خیر. برخی از توجیهات جنبة علل تراشیهای پس از وقوع را دارد. گاهی یک پدیدة اجتماعی به گونهای و تحت علل و شرایطی جامة وجود میپوشد، سپس آیندگان که پایه داوریهای آنان را یک مشت حدس و پندار تشکیل میدهد بر اثر یک خوشبینی بیجهت یک رشته علل اخلاقی و روانی و اجتماعی برای آن پدیده میتراشند که روح پدیدآرندگان آن پدیده از آن علل بیخبر بوده است! اتّفاقاً توجیه حکومت خلفا از طریق دموکراسی و حکومت مردم بر مردم یا اکثریت بر اقلیت مصداق روشن این قاعده است. اصولاً آنچه در انتخاب خلفای صدر اسلام مطرح نبوده، موضوع انتخاب خلیفه از طریق توده مردم بوده است. زیرا نه دانشمندان محقّق اهل تسنن در انتخاب خلیفه به چنین اصلی معتقدند و نه انتخاب خلفا از این راه انجام گرفت. مع الوصوف، برخی از نویسندگان عصر حاضر، برای موجه جلوه دادن خلافت خلفا، دست به دامن پدیدههای نوظهوری چون دموکراسی و لیبرالیسم غربی زده و موضوع حکومت مردم بر مردم و قاطعیت رأی اکثریت بر اقلیت را پیش کشیدهاند، در حالیکه این گونه توجیهات، تراشیدن یک رشته علل پس از وقوع است که فقط در عالم تخیل وجود دارد و هرگز پدیده خلافت مستند به آن نبوده است. اینک برای اطمینان بیشتر متن سخنان دانشمندان دیرینه را در این باب نقل میکنیم: قاضی ایجی در کتاب معروف خود مینویسد: در انتخاب امام نیازی به اجماع و اتّفاق امّت بر خلافت فردی لازم نیست بلکه با بیعت و پیمان یکی دو نفر از صحابة پیامبر، خلافت شخص صورت قانونی به خود میگیرد و گواه آن این است که یاران پیامبر با کمال استواری که در امور دینی داشتند تنها به رأی ابوبکر که پس از خود عمر را برای خلافت تعیین کرد،اکتفا نمودند و نه تنها اتفاق همه مسلمانان را شرط ندانستند بلکه اتفاق صجابهای را نیز که در خود مدینه میزیستند لازم نشمردند. (شرح مواقف 3/256) مؤلف (الآحکام السلطانیة) مینویسد: برخی تصور کردهاند که انتخاب خلیفه باید با تصویب بزرگان اسلام که در شهرهای اسلامی به سر میبرند انجام بگیرد، در صورتی که ابوبکر در سقیفة بنی ساعده با پنج رأی به خلافت انتخاب گردید و روی کار آمد: عمر، ابو عبیده، اسید بن حضیر، بشر بن سعد و سالم مولی ابی حذیفه. (الاحکام السلطنیه/4) تاریخ خلافت اسلامی گواهی میدهد که خلافت عمر تنها با تعیین ابوبکر صورت قانونی به خود گرفت و عمر نیز موضوع خلافت را در اختیار شورای شش نفری قرار داد که یک نفر را از میان خود برای خلافت انتخاب نمایند و دیگران را از انتخاب شدن و انتخاب کردن محروم ساخت. قاضی باقلانی مینویسد: انتخاب ابوبکر با تلاش عمر و چهار نفر دیگر انجام گرفت. (التمهید/178) پس از شهادت امیر المؤمنین علی(ع) موضوع خلافت به صورت سلطنت موروثی در خاندان بنی امیه و بنی عباس در آمد که خود سرگذشت دردناکی دارد که اکنون مجال بازگویی آن نیست. آیت الله جعفر سبحانی،رهبری امّت www.payambarazam.ir
آیا این سخن که تعیین خلفای پیامبراکرم(ص)، به وسیله رأی اکثریت مردم و درنتیجه بهحق بوده است، صحیح است؟
خیر. برخی از توجیهات جنبة علل تراشیهای پس از وقوع را دارد. گاهی یک پدیدة اجتماعی به گونهای و تحت علل و شرایطی جامة وجود میپوشد، سپس آیندگان که پایه داوریهای آنان را یک مشت حدس و پندار تشکیل میدهد بر اثر یک خوشبینی بیجهت یک رشته علل اخلاقی و روانی و اجتماعی برای آن پدیده میتراشند که روح پدیدآرندگان آن پدیده از آن علل بیخبر بوده است!
اتّفاقاً توجیه حکومت خلفا از طریق دموکراسی و حکومت مردم بر مردم یا اکثریت بر اقلیت مصداق روشن این قاعده است. اصولاً آنچه در انتخاب خلفای صدر اسلام مطرح نبوده، موضوع انتخاب خلیفه از طریق توده مردم بوده است. زیرا نه دانشمندان محقّق اهل تسنن در انتخاب خلیفه به چنین اصلی معتقدند و نه انتخاب خلفا از این راه انجام گرفت. مع الوصوف، برخی از نویسندگان عصر حاضر، برای موجه جلوه دادن خلافت خلفا، دست به دامن پدیدههای نوظهوری چون دموکراسی و لیبرالیسم غربی زده و موضوع حکومت مردم بر مردم و قاطعیت رأی اکثریت بر اقلیت را پیش کشیدهاند، در حالیکه این گونه توجیهات، تراشیدن یک رشته علل پس از وقوع است که فقط در عالم تخیل وجود دارد و هرگز پدیده خلافت مستند به آن نبوده است.
اینک برای اطمینان بیشتر متن سخنان دانشمندان دیرینه را در این باب نقل میکنیم:
قاضی ایجی در کتاب معروف خود مینویسد: در انتخاب امام نیازی به اجماع و اتّفاق امّت بر خلافت فردی لازم نیست بلکه با بیعت و پیمان یکی دو نفر از صحابة پیامبر، خلافت شخص صورت قانونی به خود میگیرد و گواه آن این است که یاران پیامبر با کمال استواری که در امور دینی داشتند تنها به رأی ابوبکر که پس از خود عمر را برای خلافت تعیین کرد،اکتفا نمودند و نه تنها اتفاق همه مسلمانان را شرط ندانستند بلکه اتفاق صجابهای را نیز که در خود مدینه میزیستند لازم نشمردند. (شرح مواقف 3/256)
مؤلف (الآحکام السلطانیة) مینویسد: برخی تصور کردهاند که انتخاب خلیفه باید با تصویب بزرگان اسلام که در شهرهای اسلامی به سر میبرند انجام بگیرد، در صورتی که ابوبکر در سقیفة بنی ساعده با پنج رأی به خلافت انتخاب گردید و روی کار آمد: عمر، ابو عبیده، اسید بن حضیر، بشر بن سعد و سالم مولی ابی حذیفه. (الاحکام السلطنیه/4)
تاریخ خلافت اسلامی گواهی میدهد که خلافت عمر تنها با تعیین ابوبکر صورت قانونی به خود گرفت و عمر نیز موضوع خلافت را در اختیار شورای شش نفری قرار داد که یک نفر را از میان خود برای خلافت انتخاب نمایند و دیگران را از انتخاب شدن و انتخاب کردن محروم ساخت.
قاضی باقلانی مینویسد: انتخاب ابوبکر با تلاش عمر و چهار نفر دیگر انجام گرفت. (التمهید/178)
پس از شهادت امیر المؤمنین علی(ع) موضوع خلافت به صورت سلطنت موروثی در خاندان بنی امیه و بنی عباس در آمد که خود سرگذشت دردناکی دارد که اکنون مجال بازگویی آن نیست.
آیت الله جعفر سبحانی،رهبری امّت
www.payambarazam.ir
- [سایر] آیا این سخن صحیح است که (حضرت محمد (ص) به اذن الله حضرت آدم را خلق کرد)؟
- [سایر] آیا این سخن صحیح است که «حضرت محمد (ص) به اذن الله حضرت آدم را خلق کرد»؟
- [سایر] سلام. چرا پیامبر اسلام (ص) با خلفای سه گانه پیوند زناشویی بستند؟ آیا ایشان به نفاق آنان اطلاع نداشتند؟
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [سایر] رسول خدا(ص) میفرمود: «أنا دعوة ابراهیم» ؛ من محصول دعای حضرت ابراهیم هستم, معنای این سخن چیست؟
- [سایر] آیا جریان انکار رحلت پیامبراکرم(ص) توسط عمر بن خطاب از پیش تعیین شده بود؟
- [سایر] دلایل محمد باقر سجودی بر عدم تعیین جانشین توسط پیامبر ص چگونه رد می شود؟
- [سایر] بهترین جملهای که محمد رسول الله(ص) به انسان فرمود، چیست؟
- [سایر] محمد بن عبدالوهاب چه توهینی به قبر مطهر رسول خدا ص کرد؟
- [سایر] آیا پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) در اذان و اقامه شان ذکر اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علیا ولی الله را می گفتند؟
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)