آیا بهائیت فرقه بوده و از فرقه های اسلامی محسوب می شود؟
تعریف فرقه فرقه (heresy /sect)در لغت به معنای دسته، طایفه، مسلک، حزب، دسته، بخش، بریدن، قسمت کردن و گروهی از مردم آمده است.1 در فرهنگ سیاسی این واژه در مورد بخشی از جامعه که از مذهب رسمی جدا شده یا به آئینی گرویده باشد که توسط همگان به رسمیت شناخته نشده است، به کار می رود و هم مسامحتاً در مورد هر نوع جنبش جدائی طلب (ملی، زبانی، مذهبی، سیاسی و غیره) استفاده می شود.2 در اصطلاح علم کلام نیز به عده ای از مردم گفته می شود که به دلیل اختلاف در مسائل اعتقادی از پیروان یک دین جدا شده و عقاید و تبیین های خاصی از آن دین را انتخاب کنند.3 چنانکه در طول تاریخ اسلام فرقه های متعددی بودند که به دلیل حوادث و وقایع گوناگون از جمع مسلمانان جدا شده اند. این فرقه ها را می توان در دو گروه جای داد: گروه اول؛ برخی از فرقه ها با این که در پاره ای مسائل اعتقادی و یا تبیین آن مسائل با سایر مسلمانان اختلاف دارند و گاهی در احکام فرعی نیز برخلاف سایر مسلمین عمل می کنند، ولی در اصول هم چنان با آنها متحد بوده و مسائلی چون توحید، نبوت، معاد و... را باور داشته و به حج، روزه، زکات، نماز و... عمل کنند. فرقه هایی چون، اهل حدیث، معتزله، اشاعره، زیدیه و... از این قبیل هستند. گروه دوم؛ برخی دیگر از فرقه ها وجود داشته و دارند که هر چند منشأ و خاستگاه آنان دین اسلام بوده، ولی به دلیل افراط و تفریط های رهبران و پیروان شان، آن چنان از دین اسلام دور افتاده اند که هیچ گونه وجه اشتراکی با مسلمانان ندارند و نه تنها در مسائل فرعی بلکه در مسائل اصلی نیز معارف اسلامی را تحریف و در نهایت منکر آنها شده اند. به عنوان مثال می توان به برخی از فرقه های غیرمعروف اشاره کرد که در کتاب های فرق و مذاهب به آنها (غالی) گفته شود. برخی از این فرقه ها به جای توحید اسلامی رهبران خود را به مقام ربوبیت رسانده و به جای معاد در دام تناسخ گرفتار آمده اند و در فروع دین نیز ضمن انکار اصل تکلیف، دچار اباحی گری شده و نماز و روزه، و حج و... را از بیخ و بن انکار کرده و با توجیه های انحرافی اصل این تکالیف را منکر شده اند. فرقه هایی چون (اسحاقیه)، (حروفیه)، (حلمانیه) و... را می توان از زمره چنین فرقه گروه دوم شمرد4. در حقیقت این فرقه ها فقط منشأ اسلامی دارند و در تاریخ فرق اسلامی از آنها نام برده می شود. ولی سایر مسلمانان آنان را مسلمان نمی دانند. شناخت فرقه حق از منظری ژرف برای شناخت حقیقت و صراط مستقیم هدایت در میان فرقه های مختلف، شاخص های منطقی و خردپذیری وجود دارد؛ و هر شخص موظف است با دقت و اخلاص و پیراسته از هرگونه تعصب و لجاجت در پی تحری حقیقت برآید و بر اساس ادله روشن در برابر آن تسلیم و انقیاد ورزد. سنجه های حقانیت عمده ترین سنجه های حقانیت فرقه حق عبارتند از: 1. اصالت و قوت استنادپذیری به منابع اولیه دینی. 2. صیانت پذیری حداکثری: یعنی دارا بودن عوامل و ساز و کارهایی که بیشترین توانایی را در جهت حفظ خلوص، سلامت دینی و بازداری از انحراف، به ویژه در خطوط اساسی دین فراهم آورد. از جمله این عوامل عبارت است از پیشوایان و راهنمایانی که در علم و عمل تجسم اعلای دین و جلوه حقایق آن باشند. 3. عدم ابتلا به تناقض و تعارض درونی. 4. عقلانیت، اعتدال، جامع نگری و دوری از تعصب ها و افراط و تفریط دین سوز و خردستیز. 5. استقبال از پرسش از دین و توان پاسخگویی هر چه بهتر و بیشتر به مسائل پیچیده و غامض دینی و مذهبی.5 فرقه های جدید یکی دیگر از موضوعات مهم و کلیدی پیرامون شناخت فرقه های معاصر توجه به ماهیت و نحوه عملکرد آنهاست. تعریف مدرن از فرقه به هر گروهی اشاره دارد که از عملکرد روان شناختی تکنیک (کنترل ذهن) برای عضوگیری فریب دهنده و کنترل اعضایش استفاده می کند. کنترل ذهن (مجموعه ای از تکنیک های روانی است) که توسط رهبران فرقه به صورت غیرمحسوس بر اعضا اعمال می شود. این تکنیک ها عبارتند از: 1. فریب؛ یک فرقه نیاز دارد تا جهت عضوگیری و به کارگیری افراد از فریب استفاده نماید. اگر مردم عملکردها و اعتقادات واقعی آنان را از قبل بدانند، به آنان نخواهند پیوست، لذا دارای روابطی آراسته و ظاهرالصلاح نظیر؛ کمک به فقرا، محبت، صلح جهانی، حقوق بشر، تحقیقات علمی یا محیط زیست است که ماهیت واقعی گروه را مخفی نگاه می دارد. 2. ویژه سازی؛ رهبران فرقه ها به اعضا می گویند که تنها می توانند در تشکیلات آنها و با اطاعت از دستورات آنها نجات یابند. 3. ترس و ارعاب؛ از رهبر فرقه و تشکیلات آن باید ترسید. رهبران فرقه ادعا می کنند که اوتوریته مستقیم از جانب خدا برای کنترل تقریباً تمامی شئونات زندگی فرقه را دارند. اعضا حق کوچکترین انتقاد و مخالفتی نداشته و زیر علامت سؤال بردن رهبران یا برنامه های گروه در هر حال به عنوان نشانه ای از شورش و حماقت تلقی می شود. در این راستا روش ترور شخصیت اعضای فرقه برای خلق احساس گناه در آنان با هدف ترس از عدم اطاعت یا مخالفت با رهبرشان، مورد استفاده قرار می گیرد. 4. بمباران عشق و کنترل روابط؛ فرقه ها برای کنترل اعضا، از تکنیک کنترل روابط استفاده می نمایند؛ زمانی که عضوی برای اولین بار وارد یک فرقه می شود، آنها عمل (بمباران عشق) را بر روی وی پیاده می کنند، و دوستان فوری برایش بر می گزینند. ولی به زودی می آموزد که اگر با آنها مخالفت کند، یا فرقه را ترک نمائد تمامی (دوستان) تازه اش را از دست خواهد داد؛ تنها، منفور و ملعون می شود این تهدید ناگفته، بر اعمال اعضا در فرقه تأثیر می گذارد. فرقه ها همچنین سعی کنند تا ارتباط اعضا را با دوستان و خانواده قطع کنند، زیرا آنها از اینکه دیگران نیز بتوانند بر روی اعضا نفوذ داشته باشند، متنفرند. 5. کنترل اطلاعات؛ کسانی که اطلاعات را کنترل می کنند فرد را هم کنترل کنند. در یک فرقه کنترل ذهنی هرگونه اطلاعاتی خارج از فرقه خصوصاً اگر در مخالفت با فرقه باشد، شیطانی، تلقی می گردد. به اعضا گفته می شود که آنها را نخوانند، باور نکنند، در نزد خود نگه نداشته و فوراً نابود کنند. زیرا فقط اطلاعات ارائه شده توسط فرقه، حقیقت دارد. 6. ساختار گزارش دهی؛ در یک فرقه کنترل ذهنی مانند آلمان نازی یا سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، اعضا باید نسبت به گفته ها و عملکردهای خویش مراقب باشند، چون (دیوار موش دارد و موش هم گوش دارد). هر کس ترغیب شود تا مراقب بقیه اعضا باشد و گزارش آنچه می بیند را به رهبری بدهد. اغلب اطلاعات داده شده شخصی یا خصوصی، فوراً به رهبری گزارش می شود، از این رو اعضا در برابر گزارش شدن به رهبر و تنبیه شدن به خاطر منطبق نشدن با فرقه، عقاید و احساسات واقعی خود را پنهان می کنند. 7. کنترل زمان؛ فرقه های جدید، اعضای خود را به حدی با ملاقات ها فعالیت ها و مأموریت های طولانی مشغول نگاه می دارند که آنان به دلیل مشغولیت و خستگی زیاد، به مسائل شخصی خود، عقاید القا شده توسط فرقه، دوستان و خانواده خویش فکر نمی کنند.6 مسلماً توجه به مؤفه های فوق می تواند در شناخت دقیق و قضاوت پیرامون ماهیت یک تشکیلات سیاسی نظیر بهائیت حائز اهمیت باشد. فرقه ضاله بهائیت با توجه به تعاریف مذکور از فرقه و سنجه های حقانیت آن، بهائیت به دلیل اینکه رهبران و پیروان اولیه آنان ابتدا مسلمان بودند و در سرزمین های اسلامی زندگی می کردند، یکی از فرقه های اسلامی آن هم از نوع (گروه دوم)، باطل انحرافی و گمراه کننده می باشد. یعنی از جمله فرقه هایی که بعد از جدایی، اصول و فروع مورد اتفاق مسلمانان را انکار کرده و با ادعاهای کاذب خود (امامت، نبوت و خدائی) از زمره مسلمانان خارج شدند و در صدد ایجاد اختلاف، تفرقه افکنی و و تحقق مقاصد شوم بیگانگان در سرزمین های اسلامی بر آمدند. بر این اساس مسلمانان، بهائی ها را جزء فرقه های اسلامی نمی شمارند زیرا آیین بهائیت یک آیین ساختگی است و فقط به دلیل خاستگاه و سابقه تاریخی بنیان گذارانش با اسلام ارتباط پیدا می کند، ولی به دلیل ماهیتش چیزی جز یک آیین دست ساز بشری هم چون صدها و هزاران مکتب و مسلکی که در طول تاریخ به وجود آمده اند، نیست و چون طرفداران این آیین موحّد نیستند در ردیف مشرکین قرار می گیرند.7 از سوی دیگر فرقه بهائیت، از نظر عملکردی نیز در جذب نیرو، تغییر فکر، محصور کردن اعضا در یک چارت تشکیلاتی جهت جلوگیری از خروج آن ها، ترس و ارعاب، بمباران عشق و...، کاملاً مطابق با فرقه های جدید (کنترل ذهنی) و تکنیک های مختلف آنان بوده8 و دارای سیستم های مختلفی از قبیل لُجنه (گروه) اداری، لُجنه آموزشی، لُجنه صیانت و.. می باشد. لازم به ذکر است لُجنه صیانت همان حفاظت اطلاعات است که اعضای جدید و قدیم را کنترل کرده و کاملاً به صورت یک سیستم اطلاعاتی همچون گشتاپو عمل می کند9. پی نوشت: 1. ر.ک: فرهنگ فارسی معین، محمد معین، تهران: ندا، 1381، ص 754؛ المنجد عربی به فارسی ترجمه محمد بندرریگی، تهران: نشر ایران، ج 2، ص 1320. 2. فرهنگ علوم سیاسی، علی آقا بخشی، مینو افشاری، تهران: چاپار، 1383، ص 611. 3. ر.ک: خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه های شیعی در عصر امامان، علی آقا نوری، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1385. 4. ر.ک: فرهنگ فرق اسلامی، محمدجواد مشکور، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، 1375، ص45، 153، 164. 5. ر.ک: حمیدرضا شاکرین، چرا تشیع؟، خبرگزاری فارس. 6. برگرفته از: فرقه ها چگونه عمل می کنند؟، ویژه نامه کژراهه، جام جم، اسفند 1386، صص 28-31. 7. ر.ک: تاریخ بهائیت، پایگاه اینترنتی اندیشه قم. 8. نیم نگاهی به مستندات تاریخی و خاطرات افرادی که توانسته اند خود را از دام این فرقه برهانند، به خوبی مبین این واقعیت است. به عنوان نمونه ر.ک: فضل اللّه مهتدی، خاطرات صبحی، تهران: مطبعه دانش، 1312؛ فضل اللّه مهتدی، پیام پدر، تهران: مطبعه دانش، 1335؛ سایه شوم خاطرات یک نجات یافته از بهائیت، مهناز رئوفی، تهران: کیهان، 1385. 9. گشتاپو نام پلیس مخفی آلمان در دوره نازی ها است.گشتاپو مرکز اطلاعات نظامی آلمان بود که به دلیل ارتکاب جنایات و خشونت های بی حد و مرز، بسیار بد نام و مظهر تام و تمام سرکوب و استبداد در دوره مدرن تلقی می شود. منبع: www.porseman.org
عنوان سوال:

آیا بهائیت فرقه بوده و از فرقه های اسلامی محسوب می شود؟


پاسخ:

تعریف فرقه
فرقه (heresy /sect)در لغت به معنای دسته، طایفه، مسلک، حزب، دسته، بخش، بریدن، قسمت کردن و گروهی از مردم آمده است.1
در فرهنگ سیاسی این واژه در مورد بخشی از جامعه که از مذهب رسمی جدا شده یا به آئینی گرویده باشد که توسط همگان به رسمیت شناخته نشده است، به کار می رود و هم مسامحتاً در مورد هر نوع جنبش جدائی طلب (ملی، زبانی، مذهبی، سیاسی و غیره) استفاده می شود.2
در اصطلاح علم کلام نیز به عده ای از مردم گفته می شود که به دلیل اختلاف در مسائل اعتقادی از پیروان یک دین جدا شده و عقاید و تبیین های خاصی از آن دین را انتخاب کنند.3 چنانکه در طول تاریخ اسلام فرقه های متعددی بودند که به دلیل حوادث و وقایع گوناگون از جمع مسلمانان جدا شده اند. این فرقه ها را می توان در دو گروه جای داد:
گروه اول؛ برخی از فرقه ها با این که در پاره ای مسائل اعتقادی و یا تبیین آن مسائل با سایر مسلمانان اختلاف دارند و گاهی در احکام فرعی نیز برخلاف سایر مسلمین عمل می کنند، ولی در اصول هم چنان با آنها متحد بوده و مسائلی چون توحید، نبوت، معاد و... را باور داشته و به حج، روزه، زکات، نماز و... عمل کنند. فرقه هایی چون، اهل حدیث، معتزله، اشاعره، زیدیه و... از این قبیل هستند.
گروه دوم؛ برخی دیگر از فرقه ها وجود داشته و دارند که هر چند منشأ و خاستگاه آنان دین اسلام بوده، ولی به دلیل افراط و تفریط های رهبران و پیروان شان، آن چنان از دین اسلام دور افتاده اند که هیچ گونه وجه اشتراکی با مسلمانان ندارند و نه تنها در مسائل فرعی بلکه در مسائل اصلی نیز معارف اسلامی را تحریف و در نهایت منکر آنها شده اند.
به عنوان مثال می توان به برخی از فرقه های غیرمعروف اشاره کرد که در کتاب های فرق و مذاهب به آنها (غالی) گفته شود. برخی از این فرقه ها به جای توحید اسلامی رهبران خود را به مقام ربوبیت رسانده و به جای معاد در دام تناسخ گرفتار آمده اند و در فروع دین نیز ضمن انکار اصل تکلیف، دچار اباحی گری شده و نماز و روزه، و حج و... را از بیخ و بن انکار کرده و با توجیه های انحرافی اصل این تکالیف را منکر شده اند.
فرقه هایی چون (اسحاقیه)، (حروفیه)، (حلمانیه) و... را می توان از زمره چنین فرقه گروه دوم شمرد4. در حقیقت این فرقه ها فقط منشأ اسلامی دارند و در تاریخ فرق اسلامی از آنها نام برده می شود. ولی سایر مسلمانان آنان را مسلمان نمی دانند.
شناخت فرقه حق
از منظری ژرف برای شناخت حقیقت و صراط مستقیم هدایت در میان فرقه های مختلف، شاخص های منطقی و خردپذیری وجود دارد؛ و هر شخص موظف است با دقت و اخلاص و پیراسته از هرگونه تعصب و لجاجت در پی تحری حقیقت برآید و بر اساس ادله روشن در برابر آن تسلیم و انقیاد ورزد.
سنجه های حقانیت
عمده ترین سنجه های حقانیت فرقه حق عبارتند از:
1. اصالت و قوت استنادپذیری به منابع اولیه دینی.
2. صیانت پذیری حداکثری: یعنی دارا بودن عوامل و ساز و کارهایی که بیشترین توانایی را در جهت حفظ خلوص، سلامت دینی و بازداری از انحراف، به ویژه در خطوط اساسی دین فراهم آورد. از جمله این عوامل عبارت است از پیشوایان و راهنمایانی که در علم و عمل تجسم اعلای دین و جلوه حقایق آن باشند.
3. عدم ابتلا به تناقض و تعارض درونی.
4. عقلانیت، اعتدال، جامع نگری و دوری از تعصب ها و افراط و تفریط دین سوز و خردستیز.
5. استقبال از پرسش از دین و توان پاسخگویی هر چه بهتر و بیشتر به مسائل پیچیده و غامض دینی و مذهبی.5
فرقه های جدید
یکی دیگر از موضوعات مهم و کلیدی پیرامون شناخت فرقه های معاصر توجه به ماهیت و نحوه عملکرد آنهاست. تعریف مدرن از فرقه به هر گروهی اشاره دارد که از عملکرد روان شناختی تکنیک (کنترل ذهن) برای عضوگیری فریب دهنده و کنترل اعضایش استفاده می کند. کنترل ذهن (مجموعه ای از تکنیک های روانی است) که توسط رهبران فرقه به صورت غیرمحسوس بر اعضا اعمال می شود. این تکنیک ها عبارتند از:
1. فریب؛ یک فرقه نیاز دارد تا جهت عضوگیری و به کارگیری افراد از فریب استفاده نماید. اگر مردم عملکردها و اعتقادات واقعی آنان را از قبل بدانند، به آنان نخواهند پیوست، لذا دارای روابطی آراسته و ظاهرالصلاح نظیر؛ کمک به فقرا، محبت، صلح جهانی، حقوق بشر، تحقیقات علمی یا محیط زیست است که ماهیت واقعی گروه را مخفی نگاه می دارد.
2. ویژه سازی؛ رهبران فرقه ها به اعضا می گویند که تنها می توانند در تشکیلات آنها و با اطاعت از دستورات آنها نجات یابند.
3. ترس و ارعاب؛ از رهبر فرقه و تشکیلات آن باید ترسید. رهبران فرقه ادعا می کنند که اوتوریته مستقیم از جانب خدا برای کنترل تقریباً تمامی شئونات زندگی فرقه را دارند. اعضا حق کوچکترین انتقاد و مخالفتی نداشته و زیر علامت سؤال بردن رهبران یا برنامه های گروه در هر حال به عنوان نشانه ای از شورش و حماقت تلقی می شود. در این راستا روش ترور شخصیت اعضای فرقه برای خلق احساس گناه در آنان با هدف ترس از عدم اطاعت یا مخالفت با رهبرشان، مورد استفاده قرار می گیرد.
4. بمباران عشق و کنترل روابط؛ فرقه ها برای کنترل اعضا، از تکنیک کنترل روابط استفاده می نمایند؛ زمانی که عضوی برای اولین بار وارد یک فرقه می شود، آنها عمل (بمباران عشق) را بر روی وی پیاده می کنند، و دوستان فوری برایش بر می گزینند. ولی به زودی می آموزد که اگر با آنها مخالفت کند، یا فرقه را ترک نمائد تمامی (دوستان) تازه اش را از دست خواهد داد؛ تنها، منفور و ملعون می شود این تهدید ناگفته، بر اعمال اعضا در فرقه تأثیر می گذارد. فرقه ها همچنین سعی کنند تا ارتباط اعضا را با دوستان و خانواده قطع کنند، زیرا آنها از اینکه دیگران نیز بتوانند بر روی اعضا نفوذ داشته باشند، متنفرند.
5. کنترل اطلاعات؛ کسانی که اطلاعات را کنترل می کنند فرد را هم کنترل کنند. در یک فرقه کنترل ذهنی هرگونه اطلاعاتی خارج از فرقه خصوصاً اگر در مخالفت با فرقه باشد، شیطانی، تلقی می گردد. به اعضا گفته می شود که آنها را نخوانند، باور نکنند، در نزد خود نگه نداشته و فوراً نابود کنند. زیرا فقط اطلاعات ارائه شده توسط فرقه، حقیقت دارد.
6. ساختار گزارش دهی؛ در یک فرقه کنترل ذهنی مانند آلمان نازی یا سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، اعضا باید نسبت به گفته ها و عملکردهای خویش مراقب باشند، چون (دیوار موش دارد و موش هم گوش دارد). هر کس ترغیب شود تا مراقب بقیه اعضا باشد و گزارش آنچه می بیند را به رهبری بدهد. اغلب اطلاعات داده شده شخصی یا خصوصی، فوراً به رهبری گزارش می شود، از این رو اعضا در برابر گزارش شدن به رهبر و تنبیه شدن به خاطر منطبق نشدن با فرقه، عقاید و احساسات واقعی خود را پنهان می کنند.
7. کنترل زمان؛ فرقه های جدید، اعضای خود را به حدی با ملاقات ها فعالیت ها و مأموریت های طولانی مشغول نگاه می دارند که آنان به دلیل مشغولیت و خستگی زیاد، به مسائل شخصی خود، عقاید القا شده توسط فرقه، دوستان و خانواده خویش فکر نمی کنند.6
مسلماً توجه به مؤفه های فوق می تواند در شناخت دقیق و قضاوت پیرامون ماهیت یک تشکیلات سیاسی نظیر بهائیت حائز اهمیت باشد.
فرقه ضاله بهائیت
با توجه به تعاریف مذکور از فرقه و سنجه های حقانیت آن، بهائیت به دلیل اینکه رهبران و پیروان اولیه آنان ابتدا مسلمان بودند و در سرزمین های اسلامی زندگی می کردند، یکی از فرقه های اسلامی آن هم از نوع (گروه دوم)، باطل انحرافی و گمراه کننده می باشد. یعنی از جمله فرقه هایی که بعد از جدایی، اصول و فروع مورد اتفاق مسلمانان را انکار کرده و با ادعاهای کاذب خود (امامت، نبوت و خدائی) از زمره مسلمانان خارج شدند و در صدد ایجاد اختلاف، تفرقه افکنی و و تحقق مقاصد شوم بیگانگان در سرزمین های اسلامی بر آمدند. بر این اساس مسلمانان، بهائی ها را جزء فرقه های اسلامی نمی شمارند زیرا آیین بهائیت یک آیین ساختگی است و فقط به دلیل خاستگاه و سابقه تاریخی بنیان گذارانش با اسلام ارتباط پیدا می کند، ولی به دلیل ماهیتش چیزی جز یک آیین دست ساز بشری هم چون صدها و هزاران مکتب و مسلکی که در طول تاریخ به وجود آمده اند، نیست و چون طرفداران این آیین موحّد نیستند در ردیف مشرکین قرار می گیرند.7
از سوی دیگر فرقه بهائیت، از نظر عملکردی نیز در جذب نیرو، تغییر فکر، محصور کردن اعضا در یک چارت تشکیلاتی جهت جلوگیری از خروج آن ها، ترس و ارعاب، بمباران عشق و...، کاملاً مطابق با فرقه های جدید (کنترل ذهنی) و تکنیک های مختلف آنان بوده8 و دارای سیستم های مختلفی از قبیل لُجنه (گروه) اداری، لُجنه آموزشی، لُجنه صیانت و.. می باشد.
لازم به ذکر است لُجنه صیانت همان حفاظت اطلاعات است که اعضای جدید و قدیم را کنترل کرده و کاملاً به صورت یک سیستم اطلاعاتی همچون گشتاپو عمل می کند9.
پی نوشت:
1. ر.ک: فرهنگ فارسی معین، محمد معین، تهران: ندا، 1381، ص 754؛ المنجد عربی به فارسی ترجمه محمد بندرریگی، تهران: نشر ایران، ج 2، ص 1320.
2. فرهنگ علوم سیاسی، علی آقا بخشی، مینو افشاری، تهران: چاپار، 1383، ص 611.
3. ر.ک: خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه های شیعی در عصر امامان، علی آقا نوری، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1385.
4. ر.ک: فرهنگ فرق اسلامی، محمدجواد مشکور، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، 1375، ص45، 153، 164.
5. ر.ک: حمیدرضا شاکرین، چرا تشیع؟، خبرگزاری فارس.
6. برگرفته از: فرقه ها چگونه عمل می کنند؟، ویژه نامه کژراهه، جام جم، اسفند 1386، صص 28-31.
7. ر.ک: تاریخ بهائیت، پایگاه اینترنتی اندیشه قم.
8. نیم نگاهی به مستندات تاریخی و خاطرات افرادی که توانسته اند خود را از دام این فرقه برهانند، به خوبی مبین این واقعیت است. به عنوان نمونه ر.ک: فضل اللّه مهتدی، خاطرات صبحی، تهران: مطبعه دانش، 1312؛ فضل اللّه مهتدی، پیام پدر، تهران: مطبعه دانش، 1335؛ سایه شوم خاطرات یک نجات یافته از بهائیت، مهناز رئوفی، تهران: کیهان، 1385.
9. گشتاپو نام پلیس مخفی آلمان در دوره نازی ها است.گشتاپو مرکز اطلاعات نظامی آلمان بود که به دلیل ارتکاب جنایات و خشونت های بی حد و مرز، بسیار بد نام و مظهر تام و تمام سرکوب و استبداد در دوره مدرن تلقی می شود.
منبع: www.porseman.org





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین