در این که آیا محمد بن حنفیه بر سر جانشینی امام حسین علیه السّلام اختلاف و نزاعی با امام سجاد علیه السّلام داشته یا خیر در منابع فقط به یک گفتگوی عادی و دور از تنش و نزاع بین آن دو بزرگوار اشاره شده است و بزرگان بیشتر این گفتگو را به جهت آن دانسته اند که ازالة شک و اوهام از اذهان عامه مردم گردد. و محمد بن حنفیه قدس سرّه می خواست بر آنهایی که او را امام می دانستند، حقیقت و مقام و منزلت امام سجاد علیه السّلام به ظهور رسد. نه آنکه در امر امامت منازعت نموده و از پدر و برادر خود نشنیده باشد یا شنیده ولی اغماض عین کرده باشد چرا که مرتبة او از این عالیتر است که این توهّم دربارة او رود.[1] حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به حضرت علی علیه السّلام خبر داد که بعد از من تو را پسری خواهد شد از دختری از قبیله بنی حنفیه و من اسم و کُنیة خود را به او بخشیدم و بغیر او اسم و کنیة من به دیگری حلال نیست که میان اسم و کنیة من جمع کند(یعنی این که کسی نام خود را محمد و کنیة خود را ابوالقاسم بگذارد) مگر قائم آل من علیه السّلام که خلیفه دوازدهمین من است و عالم را پر از عدل و داد خواهد کرد بعد از آنکه از جور و ظلم پر شده باشد. و لذا حضرت علی علیه السّلام او را محمد نام نهاده و کنیه اش را ابوالقاسم قرار داد.[2] محمد حنفیه را در علم و ورع و زهد و تقوی نظیر و بدیل نبود[3]پس چگونه می تواند از امام زمان خود غافل باشد و چیزی را طلب کند که حقّ او نمی باشد. و اما خلاصه گفتگوی محمد بن حنفیه با امام سجاد علیه السّلام در رابطه با امر امامت بدین قرار است: شیخ کلینی و دیگران از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده اند که چون امام حسین علیه السّلام بدرجه رفیع شهادت فایز گردید محمد بن حنفیه خدمت امام سجاد علیه السّلام عرض کرد و گفت ای برادر زادة من، می دانی که رسول خدا صلّی الله علیه و آله بعد از خود وصیّت و امامت را به علی علیه السّلام گذاشت و از آن پس به امام حسن علیه السّلام و از پس وی امام حسین علیه السّلام هم اکنون که پدرت شهید گردید و برای بعد از خود جانشینی تعیین نکرد اینک من عموی تو و برادر پدر تو و فرزند علی علیه السّلام می باشم و به سن از تو بزرگترم و با این سن که مراست و آن خرد سالی که تو داری من به امر امامت از تو سزاوارترم. حضرت امام سجاد علیه السّلام فرمود: ای عمو از خدا بپرهیز و در پی آنچه سزاوار آن نیستی مباش. ای عمو پدرم صلوات الله علیه قبل از آن که به عراق توجّه کند به من وصیّت نمود و یک ساعت پیش از شهادتش در امر امامت و وصیّت عهد و پیمان با من سخن گفت و اینک اسلحة رسول خدا صلّی الله علیه و آله است که نزد من است، پس گرد این امر مگرد. امام محمد باقر علیه السّلام فرمود که این مکالمه و سخن در میان ایشان گذشت وقتی که در مکه بودند پس به جانب حجرالاسود روان شدند حضرت امام سجاد علیه السّلام روی به محمد حنفیه کرد و فرمود: تو در پیشگاه خدای تعالی به حالت زاری از او بخواه تا حجرالاسود را برای تو به سخن درآورد آنگاه از او پرسش کن. پس محمد حنفیه چنین کرد حجرالاسود او را جواب نداد. امام فرمود: اگر تو وصّی و امام بودی حجرالاسود تو را جواب می داد. محمد بن حنفیه عرض کرد ای برادرزاده اکنون تو حجرالاسود را بخوان و پرسش کن. و چون حضرت از حجرالاسود سؤال کرد که وصی بعد از امام حسین علیه السّلام کیست، حجرالاسود چنان تکان خورد که نزدیک بود از جای خود کنده شود. آنگاه خداوند متعال به زبان عربی آن را به نطق در آورد و به امام سجاد علیه السّلام گفت: وصیّت و امامت بعد از حسین بن علی پسر فاطمه بنت رسول الله علیهم السّلام مخصوص تو است. پس موافق بعضی از روایات محمد پای آنحضرت را بوسید و گفت آری امامت مخصوص تو است.[4] و چنانکه گفته شد این جریان برای رفع شبهه و شک از دل مردم بود که مبادا پس از امام حسین علیه السّلام امامت را به محمد بن حنفیه نسبت دهند ولی با این حال افرادی پیدا شدند که قائل به امامت محمد بن حنفیه شده و امامت را پس از امام حسین علیه السّلام از آن او دانستند و به پیروان چنین عقیده ای در تاریخ (کیسانیه) گویند. محمد بن حنفیه در سال 21 هجری متولد شد و در سال 81 هجری بنابر قول مشهور در مدینه وفات یافت و در قبرستان بقیع مدفون شد البته برخی وفات وی را در طائف دانسته و گویند همان جا دفن شده است.[5] برای مطالعة بیشتر به کتاب ریحانة الادب مدرّس و منتهی الامال شیخ عباس قمی رجوع شود. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم 1363 ه .ش، تهران، ج 4، ص 84 86 همراه با پاورقی. [2] . قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپ چهارم، 1411 ه .ق، ج 2، ص 66. [3] . حسینی، جمال الدین احمد بن علی، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، دار مکتبه الحیاة، بیروت، ص 389، همراه با پاورقی. [4] . کلینی، محمد بن بعقوب، اصول کافی، منشورات المکتبة الاسلامیه، طهران، 1384 ه .ق، ج 6، ص 268. [5] . مدرس، میرزا محمد علی، ریحانة الادب، ناشرکتابفروشی خیام، چاپ سوم 1369 ه .ش، ج 7، ص 484.
آیا محمد بن حنفیه عموی امام سجاد علیه السّلام با آن حضرت بر سر جانشینی امام حسین علیه السّلام اختلاف و نزاعی داشتند؟
در این که آیا محمد بن حنفیه بر سر جانشینی امام حسین علیه السّلام اختلاف و نزاعی با امام سجاد علیه السّلام داشته یا خیر در منابع فقط به یک گفتگوی عادی و دور از تنش و نزاع بین آن دو بزرگوار اشاره شده است و بزرگان بیشتر این گفتگو را به جهت آن دانسته اند که ازالة شک و اوهام از اذهان عامه مردم گردد. و محمد بن حنفیه قدس سرّه می خواست بر آنهایی که او را امام می دانستند، حقیقت و مقام و منزلت امام سجاد علیه السّلام به ظهور رسد. نه آنکه در امر امامت منازعت نموده و از پدر و برادر خود نشنیده باشد یا شنیده ولی اغماض عین کرده باشد چرا که مرتبة او از این عالیتر است که این توهّم دربارة او رود.[1]
حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم به حضرت علی علیه السّلام خبر داد که بعد از من تو را پسری خواهد شد از دختری از قبیله بنی حنفیه و من اسم و کُنیة خود را به او بخشیدم و بغیر او اسم و کنیة من به دیگری حلال نیست که میان اسم و کنیة من جمع کند(یعنی این که کسی نام خود را محمد و کنیة خود را ابوالقاسم بگذارد) مگر قائم آل من علیه السّلام که خلیفه دوازدهمین من است و عالم را پر از عدل و داد خواهد کرد بعد از آنکه از جور و ظلم پر شده باشد.
و لذا حضرت علی علیه السّلام او را محمد نام نهاده و کنیه اش را ابوالقاسم قرار داد.[2]
محمد حنفیه را در علم و ورع و زهد و تقوی نظیر و بدیل نبود[3]پس چگونه می تواند از امام زمان خود غافل باشد و چیزی را طلب کند که حقّ او نمی باشد.
و اما خلاصه گفتگوی محمد بن حنفیه با امام سجاد علیه السّلام در رابطه با امر امامت بدین قرار است:
شیخ کلینی و دیگران از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده اند که چون امام حسین علیه السّلام بدرجه رفیع شهادت فایز گردید محمد بن حنفیه خدمت امام سجاد علیه السّلام عرض کرد و گفت ای برادر زادة من، می دانی که رسول خدا صلّی الله علیه و آله بعد از خود وصیّت و امامت را به علی علیه السّلام گذاشت و از آن پس به امام حسن علیه السّلام و از پس وی امام حسین علیه السّلام هم اکنون که پدرت شهید گردید و برای بعد از خود جانشینی تعیین نکرد اینک من عموی تو و برادر پدر تو و فرزند علی علیه السّلام می باشم و به سن از تو بزرگترم و با این سن که مراست و آن خرد سالی که تو داری من به امر امامت از تو سزاوارترم.
حضرت امام سجاد علیه السّلام فرمود: ای عمو از خدا بپرهیز و در پی آنچه سزاوار آن نیستی مباش. ای عمو پدرم صلوات الله علیه قبل از آن که به عراق توجّه کند به من وصیّت نمود و یک ساعت پیش از شهادتش در امر امامت و وصیّت عهد و پیمان با من سخن گفت و اینک اسلحة رسول خدا صلّی الله علیه و آله است که نزد من است، پس گرد این امر مگرد.
امام محمد باقر علیه السّلام فرمود که این مکالمه و سخن در میان ایشان گذشت وقتی که در مکه بودند پس به جانب حجرالاسود روان شدند حضرت امام سجاد علیه السّلام روی به محمد حنفیه کرد و فرمود: تو در پیشگاه خدای تعالی به حالت زاری از او بخواه تا حجرالاسود را برای تو به سخن درآورد آنگاه از او پرسش کن.
پس محمد حنفیه چنین کرد حجرالاسود او را جواب نداد. امام فرمود: اگر تو وصّی و امام بودی حجرالاسود تو را جواب می داد. محمد بن حنفیه عرض کرد ای برادرزاده اکنون تو حجرالاسود را بخوان و پرسش کن. و چون حضرت از حجرالاسود سؤال کرد که وصی بعد از امام حسین علیه السّلام کیست، حجرالاسود چنان تکان خورد که نزدیک بود از جای خود کنده شود. آنگاه خداوند متعال به زبان عربی آن را به نطق در آورد و به امام سجاد علیه السّلام گفت: وصیّت و امامت بعد از حسین بن علی پسر فاطمه بنت رسول الله علیهم السّلام مخصوص تو است.
پس موافق بعضی از روایات محمد پای آنحضرت را بوسید و گفت آری امامت مخصوص تو است.[4]
و چنانکه گفته شد این جریان برای رفع شبهه و شک از دل مردم بود که مبادا پس از امام حسین علیه السّلام امامت را به محمد بن حنفیه نسبت دهند ولی با این حال افرادی پیدا شدند که قائل به امامت محمد بن حنفیه شده و امامت را پس از امام حسین علیه السّلام از آن او دانستند و به پیروان چنین عقیده ای در تاریخ (کیسانیه) گویند.
محمد بن حنفیه در سال 21 هجری متولد شد و در سال 81 هجری بنابر قول مشهور در مدینه وفات یافت و در قبرستان بقیع مدفون شد البته برخی وفات وی را در طائف دانسته و گویند همان جا دفن شده است.[5]
برای مطالعة بیشتر به کتاب ریحانة الادب مدرّس و منتهی الامال شیخ عباس قمی رجوع شود.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم 1363 ه .ش، تهران، ج 4، ص 84 86 همراه با پاورقی.
[2] . قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپ چهارم، 1411 ه .ق، ج 2، ص 66.
[3] . حسینی، جمال الدین احمد بن علی، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، دار مکتبه الحیاة، بیروت، ص 389، همراه با پاورقی.
[4] . کلینی، محمد بن بعقوب، اصول کافی، منشورات المکتبة الاسلامیه، طهران، 1384 ه .ق، ج 6، ص 268.
[5] . مدرس، میرزا محمد علی، ریحانة الادب، ناشرکتابفروشی خیام، چاپ سوم 1369 ه .ش، ج 7، ص 484.
- [سایر] امام صادق(ع) در مورد محمّد بن حنفیّه میگوید: (أَتَزْعُمُ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَاقِرَ عَدُوُّ عَمِّهِ مُحَمَّدِ ابْنِ الْحَنَفِیَّةِ؟ فَقَالَ: لَا. ثُمَّ قَالَ الصَّادِقُ(ع): یَا حَیَّانُ إِنَّکُمْ صَدَفْتُمْ عَنْ آیَاتِ اللهِ، وَ قَدْ قَالَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: سَنَجْزِی الَّذِینَ یَصْدِفُونَ عَنْ آیاتِنا سُوءَ الْعَذابِ بِما کانُوا یَصْدِفُونَ). (کمال الدّین، ج 1، ص 36). آیا معنای این سخن این است که امام باقر(ع) محمّد بن حنفیّه را دشمن میداشتند؟
- [سایر] محمد بن حنفیه و قیام کربلا و اینکه در این صحنه حاضر نبود به چه شکلی بوده است؟
- [سایر] چرا محمد بن حنفیه، امام حسین را در نهضت کربلا یاری نکرد؟ آیا آنچه را که درباره وی می گویند که ادعای امامت داشت صحیح است؟
- [سایر] محمد بن حنفیه چه کسی بود؟
- [سایر] محمد بن حنفیه چه کسی بود؟
- [سایر] محمد بن حنفیه در روایتی از امام علی (ع) نقل می کند که ایشان فرمودند: "إن رسول الله (ص) یوم القیامة أخذ بحجزة الله و نحن آخذون بحجزة نبینا و شیعتنا آخذون بحجزتنا". معنای الحجزه چیست؟
- [سایر] (تیامَنوا) در این روایت به چه معنا است: (مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیمُونٍ بِإِسْنَادِهِ یعْنِی عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) إِذَا ضَلَلْتُمُ الطَّرِیقَ فَتَیامَنُوا).
- [سایر] با توجه به روایات زیر، (تتریب) را توضیح دهید. 1. (مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ عَلِی بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) أَنَّهُ کَانَ یُتَرِّبُ الْکِتَابَ وَ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ). 2. (عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ عَلِی بْنِ عَطِیةَ أَنَّهُ رَأَی کُتُباً لِأَبِی الْحَسَنِ مُتَرَّبَةً). 3. (عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیرِی فِی قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنِ الرِّضَا(ع) قَالَ کانَ أَبُو الْحَسَنِ(ع) یُتَرِّبُ الْکِتَابَ). 4. (مُحَمَّدُ بْنُ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ فِی الْخِصَالِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْوَرَّاقِ عَنْ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ دَارِمِ بْنِ قَبِیصَةَ عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ(ع) عَنِ النَّبِی(ص) قَالَ بَاکِرُوا بِالْحَوَائِجِ فَإِنَّهَا مُیَسَّرَةٌ وَ تَرِّبُوا الْکِتَابَ فَإِنَّهُ أَنْجَحُ لِلْحَاجَةِ وَ اطْلُبُوا الْخَیْرَ عِنْدَ حِسَانِ الْوُجُوه).
- [سایر] معنای این صلوات شریفه چیست؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد فی الاولین و صل علی محمد و آل محمد فی الآخرین و صل علی محمد و آل محمد فی الملأ الاعلی و صل علی محمد و آل محمد فی المرسلین؟
- [سایر] معنای حدیث زیر چیست؟ و عن علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن أبیعمیر، عن إبراهیم بن عبد الحمید، عن مصعب بن عبد الله النوفلی، عمن رفعه قال: قَدِمَ أعرابی بِإبل له علی عهد رسول الله(ص) ... فقال: فَاسْتَهْدِنِی یا رسول الله، قال: لا، قال: بَلی یا رسول الله فَلَم یَزَل یُکَلّمُه حتّی قال: أَهْدِ لَنَا نَاقَةً وَ لَا تَجْعَلْهَا وَلْهَی.
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید: یا محسن قد اتاک المسیء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن وا نا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی؛ بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گناهکار بگذرد؛ تو نیکوکاری و من گناهکار؛ به حق محمد و آل محمد (ص) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)
- [آیت الله مظاهری] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَد أَتاکَ الْمُسیئُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الُْمحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسیئُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار به حقّ محمّد و آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر).
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).