آیا صابئین دارای فرقه های متعدد هستند؟ چه کسانی از بزرگان آنها معروفند؟
قبل از آنکه در مورد فرقه های متعدد این آئین کهن، مطالبی بیان شود، خالی از فایده نخواهد بود که در قرآن کریم موارد این واژه را جستجو نمائیم. در سه آیه از قرآن کریم از صابئین نام برده شده که در دو جای آن در کنار نصارا و یهود و در یک جای آن در کنار نصارا، یهود، مجوس و کسانیکه شرک ورزیدند، ذکر شده است.[1] که همین آیات به انضمام برخی اخبار، زمینة‌ بحث و گفتگوی بسیار فقها، در مورد اهل کتاب بودن صابئون و یا عدم اهل کتاب بودن آنها شده است که فعلاً مجال بحث ندارد، آنچه اجمالاً گفتنی است این است که در اصل اعتقادات صابئین ابهام های بسیاری وجود دارد که باید به کتابهای مفصل مراجعه شود. اما به هر صورت، دین صابئین هم، مانند سایر ادیان در طول زمان و سیر مکانی این دین به فرقه های متعددی تقسیم شده است که در یک تقسیم به: الف: صابئین قدیم که در مورد آنها در تواریخ، مطالب متعدد و بعضاً متضاد ذکر شده است. ب: صابئین فعلی که به دو گروه مندائی که گروه صابئین ایران که اکثراً در خوزستان زندگی می کنند و تعدادشان حدوداً بیست و پنج هزار نفر تخمین زده می شود و به نام صابی معروفند از این گروهند. این فرقه در قسمت هایی از عراق و قسمتی از خوزستان ایران، زندگی می کنند و برای خود آداب و رسوم و زبان خاصی دارند. نخستین گزارشی که در کتب اسلامی از این قوم آمده است، گزارش ابن ندیم است در الفهرست ص 491 که از آنها با نام مغتسله و صابئین بطائح یاد می کند و آنچه نسبت می دهد در اعتقادات مندایی های کنونی موجود است. مثل مراسم شستشوی مداوم و اینکه آنها در بطائح زندگی می کنند و بطائح به معنای مسیل پهناور است که به جنوب عراق، میان واسط و بصره و نیز دشت میشان و نواحی خرمشهر کنونی، گفته می شود که دقیقاً محل سکونت مندایی ها است. ابوریحان بیرونی صابئین مندایی را اصیل دانسته و می گوید: صابئین حقیقی آنهایی هستند که در بابل از جمله اسباطی که کوروش و ارطخشاست به بیت المقدس کوچ دادند بازماندند و بیشترشان در واسط و سواد عراق در ناحیه جعفر و جامده و دو نهر صله، ساکن اند و خود را با نوش بن شیث نسبت می دهند و با جرانیه مخالفند.[2] امروزه در خوزستان در کنار رود کارون و کرخه و در شهرهای اهواز، خرمشهر، آبادان، دشت میشان و نقاط دیگر و نیز در عراق، کنار رود دجله و فرات و در شهرهای بصره، عماره، موصل، رمادی و جاهای دیگر هزاران نفر زندگی می کنند که خود را مندایی، صابئین یا صبی می نامند و‌ دارای معتقدات و کتب مقدس متعددی هستند.[3] مندائیان عقیده خاصی به حضرت یحیی دارند و او را منجی خود می شمارند، اما از حضرت آدم و ابراهیم علیهما السلام هم در کتابهای مندایی، بسیار سخن گفته شده، ضمن آنکه نام حضرت نوح، شیث و ادریس هم در کتابها و ادعیه آنها دیده می شود و در منابع مندایی این کلمه به معنی عرفان است و مندایی یعنی فرد عرفانی و آنچه غیر از این گفته شده نمی پذیرند. گروه دیگر حرانیان هستند. حران شهری است در شمال عراق، میان راه موصل به شام و در قسمت شرقی رود فرات واقع شده است، این شهر در سال 18 هجری فتح شد به گفتة ابن قتیبه دینوری این شهر از جهت نسبت داشتن به هاران بن آزر برادر حضرت ابراهیم علیه السلام به این نام نامیده شده است، ساکنان این شهر دارای عقائد خاصی بوده اند که در زمان مأمون خود را صابئین نامیدند در اینکه آیا اینها واقعاً صابئی هستند یا به دروغ خود را صابئی نامیده اند تا از مجازات و اسلام آوردن در امان باشند، بحث های گسترده ای میان مورخین وجود دارد. شهرستانی در ملل و نحل، عقاید حرانی ها را چنین بیان می کند: خداوند فلک و همه اجرام و کواکب را آفریده و آنها را تدبیر کنندگان این عالم قرار داده و آنها پدران ما هستند و عناصر مادران و مرکب از اینها موالید هستند و پدران همان کواکب زنده و ناطق هستند. آنان به حلول و تناسخ و به هیاکل سبعه، عقیده دارند و به اسم هیاکل سبعه که مربوط به کواکب می شوند هیکل هایی زمینی ساخته اند، آنها روزی سه بار نماز می خوانند و از جنابت و مس میت غسل می‌کنند و خوردن گوشت خوک و سگ و پرندگان چنگال دار و کبوتر و شراب و ختنه کردن را حرام می دانند.[4] یکی از عقاید صابئین حرانی اعتقاد به قدمای خمسه است به گفته رازی، حرانی ها پنج نوع قدیم را اثبات کرده اند که دو تای آن زنده اند و عبارتند از باری تعالی و نفس و یکی از آنها اثر پذیر و منفعل است و آن هیولی است و دو تای دیگر نه زنده اند و نه فاعلند و نه منفعل و عبارتند از: دهر و قضا (مکان زمان).[5] شخصیت ها و بزرگان معروف صابئی: 1. ثابت بن قره: در هندسه و فلکیات استاد بود. در دستگاه معتضد منجم بود. معتضد وی را بر وزرای خود مقدم می داشت. تألیفات او در طب، ریاضیات و منطق بود و در مسائل مربوط به مذهب صابئین و آداب و سنن آنها مطالبی به زبان سریانی نوشته بود، وی ماه رمضان همراه مسلمین روزه می گرفت، اما از مذهب خود دست برنداشت. 2. سنان بن ثابت بن قره: طبیب ماهری بود و طبیب مخصوص القاهر بالله عباسی بود. به علت تهدید القاهر، مسلمان شد و در بغداد از پزشکان امتحان می گرفت و به آنهایی که لیاقت نداشتند اجازه طبابت نمی داد. 3. ثابت بن سنان بن قره: در زمان مطیع لله رئیس بیمارستان بغداد بود. علاوه بر طب در تاریخ نیز مهارت داشت. 4. هلال بن محسن صابئی: وی مورخ بود و تاریخ ثابت بن سنان را تکمیل کرد. به گفته ابن جوزی وی مسلمان شد. 5. هلال ابن ابراهیم بن زهرون: از پزشکان معروف بود و مرضهای سخت را درمان می‌کرد، وی در زمان المستکفی عباسی زندگی می کرد. 6. ثابت بن ابراهیم بن زهرون: او هم طبیب ماهری بود در ایام الطائع عباسی و در خدمت ابو محمد مهلبی وزیر بود. 7. محمد بن جابر التلانی: منجم و ریاضی دان معروف که از صابئین حرانی بود و ستارگان را رصد می کرد. زیج او به نام زیج صابئی از زیج بطلمیوسی صحیح تر است. 8. ابواسحاق ابراهیم بن هلال الصابی: کاتب خلیفه و عزالدوله دیلمی بود در نظم و نثر مهارت داشت در دین خود محکم بود، هر چه عزالدوله دیلمی تلاش می کرد که وی مسلمان شود قبول نکرد. میان او و سید رضی دوستی برقرار بود به حدی که بعد از مرگ وی سید رضی برای وی مرثیه سرود وقتی به او اعتراض کردند، گفت: من فضل او را مرثیه گفته ام.[6] 9. عمران صابی: از متکلمین و علماء‌ صابئین در عهد مأمون بود که در مجلس مناظره امام رضا علیه السلام که با علمای ادیان مختلف در حضور مأمون و به دستور وی تشکیل شده بود، وارد شد و با امام مکالماتی کرد و در نهایت مسلمان شد، امام رضا با اشاره به شهرت وی فضل او را ستود. غیر از اینها افراد دیگری هم میان مسلمین، متهم به صابئی بودن هستند که بعدها، مسلمان شدند از جمله ابوجعفر خازن ابوالصیف ابن الوحشیه و جابر بن حیان. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. قوم از یاد رفته، سلیم برنجی. 2. صابئین ایران زمین، مسعود فروزنده. 3. تاریخ ادیان جهان، عبدالله مبلغی آبادانی. [1] . جعفری، یعقوب، پژوهشی دربارة‌ صابئین، انتشارات هجرت، چاپ اول، 74، ص 69. [2] . بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه، ترجمه دکتر داناسرشت، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، 63، ص 296. [3] . جعفری، یعقوب، صابئین، پیشین، ص 70. [4] . شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم، ملل و نحل، قاهره مصطفی البابی الحلبی، 1387، ج 2،‌ص 54 الی 57. [5] . رازی، امام فخر، محصل الافکار المتقدمین و المتاخرین، بیروت، ‌دارالکتب العربی، 1404، ص 121. [6] . جعفری، یعقوب، پژوهشی دربارة صابئین، موسسه هجرت، زمستان 74، ص 61 الی 66. ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

آیا صابئین دارای فرقه های متعدد هستند؟ چه کسانی از بزرگان آنها معروفند؟


پاسخ:

قبل از آنکه در مورد فرقه های متعدد این آئین کهن، مطالبی بیان شود، خالی از فایده نخواهد بود که در قرآن کریم موارد این واژه را جستجو نمائیم.
در سه آیه از قرآن کریم از صابئین نام برده شده که در دو جای آن در کنار نصارا و یهود و در یک جای آن در کنار نصارا، یهود، مجوس و کسانیکه شرک ورزیدند، ذکر شده است.[1] که همین آیات به انضمام برخی اخبار، زمینة‌ بحث و گفتگوی بسیار فقها، در مورد اهل کتاب بودن صابئون و یا عدم اهل کتاب بودن آنها شده است که فعلاً مجال بحث ندارد، آنچه اجمالاً گفتنی است این است که در اصل اعتقادات صابئین ابهام های بسیاری وجود دارد که باید به کتابهای مفصل مراجعه شود.
اما به هر صورت، دین صابئین هم، مانند سایر ادیان در طول زمان و سیر مکانی این دین به فرقه های متعددی تقسیم شده است که در یک تقسیم به:
الف: صابئین قدیم که در مورد آنها در تواریخ، مطالب متعدد و بعضاً متضاد ذکر شده است.
ب: صابئین فعلی که به دو گروه مندائی که گروه صابئین ایران که اکثراً در خوزستان زندگی می کنند و تعدادشان حدوداً بیست و پنج هزار نفر تخمین زده می شود و به نام صابی معروفند از این گروهند.
این فرقه در قسمت هایی از عراق و قسمتی از خوزستان ایران، زندگی می کنند و برای خود آداب و رسوم و زبان خاصی دارند. نخستین گزارشی که در کتب اسلامی از این قوم آمده است، گزارش ابن ندیم است در الفهرست ص 491 که از آنها با نام مغتسله و صابئین بطائح یاد می کند و آنچه نسبت می دهد در اعتقادات مندایی های کنونی موجود است. مثل مراسم شستشوی مداوم و اینکه آنها در بطائح زندگی می کنند و بطائح به معنای مسیل پهناور است که به جنوب عراق، میان واسط و بصره و نیز دشت میشان و نواحی خرمشهر کنونی، گفته می شود که دقیقاً محل سکونت مندایی ها است.
ابوریحان بیرونی صابئین مندایی را اصیل دانسته و می گوید:
صابئین حقیقی آنهایی هستند که در بابل از جمله اسباطی که کوروش و ارطخشاست به بیت المقدس کوچ دادند بازماندند و بیشترشان در واسط و سواد عراق در ناحیه جعفر و جامده و دو نهر صله، ساکن اند و خود را با نوش بن شیث نسبت می دهند و با جرانیه مخالفند.[2]
امروزه در خوزستان در کنار رود کارون و کرخه و در شهرهای اهواز، خرمشهر، آبادان، دشت میشان و نقاط دیگر و نیز در عراق، کنار رود دجله و فرات و در شهرهای بصره، عماره، موصل، رمادی و جاهای دیگر هزاران نفر زندگی می کنند که خود را مندایی، صابئین یا صبی می نامند و‌ دارای معتقدات و کتب مقدس متعددی هستند.[3]
مندائیان عقیده خاصی به حضرت یحیی دارند و او را منجی خود می شمارند، اما از حضرت آدم و ابراهیم علیهما السلام هم در کتابهای مندایی، بسیار سخن گفته شده، ضمن آنکه نام حضرت نوح، شیث و ادریس هم در کتابها و ادعیه آنها دیده می شود و در منابع مندایی این کلمه به معنی عرفان است و مندایی یعنی فرد عرفانی و آنچه غیر از این گفته شده نمی پذیرند.
گروه دیگر حرانیان هستند. حران شهری است در شمال عراق، میان راه موصل به شام و در قسمت شرقی رود فرات واقع شده است، این شهر در سال 18 هجری فتح شد به گفتة ابن قتیبه دینوری این شهر از جهت نسبت داشتن به هاران بن آزر برادر حضرت ابراهیم علیه السلام به این نام نامیده شده است، ساکنان این شهر دارای عقائد خاصی بوده اند که در زمان مأمون خود را صابئین نامیدند در اینکه آیا اینها واقعاً صابئی هستند یا به دروغ خود را صابئی نامیده اند تا از مجازات و اسلام آوردن در امان باشند، بحث های گسترده ای میان مورخین وجود دارد.
شهرستانی در ملل و نحل، عقاید حرانی ها را چنین بیان می کند:
خداوند فلک و همه اجرام و کواکب را آفریده و آنها را تدبیر کنندگان این عالم قرار داده و آنها پدران ما هستند و عناصر مادران و مرکب از اینها موالید هستند و پدران همان کواکب زنده و ناطق هستند.
آنان به حلول و تناسخ و به هیاکل سبعه، عقیده دارند و به اسم هیاکل سبعه که مربوط به کواکب می شوند هیکل هایی زمینی ساخته اند، آنها روزی سه بار نماز می خوانند و از جنابت و مس میت غسل می‌کنند و خوردن گوشت خوک و سگ و پرندگان چنگال دار و کبوتر و شراب و ختنه کردن را حرام می دانند.[4]
یکی از عقاید صابئین حرانی اعتقاد به قدمای خمسه است به گفته رازی، حرانی ها پنج نوع قدیم را اثبات کرده اند که دو تای آن زنده اند و عبارتند از باری تعالی و نفس و یکی از آنها اثر پذیر و منفعل است و آن هیولی است و دو تای دیگر نه زنده اند و نه فاعلند و نه منفعل و عبارتند از: دهر و قضا (مکان زمان).[5]
شخصیت ها و بزرگان معروف صابئی:
1. ثابت بن قره: در هندسه و فلکیات استاد بود. در دستگاه معتضد منجم بود. معتضد وی را بر وزرای خود مقدم می داشت. تألیفات او در طب، ریاضیات و منطق بود و در مسائل مربوط به مذهب صابئین و آداب و سنن آنها مطالبی به زبان سریانی نوشته بود، وی ماه رمضان همراه مسلمین روزه می گرفت، اما از مذهب خود دست برنداشت.
2. سنان بن ثابت بن قره: طبیب ماهری بود و طبیب مخصوص القاهر بالله عباسی بود. به علت تهدید القاهر، مسلمان شد و در بغداد از پزشکان امتحان می گرفت و به آنهایی که لیاقت نداشتند اجازه طبابت نمی داد.
3. ثابت بن سنان بن قره: در زمان مطیع لله رئیس بیمارستان بغداد بود. علاوه بر طب در تاریخ نیز مهارت داشت.
4. هلال بن محسن صابئی: وی مورخ بود و تاریخ ثابت بن سنان را تکمیل کرد. به گفته ابن جوزی وی مسلمان شد.
5. هلال ابن ابراهیم بن زهرون: از پزشکان معروف بود و مرضهای سخت را درمان می‌کرد، وی در زمان المستکفی عباسی زندگی می کرد.
6. ثابت بن ابراهیم بن زهرون: او هم طبیب ماهری بود در ایام الطائع عباسی و در خدمت ابو محمد مهلبی وزیر بود.
7. محمد بن جابر التلانی: منجم و ریاضی دان معروف که از صابئین حرانی بود و ستارگان را رصد می کرد. زیج او به نام زیج صابئی از زیج بطلمیوسی صحیح تر است.
8. ابواسحاق ابراهیم بن هلال الصابی: کاتب خلیفه و عزالدوله دیلمی بود در نظم و نثر مهارت داشت در دین خود محکم بود، هر چه عزالدوله دیلمی تلاش می کرد که وی مسلمان شود قبول نکرد. میان او و سید رضی دوستی برقرار بود به حدی که بعد از مرگ وی سید رضی برای وی مرثیه سرود وقتی به او اعتراض کردند، گفت: من فضل او را مرثیه گفته ام.[6]
9. عمران صابی: از متکلمین و علماء‌ صابئین در عهد مأمون بود که در مجلس مناظره امام رضا علیه السلام که با علمای ادیان مختلف در حضور مأمون و به دستور وی تشکیل شده بود، وارد شد و با امام مکالماتی کرد و در نهایت مسلمان شد، امام رضا با اشاره به شهرت وی فضل او را ستود.
غیر از اینها افراد دیگری هم میان مسلمین، متهم به صابئی بودن هستند که بعدها، مسلمان شدند از جمله ابوجعفر خازن ابوالصیف ابن الوحشیه و جابر بن حیان.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. قوم از یاد رفته، سلیم برنجی.
2. صابئین ایران زمین، مسعود فروزنده.
3. تاریخ ادیان جهان، عبدالله مبلغی آبادانی.


[1] . جعفری، یعقوب، پژوهشی دربارة‌ صابئین، انتشارات هجرت، چاپ اول، 74، ص 69.
[2] . بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه، ترجمه دکتر داناسرشت، تهران، امیر کبیر، چاپ سوم، 63، ص 296.
[3] . جعفری، یعقوب، صابئین، پیشین، ص 70.
[4] . شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم، ملل و نحل، قاهره مصطفی البابی الحلبی، 1387، ج 2،‌ص 54 الی 57.
[5] . رازی، امام فخر، محصل الافکار المتقدمین و المتاخرین، بیروت، ‌دارالکتب العربی، 1404، ص 121.
[6] . جعفری، یعقوب، پژوهشی دربارة صابئین، موسسه هجرت، زمستان 74، ص 61 الی 66.
( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین