آیا صلح و همزیستی یهود با مسلمانان عملی است؟
در مورد عملی بودن صلح و همزیستی یهود با مسلمانان باید گفت: بر اساس تعالیم توراتِ موجود و عملکرد یهودیان در طول تاریخ، برخی از آنان خود را (ملت برگزیده خدا) می دانند و برای تحقق این ایده، هموراه در فکر سلطه و چیرگی بر دیگر ادیان و ملل بوده اند و در مواردی هم که به پیشنهادات دیگران تن داده اند، جز از روی ضعف و ناتوانی نبوده است و هر موقعی قدرتی یافته اند، کشتار عظیمی به راه انداخته اند، درگذشته بیشتر با مسیحیان و امروزه با مسلمانان. هم اکنون، گروهی از قوم یهود یعنی (صهیونیست ها) اقدام به غصب سرزمین های دیگران و آوراه ساختن آن ها از وطن هایشان و کشتن و نابود کردن فرزندان شان کرده اند و حتی احترام خانه خدا، (بیت المقدس) را نیز رعایت نکردند. آنها در برخورد با مسائل جهانی، عملا نشان داده اند که تابع هیچ قانون و معیار بین المللی نیستند. فرضاً هرگاه یک جنگجوی مدافع فلسطینی به سوی آنها شلیک کند آنها در عوض اردوگاه های آوارگان، کودکستان ها و بیمارستان های آنان را بمباران می کنند و در مقابل کشته شدن یک نفر از آنها، گاهی صدها نفر بی گناه را به قتل می رسانند و خانه های زیادی را منفجر می سازند! تاریخ شاهد فجایع این گروه در مسجد الاقصی از زمان اشغال آن، در سال 1967 میلادی، بوده است. در سال 1969 فردی به نام (مایکل رومان)، آتشی در مسجد برافروخت که حدود 1500 متر مربع از مساحت مسجد را دربر گرفت. در این آتش سوزی، منبر (صلاح الدین)، گنبد مسجد که دارای آثار معماری اسلامی با ارزشی بود و نیز (مسجد عمر) در داخل مسجد اقصی و محراب (زکریا) و بعضی چیزهای دیگر در آتش سوخت. در سال 1969 میلادی، گروهی از یهودی ها، مراسم مذهبی خود را در این مسجد انجام دادند و این عمل را چندین بار تکرار کردند و وقتی با اعتراض مسلمانان روبرو شدند، قاضی یهود به محق بودن یهود حکم صادر کرد! در سال 1982، یک یهودی آمریکایی، مسجد و نمازگزارانِ در مسجد را با آتش مورد تعرّض قرار داد و در همان سال فرد دیگری با مواد منفجره قسمتی از حرم را تخریب نمود. عدّه زیادی از یهودیان اعلان نمودند که باید مسجد خراب شود و به جای آن معبد یهودی ها ساخته شود.[1] یکی از نویسندگان عرب، درمورد رفتار جنگ طلبانه صهیونست ها می گوید: (ما دارای دلیل واضح بر توحّش یهود در طی جنگ های فلسطین از سال 1948 میلادی به بعد بوده ایم، به گونه ای که در توحّش و خون ریزی ضرب المثل هستند. کشتار آنها در (دیر یاسین)، (الخلیل)، (رامُ الله)، (غَزِّه) و دیگر شهرهای فلسطین.)[2] آنها به هیچ یک از مصوبات مجامع بین المللی و قطعنامه های سازمان ملل، خود را پایبند نمی دانند و علناً و آشکارا همه را زیرپا می گذارند. بدون شک این همه قانون شکنی و بیدادگری اعمال ضدّ حقوق بین الملل، ناقض اصل همزیستی مسالمت آمیز است و جایی را برای تعاون و همکاری بین الملل بر اساس حقوق پذیرفته شده جهانی باقی نمی گذارد. تشکیل دولت اسراییل: خاورمیانه برای مدّت چندین قرن تحت استعمار استعمارگران مخصوصاً انگلیس قرار داشت. این نفوذ و تسلط به تدریج به ضعف گرایید و آنان می خواستند جای خالی خود را با نیرویی مطمئن و همیشگی پر نمایند تا منافع استعماری آنان استمرار داشته باشد. از طرف دیگر در سال 1897 (جنبش صهیونیستی یهود) کنفرانسی را تشکیل داد و در آن اساس تشکیل دولت یهود پایه گذاری شد. صهیونیسم در آن کنفرانس، علاوه بر تعیین هدف نهایی، ابزار لازم را نیز مشخص کرد، که از جمله ی آن تأسیس (سازمان صهیونی جهانی) و دیگر تشکیلات اقتصادی و سیاسی لازم جهت تسهیل امر و رفع موانع مهاجرت به فلسطین بود. آنان تا سال 1942 میلادی به علّت ترس از اعتراض جهانیان، به جای لفظ (کشور) کلمه (کانون) را به کار می بردند. در نهایت، مهاجرت یهودیان به فلسطین، با خرید زمین های فلسطینی و اسکان یهودیان آغاز شد. این امر تا قبل از جنگ جهانی اوّل به علّت مخالفت امپراتور عثمانی از گستره و رونق کمتری برخوردار بود. با پایان جنگ اوّل و فروپاشی امپراتوری عثمانی، دولت انگلیس از آزادی عمل بیشتری برخوردار شد و فلسطین به طور رسمی تحت قیمومت انگلیس درآمد و مهاجرتِ یهودیان به فلسطین به صورت گسترده تر ادامه پیدا کرد و وقتی فلسطینیان از فروش زمین های خود امتناع ورزیدند با قتل، غارت، تجاوز و انواع ظلم ها مواجه شدند. با افزایش جمعیّت مهاجر یهودی، صهیونیست ها موجودیت دولت اسرائیل را اعلام کردند و کشورهایی همچون انگلیس و آمریکا فوراً آن را به رسمیّت شناختند. کشورهای عرب و مسلمان به مقابله با این امر پرداختند که نمونه آن جنگ شش روزه ی اعراب و اسرائیل در سال 1967 میلادی است. به دلیل تهدیدات ابرقدرت ها علیه مسلمانان و دعوت به آتش بس و ارسال تجهیزات فراوان برای رژیم اشغالگر و حمله ناگهانی هواپیماهای اسرائیل به فرودگاه های کشورهای عربی، وضعیت به شکست مسلمانان منجر شد و اراضی اشغالی را از 5/3 میلیون کیلومتر به بیش از 27 میلیون کیلومتر رساندند و غیر از چند شهر مهّم، 205 روستای فلسطین را تصاحب کردند و علاوه بر کشتار و ظلم های فراوان، 000/200/1 انسان بی گناه را آواره ساختند. در آمریکا و کشورهای اروپایی برای شکست مسلمانان جشن گرفته شد. از آن تاریخ به بعد، اسرائیل و حامیانش با ایجاد اختلاف در میان کشورهای اسلامی، به دنبال مشروعیت یابی و تحکیم موقعیت اقتصادی و سیاسی خود می باشد و با شعار صلح طلبی و همزیستی مسالمت آمیز به نفوذ و رابطه ی خود با کشورهای همسایه ادامه می دهد. در این میان، بعضی از کشورهای منطقه مانند مصر، با انعقاد قرارداد صلح، آب به آسیاب دشمن ریختند و هم اکنون اسرائیل با حذف شوروی از صحنه رقابت های سیاسی خاورمیانه به دنبال تحکیم موقعیت و موجودیت خود از راه های اقتصادی و تکنولوژیک می باشد تا در دراز مدّت مرکز ثقل تولید، ابداع، تکنولوژی و تحقیق در خاورمیانه شود. ناگفته پیداست که ما در صدد آن نیستیم که نقصان و عیب را به شرایع الهی نسبت دهیم و یا خواسته باشیم پیامبران بزرگی چون حضرت موسی (علیه السلام) را مبلِّغ این تنگ نظری ها بدانیم; بلکه برعکس، به اعتقاد ما، پیامبران همگی مروج توحید و منجی بشریت بوده اند، ولی پیروان ادیان با گذشت زمان و در اثر دوری از رهبری اولیای خدا، به تدریج انحرافاتی را پذیرا شده و گاه تحت تأثیر دیگر ملل، منکر زندگی مسالمت آمیز با دیگر مذاهب و ادیان شده اند و همواره سعی کرده اند از طریق قهر، غلبه و جنگ، ادیان و پیروان مذاهب دیگر را نابود ساخته و دین و عقیده خود را در گیتی گسترش دهند. در این میان، قرآن کریم عدهّ ای از یهودیان را ستایش می نماید. همان هایی که از غرور، خودپرستی و تکبر خودداری می نمایند و همواره حق و حقیقت را مدّنظر قرار می دهند: (آن ها همه یکسان نیستند; از اهل کتاب جمعیتی هستند که (به حق و ایمان) قیام می کنند; و پیوسته در اوقات شب آیات خدا را می خوانند; در حالی که سجده می نمایند. به خدا و روز واپسین ایمان می آورند; امر به معروف و نهی از منکر می کنند; و در انجام کارهای نیک، پیشی می گیرند; و آن ها از صالحانند. و آنچه از اعمال نیک انجام دهند، هرگز کفران نخواهد شد، (و پاداش شایسته آن را می بینند.) و خدا از پرهیزگاران، آگاه است.)[3] به این ترتیب، قرآن از این که نژاد یهود را به کلّی محکوم کند، خودداری کرده و تنها روی اعمال آن ها انگشت می گذارد، و با تجلیل از افرادی که به منحرفینی از شریعت و دین موسی (علیه السلام) نپیوستند و در برابر ایمان و حق تسلیم شدند، به نیکی یاد می کند و این روش اسلام است که در هیچ مورد، مبارزه او، رنگ نژادی و قبیله ای ندارد و تنها بر محور عقاید، اعمال و رفتار دور می زند. ما در صدد نفی هرگونه همزیستی مسالمت آمیز از طرف همه ی یهودیان نبوده ایم و این صهیونیست ها هستند که بر طبل نژادپرستی می کوبند و در حال حاضر، عده ای از یهودیان، در بسیاری از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، همزیستی مسالمت آمیز دارند. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . ر. ک: شلبی، احمد، مقارنة الادیان الیهود، قاهره، مکتبة النهضة العربیة، 1992، ص 118 119. [2] . وهبة الزحیلی، آثار الحرب، ص 45. [3] . آل عمران/113، 114 و 115.
عنوان سوال:

آیا صلح و همزیستی یهود با مسلمانان عملی است؟


پاسخ:

در مورد عملی بودن صلح و همزیستی یهود با مسلمانان باید گفت: بر اساس تعالیم توراتِ موجود و عملکرد یهودیان در طول تاریخ، برخی از آنان خود را (ملت برگزیده خدا) می دانند و برای تحقق این ایده، هموراه در فکر سلطه و چیرگی بر دیگر ادیان و ملل بوده اند و در مواردی هم که به پیشنهادات دیگران تن داده اند، جز از روی ضعف و ناتوانی نبوده است و هر موقعی قدرتی یافته اند، کشتار عظیمی به راه انداخته اند، درگذشته بیشتر با مسیحیان و امروزه با مسلمانان.
هم اکنون، گروهی از قوم یهود یعنی (صهیونیست ها) اقدام به غصب سرزمین های دیگران و آوراه ساختن آن ها از وطن هایشان و کشتن و نابود کردن فرزندان شان کرده اند و حتی احترام خانه خدا، (بیت المقدس) را نیز رعایت نکردند.
آنها در برخورد با مسائل جهانی، عملا نشان داده اند که تابع هیچ قانون و معیار بین المللی نیستند. فرضاً هرگاه یک جنگجوی مدافع فلسطینی به سوی آنها شلیک کند آنها در عوض اردوگاه های آوارگان، کودکستان ها و بیمارستان های آنان را بمباران می کنند و در مقابل کشته شدن یک نفر از آنها، گاهی صدها نفر بی گناه را به قتل می رسانند و خانه های زیادی را منفجر می سازند!
تاریخ شاهد فجایع این گروه در مسجد الاقصی از زمان اشغال آن، در سال 1967 میلادی، بوده است. در سال 1969 فردی به نام (مایکل رومان)، آتشی در مسجد برافروخت که حدود 1500 متر مربع از مساحت مسجد را دربر گرفت. در این آتش سوزی، منبر (صلاح الدین)، گنبد مسجد که دارای آثار معماری اسلامی با ارزشی بود و نیز (مسجد عمر) در داخل مسجد اقصی و محراب (زکریا) و بعضی چیزهای دیگر در آتش سوخت. در سال 1969 میلادی، گروهی از یهودی ها، مراسم مذهبی خود را در این مسجد انجام دادند و این عمل را چندین بار تکرار کردند و وقتی با اعتراض مسلمانان روبرو شدند، قاضی یهود به محق بودن یهود حکم صادر کرد! در سال 1982، یک یهودی آمریکایی، مسجد و نمازگزارانِ در مسجد را با آتش مورد تعرّض قرار داد و در همان سال فرد دیگری با مواد منفجره قسمتی از حرم را تخریب نمود. عدّه زیادی از یهودیان اعلان نمودند که باید مسجد خراب شود و به جای آن معبد یهودی ها ساخته شود.[1]
یکی از نویسندگان عرب، درمورد رفتار جنگ طلبانه صهیونست ها می گوید: (ما دارای دلیل واضح بر توحّش یهود در طی جنگ های فلسطین از سال 1948 میلادی به بعد بوده ایم، به گونه ای که در توحّش و خون ریزی ضرب المثل هستند. کشتار آنها در (دیر یاسین)، (الخلیل)، (رامُ الله)، (غَزِّه) و دیگر شهرهای فلسطین.)[2] آنها به هیچ یک از مصوبات مجامع بین المللی و قطعنامه های سازمان ملل، خود را پایبند نمی دانند و علناً و آشکارا همه را زیرپا می گذارند. بدون شک این همه قانون شکنی و بیدادگری اعمال ضدّ حقوق بین الملل، ناقض اصل همزیستی مسالمت آمیز است و جایی را برای تعاون و همکاری بین الملل بر اساس حقوق پذیرفته شده جهانی باقی نمی گذارد.
تشکیل دولت اسراییل:
خاورمیانه برای مدّت چندین قرن تحت استعمار استعمارگران مخصوصاً انگلیس قرار داشت. این نفوذ و تسلط به تدریج به ضعف گرایید و آنان می خواستند جای خالی خود را با نیرویی مطمئن و همیشگی پر نمایند تا منافع استعماری آنان استمرار داشته باشد. از طرف دیگر در سال 1897 (جنبش صهیونیستی یهود) کنفرانسی را تشکیل داد و در آن اساس تشکیل دولت یهود پایه گذاری شد. صهیونیسم در آن کنفرانس، علاوه بر تعیین هدف نهایی، ابزار لازم را نیز مشخص کرد، که از جمله ی آن تأسیس (سازمان صهیونی جهانی) و دیگر تشکیلات اقتصادی و سیاسی لازم جهت تسهیل امر و رفع موانع مهاجرت به فلسطین بود. آنان تا سال 1942 میلادی به علّت ترس از اعتراض جهانیان، به جای لفظ (کشور) کلمه (کانون) را به کار می بردند.
در نهایت، مهاجرت یهودیان به فلسطین، با خرید زمین های فلسطینی و اسکان یهودیان آغاز شد. این امر تا قبل از جنگ جهانی اوّل به علّت مخالفت امپراتور عثمانی از گستره و رونق کمتری برخوردار بود. با پایان جنگ اوّل و فروپاشی امپراتوری عثمانی، دولت انگلیس از آزادی عمل بیشتری برخوردار شد و فلسطین به طور رسمی تحت قیمومت انگلیس درآمد و مهاجرتِ یهودیان به فلسطین به صورت گسترده تر ادامه پیدا کرد و وقتی فلسطینیان از فروش زمین های خود امتناع ورزیدند با قتل، غارت، تجاوز و انواع ظلم ها مواجه شدند.
با افزایش جمعیّت مهاجر یهودی، صهیونیست ها موجودیت دولت اسرائیل را اعلام کردند و کشورهایی همچون انگلیس و آمریکا فوراً آن را به رسمیّت شناختند. کشورهای عرب و مسلمان به مقابله با این امر پرداختند که نمونه آن جنگ شش روزه ی اعراب و اسرائیل در سال 1967 میلادی است. به دلیل تهدیدات ابرقدرت ها علیه مسلمانان و دعوت به آتش بس و ارسال تجهیزات فراوان برای رژیم اشغالگر و حمله ناگهانی هواپیماهای اسرائیل به فرودگاه های کشورهای عربی، وضعیت به شکست مسلمانان منجر شد و اراضی اشغالی را از 5/3 میلیون کیلومتر به بیش از 27 میلیون کیلومتر رساندند و غیر از چند شهر مهّم، 205 روستای فلسطین را تصاحب کردند و علاوه بر کشتار و ظلم های فراوان، 000/200/1 انسان بی گناه را آواره ساختند. در آمریکا و کشورهای اروپایی برای شکست مسلمانان جشن گرفته شد. از آن تاریخ به بعد، اسرائیل و حامیانش با ایجاد اختلاف در میان کشورهای اسلامی، به دنبال مشروعیت یابی و تحکیم موقعیت اقتصادی و سیاسی خود می باشد و با شعار صلح طلبی و همزیستی مسالمت آمیز به نفوذ و رابطه ی خود با کشورهای همسایه ادامه می دهد. در این میان، بعضی از کشورهای منطقه مانند مصر، با انعقاد قرارداد صلح، آب به آسیاب دشمن ریختند و هم اکنون اسرائیل با حذف شوروی از صحنه رقابت های سیاسی خاورمیانه به دنبال تحکیم موقعیت و موجودیت خود از راه های اقتصادی و تکنولوژیک می باشد تا در دراز مدّت مرکز ثقل تولید، ابداع، تکنولوژی و تحقیق در خاورمیانه شود.
ناگفته پیداست که ما در صدد آن نیستیم که نقصان و عیب را به شرایع الهی نسبت دهیم و یا خواسته باشیم پیامبران بزرگی چون حضرت موسی (علیه السلام) را مبلِّغ این تنگ نظری ها بدانیم; بلکه برعکس، به اعتقاد ما، پیامبران همگی مروج توحید و منجی بشریت بوده اند، ولی پیروان ادیان با گذشت زمان و در اثر دوری از رهبری اولیای خدا، به تدریج انحرافاتی را پذیرا شده و گاه تحت تأثیر دیگر ملل، منکر زندگی مسالمت آمیز با دیگر مذاهب و ادیان شده اند و همواره سعی کرده اند از طریق قهر، غلبه و جنگ، ادیان و پیروان مذاهب دیگر را نابود ساخته و دین و عقیده خود را در گیتی گسترش دهند. در این میان، قرآن کریم عدهّ ای از یهودیان را ستایش می نماید. همان هایی که از غرور، خودپرستی و تکبر خودداری می نمایند و همواره حق و حقیقت را مدّنظر قرار می دهند:
(آن ها همه یکسان نیستند; از اهل کتاب جمعیتی هستند که (به حق و ایمان) قیام می کنند; و پیوسته در اوقات شب آیات خدا را می خوانند; در حالی که سجده می نمایند. به خدا و روز واپسین ایمان می آورند; امر به معروف و نهی از منکر می کنند; و در انجام کارهای نیک، پیشی می گیرند; و آن ها از صالحانند. و آنچه از اعمال نیک انجام دهند، هرگز کفران نخواهد شد، (و پاداش شایسته آن را می بینند.) و خدا از پرهیزگاران، آگاه است.)[3]
به این ترتیب، قرآن از این که نژاد یهود را به کلّی محکوم کند، خودداری کرده و تنها روی اعمال آن ها انگشت می گذارد، و با تجلیل از افرادی که به منحرفینی از شریعت و دین موسی (علیه السلام) نپیوستند و در برابر ایمان و حق تسلیم شدند، به نیکی یاد می کند و این روش اسلام است که در هیچ مورد، مبارزه او، رنگ نژادی و قبیله ای ندارد و تنها بر محور عقاید، اعمال و رفتار دور می زند. ما در صدد نفی هرگونه همزیستی مسالمت آمیز از طرف همه ی یهودیان نبوده ایم و این صهیونیست ها هستند که بر طبل نژادپرستی می کوبند و در حال حاضر، عده ای از یهودیان، در بسیاری از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، همزیستی مسالمت آمیز دارند.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر. ک: شلبی، احمد، مقارنة الادیان الیهود، قاهره، مکتبة النهضة العربیة، 1992، ص 118 119.
[2] . وهبة الزحیلی، آثار الحرب، ص 45.
[3] . آل عمران/113، 114 و 115.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین