نخستین اختلاف در میان مسلمانان، پس از درگذشت پیامبر گرامی صلّی الله علیه و آله در مسأله خلافت و تعیین جانشین بود. کسانی که مسأله خلافت را یک مقام تنصیصی می اندیشیدند با تکیه بر احادیث پیامبر صلّی الله علیه و آله خلافت را از آن امام علی علیه السّلام می دانستند.[1] اما عده ای کثیر برخلاف احادیث و دستورات نبوی، حرکت نموده و سقیفه را منشأ امامت قرار دادند که این گروه به اسم اهل سنت معروف گردیدند. و به تدریج این دو گروه به گروه های دیگر منشعب گردید. که به آنها می پردازیم: 1. شیعه: شیعه در لغت به معنی پیروان و یاران و تابعان شخص معیّنی است و چون شعیان به ولایت حضرت علی بن ابیطالب علیه السّلام اعتقاد داشتند، از این جهت ایشان را شیعه علی علیه السّلام یعنی پیروان علی علیه السّلام گفته اند که بعدها در اثر کثرت استعمال، مضاف الیه (علی علیه السّلام ) را از آخر آن حذف کردند و معروف به شیعه شدند.[2] گروه شیعه در طول حیات خود به چند فرقه منشعب شدند که عبارتند از: الف زیدیه: این فرقه منصوب به زید بن علی بن حسین علیه السّلام هستند که سال 120 ه بر ضد امویان خروج کرد، او مردم را دعوت به کتاب و سنت و جهاد با ستمگران و حمایت از محرومان می نمود. زید در سال 122 ه به دست عمّال اموی در کوفه به شهادت رسید. کسانی که او را پس از امام سجاد علیه السّلام به امامت قبول کردند به زیدیه معروف گشتند. آنان می گویند: هر فاطمی که عالم و زاهد و شجاع و سخاوتمند باشد و دعوی امامت کند و خروج نماید، امام واجب الاطاعة است، خواه از اولاد امام حسن علیه السّلام باشد یا از اولاد امام حسین علیه السّلام .[3] ب اسماعیلیه: (اسماعیلیه) نام فرقه ای است که بعد از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام به امامت فرزند بزرگترش اسماعیل یا نوه اش محمد بن اسماعیل اعتقاد دارند و در مناطق مختلف به نام های گوناگون مانند: باطنیه، تعلیمیه، سبعیه و ... خوانده شده اند. اسماعیل در زمان حیات پدرش امام صادق علیه السّلام از دنیا رفت، ولی گروهی از پیروان وی، پنداشتند که او نمرده و نخواهد مرد و روزی ظهور کرده و به کار جهانیان می پردازد و او همان مهدی قائم است و گروه دیگر معتقد شدند که اسماعیل مرده و پس از او امامت به پسرش محمد می رسد و این حق اوست.[4] ج امامیه: امامیه یا اثنی عشری پرجمعیت ترین فرقه شیعه می باشد که معتقد به امامت دوازده امامندکه از حضرت علی علیه السّلام آغاز می شود و به حضرت حجت بن حسن علیه السّلام مهدی آل محمد صلّی الله علیه و آله ختم می گردد. ایشان، امامان علیهم السّلام را مانند پیامبر صلّی الله علیه و آله ملهم از جانب خدا می دانند و معتقدند که آخرین آنها به قدرت خداوند و لطف او پس از بروز علایمی در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و جهان پر از ظلم و ستم را مملو از عدل و داد خواهد نمود.[5] این سه فرقه از فرق معروف تشیع می باشند و فرق دیگری نیز از آن منشعب شده اند که یا از بین رفته اند و یا خیلی کم رنگ شده و در دیگر فرق جذب گشته اند. 2. فرقه های اهل سنت که امروزه نیز موجود هستند به دو بخش مذاهب فقهی و مذاهب کلامی تقسیم می شوند که به اختصار به هر کدام اشاره می کنیم: مذاهب کلامی: الف معتزله: اعتزال در لغت عربی به معنی کناره گیری است و فرد گوشه گیر را (معتزل) گویند. فرقه معتزله از فردی به نام (واصل بن عطا) (م 110 ه) آغاز شد و به تدریج به صورت یک مکتب فکری و عقلی در جامعه اسلامی مطرح گردید، این گروه که از اهل حدیث جدا شده بودند، پیوسته مورد خشم آنان و سطحی نگرها قرار داشتند. این گروه بر خلاف اهل حدیث که به عقل بهای چندانی نمی دادند، برای عقل جایگاه بالایی قائل بودند و روایتی که با حکم خِرَد مخالف بود، طرد می نمودند و عقاید خود را از نصوص قطعی کتاب و سنّت و حکم عقل می گرفتند.[6] اساس مکتب (اعتزال) را پنج اصل کلامی تشکیل می دهد که عبارتند از: 1. توحید 2. عدل 3. وعد و وعید 4. منزلة بین المنزلتین 5. امر به معروف و نهی از منکر[7]. ب اشاعره: در اواخر قرن نخست و اوائل قرن دوم هجری، اکثریت علمای غیر شیعه به دو دسته به نام (اهل حدیث) و (اهل اعتزال) تقسیم شدند. گروه نخست عقاید و مایه های اعتقادی را از ظواهر آیات و احادیث گرفته بدون در نظر گرفتن جایگاه فکر و عقل و گروه دوم که در مقابل گروه اوّل بود (عقل گرا) بودند و بیش از حدّ به عقل بهاء می دادند. در این میان فردی بنام ابوالحسن اشعری (م 324 ه) که خود ابتداء معتزله مسلک بود، از این گروه کناره گرفت و خود را به اهل حدیث نزدیک کرد. هر چند در میان اهل حدیث مقبول واقع نشد ولی نظریاتش موجب تأسیس یک مکتب جدید شد که حدّ وسط میان ظواهر آیات و روایات را با جولانگاه عقل مشخص نمود و این مکتب بنام او به مکتب (اشاعره) معروف گردید.[8] ج ما تریدیه: شخصی بنام ابو منصور ماتریدی سمرقندی (250 333 ه) در شرق جهان اسلام به جانبداری از اهل حدیث برخاست و درست همان کاری را انجام داد که همتای او (ابوالحسن اشعری) انجام داد و جالب این است که این دو در یک عصر می زیستند و در یک مسیر گام بر می داشتند ولی از کار یکدیگر آگاه نبودند. ماتریدی قمستی از اندیشه های کلامی خود را از ابوحنیفه گرفته از این جهت پیروان بیشتر ماتردیدی در خراسان حنفی مذهب بودند. ماتریدی بر خلاف اشعری در عصر خود معروفیت کامل پیدا نکرد و ترجمه نگاران بعدها نیز به ضبط زندگی او کمتر پرداختند و شاید علت آن، دوری ماتریدی از منطقه عراق که مرکز ثقل جهان اسلام آن عصر بود باشد.[9] د مرجئه: این گروه را بدان جهت مرجئه گویند که کردار و عمل را از ایمان جدا می دانند. از پیامبر صلّی الله علیه و آله روایت است که فرمود: مرجئه بر زبان هفتاد پیامبر نفرین و لعن شده اند. اصحاب پرسیدند مرجئه کیانند فرمود: آنان کسانی هستند که گویند ایمان گفتاری بی کردار و بی عمل است و آن شیوه کسانی است که ایمان را تنها در اقرار به دین دانسته و بدستورهای دین کار ندارند. این گروه نیز به فرقه های دیگری تقسیم می شوند که آنها همدیگر را کافر می شمارند و دیگر فرق اسلامی آنان را گمراه می دانند.[10] و امّا مذاهب فقهی اهل سنت: 1. شافعیه: پیروان ابو عبدالله محمد بن ادریس شافعی (150 204 ه ش). 2. حنبلی: پیروان احمد بن محمد بن حنبل، وی ایرانی الاصل و از شهر مرو بود. 3. حنفیه: پیروان ابو حنیفه نعمان بن ثابت بن زوطی (80 150 ه)، وی نیز در اصل ایرانی و از مردم کابل بود. 4. مالکیه: پیروان ابو عبدالله مالک ابن انس بن مالک (93 179 ه).[11] اهل سنت در مسائل فقهی تابع یکی از این مذاهبند که هر کدام دیدگاه های خاصّی نسبت به برخی از احکام دارند. 3. یکی دیگر از فرق اسلامی (وهابیّت) است که منسوب به محمد بن عبدالوهاب (1115 1206 ه) می باشد. او پیرو مکتب ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی بود که عقاید جدیدی را در جزیرة العرب بنیاد نهاد. از عقاید این فرقه می توان به موارد زیر اشاره کرد: زیارت قبور بمنزله شرک به خداست. ساختن بارگاه بر روی قبورحرام است. درخواست شفاعت از کسی شرک است. گریه بر فراق عزیزان و عزاداری حرام است. و مسائل بسیار دیگر که ذکر آنها به اطاله کلام منجر می شود.[12] 4. (غالیان): یکی دیگر از فرق اسلامی هستند که خود به گروه های متعددی تقسیم می شود. الف اهل حق: این گروه را (گوران) نیز می گویند که در ناحیه آذربایجان زندگی می کنند و از نشانه های خاص آنان (شارب) است. مذهب ایشان مجموعه ای است از آراء و عقایدی که تحت تأثیر افکار اسلامی، زردشتی، یهودی و مسیحی و مهر پرستی و ... قرار گرفته است. اجرای سه اصل اخلاقی زردشتی که پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک باشد از واجبات است و بعقیدة این جماعت اساس مذهبشان حقیقتی است که سبب و علت خلقت موجودات است.[13] ب صوفیه: صوفیه پیروان مذهب روحی تصوّفند و گویند آن تصفیه قلب از موافقت با مردم و دوری از اخلاق طبیعی است و سرکوب کردن صفات بشری و دوری از دعاوی نفسانی و اتخاذ صفات روحانی و عرفانی به خداوند در حقیقت و پیروی از رسول در شریعت است.[14] ج نصیریه: این فرقه منسوب به (ابن نصیر) نامی است که در قرن پنجم از شیعه امامیه منشعب شدند و در شمال غربی سوریه جای گرفتند. تعالیم نصیریه عبارت است از التقاط عناصر شیعه و مسیحیت و معتقدات ایران پیش از اسلام، به عقیده آنها خدا ذات یگانه ایست مرکب از سه اصل (معنی)، (اسم) و (باب).[15] د دروزیه: نام این فرقه از کلمه (درزی) به معنی خیاط، مؤسس آن طائفه گرفته شده است. این خیاط که نام او به درستی معلوم نیست در آغاز از باطنیان اسماعیلی بود و او اول کسی است که قائل به (الوهیت) الحاکم بامرالله خلیفه فاطمی شد و دروزیان معتقدند که خداوند در انسان (حلول) می کند و پیکر آدمی می پذیرد و تنها کسی را که به عنوان خدایی می شناسد، الحاکم با امرالله فاطمی است. آنان منکر وفات وی بوده و می گویند: او از چشم خلق مستور است و در آخرالزمان ظاهر خواهد شد.[16] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور. 2. فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، استاد سبحانی. 3. فرق و مذاهب کلامی، علی ربّانی گلپایگانی. 4. آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار. 5. وهابیان، علی اصغر فقیهی. 6. جامع الفرق المذاهب الاسلامیه، امیر مهتا و علی فریس. 6. www. qomicis.com/farsi/library/ferag. 7. www. Imam sadeq.com. 8. www. hawzah.net. 10. www. ghadeer.org. [1] . سبحانی، جعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، قم،انتشارات توحید، چاپ اول، 1371 ه ش، ج 1، ص 61. [2] . مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، چاپ دوم، 1372 ه ش، ص 270. [3] . همان، ص 215 214. [4] . نوبختی، فرق الشیعه، ترجمه محمد جواد مشکور، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1361 ه ق، ص 101 و 102. [5] . فرهنگ فرق اسلامی، ص 24 27 و نیز ر.ک: قمی، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1361، ص 102. [6] . فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ج 1، ص 144 و 7، و نیز ج 4، ص 5. [7] . در رابطه با توضیحات این اصول مراجعه شود به: فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، جعفر سبحانی، ج 4، ص 51. [8] . ر.ک: فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ج 2، ص 11. [9] . همان، ج 4، ص 5. [10] . مشکور، محمد جواد، تاریخ مذاهب اسلام، ترجمه (الفرق بین الفرق) شهرستانی، انتشارات اشراقی، چاپ چهارم، 1376 ه ش، ص 145. [11] . ر.ک: فرهنگ فرق اسلامی، ص 248، 168 170 و 384. [12] . در این زمینه رجوع شود به کتاب: سبحانی، جعفر، وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی. [13] . فرهنگ فرق اسلامی، ص 78. [14] . همان، ص 303. [15] . همان، ص 422. [16] . همان، ص 194.
توضیحات کاملی در رابطه با فرقه های مختلف در اسلام ارائه کرده و منابع سایت هایی در این رابطه معرفی کنید؟
نخستین اختلاف در میان مسلمانان، پس از درگذشت پیامبر گرامی صلّی الله علیه و آله در مسأله خلافت و تعیین جانشین بود. کسانی که مسأله خلافت را یک مقام تنصیصی می اندیشیدند با تکیه بر احادیث پیامبر صلّی الله علیه و آله خلافت را از آن امام علی علیه السّلام می دانستند.[1]
اما عده ای کثیر برخلاف احادیث و دستورات نبوی، حرکت نموده و سقیفه را منشأ امامت قرار دادند که این گروه به اسم اهل سنت معروف گردیدند. و به تدریج این دو گروه به گروه های دیگر منشعب گردید. که به آنها می پردازیم:
1. شیعه: شیعه در لغت به معنی پیروان و یاران و تابعان شخص معیّنی است و چون شعیان به ولایت حضرت علی بن ابیطالب علیه السّلام اعتقاد داشتند، از این جهت ایشان را شیعه علی علیه السّلام یعنی پیروان علی علیه السّلام گفته اند که بعدها در اثر کثرت استعمال، مضاف الیه (علی علیه السّلام ) را از آخر آن حذف کردند و معروف به شیعه شدند.[2] گروه شیعه در طول حیات خود به چند فرقه منشعب شدند که عبارتند از:
الف زیدیه: این فرقه منصوب به زید بن علی بن حسین علیه السّلام هستند که سال 120 ه بر ضد امویان خروج کرد، او مردم را دعوت به کتاب و سنت و جهاد با ستمگران و حمایت از محرومان می نمود. زید در سال 122 ه به دست عمّال اموی در کوفه به شهادت رسید. کسانی که او را پس از امام سجاد علیه السّلام به امامت قبول کردند به زیدیه معروف گشتند. آنان می گویند: هر فاطمی که عالم و زاهد و شجاع و سخاوتمند باشد و دعوی امامت کند و خروج نماید، امام واجب الاطاعة است، خواه از اولاد امام حسن علیه السّلام باشد یا از اولاد امام حسین علیه السّلام .[3]
ب اسماعیلیه: (اسماعیلیه) نام فرقه ای است که بعد از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام به امامت فرزند بزرگترش اسماعیل یا نوه اش محمد بن اسماعیل اعتقاد دارند و در مناطق مختلف به نام های گوناگون مانند: باطنیه، تعلیمیه، سبعیه و ... خوانده شده اند.
اسماعیل در زمان حیات پدرش امام صادق علیه السّلام از دنیا رفت، ولی گروهی از پیروان وی، پنداشتند که او نمرده و نخواهد مرد و روزی ظهور کرده و به کار جهانیان می پردازد و او همان مهدی قائم است و گروه دیگر معتقد شدند که اسماعیل مرده و پس از او امامت به پسرش محمد می رسد و این حق اوست.[4]
ج امامیه: امامیه یا اثنی عشری پرجمعیت ترین فرقه شیعه می باشد که معتقد به امامت دوازده امامندکه از حضرت علی علیه السّلام آغاز می شود و به حضرت حجت بن حسن علیه السّلام مهدی آل محمد صلّی الله علیه و آله ختم می گردد. ایشان، امامان علیهم السّلام را مانند پیامبر صلّی الله علیه و آله ملهم از جانب خدا می دانند و معتقدند که آخرین آنها به قدرت خداوند و لطف او پس از بروز علایمی در آخرالزمان ظهور خواهد کرد و جهان پر از ظلم و ستم را مملو از عدل و داد خواهد نمود.[5]
این سه فرقه از فرق معروف تشیع می باشند و فرق دیگری نیز از آن منشعب شده اند که یا از بین رفته اند و یا خیلی کم رنگ شده و در دیگر فرق جذب گشته اند.
2. فرقه های اهل سنت که امروزه نیز موجود هستند به دو بخش مذاهب فقهی و مذاهب کلامی تقسیم می شوند که به اختصار به هر کدام اشاره می کنیم:
مذاهب کلامی:
الف معتزله: اعتزال در لغت عربی به معنی کناره گیری است و فرد گوشه گیر را (معتزل) گویند. فرقه معتزله از فردی به نام (واصل بن عطا) (م 110 ه) آغاز شد و به تدریج به صورت یک مکتب فکری و عقلی در جامعه اسلامی مطرح گردید، این گروه که از اهل حدیث جدا شده بودند، پیوسته مورد خشم آنان و سطحی نگرها قرار داشتند. این گروه بر خلاف اهل حدیث که به عقل بهای چندانی نمی دادند، برای عقل جایگاه بالایی قائل بودند و روایتی که با حکم خِرَد مخالف بود، طرد می نمودند و عقاید خود را از نصوص قطعی کتاب و سنّت و حکم عقل می گرفتند.[6]
اساس مکتب (اعتزال) را پنج اصل کلامی تشکیل می دهد که عبارتند از:
1. توحید 2. عدل 3. وعد و وعید 4. منزلة بین المنزلتین 5. امر به معروف و نهی از منکر[7].
ب اشاعره: در اواخر قرن نخست و اوائل قرن دوم هجری، اکثریت علمای غیر شیعه به دو دسته به نام (اهل حدیث) و (اهل اعتزال) تقسیم شدند.
گروه نخست عقاید و مایه های اعتقادی را از ظواهر آیات و احادیث گرفته بدون در نظر گرفتن جایگاه فکر و عقل و گروه دوم که در مقابل گروه اوّل بود (عقل گرا) بودند و بیش از حدّ به عقل بهاء می دادند. در این میان فردی بنام ابوالحسن اشعری (م 324 ه) که خود ابتداء معتزله مسلک بود، از این گروه کناره گرفت و خود را به اهل حدیث نزدیک کرد. هر چند در میان اهل حدیث مقبول واقع نشد ولی نظریاتش موجب تأسیس یک مکتب جدید شد که حدّ وسط میان ظواهر آیات و روایات را با جولانگاه عقل مشخص نمود و این مکتب بنام او به مکتب (اشاعره) معروف گردید.[8]
ج ما تریدیه: شخصی بنام ابو منصور ماتریدی سمرقندی (250 333 ه) در شرق جهان اسلام به جانبداری از اهل حدیث برخاست و درست همان کاری را انجام داد که همتای او (ابوالحسن اشعری) انجام داد و جالب این است که این دو در یک عصر می زیستند و در یک مسیر گام بر می داشتند ولی از کار یکدیگر آگاه نبودند. ماتریدی قمستی از اندیشه های کلامی خود را از ابوحنیفه گرفته از این جهت پیروان بیشتر ماتردیدی در خراسان حنفی مذهب بودند. ماتریدی بر خلاف اشعری در عصر خود معروفیت کامل پیدا نکرد و ترجمه نگاران بعدها نیز به ضبط زندگی او کمتر پرداختند و شاید علت آن، دوری ماتریدی از منطقه عراق که مرکز ثقل جهان اسلام آن عصر بود باشد.[9]
د مرجئه: این گروه را بدان جهت مرجئه گویند که کردار و عمل را از ایمان جدا می دانند. از پیامبر صلّی الله علیه و آله روایت است که فرمود: مرجئه بر زبان هفتاد پیامبر نفرین و لعن شده اند. اصحاب پرسیدند مرجئه کیانند فرمود: آنان کسانی هستند که گویند ایمان گفتاری بی کردار و بی عمل است و آن شیوه کسانی است که ایمان را تنها در اقرار به دین دانسته و بدستورهای دین کار ندارند. این گروه نیز به فرقه های دیگری تقسیم می شوند که آنها همدیگر را کافر می شمارند و دیگر فرق اسلامی آنان را گمراه می دانند.[10]
و امّا مذاهب فقهی اهل سنت:
1. شافعیه: پیروان ابو عبدالله محمد بن ادریس شافعی (150 204 ه ش).
2. حنبلی: پیروان احمد بن محمد بن حنبل، وی ایرانی الاصل و از شهر مرو بود.
3. حنفیه: پیروان ابو حنیفه نعمان بن ثابت بن زوطی (80 150 ه)، وی نیز در اصل ایرانی و از مردم کابل بود.
4. مالکیه: پیروان ابو عبدالله مالک ابن انس بن مالک (93 179 ه).[11]
اهل سنت در مسائل فقهی تابع یکی از این مذاهبند که هر کدام دیدگاه های خاصّی نسبت به برخی از احکام دارند.
3. یکی دیگر از فرق اسلامی (وهابیّت) است که منسوب به محمد بن عبدالوهاب (1115 1206 ه) می باشد. او پیرو مکتب ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم جوزی بود که عقاید جدیدی را در جزیرة العرب بنیاد نهاد. از عقاید این فرقه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
زیارت قبور بمنزله شرک به خداست.
ساختن بارگاه بر روی قبورحرام است.
درخواست شفاعت از کسی شرک است.
گریه بر فراق عزیزان و عزاداری حرام است.
و مسائل بسیار دیگر که ذکر آنها به اطاله کلام منجر می شود.[12]
4. (غالیان): یکی دیگر از فرق اسلامی هستند که خود به گروه های متعددی تقسیم می شود.
الف اهل حق: این گروه را (گوران) نیز می گویند که در ناحیه آذربایجان زندگی می کنند و از نشانه های خاص آنان (شارب) است. مذهب ایشان مجموعه ای است از آراء و عقایدی که تحت تأثیر افکار اسلامی، زردشتی، یهودی و مسیحی و مهر پرستی و ... قرار گرفته است. اجرای سه اصل اخلاقی زردشتی که پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک باشد از واجبات است و بعقیدة این جماعت اساس مذهبشان حقیقتی است که سبب و علت خلقت موجودات است.[13]
ب صوفیه: صوفیه پیروان مذهب روحی تصوّفند و گویند آن تصفیه قلب از موافقت با مردم و دوری از اخلاق طبیعی است و سرکوب کردن صفات بشری و دوری از دعاوی نفسانی و اتخاذ صفات روحانی و عرفانی به خداوند در حقیقت و پیروی از رسول در شریعت است.[14]
ج نصیریه: این فرقه منسوب به (ابن نصیر) نامی است که در قرن پنجم از شیعه امامیه منشعب شدند و در شمال غربی سوریه جای گرفتند. تعالیم نصیریه عبارت است از التقاط عناصر شیعه و مسیحیت و معتقدات ایران پیش از اسلام، به عقیده آنها خدا ذات یگانه ایست مرکب از سه اصل (معنی)، (اسم) و (باب).[15]
د دروزیه: نام این فرقه از کلمه (درزی) به معنی خیاط، مؤسس آن طائفه گرفته شده است. این خیاط که نام او به درستی معلوم نیست در آغاز از باطنیان اسماعیلی بود و او اول کسی است که قائل به (الوهیت) الحاکم بامرالله خلیفه فاطمی شد و دروزیان معتقدند که خداوند در انسان (حلول) می کند و پیکر آدمی می پذیرد و تنها کسی را که به عنوان خدایی می شناسد، الحاکم با امرالله فاطمی است. آنان منکر وفات وی بوده و می گویند: او از چشم خلق مستور است و در آخرالزمان ظاهر خواهد شد.[16]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور.
2. فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، استاد سبحانی.
3. فرق و مذاهب کلامی، علی ربّانی گلپایگانی.
4. آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، رضا برنجکار.
5. وهابیان، علی اصغر فقیهی.
6. جامع الفرق المذاهب الاسلامیه، امیر مهتا و علی فریس.
6. www. qomicis.com/farsi/library/ferag.
7. www. Imam sadeq.com.
8. www. hawzah.net.
10. www. ghadeer.org.
[1] . سبحانی، جعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، قم،انتشارات توحید، چاپ اول، 1371 ه ش، ج 1، ص 61.
[2] . مشکور، محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، چاپ دوم، 1372 ه ش، ص 270.
[3] . همان، ص 215 214.
[4] . نوبختی، فرق الشیعه، ترجمه محمد جواد مشکور، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1361 ه ق، ص 101 و 102.
[5] . فرهنگ فرق اسلامی، ص 24 27 و نیز ر.ک: قمی، سعد بن عبدالله، المقالات و الفرق، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1361، ص 102.
[6] . فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ج 1، ص 144 و 7، و نیز ج 4، ص 5.
[7] . در رابطه با توضیحات این اصول مراجعه شود به: فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، جعفر سبحانی، ج 4، ص 51.
[8] . ر.ک: فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ج 2، ص 11.
[9] . همان، ج 4، ص 5.
[10] . مشکور، محمد جواد، تاریخ مذاهب اسلام، ترجمه (الفرق بین الفرق) شهرستانی، انتشارات اشراقی، چاپ چهارم، 1376 ه ش، ص 145.
[11] . ر.ک: فرهنگ فرق اسلامی، ص 248، 168 170 و 384.
[12] . در این زمینه رجوع شود به کتاب: سبحانی، جعفر، وهابیت مبانی فکری و کارنامه عملی.
[13] . فرهنگ فرق اسلامی، ص 78.
[14] . همان، ص 303.
[15] . همان، ص 422.
[16] . همان، ص 194.
- [سایر] درباره خداشناسی مسیحی توضیحات کاملی ارایه نمایید.
- [سایر] با عرض سلام و خسته نباشید می خواستم بپرسم که آیا فیلمی در رابطه با اما زمان وجود دارد؟ درصورت وجود آنها را معرفی کنید. در ضمن چند کتاب را که بصورت کامل و جامع در رابطه با آقا امام زمان و نشانه های ظهور ایشان و... توضیحات جامع و کاملی را داده اند ، معرفی نمائید. سوا دوم هم این است که آیا این درست است که مقام معظم رهبری با امام زمان ارتباط دارند یا نه ؟ و یا اصلا اینکه در ایران و سراسر جهان افرادی در حال حاضر وجود دارند که با آقا اما زمان در ارتباط باشند ؟ خواهش می کنم توضیحات کاملی در ارتباط با این موضوع ارائه بفرمائید. باتشکر
- [سایر] لطفاً کلیاتی در مورد فرقه قادیانیه ارائه و منابعی در این زمینه معرفی فرمائید؟
- [سایر] منابع و سایت های فارسی و یا سایت های اینترنتی خارجی در خصوص ایرادات وارد شده به کتاب مقدس را معرفی فرمایید.
- [سایر] لطفاً بفرمایید مبانی سلفیه و اهلسنت در خلافت چیست و کتابها و منابع متقنی در این رابطه معرفی کنید؟
- [سایر] لطفا کتاب و یا منابع مورد اطمینان در مورد رابطه زناشویی بر اساس احکام اسلامی معرفی کنید
- [سایر] لطفاً در زمینه تاریخ اسلام و تاریخ معاصر منابع جامعی معرفی بفرمائید؟
- [سایر] توضیحات کامل را در مورد علم الهی پیامبران ارائه فرمائید.
- [سایر] توضیح کاملی در مورد سفیران هدایت ارائه بفرمایید.
- [سایر] توضیحات کامل را در مورد علم الهی پیامبران ارائه فرمائید.
- [امام خمینی] اگر عقد رابطه چه سیاسی و چه تجاری بین یکی از دول اسلامی و اجانب، مخالف مصلحت اسلام و مسلمانان باشد، جایز نیست این گونه رابطه، و اگر دولتی اقدام به آن نمود، بر سایر دول اسلامی واجب است آن را الزام کنند به قطع رابطه به هر نحو ممکن است.
- [آیت الله اردبیلی] معاشرت و رابطه با غیر مسلمانان نیز باید مطابق با مقرّرات اسلام تنظیم گردد، بنابر این باید از کارهایی همچون تخلّف از قراردادها، پیمانها و وعدهها، غَشّ در معامله، کم فروشی، خیانت در امانت، اجحاف و نظایر آن خودداری شود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] غسل و کفن و نماز و دفن میت مسلمان واجب کفائی است یعنی، اگر بعضی انجام دهند، از دیگران ساقط می شود چنانچه هیچ کس انجام ندهد، همه معصیت کرده اند و در این مسأله تفاوتی میان فرقه های مختلف مسلمانان نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] روابط تجاری و سیاسی با بعض دول که آلت دست دول بزرگ جائر هستند از قبیل دولت اسرائیل، جایز نیست. و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن با این نحو روابط مخالفت کنند، و بازرگانانی که با اسرائیل و عمال اسرائیل روابط تجاری دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و کمک کار به هدم احکام اسلام هستند، و بر مسلمانان لازم است با این خیانت کاران چه دولت و چه تجار قطع رابطه کنند، و آنها را ملزم به قطع رابطه با این نحو دولت ها کنند.
- [آیت الله وحید خراسانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در اید و مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولی متعه کردن زنهای اهل کتاب یعنی یهود و نصاری مانعی ندارد و بنابر احتیاط مستحب ازدواج دایم با انها ننماید ولی نمی تواند با زن های اهل کتاب بدون رضایت زن مسلمان خود ازدواج دایم یا موقت نماید و بعضی از فرقه ها از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خودرا مسلمان می دانند و در حکم کفارند مرد و زن مسلمان نمی توانند با انها به طور دایم یا موقت ازدواج نمایند
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] مسلمانی که منکر خدا یا پیغمبر یا معاد یا از فرقه هائی بوده باشد که در مسأله (2406) گفته شد و یا حکم ضروری دین؛ یعنی حکمی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند مثل واجب بودن نماز و روزه؛ در صورتی که بداند آن حکم ضروری دین است انکار کند مرتد می شود و احکامی که در مسائل آینده ذکر می شود بر او مترتب است.
- [آیت الله اردبیلی] روابط تجاری و سیاسی با دولتهایی که در حال جنگ با اسلام و مسلمانان هستند، در صورتی که موجب تقویت آنان گردد، جایز نیست و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن است، با این نحو روابط مخالفت کنند و بازرگانانی که با آنان و عمّال آنان روابط تجاری دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و معاون و شریک در نابودی احکام هستند و بر مسلمانان لازم است با این خیانتکاران چه دولتها و چه تجّار قطع رابطه کنند و آنها را ملزم به توبه و ترک روابط با این گونه دولتها کنند.
- [آیت الله اردبیلی] معاشرت سالم با کفّاری که در حال جنگ با مسلمانان نیستند و ایجاد روابط فرهنگی، سیاسی، تجاری و اقتصادی با آنها از طرف دولت اسلامی یا اشخاص، تا زمانی که خوف تقویت کفر و ترویج فساد و انحراف فکری یا عملی و ایجاد سلطه از ناحیه آنان بر مسلمانان و کشور اسلامی در بین نباشد، اشکال ندارد؛ ولی رابطه با کفّاری که در حال جنگ با مسلمانان میباشند، مخصوصا اگر موجب تقویت آنان شود، جایز نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] روابط تجاری و سیاسی با بعضی دوَل که آلت دست دوَل بزرگ جائر هستند از قبیل دولت اسرائیل ، جائز نیست ، و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن با این نحو روابط مخالفت کنند ، و بازرگانانی که با اسرائیل و عمّال اسرائیل روابط تجاری دارند ، خائن به اسلام و مسلمانان و کمک کار به هدم احکام اسلام هستند ، و بر مسلمانان لازم است با این خیانت کاران چه دولتها و چه تجّار قطع رابطه کنند ، و آنها را ملزم کنند به توب و ترک روابط با این نحو دولتها .
- [امام خمینی] روابط تجاری و سیاسی با بعض دول که آلت دست دول بزرگ جائر هستند از قبیل دولت اسرائیل، جایز نیست، و بر مسلمانان لازم است که به هر نحو ممکن است با این نحو روابط مخالفت کنند، و بازرگانانی که با اسرائیل و عمال اسرائیل روابط تجاری دارند، خائن به اسلام و مسلمانان و کمک کار به هدم احکام هستند، و بر مسلمانان لازم است با این خیانتکاران چه دولتها و چه تجار قطع رابطه کنند، و آنها را ملزم کنند به توبه و ترک روابط با این نحو دولتها. مسائل دفاع از جان و عرض در کتاب (تحریر الوسیله) است به آنجا رجوع شود.