پاسخ از حضرت آیت اللّه العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته): اجازه و رضایت دخترو پسر در صحت عقد ازدواج ضرورت دارد و بدون آن، ازدواج باطل و بلااثر خواهد بود. بنابراین باید برنامه ازدواج ها چنین باشد: وقتی کسی برای خواستگاری دختر آمد پدر مادر او باید ابتدا تمام خصوصیات و صفات داماد و خانواده اش را بررسی کنند و همه را بدون کم و زیاد در اختیار دختر قرار دهندو بگویند چنین کسی به خواستگاری آمده اگر موافقت کرد نوبت به دیدن می رسد. بعد از آن وقتی را تعیین می کنند که دختر و پسر هم دیگر را ببینند. در یک جلسه یا چند جلسه با گفت وگو تا حد مقدور با روحیات و اخلاق یک دیگر آشنا می شوند. اگر دختر و پسر هم دیگر را پسندیدند و تفاهم و توافق کردند والدین پسر و والدین دختر وارد گفت وگو و عمل می شوند و مراسم نامزدی و تعیین مهر و عقد و عروسی را فراهم می سازند. اما متأسفانه تعداد زیادی از خانواده ها برای ازدواج دخترانشان به چنین برنامه ای عمل نمی کنند. بالاخص شهرها و روستاهای دور افتاده کشور. مرسوم آنها چنین است: وقتی کسی به خواستگاری آمد و او را پسندیدند، بدون این که با دختر مشورت کنند جواب مثبت می دهند. مراسم نامزدی و تعیین مهر را انجام می دهند، بدون این که با دختر مشورت و نظر خواهی کنند، موضوع را امری تحقق یافته و غیر قابل بحث تلقی می کنند. در این بین اکثر دخترها به همین وضع تسلیم می شوند و ازدواج را می پذیرندو در این باره حرفی ندارند. اما تعدادی هستند که داماد را نمی پسندند و قلباً به چنین ازدواجی راضی نیستند ولی جرئت مخالفت ندارند، یا از جهت شرم و خجالت یا از جهت ترس از تهدیدات و عصبانیت های پدر و مادر، چیزی نمی گویند ولی قلباً ناراحت هستند و در انتظار وقوع حادثه ای به سر می برد تا مراسم نامزدی را بر هم بزند. دوران نامزدی تمام می شود و پدر و مادر مراسم اجرای عقد و خطبه خوانی را فراهم می سازند. در این جاست که دختر خطر را نزدیک می بیند و اظهار مخالفت می کند، اما با عکس العمل شدید پدر و مادر مواجه می گردد. مگر داماد به این خوبی چه عیبی دارد؟ می خواهی در خانه بمانی ترش شوی؟ اگر بخواهیم مراسم را بر هم بزنیم در بین دوست و دشمن آبرویمان می ریزد. آن قدر از این گونه حرف ها می زنند تا دختر بیچاره سکوت کند. اما اگر دختر هم چنان به مخالفت خود ادامه داد، عکس العمل پدر ومادر شدیدتر خواهد شد. عصبانی می شوند و داد و فریاد راه می اندازند، بر سر و سینه خود می زنند، دختر را به ضرب و اخراج از منزل تهدید می کنند، و احیاناً او را مورد ضرب و شتم قرار می دهند. از او می خواهند که باید به ازدواج راضی شوی و به هنگام خطبه خواندن (بله) بگویی. معلوم است که یک دختر مظلوم و بیچاره تا چه حد می تواند در برابر این تهدیدات مقاومت نماید، به هر حال ناچار می شود سکوت اختیار کند، زیرا تمام درها را بر روی خود بسته می بیند و راه فراری نمی یابد. به هر حال شب عقد فرا می رسد و مدعوین در چنین جشنی که برای عروس بدتر از عزاست حاضر می شوند. عروس را برای مراسم خطبه خوانی آماده کرده اند، خویشان و دوستان اطرافش نشسته اند. در چنین اوضاع و شرایطی عاقد برای کسب اجازه وارد اتاق می شود، و بعد از اجرای مراسم کوتاهی از عروس می خواهد که اجازه دهد تا او را به نکاح چنین داماد ناخواسته ای درآورد. معلوم است که در چنین اوضاع و شرایطی، دختر جز بله گفتن چاره ای ندارد، اما بله ای که فقط زبانی است، ولی با تمام وجود از او تنفّر دارد. بعد از آن، مراسم عروسی هم با همین منوال برگزار می شود و دختر بیچاره و مظلوم را به اصطلاح به خانه بخت می فرستند؛ خانه ای که نه خانه را دوست دارد نه صاحب خانه را. نتیجه چنین ازدواجی جز بدبختی و تلخ کامی چه خواهد بود؟ دختر به خانه مردی رفته که با تمام وجود از او تنفر دارد، با چنین مردی نه تنها اظهار محبت نمی کند بلکه ایرادها و بهانه جویی ها و ناسازگاری ها شروع می شود، مرد هم ناچار عکس العمل نشان خواهد داد. در نتیجه کشمکش و اختلاف و ناسازگاری های دائمی شروع خواهد شد.یا بعد از مدتی کارشان به طلاق و جدایی منتهی خواهد شد یا ناچارندعمری را در چنین زندان اجباری در شکنجه و عذاب باشند. سرنوشت فرزندان بی گناه چنین خانواده بدبخت و آشفته ای نیز روشن و معلوم است. مسئولیت این همه بدبختی و فلاکت بر عهده پدر و مادر جاهل و خود خواهی است که هنگام انتخاب داماد با دخترشان مشورت و تبادل نظر نکردند و بدون توجه به خواسته ها و تمایلات درونی او عملاً چنین ازدواجی را تحمیل کردند، و در واقع دختر را از یک حق مشروع یعنی آزادی در انتخاب همسر محروم ساختند. این کار، خیانتی است بس بزرگ که بلاشک بدون مکافات دنیوی و اخروی نخواهد بود. به نامه زیر توجه کنید: آقای... در نامه اش می نویسد: جوانی هستم هیجده ساله. وقتی پا به دوره اول نظری گذاشتم پدرم و مادرم اسم دختر عمویم را روی من گذاشتند، در صورتی که چیزی از این موضوع نمی فهمیدم. تا این که دو سال بعد، آن دختر را به زور و اجبار به عقد من در آوردند. من کاری نمی توانستم بکنم جز این که به خواسته های تحمیلی آنها تن دهم. بالأخره کار تمام شد و حالا شده اول ناراحتی و غم و غصه من. البته مجبور بودم، چون از خانه بیرونم می کردند. و من در این مدت نتوانستم حتی مدرک سوم نظری را بگیرم چه رسد به دیپلم و بالاتر... آقای ... از شهر ... در ضمن نامه اش می نویسد: مدت پنج سال است که در ارتش جمهوری اسلامی خدمت می کنم و حدود چهار سال است که دختر عمویم را به عقد من درآورده اند. در این چهار سال علاقه ای به زندگی نداشتم و ندارم. چون به اصرار پدر و مادرم این دختر را، که زندگی اش را تا حال تلخ کردم، به عقد من درآوردند. من این دختر را دوست نداشتم ولی با اصرار پدر و مادرم به خواستگاری رفتم و زندگی خودم و او را خراب کردم. هرکار می کنم گذشته را فراموش کنم و دل به این زندگی خوش کنم نمی توانم. هر بار که به مرخصی می روم موجب ناراحتی همسر و پدر و مادرم می شوم. الآن پدر و مادرم به اشتباه خود پی برده اند ولی کار از کار گذشته و نمی دانم چه کنم. همیشه آخر نماز با چشم های گریان بلند می شوم و دست به دعا برمی دارم، و غصه می خورم که چرا زندگی این دختر را خراب کردم، من که نمی توانم او را خوشبخت کنم. در این جا لازم می دانم به دختران و پسران یادآور شوم که درست است که شما در انتخاب همسر کاملاً آزاد هستید و هیچ کس حق ندارد ازدواج با فرد خاصی را بر شما تحمیل کند ولی مواظب باشید این حق آزادی، شما را به وسواس و اشکال تراشی و بلندپروازی وادار نکند. به هر حال، پسر باید زن بگیرد و دختر باید شوهر کند. موقعیت و شرایط اقتصادی و اجتماعی خود و خانواده تان را در نظر بگیرید و یکی از خواستگاران را بپذیرید. از بلندپروازی ها و این و آن کردن ها جداً اجتناب نمایید. چه بسیارند پسران و دخترانی که در اثر بلندپروازی و بهانه جویی خواستگاران مناسبی را از دست داده اند و گاهی تا آخر عمر از نعمت بزرگ تشکیل خانواده محروم گشته اند.
آیا ازدواجهای اجباری از نظر شرعی صحیح است؟
پاسخ از حضرت آیت اللّه العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته):
اجازه و رضایت دخترو پسر در صحت عقد ازدواج ضرورت دارد و بدون آن، ازدواج باطل و بلااثر خواهد بود. بنابراین باید برنامه ازدواج ها چنین باشد:
وقتی کسی برای خواستگاری دختر آمد پدر مادر او باید ابتدا تمام خصوصیات و صفات داماد و خانواده اش را بررسی کنند و همه را بدون کم و زیاد در اختیار دختر قرار دهندو بگویند چنین کسی به خواستگاری آمده اگر موافقت کرد نوبت به دیدن می رسد. بعد از آن وقتی را تعیین می کنند که دختر و پسر هم دیگر را ببینند. در یک جلسه یا چند جلسه با گفت وگو تا حد مقدور با روحیات و اخلاق یک دیگر آشنا می شوند. اگر دختر و پسر هم دیگر را پسندیدند و تفاهم و توافق کردند والدین پسر و والدین دختر وارد گفت وگو و عمل می شوند و مراسم نامزدی و تعیین مهر و عقد و عروسی را فراهم می سازند. اما متأسفانه تعداد زیادی از خانواده ها برای ازدواج دخترانشان به چنین برنامه ای عمل نمی کنند. بالاخص شهرها و روستاهای دور افتاده کشور. مرسوم آنها چنین است: وقتی کسی به خواستگاری آمد و او را پسندیدند، بدون این که با دختر مشورت کنند جواب مثبت می دهند. مراسم نامزدی و تعیین مهر را انجام می دهند، بدون این که با دختر مشورت و نظر خواهی کنند، موضوع را امری تحقق یافته و غیر قابل بحث تلقی می کنند. در این بین اکثر دخترها به همین وضع تسلیم می شوند و ازدواج را می پذیرندو در این باره حرفی ندارند. اما تعدادی هستند که داماد را نمی پسندند و قلباً به چنین ازدواجی راضی نیستند ولی جرئت مخالفت ندارند، یا از جهت شرم و خجالت یا از جهت ترس از تهدیدات و عصبانیت های پدر و مادر، چیزی نمی گویند ولی قلباً ناراحت هستند و در انتظار وقوع حادثه ای به سر می برد تا مراسم نامزدی را بر هم بزند. دوران نامزدی تمام می شود و پدر و مادر مراسم اجرای عقد و خطبه خوانی را فراهم می سازند. در این جاست که دختر خطر را نزدیک می بیند و اظهار مخالفت می کند، اما با عکس العمل شدید پدر و مادر مواجه می گردد. مگر داماد به این خوبی چه عیبی دارد؟ می خواهی در خانه بمانی ترش شوی؟ اگر بخواهیم مراسم را بر هم بزنیم در بین دوست و دشمن آبرویمان می ریزد. آن قدر از این گونه حرف ها می زنند تا دختر بیچاره سکوت کند. اما اگر دختر هم چنان به مخالفت خود ادامه داد، عکس العمل پدر ومادر شدیدتر خواهد شد. عصبانی می شوند و داد و فریاد راه می اندازند، بر سر و سینه خود می زنند، دختر را به ضرب و اخراج از منزل تهدید می کنند، و احیاناً او را مورد ضرب و شتم قرار می دهند. از او می خواهند که باید به ازدواج راضی شوی و به هنگام خطبه خواندن (بله) بگویی.
معلوم است که یک دختر مظلوم و بیچاره تا چه حد می تواند در برابر این تهدیدات مقاومت نماید، به هر حال ناچار می شود سکوت اختیار کند، زیرا تمام درها را بر روی خود بسته می بیند و راه فراری نمی یابد. به هر حال شب عقد فرا می رسد و مدعوین در چنین جشنی که برای عروس بدتر از عزاست حاضر می شوند. عروس را برای مراسم خطبه خوانی آماده کرده اند، خویشان و دوستان اطرافش نشسته اند. در چنین اوضاع و شرایطی عاقد برای کسب اجازه وارد اتاق می شود، و بعد از اجرای مراسم کوتاهی از عروس می خواهد که اجازه دهد تا او را به نکاح چنین داماد ناخواسته ای درآورد. معلوم است که در چنین اوضاع و شرایطی، دختر جز بله گفتن چاره ای ندارد، اما بله ای که فقط زبانی است، ولی با تمام وجود از او تنفّر دارد.
بعد از آن، مراسم عروسی هم با همین منوال برگزار می شود و دختر بیچاره و مظلوم را به اصطلاح به خانه بخت می فرستند؛ خانه ای که نه خانه را دوست دارد نه صاحب خانه را. نتیجه چنین ازدواجی جز بدبختی و تلخ کامی چه خواهد بود؟ دختر به خانه مردی رفته که با تمام وجود از او تنفر دارد، با چنین مردی نه تنها اظهار محبت نمی کند بلکه ایرادها و بهانه جویی ها و ناسازگاری ها شروع می شود، مرد هم ناچار عکس العمل نشان خواهد داد. در نتیجه کشمکش و اختلاف و ناسازگاری های دائمی شروع خواهد شد.یا بعد از مدتی کارشان به طلاق و جدایی منتهی خواهد شد یا ناچارندعمری را در چنین زندان اجباری در شکنجه و عذاب باشند. سرنوشت فرزندان بی گناه چنین خانواده بدبخت و آشفته ای نیز روشن و معلوم است. مسئولیت این همه بدبختی و فلاکت بر عهده پدر و مادر جاهل و خود خواهی است که هنگام انتخاب داماد با دخترشان مشورت و تبادل نظر نکردند و بدون توجه به خواسته ها و تمایلات درونی او عملاً چنین ازدواجی را تحمیل کردند، و در واقع دختر را از یک حق مشروع یعنی آزادی در انتخاب همسر محروم ساختند. این کار، خیانتی است بس بزرگ که بلاشک بدون مکافات دنیوی و اخروی نخواهد بود.
به نامه زیر توجه کنید:
آقای... در نامه اش می نویسد:
جوانی هستم هیجده ساله. وقتی پا به دوره اول نظری گذاشتم پدرم و مادرم اسم دختر عمویم را روی من گذاشتند، در صورتی که چیزی از این موضوع نمی فهمیدم. تا این که دو سال بعد، آن دختر را به زور و اجبار به عقد من در آوردند. من کاری نمی توانستم بکنم جز این که به خواسته های تحمیلی آنها تن دهم. بالأخره کار تمام شد و حالا شده اول ناراحتی و غم و غصه من. البته مجبور بودم، چون از خانه بیرونم می کردند. و من در این مدت نتوانستم حتی مدرک سوم نظری را بگیرم چه رسد به دیپلم و بالاتر...
آقای ... از شهر ... در ضمن نامه اش می نویسد:
مدت پنج سال است که در ارتش جمهوری اسلامی خدمت می کنم و حدود چهار سال است که دختر عمویم را به عقد من درآورده اند. در این چهار سال علاقه ای به زندگی نداشتم و ندارم. چون به اصرار پدر و مادرم این دختر را، که زندگی اش را تا حال تلخ کردم، به عقد من درآوردند. من این دختر را دوست نداشتم ولی با اصرار پدر و مادرم به خواستگاری رفتم و زندگی خودم و او را خراب کردم. هرکار می کنم گذشته را فراموش کنم و دل به این زندگی خوش کنم نمی توانم. هر بار که به مرخصی می روم موجب ناراحتی همسر و پدر و مادرم می شوم. الآن پدر و مادرم به اشتباه خود پی برده اند ولی کار از کار گذشته و نمی دانم چه کنم. همیشه آخر نماز با چشم های گریان بلند می شوم و دست به دعا برمی دارم، و غصه می خورم که چرا زندگی این دختر را خراب کردم، من که نمی توانم او را خوشبخت کنم.
در این جا لازم می دانم به دختران و پسران یادآور شوم که درست است که شما در انتخاب همسر کاملاً آزاد هستید و هیچ کس حق ندارد ازدواج با فرد خاصی را بر شما تحمیل کند ولی مواظب باشید این حق آزادی، شما را به وسواس و اشکال تراشی و بلندپروازی وادار نکند. به هر حال، پسر باید زن بگیرد و دختر باید شوهر کند. موقعیت و شرایط اقتصادی و اجتماعی خود و خانواده تان را در نظر بگیرید و یکی از خواستگاران را بپذیرید. از بلندپروازی ها و این و آن کردن ها جداً اجتناب نمایید. چه بسیارند پسران و دخترانی که در اثر بلندپروازی و بهانه جویی خواستگاران مناسبی را از دست داده اند و گاهی تا آخر عمر از نعمت بزرگ تشکیل خانواده محروم گشته اند.
- [سایر] ازدواجهای حرام کدام است؟
- [سایر] آیا عریضه نویسی برای امام زمان از نظر شرعی صحیح است ؟
- [سایر] شبهه: علت طلاقها و ازدواجهای متعدد امام حسن علیه السّلام چه بود؟
- [سایر] با توجه به پیامدهای منفی ازدواجهای مدرن، چه شیوهای را برای ازدواج درست پیشنهاد میکنید؟
- [آیت الله نوری همدانی] آیا مرد میتواند از نفقه فرار کند؟ برای ازدواجهای بعدی چطور؟
- [آیت الله خامنه ای] آیا عزل بعضی از متولّیان وقف توسط متولّیان دیگر از نظر شرعی صحیح است؟
- [آیت الله بهجت] آیا (محفوظ بودن حق چاپ و نشر) از نظر شرعی صحیح است یا خیر؟
- [سایر] آیا از نظر اسلام حکمی برای ازدواج اجباری بین یک پسر و دختر که به رابطه جنسی آلوده شده باشند وجود دارد؟
- [آیت الله سیستانی] آیا پدر ومادر شوهر اجازه تعیین اجباری مهریه عروس را دارند ؟( نظر عروس 5 شاخه گل به نیت 5 تن ولی اجبار 110 سکه طلا گردد )؟
- [آیت الله سبحانی] اجبار دختر عمو برای ازدواج با پسر عمو و منع آنها از ازدواج با دیگران، چه حکمی دارد؟ آیا ازدواج اجباری صحیح است؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] فتوا دادن و اظهار نظر کردن در مسائل شرعی برای کسی که مجتهد نیست (یعنی قادر به استنباط احکام از مدارک و دلایل آن نمی باشد) حرام است و هرگاه بدون اطلاع اظهار نظر کند، مسؤول اعمال تمام کسانی است که به گفته او عمل می کنند.
- [آیت الله علوی گرگانی] احکام وطن بر جایی که صرف نظر از آن کرده است جاری نیست چه در آنجا ملک داشته باشد یا نه، وچه در آنجا شش ماه مانده باشدیانه.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] همان طور که در مسأله 2389 بیان شد در ضمان شرعی ذمه ضامن در طول ذمه بدهکار اولیه قرار نمی گیرد لذا اگر بگوید: اگر بدهکار قرض تو را ندهد می دهم، به احتیاط واجب ضمان شرعی صحیح نیست.
- [آیت الله اردبیلی] مسافر باید در صورت وجود هشت شرط نماز ظهر و عصر و عشاء را شکسته (یعنی دو رکعتی) بجا آورد و روزه او نیز صحیح نیست: * شرط اوّل: آن که سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] ه : فاصله دو نماز جمعه باید کمتر از یک فرسخ نباشد که اگر در کمتر از یک فرسخ دو نماز جمعه خوانده شود نماز اولی صحیح و دومی باطل است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه یقین دارد سفر او هشت فرسخ است و نماز را شکسته بخواند، بعد بفهمد هشت فرسخ نبوده، نمازش باطل است و باید آن را اعاده کند و چهار رکعت بخواند و اگر وقت گذشته قضا نماید، اما اگر یقین داشت مسافت مورد نظر هشت فرسخ نیست و در اثناء راه فهمید که هشت فرسخ بوده باید نماز را شکسته بخواند و اگر تمام خوانده اعاده کند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر زنی که در حال استحاضه کثیره است غسلهای خود را به تفصیلی که در احکام استحاضه گذشت به جا اورد روزه او صحیح است و در استحاضه متوسطه اگر چه غسل نکند روزه اش صحیح است
- [آیت الله مظاهری] اگر انسان نداند معاملهای که کرده صحیح است یا باطل، نمیتواند در مالی که گرفته تصرّف نماید ولی چنانچه در موقع معامله، احکام آن را میدانسته و بعد از معامله شک کند، تصرّف او اشکال ندارد و معامله صحیح است.
- [آیت الله سیستانی] اگر زنی که در حال استحاضه کثیره است، هرچند غسلهای خود را به تفصیلی که در احکام استحاضه در مسأله (???) گفته شد بجا نیاورد، روزه او صحیح است. همچنان که در استحاضه متوسطه اگرچه غسل نکند، روزهاش صحیح است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر زنی که در حال استحاضه است ، غسل های خود را به تفضیلی که در احکام استحاضه گفته شد بجا آورد ، روزة او صحیح است .