عوامل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بروز نهضت پروتستان چیست؟
اوضاع اسف بار قرون وسطی و فساد کلیسا باعث عقب ماندگی و ضعف همه جانبه ای شده بود ولی عوامل مختلف فکری، سیاسی و اقتصادی، دست به دست هم داد و موجب ظهور یک خیزش شد. (لسلی دانستن) در مورد عوامل فوق می نویسد: (هنگامی که زندگی اقتصادی تغییر کرد و تجارت خارجی در شهرهای اروپای شمالی تمرکز یافت، نه تنها ثروت را بلکه طبقه ی جدیدی از مردم را به وجود آورد که می خواستند زندگی خود را مستقل از حمایت دیگران اداره کنند. از نظر سیاسی، امپراطوری به دولت ها و ملت هایی تجزیه شد که مدعی حقّ استقلال بودند و کم کم نظم سیاسی جدیدی به وجود آمد که مردم آن را مطلوب یافتند، و این باعث فروپاشی تدریجی فئودالیسم قرون وسطی شد... ظهور طبقات جدید مردم و ارتباطات جدید نیاز به نظم جدید را آشکار می ساخت: بردگان شهروند شدند و شهروندان استقلال یافتند و انسان های مستقل اختیار عمل را به دست آوردند. اشراف حاکم شدند و حاکمان با درک نیاز به تماس با شهروندان، مجالس شورا و پارلمان ها و نهادهای نمایندگی مشابه دیگری تشکیل دادند).[1] به نظر این نویسنده علت اصلی عقب ماندگی ها این بود که انسان در هیچ یک از ابعاد زندگی اش استقلال و، در نتیجه، مسئولیت نداشت و همین تحول روحی او، باعث پیدایش عصر جدید شد. انسانی که احساس کرد می تواند و باید مانند یک شخص مستقل و مسئول باشد، نمی توانست فشار خفقان آور کلیسای کاتولیک را تحمل کند. سپس می نویسد: (پس ما باید شروع عصر جدید را نتیجه ی حرکتی در روح انسان بدانیم... انسان از خود استقلالی نداشت، ارتباطش با حقیقت مستقیم نبود... اما هنگامی که روح انسانی آگاهی خود را به عنوان یک شخص اظهار کرد، بر خود حاکم شد.... زندگی سیاسی انسان را در نظر بگیرید، زمانی مردم بدون چون و چرا حاکمیت پادشاهان و اربابان را می پذیرفتند و هرگونه برخوردی را تحمل می کردند، حتی اگر از سرنوشت خود ناراضی بودند، آن را (مقدّر) خود دانسته، آن را می پذیرفتند. اما هنگامی که انسان ها خود را یک (شخص) دانستند، بر ضد شرایط زندگی خود قیام کردند و با گذشت زمان نظم سیاسی موجود را از بین بردند و نظم جدیدی که در آن به عنوان یک (شخص) شناخته می شدند، به وجود آوردند).[2] البته اصلاح دینی در انگلستان بیشتر نتیجه ی حوادث سیاسی بود؛ به این ترتیب که (هنری هشتم) پادشاه انگلستان تصمیم به طلاق همسر خود، (کاترین)، و ازدواج مجدد گرفت، ولی پاپ این عمل را تأیید نکرد، بلکه به او اخطار کرد که در صورت ازدواج مجدّد مورد طعن و تکفیر قرار خواهد گرفت.[3] لکن هنری هشتم که با طلاق دادن کاترین خود را در معرض تکفیر شدن و طرد از کلیسا قرار داده بود، تصمیم گرفت برای مقابله با خطر فوق با اقداماتی، سیطره ی سیاسی و دینی خود را بر انگلستان رسمیت بخشد. در سال 1534 م. مجموعه ای از قوانین وضع شد: (قانون جانشینی) اعلام کرد که تاج پادشاهی متعلق به فرزندان (هنری) خواهد بود؛ (قانون سیادت) اعلام داشت که هنری، (راهب عالی) کلیسای انگلستان است؛ بر اساس (قانون خیانت)، انکار تفوّق هنری، نوعی خیانت، و مجازات آن اعدام بود. با احساس خطری که هنری از هجوم کشورهای کاتولیک داشت، به منظور تأمین امنیت، قراردادهایی با لوتری های آلمان امضا کرد و همین باعث شد که اندیشه های لوتر به تدریج در دستورالعمل های دین رسمی راه یابد.[4] پی نوشتها: [1]. لسلی دانستن، آئین پروتستان، ص 51 52 (با اندکی تصرف و تلخیص). [2]. همان، ص 55 56، (با اندکی تغییر و تلخیص). [3]. اخطار پاپ نیز جنبه ی سیاسی داشت، زیرا (رم) در آن زمان در محاصره ی ارتش (چارلز پنجم) پادشاه اسپانیا و برادرزاده ی (کاترین) بود، و پاپ نمی خواست کاری کند که امپراطور خشمگین شود. ر.ک: آلیستر مک گراث، مقدمه ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، ص 471. [4]. همان، ص 472. منبع: مسیحیت، سید محمد ادیب آل علی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم
عنوان سوال:

عوامل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی بروز نهضت پروتستان چیست؟


پاسخ:

اوضاع اسف بار قرون وسطی و فساد کلیسا باعث عقب ماندگی و ضعف همه جانبه ای شده بود ولی عوامل مختلف فکری، سیاسی و اقتصادی، دست به دست هم داد و موجب ظهور یک خیزش شد.
(لسلی دانستن) در مورد عوامل فوق می نویسد:
(هنگامی که زندگی اقتصادی تغییر کرد و تجارت خارجی در شهرهای اروپای شمالی تمرکز یافت، نه تنها ثروت را بلکه طبقه ی جدیدی از مردم را به وجود آورد که می خواستند زندگی خود را مستقل از حمایت دیگران اداره کنند. از نظر سیاسی، امپراطوری به دولت ها و ملت هایی تجزیه شد که مدعی حقّ استقلال بودند و کم کم نظم سیاسی جدیدی به وجود آمد که مردم آن را مطلوب یافتند، و این باعث فروپاشی تدریجی فئودالیسم قرون وسطی شد... ظهور طبقات جدید مردم و ارتباطات جدید نیاز به نظم جدید را آشکار می ساخت: بردگان شهروند شدند و شهروندان استقلال یافتند و انسان های مستقل اختیار عمل را به دست آوردند. اشراف حاکم شدند و حاکمان با درک نیاز به تماس با شهروندان، مجالس شورا و پارلمان ها و نهادهای نمایندگی مشابه دیگری تشکیل دادند).[1]
به نظر این نویسنده علت اصلی عقب ماندگی ها این بود که انسان در هیچ یک از ابعاد زندگی اش استقلال و، در نتیجه، مسئولیت نداشت و همین تحول روحی او، باعث پیدایش عصر جدید شد. انسانی که احساس کرد می تواند و باید مانند یک شخص مستقل و مسئول باشد، نمی توانست فشار خفقان آور کلیسای کاتولیک را تحمل کند.
سپس می نویسد:
(پس ما باید شروع عصر جدید را نتیجه ی حرکتی در روح انسان بدانیم... انسان از خود استقلالی نداشت، ارتباطش با حقیقت مستقیم نبود... اما هنگامی که روح انسانی آگاهی خود را به عنوان یک شخص اظهار کرد، بر خود حاکم شد....
زندگی سیاسی انسان را در نظر بگیرید، زمانی مردم بدون چون و چرا حاکمیت پادشاهان و اربابان را می پذیرفتند و هرگونه برخوردی را تحمل می کردند، حتی اگر از سرنوشت خود ناراضی بودند، آن را (مقدّر) خود دانسته، آن را می پذیرفتند. اما هنگامی که انسان ها خود را یک (شخص) دانستند، بر ضد شرایط زندگی خود قیام کردند و با گذشت زمان نظم سیاسی موجود را از بین بردند و نظم جدیدی که در آن به عنوان یک (شخص) شناخته می شدند، به وجود آوردند).[2]
البته اصلاح دینی در انگلستان بیشتر نتیجه ی حوادث سیاسی بود؛ به این ترتیب که (هنری هشتم) پادشاه انگلستان تصمیم به طلاق همسر خود، (کاترین)، و ازدواج مجدد گرفت، ولی پاپ این عمل را تأیید نکرد، بلکه به او اخطار کرد که در صورت ازدواج مجدّد مورد طعن و تکفیر قرار خواهد گرفت.[3] لکن هنری هشتم که با طلاق دادن کاترین خود را در معرض تکفیر شدن و طرد از کلیسا قرار داده بود، تصمیم گرفت برای مقابله با خطر فوق با اقداماتی، سیطره ی سیاسی و دینی خود را بر انگلستان رسمیت بخشد.
در سال 1534 م. مجموعه ای از قوانین وضع شد: (قانون جانشینی) اعلام کرد که تاج پادشاهی متعلق به فرزندان (هنری) خواهد بود؛ (قانون سیادت) اعلام داشت که هنری، (راهب عالی) کلیسای انگلستان است؛ بر اساس (قانون خیانت)، انکار تفوّق هنری، نوعی خیانت، و مجازات آن اعدام بود. با احساس خطری که هنری از هجوم کشورهای کاتولیک داشت، به منظور تأمین امنیت، قراردادهایی با لوتری های آلمان امضا کرد و همین باعث شد که اندیشه های لوتر به تدریج در دستورالعمل های دین رسمی راه یابد.[4]
پی نوشتها:
[1]. لسلی دانستن، آئین پروتستان، ص 51 52 (با اندکی تصرف و تلخیص).
[2]. همان، ص 55 56، (با اندکی تغییر و تلخیص).
[3]. اخطار پاپ نیز جنبه ی سیاسی داشت، زیرا (رم) در آن زمان در محاصره ی ارتش (چارلز پنجم) پادشاه اسپانیا و برادرزاده ی (کاترین) بود، و پاپ نمی خواست کاری کند که امپراطور خشمگین شود. ر.ک: آلیستر مک گراث، مقدمه ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، ص 471.
[4]. همان، ص 472.
منبع: مسیحیت، سید محمد ادیب آل علی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین