معمولاً وقتی ما واژه‌های استغفار و مغفرت را می‌شنویم، معنای آمرزش گناهان و ایمنی از عذاب الهی به ذهن تداعی می‌شود؛ در حالی که این معنا یکی از مصادیق معنای استغفار است و دایره آن تنگ‌تر و محدودتر از معنای اصلی و اصطلاح قرآنی آن است (و امروزه همین معنا میان ما متداول می‌باشد). این واژه در قرآن کریم معنای وسیع‌تری دارد که هم شامل معنای نخست می‌شود هم موارد دیگری را در بر می‌گیرد. در کتاب (مفردات راغب) کلمه (غَفْر) این گونه معنا شده است: اَلْغُفُر: الباسُ ما یصونه عن الدنس؛ یعنی، پوشاندن هر چیزی که فرد یا شی‌ء را از آلودگی‌ها، نقص‌ها، ضررها و کاستی‌ها محافظت نماید. ازاین‌رو به نوعی زره که جنگجویان به تن می‌کردند (غِفاره) گفته می‌شود؛ زیرا این پوشش، فرد را از آسیب‌های دشمن مصون نگه می‌دارد. حال اگر کسی از خداوند متعال بخواهد که به او نیرویی عطا نماید که به وسیله آن به هیچ باطلی گرایش پیدا نکند و از تأثیر هوای نفس مصون بماند، یا در قضاوت از تبلیغات و وسوسه‌های طرفین دعوا مصون بماند، افراد مخصوصاً انبیا و اولیا(ع) نیز برای این که از لغزش‌ها ایمن باشند نیازمند چنین استغفاری‌اند. این نوع استغفار با عصمت انبیا منافاتی ندارد. آنچه با عصمت سازگار نیست، این است که فرد با اوامر الهی مخالفت کند. بنابراین همیشه لازمه استغفار این نیست که فرد گناهی انجام داده باشد و برای این که از عذاب الهی در امان باشد استغفار نماید؛ بلکه گاهی مرد با این که معصوم است، خود را نیازمند استغفار و استمداد الهی می‌بیند. در آیه‌ای که شما به آن اشاره کرده‌اید، استغفار به معنای دوم آن می‌باشد. برای مطالعه بیشتر ر.ک: ترجمه تفسیر المیزان، ج 5، ص 115. از زاویه‌ای دیگر گفتنی است که: به هر میزان که انسان به خدا نزدیک‌تر شود و او را بهتر بشناسد، خود را در مقابل او کوچک‌تر و عاجزتر می‌بیند و بیشتر احساس می‌کند که در انجام وظایف کوتاهی کرده است، ازاین‌رو برای انجام برخی از کارها - که گناه نیست ولی نوعی ترک اولی به شمار می‌رود - خود را مستحق عذاب الهی می‌بیند و همه اینها از مقام شامخ الهی و علو ذات ربوبی و عظمت و جلال دستگاه الهی ناشی می‌شود. به تعبیر دیگر رابطه فرد با خدا آن قدر ظریف، لطیف، رقیق و عالی می‌شود که اموری را که برای ما گناه نیست، او برای خود گناه می‌داند و با استغفار از خداوند متعال می‌خواهد که آنها را بپوشاند و او را از عذاب مصون بدارد. در روابط میان افراد هم این امر بسیار محسوس و ملموس است. هر قدر دو فرد به هم نزدیک بوده و به هم علاقه بیشتری داشته باشند، نحوه رابطه آنها ظریف‌تر و دقیق‌تر می‌شود. آن دو به نکاتی توجه میکنند که در رابطه با افراد دیگر به آنها توجه نمی‌شود. رابطه انسان با خدا از این جهت شبیه رابطه انسان و طبیعت است. هر قدر انسان طبیعت را بیشتر بشناسد، برای او مجهولات بیشتری رخ می‌نماید و به عجز خود در شناخت راز هستی بیشتر پی می‌برد و خود را در مقابل آن ناتوان‌تر می‌بیند. نکته آخر این که ترک اوامر الهی معصیت می‌باشد اما از آنجایی که پیامبر اکرم(ص) و سایر معصومین(ع) مانند عموم مسلمانان از جانب خداوند متعال تکالیف و وظایفی دارند، آنان نیز مشمول اوامر و نواهی الهی می‌شوند و خداوند متعال به آنان نیز امر و نهی می‌کند و این خلاف عصمت نیست. آنچه خلاف عصمت می‌باشد معصیت است؛ یعنی، فرد بر خلاف اوامر الهی عمل کند. این که خداوند متعال به پیامبران امر و نهی می‌کند، دلیل معصوم نبودن آنها نمی‌شود. www.payambarazam.ir
در صورتی که پیامبران از گناه و اشتباه مصوناند، چرا در قرآن چندین مرتبه به پیامبر اکرم (ص) امر و نهی شده است؟
معمولاً وقتی ما واژههای استغفار و مغفرت را میشنویم، معنای آمرزش گناهان و ایمنی از عذاب الهی به ذهن تداعی میشود؛ در حالی که این معنا یکی از مصادیق معنای استغفار است و دایره آن تنگتر و محدودتر از معنای اصلی و اصطلاح قرآنی آن است (و امروزه همین معنا میان ما متداول میباشد).
این واژه در قرآن کریم معنای وسیعتری دارد که هم شامل معنای نخست میشود هم موارد دیگری را در بر میگیرد. در کتاب (مفردات راغب) کلمه (غَفْر) این گونه معنا شده است: اَلْغُفُر: الباسُ ما یصونه عن الدنس؛ یعنی، پوشاندن هر چیزی که فرد یا شیء را از آلودگیها، نقصها، ضررها و کاستیها محافظت نماید. ازاینرو به نوعی زره که جنگجویان به تن میکردند (غِفاره) گفته میشود؛ زیرا این پوشش، فرد را از آسیبهای دشمن مصون نگه میدارد. حال اگر کسی از خداوند متعال بخواهد که به او نیرویی عطا نماید که به وسیله آن به هیچ باطلی گرایش پیدا نکند و از تأثیر هوای نفس مصون بماند، یا در قضاوت از تبلیغات و وسوسههای طرفین دعوا مصون بماند،
افراد مخصوصاً انبیا و اولیا(ع) نیز برای این که از لغزشها ایمن باشند نیازمند چنین استغفاریاند. این نوع استغفار با عصمت انبیا منافاتی ندارد. آنچه با عصمت سازگار نیست، این است که فرد با اوامر الهی مخالفت کند. بنابراین همیشه لازمه استغفار این نیست که فرد گناهی انجام داده باشد و برای این که از عذاب الهی در امان باشد استغفار نماید؛ بلکه گاهی مرد با این که معصوم است، خود را نیازمند استغفار و استمداد الهی میبیند. در آیهای که شما به آن اشاره کردهاید، استغفار به معنای دوم آن میباشد.
برای مطالعه بیشتر ر.ک: ترجمه تفسیر المیزان، ج 5، ص 115.
از زاویهای دیگر گفتنی است که: به هر میزان که انسان به خدا نزدیکتر شود و او را بهتر بشناسد، خود را در مقابل او کوچکتر و عاجزتر میبیند و بیشتر احساس میکند که در انجام وظایف کوتاهی کرده است، ازاینرو برای انجام برخی از کارها - که گناه نیست ولی نوعی ترک اولی به شمار میرود - خود را مستحق عذاب الهی میبیند و همه اینها از مقام شامخ الهی و علو ذات ربوبی و عظمت و جلال دستگاه الهی ناشی میشود. به تعبیر دیگر رابطه فرد با خدا آن قدر ظریف، لطیف، رقیق و عالی میشود که اموری را که برای ما گناه نیست، او برای خود گناه میداند و با استغفار از خداوند متعال میخواهد که آنها را بپوشاند و او را از عذاب مصون بدارد. در روابط میان افراد هم این امر بسیار محسوس و ملموس است. هر قدر دو فرد به هم نزدیک بوده و به هم علاقه بیشتری داشته باشند، نحوه رابطه آنها ظریفتر و دقیقتر میشود. آن دو به نکاتی توجه میکنند که در رابطه با افراد دیگر به آنها توجه نمیشود. رابطه انسان با خدا از این جهت شبیه رابطه انسان و طبیعت است.
هر قدر انسان طبیعت را بیشتر بشناسد، برای او مجهولات بیشتری رخ مینماید و به عجز خود در شناخت راز هستی بیشتر پی میبرد و خود را در مقابل آن ناتوانتر میبیند.
نکته آخر این که ترک اوامر الهی معصیت میباشد اما از آنجایی که پیامبر اکرم(ص) و سایر معصومین(ع) مانند عموم مسلمانان از جانب خداوند متعال تکالیف و وظایفی دارند، آنان نیز مشمول اوامر و نواهی الهی میشوند و خداوند متعال به آنان نیز امر و نهی میکند و این خلاف عصمت نیست. آنچه خلاف عصمت میباشد معصیت است؛ یعنی، فرد بر خلاف اوامر الهی عمل کند. این که خداوند متعال به پیامبران امر و نهی میکند، دلیل معصوم نبودن آنها نمیشود.
www.payambarazam.ir
- [سایر] پیامبران قبل از حضرت محمد(ص) چگونه نماز میخواندند؟
- [سایر] دلیل عصمت پیامبر اکرم(ص) و دیگر پیامبران الهی چیست؟
- [سایر] آیا پیامبران پیشین چون حضرت مسیح(ع) از نبوت پیامبر اسلام(ص) آگاه بودند؟
- [سایر] اگر پیامبران نمی ترسند پس رسول خدا (ص) در روز غدیر از چه می ترسید؟
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [سایر] نام حضرت محمد (ص) چند بار در قرآن آمده است؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم (ص) از قرآن افضل هستند؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم (ص) از قرآن افضل هستند؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم(ص) ازدواج موقت را تحریم و نهی فرموده است؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم (ص) از قرآن افضل هستند؟
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)