تعریف فرقه فرقه )heresy /sect(در لغت به معنای دسته، طایفه، مسلک، حزب، دسته، بخش، بریدن، قسمت کردن و گروهی از مردم آمده است. ر.ک: فرهنگ فارسی معین، محمد معین، تهران: ندا، 1381، ص 754؛ المنجد (عربی به فارسی) ترجمه محمد بندرریگی، تهران: نشر ایران، ج 2، ص 1320. در فرهنگ سیاسی این واژه در مورد بخشی از جامعه که از مذهب رسمی جدا شده یا به آئینی گرویده باشد که توسط همگان به رسمیت شناخته نشده است، به کار میرود و هم مسامحتاً در مورد هر نوع جنبش جدائیطلب (ملی، زبانی، مذهبی، سیاسی و غیره) استفاده میشود. فرهنگ علوم سیاسی، علی آقا بخشی، مینو افشاری، تهران: چاپار، 1383، ص 611. در اصطلاح علم کلام نیز به عدهای از مردم گفته میشود که به دلیل اختلاف در مسائل اعتقادی از پیروان یک دین جدا شده و عقاید و تبیینهای خاصی از آن دین را انتخاب کنند. ر.ک: خاستگاه تشیع و پیدایش فرقههای شیعی در عصر امامان، علی آقا نوری، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1385. چنانکه در طول تاریخ اسلام فرقههای متعددی بودند که به دلیل حوادث و وقایع گوناگون از جمع مسلمانان جدا شدهاند. این فرقهها را میتوان در دو گروه جای داد: گروه اول؛ برخی از فرقهها با این که در پارهای مسائل اعتقادی و یا تبیین آن مسائل با سایر مسلمانان اختلاف دارند و گاهی در احکام فرعی نیز برخلاف سایر مسلمین عمل میکنند، ولی در اصول هم چنان با آنها متحد بوده و مسائلی چون توحید، نبوت، معاد و... را باور داشته و به حج، روزه، زکات، نماز و... عمل کنند. فرقههایی چون، اهل حدیث، معتزله، اشاعره، زیدیه و... از این قبیل هستند. گروه دوم؛ برخی دیگر از فرقهها وجود داشته و دارند که هر چند منشأ و خاستگاه آنان دین اسلام بوده، ولی به دلیل افراط و تفریطهای رهبران و پیروانشان، آن چنان از دین اسلام دور افتادهاند که هیچگونه وجه اشتراکی با مسلمانان ندارند و نه تنها در مسائل فرعی بلکه در مسائل اصلی نیز معارف اسلامی را تحریف و در نهایت منکر آنها شدهاند. به عنوان مثال میتوان به برخی از فرقههای غیرمعروف اشاره کرد که در کتابهای فرق و مذاهب به آنها (غالی) گفته شود. برخی از این فرقهها به جای توحید اسلامی رهبران خود را به مقام ربوبیت رسانده و به جای معاد در دام تناسخ گرفتار آمدهاند و در فروع دین نیز ضمن انکار اصل تکلیف، دچار اباحیگری شده و نماز و روزه، و حج و... را از بیخ و بن انکار کرده و با توجیههای انحرافی اصل این تکالیف را منکر شدهاند. فرقههایی چون (اسحاقیه)، (حروفیه)، (حلمانیه) و... را میتوان از زمره چنین فرقه گروه دوم شمرد ر.ک: فرهنگ فرق اسلامی، محمدجواد مشکور، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، 1375، ص45، 153، 164.. در حقیقت این فرقهها فقط منشأ اسلامی دارند و در تاریخ فرق اسلامی از آنها نام برده میشود. ولی سایر مسلمانان آنان را مسلمان نمیدانند. شناخت فرقه حق از منظری ژرف برای شناخت حقیقت و صراط مستقیم هدایت در میان فرقههای مختلف، شاخصهای منطقی و خردپذیری وجود دارد؛ و هر شخص موظف است با دقت و اخلاص و پیراسته از هرگونه تعصب و لجاجت در پی تحری حقیقت برآید و بر اساس ادله روشن در برابر آن تسلیم و انقیاد ورزد. سنجههای حقانیت عمدهترین سنجههای حقانیت فرقه حق عبارتند از: 1. اصالت و قوت استنادپذیری به منابع اولیه دینی. 2. صیانتپذیری حداکثری: یعنی دارا بودن عوامل و ساز و کارهایی که بیشترین توانایی را در جهت حفظ خلوص، سلامت دینی و بازداری از انحراف، به ویژه در خطوط اساسی دین فراهم آورد. از جمله این عوامل عبارت است از پیشوایان و راهنمایانی که در علم و عمل تجسم اعلای دین و جلوه حقایق آن باشند. 3. عدم ابتلا به تناقض و تعارض درونی. 4. عقلانیت، اعتدال، جامعنگری و دوری از تعصبها و افراط و تفریط دینسوز و خردستیز. 5. استقبال از پرسش از دین و توان پاسخگویی هر چه بهتر و بیشتر به مسائل پیچیده و غامض دینی و مذهبی. ر.ک: حمیدرضا شاکرین، چرا تشیع؟، خبرگزاری فارس. فرقههای جدید یکی دیگر از موضوعات مهم و کلیدی پیرامون شناخت فرقههای معاصر توجه به ماهیت و نحوه عملکرد آنهاست. تعریف مدرن از فرقه به هر گروهی اشاره دارد که از عملکرد روان شناختی تکنیک (کنترل ذهن) برای عضوگیری فریب دهنده و کنترل اعضایش استفاده میکند. کنترل ذهن (مجموعهای از تکنیکهای روانی است) که توسط رهبران فرقه به صورت غیرمحسوس بر اعضا اعمال میشود. این تکنیکها عبارتند از: 1. فریب؛ یک فرقه نیاز دارد تا جهت عضوگیری و به کارگیری افراد از فریب استفاده نماید. اگر مردم عملکردها و اعتقادات واقعی آنان را از قبل بدانند، به آنان نخواهند پیوست، لذا دارای روابطی آراسته و ظاهرالصلاح نظیر؛ کمک به فقرا، محبت، صلح جهانی، حقوق بشر، تحقیقات علمی یا محیط زیست است که ماهیت واقعی گروه را مخفی نگاه میدارد. 2. ویژه سازی؛ رهبران فرقهها به اعضا میگویند که تنها میتوانند در تشکیلات آنها و با اطاعت از دستورات آنها نجات یابند. 3. ترس و ارعاب؛ از رهبر فرقه و تشکیلات آن باید ترسید. رهبران فرقه ادعا میکنند که اوتوریته مستقیم از جانب خدا برای کنترل تقریباً تمامی شئونات زندگی فرقه را دارند. اعضا حق کوچکترین انتقاد و مخالفتی نداشته و زیر علامت سؤال بردن رهبران یا برنامههای گروه در هر حال به عنوان نشانهای از شورش و حماقت تلقی میشود. در این راستا روش ترور شخصیت اعضای فرقه برای خلق احساس گناه در آنان با هدف ترس از عدم اطاعت یا مخالفت با رهبرشان، مورد استفاده قرار میگیرد. 4. بمباران عشق و کنترل روابط؛ فرقهها برای کنترل اعضا، از تکنیک کنترل روابط استفاده مینمایند؛ زمانی که عضوی برای اولینبار وارد یک فرقه میشود، آنها عمل (بمباران عشق) را بر روی وی پیاده میکنند، و دوستان فوری برایش بر میگزینند. ولی به زودی میآموزد که اگر با آنها مخالفت کند، یا فرقه را ترک نمائد تمامی (دوستان) تازهاش را از دست خواهد داد؛ تنها، منفور و ملعون میشود این تهدید ناگفته، بر اعمال اعضا در فرقه تأثیر میگذارد. فرقهها همچنین سعی کنند تا ارتباط اعضا را با دوستان و خانواده قطع کنند، زیرا آنها از اینکه دیگران نیز بتوانند بر روی اعضا نفوذ داشته باشند، متنفرند. 5. کنترل اطلاعات؛ کسانی که اطلاعات را کنترل میکنند فرد را هم کنترل کنند. در یک فرقه کنترل ذهنی هرگونه اطلاعاتی خارج از فرقه خصوصاً اگر در مخالفت با فرقه باشد، شیطانی، تلقی میگردد. به اعضا گفته میشود که آنها را نخوانند، باور نکنند، در نزد خود نگه نداشته و فوراً نابود کنند. زیرا فقط اطلاعات ارائه شده توسط فرقه، حقیقت دارد. 6. ساختار گزارش دهی؛ در یک فرقه کنترل ذهنی مانند آلمان نازی یا سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، اعضا باید نسبت به گفتهها و عملکردهای خویش مراقب باشند، چون (دیوار موش دارد و موش هم گوش دارد). هر کس ترغیب شود تا مراقب بقیه اعضا باشد و گزارش آنچه میبیند را به رهبری بدهد. اغلب اطلاعات داده شده شخصی یا خصوصی، فوراً به رهبری گزارش میشود، از این رو اعضا در برابر گزارش شدن به رهبر و تنبیه شدن به خاطر منطبق نشدن با فرقه، عقاید و احساسات واقعی خود را پنهان میکنند. 7. کنترل زمان؛ فرقههای جدید، اعضای خود را به حدی با ملاقاتها فعالیتها و مأموریتهای طولانی مشغول نگاه میدارند که آنان به دلیل مشغولیت و خستگی زیاد، به مسائل شخصی خود، عقاید القا شده توسط فرقه، دوستان و خانواده خویش فکر نمیکنند. برگرفته از: فرقهها چگونه عمل میکنند؟، ویژهنامه کژراهه، جام جم، اسفند 1386، صص 28-31. مسلماً توجه به مؤلفههای فوق میتواند در شناخت دقیق و قضاوت پیرامون ماهیت یک تشکیلات سیاسی نظیر بهائیت حائز اهمیت باشد. فرقه ضاله بهائیت با توجه به تعاریف مذکور از فرقه و سنجههای حقانیت آن، بهائیت به دلیل اینکه رهبران و پیروان اولیه آنان ابتدا مسلمان بودند و در سرزمینهای اسلامی زندگی میکردند، یکی از فرقههای اسلامی آن هم از نوع (گروه دوم)، باطل انحرافی و گمراهکننده میباشد. یعنی از جمله فرقههایی که بعد از جدایی، اصول و فروع مورد اتفاق مسلمانان را انکار کرده و با ادعاهای کاذب خود (امامت، نبوت و خدائی) از زمره مسلمانان خارج شدند و در صدد ایجاد اختلاف، تفرقهافکنی و و تحقق مقاصد شوم بیگانگان در سرزمینهای اسلامی بر آمدند. بر این اساس مسلمانان، بهائیها را جزء فرقههای اسلامی نمیشمارند زیرا آیین بهائیت یک آیین ساختگی است و فقط به دلیل خاستگاه و سابقه تاریخی بنیانگذارانش با اسلام ارتباط پیدا میکند، ولی به دلیل ماهیتش چیزی جز یک آیین دست ساز بشری هم چون صدها و هزاران مکتب و مسلکی که در طول تاریخ به وجود آمدهاند، نیست و چون طرفداران این آیین موحّد نیستند در ردیف مشرکین قرار میگیرند. ر.ک: تاریخ بهائیت، پایگاه اینترنتی اندیشه قم. از سوی دیگر فرقه بهائیت، از نظر عملکردی نیز در جذب نیرو، تغییر فکر، محصور کردن اعضا در یک چارت تشکیلاتی جهت جلوگیری از خروج آنها، ترس و ارعاب، بمباران عشق و...، کاملاً مطابق با فرقههای جدید (کنترل ذهنی) و تکنیکهای مختلف آنان بوده نیمنگاهی به مستندات تاریخی و خاطرات افرادی که توانستهاند خود را از دام این فرقه برهانند، به خوبی مبین این واقعیت است. به عنوان نمونه ر.ک: فضلاللَّه مهتدی، خاطرات صبحی، تهران: مطبعه دانش، 1312؛ فضلاللَّه مهتدی، پیام پدر، تهران: مطبعه دانش، 1335؛ سایه شوم (خاطرات یک نجات یافته از بهائیت)، مهناز رئوفی، تهران: کیهان، 1385. و دارای سیستمهای مختلفی از قبیل لُجنه (گروه) اداری، لُجنه آموزشی، لُجنه صیانت و.. میباشد. لازم به ذکر است لُجنه صیانت همان حفاظت اطلاعات است که اعضای جدید و قدیم را کنترل کرده و کاملاً به صورت یک سیستم اطلاعاتی همچون گشتاپو عمل میکند گشتاپو نام پلیس مخفی آلمان در دوره نازیها است.گشتاپو مرکز اطلاعات نظامی آلمان بود که به دلیل ارتکاب جنایات و خشونتهای بیحد و مرز، بسیار بد نام و مظهر تام و تمام سرکوب و استبداد در دوره مدرن تلقی میشود..
تعریف فرقه
فرقه )heresy /sect(در لغت به معنای دسته، طایفه، مسلک، حزب، دسته، بخش، بریدن، قسمت کردن و گروهی از مردم آمده است. ر.ک: فرهنگ فارسی معین، محمد معین، تهران: ندا، 1381، ص 754؛ المنجد (عربی به فارسی) ترجمه محمد بندرریگی، تهران: نشر ایران، ج 2، ص 1320.
در فرهنگ سیاسی این واژه در مورد بخشی از جامعه که از مذهب رسمی جدا شده یا به آئینی گرویده باشد که توسط همگان به رسمیت شناخته نشده است، به کار میرود و هم مسامحتاً در مورد هر نوع جنبش جدائیطلب (ملی، زبانی، مذهبی، سیاسی و غیره) استفاده میشود. فرهنگ علوم سیاسی، علی آقا بخشی، مینو افشاری، تهران: چاپار، 1383، ص 611.
در اصطلاح علم کلام نیز به عدهای از مردم گفته میشود که به دلیل اختلاف در مسائل اعتقادی از پیروان یک دین جدا شده و عقاید و تبیینهای خاصی از آن دین را انتخاب کنند. ر.ک: خاستگاه تشیع و پیدایش فرقههای شیعی در عصر امامان، علی آقا نوری، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1385. چنانکه در طول تاریخ اسلام فرقههای متعددی بودند که به دلیل حوادث و وقایع گوناگون از جمع مسلمانان جدا شدهاند. این فرقهها را میتوان در دو گروه جای داد:
گروه اول؛ برخی از فرقهها با این که در پارهای مسائل اعتقادی و یا تبیین آن مسائل با سایر مسلمانان اختلاف دارند و گاهی در احکام فرعی نیز برخلاف سایر مسلمین عمل میکنند، ولی در اصول هم چنان با آنها متحد بوده و مسائلی چون توحید، نبوت، معاد و... را باور داشته و به حج، روزه، زکات، نماز و... عمل کنند. فرقههایی چون، اهل حدیث، معتزله، اشاعره، زیدیه و... از این قبیل هستند.
