مسیحیان صهیونیست عنوان گروه های مسیحی بنیادگرائی است که به شدت علاقمند به تشکیل دولت یهودی در فلسطین بوده و حمایت از آن را یک وظیفة مقدس برای خود می دانند. آنان براساس تفاسیری که از کتاب مقدس نموده اند معتقدند که جنگ آخرالزمان که منجر به ظهور مجدد مسیح و پیروزی او و سپاهش خواهد شد، در صحرای (مجدّو) در فلسطین خواهد بود و نبرد (هار مجدون) (Armagedon) که رویاروئی نهایی ایمان و کفر است و به تشکیل دولت هزار ساله مسیح منجر خواهد شد، در آن سرزمین و تنها پس از گردهمایی بندگان برگزیده خدا در قلمرو (ارض موعود) به عنوان یک ملت، رخ خواهد داد.[1] به اعتقاد مسیحیان صهیونیست این بندگان برگزیدة خداوند، همان قوم یهود هستند که خداوند سعادت دنیا را به آنان عطا کرده همچنانکه سعادت اخروی را نصیب مسیحیان و پیروان مسیح نموده است.[2] گروه های صهیونیست مسیحی که ظهور مجدد مسیح را نزدیک دانسته و برای تحقق علائم ظهور تلاش دارند، خود را (مسیحیان از نوزاده شده) نامیده و (غسل تعمید مجدّد) نموده اند. آنان معتقدند که نبرد خونین (آرماگدون) را نخواهند دید و آزار و تألمات حاصل از جنگ را نخواهند چشید، بلکه از سوی خداوند به آسمانها ربوده خواهند شد و در آنجا مسرور و متنعم خواهند بود تا وقتی که با بازگشت مسیح به زمین همراه او به زمین بازگشته و دوران حکومت هزارسالة او را ببینند.[3] مسیحیان صهیونیست به حصول هفت مرحله برای پایان جهان و ظهور مجدد مسیح، براساس نوشته های کتاب مقدس و تفاسیری که نموده اند، اعتقاد دارند، آن مراحل عبارتند از: 1. بازگشت یهودیان به فلسطین. 2. ایجاد دولت یهود در آن سرزمین. 3. موعظه شدن انجیل در بنی اسرائیل و دیگر مردم دنیا در تمام نقاط. 4. سرور و تنعم مؤمنان بر کلیسا و ربوده شدن آنها به بهشت (Rapture). 5. دوران فلاکت و ظلم و مصیبت عظیم به مدت هفت سال و نبرد با پیروان دجال (Anti-Christ). 6. وقوع جنگ هرمجدون (آرماگدون) در صحرای مجدّد (ماگیرو) در اسرائیل. 7. شکست لشکریان دجال و استقرار پادشاهی مسیح. پایتخت این پادشاهی اورشلیم خواهد بود. این حکومت توسط یهودیانی که به مسیح پیوسته و مسیحی شده اند، اداره خواهد شد.[4] ناگفته نماند در میان گروه های مسیحی صهیونیست در مورد جزئیات مراحل یاد شده و خصوصیات آن، کمابیش اختلافاتی وجود دارد، و برخی احداث مسجد سوم سلیمان را، و برخی دیگر ذبح گوساله سرخ مو را، همراه و همگام با عقاید صهیونیستهای یهودی به آن مراحل افزوده اند.[5] تاریخچه پیدایش صهیونیسم مسیحی: پیدایش این طرز تفکر به قبل از تشکیل دولت اسرائیل و حتی قبل از ظهور جریان فکری یهودیت صهیونیستی باز می گردد. با ترجمه کتاب مقدس به زبانهای مختلف و در دسترس بودن آن برای تمامی آحاد جامعه، برخی با مطالعه و تحقیق و تفسیری که به عمل آوردند، روی مطالب مربوط به آخرالزمان و علائم آن متمرکز شده و در صدد تحقق آن علائم برای سرعت بخشیدن به ظهور مجدد مسیح برآمدند. این نظر که تشکیل دولت یهود در فلسطین نشانه بازگشت مسیح خواهد بود، اولین بار توسط (اُلیور کرمول) (Oliver Cromwoll) و (پاول فلگن هاور) (Paul Felgenhaver)، از رهبران پروتستان های قرن 17 م مطرح گردید.[6] در اواخر قرن نوزدهم میلادی، مسیحیان پروتستان جهت تشکیل دولت یهودی در فلسطین و تحقق پیش گوئی های کتاب مقدس، پیشنهادهایی را مطرح کردند. در سال 1848 م (واردر کرسون) (Warder Cerson)، کنسول امریکا در قدس، با حمایت و کمک صهیونیست های مسیحی، در (وادی رفائیم) یک اقامتگاه و محله یهودی نشین ایجاد کرد. و در سال 1818 م (ادوین شرمن والیس (Edwin Sharman Wallas) کنسول آمریکا در فلسطین گفت: (مردمی که منتظر سرزمین موعودند به محض تأمین شرایط زندگی و تأمین امنیت به این سرزمین خواهند آمد، یا باید این امر را به جا آورند و یا بی ارزش بودن پیش گوئی های کتاب مقدس را بپذیرند.)[7] دولت انگلیس نیز تحت نفوذ مسیحیان صهیونیست، توسط کنسولگری خویش در قدس، تمامی یهودیان فلسطینی را علی رغم اینکه شهروندان دولت عثمانی بودند، تحت زعامت خود قرار داد.[8] اما آنچه باعث استحکام عقیده (مسیحیت صهیونیستی) و رواج آن شد حمایت یهودیان و صهیونیستهای یهودی بود. آنان توانستند با حمایت از این جریان فکری به اهداف مهمی دست یابند. از جمله: به زیر کشیدن کلیسای کاتولیک، یعنی کانون بزرگ خصومت و دشمنی علیه یهود، از اریکه قدرت و بزرگ نمودن پروتستانها در مقابل آنها. فراهم ساختن روند یهودی سازی در سرزمینهای اشغالی. ایجاد اشتیاق و علاقه در میان عموم مسیحیان نسبت به تشکیل دولت اسرائیل، و حمایت از آن.[9] هم اکنون جریان مسیحیت صهیونیستی با اعتقاد به اینکه یهودیان و اسرائیل به بهترین صورت، قادر به اجرای برنامه های خدا در سرزمین موعود و آماده ساختن شرائط بازگشت دوباره مسیح، هستند پایگاه ها و تشکیلات زیادی را برای حمایت از اسرائیل تأسیس نموده اند که به برخی از آنها اشاره می شود: 1. کیش ابراهیم (Abrahamic Faith) 2. جنبش مسیحی برای اسرائیل (Christian Action For Israeil) 3. تشکل مسیحیان دوستدار اسرائیل (Christian Friends For Israeil) و بسیاری شکلهای دیگر همچون حمایت از انجمن های مذهبی اسرائیل، توجه به اورشلیم، تجربه های جلیل، مقاومت برای اسرائیل، صدای شیپور و... که برنامه هایی برای تعلیم دادن یهودیان و بازگشت آنها به اسرائیل و مقابله با افکار ضد یهودی و... دارند.[10] نقد تفکر مسیحیت صهیونیستی: تفکر مسیحیت صهیونیستی رسواتر از آن است که مورد نقد و بررسی قرار گیرد و بیشتر به جریانی سیاسی شباهت دارد که برای کسب سلطه بر جغرافیای فرهنگی و خاکی مسلمانان (از نیل تا فرات)، به آموزه ای توراتی و بنیادهای دینی متمسک شده. زمینه سازی برای ظهور مسیح علیه السلام را بهانة حضور در منطقه خاور میانه، حمایت از اسرائیل و لشکرکشی به کشورهای اسلامی مانند عراق، قرار داده است. با این وجود عقاید این فرقه با این نقد روبرو است: اولاً پیش گوئی های کتاب مقدس قابلیت تفسیر و تأویلاتی غیر از آنچه مسیحیان صهیونیست ادعا می کنند، نیز دارند. ثانیاً: زمینه سازی برای تحقق پیش گوئی ها هرگز مجوّز جنایت و کشتار عده ای بی گناه و یا اخراج آنها از سرزمین آبا و اجدادی شان نمی تواند باشد. ثالثاً: باید توجه داشت که بر فرض که قوم برگزیده خدا همان قوم یهود باشد. برگزیدگی آنها برای انجام تکالیف الهی و وظایف خاصی بوده است و این هرگز به آن معنا نیست که این قوم دارای حقوقی خاص و یا ویژگی های برتر باشند.[11] آیات زیادی از کتاب مقدس بیانگر این مطلب است که برگزیدگی قوم یهود منوط به اطاعت از اوامر و دستورات الهی و نهی از تخلف از آنها است.[12] نه اینکه ایشان دارای برتری ماهوی و ذاتی باشند. و چه بسا در این زمان قوم برگزیده قومی دیگر باشند. قومی که مطیع دستورات خدا بوده سرتا پا عشق و محبت نسبت به ذات او باشند. نتیجه سخن اینکه: مسیحیان صهیونیست معتقدند که برای ظهور مجدد مسیح باید علائم ظهور را، که از جمله آنها تشکیل دولت یهودی در سرزمین فلسطین است، فراهم کرد و در راستای این عقیده از اسرائیل و یهودیان به شدت حمایت مالی و سیاسی و عقیدتی دارند. زیر بنای عقیده آنان تفاسیری از آیات کتاب مقدس است که به هیچ وجه نمی تواند وافی به مقصودشان باشد. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تاریخ یک ارتداد، نوشته روژه گارودی، ترجمه مجید شریف، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا. 2. مسیحیت صهیونیست و بنیادگرای آمریکا، نوشته رضا هلال، ترجمه علی جنتی، قم، نشر ادیان. [1] . مکاشفه یوحنا، 16/16. [2] . آیات زیادی از کتاب مقدس به برگزیدگی قوم یهود اشاره دارد: پیدایش 22/15، خروج 11/3-6، تثنیه 7/5-8. [3] . صاحب خلق، نصیر، مقالة مسیحیت صهیونیستی، مجله (موعود)، شماره 41، ص 14. [4] . همان، گریس هال سل، تدارک جنگ بزرگ، ترجمه خسرو اسدی، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ اول، 1377 ش، ص 19. [5] . عبدالوهاب المسیری، موسوعة الیهود و الیهودیه و الصهیونیة، قاهره، دارالشروق،1999 م، ج 6، ص 137-144. [6] . نصیر صاحب خلق، مقاله (مسیحیت صهیونیستی)، مجله (موعود)، شماره 41، ص 14. [7] . همان، ص 15. [8] . همان. [9] . همان، ص 12. [10] . شفیعی سروستانی، فاطمه، تشکیلات مسیحی حامی اسرائیل، مجله موعود، ص 24-26. [11] . نگا: مقاله (قوم یهود از برگزیدگی تا نژادپرستی)، نوشته عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، مجله هفت آسمان، شماره 22، ص 113-133. [12] . سفر خروج، 19/5؛ سفر تثنیه 7/5؛ سفر لایان 29/14-17. ( اندیشه قم )
مسیحیان صهیونیست چه عقایدی دارند؟
مسیحیان صهیونیست عنوان گروه های مسیحی بنیادگرائی است که به شدت علاقمند به تشکیل دولت یهودی در فلسطین بوده و حمایت از آن را یک وظیفة مقدس برای خود می دانند. آنان براساس تفاسیری که از کتاب مقدس نموده اند معتقدند که جنگ آخرالزمان که منجر به ظهور مجدد مسیح و پیروزی او و سپاهش خواهد شد، در صحرای (مجدّو) در فلسطین خواهد بود و نبرد (هار مجدون) (Armagedon) که رویاروئی نهایی ایمان و کفر است و به تشکیل دولت هزار ساله مسیح منجر خواهد شد، در آن سرزمین و تنها پس از گردهمایی بندگان برگزیده خدا در قلمرو (ارض موعود) به عنوان یک ملت، رخ خواهد داد.[1]
به اعتقاد مسیحیان صهیونیست این بندگان برگزیدة خداوند، همان قوم یهود هستند که خداوند سعادت دنیا را به آنان عطا کرده همچنانکه سعادت اخروی را نصیب مسیحیان و پیروان مسیح نموده است.[2]
گروه های صهیونیست مسیحی که ظهور مجدد مسیح را نزدیک دانسته و برای تحقق علائم ظهور تلاش دارند، خود را (مسیحیان از نوزاده شده) نامیده و (غسل تعمید مجدّد) نموده اند. آنان معتقدند که نبرد خونین (آرماگدون) را نخواهند دید و آزار و تألمات حاصل از جنگ را نخواهند چشید، بلکه از سوی خداوند به آسمانها ربوده خواهند شد و در آنجا مسرور و متنعم خواهند بود تا وقتی که با بازگشت مسیح به زمین همراه او به زمین بازگشته و دوران حکومت هزارسالة او را ببینند.[3]
مسیحیان صهیونیست به حصول هفت مرحله برای پایان جهان و ظهور مجدد مسیح، براساس نوشته های کتاب مقدس و تفاسیری که نموده اند، اعتقاد دارند، آن مراحل عبارتند از:
1. بازگشت یهودیان به فلسطین.
2. ایجاد دولت یهود در آن سرزمین.
3. موعظه شدن انجیل در بنی اسرائیل و دیگر مردم دنیا در تمام نقاط.
4. سرور و تنعم مؤمنان بر کلیسا و ربوده شدن آنها به بهشت (Rapture).
5. دوران فلاکت و ظلم و مصیبت عظیم به مدت هفت سال و نبرد با پیروان دجال (Anti-Christ).
6. وقوع جنگ هرمجدون (آرماگدون) در صحرای مجدّد (ماگیرو) در اسرائیل.
7. شکست لشکریان دجال و استقرار پادشاهی مسیح. پایتخت این پادشاهی اورشلیم خواهد بود. این حکومت توسط یهودیانی که به مسیح پیوسته و مسیحی شده اند، اداره خواهد شد.[4]
ناگفته نماند در میان گروه های مسیحی صهیونیست در مورد جزئیات مراحل یاد شده و خصوصیات آن، کمابیش اختلافاتی وجود دارد، و برخی احداث مسجد سوم سلیمان را، و برخی دیگر ذبح گوساله سرخ مو را، همراه و همگام با عقاید صهیونیستهای یهودی به آن مراحل افزوده اند.[5]
تاریخچه پیدایش صهیونیسم مسیحی:
پیدایش این طرز تفکر به قبل از تشکیل دولت اسرائیل و حتی قبل از ظهور جریان فکری یهودیت صهیونیستی باز می گردد. با ترجمه کتاب مقدس به زبانهای مختلف و در دسترس بودن آن برای تمامی آحاد جامعه، برخی با مطالعه و تحقیق و تفسیری که به عمل آوردند، روی مطالب مربوط به آخرالزمان و علائم آن متمرکز شده و در صدد تحقق آن علائم برای سرعت بخشیدن به ظهور مجدد مسیح برآمدند. این نظر که تشکیل دولت یهود در فلسطین نشانه بازگشت مسیح خواهد بود، اولین بار توسط (اُلیور کرمول) (Oliver Cromwoll) و (پاول فلگن هاور) (Paul Felgenhaver)، از رهبران پروتستان های قرن 17 م مطرح گردید.[6]
در اواخر قرن نوزدهم میلادی، مسیحیان پروتستان جهت تشکیل دولت یهودی در فلسطین و تحقق پیش گوئی های کتاب مقدس، پیشنهادهایی را مطرح کردند. در سال 1848 م (واردر کرسون) (Warder Cerson)، کنسول امریکا در قدس، با حمایت و کمک صهیونیست های مسیحی، در (وادی رفائیم) یک اقامتگاه و محله یهودی نشین ایجاد کرد. و در سال 1818 م (ادوین شرمن والیس (Edwin Sharman Wallas) کنسول آمریکا در فلسطین گفت:
(مردمی که منتظر سرزمین موعودند به محض تأمین شرایط زندگی و تأمین امنیت به این سرزمین خواهند آمد، یا باید این امر را به جا آورند و یا بی ارزش بودن پیش گوئی های کتاب مقدس را بپذیرند.)[7]
دولت انگلیس نیز تحت نفوذ مسیحیان صهیونیست، توسط کنسولگری خویش در قدس، تمامی یهودیان فلسطینی را علی رغم اینکه شهروندان دولت عثمانی بودند، تحت زعامت خود قرار داد.[8]
اما آنچه باعث استحکام عقیده (مسیحیت صهیونیستی) و رواج آن شد حمایت یهودیان و صهیونیستهای یهودی بود. آنان توانستند با حمایت از این جریان فکری به اهداف مهمی دست یابند. از جمله:
به زیر کشیدن کلیسای کاتولیک، یعنی کانون بزرگ خصومت و دشمنی علیه یهود، از اریکه قدرت و بزرگ نمودن پروتستانها در مقابل آنها.
فراهم ساختن روند یهودی سازی در سرزمینهای اشغالی.
ایجاد اشتیاق و علاقه در میان عموم مسیحیان نسبت به تشکیل دولت اسرائیل، و حمایت از آن.[9]
هم اکنون جریان مسیحیت صهیونیستی با اعتقاد به اینکه یهودیان و اسرائیل به بهترین صورت، قادر به اجرای برنامه های خدا در سرزمین موعود و آماده ساختن شرائط بازگشت دوباره مسیح، هستند پایگاه ها و تشکیلات زیادی را برای حمایت از اسرائیل تأسیس نموده اند که به برخی از آنها اشاره می شود:
1. کیش ابراهیم (Abrahamic Faith)
2. جنبش مسیحی برای اسرائیل (Christian Action For Israeil)
3. تشکل مسیحیان دوستدار اسرائیل (Christian Friends For Israeil)
و بسیاری شکلهای دیگر همچون حمایت از انجمن های مذهبی اسرائیل، توجه به اورشلیم، تجربه های جلیل، مقاومت برای اسرائیل، صدای شیپور و... که برنامه هایی برای تعلیم دادن یهودیان و بازگشت آنها به اسرائیل و مقابله با افکار ضد یهودی و... دارند.[10]
نقد تفکر مسیحیت صهیونیستی:
تفکر مسیحیت صهیونیستی رسواتر از آن است که مورد نقد و بررسی قرار گیرد و بیشتر به جریانی سیاسی شباهت دارد که برای کسب سلطه بر جغرافیای فرهنگی و خاکی مسلمانان (از نیل تا فرات)، به آموزه ای توراتی و بنیادهای دینی متمسک شده. زمینه سازی برای ظهور مسیح علیه السلام را بهانة حضور در منطقه خاور میانه، حمایت از اسرائیل و لشکرکشی به کشورهای اسلامی مانند عراق، قرار داده است.
با این وجود عقاید این فرقه با این نقد روبرو است:
اولاً پیش گوئی های کتاب مقدس قابلیت تفسیر و تأویلاتی غیر از آنچه مسیحیان صهیونیست ادعا می کنند، نیز دارند.
ثانیاً: زمینه سازی برای تحقق پیش گوئی ها هرگز مجوّز جنایت و کشتار عده ای بی گناه و یا اخراج آنها از سرزمین آبا و اجدادی شان نمی تواند باشد.
ثالثاً: باید توجه داشت که بر فرض که قوم برگزیده خدا همان قوم یهود باشد. برگزیدگی آنها برای انجام تکالیف الهی و وظایف خاصی بوده است و این هرگز به آن معنا نیست که این قوم دارای حقوقی خاص و یا ویژگی های برتر باشند.[11]
آیات زیادی از کتاب مقدس بیانگر این مطلب است که برگزیدگی قوم یهود منوط به اطاعت از اوامر و دستورات الهی و نهی از تخلف از آنها است.[12] نه اینکه ایشان دارای برتری ماهوی و ذاتی باشند. و چه بسا در این زمان قوم برگزیده قومی دیگر باشند. قومی که مطیع دستورات خدا بوده سرتا پا عشق و محبت نسبت به ذات او باشند.
نتیجه سخن اینکه: مسیحیان صهیونیست معتقدند که برای ظهور مجدد مسیح باید علائم ظهور را، که از جمله آنها تشکیل دولت یهودی در سرزمین فلسطین است، فراهم کرد و در راستای این عقیده از اسرائیل و یهودیان به شدت حمایت مالی و سیاسی و عقیدتی دارند.
زیر بنای عقیده آنان تفاسیری از آیات کتاب مقدس است که به هیچ وجه نمی تواند وافی به مقصودشان باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تاریخ یک ارتداد، نوشته روژه گارودی، ترجمه مجید شریف، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.
2. مسیحیت صهیونیست و بنیادگرای آمریکا، نوشته رضا هلال، ترجمه علی جنتی، قم، نشر ادیان.
[1] . مکاشفه یوحنا، 16/16.
[2] . آیات زیادی از کتاب مقدس به برگزیدگی قوم یهود اشاره دارد: پیدایش 22/15، خروج 11/3-6، تثنیه 7/5-8.
[3] . صاحب خلق، نصیر، مقالة مسیحیت صهیونیستی، مجله (موعود)، شماره 41، ص 14.
[4] . همان، گریس هال سل، تدارک جنگ بزرگ، ترجمه خسرو اسدی، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ اول، 1377 ش، ص 19.
[5] . عبدالوهاب المسیری، موسوعة الیهود و الیهودیه و الصهیونیة، قاهره، دارالشروق،1999 م، ج 6، ص 137-144.
[6] . نصیر صاحب خلق، مقاله (مسیحیت صهیونیستی)، مجله (موعود)، شماره 41، ص 14.
[7] . همان، ص 15.
[8] . همان.
[9] . همان، ص 12.
[10] . شفیعی سروستانی، فاطمه، تشکیلات مسیحی حامی اسرائیل، مجله موعود، ص 24-26.
[11] . نگا: مقاله (قوم یهود از برگزیدگی تا نژادپرستی)، نوشته عبدالرحیم سلیمانی اردستانی، مجله هفت آسمان، شماره 22، ص 113-133.
[12] . سفر خروج، 19/5؛ سفر تثنیه 7/5؛ سفر لایان 29/14-17.
( اندیشه قم )
- [سایر] مسیحیان و یهودیان چه عقایدی دارند؟
- [سایر] صهیونیست جهانی یعنی چه؟
- [سایر] مهرپرستان چه عقایدی دارند؟
- [آیت الله سبحانی] آیا ورزش کردن و مسابقه با صهیونیست جایز است؟
- [سایر] آیا مسلمان صهیونیست هم وجود دارد؟
- [سایر] فرق بین مسیحی صهیونیست و یهودی چیست؟
- [سایر] طریقت کَسنَزانیه چه عقایدی دارند؟
- [سایر] فرقة اسماعیلیه چه عقایدی دارد؟
- [سایر] اسماعیلیه چه عقایدی دارد؟
- [سایر] فرقه زیدیه چه عقایدی دارند؟
- [آیت الله اردبیلی] کافر (یعنی کسی که منکر خدا است و یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبداللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم را قبول ندارد و همچنین کسی که در یکی از اینها شک داشته باشد) نجس است ولی بنابر اقوی اهل کتاب (یهودیان، مسیحیان و زرتشتیان) پاک هستند؛ و کسی که ضروری دین (یعنی چیزی مثل نماز و روزه که مسلمانان جزء دین اسلام میدانند) را منکر شود، چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است و انکار آن چیز به انکار خدا، توحید یا نبوت بازگشت داشته باشد، کافر ونجس میباشد و در غیر این صورت نجس نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مشرک یعنی افرادی که خدایی غیر از خدای یگانه را بپرستند (بت پرست) یا برای خدا شریک قائل باشند و دو یا چند خدا را بپرستند، نجس می باشند ولی کسانی که وحدت خدای سبحان را قبول دارند و یکی از پیامبران الهی را قبول داشته باشند (یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان و صابئیان) پاک می باشند. و اهل کتاب اگر به واسطه تحریف در دین خود مشرک شده باشند حکم سایر مشرکین را دارند و نجس می باشند و همچنین کسانی که بی دین بوده و هیچ خدایی را قبول ندارند نجس می باشند. ناصبی ها نیز که دشمن ائمه اطهار(علیهم السلام) هستند نجس می باشند. خوارج و نیز مسلمانانی که مشرک شده باشند و حضرت علی(علیه السلام) را خدا بدانند یا یکی از ضروریات دین را انکار کنند به نحوی که به انکار خدا و رسول خدا برگردد نجس می باشند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کافر؛ یعنی کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبد اللَّه صلی الله علیه و آله را قبول ندارد نجس است و انکار چه به قلب باشد و چه به زبان سبب کفر میگردد و همچنین غلات (یعنی کسانی که یکی از معصومین علیهمالسلام را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی کسانی که دشمنی اهل بیت علیهمالسلام را دین خود قرار دهند) نجسند و لکن اهل کتاب (یعنی یهودیان و مسیحیان) و زردشتیان بنا بر احتیاط نجس میباشند. و کسی که یکی از ضروریات دین مانند نماز و روزه را که تمام مسلمانان آنها را جزء دین اسلام میدانند انکار کند، شرعاً کافر به شمار میآید، مگر در دو صورت: اوّل: بدانیم که انکار وی از روی شبهه است، مثلاً تازه مسلمانیست که از احکام اسلامی آگاهی چندانی ندارد؛ دوم: بدانیم که انکارکننده به خدا و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایمان قلبی دارد، در این دو صورت اگر انکارکننده شهادتین را بر زبان جاری ساخته، مسلمان میباشد.