ادیان مهم الهی، هر یک دارای شریعتی بودند. با گذشت زمان و آمدن پیامبران جدید، دین الهی نیز تکمیل شده و به طور طبیعی آموزه‌ها و فرامین الهی نیز تکمیل شده ‌است. اما این تکمیل شدن لزوماً به معنای دشوارترشدن نیست، بلکه تکمیل دین در برخی زمان‌ها، با آسان‌شدن احکام و وظایف نیز امکان‌پذیر است. برای نمونه؛ دین مسیحیت واقعی که تکمیل کننده دین یهود است، شریعتی آسان‌تر‌ داشت. به عنوان نمونه در قرآن داریم حضرت عیسی(ع) خطاب به مسیحیان، می‌فرماید: «و آنچه را از تورات پیش از من بوده تصدیق دارم و [آمده‌ام‏] تا برخی از چیزهایی که بر شما حرام بوده را حلال کنم، و برای شما نشانه‌ای [بر صدق رسالتم‏] از سوی پروردگارتان آورده‌ام».[1] البته در این‌که مراد آیه چه بوده و چه احکامی برداشته شد، بحث‌هایی در میان مفسران وجود دارد.[2] می‌دانیم که دین یهود، شریعت سختی داشت و کلیات آن امروزه نیز در میان یهودیان رایج است. بسیاری از احکام این شریعت، در دین‌های مسیحیت و اسلام نسخ گردیده‌اند. در این‌جا باید به این نکته توجه شود که کامل‌تر بودن اسلام نسبت به دین یهود به این معنا نیست که سخت‌گیری در اسلام بیشتر باشد؛ زیرا تکمیل، برای رسیدن به راه صحیح و درست می‌باشد؛ بدین منظور گاه نیاز به سخت‌گیری بیشتر و گاه نیاز به آسان شدن احکام است. قرآن در آیاتی به دشواری شریعت یهود و دلیل وضع این احکام دشوار می‌پردازد: 1. در ابتدای پیدایش بنی اسرائیل، بیشتر غذاها بر آنان حلال بود، البته در مواردی آنان به اشتباه، برخی غذاها را به دلیل استفاده نکردن حضرت یعقوب(ع) از آنها حرام می‌پنداشتند: «تمام طعام‌ها بر بنی‌اسرائیل حلال بود، مگر آنچه اسرائیل (یعقوب) قبل از نزول تورات بر خود حرام کرده بود...».[3] نقل است زمانی که حضرت یعقوب(ع) گوشت شتر می‌خورد، بیماری عرق النسا (سیاتیک) او را به شدت اذیت می‌کرد؛ لذا تصمیم گرفت که از خوردن گوشت شتر برای همیشه خودداری کند،[4] این ترک کردن گوشت شتر، سبب شد؛ پیروان او نیز آن‌را ترک کنند و تصور کنند این یک تحریم الهی است، و آن‌را به عنوان یک دستور دینی به خدا نسبت دادند. قرآن در آیه بالا علت اشتباه آنها را تشریح می‌کند و روشن می‌سازد که نسبت دادن این موضوع به خدا یک تهمت است.[5] 2. اما در ادامه برخی از غذاهای حلال بر آنان حرام شد: «به جهت ظلمی که از یهود صادر شد، و [نیز] به جهت جلوگیری بسیار آنها از راه خدا، بخشی از چیزهای پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم».[6] «و هر حیوان ناخن‌دار، و پیه گاو و گوسفند را بر یهودیان حرام کردیم مگر، چربی‌هایی که بر پشت یا روده‌های آنان است، یا آنچه آمیخته و مخلوط با استخوان است. این تحریم‏ را به سبب ستم کردنشان به آنان کیفر دادیم، و بیقین ما راست‌گوییم».[7] بسیاری از مفسران شیعه[8] و اهل سنت[9] این ستم را کشتن پیامبران و رباخواری دانسته‌اند. اما به نظر می‌رسد که موارد یاد شده جزئی از علت‌ها است؛ زیرا بسیاری از آن احکام در زمان حضرت موسی(ع) وضع شده‌اند که تا آن زمان، کشتن پیامبران بنی‌اسرائیل مرسوم نشده بود. با توجه به موارد فوق می‌توان به این نتیجه دست یافت که خداوند برای یهودیان دو مجازات در نظر گرفته است؛‌ یکی در سرای آخرت که برای همه انسان‌ها است و دیگری در همین دنیا که آن تحریم برخی از خوراکی‌های پاک می‌باشد.[10] در انتهای این گفتار، دامنه بحث را گسترش داده؛ مواردی از شریعت یهود در غیر احکام خوراکی را متذکر می‌شویم که در دین یهود ممنوع شده، ولی مسلمانان آنها را مجاز می‌شمارند: «روز دهم از ماه هفتم هر سال، روز کفاره است. در آن روز تمام قوم باید برای عبادت جمع شوند و روزه بگیرند و هدیه‌ای بر آتش به من تقدیم کنند (قربانی کنند). در روز کفاره هیچ کار نکنید؛ زیرا روزی است که باید برای گناهان خود از من که خدای شما هستم طلب آمرزش نمایید. هر شخصی که آن روز را در روزه به سر نبرد، از میان قوم خود طرد خواهد شد. من کسی را که در آن روز دست به هرگونه کاری بزند، طرد کرده، مجازات خواهم نمود. این قانونی است همیشگی برای نسل‌های شما، در هر جا که باشید».[11] در این مسئله با این‌که اصل روزه در اسلام وجود دارد؛ اما احکامی؛ مانند قربانی و لزوم ترک کار و فعالیت در زمان روزه، در اسلام مطرح نیست. «هرگاه کسی لاشه حیوان حرام گوشتی را لمس کند، حتی اگر ندانسته این کار را کرده باشد، نجس و مجرم است. هرگاه کسی نجاست انسان را لمس کند، حتی اگر ندانسته این کار را کرده باشد، وقتی متوجه شد چه کرده است، مجرم می‌باشد ... در هر یک از این موارد، شخص باید به گناهش اعتراف کند و برای قربانی گناه خود یک بره یا بز ماده نزد خداوند بیاورد تا کاهن برایش کفاره کند».[12] اسلام در این مسئله نه تنها قربانی را لازم نمی‌داند، بلکه حتی آن‌را گناه حساب نمی‌کند. [1] . آل عمران، 50. [2] . ر. ک: شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 2، ص 471، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا. [3] . آل عمران، 93. [4] . عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 285، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق. [5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 7، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [6] . نساء، 160. [7] . انعام، 146. [8] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 4، ص 585، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش. [9] . فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 13، ص 172، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق، المهدی‏، عبدالرزاق، ج 2، ص 168، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1420ق. [10] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 138، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [11] . لاویان،‌ 23: 26 - 32. [12] . لاویان، 5: 2 - 6، ترجمه قدیم، انگلستان، ایلام، 1996م.
چرا احکام غذایی دین یهود با اسلام متفاوت است؟ چرا سختتر از اسلام است، مگر خداوند با فرستادن موسی(ع) و... مردم را برای پذیرش اسلام آماده نکرده است؟! پس چرا قوانین غذایی دین یهود سختتر از اسلام است؟
ادیان مهم الهی، هر یک دارای شریعتی بودند. با گذشت زمان و آمدن پیامبران جدید، دین الهی نیز تکمیل شده و به طور طبیعی آموزهها و فرامین الهی نیز تکمیل شده است. اما این تکمیل شدن لزوماً به معنای دشوارترشدن نیست، بلکه تکمیل دین در برخی زمانها، با آسانشدن احکام و وظایف نیز امکانپذیر است. برای نمونه؛ دین مسیحیت واقعی که تکمیل کننده دین یهود است، شریعتی آسانتر داشت. به عنوان نمونه در قرآن داریم حضرت عیسی(ع) خطاب به مسیحیان، میفرماید:
«و آنچه را از تورات پیش از من بوده تصدیق دارم و [آمدهام] تا برخی از چیزهایی که بر شما حرام بوده را حلال کنم، و برای شما نشانهای [بر صدق رسالتم] از سوی پروردگارتان آوردهام».[1]
البته در اینکه مراد آیه چه بوده و چه احکامی برداشته شد، بحثهایی در میان مفسران وجود دارد.[2]
میدانیم که دین یهود، شریعت سختی داشت و کلیات آن امروزه نیز در میان یهودیان رایج است. بسیاری از احکام این شریعت، در دینهای مسیحیت و اسلام نسخ گردیدهاند. در اینجا باید به این نکته توجه شود که کاملتر بودن اسلام نسبت به دین یهود به این معنا نیست که سختگیری در اسلام بیشتر باشد؛ زیرا تکمیل، برای رسیدن به راه صحیح و درست میباشد؛ بدین منظور گاه نیاز به سختگیری بیشتر و گاه نیاز به آسان شدن احکام است.
قرآن در آیاتی به دشواری شریعت یهود و دلیل وضع این احکام دشوار میپردازد:
1. در ابتدای پیدایش بنی اسرائیل، بیشتر غذاها بر آنان حلال بود، البته در مواردی آنان به اشتباه، برخی غذاها را به دلیل استفاده نکردن حضرت یعقوب(ع) از آنها حرام میپنداشتند:
«تمام طعامها بر بنیاسرائیل حلال بود، مگر آنچه اسرائیل (یعقوب) قبل از نزول تورات بر خود حرام کرده بود...».[3]
نقل است زمانی که حضرت یعقوب(ع) گوشت شتر میخورد، بیماری عرق النسا (سیاتیک) او را به شدت اذیت میکرد؛ لذا تصمیم گرفت که از خوردن گوشت شتر برای همیشه خودداری کند،[4] این ترک کردن گوشت شتر، سبب شد؛ پیروان او نیز آنرا ترک کنند و تصور کنند این یک تحریم الهی است، و آنرا به عنوان یک دستور دینی به خدا نسبت دادند. قرآن در آیه بالا علت اشتباه آنها را تشریح میکند و روشن میسازد که نسبت دادن این موضوع به خدا یک تهمت است.[5]
2. اما در ادامه برخی از غذاهای حلال بر آنان حرام شد:
«به جهت ظلمی که از یهود صادر شد، و [نیز] به جهت جلوگیری بسیار آنها از راه خدا، بخشی از چیزهای پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم».[6]
«و هر حیوان ناخندار، و پیه گاو و گوسفند را بر یهودیان حرام کردیم مگر، چربیهایی که بر پشت یا رودههای آنان است، یا آنچه آمیخته و مخلوط با استخوان است. این تحریم را به سبب ستم کردنشان به آنان کیفر دادیم، و بیقین ما راستگوییم».[7]
بسیاری از مفسران شیعه[8] و اهل سنت[9] این ستم را کشتن پیامبران و رباخواری دانستهاند. اما به نظر میرسد که موارد یاد شده جزئی از علتها است؛ زیرا بسیاری از آن احکام در زمان حضرت موسی(ع) وضع شدهاند که تا آن زمان، کشتن پیامبران بنیاسرائیل مرسوم نشده بود.
با توجه به موارد فوق میتوان به این نتیجه دست یافت که خداوند برای یهودیان دو مجازات در نظر گرفته است؛ یکی در سرای آخرت که برای همه انسانها است و دیگری در همین دنیا که آن تحریم برخی از خوراکیهای پاک میباشد.[10]
در انتهای این گفتار، دامنه بحث را گسترش داده؛ مواردی از شریعت یهود در غیر احکام خوراکی را متذکر میشویم که در دین یهود ممنوع شده، ولی مسلمانان آنها را مجاز میشمارند:
«روز دهم از ماه هفتم هر سال، روز کفاره است. در آن روز تمام قوم باید برای عبادت جمع شوند و روزه بگیرند و هدیهای بر آتش به من تقدیم کنند (قربانی کنند). در روز کفاره هیچ کار نکنید؛ زیرا روزی است که باید برای گناهان خود از من که خدای شما هستم طلب آمرزش نمایید. هر شخصی که آن روز را در روزه به سر نبرد، از میان قوم خود طرد خواهد شد. من کسی را که در آن روز دست به هرگونه کاری بزند، طرد کرده، مجازات خواهم نمود. این قانونی است همیشگی برای نسلهای شما، در هر جا که باشید».[11]
در این مسئله با اینکه اصل روزه در اسلام وجود دارد؛ اما احکامی؛ مانند قربانی و لزوم ترک کار و فعالیت در زمان روزه، در اسلام مطرح نیست.
«هرگاه کسی لاشه حیوان حرام گوشتی را لمس کند، حتی اگر ندانسته این کار را کرده باشد، نجس و مجرم است. هرگاه کسی نجاست انسان را لمس کند، حتی اگر ندانسته این کار را کرده باشد، وقتی متوجه شد چه کرده است، مجرم میباشد ... در هر یک از این موارد، شخص باید به گناهش اعتراف کند و برای قربانی گناه خود یک بره یا بز ماده نزد خداوند بیاورد تا کاهن برایش کفاره کند».[12]
اسلام در این مسئله نه تنها قربانی را لازم نمیداند، بلکه حتی آنرا گناه حساب نمیکند. [1] . آل عمران، 50. [2] . ر. ک: شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 2، ص 471، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا. [3] . آل عمران، 93. [4] . عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 285، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق. [5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 7، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [6] . نساء، 160. [7] . انعام، 146. [8] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 4، ص 585، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش. [9] . فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 13، ص 172، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق، المهدی، عبدالرزاق، ج 2، ص 168، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1420ق. [10] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 138، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [11] . لاویان، 23: 26 - 32. [12] . لاویان، 5: 2 - 6، ترجمه قدیم، انگلستان، ایلام، 1996م.
- [سایر] بعد از حضرت موسی(ع) دین یهود چگونه منحرف شد؟
- [سایر] در مورد احکام و اصول اعتقادی دین یهود کمی توضیح دهید ضمنا چرا این دین این قدر قوم گرا است؟
- [سایر] شبهه: در زمان حاضر، احکام و قوانین اسلام کاربرد و کارآیی صدر اسلام را ندارد.
- [سایر] شبهه: در زمان حاضر، احکام و قوانین صدر اسلام کاربرد و کارآیی صدر اسلام را ندارد.
- [سایر] آیا احکام ثانویه در زمان ائمه(ع) بود؟ آیا احکام ثانویه موجب سکولارشدن دین نمی شود؟
- [آیت الله اردبیلی] آیا جامعه مسلمانان با جامعه اسلامی در احکام شهرسازی با هم متفاوت می باشد؟
- [سایر] آیا در حال حاضر احکام و قوانین صدر اسلام کاربرد و کارآیی صدر اسلام را داراست یا خیر؟
- [سایر] آیا برخی از احکام آسمانی و برخی زمینی است؟! و احکام زمینی به مرور زمان میبایست بنا به شرایط جامعه تغییر کند؟ مثلاً احکام حضرت موسی با عیسی و ... کمی متفاوت بوده و الآن هم که 1400 سال از زمان پیامبر(ص) میگذرد احکام زمینی باید عوض شود؟ مثلاً خانمها که در این شرایط در حال کار کردن خارج از منزل هستند و زحمت میکشند، آیا باید سهم الارثشان نصف مردان باشد؟!
- [آیت الله علوی گرگانی] آیا احکام مالیاتی اسلامی از قبیل خمس و زکات و غیره قابلیت قانونمند شدن و جایگزینی با قوانین مالیاتی کشور را دارد و آیا در اسلام مالیات مشروعیت دارد یا خیر؟
- [سایر] منظور امام علی (ع) از سکوت خداوند در مورد برخی احکام چیست؟ و چرا فرمود برای یافتن آنها خود را به زحمت نیندازید؟
- [آیت الله نوری همدانی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهمیّت زیاد می دهد مثل اصول دین یامذهب و حفظ قرآن مجید وحفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروریّه ، باید ملاحظه اهمیّت شود ، و مجردّ ضرر ، موجب واجب نبودن نمی شود ، پس اگر توقّف داشته باشد ، حفظ عقائد مسلمانان یا حفظ احکام ضروریّه اسلام بر بذل جان و مال ، واجب است بذل آن
- [آیت الله اردبیلی] اگر معروف یا منکر از اموری باشد که شارع مقدّس به آن اهمیّت زیاد میدهد، مثل اصول دین یا مذهب و حفظ قرآن مجید و حفظ عقاید مسلمانان یا احکام ضروری اسلام، باید ملاحظه این اهمیّت بشود و مجرّدِ خوف ضرر، موجب سقوط وجوب آن نمیشود؛ پس اگر حفظ عقاید مسلمانان یا حفظ احکام ضروری اسلام بر بذل جان و مال توقّف داشته باشد، بذل آن واجب است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . چون اقتصاد و تجارت جامعه مسلمانان در اثر غفلت هایی که شده و وابسته به بانک ها گردیده است، تا بانک ها وضع خود را با تعالیم اقتصادی اسلامی تطبیق نکرده اند، مسلمانان متمکن با همکاری یکدیگر مؤسسات قرض الحسنه اسلامی تأسیس کنند و این مخالفت علنی با احکام خدا را به اطاعت احکام او مبدل سازند.
- [آیت الله مظاهری] مسلمان باید به اصول دین اطمینان داشته باشد (1)، و در احکام غیر ضروری یا باید مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که اطمینان پیدا کند تکلیف خود را انجام داده است.
- [آیت الله مظاهری] کافر (کسی که منکر خدا یا معاد است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیامبری حضرت خاتم الانبیا محمد بن عبداللَّه صلی الله علیه وآله وسلم را قبول ندارد، یا در یکی از اینها شک داشته باشد، یا ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزو دین اسلام میدانند منکر شود، در صورتی که بداند انکار آن چیز به انکار خدا یا توحید یا نبوت برمیگردد) احکام مسلمانان را ندارد، مثلاً نمیتواند زن مسلمان بگیرد، و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شود.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] کافر یعنی کسی که منکر خدا یا نبوت است و یا معترف به آن نیست و یا برای خدا شریک قرار می دهد و همچنین غلاه (یعنی آنهائی که یکی از ائمه (ع) را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی آنهائی که با ائمه اطهار (ع) دشمنی می نمایند) نجسند و اما اهل کتاب (یعنی یهود و نصاری و مجوس) که پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه (ص) را قبول ندارند؛ نیز بنا بر مشهور نجس می باشند و این قول موافق احتیاط است و لکن بنا بر اظهر این طوایف پاکند و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود؛ چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است نجس می باشد.
- [امام خمینی] بر علمای اعلام ایَّدَهُمُ اللَّهُ تَعالی لازم است در مقابل این نحو قوانین بیارزش از نظر اسلام و قانون، اعتراض شدید کنند، نه استرحام از مجرمین اصلی و دولتخواهی برای آنها که مأمور اجرای اوامر مخالفین اسلام میباشند، زیرا این نحو تقاضاها و دولتخواهیها و توجه جرم را به مأمورین جزء، و دست دوم دادن موجب تطهیر مجرم اصلی و جرأت او بر هدم احکام الهیه است، و بر کافه مسلمانان لازم است در مقابل این قوانین که دین و دنیا و خاندان آنها را تهدید میکند، و دخترهای بیچاره آنها را به سربازخانه میکشد، و زحمت انبیای عظام و اولیای گرام صلی اللَّه علیهم اجمعین را تضییع مینماید، مقاومت کنند، و اظهار تنفر نمایند، و به این قوانین مخالف اسلام عمل نکنند، و به هر وسیلهای که ممکن است هم اکنون دفاع از احکام اسلام کنند تا خدای نخواسته به آتیه سیاه و وحشتناکی که عمال استعمار خَذَلَهُم اللَّهُ تَعالی در نظر دارند برای اسلام و مسلمانان مبتلا نشوند. بعضی از مسائل که در این زمان مورد حاجت است
- [آیت الله نوری همدانی] کافر ، یعنی کسی که منکر خدا است یا برای خدا شریک قرار می دهد یا رسالت حضرت خاتم الانبیاء ، محمّد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله ) را قبول ندارد مگر اهل کتاب که درآخر مساله ذکر میشود و هخمچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد و نیز کسی که ضروری دین ، یعنی چیزی را که مسلمانان جزء دین اسلام می دانند منکر شود ، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیزبرگردد به انکار خدا ، یا توحید ، یا نبوت ، نجس می باشد و اگر ضروری دین بودن آن را نداند ، به طوری که انکار آن به انکار خدا یا توحید یا نبوت برنگردد ، بهتر آن است که از او اجتناب کنند . کفاری که مانند یهود و نصاری اهل کتاب می باشند و تا هنگامی که علم به ملاقات بدن آنها با یکی از نجاسات که ذکر شد و می شود حاصل نشده است ، اجتناب لازم نیست .
- [امام خمینی] عقیده مسلمان به اصول دین باید از روی دلیل باشد، ولی در احکام غیر ضروری دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل به دست آورد، یا از مجتهد تقلید کند یعنی به دستور او رفتار نماید، یا از راه احتیاط طوری به وظیفه خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است، مثلًا اگرعدهای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عده دیگر میگویند حرام نیست آن عمل را انجام ندهد، و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند آن را به جا آورد، پس کسانی که مجتهد نیستند و نمیتوانند به احتیاط عمل کنند واجب است از مجتهد تقلید نمایند.
- [آیت الله جوادی آملی] .اسلام, اصولی دارد; مانند توحید، نبوت و معاد, و فروعی مانند نماز، روزه و..., و مسلمان باید برپایه دلیلِ هر چند ساده, به اصول دین یقین داشته باشد و تقلید در اصول دین, جایز نیست. احکام ضروری فروع دین; مانند واجب بودن نماز, مورد تقلید نیست. در احکام غیر ضروری و موضوعاتی که نیاز به استنباط دارد, باید طبق اجتهاد یا احتیاط و یا تقلید عمل کرد. احتیاط, آن است که اگر کسی یقین دارد عملی حرام نیست .بلکه واجب یا مستحب است، آن را انجام دهد و اگر یقین دارد که عملی واجب نیست؛ بلکه حرام یا مکروه است، آن را ترک کند. احتیاط, برای مجتهد و غیر مجتهد, جایز است. کسی که مجتهد نیست و نخواست احتیاط کند, باید از مجتهد واجد شرایط تقلید کند.