از نظر اسلام انسان اجازه ندارد گناهان (کوچک یا بزرگ) خود را در مقابل دیگران بازگو کند و اسرار خود را فاش نماید. از نظر اسلام آبروی انسان ها آنقدر با ارزش است که اعتراف به گناه تنها باید در پیش گاه پروردگار متعال آنهم به جهت توبه و در خواست بخشش باشد. انسان با اعتراف به گناه نزد خداوند نه تنها آبرو و ارزش خود را از دست نمی دهد بلکه کسب ارزش و آبرو می کند. این ویژگی مخصوص خداوند است اما غیر خداوند هر چند رازدار باشند و نزد دیگران گناهان اشخاص را افشا نکنند، توانایی برگشت دادن ارزش و آبروی از دست رفته (که در اثر اعتراف نزد آنان بوجود آمده بود) را ندارند تا چه رسد به زیاد نمودن آن. ثانیا: از منظر اسلام و براساس بینش توحیدی تنها موثر حقیقی در جهان هستی خداوند است،[1] غیر خداوند بدون اذن و اجازۀ خداوند، نمی توانند تأثیری داشته باشند و در منابع دینی اسلام به شخص یا شخصیتی مقام بخشش گناهان داده نشده است. اما آنچه در اسلام به عنوان شفاعت[2] اولیای الاهی مطرح است؛ اولا: شفاعت به معنای وساطت در بخشش گناهان است نه بخشش مستقیم و بدون واسطه. شهید مطهری می نویسد: شفاعت، همان مغفرت الهی است که وقتی به خداوند نسبت داده می شود به نام مغفرت و هنگامی که به وسایط و مجاری رحمت منسوب می گردد، نام شفاعت به خود می گیرد.[3] ثانیاً: امر شفاعت از سوی خداوند به هر کسی اعطا نمی شود شفاعت مختص خداوند است و با ارادۀ او به کسانی واگذار می گردد که با بندگی و تقرب به خداوند، نشانه های خدایی در وجودشان تجلی یافته است نظیر اولیای الهی (انبیاء، اوصیا، امامان معصوم (ع)، عالمان و دانشمندان دینی، شهیدان و مؤمنان حقیقی). ثالثا: شفیعان کسانی را می توانند مورد شفاعت قرار دهند که در آنها نوعی صلاحیت و قابلیت وجود داشته باشد نه این که معامله مادی و راهی برای کسب درآمد و دستیابی به منافع و امیال شخصی به شمار آید. شفیعان کسانی را مورد شفاعت قرار می دهند که خدا اذن داده است؛ (شفاعت نمی کنند مگر برای کسی که او بپسندد.)[4] پس هر کسی شایستگی و ظرف برخورداری از شفاعت را ندارد. در حقیقت شفاعت به شرط تغییر و تحول فرد گناه کار از وضعیت قبلی و داشتن قابلیت های لازم برای آمرزش، موجب پاک شدن او از گناهانش می شود. بنابر این در اسلام هم شفاعت کننده و هم شفاعت شونده باید دارای شرایطی باشند و تحقق آن با اراده و خواست خداوند و البته بوسیله وسایط آن انجام می پذیرد. اما در مسیحیت کاتولیک هیچکدام از این شرایط رعایت نمی شود بعلاوه عملکرد کلیسای کاتولیک در قرون وسطی گویای انحراف شدید آن از مسیر حق و حقانیت بوده و آمرزش خواهی بابی برای کسب درآمد کلیساها و دستیابی به منافع و امیال شخصی به شمار می آید. همه مورخان و حتی مسیحیان فرهیخته اعمال کلیسا در این دوران را رد می کنند. کلیسا و روحانیون مسیحیت در قرون وسطی از مسیر اصلی و آن چه وظیفه دینی آنها بود کاملاً منحرف گردیدند. و دامنۀ برخی از این انحرافات تا به امروز نیز ادامه یافته است. از جملۀ آنها می توان به: فساد مالی کلیسا[5]، فساد اخلاقی روحانیون کلیسا[6] تفتیش عقاید و مجازات و شکنجه مخالفان و فروش آمرزش نامه اشاره کرد. فروش آمرزش نامه به این صورت بوده که؛ طبق قانون کلیسا بعد از اعتراف به گناه، شخص باید به عنوان کفاره مقداری پول که حد آن تعیین شده بود پرداخت نماید، اما کلیسا غیر از این، مبلغی نیز به عنوان اعانه از آنها می گرفت و به تدریج شرط بخشایش گناه شد و به جایی رسید که آمرزش نامه در واقع جنبه صوری داشت و هدف اصلی کسب درآمد گردید. از آیات متعدد قرآن مجید استفاده می‌شود که در اسلام، وسائل آمرزش و بخشودگی گناه علاوه بر بحث شفاعت که در بالا مطرح شد؛ متعدد است که در ذیل بطور خلاصه بدان اشاره می کنیم: 1- توبه و بازگشت بسوی خدا که توأم با پشیمانی از گناهان گذشته و تصمیم بر اجتناب از گناه در آینده و جبران عملی اعمال بد، بوسیله اعمال نیک بوده باشد.[7] 2- کارهای نیک فوق العاده‌ای که سبب آمرزش اعمال زشت می‌گردد، چنان که قرآن می‌فرماید: کارهای نیک آثار پاره‌ای از گناهان را از بین می‌برد.[8] 3-پرهیز از گناهان "کبیره" که موجب بخشش گناهان "صغیره" میگردد. (اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی می‌شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را می‌پوشانیم و شما را در جایگاه خوبی وارد می‌سازیم.) [9]،[10] 4- تحمل گرفتاری ها و مصائب دنیا بار گناهان مومنان را سبک می کند و سختی های برزخ و مواقف آغازین رستاخیز، ناخالصی هایش را می زداید[11]. 5- عفو الهی[12] شامل افرادی می‌شود که شایستگی آن را دارند و آنان مؤمنانی هستند، که از نظر عمل کوتاهی یا آلودگی داشته‌اند. اینان اگر مشمول عفو الهی شوند و شایسته آن باشند به گروه بهشتی می‌پیوندند، و اگر مشمول عفو الهی نشوند به دوزخ می‌روند اما ماوی و جایگاهشان آنجا نخواهد بود و تا ابد در آن باقی نخواهند ماند.[13] پی نوشتها: [1] لا مؤثر فی الوجود الا الله. [2] شفاعت عبارت از وساطت یک مخلوق، میان خداوند و مخلوق دیگر، در جهت رساندن خیر و یا دفع شر، در دنیا و یا در آخرت است. [3] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 1، ص259 [4] انبیاء، 28 [5] مسئولین کلیسا در این دوره از راه های مختلف، اموال و زمین های وسیعی را به دست آوردند. هم چنین از طرق غیر مشروع مانند رشوه گیری، جعل اسناد و فروش ادارات وابسته به کلیسا. [6] آنها از خدمات مذهبی غافل، مشغول عیش و نوش و میگساری شدند و از فضایل اخلاقی فاصله گرفتند تعبیر اراسموس در این مورد شنیدنی است: (بسیاری از صومعه های مردانه و زنانه تفاوت چندانی با فاحشه خانه های عمومی ندارند) [7] (هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ)، شوری: 25. [8] (إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ)، هود- 114 [9] (إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً)، نساء: 31 [10] آموزش عقاید، مصباح یزدی، ص477. [11] آموزش عقاید، مصباح یزدی، ص481. [12] شوری: 25. [13]تفسیر نمونه، ج‌26، ص: 111 http://farsi.islamquest.net
چرا در اسلام کسی وجود ندارد که بتوان برای اعتراف پیش او رفت چنانکه در مذهب کاتولیک پیش پدر می روند ولی کسی آنها را نمی شناسد؟
از نظر اسلام انسان اجازه ندارد گناهان (کوچک یا بزرگ) خود را در مقابل دیگران بازگو کند و اسرار خود را فاش نماید. از نظر اسلام آبروی انسان ها آنقدر با ارزش است که اعتراف به گناه تنها باید در پیش گاه پروردگار متعال آنهم به جهت توبه و در خواست بخشش باشد. انسان با اعتراف به گناه نزد خداوند نه تنها آبرو و ارزش خود را از دست نمی دهد بلکه کسب ارزش و آبرو می کند. این ویژگی مخصوص خداوند است اما غیر خداوند هر چند رازدار باشند و نزد دیگران گناهان اشخاص را افشا نکنند، توانایی برگشت دادن ارزش و آبروی از دست رفته (که در اثر اعتراف نزد آنان بوجود آمده بود) را ندارند تا چه رسد به زیاد نمودن آن. ثانیا: از منظر اسلام و براساس بینش توحیدی تنها موثر حقیقی در جهان هستی خداوند است،[1] غیر خداوند بدون اذن و اجازۀ خداوند، نمی توانند تأثیری داشته باشند و در منابع دینی اسلام به شخص یا شخصیتی مقام بخشش گناهان داده نشده است.
اما آنچه در اسلام به عنوان شفاعت[2] اولیای الاهی مطرح است؛ اولا: شفاعت به معنای وساطت در بخشش گناهان است نه بخشش مستقیم و بدون واسطه. شهید مطهری می نویسد: شفاعت، همان مغفرت الهی است که وقتی به خداوند نسبت داده می شود به نام مغفرت و هنگامی که به وسایط و مجاری رحمت منسوب می گردد، نام شفاعت به خود می گیرد.[3]
ثانیاً: امر شفاعت از سوی خداوند به هر کسی اعطا نمی شود شفاعت مختص خداوند است و با ارادۀ او به کسانی واگذار می گردد که با بندگی و تقرب به خداوند، نشانه های خدایی در وجودشان تجلی یافته است نظیر اولیای الهی (انبیاء، اوصیا، امامان معصوم (ع)، عالمان و دانشمندان دینی، شهیدان و مؤمنان حقیقی).
ثالثا: شفیعان کسانی را می توانند مورد شفاعت قرار دهند که در آنها نوعی صلاحیت و قابلیت وجود داشته باشد نه این که معامله مادی و راهی برای کسب درآمد و دستیابی به منافع و امیال شخصی به شمار آید.
شفیعان کسانی را مورد شفاعت قرار می دهند که خدا اذن داده است؛ (شفاعت نمی کنند مگر برای کسی که او بپسندد.)[4] پس هر کسی شایستگی و ظرف برخورداری از شفاعت را ندارد.
در حقیقت شفاعت به شرط تغییر و تحول فرد گناه کار از وضعیت قبلی و داشتن قابلیت های لازم برای آمرزش، موجب پاک شدن او از گناهانش می شود.
بنابر این در اسلام هم شفاعت کننده و هم شفاعت شونده باید دارای شرایطی باشند و تحقق آن با اراده و خواست خداوند و البته بوسیله وسایط آن انجام می پذیرد.
اما در مسیحیت کاتولیک هیچکدام از این شرایط رعایت نمی شود بعلاوه عملکرد کلیسای کاتولیک در قرون وسطی گویای انحراف شدید آن از مسیر حق و حقانیت بوده و آمرزش خواهی بابی برای کسب درآمد کلیساها و دستیابی به منافع و امیال شخصی به شمار می آید.
همه مورخان و حتی مسیحیان فرهیخته اعمال کلیسا در این دوران را رد می کنند. کلیسا و روحانیون مسیحیت در قرون وسطی از مسیر اصلی و آن چه وظیفه دینی آنها بود کاملاً منحرف گردیدند. و دامنۀ برخی از این انحرافات تا به امروز نیز ادامه یافته است. از جملۀ آنها می توان به: فساد مالی کلیسا[5]، فساد اخلاقی روحانیون کلیسا[6] تفتیش عقاید و مجازات و شکنجه مخالفان و فروش آمرزش نامه اشاره کرد.
فروش آمرزش نامه به این صورت بوده که؛ طبق قانون کلیسا بعد از اعتراف به گناه، شخص باید به عنوان کفاره مقداری پول که حد آن تعیین شده بود پرداخت نماید، اما کلیسا غیر از این، مبلغی نیز به عنوان اعانه از آنها می گرفت و به تدریج شرط بخشایش گناه شد و به جایی رسید که آمرزش نامه در واقع جنبه صوری داشت و هدف اصلی کسب درآمد گردید.
از آیات متعدد قرآن مجید استفاده میشود که در اسلام، وسائل آمرزش و بخشودگی گناه علاوه بر بحث شفاعت که در بالا مطرح شد؛ متعدد است که در ذیل بطور خلاصه بدان اشاره می کنیم:
1- توبه و بازگشت بسوی خدا که توأم با پشیمانی از گناهان گذشته و تصمیم بر اجتناب از گناه در آینده و جبران عملی اعمال بد، بوسیله اعمال نیک بوده باشد.[7]
2- کارهای نیک فوق العادهای که سبب آمرزش اعمال زشت میگردد، چنان که قرآن میفرماید: کارهای نیک آثار پارهای از گناهان را از بین میبرد.[8]
3-پرهیز از گناهان "کبیره" که موجب بخشش گناهان "صغیره" میگردد. (اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی میشوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را میپوشانیم و شما را در جایگاه خوبی وارد میسازیم.) [9]،[10]
4- تحمل گرفتاری ها و مصائب دنیا بار گناهان مومنان را سبک می کند و سختی های برزخ و مواقف آغازین رستاخیز، ناخالصی هایش را می زداید[11].
5- عفو الهی[12] شامل افرادی میشود که شایستگی آن را دارند و آنان مؤمنانی هستند، که از نظر عمل کوتاهی یا آلودگی داشتهاند. اینان اگر مشمول عفو الهی شوند و شایسته آن باشند به گروه بهشتی میپیوندند، و اگر مشمول عفو الهی نشوند به دوزخ میروند اما ماوی و جایگاهشان آنجا نخواهد بود و تا ابد در آن باقی نخواهند ماند.[13]
پی نوشتها:
[1] لا مؤثر فی الوجود الا الله.
[2] شفاعت عبارت از وساطت یک مخلوق، میان خداوند و مخلوق دیگر، در جهت رساندن خیر و یا دفع شر، در دنیا و یا در آخرت است.
[3] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 1، ص259
[4] انبیاء، 28
[5] مسئولین کلیسا در این دوره از راه های مختلف، اموال و زمین های وسیعی را به دست آوردند. هم چنین از طرق غیر مشروع مانند رشوه گیری، جعل اسناد و فروش ادارات وابسته به کلیسا.
[6] آنها از خدمات مذهبی غافل، مشغول عیش و نوش و میگساری شدند و از فضایل اخلاقی فاصله گرفتند تعبیر اراسموس در این مورد شنیدنی است: (بسیاری از صومعه های مردانه و زنانه تفاوت چندانی با فاحشه خانه های عمومی ندارند)
[7] (هُوَ الَّذِی یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ)، شوری: 25.
[8] (إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ)، هود- 114
[9] (إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَریماً)، نساء: 31
[10] آموزش عقاید، مصباح یزدی، ص477.
[11] آموزش عقاید، مصباح یزدی، ص481.
[12] شوری: 25.
[13]تفسیر نمونه، ج26، ص: 111
http://farsi.islamquest.net
- [سایر] چرا در اسلام کسی وجود ندارد که بتوان برای اعتراف پیش او رفت چنانکه در مذهب کاتولیک پیش پدر می روند ولی کسی آنها را نمی شناسد؟
- [سایر] در مذهب مسیحیت کاتولیک طلاق ممنوع است؟چرا؟
- [سایر] فرق بین مذهب ارتدکس و کاتولیک در دین مسیح چیست؟ آیا در دین مسیح (ع) مذهب دیگری وجود دارد؟
- [سایر] فرق بین مذهب ارتدوکس، کاتولیک و پروتستان از لحاظ اعتقادی و فقهی و تاریخی چیست؟
- [سایر] اسلام تا چه حد پذیرش و تحمّل مخالفان را به رسمیّت می شناسد؟
- [سایر] آیا تنها مسلمانان به بهشت می روند؟
- [سایر] آیا رجعت از ضروریات مذهب شیعه است یا اسلام ؟
- [سایر] سوال من در مورد مذهب شیعه و سنی است چرا افرادی که از کشورهای غیر مسلمان به اسلام روی می آورند اغلب آنها مذهب سنی دارند. بعضی از کتابها که در رابطه با وقایع تاریخی دوران حضرت علی است را خوانده ام بخصوص کتابهای آیت الله مطهری و دکتر شریعتی را. استدلالها در این موضوع بسیار عالی بوده است و برخی کتابها یعنی راستش را بخواهید کتابی که نویسنده اش سنی بوده را نیز مطالعه کرده ام که در برخی از مطالب کتاب متوجه استدلالهای بی منطق شدم. برای من که یک دانشجو هستم همیشه این سوال بوده است کسی که روی ادیان مختلف کار کرده و اسلام را دینی کامل می یابد چگونه است که مذهب سنی را قبول می کند با آنکه علی را قبول دارد و او را به عنوان فردی منحصر به فرد در تاریخ اسلام می شناسد ولی شیعه را قبول ندارد.
- [سایر] چرا مذهب شیعه بهترین مذهب است؟ من خودم پیرو مذهب شیعه هستم، اما نمیدانم شیعه چه برتری نسبت به وهابیت دارد... یک وقت خدای نکرده از آن 72 فرقه مسلمان نباشیم که گمراه شدهاند؟ چطور میتوانم مطمئن شوم؟
- [آیت الله اردبیلی] دختر شیعه با رضایت پدر به شرط عدم تغییر مذهب شیعه به عقد مرد سنی مذهب درآمده است، ولی بعد از عقد دختر تغییر مذهب از شیعه به سنی کرده است. پدر دختر با مخالفت دختر را به خانه برگردانده اما مرد سنی با دختر فرار کرده است. حکم عقد و حکم محرمیت دختر و پسر و رابطة آنها چگونه است؟
- [آیت الله سبحانی] فرزندان کافر بسان خود او محکوم به نجاست هستند، مگر فرزند ممیّزی که به اسلام اعتراف کند. و فرزندان مسلمان هرچند تنها پدرش مسلمان باشد پاک هستند ولی اگر تنها مادر، مسلمان باشد احتیاط اجتناب است.
- [آیت الله سبحانی] عمّه و خاله پدر و عمّه و خاله پدرِ پدر و عمّه و خاله مادر و عمّه و خاله مادرِ مادر هر چه بالا روند، به انسان محرمند.
- [آیت الله سبحانی] عمّه و خاله پدر و عمّه و خاله پدرِ پدر و عمّه و خاله مادر و عمّه و خاله مادرِ مادر هر چه بالا روند، به انسان محرمند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] عمه و خاله پدر و عمه و خاله پدر پدر و عمه و خاله مادر و عمه و خاله مادر مادر هرچه بالا روند به انسان محرمند.
- [آیت الله نوری همدانی] عمّه و خالة پدر و عمّه و خالة پدر ِ پدر و عمّه و خالة مادر و عمّه و خالة مادرِ مادر هر چه بالا روند ، به انسان محرمند .
- [آیت الله بروجردی] عمّه و خالهی پدر و عمه و خالهی پدر پدر و عمه و خالهی مادر و عمه و خالهی مادر مادر هر چه بالا روند، به انسان محرمند.
- [امام خمینی] عمه و خاله پدر و عمه و خاله پدر پدر، و عمه و خاله مادر و عمه و خاله مادر مادر، هر چه بالا روند به انسان محرمند.
- [آیت الله بهجت] عمه و خاله پدر، عمه و خاله پدرِ پدر، عمه و خاله مادر، و عمه و خاله مادرِ مادر هرچه بالا روند، به انسان محرم هستند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] عمه و خاله پدر و عمه و خاله پدر پدر و عمه و خاله مادر و عمه و خاله مادر مادر، هر چه بالا روند به انسان محرمند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] عمه و خاله پدر و عمه و خاله پدر پدر و عمه و خاله مادر و عمه و خاله مادر مادر، هر چه بالا روند به انسان محرمند.