پشتوانه شهادت طلبی اصحاب حسین(علیه السلام) در کربلا، چه بود؟
این ایثارگری‌ها و از خود گذشتگی‌ها، زمینه‌ای معنوی و پشتوانه‌ای عرفانی دارد. ابن عماره از پدرش نقل می‌کند که از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم چگونه اصحاب امام حسین (علیه السلام) این گونه خود را به کام مرگ می‌انداختند؟ حضرت فرمود: چون پرده از دیدگان آنها کنار رفته بود و آنها منزلهای خود را در بهشت دیده بودند. از این رو هر کدامشان اقدام می‌کردند تا زودتر به خانه‌ها و همسران بهشتی خود برسند. البته عشق اصلی آنان به ذات پاک ذوالجلال بود و هدف اصلی آنها تحصیل رضایت پروردگار، که رسیدن به بهشت و حور و قصور بهشتی نشانی از آن رضا بود. چنان که درباره بریر بن خضیر همدانی آمده است که در صبحدم عاشورا تلاش می‌کرد تا دوست خود عبدالرحمان را بخنداند. عبدالرحمان به او گفت: این لحظات حساس، زمانی نیست که انسان آن را به بطالت و خندیدن و خنداندن بگذارند. بریر گفت: بستگان و قوم من می‌دانند که من نه تنها در سنین پیری اهل شوخی و خنده نیستم، بلکه در جوانی نیز اهل این گونه مسایل نبودم. این که اکنون چنین حرکاتی از من سر می‌زند به خاطر خوشحالی و شادمانی از رفتن به بهشت است. به خدا قسم چیزی نمانده جز این که با شمشیرمان با این قوم ستمگر درگیر شویم و پس از مقداری جنگیدن به شهادت برسیم و در کنار همسران بهشتی خود آرام گیریم.
عنوان سوال:

پشتوانه شهادت طلبی اصحاب حسین(علیه السلام) در کربلا، چه بود؟


پاسخ:

این ایثارگری‌ها و از خود گذشتگی‌ها، زمینه‌ای معنوی و پشتوانه‌ای عرفانی دارد. ابن عماره از پدرش نقل می‌کند که از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم چگونه اصحاب امام حسین (علیه السلام) این گونه خود را به کام مرگ می‌انداختند؟ حضرت فرمود: چون پرده از دیدگان آنها کنار رفته بود و آنها منزلهای خود را در بهشت دیده بودند. از این رو هر کدامشان اقدام می‌کردند تا زودتر به خانه‌ها و همسران بهشتی خود برسند.
البته عشق اصلی آنان به ذات پاک ذوالجلال بود و هدف اصلی آنها تحصیل رضایت پروردگار، که رسیدن به بهشت و حور و قصور بهشتی نشانی از آن رضا بود. چنان که درباره بریر بن خضیر همدانی آمده است که در صبحدم عاشورا تلاش می‌کرد تا دوست خود عبدالرحمان را بخنداند. عبدالرحمان به او گفت: این لحظات حساس، زمانی نیست که انسان آن را به بطالت و خندیدن و خنداندن بگذارند. بریر گفت: بستگان و قوم من می‌دانند که من نه تنها در سنین پیری اهل شوخی و خنده نیستم، بلکه در جوانی نیز اهل این گونه مسایل نبودم. این که اکنون چنین حرکاتی از من سر می‌زند به خاطر خوشحالی و شادمانی از رفتن به بهشت است. به خدا قسم چیزی نمانده جز این که با شمشیرمان با این قوم ستمگر درگیر شویم و پس از مقداری جنگیدن به شهادت برسیم و در کنار همسران بهشتی خود آرام گیریم.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین