پیشوای هفتم شیعیان، حضرت امام (موسی بن جعفر علیه السّلام ) در ماه صفر سال 128 ه ق در (ابواء) که منزلی است میان مکّه و مدینه متولد شد.[1] طبق قول مشهور آن حضرت دارای 37 فرزند پسر و دختر بوده.[2] شیخ مفید رحمة الله علیه در الارشاد، نام فرزندان آن حضرت را این گونه ذکر کرده است: 1. علی بن موسی الرضا علیه السّلام ، 2. ابراهیم، 3. عباس، 4. قاسم که مادرهای ایشان ام ولد(کنیز) بودند. 5. اسماعیل، 6. جعفر، 7. هارون، 8. حسن که مادرهای ایشان امّ ولد بودند. 9. احمد، 10. محمد، 11. حمزه که اینان نیز مادرشان ام ولد بود. 12. عبدالله، 13. سجاد، 14. عبیدالله 15. زید، 16. حسن، 17. فضل، 18. حسین، 19. سلیمان که اینان هر کدام یا هر چند تن از یک زن ام ولد بودهاند. 20. فاطمه کبری، 21. فاطمه صغری، 22. رقیه، 23. حلیمه، 24. ام ابیها، 25. رقیه صغری، 26. ام جعفر، 27. لبابه، 28. زینب، 29. خدیجه، 30. علیه، 31. آمنه، 32. حسنه، 33. بریهه، 34. عایشه، 35. ام سلمه، 36. میمونه، 37. ام کلثوم مادرهای اینان نیز ام ولد بودهاند.[3] شهادت این امام بزرگوار در 25 رجب سال 183 در زندانی واقع در بغداد صورت گرفته است.[4] بنابراین شهادت آن حضرت در سنین جوانی اتفاق نیفتاده، آن حضرت هنگام شهادت 55 سال از عمر شریفشان میگذشت. علاوه بر این به این نکته نیز باید توجّه داشت که مدت زندانی بودن آن حضرت بیشتر از 5 یا 6 سال نبوده است. بیشتر دورة زندگی آن حضرت مصادف با حکومت عباسیان بوده است. آن حضرت با چند تن از خلفای عباسی همزمان بود و بیشتر مدت زندانی شدن آن حضرت در دورة هارون الرشید عباسی صورت گرفته است. آن حضرت حدود 9 سال با منصور عباسی همزمان بود. منصور به ظاهر متعرض آن حضرت نشد.[5] در دورة مهدی عباسی آن حضرت مدت کوتاهی در زندان به سر برد. مهدی عباسی در آغاز خلافت متعرض امام هفتم نمیشد، ولی فعالیتهای آن حضرت را کنترل میکرد... او که در اثر محبوبیت عمیق پیشوای هفتم در جامعه اسلامی، حکومت خود را در خطر میدید، دستور بازداشت امام را صادر کرد... پیشوای هفتم مدّت کوتاهی در زندان بغداد بود، ولی طولی نکشید که مهدی روی پارهای از ملاحظات سیاسی امام را آزاد ساخت.[6] در دورة هادی عباسی هم آن حضرت آزاد بود، هر چند حکومت او بیش از یک سال طول نکشید. بیشترین مدت زندانی شدن امام هفتم علیه السّلام در دروة هارون بوده است. در سال 179 ه هارون برای استحکام خلافت خود به منظور دستگیر کردن امام موسی علیه السّلام اراده حج کرد... هارون، فضل بن ربیع را فرستاد و آن حضرت را در اثنای نماز گرفته و دستگیر کردند و سپس حضرت را به بصره برده و زندانی کردند.[7] با توجّه به اینکه شهادت آن حضرت در سال 183 ه ق اتّفاق افتاده است، بنابراین مدّت حبس آن حضرت در دروة هارون بیش از چهار سال نبوده است. زاهدی گلپایگانی مینویسد:(امام موسی بن جعفر علیه السّلام مدّت چهار سال در زندان گرفتار بود، از این مدّت یک سال آن را در بصره و در زندان عیسی بن جعفر به سر برد و بقیه مدت را گاه در حبس فضل بن یحیی برمکی و گاه در حبس فضل بن ربیع گذرانید و در سال آخر در حبس سندی بن شاهک قرار گرفت.)[8] در کتاب منتخب التواریخ از کتاب رجال کبیر چند روایت نقل میکند که آنها صراحت دارند در اینکه حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام مدّت چهار سال در زندان بوده است.[9] این نکته نیز نباید از نظر غافل بماند که همة فرزندان آن حضرت از یک همسر نبوده، بلکه همانطور که در الارشاد شیخ مفید آمده است:(فرزندان آن حضرت هر کدام یا هر چند تن از یک زن ام ولد (کنیز) بودهاند.)[10] نتیجهگیری: حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام در دوران خلفای عباسی مدّت چهار یا پنج سال در زندان به سر بردهاند و بقیه این مدت را در شهر مدینه در کنار خانواده خویش بودهاند. و با توجّه به اینکه فرزندان آن حضرت هر چند نفر آنها از یک مادر متولد شدهاند و همچنین با توجه به عمر شریف آن حضرت که 55 سال بوده است، لذا استبعادی وجود ندارد که فرزندان آن حضرت زیاد باشد و این امر کاملاً عادی است. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، جلد 2. 2. تاریخ چهارده معصوم، (جلاء العیون) علامه مجلسی. 3. ارشاد، شیخ مفید. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . مجلسی، محمد باقر، جلاء العیون، قم، نشر سرور، 1382 ش، چاپ نهم، ص 891. [2] . مفید، ارشاد، ترجمة سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ 2، ج2، ص 236. [3] . همان، ص 236. [4] . ابن شهر آشوب، مناقب، نجف، مطبعه الحیدریه، سال 1376، ج4، ص 349. [5] . مجلسی، پیشین، 896. [6] . مجلسی، بحارالانوار، ج48. [7] . مجلسی، جلاء العیون، پیشین 899. [8] . زاهدی گلپایگانی، زندگانی چهارده معصوم، مشهد، کتابفروشی جعفری، چاپ دوم، 1360، ص 201. [9] . نجفی، محمد جواد، ستارگان درخشان، تهران ، کتابفروشی اسلامیه، ج9، ص 58. [10] . مفید، پیشین، 236.
با توجه به این که حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام بیشتر عمرشان را در زندان به سر بردهاند چگونه است که تعداد فرزندان ایشان زیاد است؟
پیشوای هفتم شیعیان، حضرت امام (موسی بن جعفر علیه السّلام ) در ماه صفر سال 128 ه ق در (ابواء) که منزلی است میان مکّه و مدینه متولد شد.[1] طبق قول مشهور آن حضرت دارای 37 فرزند پسر و دختر بوده.[2] شیخ مفید رحمة الله علیه در الارشاد، نام فرزندان آن حضرت را این گونه ذکر کرده است:
1. علی بن موسی الرضا علیه السّلام ، 2. ابراهیم، 3. عباس، 4. قاسم که مادرهای ایشان ام ولد(کنیز) بودند. 5. اسماعیل، 6. جعفر، 7. هارون، 8. حسن که مادرهای ایشان امّ ولد بودند. 9. احمد، 10. محمد، 11. حمزه که اینان نیز مادرشان ام ولد بود. 12. عبدالله، 13. سجاد، 14. عبیدالله 15. زید، 16. حسن، 17. فضل، 18. حسین، 19. سلیمان که اینان هر کدام یا هر چند تن از یک زن ام ولد بودهاند. 20. فاطمه کبری، 21. فاطمه صغری، 22. رقیه، 23. حلیمه، 24. ام ابیها، 25. رقیه صغری، 26. ام جعفر، 27. لبابه، 28. زینب، 29. خدیجه، 30. علیه، 31. آمنه، 32. حسنه، 33. بریهه، 34. عایشه، 35. ام سلمه، 36. میمونه، 37. ام کلثوم مادرهای اینان نیز ام ولد بودهاند.[3]
شهادت این امام بزرگوار در 25 رجب سال 183 در زندانی واقع در بغداد صورت گرفته است.[4] بنابراین شهادت آن حضرت در سنین جوانی اتفاق نیفتاده، آن حضرت هنگام شهادت 55 سال از عمر شریفشان میگذشت. علاوه بر این به این نکته نیز باید توجّه داشت که مدت زندانی بودن آن حضرت بیشتر از 5 یا 6 سال نبوده است. بیشتر دورة زندگی آن حضرت مصادف با حکومت عباسیان بوده است. آن حضرت با چند تن از خلفای عباسی همزمان بود و بیشتر مدت زندانی شدن آن حضرت در دورة هارون الرشید عباسی صورت گرفته است. آن حضرت حدود 9 سال با منصور عباسی همزمان بود. منصور به ظاهر متعرض آن حضرت نشد.[5] در دورة مهدی عباسی آن حضرت مدت کوتاهی در زندان به سر برد. مهدی عباسی در آغاز خلافت متعرض امام هفتم نمیشد، ولی فعالیتهای آن حضرت را کنترل میکرد... او که در اثر محبوبیت عمیق پیشوای هفتم در جامعه اسلامی، حکومت خود را در خطر میدید، دستور بازداشت امام را صادر کرد... پیشوای هفتم مدّت کوتاهی در زندان بغداد بود، ولی طولی نکشید که مهدی روی پارهای از ملاحظات سیاسی امام را آزاد ساخت.[6] در دورة هادی عباسی هم آن حضرت آزاد بود، هر چند حکومت او بیش از یک سال طول نکشید.
بیشترین مدت زندانی شدن امام هفتم علیه السّلام در دروة هارون بوده است. در سال 179 ه هارون برای استحکام خلافت خود به منظور دستگیر کردن امام موسی علیه السّلام اراده حج کرد... هارون، فضل بن ربیع را فرستاد و آن حضرت را در اثنای نماز گرفته و دستگیر کردند و سپس حضرت را به بصره برده و زندانی کردند.[7] با توجّه به اینکه شهادت آن حضرت در سال 183 ه ق اتّفاق افتاده است، بنابراین مدّت حبس آن حضرت در دروة هارون بیش از چهار سال نبوده است.
زاهدی گلپایگانی مینویسد:(امام موسی بن جعفر علیه السّلام مدّت چهار سال در زندان گرفتار بود، از این مدّت یک سال آن را در بصره و در زندان عیسی بن جعفر به سر برد و بقیه مدت را گاه در حبس فضل بن یحیی برمکی و گاه در حبس فضل بن ربیع گذرانید و در سال آخر در حبس سندی بن شاهک قرار گرفت.)[8]
در کتاب منتخب التواریخ از کتاب رجال کبیر چند روایت نقل میکند که آنها صراحت دارند در اینکه حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام مدّت چهار سال در زندان بوده است.[9]
این نکته نیز نباید از نظر غافل بماند که همة فرزندان آن حضرت از یک همسر نبوده، بلکه همانطور که در الارشاد شیخ مفید آمده است:(فرزندان آن حضرت هر کدام یا هر چند تن از یک زن ام ولد (کنیز) بودهاند.)[10]
نتیجهگیری: حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام در دوران خلفای عباسی مدّت چهار یا پنج سال در زندان به سر بردهاند و بقیه این مدت را در شهر مدینه در کنار خانواده خویش بودهاند. و با توجّه به اینکه فرزندان آن حضرت هر چند نفر آنها از یک مادر متولد شدهاند و همچنین با توجه به عمر شریف آن حضرت که 55 سال بوده است، لذا استبعادی وجود ندارد که فرزندان آن حضرت زیاد باشد و این امر کاملاً عادی است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، جلد 2.
2. تاریخ چهارده معصوم، (جلاء العیون) علامه مجلسی.
3. ارشاد، شیخ مفید.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مجلسی، محمد باقر، جلاء العیون، قم، نشر سرور، 1382 ش، چاپ نهم، ص 891.
[2] . مفید، ارشاد، ترجمة سید هاشم رسولی محلاتی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، چاپ 2، ج2، ص 236.
[3] . همان، ص 236.
[4] . ابن شهر آشوب، مناقب، نجف، مطبعه الحیدریه، سال 1376، ج4، ص 349.
[5] . مجلسی، پیشین، 896.
[6] . مجلسی، بحارالانوار، ج48.
[7] . مجلسی، جلاء العیون، پیشین 899.
[8] . زاهدی گلپایگانی، زندگانی چهارده معصوم، مشهد، کتابفروشی جعفری، چاپ دوم، 1360، ص 201.
[9] . نجفی، محمد جواد، ستارگان درخشان، تهران ، کتابفروشی اسلامیه، ج9، ص 58.
[10] . مفید، پیشین، 236.
- [سایر] امام موسی (ع) چند سال در زندان بودند؟
- [سایر] با توجه به اینکه امام موسی کاظم (ع) مدت زیادی را در زندان بوده، چگونه ایشان این همه فرزند داشته اند؟
- [سایر] چرا واقفیه مدعی مهدویت امام کاظم شدند. چه افرادی و برای چه در زمان امام کاظم قیام کردند. مواضع امام کاظم در برابر اندیشه های منحرف چه بود.
- [سایر] آیا دختران حضرت امام کاظم(ع) بویژه حضرت معصومه(س) ازدواج کرده اند؟ اگر نه چرا؟
- [سایر] با توجه به دوران حبس طولانی امام کاظم (ع) چگونه امامزادگان بسیاری منتسب به ایشان هستند؟
- [سایر] اوضاع سیاسی و فرهنگی زمان امام موسی کاظم ع و حضرت معصومه س را بیان کنید؟
- [سایر] امام کاظم(ع) چند فرزند داشته است؟
- [سایر] هفتم صفر، روز شهادت امام حسن علیه السلام است یا ولادت امام کاظم علیه السلام؟ شرح هفتم ماه صفر، روز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است یا ولادت امام موسی کاظم علیه السلام؟ کدام نقل درست است؟ وظیفه ما در این روز عزاداری برای شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام است یا شادمانی جهت ولادت امام موسی کاظم علیه السلام؟
- [سایر] چرا به امام موسی کاظم(ع) و امام رضا(ع) لقب (ابا الحسن) را دادهاند؟
- [سایر] امام کاظم علیه السلام درباره ی قبر چه فرمودند؟
- [آیت الله سیستانی] مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود کنند ، و میّت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند ، مگر آنکه قبرستان دورتر از جهتی بهتر باشد ، مثل آنکه مردمان خوب در آنجا دفن شده باشند ، یا مردم برای فاتحه اهل قبور بیشتر به آنجا بروند . و نیز مستحب است جنازه را در چند ذرعی قبر ، زمین بگذارند و تا سه مرتبه کم کم نزدیک ببرند و در هر مرتبه زمین بگذارند و بر دارند ، و در نوبت چهارم وارد قبر کنند . و اگر میّت مرد است در دفعه سوم طوری زمین بگذارند که سر او طرف پائین قبر باشد ، و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمایند . و اگر زن است در دفعه سوم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر کنند و در موقع وارد کردن پارچهای رو ی قبر بگیرند . و نیز مستحب است جنازه را به آرامی از تابوت بگیرند و وارد قبر کنند ، و دعاهائی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند ، و بعد از آنکه میّت را در لحد گذاشتند گرههای کفن را باز کنند و صورت میّت را روی خاک بگذارند ، و بالشی از خاک زیر سر او بسازند ، و پشت میّت خشت خام یا کلوخی بگذارند که میّت به پشت نگردد ، و پیش از آنکه لحد را پوشانند دست راست را به شانه راست میّت بزنند ، و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند ، و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت حرکتش دهند و سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمُ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگویند . مثلاً اگر اسم او محمّد و اسم پدرش علی است سه مرتبه بگویند : (اِسْمَعْ اِفْهَمْ یا مُحَمَّدَ بَن عَلِیّ) ، پس از آن بگویند : (هَلْ اَنْتَ عَلَی العَهْدِ الَّذِی فارَقْتَنا عَلَیْهِ ، مِنْ شَهادَةِ آن لا اِله إلاّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ وَسَیّدُ النَّبِیِّینَ وَخاتَمُ المُرْسَلِینَ ، وَاَنَّ عَلِیّاً اَمِیرُ المُؤْمِنینَ وَسَیّدُ الوَصِیّینَ وَاِمامٌ اِفْتَرَضَ اللّهُ طاعَتَهُ عَلَی العالَمین وَاَنَّ الحَسَنَ وَالحُسَینَ وَعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ وَمُحَمَّدَ بنَ عَلِیٍ وَ جَعْفَرَ بَنَ محَمَّدَ وَ مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ وَ عَلیّ بنَ مُوسی وَ مَحَمّد بنَ علیّ وَ عَلیّ بنَ محمّدٍ و الحسنَ بنَ عَلیٍّ وَالْقائِمَ الحُجَّةَ المَهْدِیَّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّةُ المُؤْمِنِینَ وَحُجَجُ اللّهِ عَلَی الخَلْقِ اَجْمَعِینَ ، وَأئِمَّتُکُ أَئِمَّةُ هُدیً بِکَ اَبرارٌ ، یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (إذا اَتاکَ المَلَکانِ المُقَرَّبانِ رَسُولَیْنِ مِنْ عِنْدِ اللّهِ تَبارَکَ وَتَعالی وَسَأَلاکَ عَنْ رَبّکَ وَعَنْ نَبِیِّکَ وَعَنْ دِینِکَ وَعَنْ کِتابِکَ وَعَنْ قِبْلَتِکَ وَعَنْ اَئِمَّتِکَ فَلا تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِی جَوابِهِما : اللّهُ رَبّی وَمُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلم نَبِیّ¨ ، وَالاِسْلامُ دِینِی وَالقُرْآنُ کِتابِی ، وَالکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَاَمِیرُ المُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بنُ اَبی طالِبٍ اِمامِی ، وَالحَسَنُ بْنُ عَلِیّ المُجْتَبی إمامِی ، وَالحُسَینُ بنُ عَلِیّ الشَّهِیدُ بِکَرْبَلا إمامِی ، وَعَلِیٌّ زَیْنُ العابِدِیَن اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الباقِرُ اِمامِی ، وَجَعْفَرٌ الصادِقُ اِمامِی ، وَمُوسَی الکاظِمُ اِمامی ، وَعَلِیٌّ الرّضا اِمامِی ، وَمُحَمَّدٌ الجَوادُ اِمامِی ، وَعَلِیٌّ الهادِی اِمامِی ، وَالحَسَنُ العَسْکَرِیٌّ اِمامِی ، وَالحُجَّةُ المُنْتَظَرُ اِمامِی ، هؤُلاءِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِمْ اَئِمَّتِی وَسادَتِی وَقادَتِی وَشُفَعائِی ، بِهِمْ اَتَوَلّی وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّأُ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ . ثُمَّ اعْلَمْ یا فلان ابن فلان) و بجای فلان ابن فلان اسم میّت و پدرش را بگوید ، و بعد بگوید : (اَنَّ اللّهَ تَبارَکَ وَتَعالی نِعْمَ الرَّبُّ ، وَاَنَّ مُحَمَّداً صلیاللهعلیهوآلهوسلم نِعْمَ الرَّسُولُ ، وَاَنَّ عَلِیَّ بْنَ اَبِی طالِبٍ وَاَوْلادَهُ المَعْصُومِینَ الاَئِمَّةَ الاِثْنی عَشَرَ نِعْمَ الاَئِمَّةُ ، وَاَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صلیاللهعلیهوآلهوسلمحَقٌّ ، وَاَنَّ المَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ فِی القَبْرِ حَقٌّ ، وَالبَعْثَ حَقٌّ ، وَالنُّشُورَ حَقٌّ ، وَالصّراطَ حَقٌّ ، وَالمِیزانَ حَقٌّ ، وَتَطایُرَ الکُتُبِ حَقٌّ ، وَاَنَّ الجَنَّةَ حَقٌّ ، وَالنّارَ حَقٌّ ، وَاَنَّ الساعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فِیها ، وَاَنَّ اللّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی القُبُورِ) پس بگوید (اَفَهِمْتَ یا فُلان) و بجای فلان اسم میّت را بگوید ، پس از آن بگوید : (ثَبَّتَکَ اللّهُ بِالقَوْلِ الثّابِتِ وَهَداکَ اللّهُ إلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ، عَرَّفَ اللّهُ بَیْنَکَ وَبَیْنَ اَوْلِیائِکَ فِی مُسْتَقَرٍ مِنْ رَحْمَتِهِ) پس بگوید : (اللّهُمَّ جافِ الأرْضَ عَنْ جَنْبَیْهِ ، وَاصْعَدْ بِرُوحِهِ اِلَیکَ ، وَلَقِّهِ مِنْکَ بُرْهاناً ، اللّهُمَّ عَفْوَکَ عَفْوَکَ) .
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله خوئی] اگر شوهر بخواهد صیغ مبارات را بخواند، چنانچه مثلًا اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارأُتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلْتْ فَهِیَ طالِق) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کردة او از هم جدا شدیم پس او رها است، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (عَنْ قِبَلِ مُوَکِّلِی بارَأُتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَة عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق) ودر هر دو صورت اگر بهجای کلم (علی ما بذلت) (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله سیستانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد بگوید : (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ) و بنابر احتیاط لازم نیز بگوید : (فَهِیَ طالِقٌ) یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او ، از هم جدا شدیم پس او رها است . و اگر دیگری را وکیل کند ، وکیل باید بگوید : (عَنْ قِبَلِ مُوَکّلِی بارَأْتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَةَ عَلی ما بَذَلَتْ فَهِیَ طالِقٌ) ، و در هر دو صورت اگر بجای کلمه (عَلی ما بَذَلَتْ) (بِما بَذَلَتْ) بگوید ، اشکال ندارد .
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل انچه او بذل کرده از هم جدا شدیم پس او رها است و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید بارات زوجه موکلی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یا بگوید عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و لزوم گفتن فهی طالق در صیغه های ذکر شده مبنی بر احتیاط واجب است و اگر به جای علی ما بذلت بما بذلت بگوید اشکال ندارد
- [آیت الله بهجت] دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فوراً نیت سجده سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بنابر احتیاط واجب بهنحو مأثور بگوید: (بسم اللّه و بِاللّه و صَلَّی اللّه عَلی محمّدٍ و آلِ محمّد) یا (بسم اللّه و باللّه اللّهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ)، ولی بهتر است بگوید: (بسم اللّه و باللّه السّلامُ عَلَیکَ اَیّهَا النَّبِیُّ و رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُه)، بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهایی را که گفته شد بگوید و بنابر اظهر وقتی سر از سجده برداشت تشهد بخواند، سپس سلام بدهد.
- [آیت الله بهجت] دستور سجده سهو این است که بعد از سلام نماز فورا نیت سجده سهو کند و پیشانی را به چیزی که سجده بر آن صحیح است بگذارد و بنا بر احتیاط واجب به نحو مأثور بگوید : ( بسم اللّه و بِاللّه و صَلَّی اللّه عَلی محمّدٍ و آلِ محمّد ) یا ( بسم اللّه و باللّه اللّهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ) ، ولی بهتر است بگوید : ( بسم اللّه و باللّه السّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ و رَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُه ) ، بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و یکی از ذکرهایی را که گفته شد بگوید و بنا بر اظهر وقتی سر از سجده برداشت تشهد بخواند سپس سلام بدهد .