یکی از مسائل مهمی که در تاریخ معاصر ایران رخ داد (تحریم تنباکو) است قیام تنباکو به استعمارگران و ثابت کرد نظر مرجعیّت شیعه فصل الختام همة مسائل است به گونه ای که پادشاه خودکامه ای مثل ناصرالدین شاه در مقابل خواست مرجعیّت و مردم مجبور به تسلیم و عقب نشینی می شود. این قیام موجب تثبیت قدرت مرجعیّت و افزایش نقش علماء در مسائل سیاسی و اجتماعی شد و نشان داد که شاه و استعمارگران برخلاف ادعاهایشان، طبل توخالی هستند و در واقع تمرینی برای انقلاب قریب الوقوع مشروطه بود. دوره قاجار و کمی پیش از آن محور عمده حل و فصل مشکلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی رژیم حاکم را، سیاست موازنه مثبت (جلب رضایت دو ابر قدرت روس و انگلیس، از طریق اعطای امتیازات و منافع مختلف به آنها) تشکیل می داد در دوران ناصرالدین شاه خیانتهای شاه حتی باعث تعجب بیگانگان گردید مثل قرارداد رویتر که این عهدنامه به عنوان (اعطای سند مالکیّت ایران) معروف شده و اندکی پیش از امتیاز تنباکو صورت گرفت قرارداد تنباکو هم در رجب 1307 هجری قمری پس از مراجعت شاه به ایران تنظیم و به امضای ناصرالدین شاه رسید.[1] این قرارداد در 15 پانزده فصل تنظیم شده و دست ملّت و دولت ایران را به کلّی از محصول توتون و تنباکوی ایران کوتاه می ساخت و آن را در شرایط استعماری و استثماری در اختیار انگلیس قرار می داد بطوری که کشاورز ایرانی مجبور بود محصول خود را به بهای ارزان به کمپانی رژی بفروشد و آنگاه خودش آن را به بهای گزاف خریداری کند و تسهیلات و امکانات فراوان دیگری نیز در مورد این امتیاز به انگلیس داده شد. که از جمله در اختیار داشتن زارعین و حکام ولایات بود و به آنها (انگلیسیها) اجازه می داد هر آنچه را که لازم بدانند از اسباب و وسایل عادی گرفته تا اسلحه و مهمات جنگی به ایران وارد کنند و در صورت اختلاف بر سر قیمت یک نفر حَکَمْ از طرف انگلیس برای تعیین قیمت انتخاب شود و رأی او لازم الاجرا باشد و... با چنین قرارداد استعماری و خفقان آوری انگلیسی ها دست به کار شدند و زارعین و سایر سکنه منطقه را تحت سلطه خود درآوردند و موجی از خارجیان در کوچه ها و خیابانهای هر شهر و ولایتی به راه افتاد و نمایش قدرت خود را آغاز کرد و هر جا می رفتی انگلیسی ها در آنجا حضور داشتند و در خانه و دکان و کوچه و بازار پر بود از اتباع انگلیسی.[2] بازرگانان و تجار و کشاورزان خود را عمله و زیردست بیگانه محسوب می کردند و همگان از شدت تسلط بیگانگان احساس ناامنی می کردند و خواهان لغو این قرارداد بودند. در این روزگار، یک پنجم مردم ایران به کار کشت و زرع و خرید و فروش تنباکو مشغول بودند و واگذاری چنین امتیازی یعنی واگذاری حق حیات یک پنجم مردم ایران به طور مستقیم به یک کمپانی انگلیسی.[3] درباره اوضاع انفجارآمیز این سالها، سیدجمال الدین اسدآبادی در نامه ای به علماء شیعه چنین می نویسد: (ناصرالدین شاه در طول سلطنتش آزمندانه تلاش کرده است با تصاحب اموال بیوه زنان به غارت دارائی یتیمان، محروم کردن فقیران از قوت لایموت و غصب توشه ناچیز بیچارگان، هرچه بیشتر پول اندوزد، او برای کسب این پول مرتکب هرگونه شرارت و رذالت شده و با مردم با هرگونه سخت گیری و شدتی رفتار کرده و برای دست یافتن به پول، چنان وسائل پستی به کار برده که حتی ارواح خبیث ترین موجودات از به کار بردن آنها بیزارند و عوام نیز به آن تن در نمی دهند. هیچ طریقی برای ظلم نماند که وی نیازموده باشد و هیچ کوره راهی نماند که نپیموده باشد پس از آنکه سکنه را به فقر کشاند و خانه ایشان را خالی و مملکت را ویران و مردم را پراکنده ساخت، جنونش او را برانگیخت تا حقوق مسلمین و مایملک مؤمنین را به اجانب بفروشد... و وزیر ملحد و شریرش (این عمل تبهکارانه) را تحسین کرد و به شتاب زیاد و با دستپاچگی، قراردادها و پیمانهایی با اروپائیان بست و پروا نکرد که در آنها چه خیانت و ننگی است و فکر نکرد که چه خسارت عظیمی بار خواهد آورد. گویی تصمیم گرفته بود این مملکت را از همان روز اول برای ابد ترک گوید...) [4] و در نامه ای به آیت الله میرزای شیرازی رضوان الله علیه می نویسد: (... خلاصه این مرد تبه کار (ناصرالدین شاه) کشور ایران را اینطوری به مزایده گذاشته و خانه های محمد صلی الله علیه و آله و ممالک اسلامی به اجنبی می فروشد ولی از پست فطرتی و فرومایگی که دارد به قیمت کم و وجه اندک حاضر به فروش می شود بله وقتی پست فطرتی و حرص با خسّت و دیوانگی آمیخته شود چنین خواهد شد...)