گروه دوم؛ برخی دیگر از فرقهها وجود داشته و دارند که هر چند منشأ و خاستگاه آنان دین اسلام بوده، ولی به دلیل افراط و تفریطهای رهبران و پیروانشان، آن چنان از دین اسلام دور افتادهاند که هیچگونه وجه اشتراکی با مسلمانان ندارند و نه تنها در مسائل فرعی بلکه در مسائل اصلی نیز معارف اسلامی را تحریف و در نهایت منکر آنها شدهاند.
به عنوان مثال میتوان به برخی از فرقههای غیرمعروف اشاره کرد که در کتابهای فرق و مذاهب به آنها (غالی) گفته شود. برخی از این فرقهها به جای توحید اسلامی رهبران خود را به مقام ربوبیت رسانده و به جای معاد در دام تناسخ گرفتار آمدهاند و در فروع دین نیز ضمن انکار اصل تکلیف، دچار اباحیگری شده و نماز و روزه، و حج و... را از بیخ و بن انکار کرده و با توجیههای انحرافی اصل این تکالیف را منکر شدهاند.
فرقههایی چون (اسحاقیه)، (حروفیه)، (حلمانیه) و... را میتوان از زمره چنین فرقه گروه دوم شمرد ر.ک: فرهنگ فرق اسلامی، محمدجواد مشکور، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، 1375، ص45، 153، 164.. در حقیقت این فرقهها فقط منشأ اسلامی دارند و در تاریخ فرق اسلامی از آنها نام برده میشود. ولی سایر مسلمانان آنان را مسلمان نمیدانند.
شناخت فرقه حق
از منظری ژرف برای شناخت حقیقت و صراط مستقیم هدایت در میان فرقههای مختلف، شاخصهای منطقی و خردپذیری وجود دارد؛ و هر شخص موظف است با دقت و اخلاص و پیراسته از هرگونه تعصب و لجاجت در پی تحری حقیقت برآید و بر اساس ادله روشن در برابر آن تسلیم و انقیاد ورزد.
سنجههای حقانیت
عمدهترین سنجههای حقانیت فرقه حق عبارتند از:
1. اصالت و قوت استنادپذیری به منابع اولیه دینی.
2. صیانتپذیری حداکثری: یعنی دارا بودن عوامل و ساز و کارهایی که بیشترین توانایی را در جهت حفظ خلوص، سلامت دینی و بازداری از انحراف، به ویژه در خطوط اساسی دین فراهم آورد. از جمله این عوامل عبارت است از پیشوایان و راهنمایانی که در علم و عمل تجسم اعلای دین و جلوه حقایق آن باشند.
3. عدم ابتلا به تناقض و تعارض درونی.
4. عقلانیت، اعتدال، جامعنگری و دوری از تعصبها و افراط و تفریط دینسوز و خردستیز.
5. استقبال از پرسش از دین و توان پاسخگویی هر چه بهتر و بیشتر به مسائل پیچیده و غامض دینی و مذهبی. ر.ک: حمیدرضا شاکرین، چرا تشیع؟، خبرگزاری فارس.
فرقههای جدید
یکی دیگر از موضوعات مهم و کلیدی پیرامون شناخت فرقههای معاصر توجه به ماهیت و نحوه عملکرد آنهاست. تعریف مدرن از فرقه به هر گروهی اشاره دارد که از عملکرد روان شناختی تکنیک (کنترل ذهن) برای عضوگیری فریب دهنده و کنترل اعضایش استفاده میکند. کنترل ذهن (مجموعهای از تکنیکهای روانی است) که توسط رهبران فرقه به صورت غیرمحسوس بر اعضا اعمال میشود. این تکنیکها عبارتند از:
1. فریب؛ یک فرقه نیاز دارد تا جهت عضوگیری و به کارگیری افراد از فریب استفاده نماید. اگر مردم عملکردها و اعتقادات واقعی آنان را از قبل بدانند، به آنان نخواهند پیوست، لذا دارای روابطی آراسته و ظاهرالصلاح نظیر؛ کمک به فقرا، محبت، صلح جهانی، حقوق بشر، تحقیقات علمی یا محیط زیست است که ماهیت واقعی گروه را مخفی نگاه میدارد.
2. ویژه سازی؛ رهبران فرقهها به اعضا میگویند که تنها میتوانند در تشکیلات آنها و با اطاعت از دستورات آنها نجات یابند.
3. ترس و ارعاب؛ از رهبر فرقه و تشکیلات آن باید ترسید. رهبران فرقه ادعا میکنند که اوتوریته مستقیم از جانب خدا برای کنترل تقریباً تمامی شئونات زندگی فرقه را دارند. اعضا حق کوچکترین انتقاد و مخالفتی نداشته و زیر علامت سؤال بردن رهبران یا برنامههای گروه در هر حال به عنوان نشانهای از شورش و حماقت تلقی میشود. در این راستا روش ترور شخصیت اعضای فرقه برای خلق احساس گناه در آنان با هدف ترس از عدم اطاعت یا مخالفت با رهبرشان، مورد استفاده قرار میگیرد.
4. بمباران عشق و کنترل روابط؛ فرقهها برای کنترل اعضا، از تکنیک کنترل روابط استفاده مینمایند؛ زمانی که عضوی برای اولینبار وارد یک فرقه میشود، آنها عمل (بمباران عشق) را بر روی وی پیاده میکنند، و دوستان فوری برایش بر میگزینند. ولی به زودی میآموزد که اگر با آنها مخالفت کند، یا فرقه را ترک نمائد تمامی (دوستان) تازهاش را از دست خواهد داد؛ تنها، منفور و ملعون میشود این تهدید ناگفته، بر اعمال اعضا در فرقه تأثیر میگذارد. فرقهها همچنین سعی کنند تا ارتباط اعضا را با دوستان و خانواده قطع کنند، زیرا آنها از اینکه دیگران نیز بتوانند بر روی اعضا نفوذ داشته باشند، متنفرند.
5. کنترل اطلاعات؛ کسانی که اطلاعات را کنترل میکنند فرد را هم کنترل کنند. در یک فرقه کنترل ذهنی هرگونه اطلاعاتی خارج از فرقه خصوصاً اگر در مخالفت با فرقه باشد، شیطانی، تلقی میگردد. به اعضا گفته میشود که آنها را نخوانند، باور نکنند، در نزد خود نگه نداشته و فوراً نابود کنند. زیرا فقط اطلاعات ارائه شده توسط فرقه، حقیقت دارد.
6. ساختار گزارش دهی؛ در یک فرقه کنترل ذهنی مانند آلمان نازی یا سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، اعضا باید نسبت به گفتهها و عملکردهای خویش مراقب باشند، چون (دیوار موش دارد و موش هم گوش دارد). هر کس ترغیب شود تا مراقب بقیه اعضا باشد و گزارش آنچه میبیند را به رهبری بدهد. اغلب اطلاعات داده شده شخصی یا خصوصی، فوراً به رهبری گزارش میشود، از این رو اعضا در برابر گزارش شدن به رهبر و تنبیه شدن به خاطر منطبق نشدن با فرقه، عقاید و احساسات واقعی خود را پنهان میکنند.
7. کنترل زمان؛ فرقههای جدید، اعضای خود را به حدی با ملاقاتها فعالیتها و مأموریتهای طولانی مشغول نگاه میدارند که آنان به دلیل مشغولیت و خستگی زیاد، به مسائل شخصی خود، عقاید القا شده توسط فرقه، دوستان و خانواده خویش فکر نمیکنند. برگرفته از: فرقهها چگونه عمل میکنند؟، ویژهنامه کژراهه، جام جم، اسفند 1386، صص 28-31.
مسلماً توجه به مؤلفههای فوق میتواند در شناخت دقیق و قضاوت پیرامون ماهیت یک تشکیلات سیاسی نظیر بهائیت حائز اهمیت باشد.
فرقه ضاله بهائیت
با توجه به تعاریف مذکور از فرقه و سنجههای حقانیت آن، بهائیت به دلیل اینکه رهبران و پیروان اولیه آنان ابتدا مسلمان بودند و در سرزمینهای اسلامی زندگی میکردند، یکی از فرقههای اسلامی آن هم از نوع (گروه دوم)، باطل انحرافی و گمراهکننده میباشد. یعنی از جمله فرقههایی که بعد از جدایی، اصول و فروع مورد اتفاق مسلمانان را انکار کرده و با ادعاهای کاذب خود (امامت، نبوت و خدائی) از زمره مسلمانان خارج شدند و در صدد ایجاد اختلاف، تفرقهافکنی و و تحقق مقاصد شوم بیگانگان در سرزمینهای اسلامی بر آمدند. بر این اساس مسلمانان، بهائیها را جزء فرقههای اسلامی نمیشمارند زیرا آیین بهائیت یک آیین ساختگی است و فقط به دلیل خاستگاه و سابقه تاریخی بنیانگذارانش با اسلام ارتباط پیدا میکند، ولی به دلیل ماهیتش چیزی جز یک آیین دست ساز بشری هم چون صدها و هزاران مکتب و مسلکی که در طول تاریخ به وجود آمدهاند، نیست و چون طرفداران این آیین موحّد نیستند در ردیف مشرکین قرار میگیرند. ر.ک: تاریخ بهائیت، پایگاه اینترنتی اندیشه قم.
از سوی دیگر فرقه بهائیت، از نظر عملکردی نیز در جذب نیرو، تغییر فکر، محصور کردن اعضا در یک چارت تشکیلاتی جهت جلوگیری از خروج آنها، ترس و ارعاب، بمباران عشق و...، کاملاً مطابق با فرقههای جدید (کنترل ذهنی) و تکنیکهای مختلف آنان بوده نیمنگاهی به مستندات تاریخی و خاطرات افرادی که توانستهاند خود را از دام این فرقه برهانند، به خوبی مبین این واقعیت است. به عنوان نمونه ر.ک: فضلاللَّه مهتدی، خاطرات صبحی، تهران: مطبعه دانش، 1312؛ فضلاللَّه مهتدی، پیام پدر، تهران: مطبعه دانش، 1335؛ سایه شوم (خاطرات یک نجات یافته از بهائیت)، مهناز رئوفی، تهران: کیهان، 1385. و دارای سیستمهای مختلفی از قبیل لُجنه (گروه) اداری، لُجنه آموزشی، لُجنه صیانت و.. میباشد.
لازم به ذکر است لُجنه صیانت همان حفاظت اطلاعات است که اعضای جدید و قدیم را کنترل کرده و کاملاً به صورت یک سیستم اطلاعاتی همچون گشتاپو عمل میکند گشتاپو نام پلیس مخفی آلمان در دوره نازیها است.گشتاپو مرکز اطلاعات نظامی آلمان بود که به دلیل ارتکاب جنایات و خشونتهای بیحد و مرز، بسیار بد نام و مظهر تام و تمام سرکوب و استبداد در دوره مدرن تلقی میشود..
- [سایر] آیا بهائیت فرقه بوده و از فرقه های اسلامی محسوب می شود؟
- [سایر] یهودیان ایران از یک فرقه هستند یا از فرقههای متعدد؟
- [سایر] کدام فرقه اسلامی به دعا اعتقادی ندارد؟
- [سایر] انواع فرقههای صوفی کدام هستند و چه نام دارند؟
- [سایر] کلام اسلامی چگونه به وجود آمد و علل تسمیه و مختصری از فرقه های آن را بیان کنید؟
- [سایر] غیر از شیعیان فرقه های دیگر اسلامی، قائل به عصمت جانشین رسول الله(ص) هستند؟
- [سایر] ارامنه منتسب به کدام یک از فرقههای سهگانه مسیحیت (ارتدکس، پروتستان، کاتولیک) میباشند؟
- [سایر] آیا روحانیون فرقههای بابیت و بهائیت را به وجود آوردهاند؟
- [سایر] علل پیدایش فرقههای مختلف در بین مسلمانان، چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] آیا ازدواج موقت با دختری که خود شیعه بوده اما پدر اهل فرقه ای است که جزیی از غلات محسوب می شوند نیاز به اذن پدر دارد؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] تمام فرقه های اسلامی پاکند، مگر آنها که با ائمه معصومین(علیهم السلام)عداوت و دشمنی دارند و خوارج و غلات، یعنی غلوکنندگان در حق ائمه(علیهم السلام).
- [آیت الله فاضل لنکرانی] آنچه مرد برای زن خریده وبه او هدیه نموده ملک زن شده و جزءاموال میت محسوب نمیشود ولی آنچه خریده و در اختیار زن قرار داده مثل اکثر وسائل منزل جزءاموال او محسوب شده و بین ورثه تقسیم می شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] در غیر نماز هم جواب سلام واجب، اما سلام کردن مستحب است و باید جواب را طوری بگوید که جواب سلام محسوب شود، یعنی اگر زیاد فاصله بیندازد که جواب محسوب نشود کار حرامی کرده و جواب دادن واجب نیست.
- [آیت الله مظاهری] اقلیتهای مذهبی در طرح دعوی باید به قاضی اسلامی مراجعه نمایند و قاضی نیز باید طبق موازین اسلامی حکم نماید.
- [آیت الله مظاهری] اگر ماندن در بلاد کفر موجب وهن مملکت اسلامی شود حرام است، گرچه موجب مفسده دینی و اخلاقی نشود، بلکه اگر مملکت اسلامی احتیاج به او داشته باشد، ماندن در آنجا حرام است، گرچه موجب وهن برای مملکت اسلامی نباشد.
- [آیت الله مظاهری] دیه مقتول از ترکه او محسوب میشود، ولی خویشان مادری از آن ارث نمیبرند.
- [آیت الله سبحانی] رباخواری حرام است و آن بر دو گونه است: نخست :ربای در قرض که در بحث قرض خواهد آمد. دوم: ربای در معامله است و آن این است که مقداری از جنسی را که با وزن یا پیمانه می فروشند به زیادتر از همان جنس بفروشد، مثلاً یک من گندم را به یک من و نیم بفروشد، در روایات اسلامی مذمّت از ربا بسیار شده است و از گناهان بسیار بزرگ محسوب می شود. احکام ربای معاوضی:
- [آیت الله شبیری زنجانی] ماهی مردهای که معلوم نیست آن را زنده از آب گرفتهاند یا مرده، چنانچه از ممالک غیر اسلامی آورده باشند حرام است و اگر از بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی تهیّه شده یا از این جاها به ممالک غیر اسلامی منتقل شده باشد اشکال ندارد، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت، ولی اگر انسان بداند که ماهی از ممالک غیر اسلامی بدون تحقیق وارد بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی شده، حرام میباشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] رباخواری حرام است و آن بر دوگونه است: نخست ربای در قرض که در بحث قرض به خواست خدا خواهد آمد، دوم ربای در معامله است و آن این است که مقداری از جنسی را که با وزن یا پیمانه می فروشند به زیادتر از همان جنس بفروشد، مثلاً یک من گندم را به یک من و نیم بفروشد، در روایات اسلامی مذمت از ربا بسیار شده است و از گناهان بسیار بزرگ محسوب می شود.
- [آیت الله مظاهری] معادن گرچه در ملک شخصی کسی پیدا شود ملک حکومت اسلامی است و در صورت ممانعت حکومت اسلامی، کسی حقّ تصرّف در آنها را ندارد.