نکات گوناگونی در نقاشی کودک وجود دارد که می‌تواند مفهوم خاصی داشته باشد. با آگاهی از این نکات، شما پدر یا مادر گرامی می‌توانید تا حدودی با مفاهیم نقاشی فرزندتان آشنا شوید و در صورت مشاهده نکته‌ای نگران کننده، با روان‌شناس بالینی یا مشاور آگاه ارتباط برقرار کنید و اطلاعات دقیق‌تری را به دست آورید. مشاور یا روان‌شناس بالینی با توجه به ویژگی‌های نقاشی‌ها و محتوای آن‌ها و نیز براساس توضیحات کودک درباره نقاشی خود و رفتارهای او به نتایج دقیق‌تری می‌رسد. در این نوشتار به برخی از این مفاهیم اشاره می‌شود. (1) مفاهیم خطوط: خطوط کمرنگ، از یک سو ظرافت احساسات و معنویت را نشان می‌دهد، و از سوی دیگر غالبا بیان کننده کمرویی، اضطراب و پریشانی است. خطوط پر رنگ، نشانه خشونت و گاهی واکنش در برابر ترس از ناتوانی، اضطراب و پریشانی است. خطوط معمول، امنیت و سازگاری را نشان می‌دهد. خط خطی کردن چهره‌ای که کشیده، به معنای محو عامل ترس است. مفاهیم شکل‌ها: کشیدن آدمک کوچک که به طور معمول در گوشه کنار کاغذ ترسیم می‌شود، به معنای کمرویی، و چشم‌های درشت (دایره‌های بزرگ) که وسط آن‌ها نقطه گذاشته می‌شود. بیانگر ترس کودک است. حذف برادر یا خواهر در نقاشی به معنای حسادت به آن‌ها است. مفاهیم رنگ‌ها: استفاده از رنگ‌های سیاه و تیره، به معنای ترس، اضطراب و غمگینی و ناامیدی است. رنگ خاکستری، رنگی خنثا و چیزی را بیان نمی‌کند. رنگ قهوه‌ای به معنای مقابله با فشار والدین برای نظافت است. بنفش به معنای تمایل به چیزهای مخالف و استفاده زیاد از آن، نشانه اضطراب است. رنگ آبی، صلح و آرامش و تسلیم و درونگرایی را بیان می‌کند. سبز نشانه نیاز به جلب توجه و میل به محبوبیت، گرایش به ارتباط، و پایداری و سرسختی است. قرمز، نیاز به حرکت و برونگرایی و عمل را نشان می‌دهد. زرد نشانه شادی و خوشبینی و میل به مشارکت است. پرتقالی نشانه نشاط و پویایی و میل به کامیابی است. رنگ صورتی، صلح و تعادل را نشان می‌دهد. استفاده از 1 یا 2 رنگ، نشانه گوشه‌گیری و انزوا و استفاده از 5 رنگ، نشانه سازگاری است. فقدان رنگ در قسمتی یا تمام نقاشی می‌تواند گویای خلأ عاطفی یا دلیلی بر گرایش‌های ضد اجتماعی باشد. مفاهیم فضاها: استفاده از فضاهای مختلف صفحه نیز می‌تواند مفاهیم ویژه‌ای داشته باشد. استفاده از بالای صفحه، به معنای آرمان‌گرایی و رؤیاپردازی؛ استفاده از پایین صفحه، به معنای افسردگی؛ استفاده از چپ، بازگشت به کودکی (واپس روی)، و استفاده از قسمت راست صفحه به معنای نگاه به آینده است. توجه داشته باشید که نشانه‌های پیش گفته هیچ یک واقع نمایی دقیق ندارد و فقط می‌تواند قرینه‌ای بر وجود نشانه‌ها باشد. پی نوشت: 1. برای اطلاعات افزون‌تر در این زمینه، به کتاب نقاشی کودکان کاربرد تست ترسیم خانواده در کلینیک، نوشته ل. کرمن، ترجمه پریرخ دادستان و محمود منصور مراجعه فرمایید. منبع: کتاب نسیم مهر(3)، حجت الاسلام حسین دهنوی، انتشارات خادم الرضا(علیه السلام)/1388
نکات گوناگونی در نقاشی کودک وجود دارد که میتواند مفهوم خاصی داشته باشد. با آگاهی از این نکات، شما پدر یا مادر گرامی میتوانید تا حدودی با مفاهیم نقاشی فرزندتان آشنا شوید و در صورت مشاهده نکتهای نگران کننده، با روانشناس بالینی یا مشاور آگاه ارتباط برقرار کنید و اطلاعات دقیقتری را به دست آورید.
مشاور یا روانشناس بالینی با توجه به ویژگیهای نقاشیها و محتوای آنها و نیز براساس توضیحات کودک درباره نقاشی خود و رفتارهای او به نتایج دقیقتری میرسد.
در این نوشتار به برخی از این مفاهیم اشاره میشود. (1)
مفاهیم خطوط: خطوط کمرنگ، از یک سو ظرافت احساسات و معنویت را نشان میدهد، و از سوی دیگر غالبا بیان کننده کمرویی، اضطراب و پریشانی است.
خطوط پر رنگ، نشانه خشونت و گاهی واکنش در برابر ترس از ناتوانی، اضطراب و پریشانی است.
خطوط معمول، امنیت و سازگاری را نشان میدهد.
خط خطی کردن چهرهای که کشیده، به معنای محو عامل ترس است.
مفاهیم شکلها: کشیدن آدمک کوچک که به طور معمول در گوشه کنار کاغذ ترسیم میشود، به معنای کمرویی، و چشمهای درشت (دایرههای بزرگ) که وسط آنها نقطه گذاشته میشود. بیانگر ترس کودک است.
حذف برادر یا خواهر در نقاشی به معنای حسادت به آنها است.
مفاهیم رنگها: استفاده از رنگهای سیاه و تیره، به معنای ترس، اضطراب و غمگینی و ناامیدی است. رنگ خاکستری، رنگی خنثا و چیزی را بیان نمیکند.
رنگ قهوهای به معنای مقابله با فشار والدین برای نظافت است.
بنفش به معنای تمایل به چیزهای مخالف و استفاده زیاد از آن، نشانه اضطراب است.
رنگ آبی، صلح و آرامش و تسلیم و درونگرایی را بیان میکند.
سبز نشانه نیاز به جلب توجه و میل به محبوبیت، گرایش به ارتباط، و پایداری و سرسختی است.
قرمز، نیاز به حرکت و برونگرایی و عمل را نشان میدهد.
زرد نشانه شادی و خوشبینی و میل به مشارکت است.
پرتقالی نشانه نشاط و پویایی و میل به کامیابی است.
رنگ صورتی، صلح و تعادل را نشان میدهد.
استفاده از 1 یا 2 رنگ، نشانه گوشهگیری و انزوا و استفاده از 5 رنگ، نشانه سازگاری است.
فقدان رنگ در قسمتی یا تمام نقاشی میتواند گویای خلأ عاطفی یا دلیلی بر گرایشهای ضد اجتماعی باشد.
مفاهیم فضاها: استفاده از فضاهای مختلف صفحه نیز میتواند مفاهیم ویژهای داشته باشد.
استفاده از بالای صفحه، به معنای آرمانگرایی و رؤیاپردازی؛ استفاده از پایین صفحه، به معنای افسردگی؛ استفاده از چپ، بازگشت به کودکی (واپس روی)، و استفاده از قسمت راست صفحه به معنای نگاه به آینده است.
توجه داشته باشید که نشانههای پیش گفته هیچ یک واقع نمایی دقیق ندارد و فقط میتواند قرینهای بر وجود نشانهها باشد.
پی نوشت:
1. برای اطلاعات افزونتر در این زمینه، به کتاب نقاشی کودکان کاربرد تست ترسیم خانواده در کلینیک، نوشته ل. کرمن، ترجمه پریرخ دادستان و محمود منصور مراجعه فرمایید.
منبع: کتاب نسیم مهر(3)، حجت الاسلام حسین دهنوی، انتشارات خادم الرضا(علیه السلام)/1388
- [سایر] شیوه مناسب برخورد والدین با کودکان چیست؟
- [سایر] کلیدهای والدین برای تربیت موفق کودکان چیست؟
- [سایر] توانمندی کودکان در سنین مختلف برای نقاشی کردن در چه حدی است؟
- [سایر] شیوه برخورد ومدیریت صحیح والدین باسؤالات کودکان چیست؟
- [سایر] در مقابل رقابت طلبی کودکان وظیفه والدین چیست؟
- [سایر] کلیدهای موفق والدین برای تربیت موفق کودکان چیست؟
- [سایر] دانایی والدین چه نقشی در تربیت بهتر کودکان دارد؟
- [سایر] والدین چگونه ازناهنجاریهای رفتاری کودکان در آینده جلوگیری نمایند؟
- [سایر] وظیفه والدین در مقابل کودکان تازه وارد به خانواده چیست؟
- [سایر] نحوه برخورد والدین با کودکان لوس باید چگونه باشد؟
- [آیت الله بروجردی] عقد ازدواج چند شرط دارد:اوّل:آن که به عربی صحیح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند، چنانچه ممکن باشد احتیاط واجب آن است کسی را که میتواند به عربی صحیح بخواند وکیل کنند و اگر ممکن نباشد خودشان میتوانند به غیر عربی بخوانند، امّا باید لفظی بگویند که معنی (زَوَّجْتُ) و (قَبِلْتُ) را بفهماند.دوم:مرد و زن یا وکیل آنها که صیغه را میخوانند قصد انشاء داشته باشند، یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را میخوانند، زن به گفتن (زَوَّجْتُکَ نَفْسی) قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن (قَبِلْتُ التَّزویجَ) زن بودن او را برای خود قبول نماید و اگر وکیل مرد و زن صیغه را میخوانند، به گفتن (زَوَّجْتُ و قَبِلْتُ) قصدشان این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کردهاند زن و شوهر شوند.سوم:کسی که صیغه را میخواند بالغ و عاقل باشد، چه برای خودش بخواند یا از طرف دیگری وکیل شده باشد.چهارم:اگر وکیل زن و شوهر یا ولی آنها صیغه را میخوانند، در عقد، زن و شوهر را معین کنند، مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند، پس کسی که چند دختر دارد، اگر به مردی بگوید:(زَوَّجْتُکَ اِحَدی بَناتی) (یعنی زن تو نمودم یکی از دخترانم را) و او بگوید:(قَبِلْتُ) (یعنی قبول کردم) چون در موقع عقد دختر را معین نکردهاند، عقد باطل است.پنجم:زن و مرد به ازدواج راضی باشند، ولی اگر زن ظاهراً به کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضی است، عقد صحیح است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . عقد ازدواج چند شرط دارد: اول آن که به عربی صحیح خوانده شود، و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند بهتر بلکه احوط آن است که کسی را که میتواند به عربی صحیح بخواند وکیل کنند، لکن لازم نیست، و خودشان هم میتوانند به غیر عربی بخوانند، اما باید لفظی بگویند که معنی زوجت و قبلت را بفهماند. دوم مرد و زن یا وکیل آنان که صیغه را میخوانند، قصد انشاء داشته باشند، یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را میخوانند زن به گفتن (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی) قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد، و مرد به گفتن (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ) زنبودن او را برای خود قبول نماید، و اگر وکیل مرد و وکیل زن صیغه را میخوانند، به گفتن (زَوَّجْتُ(الخ) وَ قَبِلْتُ) قصدشان این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کردهاند زن و شوهر شوند. سوم کسی که صیغه را میخواند، عاقل و بنابر احتیاط لازم بالغ باشد؛ چه برای خودش بخواند، یا از طرف دیگری وکیل شده باشد. چهارم اگر وکیل زن و شوهر یا ولیّ آنان صیغه را میخوانند، در عقد، زن و شوهر را معین کنند، مثلاً اسم آنان را ببرند یا به آنان اشاره نمایند. پس کسی که چند دختر دارد، اگر به مردی بگوید: زَوَّجْتُکَ اِحْدی بَنَاتی یعنی زن تو نمودم یکی از دخترانم را، و او بگوید: (قَبِلْتُ) یعنی قبول کردم چون در موقع عقد، دختر را معین نکردهاند، عقد باطل است. پنجم زن و مرد به ازدواج راضی باشند، ولی اگر زن ظاهراً با کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضی است، عقد صحیح است.
- [آیت الله بروجردی] مزارعه چند شرط دارد:اوّل:آن که صاحب زمین به زارع بگوید:زمین را به تو واگذار کردم و زارع هم بگوید:قبول کردم، یا بدون این که حرفی بزنند مالک زمین را واگذار کند و زارع قبول نماید، ولی در این صورت تا زارع مشغول کار نشده، مالک و زارع میتوانند معامله را به هم بزنند.دوم:صاحب زمین و زارع هر دو مکلف و عاقل باشند و با قصد و اختیار خود مزارعه را انجام دهند و سفیه نباشند؛ یعنی مال خود را در کارهای بیهوده مصرف نکنند.سوم:مالک و زارع از تمام حاصل زمین ببرند، پس اگر شرط کنند که آنچه اوّل یا آخر میرسد، مال یکی از آنان باشد، مزارعه باطل است.چهارم:سهم هر کدام نصف یا ثلث حاصل و مانند اینها باشد، پس اگر مالک بگوید:در این زمین زراعت کن و هر چه میخواهی به من بده، صحیح نیست.پنجم:مدتی را که باید زمین در اختیار زارع باشد معین کنند و باید مدت به قدری باشد که در آن مدت دست آمدن حاصل ممکن باشد.ششم:زمین قابل زراعت باشد و اگر زراعت در آن ممکن نباشد، امّا بتوانند کاری کنند که زراعت ممکن شود، مزارعه صحیح است.هفتم:اگر منظور هر کدام آنان زراعت مخصوصی است، چیزی را که زارع باید بکارد معین کنند، ولی اگر زراعت معینی را در نظر ندارند، یا زراعتی را که هر دو در نظر دارند معلوم است، لازم نیست آن را معین نمایند.هشتم:مالک زمین را معین کند، پس کسی که چند قطعه زمین دارد و با هم تفاوت دارند، اگر به زارع بگوید:در یکی از اینها زراعت کن و آن را معین نکند، مزارعه باطل است.نهم:خرجی را که هر کدام آنان باید بکنند معین نمایند، ولی اگر خرجی را که هر کدام باید بکنند معلوم باشد، لازم نیست آن را معین نمایند.
- [آیت الله علوی گرگانی] عقد ازدواج چند شرط دارد: اوّل آن که بنابر احتیاط واجب به عربی صحیح خوانده شود، و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند، چنانکه ممکن باشد احتیاط آن است کسی را که میتواند به عربی صحیح بخواند وکیل کنند و اگر ممکن نباشد، خودشان میتوانند به غیر عربی بخوانند امّا باید لفظی بگویند که معنی زوّجتُ وقبلت را بفهماند; دوم مرد و زن، یا وکیل آنها که صیغه را میخواند قصد انشأ داشته باشند یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را میخوانند، زن به گفتن زوّجتک نفسی قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن قبلت التزویج، زن بودن او را برای خود قبول نماید و اگر وکیل مرد و زن صیغه را میخوانند، به گفتن زوّجت وقبلت قصدشان این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کردهاند، زن و شوهر شوند; سوم کسی که صیغه را میخواند، باید بالغ و عاقل باشد چه برای خودش بخواند یا از طرف دیگری وکیل شده باشد; چهارم اگر وکیل زن و شوهر یا ولیّ آنها صیغه را میخوانند، در عقد، زن و شوهر را معیّن کنند مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند پس کسی که چند دختر دارد اگر به مردی بگوید )زوّجتک احدی بناتی( )یعنی زن تو نمودم یکی از دخترانم را( و او بگوید قبلت )یعنی قبول کردم(، چون در موقع عقد، دختر را معیّن نکردهاند عقد باطل است; پنجم زن و مرد به ازدواج راضی باشند ولی اگر زن ظاهراً به سختی اذن دهد ومعلوم باشد قلباً راضی است، عقد صحیح است.
- [آیت الله خوئی] عقد ازدواج چند شرط دارد: (اول): آن که بنابر احتیاط به عربی صحیح خوانده شود. و اگر خود مرد و زن نتوانند صیغه را به عربی صحیح بخوانند، چنانچه ممکن باشد، بنابر احتیاط واجب کسی که میتواند به عربی صحیح بخواند وکیل کنند و اگر ممکن نباشد خودشان میتوانند به غیر عربی بخوانند، اما باید لفظی بگویند که معنی زوجت و قبلت را بفهماند. (دوم): مرد و زن یا وکیل آنها که صیغه را میخوانند قصد انشاء داشته باشند یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را میخوانند، زن به گفتن (زَوَجْتُکَ نَفْسی) قصدش این باشد که خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن (قَبَّلْتُ التَّزْویْجَ) زن بودن او را برای خود قبول بنماید، و اگر وکیل مرد و زن صیغه را میخوانند، به گفتن (زوجت و قبلت) قصدشان این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کردهاند، زن و شوهر شوند. (سوم): کسی که صیغه را میخواند بنابر احتیاط باید بالغ و عاقل باشد، چه برای خودش بخواند یا از طرف دیگری وکیل شده باشد. (چهارم): اگر وکیل زن و شوهر یا ولیّ آنها صیغه را میخوانند، در موقع عقد، زن و شوهر را معین کنند مثلًا اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند. پس کسی که چند دختر دارد، اگر به مردی بگوید (زوجتک احدی بناتی) یعنی زن تو نمودم یکی از دخترانم را، و او بگوید (قبلت) یعنی قبول کردم، چون در موقع عقد، دختر را معین نکردهاند عقد باطل است. (پنجم): زن و مرد به ازدواج راضی باشند، ولی اگر زن ظاهراً با کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضی است عقد صحیح است.
- [آیت الله سیستانی] عقد ازدواج چند شرط دارد : أول : آنکه بنابر احتیاط واجب به عربی خوانده شود ، و اگر خود مرد وزن نتوانند صیغه را به عربی بخوانند ، میتوانند به غیر عربی بخوانند ، و لازم نیست وکیل بگیرند ، امّا باید لفظی بگویند که معنی (زَوَّجْتُ) و (قَبِلْتُ) را بفهماند . دوم : مرد و زن ، یا وکیل آنها که صیغه را میخوانند قصد انشاء داشته باشند ، یعنی اگر خود مرد و زن صیغه را میخوانند ، زن به گفتن (زَوَّجْتُکَ نَفْسِی) قصدش این باشد که خود را همسر او قرار دهد ، و مرد به گفتن (قَبِلْتُ التَّزْوِیجَ) همسر بودن او را برای خود قبول بنماید ، و اگر وکیل مرد و زن صیغه را میخوانند ، به گفتن (زَوَّجْتُ) و(قَبِلْتُ) قصدشان این باشد که مرد و زنی که آنان را وکیل کردهاند ، زن و شوهر شوند . سوم : کسی که صیغه را میخواند باید عاقل باشد ، و اگر برای خود میخواند باید بالغ نیز باشد ، بلکه بنابر احتیاط عقد کودک نا بالغ ممیّز برای دیگری کافی نیست ، و اگر خواند باید طلاق دهند ، یا دوباره عقد بخوانند . چهارم : اگر وکیل زن و شوهر ، یا ولیّ آنها صیغه را میخوانند ، در موقع عقد ، زن و شوهر را معیّن کنند ، مثلاً اسم آنها را ببرند یا به آنها اشاره نمایند ، پس کسی که چند دختر دارد ، اگر به مردی بگوید : (زَوَّجْتُکَ اِحْدی بَناتِی) یعنی همسرِ تو نمودم یکی از دخترانم را ، و او بگوید : (قَبِلْتُ) یعنی قبول کردم ، چون در موقع عقد دختر را معیّن نکردهاند ، عقد باطل است . پنجم : زن و مرد به ازدواج راضی باشند ، ولی اگر ظاهراً کراهت داشته باشند و معلوم باشد قلباً راضی هستند ، عقد صحیح است .