در آیات اول سوره فتح «لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر» منظور از «ذنب» و گناه پیامبر(ص) چیست؟
قرآن می‌فرماید: (انا فتحنا لک فتحاً مبیناً لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر و یتم نعمته علیک و یهدیک صراطاً مستقیما)؛ (به درستی که ما برایت فتحی نمایان کردم تا خداوند آثار گناهانی که بدهکار مشرکان بودی [و به جهت آن تو را مستحق آزار و شکنجه‌دانستند ]از دل های آنان بزداید، چه گذشته ات و چه آینده ات را و نعمت خود بر تو تمام نموده و به سوی صراط مستقیم رهنمونت شود). فتح (48)، آیه 1 و 2. مفسران درباره آیه یاد شده و منظور از ذنب پیامبر اکرم(ص) نظرهای مختلف داده‌اند. مرحوم علامه در (المیزان) می‌نویسد: (ذنب) در آیه شریفه یاد شده به معنای گناه؛ یعنی، مخالف تکلیف مولوی الهی نیست. چون کلمه (ذنب) در لغت، عبارت است از عملی که آثار و تبعات بدی دارد؛ حال هر چه باشد. (مغفرت) هم در لغت عبارت از پرده افکنی بر روی هر چیز است. بعد از روشن شدن معنای لغوی و عرفی (ذنب) و (مغفرت) می‌گوییم: قیام رسول خدا(ص) به دعوت مردم و نهضت آن حضرت علیه کفر، قبل از هجرت و ادامه آن تا بعد از هجرت در مدینه و جنگ هایی که بعد از هجرت با مشرکان به راه‌انداخت عملی دارای آثار شوم و مصداقی برای کلمه (ذنب) بود و معلوم است که کفار قریش مادام که شوکت و نیروی خود را محفوظ داشتند، هرگز پیامبر(ص) را مشمول مغفرت خود قرار نمی‌دادند و خون هایی که از بزرگان آنان ریخته شده بود، از یاد نمی‌بردند و تا از راه انتقام و محو رسم و سنت پیامبر(ص) کینه‌های خود را تسکین نمی‌دادند، دست بردار نبودند. اما خدای سبحان با فتح مکه و یا فتح حدیبیه - که آن نیز منتهی به فتح مکه شد - شوکت و نیروی کفار قریش را از آنان گرفت و در نتیجه گناهانی که رسول خدا(ص) در نظر مشرکان داشت، پوشانید و آن حضرت را از شر قریش ایمنی داد. پس مراد از کلمه (ذنب) تبعات بد و آثار خطرناکی است که دعوت رسول الله(ص) از ناحیه کفار و مشرکان به بار می‌آورد و این آثار از نظر لغت (ذنب) است که در نظر آنان، حضرت را مستحق عقوبت می ساخت؛ همچنان که موسی(ع) در جریان کشتن آن جوان قبطی، خود را گناه کار معرفی نمود: (و لهم علی ذنب فاخاف ان یقتلون). این معنای گناهان گذشته (ما تقدم من ذنبک) رسول(ص) است. اما گناهان آینده (ما تأخر) عبارت است از خونهایی که بعد از هجرت از صنادید قریش ریخت. اما مغفرت خدا نسبت به گناهان آن حضرت، عبارت است از پوشاندن آنها و ابطال عقوبت هایی است که به دنبال دارد یعنی، قدرت، شوکت و عظمت کفار قریش را از آنان گرفت، و موید این معنا، جمله (و یتم نعمته علیک... و ینصرک الله نصراً عزیزاً) است. حضرت رضا(ع) در روایتی می‌فرماید: در نظر مشرکان عرب هیچ کس گناه کارتر و گناهش عظیم‌تر از رسول خدا(ص) نبود؛ برای اینکه آنها 360 خدا داشتند و رسول خدا که آمد همه آنها را از خدایی انداخت و مردم را به اخلاص خواند. این در نظر آنها بسیار سنگین و عظیم بود و گفتند: (اجعل الالهة الها واحداً ان هذا لشی‌ء عجاب و انطلق الملأ منهم ان امشوا و اصبروا علی آلهتکم ان هذا لشی یراء ما سمعنا بهذا فی الملة الاخرة ان هذا الاختلاق)؛ (آیا آن همه خدا را یکی کرده این خیلی شگفت آور است بزرگانشان برای تحریک مردم به راه افتادند که برخیزند و از خدایان دفاع کنید که این وظیفه ای است مهم، ما چنین چیزی را در هیچ کیشی نشنیده ایم این جز سخنی خود ساخته نیست). اینجا است که وقتی خدای تعالی مکه را برای پیامبرش فتح کرد، می‌فرماید: (انا فتحنا لک فتحاً مبیناً ... .) یعنی، این فتح آشکار را برایت کردیم تا دیگر در صدد آزارت بر نیایند و همین طور هم شد. بعد از فتح مکه عده ای مسلمان شدند و برخی از مکه فرار کردند و کسانی که ماندند قدرت بر انکار توحید نداشتند و با دعوت مردم آن را می‌پذیرفتند. پس با فتح مکه گناهانی که رسول خدا(ص) نزد مشرکان مکه داشت آمرزیده شد؛ یعنی، دیگر نتوانستند دست از پا خطا کنند. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج 253، ص 18 و 271؛ ر.ک: معرفت، محمدهادی، تنزیه الانبیاء، ص 172-179. www.payambarazam.ir
عنوان سوال:

در آیات اول سوره فتح «لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر» منظور از «ذنب» و گناه پیامبر(ص) چیست؟


پاسخ:

قرآن می‌فرماید: (انا فتحنا لک فتحاً مبیناً لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر و یتم نعمته علیک و یهدیک صراطاً مستقیما)؛ (به درستی که ما برایت فتحی نمایان کردم تا خداوند آثار گناهانی که بدهکار مشرکان بودی [و به جهت آن تو را مستحق آزار و شکنجه‌دانستند ]از دل های آنان بزداید، چه گذشته ات و چه آینده ات را و نعمت خود بر تو تمام نموده و به سوی صراط مستقیم رهنمونت شود). فتح (48)، آیه 1 و 2.
مفسران درباره آیه یاد شده و منظور از ذنب پیامبر اکرم(ص) نظرهای مختلف داده‌اند. مرحوم علامه در (المیزان) می‌نویسد: (ذنب) در آیه شریفه یاد شده به معنای گناه؛ یعنی، مخالف تکلیف مولوی الهی نیست. چون کلمه (ذنب) در لغت، عبارت است از عملی که آثار و تبعات بدی دارد؛ حال هر چه باشد. (مغفرت) هم در لغت عبارت از پرده افکنی بر روی هر چیز است.
بعد از روشن شدن معنای لغوی و عرفی (ذنب) و (مغفرت) می‌گوییم: قیام رسول خدا(ص) به دعوت مردم و نهضت آن حضرت علیه کفر، قبل از هجرت و ادامه آن تا بعد از هجرت در مدینه و جنگ هایی که بعد از هجرت با مشرکان به راه‌انداخت عملی دارای آثار شوم و مصداقی برای کلمه (ذنب) بود و معلوم است که کفار قریش مادام که شوکت و نیروی خود را محفوظ داشتند، هرگز پیامبر(ص) را مشمول مغفرت خود قرار نمی‌دادند و خون هایی که از بزرگان آنان ریخته شده بود، از یاد نمی‌بردند و تا از راه انتقام و محو رسم و سنت پیامبر(ص) کینه‌های خود را تسکین نمی‌دادند، دست بردار نبودند. اما خدای سبحان با فتح مکه و یا فتح حدیبیه - که آن نیز منتهی به فتح مکه شد - شوکت و نیروی کفار قریش را از آنان گرفت و در نتیجه گناهانی که رسول خدا(ص) در نظر مشرکان داشت، پوشانید و آن حضرت را از شر قریش ایمنی داد.
پس مراد از کلمه (ذنب) تبعات بد و آثار خطرناکی است که دعوت رسول الله(ص) از ناحیه کفار و مشرکان به بار می‌آورد و این آثار از نظر لغت (ذنب) است که در نظر آنان، حضرت را مستحق عقوبت می ساخت؛ همچنان که موسی(ع) در جریان کشتن آن جوان قبطی، خود را گناه کار معرفی نمود: (و لهم علی ذنب فاخاف ان یقتلون). این معنای گناهان گذشته (ما تقدم من ذنبک) رسول(ص) است.
اما گناهان آینده (ما تأخر) عبارت است از خونهایی که بعد از هجرت از صنادید قریش ریخت. اما مغفرت خدا نسبت به گناهان آن حضرت، عبارت است از پوشاندن آنها و ابطال عقوبت هایی است که به دنبال دارد یعنی، قدرت، شوکت و عظمت کفار قریش را از آنان گرفت، و موید این معنا، جمله (و یتم نعمته علیک... و ینصرک الله نصراً عزیزاً) است.
حضرت رضا(ع) در روایتی می‌فرماید: در نظر مشرکان عرب هیچ کس گناه کارتر و گناهش عظیم‌تر از رسول خدا(ص) نبود؛ برای اینکه آنها 360 خدا داشتند و رسول خدا که آمد همه آنها را از خدایی انداخت و مردم را به اخلاص خواند. این در نظر آنها بسیار سنگین و عظیم بود و گفتند:
(اجعل الالهة الها واحداً ان هذا لشی‌ء عجاب و انطلق الملأ منهم ان امشوا و اصبروا علی آلهتکم ان هذا لشی یراء ما سمعنا بهذا فی الملة الاخرة ان هذا الاختلاق)؛ (آیا آن همه خدا را یکی کرده این خیلی شگفت آور است بزرگانشان برای تحریک مردم به راه افتادند که برخیزند و از خدایان دفاع کنید که این وظیفه ای است مهم، ما چنین چیزی را در هیچ کیشی نشنیده ایم این جز سخنی خود ساخته نیست). اینجا است که وقتی خدای تعالی مکه را برای پیامبرش فتح کرد، می‌فرماید: (انا فتحنا لک فتحاً مبیناً ... .) یعنی، این فتح آشکار را برایت کردیم تا دیگر در صدد آزارت بر نیایند و همین طور هم شد. بعد از فتح مکه عده ای مسلمان شدند و برخی از مکه فرار کردند و کسانی که ماندند قدرت بر انکار توحید نداشتند و با دعوت مردم آن را می‌پذیرفتند. پس با فتح مکه گناهانی که رسول خدا(ص) نزد مشرکان مکه داشت آمرزیده شد؛ یعنی، دیگر نتوانستند دست از پا خطا کنند.
طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج 253، ص 18 و 271؛ ر.ک: معرفت، محمدهادی، تنزیه الانبیاء، ص 172-179.
www.payambarazam.ir





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین