چرا احکام غذایی دین یهود با اسلام متفاوت است؟ چرا سخت‌تر از اسلام است، مگر خداوند با فرستادن موسی(ع) و... مردم را برای پذیرش اسلام آماده نکرده است؟! پس چرا قوانین غذایی دین یهود سخت‌تر از اسلام است؟
ادیان مهم الهی، هر یک دارای شریعتی بودند. با گذشت زمان و آمدن پیامبران جدید، دین الهی نیز تکمیل شده و به طور طبیعی آموزه‌ها و فرامین الهی نیز تکمیل شده ‌است. اما این تکمیل شدن لزوماً به معنای دشوارترشدن نیست، بلکه تکمیل دین در برخی زمان‌ها، با آسان‌شدن احکام و وظایف نیز امکان‌پذیر است. برای نمونه؛ دین مسیحیت واقعی که تکمیل کننده دین یهود است، شریعتی آسان‌تر‌ داشت. به عنوان نمونه در قرآن داریم حضرت عیسی(ع) خطاب به مسیحیان، می‌فرماید: «و آنچه را از تورات پیش از من بوده تصدیق دارم و [آمده‌ام‏] تا برخی از چیزهایی که بر شما حرام بوده را حلال کنم، و برای شما نشانه‌ای [بر صدق رسالتم‏] از سوی پروردگارتان آورده‌ام».[1] البته در این‌که مراد آیه چه بوده و چه احکامی برداشته شد، بحث‌هایی در میان مفسران وجود دارد.[2] می‌دانیم که دین یهود، شریعت سختی داشت و کلیات آن امروزه نیز در میان یهودیان رایج است. بسیاری از احکام این شریعت، در دین‌های مسیحیت و اسلام نسخ گردیده‌اند. در این‌جا باید به این نکته توجه شود که کامل‌تر بودن اسلام نسبت به دین یهود به این معنا نیست که سخت‌گیری در اسلام بیشتر باشد؛ زیرا تکمیل، برای رسیدن به راه صحیح و درست می‌باشد؛ بدین منظور گاه نیاز به سخت‌گیری بیشتر و گاه نیاز به آسان شدن احکام است. قرآن در آیاتی به دشواری شریعت یهود و دلیل وضع این احکام دشوار می‌پردازد: 1. در ابتدای پیدایش بنی اسرائیل، بیشتر غذاها بر آنان حلال بود، البته در مواردی آنان به اشتباه، برخی غذاها را به دلیل استفاده نکردن حضرت یعقوب(ع) از آنها حرام می‌پنداشتند: «تمام طعام‌ها بر بنی‌اسرائیل حلال بود، مگر آنچه اسرائیل (یعقوب) قبل از نزول تورات بر خود حرام کرده بود...».[3] نقل است زمانی که حضرت یعقوب(ع) گوشت شتر می‌خورد، بیماری عرق النسا (سیاتیک) او را به شدت اذیت می‌کرد؛ لذا تصمیم گرفت که از خوردن گوشت شتر برای همیشه خودداری کند،[4] این ترک کردن گوشت شتر، سبب شد؛ پیروان او نیز آن‌را ترک کنند و تصور کنند این یک تحریم الهی است، و آن‌را به عنوان یک دستور دینی به خدا نسبت دادند. قرآن در آیه بالا علت اشتباه آنها را تشریح می‌کند و روشن می‌سازد که نسبت دادن این موضوع به خدا یک تهمت است.[5] 2. اما در ادامه برخی از غذاهای حلال بر آنان حرام شد: «به جهت ظلمی که از یهود صادر شد، و [نیز] به جهت جلوگیری بسیار آنها از راه خدا، بخشی از چیزهای پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم».[6] «و هر حیوان ناخن‌دار، و پیه گاو و گوسفند را بر یهودیان حرام کردیم مگر، چربی‌هایی که بر پشت یا روده‌های آنان است، یا آنچه آمیخته و مخلوط با استخوان است. این تحریم‏ را به سبب ستم کردنشان به آنان کیفر دادیم، و بیقین ما راست‌گوییم».[7] بسیاری از مفسران شیعه[8] و اهل سنت[9] این ستم را کشتن پیامبران و رباخواری دانسته‌اند. اما به نظر می‌رسد که موارد یاد شده جزئی از علت‌ها است؛ زیرا بسیاری از آن احکام در زمان حضرت موسی(ع) وضع شده‌اند که تا آن زمان، کشتن پیامبران بنی‌اسرائیل مرسوم نشده بود. با توجه به موارد فوق می‌توان به این نتیجه دست یافت که خداوند برای یهودیان دو مجازات در نظر گرفته است؛‌ یکی در سرای آخرت که برای همه انسان‌ها است و دیگری در همین دنیا که آن تحریم برخی از خوراکی‌های پاک می‌باشد.[10] در انتهای این گفتار، دامنه بحث را گسترش داده؛ مواردی از شریعت یهود در غیر احکام خوراکی را متذکر می‌شویم که در دین یهود ممنوع شده، ولی مسلمانان آنها را مجاز می‌شمارند: «روز دهم از ماه هفتم هر سال، روز کفاره است. در آن روز تمام قوم باید برای عبادت جمع شوند و روزه بگیرند و هدیه‌ای بر آتش به من تقدیم کنند (قربانی کنند). در روز کفاره هیچ کار نکنید؛ زیرا روزی است که باید برای گناهان خود از من که خدای شما هستم طلب آمرزش نمایید. هر شخصی که آن روز را در روزه به سر نبرد، از میان قوم خود طرد خواهد شد. من کسی را که در آن روز دست به هرگونه کاری بزند، طرد کرده، مجازات خواهم نمود. این قانونی است همیشگی برای نسل‌های شما، در هر جا که باشید».[11] در این مسئله با این‌که اصل روزه در اسلام وجود دارد؛ اما احکامی؛ مانند قربانی و لزوم ترک کار و فعالیت در زمان روزه، در اسلام مطرح نیست. «هرگاه کسی لاشه حیوان حرام گوشتی را لمس کند، حتی اگر ندانسته این کار را کرده باشد، نجس و مجرم است. هرگاه کسی نجاست انسان را لمس کند، حتی اگر ندانسته این کار را کرده باشد، وقتی متوجه شد چه کرده است، مجرم می‌باشد ... در هر یک از این موارد، شخص باید به گناهش اعتراف کند و برای قربانی گناه خود یک بره یا بز ماده نزد خداوند بیاورد تا کاهن برایش کفاره کند».[12] اسلام در این مسئله نه تنها قربانی را لازم نمی‌داند، بلکه حتی آن‌را گناه حساب نمی‌کند.   [1] . آل عمران، 50. [2] . ر. ک: شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 2، ص 471، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا. [3] . آل عمران، 93. [4] . عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 285، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق. [5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 7، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [6] . نساء، 160. [7] . انعام، 146. [8] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 4، ص 585، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش. [9] . فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 13، ص 172، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق، المهدی‏، عبدالرزاق، ج 2، ص 168، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1420ق. [10] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 138، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [11] . لاویان،‌ 23: 26 - 32. [12] . لاویان، 5: 2 - 6، ترجمه قدیم، انگلستان، ایلام، 1996م.
عنوان سوال:

چرا احکام غذایی دین یهود با اسلام متفاوت است؟ چرا سخت‌تر از اسلام است، مگر خداوند با فرستادن موسی(ع) و... مردم را برای پذیرش اسلام آماده نکرده است؟! پس چرا قوانین غذایی دین یهود سخت‌تر از اسلام است؟


پاسخ:

ادیان مهم الهی، هر یک دارای شریعتی بودند. با گذشت زمان و آمدن پیامبران جدید، دین الهی نیز تکمیل شده و به طور طبیعی آموزه‌ها و فرامین الهی نیز تکمیل شده ‌است. اما این تکمیل شدن لزوماً به معنای دشوارترشدن نیست، بلکه تکمیل دین در برخی زمان‌ها، با آسان‌شدن احکام و وظایف نیز امکان‌پذیر است. برای نمونه؛ دین مسیحیت واقعی که تکمیل کننده دین یهود است، شریعتی آسان‌تر‌ داشت. به عنوان نمونه در قرآن داریم حضرت عیسی(ع) خطاب به مسیحیان، می‌فرماید:
«و آنچه را از تورات پیش از من بوده تصدیق دارم و [آمده‌ام‏] تا برخی از چیزهایی که بر شما حرام بوده را حلال کنم، و برای شما نشانه‌ای [بر صدق رسالتم‏] از سوی پروردگارتان آورده‌ام».[1]
البته در این‌که مراد آیه چه بوده و چه احکامی برداشته شد، بحث‌هایی در میان مفسران وجود دارد.[2]
می‌دانیم که دین یهود، شریعت سختی داشت و کلیات آن امروزه نیز در میان یهودیان رایج است. بسیاری از احکام این شریعت، در دین‌های مسیحیت و اسلام نسخ گردیده‌اند. در این‌جا باید به این نکته توجه شود که کامل‌تر بودن اسلام نسبت به دین یهود به این معنا نیست که سخت‌گیری در اسلام بیشتر باشد؛ زیرا تکمیل، برای رسیدن به راه صحیح و درست می‌باشد؛ بدین منظور گاه نیاز به سخت‌گیری بیشتر و گاه نیاز به آسان شدن احکام است.
قرآن در آیاتی به دشواری شریعت یهود و دلیل وضع این احکام دشوار می‌پردازد:
1. در ابتدای پیدایش بنی اسرائیل، بیشتر غذاها بر آنان حلال بود، البته در مواردی آنان به اشتباه، برخی غذاها را به دلیل استفاده نکردن حضرت یعقوب(ع) از آنها حرام می‌پنداشتند:
«تمام طعام‌ها بر بنی‌اسرائیل حلال بود، مگر آنچه اسرائیل (یعقوب) قبل از نزول تورات بر خود حرام کرده بود...».[3]
نقل است زمانی که حضرت یعقوب(ع) گوشت شتر می‌خورد، بیماری عرق النسا (سیاتیک) او را به شدت اذیت می‌کرد؛ لذا تصمیم گرفت که از خوردن گوشت شتر برای همیشه خودداری کند،[4] این ترک کردن گوشت شتر، سبب شد؛ پیروان او نیز آن‌را ترک کنند و تصور کنند این یک تحریم الهی است، و آن‌را به عنوان یک دستور دینی به خدا نسبت دادند. قرآن در آیه بالا علت اشتباه آنها را تشریح می‌کند و روشن می‌سازد که نسبت دادن این موضوع به خدا یک تهمت است.[5]
2. اما در ادامه برخی از غذاهای حلال بر آنان حرام شد:
«به جهت ظلمی که از یهود صادر شد، و [نیز] به جهت جلوگیری بسیار آنها از راه خدا، بخشی از چیزهای پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم».[6]
«و هر حیوان ناخن‌دار، و پیه گاو و گوسفند را بر یهودیان حرام کردیم مگر، چربی‌هایی که بر پشت یا روده‌های آنان است، یا آنچه آمیخته و مخلوط با استخوان است. این تحریم‏ را به سبب ستم کردنشان به آنان کیفر دادیم، و بیقین ما راست‌گوییم».[7]
بسیاری از مفسران شیعه[8] و اهل سنت[9] این ستم را کشتن پیامبران و رباخواری دانسته‌اند. اما به نظر می‌رسد که موارد یاد شده جزئی از علت‌ها است؛ زیرا بسیاری از آن احکام در زمان حضرت موسی(ع) وضع شده‌اند که تا آن زمان، کشتن پیامبران بنی‌اسرائیل مرسوم نشده بود.
با توجه به موارد فوق می‌توان به این نتیجه دست یافت که خداوند برای یهودیان دو مجازات در نظر گرفته است؛‌ یکی در سرای آخرت که برای همه انسان‌ها است و دیگری در همین دنیا که آن تحریم برخی از خوراکی‌های پاک می‌باشد.[10]
در انتهای این گفتار، دامنه بحث را گسترش داده؛ مواردی از شریعت یهود در غیر احکام خوراکی را متذکر می‌شویم که در دین یهود ممنوع شده، ولی مسلمانان آنها را مجاز می‌شمارند:
«روز دهم از ماه هفتم هر سال، روز کفاره است. در آن روز تمام قوم باید برای عبادت جمع شوند و روزه بگیرند و هدیه‌ای بر آتش به من تقدیم کنند (قربانی کنند). در روز کفاره هیچ کار نکنید؛ زیرا روزی است که باید برای گناهان خود از من که خدای شما هستم طلب آمرزش نمایید. هر شخصی که آن روز را در روزه به سر نبرد، از میان قوم خود طرد خواهد شد. من کسی را که در آن روز دست به هرگونه کاری بزند، طرد کرده، مجازات خواهم نمود. این قانونی است همیشگی برای نسل‌های شما، در هر جا که باشید».[11]
در این مسئله با این‌که اصل روزه در اسلام وجود دارد؛ اما احکامی؛ مانند قربانی و لزوم ترک کار و فعالیت در زمان روزه، در اسلام مطرح نیست.
«هرگاه کسی لاشه حیوان حرام گوشتی را لمس کند، حتی اگر ندانسته این کار را کرده باشد، نجس و مجرم است. هرگاه کسی نجاست انسان را لمس کند، حتی اگر ندانسته این کار را کرده باشد، وقتی متوجه شد چه کرده است، مجرم می‌باشد ... در هر یک از این موارد، شخص باید به گناهش اعتراف کند و برای قربانی گناه خود یک بره یا بز ماده نزد خداوند بیاورد تا کاهن برایش کفاره کند».[12]
اسلام در این مسئله نه تنها قربانی را لازم نمی‌داند، بلکه حتی آن‌را گناه حساب نمی‌کند.   [1] . آل عمران، 50. [2] . ر. ک: شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، شیخ آقابزرگ تهرانی، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج 2، ص 471، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا. [3] . آل عمران، 93. [4] . عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 285، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق. [5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 7، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش. [6] . نساء، 160. [7] . انعام، 146. [8] . طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 4، ص 585، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش. [9] . فخر رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 13، ص 172، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ بغوی، حسین بن مسعود، معالم التنزیل فی تفسیر القرآن، تحقیق، المهدی‏، عبدالرزاق، ج 2، ص 168، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1420ق. [10] . طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 138، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. [11] . لاویان،‌ 23: 26 - 32. [12] . لاویان، 5: 2 - 6، ترجمه قدیم، انگلستان، ایلام، 1996م.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین