مسحیت دین صلح است اما اسلام با آن همه آیه و حدیث در مورد جهاد و کشتن مخالفین، دین خشونت است؟
یکی از تهمتهایی که بعضی از افراد و گروه‌های و غیر اسلامی به دین مبین اسلام می‌زنند، آن است که می‌گویند: (اسلام به زور شمشیر پیش رفته است) و یا اینکه می‌گویند: (اسلام دین خشونت است) در جواب به طور اجمال می‌گوییم که: چنین افرادی بدون اینکه تمام آیات قرآن و روایات را از نظر بگذرانند، گرفتار این پندار شده‌ متوجه نشده‌اند که اسلام در چه زمینه‌ای حکم به جهاد می‌کند و منظور از آن چیست. اصولاً جنگ در اسلام به خاطر کشورگشایی و خونریزی نیست، بلکه برای نجات مردم مظلوم و بی‌پناهی است که حقوق خود را از دست داده و در آتش ظلم، فساد، بت‌پرستی و محرومیت‌های اجتماعی می‌سوزند. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: (چرا در راه خدا و نجات بیچارگان از مردان و زنان و کودکان پیکار نمی‌کنند؟ بیچارگانی که می‌گویند بارالها ما را از این سرزمین که مردمش همه ستمگرند بیرون کن، و نجات بده، و از ناحیة خود سرپرستی برایمان بفرست و یا از جانب خود یار و مددکاری برایمان روانه کن.)[1] برای به حرکت در آمدن آنهایی که ایمانشان خالص و دلهایشان پاک است، یاد خدای عزوجل کافی است، تا برای اقامة حقّ و لبیک گفتن به ندای پروردگارشان، و اجابت دعوت او، به پا خیزند و در راه خدا جهاد کنند اما آنهایی که ایمانشان ناخالص است، اگر یاد خدا تکانشان داد که هیچ و اگر یاد خدا کافی نبود این معنا تکانشان می‌دهد که اولاً این قتالشان قتال در راه خدا است و ثانیاً قتال در راه نجات مشتی مردم ناتوان است که به دست کفار استضعاف شده‌اند.[2] بنابراین قرآن کریم جهادی را تجویز می‌کند که در راه خدا و نجات توده‌های محروم و برای زدودن فتنه‌ها انجام گیرد. جنگ در اسلام برای زدودن فتنه‌ها و برقراری عدالت اجتماعی و صلح عمومی است، در جنگهای اسلامی، سم‌پاشی (استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی)، کشتن زنان و اطفال و پیرمردان و افراد ضعیف و ناتوان و بیمار، ممنوع است و حتی بریدن درختان و خراب کردن ساختمان‌ها از نظر مقررات اسلام کار غیرمشروع است. برای درک مطلب و اینکه چرا اسلام دستور به جهاد داده است به بررسی دو آیه از آیات قرآن کریم می‌پردازیم: خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: (بگو (ای پیامبر) به کسانی که کافر شدند اگر دست بردارند از گناهانی که تا کنون کرده‌اند، آمرزیده می‌شوند و اگر از سر گیرند همانا گذشت شیوة پیشینیان (و به سرنوشت آنان دچار می‌شوند))[3] و در آیه بعد می‌فرماید: (و با آنان کارزار کنید تا دیگر فتنه‌ای نباشد، و دین همه‌اش برای خدا شود، حال اگر دست برداشتند خداوند به آنچه می‌کنند بینا است.)[4] رسول خدا صلّی الله علیه و آله در آیة اول مأمور شده که آن را بر کفار قریش قرائت نموده و ابلاغ بدارد و حقیقتش دعوت به این است که جنگ و فتنه‌انگیزی را ترک کنند تا خداوند به خاطر آن از ایشان بگذرد و اگر از آنچه نهی شده‌اند، دست برندارند، همان سنت خدا که دربارة نیاکان ایشان جریان یافت (هلاکت) در حق ایشان نیز جریان می‌یابد. آنگاه در آیة دوم می‌فرماید به قتال کفار بپردازید تا این فتنه‌ها که هر روز به راه می‌اندازند خاتمه پذیرد و دیگر هوای فتنه‌انگیزی در سر نپرورانند.[5] دو مطلب از این آیات استفاده می‌شود: یکی اینکه اسلام قبل از اعلام جنگ دعوت به صلح و دوری از ظلم و ستم می‌نماید و دوم اینکه جنگ را برای خاتمه دادن به فتنه‌ها و شرارت‌ها و ایجاد امنیت دستور می‌دهد. بنابراین قرآن کریم جنگی را تجویز می‌کند که در راه خدا و نجات توده‌های محروم و برای زدودن فتنه‌ها انجام می‌گیرد. پس پیکاری که در راه زدودن فتنه‌ها و نجات توده‌های محروم و برقراری عدالت عمومی انجام می‌یابد، نه تنها خشونت نیست بلکه به حکم عقل عین صلح می‌باشد، لذا خداوند پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله را برای عموم جهانیان رحمت قرار داده، چنانکه در ‌قرآن کریم می‌فرماید: (ای رسول، ما تو را نفرستادیم مگر آنکه رحمت برای اهل عالم باشی.)[6] بنابراین دعوت به اسلام از ابتدا بر خلاف ادعای بعضی‌ها با زور شمشیر و سر نیزه نبوده، بلکه با دلیل و برهان و حکمت و موعظه همراه بوده است، به طوری که خداوند به پیامبر صلّی الله علیه و آله می‌فرماید: (ای پیامبر، مردم را با حکمت و پند و موعظه‌ی نیکو به راه پروردگارت دعوت کن ...)[7] اگر کسانی که از اسلام انتقاد می‌کنند، تورات و کتب مقدس مسیحیان را مطالعه کنند، تصوری که از دین مسیحیت دارند به کلی عوض می‌شود. در سفر تثنیه می‌نویسد: (آنگاه سیحون با تمام قوای خود به مقابله‌ی ما برای جنگ کردن در (یاهص) بیرون آمدند و یهود خدای ما او را به دست ما تسلیم نموده او را با پسرانش و جمیع قومش زدیم و تمامی شهرهای او را در آن وقت گرفته، مردان و زنان و اطفال هر شهر را هلاک کردیم که یکی را باقی نگذاشتیم.)[8] با این مقایسه اجمالی روشن می‌شود که هدف اسلام از جهاد در راه خدا و برقراری صلح و عدالت در جهت هدایت و سعادت مردم، خشونت، خونریزی، انتقام و تحمیل عقیده نبوده، بلکه بر خلاف کسانی که جنگ‌های صلیبی را، به راه انداختند و فقط منظورشان کشورگشایی و استعمار بوده، خواستار صلح و صفا و رفاه و آسایش توده‌های سراسر روی زمین می‌باشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 برخورد آرای مسلمانان و مسیحیان، ویلیام مونتگمری وات، ترجمة: محمّد حسین آریا. 2 حقیقت مسیحیت، هیئت تحریریه‌ی مؤسسة در راه حق. 3 کتاب شرایع باب جهاد، محقق اول. [1] . نساء/75. [2] . طباطبایی، محمدحسین، ترجمة تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1363 ه . ش، جلد چهارم، ص673. [3] . انفال/38 و 39. [4] . انفال/38 و 39. [5] . ترجمة تفسیر المیزان، ج9، ص98. [6] . انبیاء/107. [7] . نحل/125. [8] . سفر تثنیه، فصل 2، بند 32 34. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

مسحیت دین صلح است اما اسلام با آن همه آیه و حدیث در مورد جهاد و کشتن مخالفین، دین خشونت است؟


پاسخ:

یکی از تهمتهایی که بعضی از افراد و گروه‌های و غیر اسلامی به دین مبین اسلام می‌زنند، آن است که می‌گویند: (اسلام به زور شمشیر پیش رفته است) و یا اینکه می‌گویند: (اسلام دین خشونت است) در جواب به طور اجمال می‌گوییم که: چنین افرادی بدون اینکه تمام آیات قرآن و روایات را از نظر بگذرانند، گرفتار این پندار شده‌ متوجه نشده‌اند که اسلام در چه زمینه‌ای حکم به جهاد می‌کند و منظور از آن چیست.
اصولاً جنگ در اسلام به خاطر کشورگشایی و خونریزی نیست، بلکه برای نجات مردم مظلوم و بی‌پناهی است که حقوق خود را از دست داده و در آتش ظلم، فساد، بت‌پرستی و محرومیت‌های اجتماعی می‌سوزند. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: (چرا در راه خدا و نجات بیچارگان از مردان و زنان و کودکان پیکار نمی‌کنند؟ بیچارگانی که می‌گویند بارالها ما را از این سرزمین که مردمش همه ستمگرند بیرون کن، و نجات بده، و از ناحیة خود سرپرستی برایمان بفرست و یا از جانب خود یار و مددکاری برایمان روانه کن.)[1]
برای به حرکت در آمدن آنهایی که ایمانشان خالص و دلهایشان پاک است، یاد خدای عزوجل کافی است، تا برای اقامة حقّ و لبیک گفتن به ندای پروردگارشان، و اجابت دعوت او، به پا خیزند و در راه خدا جهاد کنند اما آنهایی که ایمانشان ناخالص است، اگر یاد خدا تکانشان داد که هیچ و اگر یاد خدا کافی نبود این معنا تکانشان می‌دهد که اولاً این قتالشان قتال در راه خدا است و ثانیاً قتال در راه نجات مشتی مردم ناتوان است که به دست کفار استضعاف شده‌اند.[2]
بنابراین قرآن کریم جهادی را تجویز می‌کند که در راه خدا و نجات توده‌های محروم و برای زدودن فتنه‌ها انجام گیرد. جنگ در اسلام برای زدودن فتنه‌ها و برقراری عدالت اجتماعی و صلح عمومی است، در جنگهای اسلامی، سم‌پاشی (استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی)، کشتن زنان و اطفال و پیرمردان و افراد ضعیف و ناتوان و بیمار، ممنوع است و حتی بریدن درختان و خراب کردن ساختمان‌ها از نظر مقررات اسلام کار غیرمشروع است.
برای درک مطلب و اینکه چرا اسلام دستور به جهاد داده است به بررسی دو آیه از آیات قرآن کریم می‌پردازیم: خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: (بگو (ای پیامبر) به کسانی که کافر شدند اگر دست بردارند از گناهانی که تا کنون کرده‌اند، آمرزیده می‌شوند و اگر از سر گیرند همانا گذشت شیوة پیشینیان (و به سرنوشت آنان دچار می‌شوند))[3] و در آیه بعد می‌فرماید: (و با آنان کارزار کنید تا دیگر فتنه‌ای نباشد، و دین همه‌اش برای خدا شود، حال اگر دست برداشتند خداوند به آنچه می‌کنند بینا است.)[4]
رسول خدا صلّی الله علیه و آله در آیة اول مأمور شده که آن را بر کفار قریش قرائت نموده و ابلاغ بدارد و حقیقتش دعوت به این است که جنگ و فتنه‌انگیزی را ترک کنند تا خداوند به خاطر آن از ایشان بگذرد و اگر از آنچه نهی شده‌اند، دست برندارند، همان سنت خدا که دربارة نیاکان ایشان جریان یافت (هلاکت) در حق ایشان نیز جریان می‌یابد. آنگاه در آیة دوم می‌فرماید به قتال کفار بپردازید تا این فتنه‌ها که هر روز به راه می‌اندازند خاتمه پذیرد و دیگر هوای فتنه‌انگیزی در سر نپرورانند.[5] دو مطلب از این آیات استفاده می‌شود: یکی اینکه اسلام قبل از اعلام جنگ دعوت به صلح و دوری از ظلم و ستم می‌نماید و دوم اینکه جنگ را برای خاتمه دادن به فتنه‌ها و شرارت‌ها و ایجاد امنیت دستور می‌دهد. بنابراین قرآن کریم جنگی را تجویز می‌کند که در راه خدا و نجات توده‌های محروم و برای زدودن فتنه‌ها انجام می‌گیرد. پس پیکاری که در راه زدودن فتنه‌ها و نجات توده‌های محروم و برقراری عدالت عمومی انجام می‌یابد، نه تنها خشونت نیست بلکه به حکم عقل عین صلح می‌باشد، لذا خداوند پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله را برای عموم جهانیان رحمت قرار داده، چنانکه در ‌قرآن کریم می‌فرماید: (ای رسول، ما تو را نفرستادیم مگر آنکه رحمت برای اهل عالم باشی.)[6]
بنابراین دعوت به اسلام از ابتدا بر خلاف ادعای بعضی‌ها با زور شمشیر و سر نیزه نبوده، بلکه با دلیل و برهان و حکمت و موعظه همراه بوده است، به طوری که خداوند به پیامبر صلّی الله علیه و آله می‌فرماید: (ای پیامبر، مردم را با حکمت و پند و موعظه‌ی نیکو به راه پروردگارت دعوت کن ...)[7]
اگر کسانی که از اسلام انتقاد می‌کنند، تورات و کتب مقدس مسیحیان را مطالعه کنند، تصوری که از دین مسیحیت دارند به کلی عوض می‌شود. در سفر تثنیه می‌نویسد: (آنگاه سیحون با تمام قوای خود به مقابله‌ی ما برای جنگ کردن در (یاهص) بیرون آمدند و یهود خدای ما او را به دست ما تسلیم نموده او را با پسرانش و جمیع قومش زدیم و تمامی شهرهای او را در آن وقت گرفته، مردان و زنان و اطفال هر شهر را هلاک کردیم که یکی را باقی نگذاشتیم.)[8]
با این مقایسه اجمالی روشن می‌شود که هدف اسلام از جهاد در راه خدا و برقراری صلح و عدالت در جهت هدایت و سعادت مردم، خشونت، خونریزی، انتقام و تحمیل عقیده نبوده، بلکه بر خلاف کسانی که جنگ‌های صلیبی را، به راه انداختند و فقط منظورشان کشورگشایی و استعمار بوده، خواستار صلح و صفا و رفاه و آسایش توده‌های سراسر روی زمین می‌باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 برخورد آرای مسلمانان و مسیحیان، ویلیام مونتگمری وات، ترجمة: محمّد حسین آریا.
2 حقیقت مسیحیت، هیئت تحریریه‌ی مؤسسة در راه حق.
3 کتاب شرایع باب جهاد، محقق اول.


[1] . نساء/75.
[2] . طباطبایی، محمدحسین، ترجمة تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1363 ه . ش، جلد چهارم، ص673.
[3] . انفال/38 و 39.
[4] . انفال/38 و 39.
[5] . ترجمة تفسیر المیزان، ج9، ص98.
[6] . انبیاء/107.
[7] . نحل/125.
[8] . سفر تثنیه، فصل 2، بند 32 34.

( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین