مشغول تعقیب یعنی خواندن ذکر و دعا و قرآن شود. و بهتر است پیش از آنکه از جای خود حرکت کند رو به قبله تعقیب را بخواند و لازم نیست تعقیب به عربی باشد ولی بهتر است چیزهایی را که در کتابهای دعا دستور دادهاند بخواند، و از تعقیبهایی که سفارش بسیار شده است، تسبیح حضرت زهرا علیها السلام است که باید به این ترتیب گفته شود: 34 مرتبه اللَّه اکبر، بعد 33 مرتبه الحمدللَّه، و بعد از آن 33 مرتبه سبحان اللَّه، و امام صادق علیه السلام فرموده است: تسبیح مادرم حضرت زهرا علیها السلام نزد من بهتر از هزار رکعت نماز است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] برای زنها نماز خواندن در خانه بهتر است و در حدیث شریف از امام جعفر صادق علیهالسلام آمده است که: (خیر مساجد نساءکم البیوت).
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است نام خوبی برای نوزاد انتخاب نمایند و بهترین نامها، نامی است که معنای بندگی خداوند را برساند، مانند: (عبداللّه) و (عبدالرحیم) و (عبدالکریم)، یا نامهای انبیای عظام و ائمه معصومین علیهمالسلام به ویژه نام (محّمد) و (علی) را برای پسر برگزینند و برای دختر نامهای زنان صالح و شایسته به ویژه نام (فاطمه) بهتر است. حضرت امام صادق علیهالسلام از رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل میکنند که آن حضرت فرمودند: (نامهای خوب را انتخاب کنید، زیرا شما را در قیامت با همان نامها مخاطب میسازند.)(1)
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.