[5] بطور خلاصه می توان گفت با این امتیاز بنیه مالی ایران ضعیف و به یغما رفته، فرهنگ استعماری گسترش یافته بود با ورود بیش از دو هزار خارجی به ایران، شکل بازار و جماعت مسلمین تغییر نموده، به علت ضعف بنیه مالی و فرهنگی بسیاری از ایرانیان (زن و مرد) اجیر بیگانه شدند و سلطه استعمارگران و فساد و فحشا هر روز بیشتر و بیشتر می شد. انگلیس در تجربه ای که از مستعمره کردن هند و... داشت با زرنگی و چابکی بیشتری وارد میدان شده و بدنبال این بود که نام ایران را از نقشه سیاسی دنیا حذف کند و آن را جزء مستعمرات انگلستان در آورد. بواسطه این خطرات عظیم است که میرزای شیرازی و علماء احساس خطر می کنند و مردم در شهرهای بزرگ به رهبری علماء قیام می کنند در شیراز به رهبری عالم مجاهد سیدعلی اکبرفال اسیری، مردم تبریز به رهبری آیت الله میرزا جواد مجتهد تبریزی، در خراسان به رهبری آیت الله حاج شیخ محمدتقی بجنوردی و سید حبیب مجتهد شهیدی و میرزا احمد رضوی و...، و در تهران به رهبری آیت الله آشتیانی و شیخ فضل الله نوری، در اصفهان به رهبری آیت الله آقا نجفی و آقا مشیرالدین و آیت الله محمدباقر فشارکی نهضتی جدی علیه این امتیاز به راه انداختند و مردم در پشت سر آنها حضور فعال داشتند علماء مکرر با دربار تماس می گرفتند و نظر خود را اعلام می کردند ولی جواب قانع کننده ای نمی شنیدند فلذا در تلگرافی به آیت الله میرزای شیرازی رضوان الله علیه شکایت کرده و خواستار چاره شدند. میرزای شیرازی به یک سازماندهی عمیق دست زد و افرادی را روانه ایران می کند تا تمام علماء را در یک صف قرار دهند و کسی از روی ناآگاهی مخالفت نکند زمینه آماده می شود و میرزای شیرازی در دربار ایران وجدان حقیقت پذیر نمی یابد و بی هراس از همة تهدیدها و خطرها با یک سطر کوتاه به جنگ استعمار پیر می رود و برای حفظ اسلام و ایران این فتوای کوتاه را صادر می کند: (الیوم استعمال توتون و تنباکو بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان صلوات الله و سلام علیه است.) ساعتی پس از این حکم تمام قلیانها جمع می شود و در هیچ جا دود تنباکو بلند نمی شود.[6] جهت مطالعه بیشتر به کتاب زندگانی میرزای شیرازی ترجمه حمید تیموری و کتاب قیام تنباکو نوشته دکتر یعقوب آژند مراجعه فرمائید. علی علیه السلام می فرمایند: دانشمندی که به غیر علمش عمل کند همچون جاهل سرگردانی است که هرگز از جهل به هوش نمی آید، بلکه حجت بر آن دانشمند عظیم تر و حسرت برای او ثابت تر است، و در پیشگاه خدا سزاوار سرزنش بیشتر.[7] -------------------------------------------------------------------------------- [1] . تهرانی، آقا بزرگ، میرزای شیرازی، ترجمه اداره کل انتشارات و تبلیغات، تهران، خرداد 63، ص 228. [2] . بخشایشی، عقیقی، یکصد سال مبارزه روحانیت، بی جا، دفتر نشر نوید اسلام، 1361. ج اول، ص 14 و 13 و 12. [3] . مدنی، سیدمحمود، میرزای شیرازی احیاگر قدرت فتوا، قم سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول 71، ص 98. . [4] . تهرانی، آقا بزرگ، میرزای شیرازی، ترجمه اداره کل انتشارات و تبلیغات، تهران، خرداد 63، ص 240. [5] . زنجانی، محمدرضا، تحریم تنباکو، تهران، مؤسسه انتشارات فراهانی. بی تا، ص 113. [6] . مدنی، سیدمحمود، میرزای شیرازی، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، سال 71، ص 99-110. [7] . علی (ع) نهج البلاغه، ترجمه رضا آشتیانی، قم، انتشارات هدف، بی تا، ص 47.
یکی از مسائل مهمی که در تاریخ معاصر ایران رخ داد (تحریم تنباکو) است قیام تنباکو به استعمارگران و ثابت کرد نظر مرجعیّت شیعه فصل الختام همة مسائل است به گونه ای که پادشاه خودکامه ای مثل ناصرالدین شاه در مقابل خواست مرجعیّت و مردم مجبور به تسلیم و عقب نشینی می شود. این قیام موجب تثبیت قدرت مرجعیّت و افزایش نقش علماء در مسائل سیاسی و اجتماعی شد و نشان داد که شاه و استعمارگران برخلاف ادعاهایشان، طبل توخالی هستند و در واقع تمرینی برای انقلاب قریب الوقوع مشروطه بود.
دوره قاجار و کمی پیش از آن محور عمده حل و فصل مشکلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی رژیم حاکم را، سیاست موازنه مثبت (جلب رضایت دو ابر قدرت روس و انگلیس، از طریق اعطای امتیازات و منافع مختلف به آنها) تشکیل می داد در دوران ناصرالدین شاه خیانتهای شاه حتی باعث تعجب بیگانگان گردید مثل قرارداد رویتر که این عهدنامه به عنوان (اعطای سند مالکیّت ایران) معروف شده و اندکی پیش از امتیاز تنباکو صورت گرفت قرارداد تنباکو هم در رجب 1307 هجری قمری پس از مراجعت شاه به ایران تنظیم و به امضای ناصرالدین شاه رسید.[1]
این قرارداد در 15 پانزده فصل تنظیم شده و دست ملّت و دولت ایران را به کلّی از محصول توتون و تنباکوی ایران کوتاه می ساخت و آن را در شرایط استعماری و استثماری در اختیار انگلیس قرار می داد بطوری که کشاورز ایرانی مجبور بود محصول خود را به بهای ارزان به کمپانی رژی بفروشد و آنگاه خودش آن را به بهای گزاف خریداری کند و تسهیلات و امکانات فراوان دیگری نیز در مورد این امتیاز به انگلیس داده شد. که از جمله در اختیار داشتن زارعین و حکام ولایات بود و به آنها (انگلیسیها) اجازه می داد هر آنچه را که لازم بدانند از اسباب و وسایل عادی گرفته تا اسلحه و مهمات جنگی به ایران وارد کنند و در صورت اختلاف بر سر قیمت یک نفر حَکَمْ از طرف انگلیس برای تعیین قیمت انتخاب شود و رأی او لازم الاجرا باشد و... با چنین قرارداد استعماری و خفقان آوری انگلیسی ها دست به کار شدند و زارعین و سایر سکنه منطقه را تحت سلطه خود درآوردند و موجی از خارجیان در کوچه ها و خیابانهای هر شهر و ولایتی به راه افتاد و نمایش قدرت خود را آغاز کرد و هر جا می رفتی انگلیسی ها در آنجا حضور داشتند و در خانه و دکان و کوچه و بازار پر بود از اتباع انگلیسی.[2]
بازرگانان و تجار و کشاورزان خود را عمله و زیردست بیگانه محسوب می کردند و همگان از شدت تسلط بیگانگان احساس ناامنی می کردند و خواهان لغو این قرارداد بودند. در این روزگار، یک پنجم مردم ایران به کار کشت و زرع و خرید و فروش تنباکو مشغول بودند و واگذاری چنین امتیازی یعنی واگذاری حق حیات یک پنجم مردم ایران به طور مستقیم به یک کمپانی انگلیسی.[3]
درباره اوضاع انفجارآمیز این سالها، سیدجمال الدین اسدآبادی در نامه ای به علماء شیعه چنین می نویسد:
(ناصرالدین شاه در طول سلطنتش آزمندانه تلاش کرده است با تصاحب اموال بیوه زنان به غارت دارائی یتیمان، محروم کردن فقیران از قوت لایموت و غصب توشه ناچیز بیچارگان، هرچه بیشتر پول اندوزد، او برای کسب این پول مرتکب هرگونه شرارت و رذالت شده و با مردم با هرگونه سخت گیری و شدتی رفتار کرده و برای دست یافتن به پول، چنان وسائل پستی به کار برده که حتی ارواح خبیث ترین موجودات از به کار بردن آنها بیزارند و عوام نیز به آن تن در نمی دهند. هیچ طریقی برای ظلم نماند که وی نیازموده باشد و هیچ کوره راهی نماند که نپیموده باشد پس از آنکه سکنه را به فقر کشاند و خانه ایشان را خالی و مملکت را ویران و مردم را پراکنده ساخت، جنونش او را برانگیخت تا حقوق مسلمین و مایملک مؤمنین را به اجانب بفروشد... و وزیر ملحد و شریرش (این عمل تبهکارانه) را تحسین کرد و به شتاب زیاد و با دستپاچگی، قراردادها و پیمانهایی با اروپائیان بست و پروا نکرد که در آنها چه خیانت و ننگی است و فکر نکرد که چه خسارت عظیمی بار خواهد آورد. گویی تصمیم گرفته بود این مملکت را از همان روز اول برای ابد ترک گوید...) [4]
و در نامه ای به آیت الله میرزای شیرازی رضوان الله علیه می نویسد: (... خلاصه این مرد تبه کار (ناصرالدین شاه) کشور ایران را اینطوری به مزایده گذاشته و خانه های محمد صلی الله علیه و آله و ممالک اسلامی به اجنبی می فروشد ولی از پست فطرتی و فرومایگی که دارد به قیمت کم و وجه اندک حاضر به فروش می شود بله وقتی پست فطرتی و حرص با خسّت و دیوانگی آمیخته شود چنین خواهد شد...)[5]
بطور خلاصه می توان گفت با این امتیاز بنیه مالی ایران ضعیف و به یغما رفته، فرهنگ استعماری گسترش یافته بود با ورود بیش از دو هزار خارجی به ایران، شکل بازار و جماعت مسلمین تغییر نموده، به علت ضعف بنیه مالی و فرهنگی بسیاری از ایرانیان (زن و مرد) اجیر بیگانه شدند و سلطه استعمارگران و فساد و فحشا هر روز بیشتر و بیشتر می شد. انگلیس در تجربه ای که از مستعمره کردن هند و... داشت با زرنگی و چابکی بیشتری وارد میدان شده و بدنبال این بود که نام ایران را از نقشه سیاسی دنیا حذف کند و آن را جزء مستعمرات انگلستان در آورد. بواسطه این خطرات عظیم است که میرزای شیرازی و علماء احساس خطر می کنند و مردم در شهرهای بزرگ به رهبری علماء قیام می کنند در شیراز به رهبری عالم مجاهد سیدعلی اکبرفال اسیری، مردم تبریز به رهبری آیت الله میرزا جواد مجتهد تبریزی، در خراسان به رهبری آیت الله حاج شیخ محمدتقی بجنوردی و سید حبیب مجتهد شهیدی و میرزا احمد رضوی و...، و در تهران به رهبری آیت الله آشتیانی و شیخ فضل الله نوری، در اصفهان به رهبری آیت الله آقا نجفی و آقا مشیرالدین و آیت الله محمدباقر فشارکی نهضتی جدی علیه این امتیاز به راه انداختند و مردم در پشت سر آنها حضور فعال داشتند علماء مکرر با دربار تماس می گرفتند و نظر خود را اعلام می کردند ولی جواب قانع کننده ای نمی شنیدند فلذا در تلگرافی به آیت الله میرزای شیرازی رضوان الله علیه شکایت کرده و خواستار چاره شدند. میرزای شیرازی به یک سازماندهی عمیق دست زد و افرادی را روانه ایران می کند تا تمام علماء را در یک صف قرار دهند و کسی از روی ناآگاهی مخالفت نکند زمینه آماده می شود و میرزای شیرازی در دربار ایران وجدان حقیقت پذیر نمی یابد و بی هراس از همة تهدیدها و خطرها با یک سطر کوتاه به جنگ استعمار پیر می رود و برای حفظ اسلام و ایران این فتوای کوتاه را صادر می کند:
(الیوم استعمال توتون و تنباکو بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان صلوات الله و سلام علیه است.)
ساعتی پس از این حکم تمام قلیانها جمع می شود و در هیچ جا دود تنباکو بلند نمی شود.[6]
جهت مطالعه بیشتر به کتاب زندگانی میرزای شیرازی ترجمه حمید تیموری و کتاب قیام تنباکو نوشته دکتر یعقوب آژند مراجعه فرمائید.
علی علیه السلام می فرمایند:
دانشمندی که به غیر علمش عمل کند همچون جاهل سرگردانی است که هرگز از جهل به هوش نمی آید، بلکه حجت بر آن دانشمند عظیم تر و حسرت برای او ثابت تر است، و در پیشگاه خدا سزاوار سرزنش بیشتر.[7]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . تهرانی، آقا بزرگ، میرزای شیرازی، ترجمه اداره کل انتشارات و تبلیغات، تهران، خرداد 63، ص 228.
[2] . بخشایشی، عقیقی، یکصد سال مبارزه روحانیت، بی جا، دفتر نشر نوید اسلام، 1361. ج اول، ص 14 و 13 و 12.
[3] . مدنی، سیدمحمود، میرزای شیرازی احیاگر قدرت فتوا، قم سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول 71، ص 98. .
[4] . تهرانی، آقا بزرگ، میرزای شیرازی، ترجمه اداره کل انتشارات و تبلیغات، تهران، خرداد 63، ص 240.
[5] . زنجانی، محمدرضا، تحریم تنباکو، تهران، مؤسسه انتشارات فراهانی. بی تا، ص 113.
[6] . مدنی، سیدمحمود، میرزای شیرازی، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، سال 71، ص 99-110.
[7] . علی (ع) نهج البلاغه، ترجمه رضا آشتیانی، قم، انتشارات هدف، بی تا، ص 47.
- [سایر] در مورد نهضت ملی نفت توضیح دهید؟ نقش رهبری مذهبی و آیت الله کاشانی در نهضت ملی نفت چه بود؟
- [سایر] آیت الله سلطان الواعظین شیرازی(ره) که بود؟
- [سایر] دیدگاه اصلی آیت الله سید صادق شیرازی در زمینه ولایت فقیه؟
- [سایر] سلام آیا خواندن جوکهای مربوط به مساءل جنسی اشکال دارد از نظر آیت الله مکارم شیرازی؟
- [سایر] چرا امام خمینی (ره) پیش از سال 1341 و در زمان مرحوم آیت الله بروجردی (ره) نهضت خود را آغاز نکرد؟
- [سایر] چرا امام خمینی (ره) پیش از سال 1341 و در زمان مرحوم آیت الله بروجردی (ره) نهضت خود را آغاز نکرد؟
- [سایر] چرا امام خمینی (ره) پیش از سال 1341 و در زمان مرحوم آیت الله بروجردی (ره) نهضت خود را آغاز نکرد؟
- [سایر] حضرت آیت الله هادوی سلام علیکم. نظر شما در مورد استعمال دخانیات (کشیدن سیگار و قلیان) چیست؟ و چرا برخی از مراجع مانند آیت الله مکارم شیرازی مطلقاً این عمل را حرام دانسته اند؟
- [سایر] اختلاف آیت الله مدنی تبریزی و آیت الله حسینی روحانی با دیگر مراجع خصوصا امام(ره) در خصوص حکومت اسلامی چیست؟
- [سایر] طبق فتوای آیت الله سیستانی، سرمه کشیدن برای زن در مجلس و مکانی که نامحرم هم باشد چه حکمی دارد؟