قیام امام حسین برای اصلاح در میان امت اسلام بود و برای آن بزرگوار مهم نبود که چه نتیجه ای می گیرد. اگر پیروز می شد و حکومت را اسلامی می کرد خوب بود و اگر با شهادت خویش و یاران خود و اسارت خاندان خود چهره باطل و حاکمان غاصب را بیش از پیش رسوا می سازد حرکت ایشان سزاوار بود. پس قیام حضرت نه برای حکومت و نه برای شهادت بلکه برای اجرای عدالت در راستای عبودیت خدا و آزادی از غیر خدا در جامعه بود. به عبارت دیگر آن چه برای امام حسین (ع) اصل اساسی بود امر به معروف و نهی از منکر بود اما در این باره نخست باید معروف و منکر را خوب باز شناسیم و اساسا معروف و منکری را که حضرت خود را ملزم و مکلف به امر به آن و نهی از آن می داند چیست؟ نوع معروف ترک شده و نوع منکر انجام شده تعیین کنندة امر و نهی واجب و یا مستحب است که انسان مکلف به انجام و ادای آن است. این که امام حسین (ع) انگیزة خویش را در قیام، انجام این تکلیف مهم و بزرگ معرفی و اعلان می کند دلیل بر اهمیت آن است. امام در وصیت نامه و سخنرانی خویش فرمودند: (أرید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی علی بن ابی طالب می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و طبق سیره و روش جدم و پدرم علی بن ابی طالب رفتار کنم) و نیز فرمودند: (اللهم انک تعلم انه ما کان منا تنافسا فی سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک قیام ما به خاطر دنیا نبود بلکه هدف ما این بود که نشانه های دینت را به جای خود برگردانیم و سرزمین تو را اصلاح کنیم((1) فرمایشات دیگری از حضرت وجود دارد که بیانگر حساسیت و اهمیت موضوع معروف ها و منکرها است. اجرای سیره و سنت پیامبر (ص) و علی (ع)، معروفی ترک شده بود و امام برای امر به آن قیام کرد تا آن را احیا کند. سنت پیامبر (ص) و سیره علی (ع) یعنی روح تعالیم دینی و آموزه های تعالی بخش اسلام که انجام و اجرای آن ضامن عدالت، مساوات، برابری و تحکیم روابط برادرانه در جامعه اسلامی بود. به دلیل انحرافات زیادی که در عرصه های گوناگون دینی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی رخ داده بود، از اسلام جز نامی و از مسلمانی جز اسمی باقی نمانده بود. امویان که سردمداران و صحنه گردانان انحرافات اعتقادی، سیاسی و اجتماعی بودند بر اریکه قدرت تکیه زده و گستاخانه منکر وحی و رسالت بودند و این شعر یزید گواه آن است: لعبت هاشم بالملک لاخبر جاء و لا وحی نزل (مقصود این است که: بنی هاشم با ملک و پادشاهی بازی کرد و همه دعوی پیامبری برای سلطنت بود و الا نه خبری در کار است و نه وحی نازل شده است). برای آگاهی بیشتر به کتاب هایی که در باره قیام امام حسین (ع) نوشته شده، و به بحث های تحلیلی پرداخته اند، مراجعه شود. مانند: مطهری، مرتضی؛ حماسه حسینی (ع).- قم: صدرا، چ 1367، 7 ش. گرچه مقصود حضرت کاملًا روشن است ولی جهت توضیح گفتنی است که خداوند معیارها و برنامه‌هایی را جهت امور فردی و اجتماعی مردم بیان فرموده که از جمله آنها موضوع زمامداری و صلاحیت پیشوایان است و درصورت مخدوش شدن آن، تمامی جامعه آسیب خواهد دید. قیام امام حسین (ع) در قدم اول برای اصلاح حکومت و دگرگون ساختن آن بود که بالاترین مرتبه امر به معروف است و نیز بازداشتن آنان از مفاسد که بالاترین مصداق نهی از منکر است. البته آن چه گفته شد منافات با علم غیب امام حسین (ع) به فرجام شهادت خود و یارانش ندارد چرا که امامان (ع) بنا بر وظیفه و تکلیف ظاهری خود عمل می کردند. ناگفته نماند جهت احیای دین و دستیابی به هدف برتر با علم به شهادت و اسارت، حرکت و قیام سزاوار است و نمادی از آمیختگی (عقل و عشق) است که ویژه اولیای خداوند است و این حقیقت را امام حسین (ع) در پاسخ به برادرش محمد حنفیه قبل از بیرون آمدن از مکه بیان می فرماید: (آتانی رسول الله (ص) و قال یا حسین اخرج فان الله تعالی شاء ان یراک قتیلا و قد شاء ان یراهن سبایا) در عالم رؤیا پیامبر (ص) آمد و فرمود: ای حسین حرکت کن همانا خداوند خواسته که تو را کشته شده ببیند و خداوند خواسته که خاندان تو را اسیر ببیند.(2) پی نوشتها: (1) تحف العقول، ص 242 (2) سید بن طاووس، لهوف، ص 65- نجمی، محمد صادق، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، ص 64
قیام امام حسین برای اصلاح در میان امت اسلام بود و برای آن بزرگوار مهم نبود که چه نتیجه ای می گیرد. اگر پیروز می شد و حکومت را اسلامی می کرد خوب بود و اگر با شهادت خویش و یاران خود و اسارت خاندان خود چهره باطل و حاکمان غاصب را بیش از پیش رسوا می سازد حرکت ایشان سزاوار بود. پس قیام حضرت نه برای حکومت و نه برای شهادت بلکه برای اجرای عدالت در راستای عبودیت خدا و آزادی از غیر خدا در جامعه بود. به عبارت دیگر آن چه برای امام حسین (ع) اصل اساسی بود امر به معروف و نهی از منکر بود اما در این باره نخست باید معروف و منکر را خوب باز شناسیم و اساسا معروف و منکری را که حضرت خود را ملزم و مکلف به امر به آن و نهی از آن می داند چیست؟
نوع معروف ترک شده و نوع منکر انجام شده تعیین کنندة امر و نهی واجب و یا مستحب است که انسان مکلف به انجام و ادای آن است. این که امام حسین (ع) انگیزة خویش را در قیام، انجام این تکلیف مهم و بزرگ معرفی و اعلان می کند دلیل بر اهمیت آن است. امام در وصیت نامه و سخنرانی خویش فرمودند: (أرید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی علی بن ابی طالب می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و طبق سیره و روش جدم و پدرم علی بن ابی طالب رفتار کنم) و نیز فرمودند: (اللهم انک تعلم انه ما کان منا تنافسا فی سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک قیام ما به خاطر دنیا نبود بلکه هدف ما این بود که نشانه های دینت را به جای خود برگردانیم و سرزمین تو را اصلاح کنیم((1)
فرمایشات دیگری از حضرت وجود دارد که بیانگر حساسیت و اهمیت موضوع معروف ها و منکرها است. اجرای سیره و سنت پیامبر (ص) و علی (ع)، معروفی ترک شده بود و امام برای امر به آن قیام کرد تا آن را احیا کند. سنت پیامبر (ص) و سیره علی (ع) یعنی روح تعالیم دینی و آموزه های تعالی بخش اسلام که انجام و اجرای آن ضامن عدالت، مساوات، برابری و تحکیم روابط برادرانه در جامعه اسلامی بود. به دلیل انحرافات زیادی که در عرصه های گوناگون دینی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی رخ داده بود، از اسلام جز نامی و از مسلمانی جز اسمی باقی نمانده بود. امویان که سردمداران و صحنه گردانان انحرافات اعتقادی، سیاسی و اجتماعی بودند بر اریکه قدرت تکیه زده و گستاخانه منکر وحی و رسالت بودند و این شعر یزید گواه آن است: لعبت هاشم بالملک لاخبر جاء و لا وحی نزل (مقصود این است که: بنی هاشم با ملک و پادشاهی بازی کرد و همه دعوی پیامبری برای سلطنت بود و الا نه خبری در کار است و نه وحی نازل شده است).
برای آگاهی بیشتر به کتاب هایی که در باره قیام امام حسین (ع) نوشته شده، و به بحث های تحلیلی پرداخته اند، مراجعه شود. مانند: مطهری، مرتضی؛ حماسه حسینی (ع).- قم: صدرا، چ 1367، 7 ش.
گرچه مقصود حضرت کاملًا روشن است ولی جهت توضیح گفتنی است که خداوند معیارها و برنامههایی را جهت امور فردی و اجتماعی مردم بیان فرموده که از جمله آنها موضوع زمامداری و صلاحیت پیشوایان است و درصورت مخدوش شدن آن، تمامی جامعه آسیب خواهد دید.
قیام امام حسین (ع) در قدم اول برای اصلاح حکومت و دگرگون ساختن آن بود که بالاترین مرتبه امر به معروف است و نیز بازداشتن آنان از مفاسد که بالاترین مصداق نهی از منکر است.
البته آن چه گفته شد منافات با علم غیب امام حسین (ع) به فرجام شهادت خود و یارانش ندارد چرا که امامان (ع) بنا بر وظیفه و تکلیف ظاهری خود عمل می کردند.
ناگفته نماند جهت احیای دین و دستیابی به هدف برتر با علم به شهادت و اسارت، حرکت و قیام سزاوار است و نمادی از آمیختگی (عقل و عشق) است که ویژه اولیای خداوند است و این حقیقت را امام حسین (ع) در پاسخ به برادرش محمد حنفیه قبل از بیرون آمدن از مکه بیان می فرماید: (آتانی رسول الله (ص) و قال یا حسین اخرج فان الله تعالی شاء
ان یراک قتیلا و قد شاء ان یراهن سبایا) در عالم رؤیا پیامبر (ص) آمد و فرمود: ای حسین حرکت کن همانا خداوند خواسته که تو را کشته شده ببیند و خداوند خواسته که خاندان تو را اسیر ببیند.(2)
پی نوشتها:
(1) تحف العقول، ص 242
(2) سید بن طاووس، لهوف، ص 65- نجمی، محمد صادق، سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، ص 64
- [سایر] نام فرزند شش ماهه امام حسین(علیه السلام) که در کربلا به شهادت رسید علی بوده یا چیز دیگری؟
- [سایر] خلاصه ای از جریان حرکت امام حسین(ع) از مدینه تا کربلا را بیان کنید.
- [سایر] تاسوعا و عاشورا به چه معنا است وآیا قبل از شهادت امام حسین (ع)تاسوعا و عاشورا وجود داشت؟
- [سایر] اولین شهید در راه حرکت امام حسین(ع) به سوی کوفه که بود؟
- [سایر] با این که امام حسین علیه السلام و یارانشان در صحرای کربلا به شهادت رسیدند، چگونه حادثه عاشورا باعث زنده نگه داشتن اسلام شده است؟
- [سایر] آیا در جنگ کربلا روز عاشورا امام حسین(علیه السلام) فرزندانی به نامهای عمر و عثمان و ابوبکر داشتهاند که شهید شدهاند؟
- [سایر] با این که امام حسین و یارانش در صحرای کربلا به شهادت رسیدند،چگونه حادثه عاشورا باعث زنده نگه داشتن اسلام شده است؟
- [سایر] نگرش منابع تاریخی اهل سنت به قضایای کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام بیان کرده و آن را نقد و بررسی کنید؟
- [سایر] چه ضرورتی داشت امام حسین(علیه السلام) درمیان سپاه دشمن، روز عاشورا نماز ظهر بخواند تا عدهای از یارانشان به این خاطر شهید شوند؟
- [سایر] اولین شخصی که در نماز ظهر روز عاشورا جلوی امام حسین(علیه السلام) ایستاد و به شهادت رسید، چه نام داشت؟
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله سیستانی] (أَشْهَدُ أنَّ عَلِیّاً وَلیُّ اللّهِ) جزء اذان و اقامه نیست ، و لی خوب است بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهَ) به قصد قربت گفته شود . ترجمه اذان و اقامه اللّه اکبر : یعنی خدای تعالی بزرگتر از آنست که او را وصف کنند . أَشْهَدُ أَن لا إِلهَ إِلاّ اللّهُ : یعنی شهادت میدهم که کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست . أَشْهَدُ أَنّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست . أَشْهَدُ أنَّ عَلیّاً أمْیر المُؤمنِین وَلیُّ اللّهِ : یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . حَیَّ عَلَی الصّلاةِ : یعنی بشتاب برای نماز . حَیَّ عَلَی الْفَلاحِ : یعنی بشتاب برای رستگاری . حَیَّ عَلَی خَیْر الْعَمَلِ : یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَدْ قَامَتِ الصَّلاةُ : یعنی بتحقیق نماز برپا شد . لا إِله إِلاّ اللّهُ : یعنی کسی جز خدا سزاوار پرستش نیست .
- [آیت الله سبحانی] اللّه اکبر یعنی خدای بزرگ تر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی شهادت می دهم که خدایی جز اللّه نیست. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله)پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمیرالمؤمنینَ وَلِیُّ اللّه، یعنی شهادت می دهم که حضرت علی(علیه السلام)امیرالمؤمنین، و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الفَلاَح، یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قًد قامَتِ الصَّلاةُ، یعنی نماز برپا شده است. لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، یعنی خدایی جز اللّه نیست.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [امام خمینی] ترجمه اذان و اقامه اَللّههُ اَکْبَرُ یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. اَشْهَدُ اَنْ لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی شهادت میدهم که غیرخدایی که یکتا وبیهمتا است خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهه یعنی شهادت میدهم که حضرت محمد بن عَبْداللّهه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیغمبر و فرستاده خداست. اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیّاً امیرُالمُؤْمنینَ وَلِیُّ اللّههِ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی علیه الصّلاة والسّلام امیرالمؤمنین و ولیّ خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلوة یعنی بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاهحِ یعنی بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلیه خَیْرِ الْعَمَلِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَدْ قهامَتِ الصّلوة یعنی به تحقیق نماز برپا شد. لاه اِلههَ اِلاَّ اللّههُ یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله وحید خراسانی] الله اکبر یعنی الله بزرگتر از ان است که وصف شود اشهد ان لا اله الا الله یعنی شهادت می دهم که نیست خدایی معبودی به غیر از الله اشهد ان محمدا رسول الله یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه واله وسلم فرستاده خداست حی علی الصلاه یعنی بشتاب برای نماز حی علی الفلاح یعنی بشتاب برای رستگاری حی علی خیر العمل یعنی بشتاب برای بهترین کارها قد قامت الصلاه یعنی به تحقیق که نماز بر پا شد لا اله الا الله یعنی نیست معبودی مگر الله
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اشهدً انّ علیاً ولیً اللهِ جزء اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از اشهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ ، به قصد قربت گفته شود . و چون در امثال زمان ما ، شعا ر تشیع محسوب می شود در هر جا که اظهار این شعار مستحسن و لازم باشد ، گفتن آن هم مستحسن و لازم است . ترجمه اذان و اقامه اللهَ اکبرً یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند اشهدً ان لا الهَ الاّ اللهً یعنی شهادت می دهم که غیر خدائی که یکتا و بی همتا است خدای دیگر سزاوار پرستش نیست . اشَهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی علیه و آله و سلم پیغمبر و فرستادة خداست . اشهدً ان علیاً امیر المؤمنینَ ولیّ الله یعنی شهادت می دهم که حضرت علی (علیه الصلاهَ و السلام ) امیر المؤمنین ولی خدا بر همة خلق است حیّ علیَ الصلاهِ یعنی بشتاب برای نماز . حیّ علی الفلاحِ یعنی بشتاب برای رستگاری . حیّ علی خیرِ العملِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَد قامتِ الصلاهُ یعنی بتحقیق نماز بر پا شد . لا الهَ الاّ اللهُ یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است .
- [امام خمینی] "اشهد ان علیا ولی الله" جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعداز "اشهد ان محمدا رسول الله" به قصد قربت گفته شود. ترجمه اذان و اقامه "الله اکبر" یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند."اشهد ان لا اله الا الله" یعنی شهادت می دهم که غیر خدایی که یکتا و بی همتا است، خدای دیگری سزاوار پرستش نیست. "اشهد ان محمدا رسول الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله و سلم، پیغمبر و فرستاده خدا است. "اشهد ان علیا امیر المؤمنین ولی الله" یعنی شهادت می دهم که حضرت علی علیه الصلاة و السلام، امیر المؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. "حی علی الصلاه"یعنی بشتاب برای نماز. "حی علی الفلاح" یعنی بشتاب برای رستگاری. "حی علی خیرالعمل" یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. "قد قامت الصلاه" یعنی به تحقیق نماز برپا شد. "لا اله الا الله" یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بی همتا است.
- [آیت الله اردبیلی] (أشْهَدُ أنَّ عَلِیّا أمیرَالْمُؤْمِنینَ وَلِیُّ اللّهِ)(9) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوبست بعد از (أَشْهَدُ أنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ) به قصد قربت مطلقه گفته شود. =============================================================================== 1 یعنی: (خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند). 2 یعنی: (شهادت میدهم که معبودی جز خداوند یکتا و بیهمتا، نیست). 3 یعنی: (شهادت میدهم که حضرت محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم پیامبر و فرستاده خدا است). 4 یعنی: (بشتاب برای نماز). 5 یعنی: (بشتاب برای رستگاری). 6 یعنی: (بشتاب برای بهترین کارها که نماز است). 7 یعنی: (معبودی جز خدای یکتا و بیهمتا، نیست). 8 یعنی: (به تحقیق نماز بر پاشد). 9 یعنی: (شهادت میدهم که حضرت علی علیهالسلام امیرالمؤمنین، ولیّ خدا بر خلق است).