چرا والدین فرزندان خود را تحت فشارهای روحی و روانی قرار می دهند؟
هیچ پدر و مادری دوست ندارد غبار غمی بر دل فرزند خود ببیند و یا آسمان دل او را پر از ابر سیاه غصه تماشا کند. دوست دارند همیشه گل تبسم در چهرة فرزندشان با طراوت و شاداب باشد، دوست دارند که خوشی و شادی مهمان سینه بی غل و غش فرزندشان باشد، چرا که هر اشک فرزندان سنگی است بر شیشه قلبشان و هر آه غمشان آتشی است بر خرمن زندگیشان. حال سؤال این است که با این توصیف پس چرا برخی والدین با رفتارهایشان باعث می شوند کوهی از فشار روحی بر قلب فرزندانشان بنشیند و... در نوشتار حاضر سعی داریم شما را با نکاتی آشنا سازیم که توجه و تأمل در آنها باعث می شود احساس راحتی و نشاط بیشتر کنید و اقرار کنید که: زندگی کاشتن بذر امید در دل ثانیه هاست. 1. آینده نگری: والدین که افقهای وسیع تری از زندگی را تجربه کرده اند می دانند که هر قدر فرزندشان با تجربه های آنها گرمی و سردی زندگی، تمرین کارهای روزمرة زندگی، آشنائی با حرفه و شغل و... آشنا باشند از پس سختی های زندگی به سادگی بر می آیند و این تمرین ها باعث می شود که در سختی ها احساس تنهایی، بدبختی و ناامیدی نکنند. 2. گرگان در لباس میش: در جامعه انسانی افرادی پیدا می شوند که از فرصت ها سوءاستفاده می کنند و با ابراز محبت دروغین اعتماد دیگران را به خود جلب می کنند و در موقع حساس به آنها خیانت می کنند، این افراد تنها به هوس و شهوت خود فکر می کنند به همین خاطر است که والدین به شدت مراقب فرزندانشان هستند که مبادا در مدرسه، کوچه و بازار و... به آنها خیانت کنند و یا از آنها سوءاستفاده کنند به همین خاطر است که در روایت داریم که بهترین دوستان کسی است که قدیمی تر باشد[1] چرا که در تجربه و تخلی های زندگی امتحان خود را پس داده است و تو را تنها نمی گذارد. 3. عدم آشنایی فرزندان با مسائل زندگی: اغلب فرزندان که از سختی های زندگی، هزینه های خانه، آگاه نیستند و نمی دانند که پول در آوردن به شکل حلال آن تنها با سختی و با ریختن عرق و بی خوابی و جان کندن ممکن است، احساس می کنند که پدر یا مادرشان نمی خواهد فرزندشان خوش باشد و یا لباس شیک و غذای مناسب و بهتری مصرف کنند، غافل از اینکه طبق برنامه ریزی و مدیریت خانه که به عهدة والدین است این مخارج مکفی به یک ماه هم نیست و دقت در صرف هزینه ها به خاطر عاقبت اندیشی است. 4. عدم آشنایی با مسائل ویژه جوانان: در جوانان به خاطر رشد جسمی روانی و فعال شدن هورمون های جنسی و... تغییراتی به وجود می آید و از سویی دیگر احساساتی از جمله حس رقابت، رفاقت بازی توأم با اخلاص، تقلید، استقلال، پرتوقعی، غرور، بلندپروازی، خویشتن شناسی و... از ویژگی های خاص این دوران است. عدم آگاهی به این ویژگی ها می تواند برای فرزند و والدین مشکل ایجاد کند[2] چرا که فرزند سعی نمی کند از تجربه ها و نصیحت های صادقانه والدین کمک بگیر و والدین هم اغلب کارها و جلوه های رفتاری را به لجاجت و سرکشی و سرمستی نسبت می دهند و گمان می کنند که فرزندشان نسبت به اصول و برنامه های خانه و حریمِ خانواده بی قید و بند شده است و قصد دارد به طور عمدی موجبات ناراحتی آنها را فراهم سازد. 5. عدم بیان اهداف و برنامه ها و مشورت:[3] برخی والدین به خاطر اینکه توجه ندارند که فرزندشان همان کودک دیروز نیست پیوسته به فرزندشان به عنوان کودک سابق نگاه می کنند[4] و انتظار دارند که آنها بدون هیچ شکایتی به برنامه ها و اهداف آنها تن بدهند و حتی در مورد زندگی خودشان برنامه ای نداشته باشند، این جا بهتر است که والدین با صحبت ها و بحث های دوستانه، اهداء کتب مفید، کمک از آشنایان رازدار و معتمد به واقع توجه داده شوند تا با تصمیمات یک طرفه خود باعث انزجار فرزندشان نشوند. 6. سن بالا: گاهی پدر و مادر قصد ندارند موجب ناراحتی فرزندشان شوند اما به خاطر بالا رفتن سن، فشار زندگی، ناراحتی دربارة عاقبت فرزندان و زندگی آنها و ضعف قوای شناختی، ادراکی و روحی، بی حوصله و کم صبر می شوند، اینجا بر ما واجب است که طبق فرمایش قرآن از در احسان (مالی، رفتاری و گفتاری) با آنها رفتار کنیم و از این آزمایش الهی موفق بیرون آئیم.[5] 7. جاودانگی: والدینی که معتقد به باورهای دینی هستند عقیده دارند که زندگی تنها به این دنیا ختم نمی شود، لذا سعی دارند فرزندشان را که عزیز آنان است ‌در بهترین سراها ببینند به همین خاطر اصرار می کنند که فرزندشان نسبت به نماز، حجاب و... غفلت نکند در این هنگام فرزندان عاقل نباید حساب کار نسنجیده والدین را پای خدا و وظایف دینی خود بگذارند و با لجبازی خود نسبت به عبادات بی اعتنا نشوند و به شکل عاقلانه با والدین سخن بگویند.[6] 8. اصرار به تحصیل: والدین دوست دارند فرزندشان را در راحتی ببینند، نمی خواهند آنها جذب خوشی های آنی شوند، لذا برخی از والدین که نسبت به آینده فرزندشان ناراحت هستند سعی دارند آنها را با زور هم که شده وارد به درس خواندن کنند تا آیندة خوب و لذت بخش مستمری داشته باشند اما متأسفانه اغلب آنها به نتیجه مطلوب خود نمی رسند چرا که توجه به علاقه ها، استعدادها، امکانات و... ندارند و پیوسته با فشار سعی دارند آنها را هل دهند به جای اینکه در او انگیزه ایجاد کنند. 9. عدم توجه به اصل روان شناختی جایگزینی: متخصصان تعلیم و تربیت و روان شناسان عقیده دارند که اگر کسی را از کار یا چیزی محروم کردید در جای آن چیز جذاب دیگری برایش بگذارید، در غیر این صورت باعث عدم رضایت و رفتارهای نامطلوب او خواهید شد. برخی از والدین که به این اصل آگاهی ندارند پیوسته جوانان خود را محروم می کنند (البته دائماً به منظور فایده رساندن به فرزندشان است) نکته آخر: بیان شدکه پدر و مادر بهترین دوست انسان هستند و هیچگاه بد فرزند خود را نمی خواهند اما از آنجایی که ما از نقض و اشتباه مبرّا نیستیم از دو طرف (ما و والدین) اشتباهاتی در گفتار و رفتارهایمان رخ می دهد که باعث رنجش همدیگر می شویم پس بهتر است با توجه به اصل محبت و گفتگوی دوستانه به رفع عیوب بپردازیم و با مطالعه منابع دینی و تربیتی روان شناختی به وظایف خود بیشتر آشنا شویم و دقیق تر عمل کنیم تا پیوسته زندگی ای بانشاط داشته باشیم. منابع کمکی: 1. رفتار والدین با فرزندان، محمدعلی سادات، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران. 2. مشکلات تربیتی را چگونه حل کنیم، دکتر محمدرضا شرفی، انتشارات تزکیه تهران. 3. جوان و روابط، ابوالقاسم مقیمی حاجی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم. 4. کلیدهای تربیت نوجوان، دکتر دن فونتنل، دکتر مسعود حاجی زاده، مؤسسه انتشارات صابرین. 5. راز یک فریب، یوسف غلامی، انتشارات لاهیجی. 6. دختران دوستی و عبرت ها، مهدی کریمی نیا. زندگی، کاشتن بذر امید در دل ثانیه هاست. [1] . میزان الحکمه، دورة چهار جلدی، بحث اخوة، ج یک (رسول الله صلّی الله علیه و آله : خداوند مداومت بر دوستی دوستان قدیم را دوست دارد پس شما هم مداومت داشته باشید بر آن) چاپ اول، 1416، دارالحدیث، ص 44. [2] . دکتر علی قائمی، شناخت هدایت و تربیت نوجوانان و جوانان، تهران، انتشارات امیری، چاپ هفتم، 1378، ص 13 با کمی تغییر. [3] . در تعالیم اسلامی مراحل رشد سه قسم است: هفت سال اول را باید والدین به شکل آقا و ارباب به کودک نگاه کنند. هفت سال دوم او باید مطیع والدین باشد. در هفت سال سوم او مشاور والدین است. [4] . رفتار والدین با فرزندان، محمدعلی سادات، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، چاپ پنجم، 1376، ص 11. [5] . سیری در مسایل خانواده، حبیب الله طاهری، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ج اول، 1381، ص 97 (با تغییر). [6] . تربیت اخلاق، افضل السادات مشیری، چاپ اول، 1370، سازمان تبلیغات اسلامی، ص 216 (اقتباس). ( اندیشه قم )
عنوان سوال:

چرا والدین فرزندان خود را تحت فشارهای روحی و روانی قرار می دهند؟


پاسخ:

هیچ پدر و مادری دوست ندارد غبار غمی بر دل فرزند خود ببیند و یا آسمان دل او را پر از ابر سیاه غصه تماشا کند. دوست دارند همیشه گل تبسم در چهرة فرزندشان با طراوت و شاداب باشد، دوست دارند که خوشی و شادی مهمان سینه بی غل و غش فرزندشان باشد، چرا که هر اشک فرزندان سنگی است بر شیشه قلبشان و هر آه غمشان آتشی است بر خرمن زندگیشان.
حال سؤال این است که با این توصیف پس چرا برخی والدین با رفتارهایشان باعث می شوند کوهی از فشار روحی بر قلب فرزندانشان بنشیند و... در نوشتار حاضر سعی داریم شما را با نکاتی آشنا سازیم که توجه و تأمل در آنها باعث می شود احساس راحتی و نشاط بیشتر کنید و اقرار کنید که: زندگی کاشتن بذر امید در دل ثانیه هاست.
1. آینده نگری: والدین که افقهای وسیع تری از زندگی را تجربه کرده اند می دانند که هر قدر فرزندشان با تجربه های آنها گرمی و سردی زندگی، تمرین کارهای روزمرة زندگی، آشنائی با حرفه و شغل و... آشنا باشند از پس سختی های زندگی به سادگی بر می آیند و این تمرین ها باعث می شود که در سختی ها احساس تنهایی، بدبختی و ناامیدی نکنند.
2. گرگان در لباس میش: در جامعه انسانی افرادی پیدا می شوند که از فرصت ها سوءاستفاده می کنند و با ابراز محبت دروغین اعتماد دیگران را به خود جلب می کنند و در موقع حساس به آنها خیانت می کنند، این افراد تنها به هوس و شهوت خود فکر می کنند به همین خاطر است که والدین به شدت مراقب فرزندانشان هستند که مبادا در مدرسه، کوچه و بازار و... به آنها خیانت کنند و یا از آنها سوءاستفاده کنند به همین خاطر است که در روایت داریم که بهترین دوستان کسی است که قدیمی تر باشد[1] چرا که در تجربه و تخلی های زندگی امتحان خود را پس داده است و تو را تنها نمی گذارد.
3. عدم آشنایی فرزندان با مسائل زندگی: اغلب فرزندان که از سختی های زندگی، هزینه های خانه، آگاه نیستند و نمی دانند که پول در آوردن به شکل حلال آن تنها با سختی و با ریختن عرق و بی خوابی و جان کندن ممکن است، احساس می کنند که پدر یا مادرشان نمی خواهد فرزندشان خوش باشد و یا لباس شیک و غذای مناسب و بهتری مصرف کنند، غافل از اینکه طبق برنامه ریزی و مدیریت خانه که به عهدة والدین است این مخارج مکفی به یک ماه هم نیست و دقت در صرف هزینه ها به خاطر عاقبت اندیشی است.
4. عدم آشنایی با مسائل ویژه جوانان: در جوانان به خاطر رشد جسمی روانی و فعال شدن هورمون های جنسی و... تغییراتی به وجود می آید و از سویی دیگر احساساتی از جمله حس رقابت، رفاقت بازی توأم با اخلاص، تقلید، استقلال، پرتوقعی، غرور، بلندپروازی، خویشتن شناسی و... از ویژگی های خاص این دوران است. عدم آگاهی به این ویژگی ها می تواند برای فرزند و والدین مشکل ایجاد کند[2] چرا که فرزند سعی نمی کند از تجربه ها و نصیحت های صادقانه والدین کمک بگیر و والدین هم اغلب کارها و جلوه های رفتاری را به لجاجت و سرکشی و سرمستی نسبت می دهند و گمان می کنند که فرزندشان نسبت به اصول و برنامه های خانه و حریمِ خانواده بی قید و بند شده است و قصد دارد به طور عمدی موجبات ناراحتی آنها را فراهم سازد.
5. عدم بیان اهداف و برنامه ها و مشورت:[3] برخی والدین به خاطر اینکه توجه ندارند که فرزندشان همان کودک دیروز نیست پیوسته به فرزندشان به عنوان کودک سابق نگاه می کنند[4] و انتظار دارند که آنها بدون هیچ شکایتی به برنامه ها و اهداف آنها تن بدهند و حتی در مورد زندگی خودشان برنامه ای نداشته باشند، این جا بهتر است که والدین با صحبت ها و بحث های دوستانه، اهداء کتب مفید، کمک از آشنایان رازدار و معتمد به واقع توجه داده شوند تا با تصمیمات یک طرفه خود باعث انزجار فرزندشان نشوند.
6. سن بالا: گاهی پدر و مادر قصد ندارند موجب ناراحتی فرزندشان شوند اما به خاطر بالا رفتن سن، فشار زندگی، ناراحتی دربارة عاقبت فرزندان و زندگی آنها و ضعف قوای شناختی، ادراکی و روحی، بی حوصله و کم صبر می شوند، اینجا بر ما واجب است که طبق فرمایش قرآن از در احسان (مالی، رفتاری و گفتاری) با آنها رفتار کنیم و از این آزمایش الهی موفق بیرون آئیم.[5]
7. جاودانگی: والدینی که معتقد به باورهای دینی هستند عقیده دارند که زندگی تنها به این دنیا ختم نمی شود، لذا سعی دارند فرزندشان را که عزیز آنان است ‌در بهترین سراها ببینند به همین خاطر اصرار می کنند که فرزندشان نسبت به نماز، حجاب و... غفلت نکند در این هنگام فرزندان عاقل نباید حساب کار نسنجیده والدین را پای خدا و وظایف دینی خود بگذارند و با لجبازی خود نسبت به عبادات بی اعتنا نشوند و به شکل عاقلانه با والدین سخن بگویند.[6]
8. اصرار به تحصیل: والدین دوست دارند فرزندشان را در راحتی ببینند، نمی خواهند آنها جذب خوشی های آنی شوند، لذا برخی از والدین که نسبت به آینده فرزندشان ناراحت هستند سعی دارند آنها را با زور هم که شده وارد به درس خواندن کنند تا آیندة خوب و لذت بخش مستمری داشته باشند اما متأسفانه اغلب آنها به نتیجه مطلوب خود نمی رسند چرا که توجه به علاقه ها، استعدادها، امکانات و... ندارند و پیوسته با فشار سعی دارند آنها را هل دهند به جای اینکه در او انگیزه ایجاد کنند.
9. عدم توجه به اصل روان شناختی جایگزینی: متخصصان تعلیم و تربیت و روان شناسان عقیده دارند که اگر کسی را از کار یا چیزی محروم کردید در جای آن چیز جذاب دیگری برایش بگذارید، در غیر این صورت باعث عدم رضایت و رفتارهای نامطلوب او خواهید شد. برخی از والدین که به این اصل آگاهی ندارند پیوسته جوانان خود را محروم می کنند (البته دائماً به منظور فایده رساندن به فرزندشان است)
نکته آخر: بیان شدکه پدر و مادر بهترین دوست انسان هستند و هیچگاه بد فرزند خود را نمی خواهند اما از آنجایی که ما از نقض و اشتباه مبرّا نیستیم از دو طرف (ما و والدین) اشتباهاتی در گفتار و رفتارهایمان رخ می دهد که باعث رنجش همدیگر می شویم پس بهتر است با توجه به اصل محبت و گفتگوی دوستانه به رفع عیوب بپردازیم و با مطالعه منابع دینی و تربیتی روان شناختی به وظایف خود بیشتر آشنا شویم و دقیق تر عمل کنیم تا پیوسته زندگی ای بانشاط داشته باشیم.
منابع کمکی:
1. رفتار والدین با فرزندان، محمدعلی سادات، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران.
2. مشکلات تربیتی را چگونه حل کنیم، دکتر محمدرضا شرفی، انتشارات تزکیه تهران.
3. جوان و روابط، ابوالقاسم مقیمی حاجی، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم.
4. کلیدهای تربیت نوجوان، دکتر دن فونتنل، دکتر مسعود حاجی زاده، مؤسسه انتشارات صابرین.
5. راز یک فریب، یوسف غلامی، انتشارات لاهیجی.
6. دختران دوستی و عبرت ها، مهدی کریمی نیا.
زندگی، کاشتن بذر امید در دل ثانیه هاست.


[1] . میزان الحکمه، دورة چهار جلدی، بحث اخوة، ج یک (رسول الله صلّی الله علیه و آله : خداوند مداومت بر دوستی دوستان قدیم را دوست دارد پس شما هم مداومت داشته باشید بر آن) چاپ اول، 1416، دارالحدیث، ص 44.
[2] . دکتر علی قائمی، شناخت هدایت و تربیت نوجوانان و جوانان، تهران، انتشارات امیری، چاپ هفتم، 1378، ص 13 با کمی تغییر.
[3] . در تعالیم اسلامی مراحل رشد سه قسم است: هفت سال اول را باید والدین به شکل آقا و ارباب به کودک نگاه کنند. هفت سال دوم او باید مطیع والدین باشد. در هفت سال سوم او مشاور والدین است.
[4] . رفتار والدین با فرزندان، محمدعلی سادات، انجمن اولیاء و مربیان جمهوری اسلامی ایران، چاپ پنجم، 1376، ص 11.
[5] . سیری در مسایل خانواده، حبیب الله طاهری، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ج اول، 1381، ص 97 (با تغییر).
[6] . تربیت اخلاق، افضل السادات مشیری، چاپ اول، 1370، سازمان تبلیغات اسلامی، ص 216 (اقتباس).
( اندیشه قم )





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین