در قرآن سه بار از صابئین نام برده شده است.[1]راغب اصفهانی میگوید:(صبی از نظر لغت به معنای میل است و چون صابئین از دین حنیف و آسمانی خویش به انحراف و شرک میل کردند، صابئین نامیده شدند.[2] برخی هم گفتهاند: که اصل صابئین (صابعین) و به معنای (مُغتسلین) و غسل تعمید کنندگان بوده است. و از آنجا که فرقة صابئین، دارای سنّت غسل تعمید بودهاند. این نام بر آنها نهاده شده است.[3] درباره این گروه و عقاید آنها دیدگاههای مختلفی از طرف محققان و دانشمندان، ابراز شده است و تاکنون دهها نظریه در معرفی آنها ارایه گردیده. آنچه در تاریخ از آنها نقل شده، اینست که این گروه قبل از ظهور آیین زردتشت زندگی میکردهاند و به تدریج، بین النهرین مرکز جمعیتی آنها شده است. و به مرور زمان ادیان دیگر را نیز پذیرفتهاند. پس از ظهور اسلام، در دروه عباسیان مأمون خلیفة عباسی تصمیم به لشکرکشی علیه صابئین گرفت، امّا به دلیل اعتبار علمی آنها، نتوانست کاری انجام دهد.(ثابت بن قره) که از سران و دانشمندان آنها بود، در زمان دولت عباسی اقدام به تأسیس یک شعبه از صابئین در بغداد کرد.[4] محققین دیدگاه واحدی درباره این آیین ندارند و هر کدام نظری خاص ابراز نمودهاند که به تعدادی از آنها اشاره میگردد: 1. ابوریحان بیرونی آنان را پیروان (یوذاسف) میداندکه مدعی نبوّت بوده است. وی میگوید: (یوذاسف) یک سال پس از سلطنت (طهمورث) در هندوستان ظهور کرد و نویسندگی فارسی را اختراع نمود و مردم را به دین (صابئین) دعوت کرد که عده کثیری از وی پیروی کردند.[5] 2. برخی معتقدند که یونانیان صابئی، بتها و هیکلهایی داشتند. کعبه که مرکزیت بتپرستی شده بود. متعلق به آنها بوده است. آنان پیامبران زیادی همچون (هرمس) داشتند و در سه وعده نماز میخواندند، هشت رکعت در وقت طلوع، پنج رکعت در ظهر، و همچنین نماز شب، وضو و غسل جنابت و احکام و حدود و ازدواج و غسل مس میّت، و احکام دیگری که مانند فقه مسلمین است، داشتند.[6] 3. عدهای هم معتقدند که آنها پیروان برادر ابراهیم، یعنی (هاران بن تارخ) اند.[7] 4. بعضی هم گفتهاند که: صابئین پیروان یحیی بن زکریای معروفاند.[8] 5. علی بن ابراهیم قمی میگوید: آنان نه یهودیاند و نه نصرانی بلکه ستاره پرستند.[9] دیدگاههای دیگری نیز وجود دارند و لکن از مجموع نظراتی که درباره صابئین داده شده، دو دیدگاه قابل طرح است: اول اینکه: صابئین آئینی است ممزوج از ادیان و اندیشههای مختلف. دوم اینکه: صابئین در تاریخ دو گروه کاملاً مستقل و جدای از هم بودهاند: الف: صابئین موحد که نماز و روزه و حج و احترام به کعبه و پرهیز از محرمات و نجاسات داشتهاند. ب: صابئین مشرک و بتپرست که ساکن بین النهرین بوده و ستاره پرستی و هیکل پرستی داشتهاند. با پذیرش این دو دیدگاه، میتوان همة آرای گذشته را تا حدّی صحیح و قابل قبول دانست. زیرا هر فضیلت که به صابئین نسبت داده شده مربوط به گروه موحدین و خداپرستان میباشد و هر انحراف و شرکی که به آنان نسبت داده شده مربوط به گروه مشرک ساکن در بین النهرین بوده است.[10] عقاید و باورهای صابئین: در کتاب تاریخ ادیان و مذاهب جهان راجع به عقاید و تعالیم صابئین چنین آمده است: (آنان به خدای یکتای ازلی و ابدی و بینهایت و منزّه از ماده و طبیعت معتقد هستند و عقیده دارند خدا علّت وجود اشیاء و پیدایش موجودات است. مابئین به تعداد روزهای سال یعنی سیصد و شصت روحانی یا قوای جاودانی اعتقاد دارند و آنان را وکیل و دستیار خداوند در خلقت جهان میدانند، که هر کدام در عالم نور، دارای کشوری جداگانه هستند. به عقیده صابئین عالم نورانی (=علیا) و جهان ظلمانی (=سفلی) همیشه در نبردند و آدمی از دو عنصر تشکیل شده است. روزه نزد آنان ممنوع است و نماز، عبادت روزانة ایشان میباشد. صابئین در روز سه مرتبه نماز میخوانند: قبل از طلوع آفتاب، بعد از زوال خورشید و قبل از غروب خورشید. آنها روحانی بزرگ خود را (دیشاما) گویند، صابئین تورات را کتاب نادرست و گمراه کننده میدانند. آنان اجرام آسمانی را نمیپرستند، اما عقیده دارند که ستارگان دارای گوهر هستند که از عالم نور است. در نزد صابئین قتل نفس، سوگند دروغ، اکل و شرب قبل از غسل جنابت، راهزنی و دزدی، کار در اعیاد مقدس، زنا، ختنه، عدم ادای دین، خوردن گوشت حیوانی که دُم داشته باشد، ازدواج با زنان بیگانه، پوشیدن جامة کبود، شهادت به دروغ، رباخواری، خیانت در امانت، لواط و قمار از محرمات است.)[11] کتب صابئین: آنها معتقدند نخست کتابهای مقدس آسمانی به آدم و پس از وی به نوح و بعد از او به سام و سپس به رام، و بعد به ابراهیم خلیل، سپس به موسی و بعد از آن بر یحیی بن زکریا، نازل شده است. 1. کتابهای مقدسی که از نظر آنان اهمیّت دارد (سدره) یا (صحف) نامیده میشود.که از چگونگی خلقت و پیدایش موجودات بحث میکند. 2. کتاب (ادرفشادهی) یا (سدرادهی) که درباره زندگی حضرت یحیی و دستورات و تعالیم او سخن میگوید، آنها معتقدند که این کتاب به وسیله ی جبرئیل بر یحیی وحی و الهام شده است. 3. کتاب (قلستا) دربارة مراسم ازدواج و زناشوئی است کتابهای دیگری نیز دارند که بحث از آنها مجالی دیگر طلبد. از آنجا که این گروه هویّت واحد و ثابتی ندارند و همچنین به دلیل درون گرایی این قوم و ازدواج نکردن با پیروان دیگر ادیان و نداشتن تبلیغ دینی، در هزار سال اخیر، اثر و خبر مهمی از آنان وجود نداشته است جز اینکه عدهای اندک از آنان (حدود پنج هزار نفر) در جنوب ایران، (خوزستان، کنار رود کارون، اهواز، خرمشهر، آبادان و شادگان) و نیز در جنوب عراق زندگی میکنند.[12] نتیجه اینکه: صابئین دو گروه بودهاند. گروهی موحد و خداپرست و گروهی مشرک و بتپرست که گروه اول دارای عقاید و باورهای مشابه ادیان توحیدی نیز میباشدکه در متن مقاله به برخی از آنها اشاره شد. آئین صابئی در هزار سال اخیر بسیار کمرنگ شده به گونهای که هیچ گونه ظهور و بروزی از آنها دیده نمیشود. مگر اینکه گروه اندکی از ایشان در جنوب ایران زندگی میکنند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. طهارت و نجاست اهل کتاب، حسن زمانی، 2. تحقیقی درباره صابئان، الهامی، داود. 3. جامع الشتات میرزای قمی. [1] . بقره/62، مائده/69، حج/17. [2] . اصفهانی، راغب، المفردات فی غریب القرآن، دفتر نشر الکتاب، اول ، 1404 ق، ص 74. [3] . دهخدا، لغتنامة دهخدا، حرف صاد. [4] . همان. [5] . طباطبائی، محمد حسین، ترجمة تفسیر المیزان، تهران، رجا، دوم، 1364 ه . ق، ج1، ص258. [6] . همان، ج1، ص 260. [7] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه 1394 ه . ق، ج1. ص 290. [8] . المیزان، ج1، ص 257. [9] . همان. [10] . تفسیر نمونه، ج1، ص291. [11] . مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، بی تا بی جا، ج2، ص831،. [12] . تفسیر نمونه، ج1، ص291. ( اندیشه قم )
در قرآن سه بار از صابئین نام برده شده است.[1]راغب اصفهانی میگوید:(صبی از نظر لغت به معنای میل است و چون صابئین از دین حنیف و آسمانی خویش به انحراف و شرک میل کردند، صابئین نامیده شدند.[2] برخی هم گفتهاند: که اصل صابئین (صابعین) و به معنای (مُغتسلین) و غسل تعمید کنندگان بوده است. و از آنجا که فرقة صابئین، دارای سنّت غسل تعمید بودهاند. این نام بر آنها نهاده شده است.[3]
درباره این گروه و عقاید آنها دیدگاههای مختلفی از طرف محققان و دانشمندان، ابراز شده است و تاکنون دهها نظریه در معرفی آنها ارایه گردیده. آنچه در تاریخ از آنها نقل شده، اینست که این گروه قبل از ظهور آیین زردتشت زندگی میکردهاند و به تدریج، بین النهرین مرکز جمعیتی آنها شده است. و به مرور زمان ادیان دیگر را نیز پذیرفتهاند.
پس از ظهور اسلام، در دروه عباسیان مأمون خلیفة عباسی تصمیم به لشکرکشی علیه صابئین گرفت، امّا به دلیل اعتبار علمی آنها، نتوانست کاری انجام دهد.(ثابت بن قره) که از سران و دانشمندان آنها بود، در زمان دولت عباسی اقدام به تأسیس یک شعبه از صابئین در بغداد کرد.[4]
محققین دیدگاه واحدی درباره این آیین ندارند و هر کدام نظری خاص ابراز نمودهاند که به تعدادی از آنها اشاره میگردد:
1. ابوریحان بیرونی آنان را پیروان (یوذاسف) میداندکه مدعی نبوّت بوده است. وی میگوید: (یوذاسف) یک سال پس از سلطنت (طهمورث) در هندوستان ظهور کرد و نویسندگی فارسی را اختراع نمود و مردم را به دین (صابئین) دعوت کرد که عده کثیری از وی پیروی کردند.[5]
2. برخی معتقدند که یونانیان صابئی، بتها و هیکلهایی داشتند. کعبه که مرکزیت بتپرستی شده بود. متعلق به آنها بوده است. آنان پیامبران زیادی همچون (هرمس) داشتند و در سه وعده نماز میخواندند، هشت رکعت در وقت طلوع، پنج رکعت در ظهر، و همچنین نماز شب، وضو و غسل جنابت و احکام و حدود و ازدواج و غسل مس میّت، و احکام دیگری که مانند فقه مسلمین است، داشتند.[6]
3. عدهای هم معتقدند که آنها پیروان برادر ابراهیم، یعنی (هاران بن تارخ) اند.[7]
4. بعضی هم گفتهاند که: صابئین پیروان یحیی بن زکریای معروفاند.[8]
5. علی بن ابراهیم قمی میگوید: آنان نه یهودیاند و نه نصرانی بلکه ستاره پرستند.[9]
دیدگاههای دیگری نیز وجود دارند و لکن از مجموع نظراتی که درباره صابئین داده شده، دو دیدگاه قابل طرح است:
اول اینکه: صابئین آئینی است ممزوج از ادیان و اندیشههای مختلف.
دوم اینکه: صابئین در تاریخ دو گروه کاملاً مستقل و جدای از هم بودهاند:
الف: صابئین موحد که نماز و روزه و حج و احترام به کعبه و پرهیز از محرمات و نجاسات داشتهاند.
ب: صابئین مشرک و بتپرست که ساکن بین النهرین بوده و ستاره پرستی و هیکل پرستی داشتهاند.
با پذیرش این دو دیدگاه، میتوان همة آرای گذشته را تا حدّی صحیح و قابل قبول دانست. زیرا هر فضیلت که به صابئین نسبت داده شده مربوط به گروه موحدین و خداپرستان میباشد و هر انحراف و شرکی که به آنان نسبت داده شده مربوط به گروه مشرک ساکن در بین النهرین بوده است.[10]
عقاید و باورهای صابئین:
در کتاب تاریخ ادیان و مذاهب جهان راجع به عقاید و تعالیم صابئین چنین آمده است: (آنان به خدای یکتای ازلی و ابدی و بینهایت و منزّه از ماده و طبیعت معتقد هستند و عقیده دارند خدا علّت وجود اشیاء و پیدایش موجودات است. مابئین به تعداد روزهای سال یعنی سیصد و شصت روحانی یا قوای جاودانی اعتقاد دارند و آنان را وکیل و دستیار خداوند در خلقت جهان میدانند، که هر کدام در عالم نور، دارای کشوری جداگانه هستند.
به عقیده صابئین عالم نورانی (=علیا) و جهان ظلمانی (=سفلی) همیشه در نبردند و آدمی از دو عنصر تشکیل شده است. روزه نزد آنان ممنوع است و نماز، عبادت روزانة ایشان میباشد. صابئین در روز سه مرتبه نماز میخوانند: قبل از طلوع آفتاب، بعد از زوال خورشید و قبل از غروب خورشید. آنها روحانی بزرگ خود را (دیشاما) گویند، صابئین تورات را کتاب نادرست و گمراه کننده میدانند. آنان اجرام آسمانی را نمیپرستند، اما عقیده دارند که ستارگان دارای گوهر هستند که از عالم نور است.
در نزد صابئین قتل نفس، سوگند دروغ، اکل و شرب قبل از غسل جنابت، راهزنی و دزدی، کار در اعیاد مقدس، زنا، ختنه، عدم ادای دین، خوردن گوشت حیوانی که دُم داشته باشد، ازدواج با زنان بیگانه، پوشیدن جامة کبود، شهادت به دروغ، رباخواری، خیانت در امانت، لواط و قمار از محرمات است.)[11]
کتب صابئین:
آنها معتقدند نخست کتابهای مقدس آسمانی به آدم و پس از وی به نوح و بعد از او به سام و سپس به رام، و بعد به ابراهیم خلیل، سپس به موسی و بعد از آن بر یحیی بن زکریا، نازل شده است.
1. کتابهای مقدسی که از نظر آنان اهمیّت دارد (سدره) یا (صحف) نامیده میشود.که از چگونگی خلقت و پیدایش موجودات بحث میکند.
2. کتاب (ادرفشادهی) یا (سدرادهی) که درباره زندگی حضرت یحیی و دستورات و تعالیم او سخن میگوید، آنها معتقدند که این کتاب به وسیله ی جبرئیل بر یحیی وحی و الهام شده است.
3. کتاب (قلستا) دربارة مراسم ازدواج و زناشوئی است
کتابهای دیگری نیز دارند که بحث از آنها مجالی دیگر طلبد.
از آنجا که این گروه هویّت واحد و ثابتی ندارند و همچنین به دلیل درون گرایی این قوم و ازدواج نکردن با پیروان دیگر ادیان و نداشتن تبلیغ دینی، در هزار سال اخیر، اثر و خبر مهمی از آنان وجود نداشته است جز اینکه عدهای اندک از آنان (حدود پنج هزار نفر) در جنوب ایران، (خوزستان، کنار رود کارون، اهواز، خرمشهر، آبادان و شادگان) و نیز در جنوب عراق زندگی میکنند.[12]
نتیجه اینکه: صابئین دو گروه بودهاند. گروهی موحد و خداپرست و گروهی مشرک و بتپرست که گروه اول دارای عقاید و باورهای مشابه ادیان توحیدی نیز میباشدکه در متن مقاله به برخی از آنها اشاره شد. آئین صابئی در هزار سال اخیر بسیار کمرنگ شده به گونهای که هیچ گونه ظهور و بروزی از آنها دیده نمیشود. مگر اینکه گروه اندکی از ایشان در جنوب ایران زندگی میکنند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. طهارت و نجاست اهل کتاب، حسن زمانی،
2. تحقیقی درباره صابئان، الهامی، داود.
3. جامع الشتات میرزای قمی.
[1] . بقره/62، مائده/69، حج/17.
[2] . اصفهانی، راغب، المفردات فی غریب القرآن، دفتر نشر الکتاب، اول ، 1404 ق، ص 74.
[3] . دهخدا، لغتنامة دهخدا، حرف صاد.
[4] . همان.
[5] . طباطبائی، محمد حسین، ترجمة تفسیر المیزان، تهران، رجا، دوم، 1364 ه . ق، ج1، ص258.
[6] . همان، ج1، ص 260.
[7] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه 1394 ه . ق، ج1. ص 290.
[8] . المیزان، ج1، ص 257.
[9] . همان.
[10] . تفسیر نمونه، ج1، ص291.
[11] . مبلغی آبادانی، تاریخ ادیان و مذاهب جهان، بی تا بی جا، ج2، ص831،.
[12] . تفسیر نمونه، ج1، ص291.
( اندیشه قم )
- [سایر] بابلیان باستان پیرو چه آیینی بودند؟
- [سایر] رومیان باستان پیرو چه آیینی بودند؟
- [سایر] یونانیان باستان پیرو چه آیینی بودند؟
- [سایر] مصریان باستان پیرو چه آیینی بودند؟
- [سایر] پیامبر ص قبل از بعثت پیرو چه آیینی بودند؟
- [سایر] آیا صابئین دارای فرقه های متعدد هستند؟ چه کسانی از بزرگان آنها معروفند؟
- [سایر] یهود و نصارا که در قرآن به بدی یاد شدهاند، دارای چه عقیده و آیینی میباشند؟
- [سایر] صابیین چه کسانی هستند ؟
- [آیت الله سبحانی] شخصی فوت نموده است و ابتداءاً پیرو آیین زرتشت بوده و سپس مسلمان شده و دارای دو فرزند و زن مسلمان می باشد آیا پدر متوفی که هنوز زنده است همچنان پیرو آیین زرتشت است از مسلمان ارث می برد؟
- [سایر] صابئین چه کسانی هستند؟
- [آیت الله سبحانی] نماز ظهر و عصر هرکدام وقت مخصوص و مشترکی دارند، وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد; و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد، که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است، و اگر کسی در وقت مختص ظهر، نماز عصر و در وقت مختص عصر نماز ظهر بخواند، نماز او در هر دو مورد باطل است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بعد از گذشتن وقت نماز ظهر و عصر بداند چهار رکعت نماز نخوانده و نمیداند که نماز ظهر است یا نماز عصر، باید چهار رکعت نماز به قصد مافیالذمه بخواند و اگر در غیر وقت اختصاصی عصر نمازی خوانده و نمیداند در آن نیت ظهر کرده یا به جهت فراموشی نیت عصر نموده، نماز خوانده شده را نماز ظهر قرار داده، نماز عصر را قضا میکند و احتیاط مستحب آن است که در نماز قضا، نیت خصوص ظهر یا عصر را نکند.
- [آیت الله جوادی آملی] .وقت مخصوص ظهر، اول وقت است تا اندازه ای که بتوان نماز ظهر مسافر یا حاضر را با تحصیل مقدمات آن ، در آن وقت ب هجا آورد . وقت مخصوص عصر , مقداری از زمان تا مغرب است که بتوان نماز عصر مسافر یا حاضر را در آن انجام داد . بین دو وقت مخصوص، وقت مشترک نماز ظهر و عصر است، اگر کسی نماز ظهر را تا وقت اختصاصی عصر نخوانده باشد، باید نماز عصر را بخواند و قضای نماز ظهر را بعداً بهجا آورد و اگر سهواً نماز ظهر در وقت مخصوص عصر و یا نماز عصر سهواً در وقت مخصوص ظهر واقع شد، صحیح است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز ظهر و عصر هرکدام وقت مخصوص و مشترکی دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اوّل ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخوانده، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند. و مابین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است، و اگر کسی در این وقت اشتباهاً نماز ظهر یا عصر را به جای دیگری بخواند، نمازش صحیح است.
- [امام خمینی] نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترکی دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اول ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعی است که به اندازه خواندن نماز عصر وقت به مغرب مانده باشد، که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند. و ما بین وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر وقت مشترک نماز ظهر و نماز عصر است. و اگر کسی اشتباها نماز ظهر یا عصر را در وقت مخصوص دیگری بخواند، نمازش صحیح است.
- [آیت الله اردبیلی] لازم نیست نمازگزار به هنگام نیت شماره رکعتهای نمازی را که میخواند تعیین کند؛ ولی باید متوجه باشد نمازی که میخواند، مثلاً نماز ظهر است یا عصر و همچنین باید بداند که نماز ادا میخواند یا قضا؛ ولی لازم نیست قصد وجوب یا استحباب نماید، مگر در مثل نماز صبح و نافله آن که تعیین هر کدام متوقّف بر قصد وجوب یا استحباب میباشد.
- [آیت الله جوادی آملی] .اگر در بین نماز عصر شک کند نماز ظهر را خوانده یا نه، در صورتی که در وقت مشترک باشد، باید نیّت را به ظهر برگر داند و پس از آن، نماز عصر را بخواند و اگر در وقت مختصّ عصر باشد، میتواند نماز را به نیّت عصر تمام کند و قضای ظهر, لازم نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده میشود ووقت آن موقعیاست که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا میشود، به چهار هفتم آن برسد و چنانچه بخواهد نافله ظهر یا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند، باید نافله ظهر را بعد از نماز ظهر ونافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند و بنابر احتیاط واجب، نیّت ادا وقضا نکند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده میشود و وقت فضیلت آن تا هنگامیست که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا میشود، به چهار هفتم آن برسد و چنانچه بخواهد نافله ظهر یا عصر را بعد از وقت فضیلت آنها بخواند، بهتر است نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند و بنا بر احتیاط مستحب نیت ادا و قضا نکند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده می شود و وقت فضیلت آن تا موقعی است که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می شود؛ به چهار هفتم آن برسد و چنانچه بخواهد نافله ظهر یا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند؛ باید نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند و بنا بر احتیاط واجب؛ نیت اداء و قضا نکند.