قرآن, چگونه به مسأله اختلاف مقدس و نامقدس پرداخته است؟
در فرهنگ قرآن، اختلاف، گاهی ممدوح و مقدّس است که ار آن به (اختلاف قبل از علم) تعبیر می‌شود و گاهی اختلاف مذموم و نامقدّس است که از آن به (اختلاف بعد از علم) یاد می‌شود. اختلاف مقدّس اختلافی که برای ظهور حق و واقعیّت، در بین افراد گوناگون پدید می‌آید، اختلاف مقدس است مانند اختلاف صاحب نظران برای روشن شدن حقّ. این افراد به بحث و گفت و گو می‌نشینند و تبادل نظر می‌کنند تا در سایة آن، حقیقت آشکار شود. این اختلاف، چون زمینةرشدو کمال را فراهم می‌سازد و انسان ها را به قلّة اتحاد و هماهنگی می‌رساند، ممدوح و مقدّس است. اختلاف قبل از علم، انسان را محقّق بار می‌آورد چون تا چیزی برای او معلوم نشده است، نباید آن را بپذیرد. روح تحقیق و پژوهش، مایة ترقّی انسان هاست زیرا اگر بین آنان اختلاف نظر و تضارب آراء نبود، بلکه از اندیشه یکسان بهره مند بودند، علم و صنعت هرگز پیشرفت نمی‌کرد و زمینة حلّ مسائل پیچیده فراهم نمی‌شد. این اختلاف، هیچ گونه منافاتی با (امّت بودن) و (وحدت هدف) ندارد چون هر دو طرف اختلاف، مقصد و هدف واحدی را که همان ظهور حقّ و واقع است، دنبال می‌کنند همانند دو کفّة مختلف ترازو که هدف واحدی را دنبال می‌کنند در اثر عدم تطابق کفّة وزن با کفّة کالا و سبک بودن یکی و سنگینی دیگری اختلاف پدید می‌آید. اگر کفة وزن سنگین تر باشد، با اعتراض می‌گوید باید مقداری بر کالا بیفزایی و آن را معادل من قرار دهی تا با هم حرکت کنیم و اگر کفّه کالا و موزون سنگین‌تر باشد، او نیز اعتراض می‌کند که چرا وزن، معادل من نیست. دو کفّة ترازو باید هماهنگ و همپای هم حرکت کنند تا اختلاف پایان یابد. بنابراین، نزاع و اختلاف دو کفة ترازو برای رسیدن به مقصد و هدف واحد، یعنی همان برقراری قسط و عدل است. اختلاف نامقدس این اختلاف، پس از ظهور حق و واقع است و بر اثر ظلم و هوای نفس پدید می‌آید. دو صاحب نظر، اگر پس از تبادل نظر و روشن شدن حق برای آنان، خواه به وسیله عقل یا وحی، پیروی شیطان و هوای نفس کرده، در برابر حقّ ایستادند واختلاف کردند، اختلافشان مذموم و برای از بین بردن حق و احقاق باطل است نظیر آن که کسی بخواهد پس از هماهنگی دوکفّة ترازو با (تطفیف) و کم فروشی، نیرنگ بزند و بین دو کفه اختلاف ایجاد کند. خدای سبحان مسلمانان را از این اختلاف مذموم نهی کرده، می‌فرماید شما مانند آنان نباشید که پس از روشن شدن حق، در دین و متن کتاب اختلاف کردند (ولا تکونوا کاللذین تفرّقوا و اختلفوا من بعد ماجاءهم البیّنات)(1) قرآن و اختلاف مقدّس و نامقدّس قرآن کریم در آیه (کان الناس أمّة واحدة فبعث الله النّبیّین مبشّرین ومنذرین وأنزل معهم الکتاب بالحقّ لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه وما اختلف فیه إلّا الذین أوتوه من بعدما جاءتهم البیّنات بغیاً بینهم)(2) اختلاف ممدوح را تلویحاً و اختلاف مذموم را تصرحاً ذکر کرده است. خدای سبحان در آغاز این آیه می‌فرماید مردم گروه واحدی بودند وزندگی ساده وبسیطی داشتند. سپس بر اثر پیشرفت علم وصنعت، در تشخیص حقّ و باطل و تبیین مصالح و مفاسد، اختلاف کردند. این اختلاف تلویحی، چون پیش ازآمدن انبیا و کتاب بوده، ممدوح است. سپس خدای سبحان پیامبران را مبعوث کرد و کتاب الاهی را به همراه آنان نازل کرد تا به اختلافات آنان پایان دهند (فبعث الله النّبیّین مبشّرین ومنذرین وأنزل معهم الکتاب بالحقّ لیحکم بین النّاس فیما اختلفوا). از این تعبیر استفاده می‌شود که وزان آیه چنین بوده است (کان الناس أمّة واحدة ثمّ اختلفود فبعث) چنان که قرینه داخلی و خارجی نیز این برداشت قرآنی را تأیید می‌کند. شاهد داخلی جملة (لیحکم بین الناس فیما اختلفوا) است چون اگر وحدت انسان های اوّلی محفوظ می‌ماند و در جهان بینی، ملکات نفسانی و امور فردی و اجتماعی اختلاف نمی‌کردند، اوّلًا آوردن این جمله لغو بود چون اختلافی نداشتند. ثانیاً نیاز به نزول مجموعة قوانین به نام کتاب نبود. پس، باید اختلافی بین آنان باشد تا زمینه بعثت انبیا و نزول کتاب فراهم آمده باشد. شاهد خارجی آیة (وما کان الناس إلّا أمّة واحدة فاختلفوا و لولا کلمة سبقت من ربّک لقضی بینهم فیما فیه یختلفون)(3) است که تصریح به اختلاف قبل از وحی دارد. این اختلاف اوّل، ممدوح و مقدّس است مگر آن که به ظهور حق منتهی نشود که در آن صورت مذموم است. آن گاه خدای سبحان به دنبال آیه، به اختلاف مذموم تصریح نموده، می‌فرماید مردم در برابر نزول وحی و ابلاغ آن توسّط پیامبران، دو دسته شدند عدّه‌ای دستورات آنان را پذیرفتند وتسلیم حق شدند و گروهی از عالمان دین و حاملان وحی، با وجود آن همه بیّنات و معجزات الاهی و ظهور حق، از روی بغی و حسد و سرکشی حق را نپذیرفتند و زمینة اختلاف در دین را فراهم کردند (وما اختلف فیه إلّا الّذین أوتوه من بعد ما جاءتهم البیّنات بغیاً بینهم).(4) شاید برخی برای توجیه (اختلاف نامقدس) بگویند این اختلاف نیز نوعی اختلاف نظر است و عالمان دینی، نظر شخصی خود را در برابر انبیا ارائه داده‌اند لیکن این سخن نادرست است زیرا اوّلًا پایة اختلاف مذموم را هوا و هوس و بغی و سرکشی تشکیل می‌دهد (بغیاً بینهم) بقره/ 213. ثانیاً خدای سبحان برای حلّ اختلاف نظر راه هایی را نشان داده است که پیروی عالمان دینی از یک دیگر جایز است مگر آن که به علم وجدانی ثابت شده باشد که طرف مقابل خطا رفته است و وجود علم وجدانی در مسایل فقهی، بسیار اندک است. پی‌نوشت‌ (1) آل عمران/ 105 (2) بقره/ 213 (3) یونس/ 19 (4) بقره/ 213 آیت‌الله جوادی آملی، وحدت جوامع در نهج‌البلاغه
عنوان سوال:

قرآن, چگونه به مسأله اختلاف مقدس و نامقدس پرداخته است؟


پاسخ:

در فرهنگ قرآن، اختلاف، گاهی ممدوح و مقدّس است که ار آن به (اختلاف قبل از علم) تعبیر می‌شود و گاهی اختلاف مذموم و نامقدّس است که از آن به (اختلاف بعد از علم) یاد می‌شود.
اختلاف مقدّس
اختلافی که برای ظهور حق و واقعیّت، در بین افراد گوناگون پدید می‌آید، اختلاف مقدس است مانند اختلاف صاحب نظران برای روشن شدن حقّ. این افراد به بحث و گفت و گو می‌نشینند و تبادل نظر می‌کنند تا در سایة آن، حقیقت آشکار شود.
این اختلاف، چون زمینةرشدو کمال را فراهم می‌سازد و انسان ها را به قلّة اتحاد و هماهنگی می‌رساند، ممدوح و مقدّس است.
اختلاف قبل از علم، انسان را محقّق بار می‌آورد چون تا چیزی برای او معلوم نشده است، نباید آن را بپذیرد. روح تحقیق و پژوهش، مایة ترقّی انسان هاست زیرا اگر بین آنان اختلاف نظر و تضارب آراء نبود، بلکه از اندیشه یکسان بهره مند بودند، علم و صنعت هرگز پیشرفت نمی‌کرد و زمینة حلّ مسائل پیچیده فراهم نمی‌شد.
این اختلاف، هیچ گونه منافاتی با (امّت بودن) و (وحدت هدف) ندارد چون هر دو طرف اختلاف، مقصد و هدف واحدی را که همان ظهور حقّ و واقع است، دنبال می‌کنند همانند دو کفّة مختلف ترازو که هدف واحدی را دنبال می‌کنند در اثر عدم تطابق کفّة وزن با کفّة کالا و سبک بودن یکی و سنگینی دیگری اختلاف پدید می‌آید. اگر کفة وزن سنگین تر باشد، با اعتراض می‌گوید باید مقداری بر کالا بیفزایی و آن را معادل من قرار دهی تا با هم حرکت کنیم و اگر کفّه کالا و موزون سنگین‌تر باشد، او نیز اعتراض می‌کند که چرا وزن، معادل من نیست. دو کفّة ترازو باید هماهنگ و همپای هم حرکت کنند تا اختلاف پایان یابد. بنابراین، نزاع و اختلاف دو کفة ترازو برای رسیدن به مقصد و هدف واحد، یعنی همان برقراری قسط و عدل است.
اختلاف نامقدس
این اختلاف، پس از ظهور حق و واقع است و بر اثر ظلم و هوای نفس پدید می‌آید. دو صاحب نظر، اگر پس از تبادل نظر و روشن شدن حق برای آنان، خواه به وسیله عقل یا وحی، پیروی شیطان و هوای نفس کرده، در برابر حقّ ایستادند واختلاف کردند، اختلافشان مذموم و برای از بین بردن حق و احقاق باطل است نظیر آن که کسی بخواهد پس از هماهنگی دوکفّة ترازو با (تطفیف) و کم فروشی، نیرنگ بزند و بین دو کفه اختلاف ایجاد کند.
خدای سبحان مسلمانان را از این اختلاف مذموم نهی کرده، می‌فرماید شما مانند آنان نباشید که پس از روشن شدن حق، در دین و متن کتاب اختلاف کردند (ولا تکونوا کاللذین تفرّقوا و اختلفوا من بعد ماجاءهم البیّنات)(1)
قرآن و اختلاف مقدّس و نامقدّس
قرآن کریم در آیه (کان الناس أمّة واحدة فبعث الله النّبیّین مبشّرین ومنذرین وأنزل معهم الکتاب بالحقّ لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه وما اختلف فیه إلّا الذین أوتوه من بعدما جاءتهم البیّنات بغیاً بینهم)(2) اختلاف ممدوح را تلویحاً و اختلاف مذموم را تصرحاً ذکر کرده است.
خدای سبحان در آغاز این آیه می‌فرماید مردم گروه واحدی بودند وزندگی ساده وبسیطی داشتند. سپس بر اثر پیشرفت علم وصنعت، در تشخیص حقّ و باطل و تبیین مصالح و مفاسد، اختلاف کردند. این اختلاف تلویحی، چون پیش ازآمدن انبیا و کتاب بوده، ممدوح است. سپس خدای سبحان پیامبران را مبعوث کرد و کتاب الاهی را به همراه آنان نازل کرد تا به اختلافات آنان پایان دهند (فبعث الله النّبیّین مبشّرین ومنذرین وأنزل معهم الکتاب بالحقّ لیحکم بین النّاس فیما اختلفوا). از این تعبیر استفاده می‌شود که وزان آیه چنین بوده است (کان الناس أمّة واحدة ثمّ اختلفود فبعث) چنان که قرینه داخلی و خارجی نیز این برداشت قرآنی را تأیید می‌کند.
شاهد داخلی جملة (لیحکم بین الناس فیما اختلفوا) است چون اگر وحدت انسان های اوّلی محفوظ می‌ماند و در جهان بینی، ملکات نفسانی و امور فردی و اجتماعی اختلاف نمی‌کردند، اوّلًا آوردن این جمله لغو بود چون اختلافی نداشتند. ثانیاً نیاز به نزول مجموعة قوانین به نام کتاب نبود. پس، باید اختلافی بین آنان باشد تا زمینه بعثت انبیا و نزول کتاب فراهم آمده باشد.
شاهد خارجی آیة (وما کان الناس إلّا أمّة واحدة فاختلفوا و لولا کلمة سبقت من ربّک لقضی بینهم فیما فیه یختلفون)(3) است که تصریح به اختلاف قبل از وحی دارد.
این اختلاف اوّل، ممدوح و مقدّس است مگر آن که
به ظهور حق منتهی نشود که در آن صورت مذموم است.
آن گاه خدای سبحان به دنبال آیه، به اختلاف مذموم تصریح نموده، می‌فرماید مردم در برابر نزول وحی و ابلاغ آن توسّط پیامبران، دو دسته شدند عدّه‌ای دستورات آنان را پذیرفتند وتسلیم حق شدند و گروهی از عالمان دین و حاملان وحی، با وجود آن همه بیّنات و معجزات الاهی و ظهور حق، از روی بغی و حسد و سرکشی حق را نپذیرفتند و زمینة اختلاف در دین را فراهم کردند (وما اختلف فیه إلّا الّذین أوتوه من بعد ما جاءتهم البیّنات بغیاً بینهم).(4)
شاید برخی برای توجیه (اختلاف نامقدس) بگویند این اختلاف نیز نوعی اختلاف نظر است و عالمان دینی، نظر شخصی خود را در برابر انبیا ارائه داده‌اند لیکن این سخن نادرست است زیرا اوّلًا پایة اختلاف مذموم را هوا و هوس و بغی و سرکشی تشکیل می‌دهد (بغیاً بینهم) بقره/ 213. ثانیاً خدای سبحان برای حلّ اختلاف نظر راه هایی را نشان داده است که پیروی عالمان دینی از یک دیگر جایز است مگر آن که به علم وجدانی ثابت شده باشد که طرف مقابل خطا رفته است و وجود علم وجدانی در مسایل فقهی، بسیار اندک است.
پی‌نوشت‌
(1) آل عمران/ 105
(2) بقره/ 213
(3) یونس/ 19
(4) بقره/ 213
آیت‌الله جوادی آملی، وحدت جوامع در نهج‌البلاغه





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین