قبل از ورود به پاسخ اشاره ای کوتاه به تلمود می نمائیم تا زمینة پاسخ فراهم گردد. تلمود مهمترین مرجع حدیثی یهود است. در این کتاب روایات شفاهی خاخام های یهودی، از نسلی به نسل دیگر جمع آوری شده است. اولین نوشتارهای تلمود به سال 150 پس از میلاد بر می گردد که یکی از خاخام ها به نام (یوحناس) از خوف این که این تعالیم فراموش شده و دستکاری شود در کتابی به نام (مشنا) جمع آوری نمود.[1] در سال های بعد خاخام های فلسطین و بابل اضافات زیادی بر آن افزودند، تا سال 216 میلادی که یهودا آن را تمام کرد. بنابراین نام (مشنا) مجموعه روایات جمع آوری شده بین سال های 150 تا 216 میلادی می باشد. پس از آن علماء یهود حواشی زیادی بر آن زده و شرح هایی نگاشتند و نام آن را (جمادا) نهادند، از مجموعة (مشنا) و (جمادا)، (تلمود) به وجود آمد، این کتاب تعالیم دیانت یهود و آداب آنهاست. مشنایی را که خاخام های فلسطین شرح زدند (تلمود اورشلیم) و مشنایی که خاخام های بابل شرح زدند (تلمود بابل) نام گرفت، و وقتی به طور مطلق گفته می شود، منظور تلمود بابل است[2] 1. جایگاه تلمود از نظر یهودیان و کتب احادیث از منظر مسلمین: اکثر یهودیان تلمود را کتاب منزل و آن را به منزله تورات می دانند، و معتقدند تورات در طور سینا به صورت مدون به حضرت موسی علیه السّلام اعطاء گردید، و تلمود شفاهاً بر او نازل شده، حتی بعضی از یهودیان به این راضی نشده و تلمود را بالاتر از تورات تلقی کرده اند و کسی که تلمود را رها کرده و فقط به تورات بپردازد را نجات یافته نمی دانند، زیرا معتقدند اقوال تلمود افضل از آن چیزی است که در شریعت موسی آمده است و می گویند: "تورات به منزلة نان است و انسان نمی تواند در زندگی فقط با نان زندگی کند، و کسی که تورات را بدون مشنا و جمادا بخواند، معتقد به خدایی نیست.[3] همانطور که بیان شد تلمود از نظر آنان، نازل شدة شفاهی است، در صورتی که تاریخ چیز دیگری می گوید. به این معنی که تلمود حاصل نظرات و مباحثات عالمان و دانشمندان یهود می باشد و هیچ دلیلی بر وحیانی بودن آن وجود ندارد. اما درباره کتب احادیث اسلامی باید گفت: به اعتقاد مسلمانان اولاً: این کتاب ها بالاتر از قرآن نیستند، بلکه قرین و کامل کنندهی قرآن بوده و مطلقات آن را تفسیر و تقیید می کنند. ثانیاً: همه این کتب به طور مطلق پذیرفته نیستند، بلکه باید اسناد روایات بررسی گردد، و بعد از بررسی و اثبات وثاقت راوی و حدیث، تنها آن حدیثی که مورد بررسی قرار گرفته و شرائط علم رجال و درایه در آن رعایت شده، پذیرفته می شود. از نظر مسلمین قرآن با فضیلت ترین کتابی است که بر پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله نازل شده، و سنت آن حضرت و اوصیای او در ردة دوم و پس از قرآن قرار دارند و اعتبار آن ها با قرآن سنجیده می شود، نه بالاتر از قرآن. استناد به ظاهر آیات قرآن، در صورتی که در مقام بیان حکمی است که روشن است (آیات محکم) قابل اخذ و در متشابهات از روایات کمک گرفته می شود، لذا بر خلاف نظر یهود، در اسلام خود قرآن به تنهایی قابل اخذ است. 2. همانطور که اشاره شد، تلمود، حاصل تفاسیر و شروح و نظر دانشمندان بابل و فلسطین است، لذا اثری یکدست از یک نویسنده نبوده، و سلیقه های متفاوتی در آن جمع شده است. و این اثر در دوره ای طولانی به وجود آمده، که هدف نهایی هیچ یک از آن ها، و کتابت یک اثر نبوده است.[4] علاوه بر این فلسفة به وجود آمدن تلمود، که سنت شفاهی آنان محسوب می شود، ناکارآمدی و پاسخگو نبودن نصوص بوده است.[5] در صورتی که در اسلام، دانشمندان اسلامی روایات را به وجودنیاورده اند، بلکه آنها را که از پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و اوصیای او، توسط راویان موثق نقل شده، جمع آوری نموده، و با بررسی راویان از حیث وثاقت، در کتب حدیثی گرد آمده اند، این احادیث طبق نیازهای بشر و در تبیین آیات الهی از سوی پیامبر صلّی الله علیه و آله و جانشینان او صادر و هیچ سلیقه ای از سوی راویان و یا مدّونان کتب در آن ها اعمال نشده است، از طرف دیگر در مقابل عقیدة یهود مبنی بر ناکارآمدی شریعت موسی - علیه السلام - مسلمین اعتقاد به کارآمدی شریعت محمد صلّی الله علیه و آله دارند، و آن را پاسخگوی تمام نیازهای بشر در طول زمان های مختلف می دانند و قرآن و سنت را کافی برای این کار تلقی می کنند عالمان دینی با تلاش و اجتهاد در میان همین آیات و روایات، به نیازهای روزمره بشر در طول زمان پاسخ می دهند. 3. راویان در تلمود، اساتید و دانش پژوهان اند که حول یک مسأله بحث و اظهار نظر کرده اند، و پرسش و پاسخ آنان به عنوان تعالیم و به صورت تلمود در آمده و بعدها نیز بر آن افزوده شده است، حتی بعضی از نسخه های تلمود را از یادداشت های طلبه ها در آموزشگاه ها جمع کرده اند.[6] حال این مباحث تا چه ا ندازه می تواند در راستای کتاب الهی باشد مسأله ای است که بر مشکل توثیق می افزاید. اما در کتب حدیثی اسلام، اولاً: راویان زنجیر وار تا پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و یا اوصیای او که از پیامبر صلّی الله علیه و آله نقل می کنند می رسند. ثانیاً: متن احادیث، همان کلام پیامبر صلّی الله علیه و آله یا وصی اوست و اظهار نظر راوی در داخل حدیث وارد نمی گردد، بنابراین راوی باید موثق بوده و از نظر حافظه، استعداد، سلامت روان، عدم فساد اعتقادی و... سالم باشد و حدیث را مستقیم نقل کند نه نقل به معنی، که در این صورت باید متذکر شود تا اصل حدیث از نقل به معنی و... جدا گردد. بنابراین هیچ شباهتی را نمی توان بین تلمود و کتب حدیثی اسلام در این زمینه نیز پیدا کرد. 4. جمع آوری تلمود پس از 150 سال بعد از میلاد مسیح شروع و در سال 216 پایان یافت و سپس بر آن حاشیه و شرح زده شد و از آن مشنا و جمادا و از مجموعة آن دو تلمود به وجود آمد. این مجموعه نیز در اثر سرگردانی و آوارگی یهود، که ناشی از اخراج های مکرر بود، بسیاری از نسخه های آن گم شد و یا از دست رفت و نسخه های اصیل کمتر باز یافت شد، برخی از نسخه ها نیز توسط مراجع قدرت مصادره گردید و به هنگام اخراج یهودیان از اسپانیا نیز که اثر ویرانگری داشت، بسیاری از نسخه های تلمود در شعله های آتش سوخت،[7] و بعدها نیز با ممانعت مکرر از چاپ آن و سانسورهای زیاد کشورهای اروپایی روبرو گشت. در کل با مسیر تاریخی زندگی یهودیان و حوادثی که بر سر تلمود آمد، این کتاب از سندیت خارج شد و با این همه سانسور و تحول، دیگر آن تلمود اصلی در دست نیست. تمام این ها علاوه بر این است که اصل تملود نه کلام پیامبر است و نه کلام وصی او، بلکه اقوال عالمان دینی یهود است. در مقابل، کتب حدیثی اسلام حداقل در مذهب شیعه اولاً حدیث از زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله قطع نگردید و بعد از آن حضرت توسط اهل بیت علیهم السّلام استمرار یافت و به وسیله اصحاب ایشان و راویان احادیث سینه به سینه و کتاب به کتاب به دست ما رسیده است، ثانیاً: از همان زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله کتابت حدیث وجود داشته و نسخه های آن با تمام تلاش و زحمت حفظ گردیده، علاوه بر این، اسناد و راویان نیز مورد کنکاش قرار می گیرند تا به توثیق آنان اطمینان پیدا شود. ثالثاً: اوصیای پیامبر صلّی الله علیه و آله تا دو قرن و نیم حاضر بوده اند، و بر سیر این احادیث نظارت داشته اند، و تا پایان قرن سوم هجری، به طور مستقیم و در دوران غیبت صغری توسط نائبان آنان با وصی پیامبر در ارتباط بوده اند. بنابراین نقل از پیامبر و اوصیای او، کتابت حدیث از آن زمان، نظارت سه قرنی بر این احادیث توسط اوصیاء و توجه تام و دقیق رجالیون در اسناد این روایات، آن ها را از نظر اطمینان به بالاترین درجه می رساند، و به هیچ وجه قابل مقایسه با تلمود نیست. 5. کتب حدیثی باید در راستای کتاب آسمانی باشند و صحت و سقم آن ها با کتاب خدا سنجیده شوند، چرا که این احادیث در واقع مبیّن آیات الهی اند، از این نظر نیز تلمود مشکلات فراوانی دارد که می توان به عنوان مثال، زیر سؤال بردن عدالت خدا، نسبت گناه کبیره مانند زنا به انبیاء الهی، اتهام خونریزی و آدمکشی به آنان[8] را از زمره این مشکلات دانست بر خلاف کتاب الهی که خداوند را منزه از ظلم، و عادل می داند و انبیاء الهی نیز به عنوان پیام رسان خدا عاری از خطا و اشتباه و گناه و مورد اعتماد می داند، بنابراین چنین تعالیمی با هدف انبیاء الهی منافات دارد، زیرا آنان برای اجرای عدالت و هدایت جامعه به سوی خدا آمده اند نه فساد در روی زمین، و تمام انسان ها در پیشگاه خداوند یکسان اند. اما در کتب حدیثی اسلام چنین مساله ای نیست، و اگر حدیثی هم بر خلاف کتاب الله باشد، طرد می شود، مگر این که در صدد تخصیص عام یا تقیید مطلقی باشد، آن هم از کلام پیامبر و وصی او، با کنکاش در توثیق و عدم توثیق راویان، بنابراین از نظر خود متون و تعالیم موجود در آن ها نیز، تلمود قابل مقایسه با کتب حدیثی نیست. در نتیجه تلمود با این همه مشکلات نمی تواند موثق باشد، اما کتب حدیثی اسلام با این همه دقت نظر و استفاده از علم رجال ودرایه برای مطابقت متن و سند با کتاب خدا و... ، از کمال توثیق برخوردارند (البته روایاتی که از این سیر عبور کند)، در ضمن از نظر شیعه خود کتاب حدیثی مطرح نیست، زیرا باید تمام احادیث آن تک تک مورد ملاحظه و دقت قرار گیرد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. روایت و درایت، سید محمد امین. 2. آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی. 3. درایت حدیث، کاظم مدیرشانه چی. [1] . مشنا یعنی تکرار شده، زیرا مشنا را تکرار آن چیزی می دانند که موسی در تورات آورده بود، و این شرح و تفسیر و تکمیل آن است. [2] . مقارنة الادیان، الیهودیه، دکتر احمد چلبی، ص 265 - 266، نشر مکتبة النهضة المصریه، قاهره، 1273م. [3] .چلبی، احمد، قارنه الادیان، الیهودیه، نشر مکتبه، النهضه، قاهره، 1273م، ص266-265. [4] . آدین اشتاین سالتز، سیری در تلمود، ترجمة، باقر طالبی دارابی، نشر مؤسسه ادیان و مذاهب، سال 1373 ه. ش، ص26. [5] . همان، ص 35. [6] . سیری در تلمود، ص 120. [7] . سیری در تلمود، ص 120. [8] . مقارنه الادیان، ص 267. ( اندیشه قم )
قبل از ورود به پاسخ اشاره ای کوتاه به تلمود می نمائیم تا زمینة پاسخ فراهم گردد.
تلمود مهمترین مرجع حدیثی یهود است. در این کتاب روایات شفاهی خاخام های یهودی، از نسلی به نسل دیگر جمع آوری شده است.
اولین نوشتارهای تلمود به سال 150 پس از میلاد بر می گردد که یکی از خاخام ها به نام (یوحناس) از خوف این که این تعالیم فراموش شده و دستکاری شود در کتابی به نام (مشنا) جمع آوری نمود.[1] در سال های بعد خاخام های فلسطین و بابل اضافات زیادی بر آن افزودند، تا سال 216 میلادی که یهودا آن را تمام کرد.
بنابراین نام (مشنا) مجموعه روایات جمع آوری شده بین سال های 150 تا 216 میلادی می باشد. پس از آن علماء یهود حواشی زیادی بر آن زده و شرح هایی نگاشتند و نام آن را (جمادا) نهادند، از مجموعة (مشنا) و (جمادا)، (تلمود) به وجود آمد، این کتاب تعالیم دیانت یهود و آداب آنهاست.
مشنایی را که خاخام های فلسطین شرح زدند (تلمود اورشلیم) و مشنایی که خاخام های بابل شرح زدند (تلمود بابل) نام گرفت، و وقتی به طور مطلق گفته می شود، منظور تلمود بابل است[2]
1. جایگاه تلمود از نظر یهودیان و کتب احادیث از منظر مسلمین:
اکثر یهودیان تلمود را کتاب منزل و آن را به منزله تورات می دانند، و معتقدند تورات در طور سینا به صورت مدون به حضرت موسی علیه السّلام اعطاء گردید، و تلمود شفاهاً بر او نازل شده، حتی بعضی از یهودیان به این راضی نشده و تلمود را بالاتر از تورات تلقی کرده اند و کسی که تلمود را رها کرده و فقط به تورات بپردازد را نجات یافته نمی دانند، زیرا معتقدند اقوال تلمود افضل از آن چیزی است که در شریعت موسی آمده است و می گویند: "تورات به منزلة نان است و انسان نمی تواند در زندگی فقط با نان زندگی کند، و کسی که تورات را بدون مشنا و جمادا بخواند، معتقد به خدایی نیست.[3]
همانطور که بیان شد تلمود از نظر آنان، نازل شدة شفاهی است، در صورتی که تاریخ چیز دیگری می گوید. به این معنی که تلمود حاصل نظرات و مباحثات عالمان و دانشمندان یهود می باشد و هیچ دلیلی بر وحیانی بودن آن وجود ندارد.
اما درباره کتب احادیث اسلامی باید گفت: به اعتقاد مسلمانان اولاً: این کتاب ها بالاتر از قرآن نیستند، بلکه قرین و کامل کنندهی قرآن بوده و مطلقات آن را تفسیر و تقیید می کنند. ثانیاً: همه این کتب به طور مطلق پذیرفته نیستند، بلکه باید اسناد روایات بررسی گردد، و بعد از بررسی و اثبات وثاقت راوی و حدیث، تنها آن حدیثی که مورد بررسی قرار گرفته و شرائط علم رجال و درایه در آن رعایت شده، پذیرفته می شود. از نظر مسلمین قرآن با فضیلت ترین کتابی است که بر پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله نازل شده، و سنت آن حضرت و اوصیای او در ردة دوم و پس از قرآن قرار دارند و اعتبار آن ها با قرآن سنجیده می شود، نه بالاتر از قرآن. استناد به ظاهر آیات قرآن، در صورتی که در مقام بیان حکمی است که روشن است (آیات محکم) قابل اخذ و در متشابهات از روایات کمک گرفته می شود، لذا بر خلاف نظر یهود، در اسلام خود قرآن به تنهایی قابل اخذ است.
2. همانطور که اشاره شد، تلمود، حاصل تفاسیر و شروح و نظر دانشمندان بابل و فلسطین است، لذا اثری یکدست از یک نویسنده نبوده، و سلیقه های متفاوتی در آن جمع شده است. و این اثر در دوره ای طولانی به وجود آمده، که هدف نهایی هیچ یک از آن ها، و کتابت یک اثر نبوده است.[4]
علاوه بر این فلسفة به وجود آمدن تلمود، که سنت شفاهی آنان محسوب می شود، ناکارآمدی و پاسخگو نبودن نصوص بوده است.[5] در صورتی که در اسلام، دانشمندان اسلامی روایات را به وجودنیاورده اند، بلکه آنها را که از پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و اوصیای او، توسط راویان موثق نقل شده، جمع آوری نموده، و با بررسی راویان از حیث وثاقت، در کتب حدیثی گرد آمده اند، این احادیث طبق نیازهای بشر و در تبیین آیات الهی از سوی پیامبر صلّی الله علیه و آله و جانشینان او صادر و هیچ سلیقه ای از سوی راویان و یا مدّونان کتب در آن ها اعمال نشده است، از طرف دیگر در مقابل عقیدة یهود مبنی بر ناکارآمدی شریعت موسی - علیه السلام - مسلمین اعتقاد به کارآمدی شریعت محمد صلّی الله علیه و آله دارند، و آن را پاسخگوی تمام نیازهای بشر در طول زمان های مختلف می دانند و قرآن و سنت را کافی برای این کار تلقی می کنند عالمان دینی با تلاش و اجتهاد در میان همین آیات و روایات، به نیازهای روزمره بشر در طول زمان پاسخ می دهند.
3. راویان در تلمود، اساتید و دانش پژوهان اند که حول یک مسأله بحث و اظهار نظر کرده اند، و پرسش و پاسخ آنان به عنوان تعالیم و به صورت تلمود در آمده و بعدها نیز بر آن افزوده شده است، حتی بعضی از نسخه های تلمود را از یادداشت های طلبه ها در آموزشگاه ها جمع کرده اند.[6] حال این مباحث تا چه ا ندازه می تواند در راستای کتاب الهی باشد مسأله ای است که بر مشکل توثیق می افزاید.
اما در کتب حدیثی اسلام، اولاً: راویان زنجیر وار تا پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله و یا اوصیای او که از پیامبر صلّی الله علیه و آله نقل می کنند می رسند. ثانیاً: متن احادیث، همان کلام پیامبر صلّی الله علیه و آله یا وصی اوست و اظهار نظر راوی در داخل حدیث وارد نمی گردد، بنابراین راوی باید موثق بوده و از نظر حافظه، استعداد، سلامت روان، عدم فساد اعتقادی و... سالم باشد و حدیث را مستقیم نقل کند نه نقل به معنی، که در این صورت باید متذکر شود تا اصل حدیث از نقل به معنی و... جدا گردد. بنابراین هیچ شباهتی را نمی توان بین تلمود و کتب حدیثی اسلام در این زمینه نیز پیدا کرد.
4. جمع آوری تلمود پس از 150 سال بعد از میلاد مسیح شروع و در سال 216 پایان یافت و سپس بر آن حاشیه و شرح زده شد و از آن مشنا و جمادا و از مجموعة آن دو تلمود به وجود آمد.
این مجموعه نیز در اثر سرگردانی و آوارگی یهود، که ناشی از اخراج های مکرر بود، بسیاری از نسخه های آن گم شد و یا از دست رفت و نسخه های اصیل کمتر باز یافت شد، برخی از نسخه ها نیز توسط مراجع قدرت مصادره گردید و به هنگام اخراج یهودیان از اسپانیا نیز که اثر ویرانگری داشت، بسیاری از نسخه های تلمود در شعله های آتش سوخت،[7] و بعدها نیز با ممانعت مکرر از چاپ آن و سانسورهای زیاد کشورهای اروپایی روبرو گشت. در کل با مسیر تاریخی زندگی یهودیان و حوادثی که بر سر تلمود آمد، این کتاب از سندیت خارج شد و با این همه سانسور و تحول، دیگر آن تلمود اصلی در دست نیست. تمام این ها علاوه بر این است که اصل تملود نه کلام پیامبر است و نه کلام وصی او، بلکه اقوال عالمان دینی یهود است.
در مقابل، کتب حدیثی اسلام حداقل در مذهب شیعه اولاً حدیث از زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله قطع نگردید و بعد از آن حضرت توسط اهل بیت علیهم السّلام استمرار یافت و به وسیله اصحاب ایشان و راویان احادیث سینه به سینه و کتاب به کتاب به دست ما رسیده است، ثانیاً: از همان زمان پیامبر صلّی الله علیه و آله کتابت حدیث وجود داشته و نسخه های آن با تمام تلاش و زحمت حفظ گردیده، علاوه بر این، اسناد و راویان نیز مورد کنکاش قرار می گیرند تا به توثیق آنان اطمینان پیدا شود. ثالثاً: اوصیای پیامبر صلّی الله علیه و آله تا دو قرن و نیم حاضر بوده اند، و بر سیر این احادیث نظارت داشته اند، و تا پایان قرن سوم هجری، به طور مستقیم و در دوران غیبت صغری توسط نائبان آنان با وصی پیامبر در ارتباط بوده اند.
بنابراین نقل از پیامبر و اوصیای او، کتابت حدیث از آن زمان، نظارت سه قرنی بر این احادیث توسط اوصیاء و توجه تام و دقیق رجالیون در اسناد این روایات، آن ها را از نظر اطمینان به بالاترین درجه می رساند، و به هیچ وجه قابل مقایسه با تلمود نیست.
5. کتب حدیثی باید در راستای کتاب آسمانی باشند و صحت و سقم آن ها با کتاب خدا سنجیده شوند، چرا که این احادیث در واقع مبیّن آیات الهی اند، از این نظر نیز تلمود مشکلات فراوانی دارد که می توان به عنوان مثال، زیر سؤال بردن عدالت خدا، نسبت گناه کبیره مانند زنا به انبیاء الهی، اتهام خونریزی و آدمکشی به آنان[8] را از زمره این مشکلات دانست بر خلاف کتاب الهی که خداوند را منزه از ظلم، و عادل می داند و انبیاء الهی نیز به عنوان پیام رسان خدا عاری از خطا و اشتباه و گناه و مورد اعتماد می داند، بنابراین چنین تعالیمی با هدف انبیاء الهی منافات دارد، زیرا آنان برای اجرای عدالت و هدایت جامعه به سوی خدا آمده اند نه فساد در روی زمین، و تمام انسان ها در پیشگاه خداوند یکسان اند.
اما در کتب حدیثی اسلام چنین مساله ای نیست، و اگر حدیثی هم بر خلاف کتاب الله باشد، طرد می شود، مگر این که در صدد تخصیص عام یا تقیید مطلقی باشد، آن هم از کلام پیامبر و وصی او، با کنکاش در توثیق و عدم توثیق راویان، بنابراین از نظر خود متون و تعالیم موجود در آن ها نیز، تلمود قابل مقایسه با کتب حدیثی نیست.
در نتیجه تلمود با این همه مشکلات نمی تواند موثق باشد، اما کتب حدیثی اسلام با این همه دقت نظر و استفاده از علم رجال ودرایه برای مطابقت متن و سند با کتاب خدا و... ، از کمال توثیق برخوردارند (البته روایاتی که از این سیر عبور کند)، در ضمن از نظر شیعه خود کتاب حدیثی مطرح نیست، زیرا باید تمام احادیث آن تک تک مورد ملاحظه و دقت قرار گیرد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. روایت و درایت، سید محمد امین.
2. آشنایی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی.
3. درایت حدیث، کاظم مدیرشانه چی.
[1] . مشنا یعنی تکرار شده، زیرا مشنا را تکرار آن چیزی می دانند که موسی در تورات آورده بود، و این شرح و تفسیر و تکمیل آن است.
[2] . مقارنة الادیان، الیهودیه، دکتر احمد چلبی، ص 265 - 266، نشر مکتبة النهضة المصریه، قاهره، 1273م.
[3] .چلبی، احمد، قارنه الادیان، الیهودیه، نشر مکتبه، النهضه، قاهره، 1273م، ص266-265.
[4] . آدین اشتاین سالتز، سیری در تلمود، ترجمة، باقر طالبی دارابی، نشر مؤسسه ادیان و مذاهب، سال 1373 ه. ش، ص26.
[5] . همان، ص 35.
[6] . سیری در تلمود، ص 120.
[7] . سیری در تلمود، ص 120.
[8] . مقارنه الادیان، ص 267.
( اندیشه قم )
- [سایر] آیا حدیثی که در کتب شیعی در خصوص «نماز خواندن امام حسن و امام حسین (ع) پشت سر مروان ابن حکم» ذکر شده است، موثق است؟
- [سایر] کتب اربعۀ حدیثی شیعه کدامند؟
- [سایر] کابالا چیست و آیا کل سنت عرفانی یهود، کابالا نامیده می شود؟ مهمترین کتب کابالا چیست؟
- [سایر] چرا مسلمانان یهود را ملعون می دانند؟
- [سایر] چرا احکام غذایی دین یهود با اسلام متفاوت است؟ چرا سختتر از اسلام است، مگر خداوند با فرستادن موسی(ع) و... مردم را برای پذیرش اسلام آماده نکرده است؟! پس چرا قوانین غذایی دین یهود سختتر از اسلام است؟
- [سایر] یهود از دیدگاه قرآن و سیر روابط اسلام و یهود تا حکومت بنی عباس را توضیح دهید؟
- [سایر] آیا صلح و همزیستی یهود با مسلمانان عملی است؟
- [سایر] تحریف یعنی چه؟ دلیل مسلمانان بر تحریف کتب مقدس چیست؟
- [سایر] مسلمانان به چه دلیلی به کاروان تجاری قریش حمله کردند؟
- [سایر] آیا دین یهود مثل اسلام فرقههای مختلف دارد؟ اگر دارد بیان نمائید.
- [آیت الله علوی گرگانی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافره بطور دائم ازدواج کند ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود ونصاری مانعی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید. مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافر به طور دائم ازدواج کند، ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود و نصاری و مجوس، مانعی ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر درآید، همچنین مرد مسلمان نمی تواند بنابر احتیاط با زن کافر ازدواج دائم کند ولی ازدواج موقت با زنان اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد.
- [آیت الله بروجردی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافره به طور دائم ازدواج کند، ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب، مانند یهود و نصاری، مانعی ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید؛ مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند؛ ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد و بنا بر احتیاط استحبابی عقد دائمی با آنها ننماید و بعضی از فرق از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خود را مسلمان می دانند؛ در حکم کفارند و مرد و زن مسلمان نمی توانند با آنها به طور دائم یا انقطاع ازدواج نمایند.
- [آیت الله خوئی] زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد مسلمان هم نمیتواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج کند ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد، و بنابر احتیاط استحبابی عقد دائمی با آنها ننماید و بعضی از فرق از قبیل خوارج و غلات و نواصب که خود را مسلمان میدانند در حکم کفارند، و مرد و زن مسلمان نمیتوانند با آنها به طور دائم یا انقطاع ازدواج نمایند.
- [امام خمینی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر کتابیه بطور دائم ازدواج کند و به احتیاط واجب ازدواج دائم با زنهای کافره اهل کتاب نیز جایز نیست، ولی صیغه کردن زنهای اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید، مرد مسلمان هم نمی تواند با زن کافره غیر اهل کتاب ازدواج نماید، ولی متعه کردن زن اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد، بلکه جواز ازدواج آنان به طور دائم نیز خالی از قوت نیست، ولی در صورت تمکن از ازدواج با مسلمه کراهت شدیده دارد، بلکه در این صورت احتیاط ترک نشود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر در آید، و مرد مسلمان هم نمیتواند با زن کافره غیر اهل کتاب ازدواج نماید، ولی متعهکردن زن اهل کتاب، مانند یهود و نصاری مانعی ندارد، بلکه جواز ازدواج آنان به طور دائم نیز خالی از قوت نیست، ولی در صورت تمکن از ازدواج با مسلمه، کراهت شدیده دارد، بلکه در این صورت احتیاط ترک نشود.
- [آیت الله نوری همدانی] زن مسلمان نمی تواند به عقد کافر در آید ، مرد مسلمان هم نمی تواند با زنهای کافره غیر اهل کتاب ازدواج نماید ، ولی متعه کردن زن اهل کتاب مانند یهود و نصاری مانعی ندارد ، بلکه ازدواج آنها به طور دوام نیز بنابر اقوی جائز است ولی این احتیاط ترک نشود که در صورتی اقدام به ازدواج به طور دوام به آنها بکند که متمّکن از ازدواج با زن مسلمان نباشد .