هر چهار انجیل چگونگی دست گیری، محاکمه و به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی را با تفاوت هایی جزئی نقل کرده اند. خلاصه ی داستان از انجیل مرقس بدین قرار است: دو روز به عید فصح مانده بود. سران کاهنان و ملایان یهود درصدد بودند عیسی(علیه السلام) را مخفیانه دست گیر کنند و به قتل برسانند. آنان می گفتند: این کار را در ایام عید نباید کرد مبادا که مردم آشوب کنند... بعد از آن یهودای اسخریوطی، که یکی از آن دوازده حواری بود، پیش سران کاهنان رفت تا عیسی را به آنان تسلیم نماید. آنان وقتی این را شنیدند تسلیم شدند و به او وعده ی پول دادند. یهودا به دنبال فرصتی بود تا عیسی را تسلیم کند... او هنوز صحبت می کرد که ناگهان یهودا، یکی از آن دوازده حواری، همراه با جمعیتی که همه با شمشیر و چماق مسلح بودند، از طرف سران کاهنان به آن جا رسیدند. تسلیم کننده ی او به آنان علامتی داده و گفته بود: (کسی که می بوسم همان شخص است او را بگیرید). پس همین که یهودا به آن جا رسید، فوراً پیش عیسی(علیه السلام) رفت و گفت: (ای استاد) و او را بوسید. آنها عیسی را گرفتند و محکم بستند... سران کاهنان و تمام اعضای شورای یهود درصدد بودند که مدرکی علیه عیسی به دست آورند تا حکم اعدامش را صادر کنند، اما مدرکی به دست نیاوردند. بسیاری علیه او شهادت نادرست دادند، اما شهادت هایشان با یکدیگر سازگار نبود... کاهن اعظم از او پرسید (آیا تو مسیح پسر خدای متبارک هستی؟). عیسی گفت: (هستم؛ و تو پسر انسان را خواهی دید که در دست راست خدای قادر نشسته و بر ابرهای آسمان می آید.) کاهن اعظم گریبان خود را چاک زد و گفت: (دیگر چه احتیاجی به شاهدان هست، شما این کفر را شنیدید. رأی شما چیست؟) همه او را مستوجب اعدام دانستند... پیلاطس دستور داد عیسی را تازیانه زده، بسپارند تا مصلوب شود... . سربازان او را بیرون بردند تا مصلوب کنند. آنان شخصی به نام شمعون اهل قیروان را مجبور کردند که صلیب عیسی را حمل کند. آنها عیسی را به محلّی به نام (جُل جتّا) برده به او شرابی دادند که آمیخته به دارویی به نام مرّ بود، اما او آن را قبول نکرد، پس او را به صلیب میخ کوب کردند... ساعت 9 صبح بود که او را مصلوب کردند... در وقت ظهر تاریکی تمام آن سرزمین را گرفت و تا سه ساعت ادامه داشت. در ساعت سه بعدازظهر عیسی با صدای بلند گفت: (ایلی ایلی لما سَبَقتنی؛ خدای من خدای من چرا مرا ترک کردی؟)... عیسی فریاد بلندی کشید و جان داد... . در آن جا عدّه ای زن بودند که از دور نگاه می کردند و در بین آنها مریم مجدلیه و مریم مادر یعقوب کوچک دیده می شدند. این زنان وقتی عیسی در جلیل بود به او گرویدند و او را کمک می کردند. بسیاری از زنان دیگر نیز همراه او به اورشلیم آمده بودند. غروب همان روز، یوسف از اهل رامه که یکی از اعضای محترم شورای یهود بود، پیش پیلاطس رفت و جسد عیسی(علیه السلام)را از او خواست. پیلاطس باور نمی کرد که عیسی به این زودی مرده باشد. پس به دنبال سروانی که مأمور مصلوب کردن عیسی بود فرستاد و از او پرسید: (آیا او به همین زودی مرد؟) وقتی پیلاطس از جانب سروان اطمینان یافت، به یوسف اجازه داد که جنازه را ببرد. یوسف کتان لطیفی خرید و جنازه ی عیسی را پایین آورد و در آن پیچید و او را در مقبره ای که از سنگ تراشیده شده بود قرار داد و سنگی جلوی در آن غلطاند. مریم مجدلیه و مریم مادر شویا دیدند که عیسی کجا گذاشته شد. پس از پایان روز سبت مریم مجدلیه و مریم مادر یعقوب و سالومه روغن های معطری خریدند تا بروند و بدن عیسی را تدهین نمایند. صبح زود روز یکشنبه، بر سر قبر رفتند. آنها به یکدیگر می گفتند: (چه کسی سنگ را برای ما از جلوی قبر خواهد غلطاند؟) وقتی خوب نگاه کردند، دیدند که سنگ بزرگ از جلوی قبر به عقب غلطانیده شده است. پس به داخل مقبره رفتند و در آن جا مرد جوانی را دیدند که در طرف راست نشسته بود و لباس سفید بلندی در برداشت. آنها متحیّر ماندند، اما او به آنان گفت: تعجب نکنید، شما عیسای ناصری مصلوب را می جویید. او زنده شده و دیگر این جا نیست. نگاه کنید؛ این جا جایی است که او را گذاشته بودند. حالا بروید و به شاگردان او، خصوصاً پطرس، بگویید که او پیش از شما به جلیل خواهد رفت و همان طور که خودش به شما فرموده بود او را در آن جا خواهید دید... .[1] این گزارش انجیل مرقس را سه انجیل دیگر با تفاوت هایی جزئی نقل کرده اند.[2] بر اساس این گزارش که مسیحیان به آن عقیده دارند حضرت عیسی به صلیب کشیده و دفن شد، ولی پس از سه روز زنده شد و به آسمان رفت و نزد خداوند جای گرفت. قرآن نیز این ماجرا را گزارش می دهد، و بر اساس آن مسیح اکنون زنده است و در نزد خدا جای دارد؛ با این تفاوت که ظاهر قرآن دلالت بر این دارد که حضرت عیسی مصلوب نشد و او را نکشتند، بلکه این امر بر دشمنان او مشتبه شد و حضرت مستقیماً به آسمان برده شد. قرآن در مورد بنی اسرائیل می گوید: و به خاطر قولشان که: (ما، مسیح، عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم.) در حالی که نه او را کشتند و نه به صلیب کشیدند، لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد قتل او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می کنند و قطعاً او را نکشتند، بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد، و خداوند توانا و حکیم است.[3] مسئله ی به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح(علیه السلام) از مسائل بسیار مهم و اساسی در مسیحیت به شمار می رود، به گونه ای که می توان گفت: (همان طور که اساس اعتقادات مسلمانان را (عقیده به توحید و یکتاپرستی) تشکیل می دهد، اساس عقاید مسیحیت را در آموزه ی (تصلیب) و (فدا) و (رستاخیز) حضرت عیسی(علیه السلام) باید جستوجو کرد).[4] برخی از اندیشمندان مسیحی، که سعی در نزدیک کردن مواضع قرآن با انجیل دارند، می کوشند که آیه ی فوق را به گونه ای معنا کنند تا تعارض از بین برود: آیه ی 156 سوره ی نساء مستقیماً علیه یهودیان است و تأکید می کند آنان عیسی را نکشته اند. در یک معنا این موضوع حقیقت دارد؛ زیرا تصلیب، کار سربازان رومی بوده است؛ و نیز در معنای عمیق تری هم صحیح است؛ چون وقتی به تصلیب از دیدگاه رستاخیز عیسی بنگریم، می بینیم که بر صلیب شدن عیسی، برای یهودیان پیروزی به بار نیاورد. جمله ی (شبّه لهم؛ بر آنها مشتبه شد)، را می توان به طرق نسبتاً متفاوتی تفسیر کرد. تفسیر رایج در میان مسلمانان دال بر این است که شخص دیگری و احتمالاً (یهودا) به جای عیسی تصلیب شده است. پیروان فرقه ی احمدیه[5] در زمان معاصر معتقدند: (عیسی فقط بر روی صلیب از هوش رفت و سپس او را زنده پایین آوردند و بهبود یافت و آن گاه به سوی مشرق زمین رفت).[6] آن چه از تأمل در مورد مسئله ی مصلوب شدن یا نشدن حضرت مسیح(علیه السلام)به دست می آید این است که: هر چند این مسئله به ظاهر ساده به نظر می رسد چون واقعیت هرچه باشد، حضرت مسیح الآن زنده و در آسمان ها نزد خداست لکن تأکید قرآن بر (مصلوب نشدن حضرت عیسی به خاطر این است که برخی از عقاید مسیحیت، مانند الوهیت حضرت عیسی و آموزه ی گناه ذاتی و بازخرید گناهان بازاء مصلوب شدن آن حضرت که همگی از عقیده به مصلوب شدن آن حضرت نشأت گرفته اند،[7]را تخطئه کند و توجه مسیحیان را به این نکته جلب نماید که (نجات) را در گرو اعمال باید دید، نه در پناه بردن به صلیب؛ و عیسی مسیح پیامبری هم چون سایر پیامبران بزرگ خدا بود، نه خدا و نه پسر خدا. و (فدا) و قربانی شدن، به خاطر گناهان دیگران نمی تواند مطلبی منطقی باشد و هر کس در گرو اعمال خویش است و رستگاری نیز از راه ایمان و عمل صالح میسر می شود. از دیدگاه برخی مفسّران قرآن، قراینی وجود دارد که مسئله ی (مصلوب شدن حضرت عیسی) را تضعیف می کند: 1. کسانی که برای دست گیری حضرت عیسی(علیه السلام) رفته بودند، عده ای از سربازان رومی بودند که عیسی را نمی شناختند. 2. حمله به محل حضرت عیسی(علیه السلام)، شبانه انجام گرفت و طبعاً شناسایی در تاریکی شب نمی تواند دقیق باشد. 3. شخص گرفتار شده، در حضور (پیلاطس) (حاکم رومی بیت المقدس) سکوت اختیار کرده و در برابر اتهامات از خود دفاعی نکرد؛ در صورتی که حضرت عیسی(علیه السلام)، شخصی شجاع و سخن دان و دارای بیانی شیوا و رسا بود. 4. شخص محکوم بر روی صلیب فریاد می زند (خدایا خدایا چرا مرا تنها گذارده ای؟!) در حالی که اگر حضرت عیسی(علیه السلام)، همان خدای متجسّد است که به دنیا آمده و به دار آویخته شده تا قربانی گناهان بشر شود، نباید چنین جمله ای از دهان او خارج گردد.[8] پی نوشتها: [1]. انجیل مرقس، باب 14 و 15. [2]. انجیل متی، باب 26 و 27؛ انجیل لوقا، باب 22 و 23؛ انجیل یوحنا، باب 18 و 19. [3]. سوره ی نساء، آیه ی 156 157. [4]. محمدر ضا زیبایی نژاد، درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت، ص 164. [5]. پیروان احمد بن موسی (شاه چراغ). [6]. ویلیام مونتگمری وات، برخورد آراء مسلمانان و مسیحیان، ص 37. [7]. نامه ی پولس به قرنطیان. [8]. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 4، ص 200 202. منبع: مسیحیت، سید محمد ادیب آل علی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم
داستان به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی(علیه السلام) چیست؟ اختلاف قرآن و کتاب مقدس را در این باره توضیح دهید.
هر چهار انجیل چگونگی دست گیری، محاکمه و به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی را با تفاوت هایی جزئی نقل کرده اند. خلاصه ی داستان از انجیل مرقس بدین قرار است:
دو روز به عید فصح مانده بود. سران کاهنان و ملایان یهود درصدد بودند عیسی(علیه السلام) را مخفیانه دست گیر کنند و به قتل برسانند. آنان می گفتند: این کار را در ایام عید نباید کرد مبادا که مردم آشوب کنند... بعد از آن یهودای اسخریوطی، که یکی از آن دوازده حواری بود، پیش سران کاهنان رفت تا عیسی را به آنان تسلیم نماید. آنان وقتی این را شنیدند تسلیم شدند و به او وعده ی پول دادند. یهودا به دنبال فرصتی بود تا عیسی را تسلیم کند... او هنوز صحبت می کرد که ناگهان یهودا، یکی از آن دوازده حواری، همراه با جمعیتی که همه با شمشیر و چماق مسلح بودند، از طرف سران کاهنان به آن جا رسیدند. تسلیم کننده ی او به آنان علامتی داده و گفته بود: (کسی که می بوسم همان شخص است او را بگیرید). پس همین که یهودا به آن جا رسید، فوراً پیش عیسی(علیه السلام) رفت و گفت: (ای استاد) و او را بوسید. آنها عیسی را گرفتند و محکم بستند... سران کاهنان و تمام اعضای شورای یهود درصدد بودند که مدرکی علیه عیسی به دست آورند تا حکم اعدامش را صادر کنند، اما مدرکی به دست نیاوردند. بسیاری علیه او شهادت نادرست دادند، اما شهادت هایشان با یکدیگر سازگار نبود... کاهن اعظم از او پرسید (آیا تو مسیح پسر خدای متبارک هستی؟).
عیسی گفت: (هستم؛ و تو پسر انسان را خواهی دید که در دست راست خدای قادر نشسته و بر ابرهای آسمان می آید.)
کاهن اعظم گریبان خود را چاک زد و گفت: (دیگر چه احتیاجی به شاهدان هست، شما این کفر را شنیدید. رأی شما چیست؟)
همه او را مستوجب اعدام دانستند... پیلاطس دستور داد عیسی را تازیانه زده، بسپارند تا مصلوب شود... .
سربازان او را بیرون بردند تا مصلوب کنند. آنان شخصی به نام شمعون اهل قیروان را مجبور کردند که صلیب عیسی را حمل کند. آنها عیسی را به محلّی به نام (جُل جتّا) برده به او شرابی دادند که آمیخته به دارویی به نام مرّ بود، اما او آن را قبول نکرد، پس او را به صلیب میخ کوب کردند... ساعت 9 صبح بود که او را مصلوب کردند... در وقت ظهر تاریکی تمام آن سرزمین را گرفت و تا سه ساعت ادامه داشت. در ساعت سه بعدازظهر عیسی با صدای بلند گفت: (ایلی ایلی لما سَبَقتنی؛ خدای من خدای من چرا مرا ترک کردی؟)... عیسی فریاد بلندی کشید و جان داد... .
در آن جا عدّه ای زن بودند که از دور نگاه می کردند و در بین آنها مریم مجدلیه و مریم مادر یعقوب کوچک دیده می شدند. این زنان وقتی عیسی در جلیل بود به او گرویدند و او را کمک می کردند. بسیاری از زنان دیگر نیز همراه او به اورشلیم آمده بودند. غروب همان روز، یوسف از اهل رامه که یکی از اعضای محترم شورای یهود بود، پیش پیلاطس رفت و جسد عیسی(علیه السلام)را از او خواست. پیلاطس باور نمی کرد که عیسی به این زودی مرده باشد. پس به دنبال سروانی که مأمور مصلوب کردن عیسی بود فرستاد و از او پرسید: (آیا او به همین زودی مرد؟) وقتی پیلاطس از جانب سروان اطمینان یافت، به یوسف اجازه داد که جنازه را ببرد. یوسف کتان لطیفی خرید و جنازه ی عیسی را پایین آورد و در آن پیچید و او را در مقبره ای که از سنگ تراشیده شده بود قرار داد و سنگی جلوی در آن غلطاند.
مریم مجدلیه و مریم مادر شویا دیدند که عیسی کجا گذاشته شد.
پس از پایان روز سبت مریم مجدلیه و مریم مادر یعقوب و سالومه روغن های معطری خریدند تا بروند و بدن عیسی را تدهین نمایند. صبح زود روز یکشنبه، بر سر قبر رفتند. آنها به یکدیگر می گفتند: (چه کسی سنگ را برای ما از جلوی قبر خواهد غلطاند؟) وقتی خوب نگاه کردند، دیدند که سنگ بزرگ از جلوی قبر به عقب غلطانیده شده است. پس به داخل مقبره رفتند و در آن جا مرد جوانی را دیدند که در طرف راست نشسته بود و لباس سفید بلندی در برداشت. آنها متحیّر ماندند، اما او به آنان گفت: تعجب نکنید، شما عیسای ناصری مصلوب را می جویید. او زنده شده و دیگر این جا نیست. نگاه کنید؛ این جا جایی است که او را گذاشته بودند. حالا بروید و به شاگردان او، خصوصاً پطرس، بگویید که او پیش از شما به جلیل خواهد رفت و همان طور که خودش به شما فرموده بود او را در آن جا خواهید دید... .[1]
این گزارش انجیل مرقس را سه انجیل دیگر با تفاوت هایی جزئی نقل کرده اند.[2] بر اساس این گزارش که مسیحیان به آن عقیده دارند حضرت عیسی به صلیب کشیده و دفن شد، ولی پس از سه روز زنده شد و به آسمان رفت و نزد خداوند جای گرفت.
قرآن نیز این ماجرا را گزارش می دهد، و بر اساس آن مسیح اکنون زنده است و در نزد خدا جای دارد؛ با این تفاوت که ظاهر قرآن دلالت بر این دارد که حضرت عیسی مصلوب نشد و او را نکشتند، بلکه این امر بر دشمنان او مشتبه شد و حضرت مستقیماً به آسمان برده شد.
قرآن در مورد بنی اسرائیل می گوید:
و به خاطر قولشان که: (ما، مسیح، عیسی بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم.) در حالی که نه او را کشتند و نه به صلیب کشیدند، لکن امر بر آنها مشتبه شد. و کسانی که در مورد قتل او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پیروی می کنند و قطعاً او را نکشتند، بلکه خدا او را به سوی خود بالا برد، و خداوند توانا و حکیم است.[3]
مسئله ی به صلیب کشیده شدن حضرت مسیح(علیه السلام) از مسائل بسیار مهم و اساسی در مسیحیت به شمار می رود، به گونه ای که می توان گفت: (همان طور که اساس اعتقادات مسلمانان را (عقیده به توحید و یکتاپرستی) تشکیل می دهد، اساس عقاید مسیحیت را در آموزه ی (تصلیب) و (فدا) و (رستاخیز) حضرت عیسی(علیه السلام) باید جستوجو کرد).[4]
برخی از اندیشمندان مسیحی، که سعی در نزدیک کردن مواضع قرآن با انجیل دارند، می کوشند که آیه ی فوق را به گونه ای معنا کنند تا تعارض از بین برود:
آیه ی 156 سوره ی نساء مستقیماً علیه یهودیان است و تأکید می کند آنان عیسی را نکشته اند. در یک معنا این موضوع حقیقت دارد؛ زیرا تصلیب، کار سربازان رومی بوده است؛ و نیز در معنای عمیق تری هم صحیح است؛ چون وقتی به تصلیب از دیدگاه رستاخیز عیسی بنگریم، می بینیم که بر صلیب شدن عیسی، برای یهودیان پیروزی به بار نیاورد.
جمله ی (شبّه لهم؛ بر آنها مشتبه شد)، را می توان به طرق نسبتاً متفاوتی تفسیر کرد. تفسیر رایج در میان مسلمانان دال بر این است که شخص دیگری و احتمالاً (یهودا) به جای عیسی تصلیب شده است. پیروان فرقه ی احمدیه[5] در زمان معاصر معتقدند: (عیسی فقط بر روی صلیب از هوش رفت و سپس او را زنده پایین آوردند و بهبود یافت و آن گاه به سوی مشرق زمین رفت).[6]
آن چه از تأمل در مورد مسئله ی مصلوب شدن یا نشدن حضرت مسیح(علیه السلام)به دست می آید این است که: هر چند این مسئله به ظاهر ساده به نظر می رسد چون واقعیت هرچه باشد، حضرت مسیح الآن زنده و در آسمان ها نزد خداست لکن تأکید قرآن بر (مصلوب نشدن حضرت عیسی به خاطر این است که برخی از عقاید مسیحیت، مانند الوهیت حضرت عیسی و آموزه ی گناه ذاتی و بازخرید گناهان بازاء مصلوب شدن آن حضرت که همگی از عقیده به مصلوب شدن آن حضرت نشأت گرفته اند،[7]را تخطئه کند و توجه مسیحیان را به این نکته جلب نماید که (نجات) را در گرو اعمال باید دید، نه در پناه بردن به صلیب؛ و عیسی مسیح پیامبری هم چون سایر پیامبران بزرگ خدا بود، نه خدا و نه پسر خدا. و (فدا) و قربانی شدن، به خاطر گناهان دیگران نمی تواند مطلبی منطقی باشد و هر کس در گرو اعمال خویش است و رستگاری نیز از راه ایمان و عمل صالح میسر می شود.
از دیدگاه برخی مفسّران قرآن، قراینی وجود دارد که مسئله ی (مصلوب شدن حضرت عیسی) را تضعیف می کند:
1. کسانی که برای دست گیری حضرت عیسی(علیه السلام) رفته بودند، عده ای از سربازان رومی بودند که عیسی را نمی شناختند.
2. حمله به محل حضرت عیسی(علیه السلام)، شبانه انجام گرفت و طبعاً شناسایی در تاریکی شب نمی تواند دقیق باشد.
3. شخص گرفتار شده، در حضور (پیلاطس) (حاکم رومی بیت المقدس) سکوت اختیار کرده و در برابر اتهامات از خود دفاعی نکرد؛ در صورتی که حضرت عیسی(علیه السلام)، شخصی شجاع و سخن دان و دارای بیانی شیوا و رسا بود.
4. شخص محکوم بر روی صلیب فریاد می زند (خدایا خدایا چرا مرا تنها گذارده ای؟!) در حالی که اگر حضرت عیسی(علیه السلام)، همان خدای متجسّد است که به دنیا آمده و به دار آویخته شده تا قربانی گناهان بشر شود، نباید چنین جمله ای از دهان او خارج گردد.[8]
پی نوشتها:
[1]. انجیل مرقس، باب 14 و 15.
[2]. انجیل متی، باب 26 و 27؛ انجیل لوقا، باب 22 و 23؛ انجیل یوحنا، باب 18 و 19.
[3]. سوره ی نساء، آیه ی 156 157.
[4]. محمدر ضا زیبایی نژاد، درآمدی بر تاریخ و کلام مسیحیت، ص 164.
[5]. پیروان احمد بن موسی (شاه چراغ).
[6]. ویلیام مونتگمری وات، برخورد آراء مسلمانان و مسیحیان، ص 37.
[7]. نامه ی پولس به قرنطیان.
[8]. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 4، ص 200 202.
منبع: مسیحیت، سید محمد ادیب آل علی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم
- [سایر] فردی که مخفیگاه حضرت عیسی(ع) را فاش کرد، چه نام داشت؟ آیا او شبیه به عیسی(ع) شد و به صلیب کشیده شد؟
- [سایر] لطفاً به طور کامل و با جزئیات بفرمایید که "حنیفیان" چه کسانی هستند؟ چرا که این مطلب در قرآن ذکر شده است. آن جا که می فرماید: (ما کانَ إِبْراهیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنیفاً مُسْلِماً) (آل عمران، 67)، ابراهیم یک حنیف بود. علی الظاهر این مطلب بیانگر آن است که حضرت محمد(ص) هم یک حنیف بودند. چرا حضرت محمد (ص) از دین و کتاب عیسی (فرزند حضرت مریم) که کتاب مقدس را به ارمغان آوردند، پیروی نکردند؟
- [سایر] به چه علت کلمه ی یتوفهم الله در قرآن در مورد حضرت عیسی ع به وفات ترجمه نمی شود؟ قرآن در جایی که به موضوع صلیب کشیده شدن اشاره می کند می گوید شبهه.یعنی در آنجا حیله ای به کار رفت و ایشان جان سالم به در برد.اما نفرمود هرگز نمرد؟
- [سایر] چرا در قرآن داستان پیامبران تکرار شده است، خصوصاً داستان حضرت موسی(علیه السلام)؟
- [سایر] نام حضرت عیسی در کتاب انجیل چیست؟
- [سایر] پیامبر قرآن را (وقتی که تازه به دنیا آمده بود مثل حضرت عیسی علیه السلام)، میدانست؟
- [سایر] داستان حضرت عیسی(ع) و سخن گفتن در گهواره را بیان کنید؟
- [سایر] خداوند در قرآن مسأله مسخ قوم حضرت موسی و عیسی علیهما السلام را چگونه مطرح کرده است؟
- [سایر] احترامات تقدیم است. سوال: نام کدام پیغمبر در قرآن کریم زیاد تر ذکر شده است؟ 1. حضرت ابراهیم 2. حضرت عیسی 3. حضرت موسی 4. حضرت ادریس
- [سایر] قرآن, چگونه به مسأله اختلاف مقدس و نامقدس پرداخته است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] صلوات بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) و آل او(علیهم السلام) بعد از نماز، یا در حال نماز و همچنین در سایر حالات از مستحبات مؤکد است و نیز مستحب است هر موقع نام مبارک حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) خواه محمد باشد یا احمد و همچنین لقب و کنیه آن جناب را مانند مصطفی و ابوالقاسم بشنود صلوات بفرستد، حتی اگر در نماز باشد، همچنین اگر خودش این نامهای مقدس را بر زبان جاری کند صلوات بفرستد.
- [آیت الله سبحانی] مسافر می تواند در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند و تمام افضل و شکسته احوط است. ولی اگر بخواهد در جائی که اول، جزء این مساجد نبوده و بعد از زمان ائمه(علیهم السلام) به این مساجد اضافه شده نماز بخواند، باید شکسته بخواند و نیز مسافر می تواند در حرم حضرت سیدالشهداء(علیه السلام)در شعاع 25 ذراع(تقریباً 11متر) از ضریح مقدس نماز را تمام بخواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] مسافر در شهر مکه قدیم که از عقبه مدنیین است تا ذی طوی و مدینه زمان حضرت رسول صلی الله علیه واله وسلم و شهر کوفه و حرم حضرت سید الشهداء علیه السلام مخیر است نمازش را شکسته یا تمام بخواند و تمام افضل است هر چند احوط ان است که در خارج از مسجد الحرام و مسجد النبی صلی الله علیه واله وسلم حتی ملحقات ان دو مسجد بعد از زمان ایمه علیهم السلام و خارج مسجد کوفه و دورتر از اطراف ضریح مقدس نماز را تمام نخواند
- [آیت الله مظاهری] مستحب است انسان بعد از نماز مقداری مشغول تعقیب یعنی خواندن ذکر و دعا و قرآن شود. و بهتر است پیش از آنکه از جای خود حرکت کند رو به قبله تعقیب را بخواند و لازم نیست تعقیب به عربی باشد ولی بهتر است چیزهایی را که در کتابهای دعا دستور دادهاند بخواند، و از تعقیبهایی که سفارش بسیار شده است، تسبیح حضرت زهرا علیها السلام است که باید به این ترتیب گفته شود: 34 مرتبه اللَّه اکبر، بعد 33 مرتبه الحمدللَّه، و بعد از آن 33 مرتبه سبحان اللَّه، و امام صادق علیه السلام فرموده است: تسبیح مادرم حضرت زهرا علیها السلام نزد من بهتر از هزار رکعت نماز است.
- [آیت الله سیستانی] نماز غفیله یکی از نمازهای مستحبّی است که بین نماز مغرب و عشا خوانده میشود . و در رکعت اول آن ، بعد از حمد باید بجای سوره این آیه را بخوانند : (وَذَا النُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ إلاّ اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّیْناهُ مِنَ الغَمِ ّ وَکَذلِکَ نُنْجِی المُؤْمِنِین) . و در رکعت دوم بعد از حمد بجای سوره این آیه را بخوانند : (وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الغَیْبِ لا یَعْلَمُها إلاّ هُوَ وَیَعْلَمُ ما فِی البَرِ ّ وَالبَحْرِ وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إلاّ یَعْلَمُها وَلا حَبَّةٍ فِی ظُلُماتِ الاَرْضِ وَلا رَطبٍ وَلا یابسٍ إلاّ فِی کِتابٍ مُبینٍ) . و در قنوت بگویند : (اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ بِمَفاتِح الغَیْبِ الَّتِی لا یَعْلَمُها إلاّ اَنْتَ اَنْ تُصَلّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَفْعَل بِی کَذا وکَذا) . وبجای کلمه کذا وکذا حاجتهای خود را بگویند و بعد بگویند : (اللّهُمَّ اَنْتَ وَلِیُّ نِعْمَتِی وَالقادِرُ عَلی طَلِبَتِی تَعْلَمُ حاجَتِی فَاَسْالُکَ بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ وَعَلیْهِمُ السَّلامُ لَمّا قَضَیْتَها لِی) .
- [آیت الله وحید خراسانی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم یا معاد است یا شاک در خدا و رسول است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا در و حدانیت خدا شک دارد نجس است و همچنین است خوارج یعنی کسانی که بر امام معصوم علیه السلام خروج کنند و غلات یعنی انهایی که قایل به خدایی یکی از ایمه علیهم السلام می باشند یا بگویند خدا در او حلول کرده است و نواصب یعنی کسانی که دشمن یکی از ایمه علیهم السلام یا حضرت فاطمه زهراء علیها السلام باشند و کسی که یکی از ضروریات دین را مثل نماز و روزه با علم به این که ضروری دین است منکر شود و اما اهل کتاب یعنی یهود و نصاری اقوی طهارت انها است هر چند احوط اجتناب است
- [آیت الله بروجردی] مسافر میتواند در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر و مسجد کوفه نمازش را تمام بخواند، ولی اگر بخواهد در جایی که اوّل جزء این مساجد نبوده و بعد به این مساجد اضافه شده نماز بخواند، احتیاط واجب آن است که شکسته بخواند و نیز مسافر میتواند در حائر حضرت سیدالشهداء عَلَیْهِ السَّلَام نماز را تمام بخواند؛ ولی احتیاط واجب آن است که اگر دورتر از اطراف ضریح مقدّس نماز بخواند، شکسته به جا آورد.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر بر جایی از بدن ایه قران یا اسم خداوند متعال نوشته شده باشد چنانچه بخواهد غسل ترتیبی به جا اورد باید اب را طوری به بدن برساند که مس ان نوشته نشود و همچنین است اگر بخواهد وضوی ترتیبی بگیرد و بر بعض اعضای وضو ایه قران باشد و همچنین بنابر احتیاط واجب اگر اسم خداوند متعال باشد و در غسل و وضو مراعات احتیاط نسبت به اسماء انبیا و ایمه و حضرت زهرا علیهم السلام مستحب است