پی آمدها و دست آوردهای انقلاب اسلامی چه بود؟
در بهمن ماه 1357 خورشیدی، تحولی بزرگ و شگرف و از دیدگاه امام امت، (معجزه ی الهی) در تاریخ ایران و جهان اسلام و حتی جهان بشریت رخ داد که همه ی اندیشمندان و تحلیل گران علوم سیاسی، تاریخ نگاران و سیاست مداران دنیا را به شگفتی واداشت; زیرا هیچ یک از آنان، حتی سازمان هایی که به انبوه اطلاعات حسّاس و سرّی دسترسی داشتند، نتوانستند رخ دادن انقلاب اسلامی ایران را در چنین زمان و موقعیّت منطقه ای و در این شکل و ماهیّت، پیش بینی کنند. تاکنون درباره ی اهمیت انقلاب، پژوهش های فراوانی انجام شده و هر کس به فراخور دانش و توان فکری خود در این باره سخن گفته است، ولی مهم ترین نکته در این انقلاب، پیروزی مکتب، ایدئولوژی و فرهنگ اسلام در همه ی جنبه های ایدئولوژیک، سیاسی و فرهنگی بود و در یک کلام باید گفت این انقلاب، انقلاب اسلامی بود. بررسی پی آمدها و دست آوردهای انقلاب اسلامی به پژوهش مفصّل و تحلیل مستقل نیاز دارد که در گنجایش این بحث نیست. این گفتار به طور فشرده به مهم ترین دست آوردها و بازتاب های انقلاب می پردازد. - دست آوردهای انقلاب اسلامی در داخل کشور دست آوردهای داخلی را در چهار محور سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی می توان بررسی کرد: الف دست آوردهای سیاسی 1. سرنگونی نظام شاهنشاهی بیست و پنج قرن حاکمیت نظام شاهنشاهی بر ایران، معیارهایی را بر این کشور حاکم ساخته بود که در هیچ یک از آن ها، سعادت، عزّت و سربلندی ملّت جایی نداشت. در فرهنگ مردم، نظام شاهنشاهی با زور، زر، تزویر، فساد، حق کشی و بی عدالتی و در یک کلام، ضدارزش ها مترادف بود که هر یک از آن ها برای به تباهی کشاندن سرنوشت یک ملت، کافی است. از یک سو، رژیم پهلوی به پندار حاکمیّت 2500 ساله ی نظام شاهنشاهی بر ایران، حیات و دوام خود را سنّت قطعی و محتوم تاریخی می دانست. از سوی دیگر، سرمایه گذاری های امریکا و غرب در ایران، رژیم شاه را چنان مقتدر و مسلّح ساخته بود که هرگونه تصوّر تزلزل یا سقوط آن را ناممکن می ساخت. با این حال، انقلاب اسلامی در عینی ترین دست آورد خود، این نظام را درهم کوبید و نهال طیبه ی (استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی) را در این کشور آبیاری کرد. 2. استقرار نظام جمهوری اسلامی نظام های رایج سیاسی در نظریه های اندیشمندان جهان ریشه دارد که در طول تاریخ بر اساس نیازهای مقطعی، به آن دست یافته اند. برای نمونه، پس از تجربه ی قرون وسطی در اروپا و حاکمیت زورمدارانه ی کلیسا به نام دین، (لیبرال دموکراسی) غرب، راه کارِ کنار نهادن دین و ناکارآمد جلوه دادن آن را برگزید. در این رهگذر، با اثرپذیری اندیشمندان مسلمان از این نظریه، کم کم اسلام به مجموعه ای از احکام فردیِ بی تأثیر و کم محتوا تبدیل شد که در سرنوشت اجتماعی بشر هیچ نقشی نداشت. انقلاب اسلامی، حاکمیت اسلام و ارزش های اسلامی را در قالب نظام جمهوری اسلامی پدید آورد و با تبلور یافتن جنبه های سیاسی احکام اسلام در قانون اساسی، دگرگونی های کلی در اصول، جهت گیری ها و سیاست های داخلی و بین المللی کشور رخ داد. دو مورد از مهم ترین دگرگونی ها عبارت است از: الف شکل گیری نظام مبتنی بر ولایت فقیه. ب افزایش نقش مردم در تعیین سرنوشت خویش با گسترش آزادی های سیاسی در جامعه. 3. افزایش آگاهی و بینش سیاسی مردم دور نگه داشتن مردم از مسایل و واقعیت های جامعه، از سیاست های رژیم های نامشروع، برای تداوم حیات خویش است. رژیم پهلوی نیز با پی گیری همین هدف، می کوشید بینش اجتماعی و سیاسی مردم افزایش نیابد و جامعه هم چنان در بی خبری و بی تفاوتی به سر برد. با پیروزی انقلاب اسلامی، افزایش آگاهی ها و تقویت بینش سیاسی مردم به عنوان اصلی مهم در قانون اساسی جمهوری اسلامی، سرلوحه ی برنامه ریزی های کشور قرار گرفت. بدین ترتیب، مردم به منزله ی صاحبان اصلی انقلاب و ولیّ نعمت نظام، با ایده ها و آرمان های خویش به یاری حکومت اسلامی شتافتند. 4. استقلال و دگرگونی اصول سیاست خارجی یکی دیگر از مهم ترین دست آوردهای انقلاب اسلامی، استقلال سیاسی در کشوری است که به گواهی تاریخ، دست کم در دوران معاصر همواره زیر نفوذ قدرت های استعماری و بیگانه بوده است. پس از جنگ جهانی دوم و صف بندی بلوک غرب و شرق، امریکا به صورت قدرت خارجی بی رقیب در عرصه ی سیاست و اقتصاد ایران درآمد، به گونه ای که سفیر امریکا در ایران به نزدیک ترین مشاور شاه و دربار تبدیل شد. امام خمینی(رحمهم الله) در وصف دولت شاهنشاهی ایران می فرمود: یک مملکتی که استقلال ندارد و وابسته به غیر است و همه اش به عمل ایشان (یعنی شاه) وابسته به غیر شده، به این نمی شود گفت یک مملکت متمدن.[1] باری، آرمان استقلال طلبی مردم در زمان انقلاب در شعار (نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی) تبلور یافت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کلام امام خمینی و متن قانون اساسی نمودار شد: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز با دول غیر محارب استوار است.[2] ب دست آوردهای فرهنگی رژیم پهلوی، برنامه ی ایده آل خود را برای آینده ی ایران بر پایه ی استقرار رژیمی به سبک غرب بنا نهاده بود. در پرتو این سیاست، معیارها و ارزش های غربی در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران حکم فرما شد و کشور به سوی فراموشی تاریخ گذشته و ارزش های دینی و اسلامی خویش پیش رفت. الگوی استعمار و استبداد بر (استحاله ی فرهنگی) ایران پایه ریزی شده بود و برای تحقق این هدف شوم، عرصه های گوناگون اجتماع مانند: هنر و ادبیات، سینما، تئاتر، رادیو و تلویزیون، مطبوعات، کتاب، سیستم آموزش کشور، مدارس، دبیرستان ها، دانشگاه ها و ... به کنترل ارزش های غربی درآمد. (افکار عمومی به ویژه نوجوانان وجوانان در معرض بمباران تفرقه و ترویج ابتذال و اباحی گری قرار گرفت تا بدین وسیله، هویت اسلامی ملی به فراموشی سپرده شود و فرهنگ غرب به طور تمام عیار پذیرفته شود).[3] انقلاب اسلامی که در درجه ی اول، یک انقلاب فرهنگی بود، با تعمیم خود باوری فرهنگی و گسترش شعایر دینی، زمینه را برای تقویت پایه های ایمانی مردم، کاهش بزه کاری و خطاهای اجتماعی و پرورش نسل های خودباور فراهم کرد. هم چنین با عمومی کردن آموزش در سطح جامعه و افزایش سطح علمی دانش آموختگان، به رشد استعدادها و شکوفایی قدرت ابتکار مردم به ویژه جوانان، یاری رساند. افزون بر آن، با دگرگون ساختن نگرش زن مسلمان به خود و محیط پیرامون خویش، وی را به بازیابی جایگاه و نقش واقعی زنان ایرانی در خانواده و جامعه فراخواند. ج دست آوردهای نظامی انقلاب اسلامی، با بسیج مردم به پیروزی رسید و با پشتیبانی آنان توانست از جنگ تحمیلی گسترده و تحرک های تجزیه طلبانه، سربلند بیرون آید. بدین ترتیب، جمهوری اسلامی به ثبات و امنیت ملی و اعتبار بین المللی دست یافت. بحث را با سخن امام خمینی(رحمهم الله) درباره ی دست آوردهای دفاع مقدس به پایان می بریم. ایشان فرموده است: در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب... باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینه ها موفق بوده است... حتی در جنگ، پیروزی از آنِ ملت ما گردیده و دشمنان در تحمیل آن همه خسارات، چیزی به دست نیاوردند. البتّه اگر همه ی علل و اسباب را در اختیار داشتیم، در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری می نگریستیم و می رسیدیم، ولی این بدان معنی نیست که در هدف اساسی خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود، مغلوب خصم شده ایم. هر روز ما در جنگ برکتی داشته ایم... ما انقلاب مان را در جنگ به جهان صادر نموده ایم. ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ایم. ما در جنگ، پرده از چهره ی تزویر جهان خواران کنار زدیم. ما در جنگ، دوستان و دشمنان مان را شناخته ایم. ما در جنگ، به این نتیجه رسیده ایم که باید روی پای خودمان بایستیم. ما در جنگ، ابهّت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم. ما در جنگ، ریشه های انقلاب پربار اسلامی مان را محکم کردیم. ما در جنگ، به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرت ها و ابرقدرت ها سالیان دراز می توان مبارزه کرد... تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آن چنان برخوردار شد و از همه مهم تر، استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت.[4] - دست آوردهای انقلاب اسلامی در خارج از کشور انقلاب اسلامی افزون بر دست آوردهای داخلی، پی آمدهای مهمی نیز برای بشر امروز و محرومان جهان به ارمغان آورد که در مسایل استراتژیک جهان، بازتاب گسترده ای داشته است. اینک به طور گذرا، از آن ها یاد می کنیم: الف. جهان اسلام و مسلمانان جهان 1. تجدید حیات اسلام به عنوان نظام سیاسی برتر 2. ظهور جنبش ها و احزاب اسلامی و اصول گرایی اسلامی 3. پی ریزی یک قطب قدرت جهانی در دنیای اسلام ب. دیگر جهانیان انقلاب اسلامی از یک سو سبب روی آوردن مردم جهان به دین، رشد گرایش های معنوی و تضعیف اندیشه های مادی گرایانه شد و از سوی دیگر، به الگوی مبارزه ی مردم ستم دیده در مناطق گوناگون جهان تبدیل گشت. برای مثال، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، (الهیات رهایی بخش) به معنای پناه بردن مردم به کلیسا برای رهایی از مشکلات اجتماعی و سیاسی، در امریکای لاتین رشد کرد و شمار انجمن های مسیحی سیاسی، افزایش چشم گیری یافت.[5] گفتنی است افزون بر دست آوردهای یاد شده، پیروزی انقلاب اسلامی در مسایل استراتژیک منطقه ای و جهانی، بازتاب گسترده ای داشته که ورود به آن از حوصله ی این گفتار خارج است. پی نوشتها: [1]. صحیفه ی نور، ج 2، ص 407. [2]- قانون اساسی، اصل 152. [3]. غرب زدگی، جلال آل احمد، تهران، رواق، 1365، ص 217. [4]. صحیفه ی نور، ج 21، ص 94. [5]. برای آگاهی بیشتر ر.ک: فیدل کاسترو و مذهب، گفتوگوی فیدل کاسترو با کشیش فری بتو، برگردان: حسن پستا و سیروس طاهباز، تهران، نشر همبستگی، چ اول، 1367; کلیسای شورشی، کامیلو تورس، برگردان: جواد یوسفیان، تهران، نشر نی، 1368.
عنوان سوال:

پی آمدها و دست آوردهای انقلاب اسلامی چه بود؟


پاسخ:

در بهمن ماه 1357 خورشیدی، تحولی بزرگ و شگرف و از دیدگاه امام امت، (معجزه ی الهی) در تاریخ ایران و جهان اسلام و حتی جهان بشریت رخ داد که همه ی اندیشمندان و تحلیل گران علوم سیاسی، تاریخ نگاران و سیاست مداران دنیا را به شگفتی واداشت; زیرا هیچ یک از آنان، حتی سازمان هایی که به انبوه اطلاعات حسّاس و سرّی دسترسی داشتند، نتوانستند رخ دادن انقلاب اسلامی ایران را در چنین زمان و موقعیّت منطقه ای و در این شکل و ماهیّت، پیش بینی کنند.
تاکنون درباره ی اهمیت انقلاب، پژوهش های فراوانی انجام شده و هر کس به فراخور دانش و توان فکری خود در این باره سخن گفته است، ولی مهم ترین نکته در این انقلاب، پیروزی مکتب، ایدئولوژی و فرهنگ اسلام در همه ی جنبه های ایدئولوژیک، سیاسی و فرهنگی بود و در یک کلام باید گفت این انقلاب، انقلاب اسلامی بود.
بررسی پی آمدها و دست آوردهای انقلاب اسلامی به پژوهش مفصّل و تحلیل مستقل نیاز دارد که در گنجایش این بحث نیست. این گفتار به طور فشرده به مهم ترین دست آوردها و بازتاب های انقلاب می پردازد.
- دست آوردهای انقلاب اسلامی در داخل کشور
دست آوردهای داخلی را در چهار محور سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی می توان بررسی کرد:
الف دست آوردهای سیاسی
1. سرنگونی نظام شاهنشاهی
بیست و پنج قرن حاکمیت نظام شاهنشاهی بر ایران، معیارهایی را بر این کشور حاکم ساخته بود که در هیچ یک از آن ها، سعادت، عزّت و سربلندی ملّت جایی نداشت. در فرهنگ مردم، نظام شاهنشاهی با زور، زر، تزویر، فساد، حق کشی و بی عدالتی و در یک کلام، ضدارزش ها مترادف بود که هر یک از آن ها برای به تباهی کشاندن سرنوشت یک ملت، کافی است.
از یک سو، رژیم پهلوی به پندار حاکمیّت 2500 ساله ی نظام شاهنشاهی بر ایران، حیات و دوام خود را سنّت قطعی و محتوم تاریخی می دانست. از سوی دیگر، سرمایه گذاری های امریکا و غرب در ایران، رژیم شاه را چنان مقتدر و مسلّح ساخته بود که هرگونه تصوّر تزلزل یا سقوط آن را ناممکن می ساخت. با این حال، انقلاب اسلامی در عینی ترین دست آورد خود، این نظام را درهم کوبید و نهال طیبه ی (استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی) را در این کشور آبیاری کرد.
2. استقرار نظام جمهوری اسلامی
نظام های رایج سیاسی در نظریه های اندیشمندان جهان ریشه دارد که در طول تاریخ بر اساس نیازهای مقطعی، به آن دست یافته اند. برای نمونه، پس از تجربه ی قرون وسطی در اروپا و حاکمیت زورمدارانه ی کلیسا به نام دین، (لیبرال دموکراسی) غرب، راه کارِ کنار نهادن دین و ناکارآمد جلوه دادن آن را برگزید. در این رهگذر، با اثرپذیری اندیشمندان مسلمان از این نظریه، کم کم اسلام به مجموعه ای از احکام فردیِ بی تأثیر و کم محتوا تبدیل شد که در سرنوشت اجتماعی بشر هیچ نقشی نداشت.
انقلاب اسلامی، حاکمیت اسلام و ارزش های اسلامی را در قالب نظام جمهوری اسلامی پدید آورد و با تبلور یافتن جنبه های سیاسی احکام اسلام در قانون اساسی، دگرگونی های کلی در اصول، جهت گیری ها و سیاست های داخلی و بین المللی کشور رخ داد. دو مورد از مهم ترین دگرگونی ها عبارت است از:
الف شکل گیری نظام مبتنی بر ولایت فقیه.
ب افزایش نقش مردم در تعیین سرنوشت خویش با گسترش آزادی های سیاسی در جامعه.
3. افزایش آگاهی و بینش سیاسی مردم
دور نگه داشتن مردم از مسایل و واقعیت های جامعه، از سیاست های رژیم های نامشروع، برای تداوم حیات خویش است. رژیم پهلوی نیز با پی گیری همین هدف، می کوشید بینش اجتماعی و سیاسی مردم افزایش نیابد و جامعه هم چنان در بی خبری و بی تفاوتی به سر برد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، افزایش آگاهی ها و تقویت بینش سیاسی مردم به عنوان اصلی مهم در قانون اساسی جمهوری اسلامی، سرلوحه ی برنامه ریزی های کشور قرار گرفت. بدین ترتیب، مردم به منزله ی صاحبان اصلی انقلاب و ولیّ نعمت نظام، با ایده ها و آرمان های خویش به یاری حکومت اسلامی شتافتند.
4. استقلال و دگرگونی اصول سیاست خارجی
یکی دیگر از مهم ترین دست آوردهای انقلاب اسلامی، استقلال سیاسی در کشوری است که به گواهی تاریخ، دست کم در دوران معاصر همواره زیر نفوذ قدرت های استعماری و بیگانه بوده است. پس از جنگ جهانی دوم و صف بندی بلوک غرب و شرق، امریکا به صورت قدرت خارجی بی رقیب در عرصه ی سیاست و اقتصاد ایران درآمد، به گونه ای که سفیر امریکا در ایران به نزدیک ترین مشاور شاه و دربار تبدیل شد. امام خمینی(رحمهم الله) در وصف دولت شاهنشاهی ایران می فرمود:
یک مملکتی که استقلال ندارد و وابسته به غیر است و همه اش به عمل ایشان (یعنی شاه) وابسته به غیر شده، به این نمی شود گفت یک مملکت متمدن.[1]
باری، آرمان استقلال طلبی مردم در زمان انقلاب در شعار (نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی) تبلور یافت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کلام امام خمینی و متن قانون اساسی نمودار شد:
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری، حفظ استقلال همه جانبه و تمامیت ارضی کشور، دفاع از حقوق مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت های سلطه گر و روابط صلح آمیز با دول غیر محارب استوار است.[2]
ب دست آوردهای فرهنگی
رژیم پهلوی، برنامه ی ایده آل خود را برای آینده ی ایران بر پایه ی استقرار رژیمی به سبک غرب بنا نهاده بود. در پرتو این سیاست، معیارها و ارزش های غربی در عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران حکم فرما شد و کشور به سوی فراموشی تاریخ گذشته و ارزش های دینی و اسلامی خویش پیش رفت. الگوی استعمار و استبداد بر (استحاله ی فرهنگی) ایران پایه ریزی شده بود و برای تحقق این هدف شوم، عرصه های گوناگون اجتماع مانند: هنر و ادبیات، سینما، تئاتر، رادیو و تلویزیون، مطبوعات، کتاب، سیستم آموزش کشور، مدارس، دبیرستان ها، دانشگاه ها و ... به کنترل ارزش های غربی درآمد. (افکار عمومی به ویژه نوجوانان وجوانان در معرض بمباران تفرقه و ترویج ابتذال و اباحی گری قرار گرفت تا بدین وسیله، هویت اسلامی ملی به فراموشی سپرده شود و فرهنگ غرب به طور تمام عیار پذیرفته شود).[3]
انقلاب اسلامی که در درجه ی اول، یک انقلاب فرهنگی بود، با تعمیم خود باوری فرهنگی و گسترش شعایر دینی، زمینه را برای تقویت پایه های ایمانی مردم، کاهش بزه کاری و خطاهای اجتماعی و پرورش نسل های خودباور فراهم کرد. هم چنین با عمومی کردن آموزش در سطح جامعه و افزایش سطح علمی دانش آموختگان، به رشد استعدادها و شکوفایی قدرت ابتکار مردم به ویژه جوانان، یاری رساند. افزون بر آن، با دگرگون ساختن نگرش زن مسلمان به خود و محیط پیرامون خویش، وی را به بازیابی جایگاه و نقش واقعی زنان ایرانی در خانواده و جامعه فراخواند.
ج دست آوردهای نظامی
انقلاب اسلامی، با بسیج مردم به پیروزی رسید و با پشتیبانی آنان توانست از جنگ تحمیلی گسترده و تحرک های تجزیه طلبانه، سربلند بیرون آید. بدین ترتیب، جمهوری اسلامی به ثبات و امنیت ملی و اعتبار بین المللی دست یافت.
بحث را با سخن امام خمینی(رحمهم الله) درباره ی دست آوردهای دفاع مقدس به پایان می بریم. ایشان فرموده است:
در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب... باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینه ها موفق بوده است... حتی در جنگ، پیروزی از آنِ ملت ما گردیده و دشمنان در تحمیل آن همه خسارات، چیزی به دست نیاوردند. البتّه اگر همه ی علل و اسباب را در اختیار داشتیم، در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری می نگریستیم و می رسیدیم، ولی این بدان معنی نیست که در هدف اساسی خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود، مغلوب خصم شده ایم. هر روز ما در جنگ برکتی داشته ایم... ما انقلاب مان را در جنگ به جهان صادر نموده ایم. ما مظلومیت خویش و ستم متجاوزان را در جنگ ثابت نموده ایم. ما در جنگ، پرده از چهره ی تزویر جهان خواران کنار زدیم. ما در جنگ، دوستان و دشمنان مان را شناخته ایم. ما در جنگ، به این نتیجه رسیده ایم که باید روی پای خودمان بایستیم. ما در جنگ، ابهّت دو ابرقدرت شرق و غرب را شکستیم. ما در جنگ، ریشه های انقلاب پربار اسلامی مان را محکم کردیم. ما در جنگ، به مردم جهان و خصوصاً مردم منطقه نشان دادیم که علیه تمامی قدرت ها و ابرقدرت ها سالیان دراز می توان مبارزه کرد... تنها در جنگ بود که صنایع نظامی ما از رشد آن چنان برخوردار شد و از همه مهم تر، استمرار روح اسلام انقلابی در پرتو جنگ تحقق یافت.[4]
- دست آوردهای انقلاب اسلامی در خارج از کشور
انقلاب اسلامی افزون بر دست آوردهای داخلی، پی آمدهای مهمی نیز برای بشر امروز و محرومان جهان به ارمغان آورد که در مسایل استراتژیک جهان، بازتاب گسترده ای داشته است. اینک به طور گذرا، از آن ها یاد می کنیم:
الف. جهان اسلام و مسلمانان جهان
1. تجدید حیات اسلام به عنوان نظام سیاسی برتر
2. ظهور جنبش ها و احزاب اسلامی و اصول گرایی اسلامی
3. پی ریزی یک قطب قدرت جهانی در دنیای اسلام
ب. دیگر جهانیان
انقلاب اسلامی از یک سو سبب روی آوردن مردم جهان به دین، رشد گرایش های معنوی و تضعیف اندیشه های مادی گرایانه شد و از سوی دیگر، به الگوی مبارزه ی مردم ستم دیده در مناطق گوناگون جهان تبدیل گشت. برای مثال، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، (الهیات رهایی بخش) به معنای پناه بردن مردم به کلیسا برای رهایی از مشکلات اجتماعی و سیاسی، در امریکای لاتین رشد کرد و شمار انجمن های مسیحی سیاسی، افزایش چشم گیری یافت.[5]
گفتنی است افزون بر دست آوردهای یاد شده، پیروزی انقلاب اسلامی در مسایل استراتژیک منطقه ای و جهانی، بازتاب گسترده ای داشته که ورود به آن از حوصله ی این گفتار خارج است.
پی نوشتها:
[1]. صحیفه ی نور، ج 2، ص 407.
[2]- قانون اساسی، اصل 152.
[3]. غرب زدگی، جلال آل احمد، تهران، رواق، 1365، ص 217.
[4]. صحیفه ی نور، ج 21، ص 94.
[5]. برای آگاهی بیشتر ر.ک: فیدل کاسترو و مذهب، گفتوگوی فیدل کاسترو با کشیش فری بتو، برگردان: حسن پستا و سیروس طاهباز، تهران، نشر همبستگی، چ اول، 1367; کلیسای شورشی، کامیلو تورس، برگردان: جواد یوسفیان، تهران، نشر نی، 1368.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین