قرآن می‌فرماید: (انا فتحنا لک فتحاً مبیناً لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر و یتم نعمته علیک و یهدیک صراطاً مستقیما)؛ (به درستی که ما برایت فتحی نمایان کردم تا خداوند آثار گناهانی که بدهکار مشرکان بودی [و به جهت آن تو را مستحق آزار و شکنجه‌دانستند ]از دل های آنان بزداید، چه گذشته ات و چه آینده ات را و نعمت خود بر تو تمام نموده و به سوی صراط مستقیم رهنمونت شود). فتح (48)، آیه 1 و 2. مفسران درباره آیه یاد شده و منظور از ذنب پیامبر اکرم(ص) نظرهای مختلف داده‌اند. مرحوم علامه در (المیزان) می‌نویسد: (ذنب) در آیه شریفه یاد شده به معنای گناه؛ یعنی، مخالف تکلیف مولوی الهی نیست. چون کلمه (ذنب) در لغت، عبارت است از عملی که آثار و تبعات بدی دارد؛ حال هر چه باشد. (مغفرت) هم در لغت عبارت از پرده افکنی بر روی هر چیز است. بعد از روشن شدن معنای لغوی و عرفی (ذنب) و (مغفرت) می‌گوییم: قیام رسول خدا(ص) به دعوت مردم و نهضت آن حضرت علیه کفر، قبل از هجرت و ادامه آن تا بعد از هجرت در مدینه و جنگ هایی که بعد از هجرت با مشرکان به راه‌انداخت عملی دارای آثار شوم و مصداقی برای کلمه (ذنب) بود و معلوم است که کفار قریش مادام که شوکت و نیروی خود را محفوظ داشتند، هرگز پیامبر(ص) را مشمول مغفرت خود قرار نمی‌دادند و خون هایی که از بزرگان آنان ریخته شده بود، از یاد نمی‌بردند و تا از راه انتقام و محو رسم و سنت پیامبر(ص) کینه‌های خود را تسکین نمی‌دادند، دست بردار نبودند. اما خدای سبحان با فتح مکه و یا فتح حدیبیه - که آن نیز منتهی به فتح مکه شد - شوکت و نیروی کفار قریش را از آنان گرفت و در نتیجه گناهانی که رسول خدا(ص) در نظر مشرکان داشت، پوشانید و آن حضرت را از شر قریش ایمنی داد. پس مراد از کلمه (ذنب) تبعات بد و آثار خطرناکی است که دعوت رسول الله(ص) از ناحیه کفار و مشرکان به بار می‌آورد و این آثار از نظر لغت (ذنب) است که در نظر آنان، حضرت را مستحق عقوبت می ساخت؛ همچنان که موسی(ع) در جریان کشتن آن جوان قبطی، خود را گناه کار معرفی نمود: (و لهم علی ذنب فاخاف ان یقتلون). این معنای گناهان گذشته (ما تقدم من ذنبک) رسول(ص) است. اما گناهان آینده (ما تأخر) عبارت است از خونهایی که بعد از هجرت از صنادید قریش ریخت. اما مغفرت خدا نسبت به گناهان آن حضرت، عبارت است از پوشاندن آنها و ابطال عقوبت هایی است که به دنبال دارد یعنی، قدرت، شوکت و عظمت کفار قریش را از آنان گرفت، و موید این معنا، جمله (و یتم نعمته علیک... و ینصرک الله نصراً عزیزاً) است. حضرت رضا(ع) در روایتی می‌فرماید: در نظر مشرکان عرب هیچ کس گناه کارتر و گناهش عظیم‌تر از رسول خدا(ص) نبود؛ برای اینکه آنها 360 خدا داشتند و رسول خدا که آمد همه آنها را از خدایی انداخت و مردم را به اخلاص خواند. این در نظر آنها بسیار سنگین و عظیم بود و گفتند: (اجعل الالهة الها واحداً ان هذا لشی‌ء عجاب و انطلق الملأ منهم ان امشوا و اصبروا علی آلهتکم ان هذا لشی یراء ما سمعنا بهذا فی الملة الاخرة ان هذا الاختلاق)؛ (آیا آن همه خدا را یکی کرده این خیلی شگفت آور است بزرگانشان برای تحریک مردم به راه افتادند که برخیزند و از خدایان دفاع کنید که این وظیفه ای است مهم، ما چنین چیزی را در هیچ کیشی نشنیده ایم این جز سخنی خود ساخته نیست). اینجا است که وقتی خدای تعالی مکه را برای پیامبرش فتح کرد، می‌فرماید: (انا فتحنا لک فتحاً مبیناً ... .) یعنی، این فتح آشکار را برایت کردیم تا دیگر در صدد آزارت بر نیایند و همین طور هم شد. بعد از فتح مکه عده ای مسلمان شدند و برخی از مکه فرار کردند و کسانی که ماندند قدرت بر انکار توحید نداشتند و با دعوت مردم آن را می‌پذیرفتند. پس با فتح مکه گناهانی که رسول خدا(ص) نزد مشرکان مکه داشت آمرزیده شد؛ یعنی، دیگر نتوانستند دست از پا خطا کنند. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج 253، ص 18 و 271؛ ر.ک: معرفت، محمدهادی، تنزیه الانبیاء، ص 172-179. www.payambarazam.ir
در آیات اول سوره فتح «لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تأخر» منظور از «ذنب» و گناه پیامبر(ص) چیست؟
قرآن میفرماید: (انا فتحنا لک فتحاً مبیناً لیغفرلک الله ما تقدم من ذنبک و ما تاخر و یتم نعمته علیک و یهدیک صراطاً مستقیما)؛ (به درستی که ما برایت فتحی نمایان کردم تا خداوند آثار گناهانی که بدهکار مشرکان بودی [و به جهت آن تو را مستحق آزار و شکنجهدانستند ]از دل های آنان بزداید، چه گذشته ات و چه آینده ات را و نعمت خود بر تو تمام نموده و به سوی صراط مستقیم رهنمونت شود). فتح (48)، آیه 1 و 2.
مفسران درباره آیه یاد شده و منظور از ذنب پیامبر اکرم(ص) نظرهای مختلف دادهاند. مرحوم علامه در (المیزان) مینویسد: (ذنب) در آیه شریفه یاد شده به معنای گناه؛ یعنی، مخالف تکلیف مولوی الهی نیست. چون کلمه (ذنب) در لغت، عبارت است از عملی که آثار و تبعات بدی دارد؛ حال هر چه باشد. (مغفرت) هم در لغت عبارت از پرده افکنی بر روی هر چیز است.
بعد از روشن شدن معنای لغوی و عرفی (ذنب) و (مغفرت) میگوییم: قیام رسول خدا(ص) به دعوت مردم و نهضت آن حضرت علیه کفر، قبل از هجرت و ادامه آن تا بعد از هجرت در مدینه و جنگ هایی که بعد از هجرت با مشرکان به راهانداخت عملی دارای آثار شوم و مصداقی برای کلمه (ذنب) بود و معلوم است که کفار قریش مادام که شوکت و نیروی خود را محفوظ داشتند، هرگز پیامبر(ص) را مشمول مغفرت خود قرار نمیدادند و خون هایی که از بزرگان آنان ریخته شده بود، از یاد نمیبردند و تا از راه انتقام و محو رسم و سنت پیامبر(ص) کینههای خود را تسکین نمیدادند، دست بردار نبودند. اما خدای سبحان با فتح مکه و یا فتح حدیبیه - که آن نیز منتهی به فتح مکه شد - شوکت و نیروی کفار قریش را از آنان گرفت و در نتیجه گناهانی که رسول خدا(ص) در نظر مشرکان داشت، پوشانید و آن حضرت را از شر قریش ایمنی داد.
پس مراد از کلمه (ذنب) تبعات بد و آثار خطرناکی است که دعوت رسول الله(ص) از ناحیه کفار و مشرکان به بار میآورد و این آثار از نظر لغت (ذنب) است که در نظر آنان، حضرت را مستحق عقوبت می ساخت؛ همچنان که موسی(ع) در جریان کشتن آن جوان قبطی، خود را گناه کار معرفی نمود: (و لهم علی ذنب فاخاف ان یقتلون). این معنای گناهان گذشته (ما تقدم من ذنبک) رسول(ص) است.
اما گناهان آینده (ما تأخر) عبارت است از خونهایی که بعد از هجرت از صنادید قریش ریخت. اما مغفرت خدا نسبت به گناهان آن حضرت، عبارت است از پوشاندن آنها و ابطال عقوبت هایی است که به دنبال دارد یعنی، قدرت، شوکت و عظمت کفار قریش را از آنان گرفت، و موید این معنا، جمله (و یتم نعمته علیک... و ینصرک الله نصراً عزیزاً) است.
حضرت رضا(ع) در روایتی میفرماید: در نظر مشرکان عرب هیچ کس گناه کارتر و گناهش عظیمتر از رسول خدا(ص) نبود؛ برای اینکه آنها 360 خدا داشتند و رسول خدا که آمد همه آنها را از خدایی انداخت و مردم را به اخلاص خواند. این در نظر آنها بسیار سنگین و عظیم بود و گفتند:
(اجعل الالهة الها واحداً ان هذا لشیء عجاب و انطلق الملأ منهم ان امشوا و اصبروا علی آلهتکم ان هذا لشی یراء ما سمعنا بهذا فی الملة الاخرة ان هذا الاختلاق)؛ (آیا آن همه خدا را یکی کرده این خیلی شگفت آور است بزرگانشان برای تحریک مردم به راه افتادند که برخیزند و از خدایان دفاع کنید که این وظیفه ای است مهم، ما چنین چیزی را در هیچ کیشی نشنیده ایم این جز سخنی خود ساخته نیست). اینجا است که وقتی خدای تعالی مکه را برای پیامبرش فتح کرد، میفرماید: (انا فتحنا لک فتحاً مبیناً ... .) یعنی، این فتح آشکار را برایت کردیم تا دیگر در صدد آزارت بر نیایند و همین طور هم شد. بعد از فتح مکه عده ای مسلمان شدند و برخی از مکه فرار کردند و کسانی که ماندند قدرت بر انکار توحید نداشتند و با دعوت مردم آن را میپذیرفتند. پس با فتح مکه گناهانی که رسول خدا(ص) نزد مشرکان مکه داشت آمرزیده شد؛ یعنی، دیگر نتوانستند دست از پا خطا کنند.
طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج 253، ص 18 و 271؛ ر.ک: معرفت، محمدهادی، تنزیه الانبیاء، ص 172-179.
www.payambarazam.ir
- [سایر] در سوره فتح آیهی " لِیَغْفِرَ لَکَ اللهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ و ما تأَخَرْ " که در رابطه با ذنب پیامبر مطرح شده منظور چیست؟
- [سایر] منظور از «معراج» پیامبراکرم(ص) چیست و در قرآن و حدیث، چگونه به مسأله معراج پیامبر پرداخته شده است؟
- [سایر] آیا منظور از قید «أُمَّةً مُّسْلِمَةً» در آیه 128 سورۀ بقره، پیامبر اکرم(ص) و امّت ایشان است؟ و معنای «أَرِنَا مَنَاسِکَنَا» در این آیه چیست؟
- [سایر] با توجه به آیات 2 سوره فتح و 19 سوره محمد، چرا اهل سنت عصمت پیامبراکرم(ص) را فقط در دریافت وحی می پذیرند؟
- [سایر] منظور از جایگاه ترسناک که در آیات 21، 22، 23 سوره «ق» آمده است، چیست؟
- [سایر] در آیه اول سوره یونس آمده است «تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْحَکِیمِ» این آیه چه ارتباطی با کل سوره یونس دارد؟ منظور از حکیم و حکمت چیست؟
- [سایر] آیا منظور از «فی» درآیه «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه ...»[1] عمل و رفتار پیامبر اکرم (ص) است یا وجود مبارکه حضرت زهرا (س)؟
- [سایر] با توجه به عصمت پیامبر اکرم(ص)، منظور از آیهی شریفهی «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسیت» چیست؟
- [سایر] آیا منظور از «فی» درآیه «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه ...»[1] عمل و رفتار پیامبر اکرم (ص) است یا وجود مبارکه حضرت زهرا (س)؟
- [سایر] منظور از اینکه گفته میشود پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله «امّی» بودند چیست؟
- [آیت الله وحید خراسانی] پنج چیز بر جنب حرام است اول رساندن جایی از بدن خود به خط قران یا به اسم مبارک ذات خداوند متعال به هر لغتی که باشد و سایر اسماء حسنی و بنابر احتیاط مستحب اسمای انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام را مس ننماید دوم رفتن در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه واله وسلم اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود سوم توقف در مساجد دیگر ولی اگر از یک در مسجد داخل و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد و همچنین توقف در حرم امامان علیهم السلام حرام است و احتیاط واجب ان است که از رفتن در حرم ایمه علیهم السلام خودداری کند اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود چهارم گذاشتن چیزی در مسجد و همچنین بنابر احتیاط واجب داخل شدن در مسجد برای برداشتن چیزی پنجم خواندن هر یک از ایات سجده واجب و ان ایات در چهار سوره است اول سوره سی و دوم قران الم تنزیل دوم سوره چهل و یکم حم سجده فصلت سوم سوره پنجاه و سوم والنجم چهارم سوره نود و ششم اقرا و بنابر احتیاط واجب از خواندن بقیه این چهار سوره حتی از خواندن بسم الله الرحمن الرحیم بلکه بعض ان به قصد این سوره ها نیز خودداری کند
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است در رکعت اول نماز پیش از خواندن حمد بگوید: (اعوذ بالله من الشیْطان الرجیم) و نیز مستحب است امام جماعت (بسْم الله) را در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر در جماعت بلند بگوید، همچنین مستحب است حمد و سوره و اذکار نماز را شمرده بخواند و آیات را به هم نچسباند و مخصوصاً به معنی آنها توجه داشته باشد و اگر نماز را با جماعت می خواند بعد از تمام شدن حمد امام، به امید ثواب پروردگار بگوید: (الْحمْد لله رب الْعالمین) و بعد از خواندن سوره (قلْ هو الله احدٌ) یک یا دو یا سه مرتبه بگوید: (کذلک الله ربی) یا (کذلک الله ربنا).
- [آیت الله علوی گرگانی] در نماز آیات ممکن است انسان بعد از نیّت وتکبیر وخواندن حمد، آیههای یک سوره را پنج قسمت کند ویک آیه یا بیشتر از آن را بخواند و به رکوع رود وسر بردارد وبدون این که حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود وهمینطور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، مثلاً به قصد سوره )قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَد(، )بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم( بگوید و به رکوع رود، بعد بایستد و بگوید: )قُلْ هُوَ اللّهُ أَحَد( دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: )اللّهُ الصَّمَد(، باز به رکوع رود وبایستد و بگوید: )لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ( وبرود به رکوع باز هم سر بردارد و بگوید: )وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أحَد( و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن دو سجده کند ورکعت دوم را هم مثل رکعت اوّل بجا آورد و بعد از سجده دوم تشهّد بخواند ونماز را سلام دهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول: رساندن جایی از بدن خود به خط قرآن و بنا بر احتیاط به اسم خدا و صفات خاصه او به هر لغت که باشد، مگر پولی که بر آن نام خدا نوشته شده باشد که دست زدن به آن اشکال ندارد و احتیاط مستحب آن است که جایی از بدن خود را به اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهرا علیهمالسلام نیز نرساند. دوم: رفتن یا ماندن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و حرم امامان علیهمالسلام اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود و مراد از حرم امامان علیهمالسلام : محوّطهایست که ضریح مقدّس و قبر مطهّر در آن قرار دارد، نه تمام رواقها یا صحنها. سوم: داخل شدن یا ماندن در مساجد دیگر، مگر آنکه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن هر یک از آیات سجده واجب و آن آیات در چهار سوره است. اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل (=سجده) )، آیه پانزدهم؛ دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده (=فُصّلت) )، آیه سی و هفتم؛ سوم: سوره پنجاه و سوم (النجم)، آیه آخر؛ چهارم: سوره نود و ششم (اقرء (=العلق) )، آیه آخر. بلکه بنا بر احتیاط خواندن آیات دیگر یا قسمتی از یک آیه از سورههای سجده نیز جایز نیست. چیزهایی که بر جنب مکروهست
- [آیت الله وحید خراسانی] در نماز ایات ممکن است انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد ایه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک ایه یا بیشتر یا کمتر از ان را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید مثلا به قصد سوره قل هو الله احد بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و به رکوع رود بعد بایستد و بگوید قل هو الله احد دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید الله الصمد باز به رکوع رود و بایستد و بگوید لم یلد و لم یولد و به رکوع برود و سر بردارد و بگوید و لم یکن له کفوا احد و بعد از ان به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول به جا اورد و بعد از سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و نیز جایز است به کمتر از پنج قسمت تقسیم کند ولی هر وقت سوره را تمام کرد لازم است حمد را قبل از رکوع بعدی بخواند و بعد از ان یک سوره یا بعض از یک سوره را نیز بخواند
- [آیت الله مظاهری] سه چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهراعلیهم السلام. دوّم: گذاشتن چیزی یا توقف در مساجد و حرم ائمّه طاهرینعلیهم السلام، ولی اگر از یک در مسجد یا حرم داخل شود و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد مگر مسجدالحرام و مسجد پیغمبراکرمصلی الله علیه وآله وسلم، ولی توقف در جاهایی که مربوط بهمسجد است ولی مسجد نیست و توقف در صحنها و رواقهای پیامبران و ائمه علیهم السلام و حرمهای امامزادهها مانعی ندارد. سوّم: خواندن هر یک از آیاتی که سجده واجب دارد و آن آیات در چهار سوره است: 1 - آیه پانزده، سورة سجده 2 - آیه سی و هفت، سورة فصّلت. 3 - آیه شصت و دو، سورة النّجم. 4 - آیه نوزده، سورة علق.
- [آیت الله سبحانی] در نماز آیات ممکن است انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون اینکه حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، مثلاً به قصد سوره قل هو الله احد. بسم اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم بگوید و به رکوع رود; بعد بایستد و بگوید: قُلْ هُوَ اللهُ اَحَدٌ دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: اَللهُ الصَّمَدُ باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: لَمْ یَلِدْ و لَمْ یوُلَدْ و برود به رکوع باز هم سر بردارد و بگوید: وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَد و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول به جا آورد و بعداز سجده دوم تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
- [آیت الله خوئی] در نماز آیات ممکن است انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد، آیههای یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند و به رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، به قصد سوره (قل هو الله احد)، (بسم الله الرحمن الرحیم) بگوید و به رکوع رود، بعد بایستد و بگوید: (قل هو الله احد) دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: (الله الصمد) باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: (لم یلد و لم یولد) و برود به رکوع بازهم سر بردارد و بگوید: (و لم یکن له کفوا احد) و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بهجا آورد و بعد از سجده دوم، تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
- [امام خمینی] در نماز آیات ممکن است انسان بعد از نیت و تکبیر و خواندن حمد،آیه های یک سوره را پنج قسمت کند و یک آیه یا بیشتر از آن را بخواند وبه رکوع رود و سر بردارد و بدون این که حمد بخواند قسمت دوم همان سوره را بخواند و به رکوع رود و همین طور تا پیش از رکوع پنجم سوره را تمام نماید، مثلا به قصد سوره "قل هو الله احد" بسم الله الرحمن الرحیم بگوید و به رکوع رود، بعد بایستد و بگوید: "قل هو الله احد" دوباره به رکوع رود و بعد از رکوع بایستد و بگوید: "الله الصمد" باز به رکوع رود و بایستد و بگوید: "لم یلد و لم یولد" و برود به رکوع بازهم سر بردارد و بگوید: "و لم یکن له کفوا احد" و بعد از آن به رکوع پنجم رود و بعداز سر برداشتن، دو سجده کند و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول بجا آورد و بعد از سجده دوم، تشهد بخواند و نماز را سلام دهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . پنج عمل بر جنب حرام است: اول رساندن جایی از بدن بخط قرآن، یا به اسم خدا و سائر اسما و صفات خاصه خدا، و بنابر احتیاط رساندن جایی از بدن به نام پیغمبران و ائمه:، و حضرت زهرا علیها السلام، بطوری که در وضو گفته شد. دوم رفتن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه وآله اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. سوم توقف در مساجد دیگر، ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد. و احتیاط واجب نرفتن در حرم ائمه:است اگر چه از یک در وارد و از در دیگر خارج شود. چهارم گذاشتن چیزی در مسجد بلکه بنابر احتیاط لازم از خارج هم چیزی در مسجد نگذارد. پنجم خواندن آیه ای که سجده واجب دارد و آن در چهار سوره است: 1. سوره سی و دوم قرآن " الم تنزیل". 2. سوره چهل و یکم " حم سجده". 3. سوره پنجاه و سوم " والنجم". 4. سوره نود و ششم " اقرأ " و اگر یک حرف از این چهار آیه را هم بخواند حرام است و احتیاط مستحب آن است که آیات دیگر سوره سجده دار را نیز نخواند.