پاسخ اجمالی: همه موجودات این عالم دارای دو وجود هستند یک وجود علمی در نزد خداوند که از آن به وجود نوری تعبیر می کنند؛ دوم وجود عینی مانند وجود در عالم ماده برای موجودات مادی. وجود نوری پیامبر اکرم (ص) در آن وجود علمی به دلیل جامعیت و برتری، قبل از همۀ موجودات و واسطه برای تحقق وجود نوری و به تبع آن واسطۀ در وجود عینی بقیۀ موجودات است، اما وجود عینی و مادی پیامبر(ص) روشن است که بعد از وجود مادی و عینی از حضرت آدم است بلکه از این جهت وجود حضرت آدم واسطۀ در تحقق وجود پیامبر است. پاسخ تفصیلی: در توضیح پاسخ چند نکته را باید متذکر شویم: الف. همه موجودات این عالم دارای دو وجود هستند یک وجود علمی در نزد خداوند که از آن به وجود نوری تعبیر می کنند، دوم وجود عینی مانند وجود در عالم ماده برای موجودات مادی. وجود نوری پیامبر اکرم (ص) در آن وجود علمی به دلیل جامعیت و برتری، قبل از همۀ موجودات و واسطه برای تحقق وجود نوری و به تبع آن واسطۀ در وجود عینی بقیۀ موجودات است. در تبیین این مطلب گذشته از دلایل عقلی و بیانات عرفانی [1] دلایل نقلی نیز وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم : 1. خدای سبحان در قرآن کریم به پیغمبرش دستور می ‌دهد که: (بگو من اولین مسلمانم). [2] مقصود از این اولیّت، اولیّت رتبی است، نه زمانی؛ زیرا اگر مقصود اولیت زمانی بود، هر پیغمبری نسبت به قوم خویش (اول المسلمین) بود و پیامبران پیشین نیز به طریق اولی می ‌توانستند مصداق این آیه باشند. از این که خدای سبحان تنها به پیغمبر اسلام فرموده بگو: (مأمورم که اول المسلمین باشم)، برای آن است که آن حضرت اوّل صادر، یا اول ظاهر است.[3] 2. در روایات آمده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود:( اولین مخلوقی که خداوند آفرید نور من بود. ) [4] این روایت، اشاره به همان نشئه غیر مادی و طبیعی پیامبر اکرم(ص) دارد. 3. پیامبر فرمود:( من پیامبر بودم در حالی که حضرت آدم بین آب و گل بود. ) [5] مسلّماً مراد این روایات، نشئه عنصری و مادی پیامبر نیست. 4. در روایاتی که معصومان(ع) به عنوان (نور و مخلوق اول) مطرح شده ‌اند، به این نکته نیز اشاره شده که خدای متعال از نور ایشان، هر چیز و کمال وجودی را آفریده است؛ یعنی، وجود و هستی خیر است و هر وجود از نظر جنبه وجودی - و با قطع نظر از حدود و نقایص - خیر می‌ باشد. بر این اساس همه موجودات و تمامی وجودات و کمالات وجودی، از جلوه ‌ها و ظهورات همین مخلوق اول و نور معصوم است و مخلوقات مراتب مختلف تجلیات این نور می‌ باشد.[6] به عبارت دیگر، (نور معصوم)، سبب وجود موجودات دیگر است و موجودات دیگر، آثار و صورت‌ های نازله این حقیقت، در مراتب مختلف و متنوع است. 5. حضرت رسول خدا(ص) در حدیثی نسبتاً طولانی، به این حقیقت به طور صریح اشاره‌ کرده‌ اند که: (از نور رسول خدا، عرش خلق شده است؛ از نور علی(ع) ملائکه به وجود آمده ‌اند؛ از نور فاطمه(س) آسمان‌ها و زمین خلق شده است؛ از نور امام حسن(ع) خورشید و ماه پدیدار گشته‌ اند؛ از نور امام حسین(ع) بهشت و حورالعین قدم به هستی نهاده ‌اند و ... .) [7] البته هر چند در این روایت، از نور رسول خدا، عرش خلق شده است، ولی روایاتی داریم که نشانگر این حقیقت است که (مخلوق اول) در عین این که یک حقیقت و موجود واحد است، حقیقت همه چهارده معصوم است؛ یعنی، هم حقیقت رسول خدا(ص) است و هم حقیقت تک تک عترت آن حضرت. آنان در عین یکی بودن، متعدد هم هستند و همه‌ آنان، ظهورات روح واحد و حقیقت واحد می ‌باشند. مانند این روایت: جابربن عبدالله از امام محمدباقر(ع) نقل می‌ کند که ایشان فرمود: (خداوند متعال، چهارده هزار سال قبل از خلقت آدم، چهارده نور از نور عظمتش را خلق فرمود پس آن چهارده نور ارواح ما بود). جابر می ‌گوید: از امام درباره‌ اسمای آن چهارده نور سؤال کردم، ایشان فرمود: (محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) و نه فرزند حسین(ع) که نهمی آنان قائم ایشان است). حضرت امام محمدباقر(ع) می‌ فرماید: (ای جابر! اول مخلوقی که خداوند خلق فرمود، محمد و عترت هدایت شده آن حضرت بودند. پس آنان اشباح نور در برابر خداوند بودند. جابر می‌ گوید:به حضرت عرض کردم اشباح چیست؟ فرمود: سایه نور، بدن‌های نوری بدون روح که مؤیّد به یک روح یگانه و واحد بودند و آن روح القدس بود...) [8] این روایت با صراحت کامل می‌ فرماید که: آنان ابدان نوری بودند که ارواح متعدد نداشتند؛ بلکه مؤیّد به یک روح بودند و آن عبارت است از (روح‌القدس) و به روشنی به این نکته اشاره دارد که حقیقت روح و جان همه، یکی بود و ظهورات (ابدان نوری و یا اشباح نوری) متعدد بود. این که در زیارت جامعه می‌ خوانیم (و ان ارواحکم و طینتکم واحدة)، اشاره به این حقیقت دارد که چهارده معصوم، یک نوراند و در این جهت با هم اتحاد دارند. این اتحاد - در عین غیریت - نه تنها در اوّل خلقت بوده؛ بلکه در نظام مادی و زندگی دنیایی و حقیقت آنان، یکی بوده است و ایشان در عین تعدد صوری و ظاهری با همدیگر، وحدت و اتحاد دارند. بنابراین، سخن مذکور در سؤال، با آنچه که در آیات و روایات وجود دارد، مطابقت دارد و صحیح است؛ البته این مطلب با این تعبیر که (حضرت محمد به اذن الله حضرت آدم را خلق کرد) تفاوت دارد. ب. وجود عینی و مادی پیامبر(ص) از وجود مادی و عینی حضرت آدم است بلکه از این جهت وجود حضرت آدم واسطۀ در تحقق وجود پیامبر است. پی نوشتها: [1] . پایگاه حوزه، بخش پرسش و پاسخ، در مورد خلقت حضرت محمد (ص) قبل از حضرت آدم (ع). [2] . انعام، 163. [3] . حضرت آیة الله جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 8، ص 30 و 31. [4] . علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج1، ص97، باب 2،حقیقة العقل و کیفیته، دار الکتب الاسلامیه، تهران. [5] . بحارالأنوار، ج16،ص402، باب 12، نادر فی اللطائف فی فضل نبینا. [6] . حضرت علامه طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 1، ص 121، دفتر انتشارات اسلامی. [7] . الکربلائی، شیخ جواد بن عباس، الانوار الساطعه، ج 4،ص259، دارالحدیث قم، بی تا. [8] . بحارالانوار، ج 25، ص 4. منبع: www.islamquest.net
پاسخ اجمالی:
همه موجودات این عالم دارای دو وجود هستند یک وجود علمی در نزد خداوند که از آن به وجود نوری تعبیر می کنند؛ دوم وجود عینی مانند وجود در عالم ماده برای موجودات مادی. وجود نوری پیامبر اکرم (ص) در آن وجود علمی به دلیل جامعیت و برتری، قبل از همۀ موجودات و واسطه برای تحقق وجود نوری و به تبع آن واسطۀ در وجود عینی بقیۀ موجودات است، اما وجود عینی و مادی پیامبر(ص) روشن است که بعد از وجود مادی و عینی از حضرت آدم است بلکه از این جهت وجود حضرت آدم واسطۀ در تحقق وجود پیامبر است.
پاسخ تفصیلی:
در توضیح پاسخ چند نکته را باید متذکر شویم:
الف. همه موجودات این عالم دارای دو وجود هستند یک وجود علمی در نزد خداوند که از آن به وجود نوری تعبیر می کنند، دوم وجود عینی مانند وجود در عالم ماده برای موجودات مادی. وجود نوری پیامبر اکرم (ص) در آن وجود علمی به دلیل جامعیت و برتری، قبل از همۀ موجودات و واسطه برای تحقق وجود نوری و به تبع آن واسطۀ در وجود عینی بقیۀ موجودات است.
در تبیین این مطلب گذشته از دلایل عقلی و بیانات عرفانی [1] دلایل نقلی نیز وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم :
1. خدای سبحان در قرآن کریم به پیغمبرش دستور می دهد که: (بگو من اولین مسلمانم). [2]
مقصود از این اولیّت، اولیّت رتبی است، نه زمانی؛ زیرا اگر مقصود اولیت زمانی بود، هر پیغمبری نسبت به قوم خویش (اول المسلمین) بود و پیامبران پیشین نیز به طریق اولی می توانستند مصداق این آیه باشند. از این که خدای سبحان تنها به پیغمبر اسلام فرموده بگو: (مأمورم که اول المسلمین باشم)، برای آن است که آن حضرت اوّل صادر، یا اول ظاهر است.[3]
2. در روایات آمده است که پیامبر اکرم(ص) فرمود:( اولین مخلوقی که خداوند آفرید نور من بود. ) [4]
این روایت، اشاره به همان نشئه غیر مادی و طبیعی پیامبر اکرم(ص) دارد.
3. پیامبر فرمود:( من پیامبر بودم در حالی که حضرت آدم بین آب و گل بود. ) [5]
مسلّماً مراد این روایات، نشئه عنصری و مادی پیامبر نیست.
4. در روایاتی که معصومان(ع) به عنوان (نور و مخلوق اول) مطرح شده اند، به این نکته نیز اشاره شده که خدای متعال از نور ایشان، هر چیز و کمال وجودی را آفریده است؛ یعنی، وجود و هستی خیر است و هر وجود از نظر جنبه وجودی - و با قطع نظر از حدود و نقایص - خیر می باشد. بر این اساس همه موجودات و تمامی وجودات و کمالات وجودی، از جلوه ها و ظهورات همین مخلوق اول و نور معصوم است و مخلوقات مراتب مختلف تجلیات این نور می باشد.[6]
به عبارت دیگر، (نور معصوم)، سبب وجود موجودات دیگر است و موجودات دیگر، آثار و صورت های نازله این حقیقت، در مراتب مختلف و متنوع است.
5. حضرت رسول خدا(ص) در حدیثی نسبتاً طولانی، به این حقیقت به طور صریح اشاره کرده اند که: (از نور رسول خدا، عرش خلق شده است؛ از نور علی(ع) ملائکه به وجود آمده اند؛ از نور فاطمه(س) آسمانها و زمین خلق شده است؛ از نور امام حسن(ع) خورشید و ماه پدیدار گشته اند؛ از نور امام حسین(ع) بهشت و حورالعین قدم به هستی نهاده اند و ... .) [7]
البته هر چند در این روایت، از نور رسول خدا، عرش خلق شده است، ولی روایاتی داریم که نشانگر این حقیقت است که (مخلوق اول) در عین این که یک حقیقت و موجود واحد است، حقیقت همه چهارده معصوم است؛ یعنی، هم حقیقت رسول خدا(ص) است و هم حقیقت تک تک عترت آن حضرت. آنان در عین یکی بودن، متعدد هم هستند و همه آنان، ظهورات روح واحد و حقیقت واحد می باشند. مانند این روایت: جابربن عبدالله از امام محمدباقر(ع) نقل می کند که ایشان فرمود: (خداوند متعال، چهارده هزار سال قبل از خلقت آدم، چهارده نور از نور عظمتش را خلق فرمود پس آن چهارده نور ارواح ما بود). جابر می گوید: از امام درباره اسمای آن چهارده نور سؤال کردم، ایشان فرمود: (محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین(ع) و نه فرزند حسین(ع) که نهمی آنان قائم ایشان است). حضرت امام محمدباقر(ع) می فرماید: (ای جابر! اول مخلوقی که خداوند خلق فرمود، محمد و عترت هدایت شده آن حضرت بودند. پس آنان اشباح نور در برابر خداوند بودند. جابر می گوید:به حضرت عرض کردم اشباح چیست؟ فرمود: سایه نور، بدنهای نوری بدون روح که مؤیّد به یک روح یگانه و واحد بودند و آن روح القدس بود...) [8]
این روایت با صراحت کامل می فرماید که: آنان ابدان نوری بودند که ارواح متعدد نداشتند؛ بلکه مؤیّد به یک روح بودند و آن عبارت است از (روحالقدس) و به روشنی به این نکته اشاره دارد که حقیقت روح و جان همه، یکی بود و ظهورات (ابدان نوری و یا اشباح نوری) متعدد بود.
این که در زیارت جامعه می خوانیم (و ان ارواحکم و طینتکم واحدة)، اشاره به این حقیقت دارد که چهارده معصوم، یک نوراند و در این جهت با هم اتحاد دارند. این اتحاد - در عین غیریت - نه تنها در اوّل خلقت بوده؛ بلکه در نظام مادی و زندگی دنیایی و حقیقت آنان، یکی بوده است و ایشان در عین تعدد صوری و ظاهری با همدیگر، وحدت و اتحاد دارند.
بنابراین، سخن مذکور در سؤال، با آنچه که در آیات و روایات وجود دارد، مطابقت دارد و صحیح است؛ البته این مطلب با این تعبیر که (حضرت محمد به اذن الله حضرت آدم را خلق کرد) تفاوت دارد.
ب. وجود عینی و مادی پیامبر(ص) از وجود مادی و عینی حضرت آدم است بلکه از این جهت وجود حضرت آدم واسطۀ در تحقق وجود پیامبر است.
پی نوشتها:
[1] . پایگاه حوزه، بخش پرسش و پاسخ، در مورد خلقت حضرت محمد (ص) قبل از حضرت آدم (ع).
[2] . انعام، 163.
[3] . حضرت آیة الله جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 8، ص 30 و 31.
[4] . علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج1، ص97، باب 2،حقیقة العقل و کیفیته، دار الکتب الاسلامیه، تهران.
[5] . بحارالأنوار، ج16،ص402، باب 12، نادر فی اللطائف فی فضل نبینا.
[6] . حضرت علامه طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان، ترجمه موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 1، ص 121، دفتر انتشارات اسلامی.
[7] . الکربلائی، شیخ جواد بن عباس، الانوار الساطعه، ج 4،ص259، دارالحدیث قم، بی تا.
[8] . بحارالانوار، ج 25، ص 4.
منبع: www.islamquest.net
- [سایر] آیا این سخن صحیح است که «حضرت محمد به اذن الله حضرت آدم را خلق کرد»؟
- [سایر] آیا این سخن صحیح است که (حضرت محمد (ص) به اذن الله حضرت آدم را خلق کرد)؟
- [سایر] رسول خدا(ص) میفرمود: «أنا دعوة ابراهیم» ؛ من محصول دعای حضرت ابراهیم هستم, معنای این سخن چیست؟
- [سایر] رسول اکرم(ص) در سخن خود به ابوقتاده در تفسیر آیه «اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلًا» [ملک/2] چه فرمودند؟
- [سایر] چرا در بین اهلبیت پیامبر اکرم(ص)، به حضرت زهرا و حضرت رضا(ع) بضعه النبی «پاره تن رسول الله» می گویند؟
- [سایر] آیا منظور از «فی» درآیه «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه ...»[1] عمل و رفتار پیامبر اکرم (ص) است یا وجود مبارکه حضرت زهرا (س)؟
- [سایر] آیا منظور از «فی» درآیه «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنه ...»[1] عمل و رفتار پیامبر اکرم (ص) است یا وجود مبارکه حضرت زهرا (س)؟
- [سایر] جریان واقعه ذبح «عبداللّه» پدر پیامبراکرم(ص) چه بود؟
- [سایر] برداشت پیامبر اسلام (ص) و یاران ایشان در ارتباط با مسئله «رهبری» چه بود؟
- [سایر] آیا «مُذَکِّر» بودن پیامبراکرم(ص) و وحی فقط برای مؤمنان است؟
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)