1- گاهی کودکی بدون احساس شرک و حیا سؤالی را از پدر و مادر میپرسند و مثلا پرسش او در رابطه با ارتباط جنسی است. پدر ومادر از این بیچارگی کودک ناراحت شده و جواب سربالائی میدهند که برو در کوچه نگاه کن گربه و سگ چه میکنند و ... بنظر ما چنین پاسخهایی سازنده و مناسب نیستند. بهتر است حیوانات چیزی بیاموزند همان شرایط را فراهم کنند و دیگر چنین سخنانی و مستقیماً مطرح نباشد که وقاحت انگیزاست. 2- زمانی پیش میآید که طفل سوالی از شما میکند که بنظر شما برای او بسیار سنگین و فهم و پاسخ بسیار دشوار است. فکر نکنید که فرزند شما بسیار عمیق شده و سؤالات عمیق مطرح میکند ممکن است او این پرسش را از کسی شنیده باشد و یا تصادفی به ذهنش خطور کند دیگر لازم نیست عمیقاً به او پاسخ بگوئید. 3- در همه حال فراموش نکنید که اگر کودک پاسخ را از شما بشنود بمراتب برای او بهتر است تا از دیگران آن را دریافت کند زیرا شما دلسوزتر و به روحه فرزند آگاهترید. 4- منع طفل از سؤالات و دادن جوابهای سربالا و ایجاد ترس برای طرح پرسشها سبب خواهد شد که طفل در خود فرو رود و اعتمادش را به پدر و مادر از دست بدهد در آنجا که پاسخ دادن به سؤالی را لازم نمیدانید همین را با صراحت به او بگویئد دیگر لازم نیست او را با تهدید از خود برانید. انواع سؤالات کودکان در چه موضوعاتی میباشد. در اینجا نمونههائی از سؤالات کودکان را با نوع جوابهائی که میتوان به آنها داد مطرح میکنیم و البته میدانید که هر پدر ومادری با آگاهی و شناختی که از طرز فکر، منطق و زبان کودک خود دارد میتواند پاسخهای مناسب تری تهیه و آن را عرضه کند در همه حال فرضتان در پاسخ به سؤالات این باشد که او کودک است نه دانشجو. لازم نیست همه ریزه کاریها را در پاسخ مراعات کنید تنها در حد اجمالی و کلی پاسخی بگوئید او قانع خواهد شد. 1- در مورد آفرینش خود: کودک میپرسد من از کجا آمدهام؟ در کجا بودهام؟ من در شکم تو بودم؟ چگونه بیرون آمدم؟ و ... مادر میتواند در این رابطه چنین پاسخ دهد، من ترا خیلی دوست داشتم برای اینکه همیشه همراه من باشی، در شکم من بودی در شکم من تو خیلی کوچولوب بودی، خدا خواست تو بزرگ شوی، بعد از شکم بیرون آمدی، ترا دوست داشتم، به تو شیر دادم حالا بزرگ شدی تو وقتی بزرگ شدی میتوانی بفهمی بچه چطور از شکم مادر بیرون میآید. طفل تا وقتی در شکم مادر است خیلی کوچک است آنجا راحت است، همهاش خوابیده وقتی بچهها بزرگ شدند به اندازه بابا و مامان شدند، میتوانند یک بچه کوچک داشته باشند تو هم که بزرگ شدی آن را میفهمی... همانگونه که ملاحظه کردید لازم نیست همه نکت و ریزهکاریها را ذکر کنیم و بنابه نیست اگر به بچه گفتیم آن را بعداً میفهمی طفل عقده دار شود!!برخی از پاسخها اشکال ندارند که نسیه باشند!! و حتی پس از پاسخی اجمالی میتوان تکیه شرح و تفصیل قضیه را روی مسائل دیگری قرار داد مثل این عبارت من تو را خیلی دوست داشتم و .. . تو وقتی بزرگ شدی. 2- در مورد کیفیت و پیدایش: میپرسد من اول چه بودم؟ چگونه بودم؟ چطور در شکم تو بزرگ شدم؟ و ... میتوان در اینجا مثالی از بذر گیاهی آورد که وقتی در زمین بکاریم رشد میکند بزرگ میشود بچه هم از اول مثل یک بذر کوچک است. خدا آن را در شکم مارد بزرگ میکند خدا او را رشد میدهد و .. آدم وقتی بزرگ شد به اندازه بابا و مامان شد عقد میکند، جشن میگیرد. نهار میدهند، چراغانی میکنند عروسی میکنند. خدا به آنها یک بچه میدهد که اول خیلی کوچک است. در شکم مادر است چون مادر او را خیلی دوست دارد توی دل خود جایش میدهد. بچه توی شکمش جای دارد. تا وقتی که بزرگ شود. به دنیا بیاید و مادر بلغش کند. تو هم اول مثل همان بذر بودی خدا تو را به ما داد در دل ما بزرگ شدی – به دنیا آمدی روز به روز برزگتر خواهی شد تو هم روزی عروسی میکنی جشن وچراغانی و ... خواهی داشت و .... در کیفت به دنیا آمدن: سوالات اغلب این است بچه از کجا میآید؟ در پاسخ او لازم نیست مسیر ولادت کودک را تشریح کنیم. کافی است بگویید در شکم مادر بزرگ میشود و بعد دنیا میآید. بعید است طفل بپرسد از کدام راه.؟ اگر هم پرسید میتوان به آرامی به او گفت تو الان نمیدانی. بزرگ شدی خودت میفهمی. و برای اینکه سؤال ادامه پیدا نکند میتوان مسیر بحث و سوال کودک را عوض کرد و دباره کودک تازه به دنیا آمده شرح و بسط داد که او گریه میکند، مادر به او شیر میدهد، او نمیتواند بایستد، راه برود و ... تو هم اول اینطوری بودی و ... در مورد تفاوت دو جنس: پرسش در مورد تفاوت پسر و دختر از حدود 3 سالگی آغاز میشود و اغلب در اثر بی احتیاطیهای والدین در برهنه کردن فرزندی در حضور دیگر فرزندان این سوالات پدید میآید که طفل فرصتی مییابد تا اندام برادر یا خواهر خود را لخت ببیند. در چنین صورتی ضروری میشود که به اختصار در مورد نقش زن و مرد صحبت کرد و گفت دخترها وقتی بزرگ شدند مثل مامان میشوند. بچه را شیر میدهند. در خانه غذای خوشمره درست میکند... پسرها وقتی بزرگ شدند مثل بابا میشوند در بیرون کار میکنند. برای بچه ها غذا میخورند. اسباب بازی تهیه میکنند در همه حال باید گفت خدا خواست که تو دختر باشی و او پسر باشد، لباس شما فرق دارد موی سر او با تو فرق دارد، و ... 5- در مورد حالات خود: گاهی پسران از احتلام و دختران از قاعدگی سوال میکنند. دراینجا اگر میزان سن خیلی پایین است و احتمال بلوغ زودرس در آنها نمیرود میتوان پاسخها را سرهم بندی کرد تا فرصت بیان کامل آن برسد. و اگر مسئله خلاف آن بود هیج ایرادی ندارد که آن را شرح دهیم. پدران از مرحله نوجوانی پسران به تدریج باید در لای لفافه مسائل مربوط به بلوغ و احتلام را به آنان گوشزد کنند و اطلاعات لازم را در رابطه با غسل و مسائل آن به آنها تفهیم کنند و همین کار را مادران در رابطه با دختران باید مورد توجه قرار دهند. البته اگر معلمان در سر کلاسها به صورت عمومی این مسائل را مطرح کننند بهتر خواهد بود. ولی پدر و مادر هم میتوانند در تنهایی با پسر یا دختر خود صحبت کنند و نشانههای را به آنها اعلام دارند به این مقصد که اگر مسئله احتلام یا قاعدگی برایشان پیش آید آن را به پدر و یا مادر اطلاع دهند. به نظر ما ضروری است در ضمن آن هشدارهای لازم به پسران و تذکرات لازم به دختران به ویژه در آمادگیشان برای مادری به آنها داده شود. و حتی مسئله غسل را قبل از بلوغ به صورت غسل جمعه به آنها بیاموزند و در مرز بلوغ آنان تغییر نیبت روش غسل جنابت یا حیض را بدانند. 6- پرسش دربارة اعضاء: دختری خردسالی از کار پستان مادر خود سؤال میکند. پسری از کار آلت تناسلی خود. در اینجا میتوان به صراح گفت که خدا پستان را آفریده تا بچه از آن شیر بخورد و بزرگ شود. همانطور که تو در خردسالی از پستان من شیر خوردی. خدا بچه ها را دوست دارد و برای غذای آنها پستان درست کرده. در مورد دستگاه تناسلی هم بدون شرمساری باید گفت آب زیادی بدن، کثافتها از این راه خارج میشوند تو نباید به آن دست بزنی که ممکن است دست تونجس شود هیچکس نباید آن را دست بزند که بد است. مادر هم فقط آن را میشوید. تو هم برای شستن میتوانی به آن دست بزنی، در وقتهای دیگر آدم نباید به آن دست بزند مامان و بابا از دست کاری خوششان نمیآید. 7- سوال از شکم مادر: میپرسد مامان چرا شکم تو گنده شده؟ چه کار کردی که اینطور شده؟ خیلی غذا خوردی؟ .... پاسخ میگوید نه: خدا میخواهد برای تو یک همبازی بدنیا بیاورد. او الان خیلی کوچک است نمیتواند بنشیند، حرف بزند، راه برود در شکم من است. دارد زره زره بزرگ میشود هماطور که تو کوچک بودی و در شکم من جا داشتی او الان کوچک است نمیتواند در بغل من یا تو باشد. وقتی آن را به دنیا آورد تو خواهی دید چقدر کوچولو وناز است. با او بازی میکنی. او را دوست داری. او هم تو را دوست خواهد داشت و خدا خواسته که یک نی نی کوچولو در شکم من باشد تا بعداً هم بازی تو شود.... و نمونة این گونه سوالات بسیار است که هر کدام را پاسخهای از این قبیل میتوان جواب داد و عملاً خواهیددید که کودک آن چنان که برخی تصور میکنند مسر نیست که از تمام جزئیات سوال کند و تازه اگر هم باشد هیچ ایرادی نیست. که نیمی را به صورت مستقیم و نیمی را به صورت غیر مستقیم جواب دهید و یا جواب آن را به بعد موکول کنید که بعدها میفهمی. صورتهای پاسخ به سوالات کودکان پاسخ ها میتواند مستقیم باشد همانگونه که نمونههای آن را یدهایم و یا غیر مستقیم از طریق آشنائی کودک با حیوانات و گیاهان و زادو ولدها و احیاناً دیدن غافلگیرانه زایمان ها و یا روابط دیگران. گاهی کودک از طریق حضور در مجامعی که غلفتاً در این موارد بحث میشود اطلاعاتی را بدست میآورد زمانی از طریق خواندن جزوات و کتابهائی که در این رابطه بدستش میرسد و در برخیخ موارد هم از طریق عکسها و یا فیلمهای بد آموز از مسائی در این رابطه سر در میآورند. کلاًً باید در نظر داشت کودکان پاسخهای خود را خیلی سریعتر از آنچه که شما فکر کنید بدست میآورند آنچان که در سنین نوجوانی اغلب آنها از جزئیات مسائل باخبرند و بهمین نظر دیگر سوالی از پدر و مادر ندارند و احیاناً پرسشهای خود از طریق دوستان و معاشران بدست میآورند. زیان پاسخهای ناپسند تصور کودک از پیدایش خود معمولاً جاهلانه و ابهام آمیز است. براین ابهام گاهی پاسخهای بی درد سر و پدر و مارد میافزاید مثلاً در پاسخ سوال کودک که از کجا آمده جواب میدهند کلاغ تو را آورده، زیر بوته ها بودی ترا پیدا کردیم! در مغازهای آویزان بودی تو را خریدیم ما خوابیده بودیم بیدار شدیم دیدیم تو پلهوی ما هستی! در بیمارستان بودی تو را پیدا کردیم و آوردیم! تو را در خیابان پیدا کردیم!!... این گونه پاسخها معمولاً حفرهای در اعتماد کودک در رابطه طفل با پدر ومادر پدید می آورد ضمن اینکه موجب سردرگمی بیشتر طفل میشود. حال که بناست پاسخ مستقیم به او ندهید اقلاً بگویید خدا تو را به ما داد. تو در شکم مادر بودی، خدا تو را بزرگ کرد و ... البته این نکته هم قابل ذکر است که بررسی کنید و ببینید چه کسی بذر زمینهای را در ذهن کودک کاشته که منجر به چنین سوال و پاسخی شده است؟ آیا خودش آن را کشف کرده و یا شیوه ناردستی در زندگی داشته که منجر به پیدایش چنین سوالاتی شده است. بر این اساس جلوی بد آموزیها را بایدگرفت که توسعه نباید و ذهن کودک بی حساب متوجه چنین مسائلی نشود. زمینه سازی برای اطلاع در عین حال بد نیست متذکر شویم که والدین و مربیان در ساعات و لحظات فراغت و در فرصتها و دقایقی که برای کودک وقت گذاری میکنند، بدون انتظار سوال از کودک در باره امری از این قبیل خود شروع به داستان سرایی کنند از مسائل، زندگی، از مباحث گوناگون آن، از ازدواج و مجلس جشن، از عروسیها و چراغانیها از دوران شیرخوارگی کودک بحث ها کنند. حتی اگر عکسی از دوران خردسالی کودک دارند به او نشان دهند تا وضع خود را دریابد که نخست چه بوده و بعد چه شدهاست؟ همچنین مادر میتواند به طفل بگویید تو از این هم کوچکتر بودهای (مثلاً از عکس دوران یک ماهگی) وقتی که در شکم بودی به اندازة یک انگشت بودی، خدا تو را بزرگ کرد، چون تو را دوست داشت، بعد به دنیا آمدی، گریه میکردی، شیر میخوردی و ... فراموش نکنیم که بخشی از این سؤالات در رابطه با روش زندگی خانوادهها و طرز معاشرتها و روابط کودکان با دیگران است و گرنه ما اطفالی داریم که در تمام مدت عمر کودکی هرگز از این سوالا ندارند و اگر هم پرسشی داشته باشند اصرار به کشف همة ابعاد آن را ندارند. www.morsalat.com
1- گاهی کودکی بدون احساس شرک و حیا سؤالی را از پدر و مادر میپرسند و مثلا پرسش او در رابطه با ارتباط جنسی است. پدر ومادر از این بیچارگی کودک ناراحت شده و جواب سربالائی میدهند که برو در کوچه نگاه کن گربه و سگ چه میکنند و ... بنظر ما چنین پاسخهایی سازنده و مناسب نیستند. بهتر است حیوانات چیزی بیاموزند همان شرایط را فراهم کنند و دیگر چنین سخنانی و مستقیماً مطرح نباشد که وقاحت انگیزاست.
2- زمانی پیش میآید که طفل سوالی از شما میکند که بنظر شما برای او بسیار سنگین و فهم و پاسخ بسیار دشوار است. فکر نکنید که فرزند شما بسیار عمیق شده و سؤالات عمیق مطرح میکند ممکن است او این پرسش را از کسی شنیده باشد و یا تصادفی به ذهنش خطور کند دیگر لازم نیست عمیقاً به او پاسخ بگوئید.
3- در همه حال فراموش نکنید که اگر کودک پاسخ را از شما بشنود بمراتب برای او بهتر است تا از دیگران آن را دریافت کند زیرا شما دلسوزتر و به روحه فرزند آگاهترید.
4- منع طفل از سؤالات و دادن جوابهای سربالا و ایجاد ترس برای طرح پرسشها سبب خواهد شد که طفل در خود فرو رود و اعتمادش را به پدر و مادر از دست بدهد در آنجا که پاسخ دادن به سؤالی را لازم نمیدانید همین را با صراحت به او بگویئد دیگر لازم نیست او را با تهدید از خود برانید.
انواع سؤالات کودکان در چه موضوعاتی میباشد.
در اینجا نمونههائی از سؤالات کودکان را با نوع جوابهائی که میتوان به آنها داد مطرح میکنیم و البته میدانید که هر پدر ومادری با آگاهی و شناختی که از طرز فکر، منطق و زبان کودک خود دارد میتواند پاسخهای مناسب تری تهیه و آن را عرضه کند در همه حال فرضتان در پاسخ به سؤالات این باشد که او کودک است نه دانشجو. لازم نیست همه ریزه کاریها را در پاسخ مراعات کنید تنها در حد اجمالی و کلی پاسخی بگوئید او قانع خواهد شد.
1- در مورد آفرینش خود: کودک میپرسد من از کجا آمدهام؟ در کجا بودهام؟ من در شکم تو بودم؟ چگونه بیرون آمدم؟ و ... مادر میتواند در این رابطه چنین پاسخ دهد، من ترا خیلی دوست داشتم برای اینکه همیشه همراه من باشی، در شکم من بودی در شکم من تو خیلی کوچولوب بودی، خدا خواست تو بزرگ شوی، بعد از شکم بیرون آمدی، ترا دوست داشتم، به تو شیر دادم حالا بزرگ شدی تو وقتی بزرگ شدی میتوانی بفهمی بچه چطور از شکم مادر بیرون میآید.
طفل تا وقتی در شکم مادر است خیلی کوچک است آنجا راحت است، همهاش خوابیده وقتی بچهها بزرگ شدند به اندازه بابا و مامان شدند، میتوانند یک بچه کوچک داشته باشند تو هم که بزرگ شدی آن را میفهمی...
همانگونه که ملاحظه کردید لازم نیست همه نکت و ریزهکاریها را ذکر کنیم و بنابه نیست اگر به بچه گفتیم آن را بعداً میفهمی طفل عقده دار شود!!برخی از پاسخها اشکال ندارند که نسیه باشند!! و حتی پس از پاسخی اجمالی میتوان تکیه شرح و تفصیل قضیه را روی مسائل دیگری قرار داد مثل این عبارت من تو را خیلی دوست داشتم و .. . تو وقتی بزرگ شدی.
2- در مورد کیفیت و پیدایش: میپرسد من اول چه بودم؟ چگونه بودم؟ چطور در شکم تو بزرگ شدم؟ و ... میتوان در اینجا مثالی از بذر گیاهی آورد که وقتی در زمین بکاریم رشد میکند بزرگ میشود بچه هم از اول مثل یک بذر کوچک است. خدا آن را در شکم مارد بزرگ میکند خدا او را رشد میدهد و .. آدم وقتی بزرگ شد به اندازه بابا و مامان شد عقد میکند، جشن میگیرد. نهار میدهند، چراغانی میکنند عروسی میکنند. خدا به آنها یک بچه میدهد که اول خیلی کوچک است. در شکم مادر است چون مادر او را خیلی دوست دارد توی دل خود جایش میدهد. بچه توی شکمش جای دارد. تا وقتی که بزرگ شود. به دنیا بیاید و مادر بلغش کند. تو هم اول مثل همان بذر بودی خدا تو را به ما داد در دل ما بزرگ شدی – به دنیا آمدی روز به روز برزگتر خواهی شد تو هم روزی عروسی میکنی جشن وچراغانی و ... خواهی داشت و ....
در کیفت به دنیا آمدن:
سوالات اغلب این است بچه از کجا میآید؟ در پاسخ او لازم نیست مسیر ولادت کودک را تشریح کنیم. کافی است بگویید در شکم مادر بزرگ میشود و بعد دنیا میآید. بعید است طفل بپرسد از کدام راه.؟ اگر هم پرسید میتوان به آرامی به او گفت تو الان نمیدانی. بزرگ شدی خودت میفهمی. و برای اینکه سؤال ادامه پیدا نکند میتوان مسیر بحث و سوال کودک را عوض کرد و دباره کودک تازه به دنیا آمده شرح و بسط داد که او گریه میکند، مادر به او شیر میدهد، او نمیتواند بایستد، راه برود و ... تو هم اول اینطوری بودی و ...
در مورد تفاوت دو جنس: پرسش در مورد تفاوت پسر و دختر از حدود 3 سالگی آغاز میشود و اغلب در اثر بی احتیاطیهای والدین در برهنه کردن فرزندی در حضور دیگر فرزندان این سوالات پدید میآید که طفل فرصتی مییابد تا اندام برادر یا خواهر خود را لخت ببیند.
در چنین صورتی ضروری میشود که به اختصار در مورد نقش زن و مرد صحبت کرد و گفت دخترها وقتی بزرگ شدند مثل مامان میشوند. بچه را شیر میدهند. در خانه غذای خوشمره درست میکند... پسرها وقتی بزرگ شدند مثل بابا میشوند در بیرون کار میکنند. برای بچه ها غذا میخورند. اسباب بازی تهیه میکنند در همه حال باید گفت خدا خواست که تو دختر باشی و او پسر باشد، لباس شما فرق دارد موی سر او با تو فرق دارد، و ...
5- در مورد حالات خود: گاهی پسران از احتلام و دختران از قاعدگی سوال میکنند. دراینجا اگر میزان سن خیلی پایین است و احتمال بلوغ زودرس در آنها نمیرود میتوان پاسخها را سرهم بندی کرد تا فرصت بیان کامل آن برسد. و اگر مسئله خلاف آن بود هیج ایرادی ندارد که آن را شرح دهیم.
پدران از مرحله نوجوانی پسران به تدریج باید در لای لفافه مسائل مربوط به بلوغ و احتلام را به آنان گوشزد کنند و اطلاعات لازم را در رابطه با غسل و مسائل آن به آنها تفهیم کنند و همین کار را مادران در رابطه با دختران باید مورد توجه قرار دهند. البته اگر معلمان در سر کلاسها به صورت عمومی این مسائل را مطرح کننند بهتر خواهد بود. ولی پدر و مادر هم میتوانند در تنهایی با پسر یا دختر خود صحبت کنند و نشانههای را به آنها اعلام دارند به این مقصد که اگر مسئله احتلام یا قاعدگی برایشان پیش آید آن را به پدر و یا مادر اطلاع دهند. به نظر ما ضروری است در ضمن آن هشدارهای لازم به پسران و تذکرات لازم به دختران به ویژه در آمادگیشان برای مادری به آنها داده شود. و حتی مسئله غسل را قبل از بلوغ به صورت غسل جمعه به آنها بیاموزند و در مرز بلوغ آنان تغییر نیبت روش غسل جنابت یا حیض را بدانند.
6- پرسش دربارة اعضاء: دختری خردسالی از کار پستان مادر خود سؤال میکند. پسری از کار آلت تناسلی خود. در اینجا میتوان به صراح گفت که خدا پستان را آفریده تا بچه از آن شیر بخورد و بزرگ شود. همانطور که تو در خردسالی از پستان من شیر خوردی. خدا بچه ها را دوست دارد و برای غذای آنها پستان درست کرده.
در مورد دستگاه تناسلی هم بدون شرمساری باید گفت آب زیادی بدن، کثافتها از این راه خارج میشوند تو نباید به آن دست بزنی که ممکن است دست تونجس شود هیچکس نباید آن را دست بزند که بد است. مادر هم فقط آن را میشوید. تو هم برای شستن میتوانی به آن دست بزنی، در وقتهای دیگر آدم نباید به آن دست بزند مامان و بابا از دست کاری خوششان نمیآید.
7- سوال از شکم مادر: میپرسد مامان چرا شکم تو گنده شده؟ چه کار کردی که اینطور شده؟ خیلی غذا خوردی؟ .... پاسخ میگوید نه: خدا میخواهد برای تو یک همبازی بدنیا بیاورد. او الان خیلی کوچک است نمیتواند بنشیند، حرف بزند، راه برود در شکم من است. دارد زره زره بزرگ میشود هماطور که تو کوچک بودی و در شکم من جا داشتی او الان کوچک است نمیتواند در بغل من یا تو باشد. وقتی آن را به دنیا آورد تو خواهی دید چقدر کوچولو وناز است. با او بازی میکنی. او را دوست داری. او هم تو را دوست خواهد داشت و خدا خواسته که یک نی نی کوچولو در شکم من باشد تا بعداً هم بازی تو شود....
و نمونة این گونه سوالات بسیار است که هر کدام را پاسخهای از این قبیل میتوان جواب داد و عملاً خواهیددید که کودک آن چنان که برخی تصور میکنند مسر نیست که از تمام جزئیات سوال کند و تازه اگر هم باشد هیچ ایرادی نیست. که نیمی را به صورت مستقیم و نیمی را به صورت غیر مستقیم جواب دهید و یا جواب آن را به بعد موکول کنید که بعدها میفهمی.
صورتهای پاسخ به سوالات کودکان
پاسخ ها میتواند مستقیم باشد همانگونه که نمونههای آن را یدهایم و یا غیر مستقیم از طریق آشنائی کودک با حیوانات و گیاهان و زادو ولدها و احیاناً دیدن غافلگیرانه زایمان ها و یا روابط دیگران.
گاهی کودک از طریق حضور در مجامعی که غلفتاً در این موارد بحث میشود اطلاعاتی را بدست میآورد زمانی از طریق خواندن جزوات و کتابهائی که در این رابطه بدستش میرسد و در برخیخ موارد هم از طریق عکسها و یا فیلمهای بد آموز از مسائی در این رابطه سر در میآورند.
کلاًً باید در نظر داشت کودکان پاسخهای خود را خیلی سریعتر از آنچه که شما فکر کنید بدست میآورند آنچان که در سنین نوجوانی اغلب آنها از جزئیات مسائل باخبرند و بهمین نظر دیگر سوالی از پدر و مادر ندارند و احیاناً پرسشهای خود از طریق دوستان و معاشران بدست میآورند.
زیان پاسخهای ناپسند
تصور کودک از پیدایش خود معمولاً جاهلانه و ابهام آمیز است. براین ابهام گاهی پاسخهای بی درد سر و پدر و مارد میافزاید مثلاً در پاسخ سوال کودک که از کجا آمده جواب میدهند کلاغ تو را آورده، زیر بوته ها بودی ترا پیدا کردیم! در مغازهای آویزان بودی تو را خریدیم ما خوابیده بودیم بیدار شدیم دیدیم تو پلهوی ما هستی! در بیمارستان بودی تو را پیدا کردیم و آوردیم! تو را در خیابان پیدا کردیم!!...
این گونه پاسخها معمولاً حفرهای در اعتماد کودک در رابطه طفل با پدر ومادر پدید می آورد ضمن اینکه موجب سردرگمی بیشتر طفل میشود. حال که بناست پاسخ مستقیم به او ندهید اقلاً بگویید خدا تو را به ما داد. تو در شکم مادر بودی، خدا تو را بزرگ کرد و ...
البته این نکته هم قابل ذکر است که بررسی کنید و ببینید چه کسی بذر زمینهای را در ذهن کودک کاشته که منجر به چنین سوال و پاسخی شده است؟ آیا خودش آن را کشف کرده و یا شیوه ناردستی در زندگی داشته که منجر به پیدایش چنین سوالاتی شده است. بر این اساس جلوی بد آموزیها را بایدگرفت که توسعه نباید و ذهن کودک بی حساب متوجه چنین مسائلی نشود.
زمینه سازی برای اطلاع
در عین حال بد نیست متذکر شویم که والدین و مربیان در ساعات و لحظات فراغت و در فرصتها و دقایقی که برای کودک وقت گذاری میکنند، بدون انتظار سوال از کودک در باره امری از این قبیل خود شروع به داستان سرایی کنند از مسائل، زندگی، از مباحث گوناگون آن، از ازدواج و مجلس جشن، از عروسیها و چراغانیها از دوران شیرخوارگی کودک بحث ها کنند. حتی اگر عکسی از دوران خردسالی کودک دارند به او نشان دهند تا وضع خود را دریابد که نخست چه بوده و بعد چه شدهاست؟ همچنین مادر میتواند به طفل بگویید تو از این هم کوچکتر بودهای (مثلاً از عکس دوران یک ماهگی) وقتی که در شکم بودی به اندازة یک انگشت بودی، خدا تو را بزرگ کرد، چون تو را دوست داشت، بعد به دنیا آمدی، گریه میکردی، شیر میخوردی و ...
فراموش نکنیم که بخشی از این سؤالات در رابطه با روش زندگی خانوادهها و طرز معاشرتها و روابط کودکان با دیگران است و گرنه ما اطفالی داریم که در تمام مدت عمر کودکی هرگز از این سوالا ندارند و اگر هم پرسشی داشته باشند اصرار به کشف همة ابعاد آن را ندارند.
www.morsalat.com
- [سایر] چگونه به سوالات جنسی کودکان جواب دهیم؟
- [سایر] شیوه مناسب برخورد والدین با کودکان چیست؟
- [سایر] کلیدهای والدین برای تربیت موفق کودکان چیست؟
- [سایر] شیوه برخورد ومدیریت صحیح والدین باسؤالات کودکان چیست؟
- [سایر] در مقابل رقابت طلبی کودکان وظیفه والدین چیست؟
- [سایر] کلیدهای موفق والدین برای تربیت موفق کودکان چیست؟
- [سایر] دانایی والدین چه نقشی در تربیت بهتر کودکان دارد؟
- [سایر] والدین چگونه ازناهنجاریهای رفتاری کودکان در آینده جلوگیری نمایند؟
- [سایر] وظیفه والدین در مقابل کودکان تازه وارد به خانواده چیست؟
- [سایر] نحوه برخورد والدین با کودکان لوس باید چگونه باشد؟
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگروارث میت علاوه برچند عمو وعمه ودایی وخاله همسرمیت نیز باشد: همسر میت اگر شوهر باشد 21 و اگر زن باشد 41 ارث میبرد و 31 اصل مال میت به دایی و خاله می رسد که طبق مسائل 2919 تا 2923 بین آنان تقسیم می شود و بقیه مال بین عمو و عمه طبق مسائل 2913 تا 2917 تقسیم می شود. توجه به این نکته لازم است که سهم همسر از سهم دایی وخاله کسر نمی شود و تنها از سهم عمو و عمه کسر می شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] زکات گندم و جو و خرما و کشمش وقتی واجب میشود که به مقدار نصاب برسد، مقدار نصاب غلاّت بیتردید 5 وَسَق معادل 300 صاع میباشد، مشهور علماء، وزن هر صاع را در تمامی غلاّت، 1170 درهم گرفتهاند و با محاسبه هر درهم به وزن 2140 مثقال معمولی، نصاب غلاّت را 849 / 193 کیلوگرم برآورد کردهاند، ولی در این محاسبه دو مطلب مهم باید تذکّر داده شود: 1 - مقدار درهم، بنا بر تحقیق بیش از 2140 مثقال معمولی بوده، بر طبق یک محاسبه وزن درهم تقریبا 2 / 97 گرم تعیین شده (9) در نتیجه نصاب (یعنی 300 صاع) معادل 1041 / 239 کیلوگرم و بر طبق محاسبه دیگر وزن درهم 3 / 125 گرم معیّن شده (10) در نتیجه نصاب 1097 / 875 کیلوگرم خواهد بود. 2 - تعیین یک وزن برای تمامی غلاّت در صورتی صحیح است که وزن هر صاع در تمامی غلّات یکسان باشد، ولی با عنایت به این که صاع و وسق پیمانههای خاص بوده و قهراً با توجّه به سبکی و سنگینی غلّات (بر طبق وزن حجمی آنها) وزن نصاب غلّات مختلف تغییر میکند. ظاهراً وزن 1170 درهم برای هر صاع، برای گندم متوسط تعیین شده است، بنابراین ارقام 1041 / 239 یا 1097 / 875 کیلوگرم مربوط به نصاب گندم میباشد و با عنایت به تفاوت اقسام مختلف گندم در وزن حجمی و اختلاف فوق در وزن درهم، تعیین دقیق حجم نصاب غلّات میسور نیست، ولی میتوان حجم حداقل 1300 لیتر را برای نصاب غلّات در نظر گرفت (11)، این حجم در غلّات مختلف وزنهای گوناگونی دارد، بلکه اقسام هر نوع غلّه، نیز وزن حجمی مختلفی دارد، مثلاً برای جو، حداقل وزن 780 کیلوگرم را میتوان برای نصاب زکات در نظر گرفت. (12)
- [آیت الله سیستانی] در وجوب أمر به معروف و نهی از منکر باید شرائط زیر وجود داشته باشد : 1 شناخت معروف و منکر ولو به طور اجمال . بنابراین کسی که معروف و منکر را نمیشناسد ، و آنها را از همدیگر تشخیص نمیدهد ، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست ، بلی گاهی برای امر به معروف و نهی از منکر کردن یاد گرفتن و شناختن معروف و منکر ، واجب میشود . 2 احتمال تأثیر در شخص خلافکار . بنابراین اگر کسی میداند که سخن و گفته او أثر ندارد ، مشهور بین فقهاء آن است که در این صورت وظیفه ندارد ، و امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب نیست ، ولی احتیاط واجب آن است که کراهت و ناراحتی خود را از کارهای ناشایسته خلافکار بهر طوری که ممکن است اظهار نماید ، هر چند بداند که در او اثر نخواهد داشت . 3 قصد ادامه کارهای ناشایسته و خلاف از شخص خلافکار . بنابراین شخص خلافکار چنانچه نخواهد کارهای خلاف خود را تکرار کند و دوباره مرتکب شود ، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست . 4 معذور نبودن شخص خلافکار در کارهای زشت و خلاف خود ، با اعتقاد اینکه کار زشتی که انجام داده حرام نبوده ، بلکه مباح بوده ، و یا کار خوبی که ترک کرده واجب نبوده است . بلی اگر منکر از کارهائی باشد که شارع مقدّس هرگز بوقوع آن راضی نیست مثل قتل نفس محرّم جلوگیری از آن واجب است ، هر چند انجام دهنده معذور باشد ، و حتّی مکلّف هم نباشد . 5 ضرر جانی یا آبروئی و یا مالی بمقدار قابل توجّه شخص امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر را تحدید نکند ، و مشقّت و دشواری غیر قابل تحمل وجود نداشته باشد ، مگر اینکه کار معروف خوب و منکر بد بقدری نزد شارع مقدّس مهم باشد که باید در راه آن ضررها و دشواریها را تحمّل نمود . اگر بخود امر به معروف و نهی از منکر کننده ضرر متوجّه نشود ، ولی بر کسان دیگر از مسلمین ضرر جانی ، یا آبروئی ، و یا مالی معتنا به متوجّه گردد ، امر به معروف و نهی از منکر واجب نمیشود ، که در اینصورت أهمّیّت ضرر و آن کار مقایسه میگردد که گاهی در صورت ضرر هم امر به معروف ، و نهی از منکر ساقط نمیشود .
- [آیت الله وحید خراسانی] خاتمه هرچند هر گناهی بزرگ است چون عظمت و جلال و کبریای خداوند محدود به حدی نیست پس نافرمانی خداوند متعال هم با توجه به این که معصیت خداوند علی عظیم است بزرگ است و روایت شده نظر نکن به انچه معصیت کردی بلکه ببین چه کسی را معصیت کردی ولی در مقایسه گناهان به یکدیگر بعضی بزرگتر و عذاب ان شدیدتر است و بر برخی از گناهان به طور صریح یا ضمنی تهدید و وعید به عذاب و اتش شده و یا در روایات وارده از اهل بیت عصمت علیهم السلام از انها تعبیر به کبیره شده است و به مقتضای ایه کریمه ان تجتنبوا کبایر ما تنهون عنه نکفر عنکم سییاتکم اگر دوری کنید از گناهان کبیره ای که نهی شده اید از ان می پوشانیم از شما بدیها و سییات شما را اجتناب از انها موجب امرزش گناهان دیگر است و بعضی از فقهاء اعلی الله مقامهم انها را تا هفتاد و بعضی بیشتر از ان شمرده اند و قسمتی از انها که بیشتر مورد ابتلاست ذکر می شود شرک و کفر به خداوند متعال که با هیچ گناه کبیره ای قابل قیاس نیست یاس و ناامیدی از روح و رحمت خداوند متعال امن از مکر خداوند متعال قسم دروغ به خداوند متعال انکار انچه خداوند نازل فرموده است محاربه با اولیای خداوند متعال محاربه با خدا و رسول به قطع طریق و افساد در زمین حکم به غیر انچه خداوند نازل فرموده است دروغ بستن بر خدا و رسول و اوصیا منع از ذکر خداوند در مساجد و سعی در خراب کردن انها منع زکاتی که واجب است تخلف از جهاد واجب فرار از جنگ مسلمین با کفار اضلال گمراه کردن از راه خداوند متعال اصرار بر گناهان صغیره ترک عمدی نماز و سایر واجبات الهیه ریا اشتغال به لهو مانند غنا و تار زدن ولایت ظالم اعانه کمک کردن ظالم شکستن عهد و قسم تبذیر فاسد کردن مال و بیهوده خرج کردن ان اسراف شرب خمر سحر ظلم غنا عقوق والدین اذیت و بدرفتاری با پدر و مادر قطع رحم لواط زنا نسبت دادن زنا به زن محصنه قیادت جمع کردن بین مرد و زن به زنا یا دو مرد به لواط دزدی ربا خوردن سحت خوردن حرام مانند بهای خمر و اجرت زن زناکار و رشوه ای که حاکم برای حکم می گیرد کم فروشی غش مسلمین خوردن مال یتیم به ظلم شهادت دادن به ناحق کتمان شهادت اشاعه فاحشه و گناه بین مومنین فتنه سخن چینی کردن که موجب تفرقه بین مومنین شود ناسزا گفتن به مومن و اهانت به مومن و ذلیل کردن او بهتان بر مومن تهمت زدن به مومن غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه