سوال شما بسیار گسترده است و نیاز به کنکاش بسیار دارد. و شاید چندین کتاب در جواب آن مورد نیاز باشد. اجمالا جواب کوتاهی خدمتتان عرض می شود. و در صورت تمایل شما برای دریافت مطالب بیشتر، منتظر سوال های جزئی تر شما هستیم. انسان در تصمیم گیری هایش، از دو مرکز اساسی تحت تاثیر قرار می گیرد. از یک طرف عقل تلاش می کند که زمام امور را به دست بگیرد و اعمال و رفتار را در جهت مناسب قرار دهد. و از جانب دیگر،گرایش های مختلف و متضاد انسان را به سمت خود می کشانند. گرایش هایی که در افراد رشد نکرده غالبا به سمت بدی ها و تباهی دعوت می کنند و ما غالبا آن را نفس اماره می نامیم. و بیشتر بدبختی های بشر، تحت تاثیر همین عامل قرار دارد. پس عاملی که به مدد عقل بشتابد و هواهای نفسانی را تضعیف کند، بسیاری از مشکلات را مرتفع خواهد کرد. و قطعا دین در این میان نقش بسیار پررنگی دارد. در مدد عقل توسط دین، این حدیث زیبای امیر المومنین (ع)، ارتباط دین و عقل را بیان می کند که: خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواسته های انسانها، رسولان خود را پی در پی اعزام کرد تا ... توانمندی های پنهان شده عقلها را آشکار سازند.[1] و در مبارزه دین، با خواسته های پست هوای نفس، مطلب آن قدر واضح است که شاید شاهد و دلیلی برای آن نیاز نباشد. اما برای نشان دادن جایگاه بسیار رفیع مبارزه با نفس در دین این حدیث را بیان می کنم که در دین، مبارزه با نفس، جهاد اکبر خوانده شده است: رسول خدا جوخه ای را بجهاد فرستاد و چون برگشتند فرمود مرحبا بمردمی که جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اکبر بر عهده آنها است عرض شد یا رسول اللَّه جهاد اکبر کدامست؟ فرمود جهاد با نفس سپس فرمود بهترین جهاد از کسی است که با نفس خود که میان دو پهلو دار بجنگد.[2] با توجه به این مطالب روشن می شود که دین، عامل بسیاری از بحران ها را از بین می برد. و با جلوگیری از خطاها، مانع بروز این بحران ها می شود. از یک زاویه دیگر نیز به مساله می توانیم بنگریم، که در این نگاه بر خلاف دیدگاه فوق، نگاه را به صورت جمعی مد نظر قرار می دهیم. و در این نگاه به نقش اساسی عدالت در رفع بحران ها نظر می کنیم که برقراری عدالت یکی از شعارهای اصلی دین است: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط؛(حدید 25) ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند یک زاویه دیگر در بحث، جنبه معرفتی دین است. که دین وحیانی با اتصال به علم مطلق و بدون خطا، بسیاری از نواقص و خطاهای معرفتی بشر را مرتفع می کند و به همین دلیل، مانع رخدادن بحران های اخلاقی و معرفتی و روحی می شود. [1]. نهج البلاغه خطبه 1. [2]. أمالی الصدوق، ص: 467.
سوال شما بسیار گسترده است و نیاز به کنکاش بسیار دارد. و شاید چندین کتاب در جواب آن مورد نیاز باشد. اجمالا جواب کوتاهی خدمتتان عرض می شود. و در صورت تمایل شما برای دریافت مطالب بیشتر، منتظر سوال های جزئی تر شما هستیم.
انسان در تصمیم گیری هایش، از دو مرکز اساسی تحت تاثیر قرار می گیرد. از یک طرف عقل تلاش می کند که زمام امور را به دست بگیرد و اعمال و رفتار را در جهت مناسب قرار دهد. و از جانب دیگر،گرایش های مختلف و متضاد انسان را به سمت خود می کشانند. گرایش هایی که در افراد رشد نکرده غالبا به سمت بدی ها و تباهی دعوت می کنند و ما غالبا آن را نفس اماره می نامیم. و بیشتر بدبختی های بشر، تحت تاثیر همین عامل قرار دارد.
پس عاملی که به مدد عقل بشتابد و هواهای نفسانی را تضعیف کند، بسیاری از مشکلات را مرتفع خواهد کرد. و قطعا دین در این میان نقش بسیار پررنگی دارد. در مدد عقل توسط دین، این حدیث زیبای امیر المومنین (ع)، ارتباط دین و عقل را بیان می کند که:
خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواسته های انسانها، رسولان خود را پی در پی اعزام کرد تا ... توانمندی های پنهان شده عقلها را آشکار سازند.[1]
و در مبارزه دین، با خواسته های پست هوای نفس، مطلب آن قدر واضح است که شاید شاهد و دلیلی برای آن نیاز نباشد. اما برای نشان دادن جایگاه بسیار رفیع مبارزه با نفس در دین این حدیث را بیان می کنم که در دین، مبارزه با نفس، جهاد اکبر خوانده شده است:
رسول خدا جوخه ای را بجهاد فرستاد و چون برگشتند فرمود مرحبا بمردمی که جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اکبر بر عهده آنها است عرض شد یا رسول اللَّه جهاد اکبر کدامست؟ فرمود جهاد با نفس سپس فرمود بهترین جهاد از کسی است که با نفس خود که میان دو پهلو دار بجنگد.[2]
با توجه به این مطالب روشن می شود که دین، عامل بسیاری از بحران ها را از بین می برد. و با جلوگیری از خطاها، مانع بروز این بحران ها می شود.
از یک زاویه دیگر نیز به مساله می توانیم بنگریم، که در این نگاه بر خلاف دیدگاه فوق، نگاه را به صورت جمعی مد نظر قرار می دهیم. و در این نگاه به نقش اساسی عدالت در رفع بحران ها نظر می کنیم که برقراری عدالت یکی از شعارهای اصلی دین است:
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط؛(حدید 25) ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند
یک زاویه دیگر در بحث، جنبه معرفتی دین است. که دین وحیانی با اتصال به علم مطلق و بدون خطا، بسیاری از نواقص و خطاهای معرفتی بشر را مرتفع می کند و به همین دلیل، مانع رخدادن بحران های اخلاقی و معرفتی و روحی می شود.
[1]. نهج البلاغه خطبه 1.
[2]. أمالی الصدوق، ص: 467.
- [سایر] دین چه نقشی در بحران های جهان دارد؟ (بحران اخلاقی، بحران معرفتی، بحران روحی و روانی)
- [سایر] راهکار دین مبین اسلام در مورد رفع مشکلات روحی و روانی چیست؟ادعیه ای برای برون رفت از مشکلات هست؟
- [سایر] آیا بحرانهای روانی تأثیری در گرایش به عرفان و گرایش های معنوی جدید دارد؟
- [سایر] برخی از روشنفکران یا نواندیشان دینی، معتقدند مجازات برخی از احکام فقهی؛ مانند ارتداد، سب النبی، سنگسار و... ناعادلانه، سنگین و ناروا است. آنها مهدورالدم دانستن فرد مرتد را امری غیراخلاقی دانسته و با تفکیک خطای معرفتی از خطای اخلاقی و موضوع عدم تناسب بین جرم و مجازات، بر ناروایی اعدام فرد خارج شده از دین تأکید میکنند. لطفاً برای ایضاح بحث، ابتدا درباره خطای معرفتی و خطای اخلاقی توضیح دهید. و بفرمائید آیا این تقسیم و تفکیک خطای اخلاقی و خطای معرفتی، صحیح و منطقی است یا خیر؟ همچنین درباره تناسب یا تناسب نداشتن جرمهای ذکر شده با مجازاتهایشان نیز توضیح ارائه بفرمائید.
- [سایر] چه چیزهایی باعث عقده های روحی (روانی) می شوند؟
- [سایر] نقش روشهای تربیتی در ارتقاء رشد روانی کودک چیست؟
- [سایر] نقش تقوا در بهداشت جسمی و روانی چگونه است؟
- [سایر] چرا والدین فرزندان خود را تحت فشارهای روحی و روانی قرار می دهند؟
- [سایر] مشکلات ازدواج های زود هنگام چیست؟ چه عوارض روحی و روانی ای ممکنه دنبالش باشه؟
- [سایر] آیا مشکلات حاد جسمی و اختلالات روحی - روانی میتواند مانع ازدواج باشد؟
- [آیت الله سیستانی] مستحب است دایهای که برای طفل میگیرند ، مسلمان عاقل ، و دارای صفات پسندیده از نظر جسمی و روانی و اخلاقی باشد ، و سزاوار نیست دایهای بگیرند که کافر ، یا کم عقل ، یا بزرگسال ، یا زشت رو باشد . و مکروه است دایهای بگیرند که زنازاده است ، یا شیرش از بچهای است که از زنا بدنیا آمده است . مسائل متفرقه شیر دادن
- [آیت الله مظاهری] رفع صفات رذیله، گرچه عملی بر طبق آن انجام ندهد، اگر قدرت بر رفع داشته باشد، واجب مؤکّد، و ترک این واجب چنانکه گفته شد از محرّمات است، و باید علاوه بر اینکه مانع سر زدن عملی از آن شود، با آن مبارزه کند تا ریشهاش را قطع کند، و این کار، گرچه مشکل است ولی از اوجب واجبات است، و ثواب این مبارزه از جهاد بالاتر است و از این رو در روایات اهلبیت(سلاماللهعلیهم) (جهاد اکبر) نامیده شده است.
- [آیت الله اردبیلی] نمایشهای متداول چنانچه مستلزم نظر و لمس نامحرم یا موجب اشاعه فساد و تهییج شهوت و یا توهین به مقدّسات مذهب و اولیای دین و دروغ و باطل نباشد، اشکال ندارد. همچنین بازیهای مختلف اگر در آنها آلات قمار و برد و باخت و ضرر جسمی یا روحی و یا اِتلاف و اِسراف مال در بین نباشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله وحید خراسانی] امر به معروف و نهی از منکر در مواردی که برای امر کننده و نهی کننده موجب حرج و مشقت غیر قابل تحمل از نظر عرف باشد واجب نیست مگر در اموری که اهمیت انها در شرع مقدس به مرتبه ای باشد که تکلیف به انها به واسطه حرج رفع نشود مانند حفظ دین و نفوس مسلمین
- [آیت الله نوری همدانی] شایسته است امام خطیب در خطبة نماز جمعه مصالح دین و دنیای مسلمین را تَذکّر دهد ومردم را در جریان مسائل زیانبار و سودمند کشورهای اسلامی وغیر اسلامی قرار دهد ونیازهای مسلمین را در اَمر معاد ومعاش تذکر دهد و از امور سیاسی واقتصادی آنچه را که در استقلال وکیان مسلمین نقش مُهِمّی دارد گوشزد کند وکیفیّت روابط آنان را با سائر مِلَل بیان نماید ومردم را از دخالتهای دُوَل ستمگر و اِسْتعمارگر در امور سیاسی واقتصادی مسلمین که مُنْجَرْ به استعمارو استثمار آنها می شود بر حَذَرْ دارد . خلاصه نماز جمعه ودو خطبة آن ، نظیر حجّ ومراکز تجمّع آن ونماز های عید فطر وقربان وغیره ، از سنگرهای بزرگی است که مُتأسِّفانه مسلمانان از وظائف مُهمّ سیاسی خود در آن غافل مانده اند ، چنانچه از سایر پایگاه های عظیم سیاست اسلامی هم غافلند .اسلام دین سیاست ، آن هم در همة شئون آن است وکسی که در احکام قضائی ، سیاسی ، اجتماعی واقتصادی اسلام اندکی تَأمّل کند مُتوجّه این معنی می شود .هر کس گمان کند دین از سیاست جدا است ، جاهلی است که نه اسلام را می شناسد ونه سیاست را.
- [آیت الله مظاهری] یکی از گناهان در اسلام که موجب فشار قبر میباشد، تندخویی است، و این گناه غالباً گناهان بزرگی را به دنبال دارد، نظیر غیبت و زخم زبان، بلکه تهمت و فحش و ناسزا، بلکه تندخویی گاهی موجب قتل نفوس و اتلاف اموال و جرح و کتک میشود و آن اقسامی دارد: الف) تندخویی که از صفت رذیلهای نظیر تکبّر و عجب و غضب و مانند اینها سرچشمه میگیرد، و این قسم از تندخویی علاوه بر اینکه گناه است، رفع سرچشمه آن یعنی تکبّر و عجب و غضب و مانند اینها نیز از اوجب واجبات است. ب) تندخویی که از کمون ذات سرچشمه بگیرد، به این معنی که تندخویی او از ملکه در نفس او بر میخیزد در حالی که متکبّر نیست و عجب ندارد و تسلّط بر اعصاب دارد، و این قسم از تندخویی نظیر قسم اوّل است که علاوه بر گناه تندخویی، رفع آن ملکه و رذیله از اوجب واجبات است. ج) تندخویی که از زبان بد شخص سرچشمه میگیرد نه از رذیلهای از رذایل، و این قسم از تند خویی علاوه بر فشار قبر، ممکن نیست انفکاک از گناهان بزرگ داشته باشد؛ زیرا مردم از شخص تندخو میترسند و تعییر و سرزنش و دیگر معاصی لازمه زبان اوست و چه بسا اعمال خوب او بهواسطه آن تندخویی حبط و نابود میشود، مثلاً با زحمت و مشقّت همسر و اولاد خود را در رفاه قرار میدهد و در آسایش آنان میکوشد، ولی با تندخویی اجر او که ثواب مجاهد در راه خداست حبط میشود، چنانکه اجر او نزد عیالش نیز حبط میگردد، و خلاصه کلام اینکه تندخو مطرود نزد خداوند متعال و نزد مردم حتّی عیالش میباشد.
- [آیت الله مظاهری] برای رفع این رذیله چارهای نیست جز بیاعتنایی به شک بلکه به یقین، و عمل کردن به آنچه بر نفع اوست و به آنچه متعارف میان مردم است. مثلاً وسواسی در طهارت و نجاست اگر شک کرد بلکه یقین کرد که از زمین متنجّس یا از عین نجس به او ترشّح شده است، اعتنا نکند، و وسواسی در نماز اگر شک یا یقین کرد کلمهای را غلط گفته و یا چیزی را کم یا زیاد کرده است، اعتنا نکند، و وسواسی در حقّالنّاس اگر شک کرد که مدیون کسی است یا دین خود را ادا نکرده است، اعتنا نکند و وسواسی در کارهای اجتماعی اگر نمیتواند تصمیم بگیرد، فوراً یک طرف را انتخاب کند و به شکّ خود، بلکه به یقین خود عمل نکند.
- [آیت الله مظاهری] نمّامی و فتنهگری از گناهان کبیرهای است که قرآن آن را بالاتر از قتل دانسته است؛ خداوند در قرآن شریف میفرماید: (وَ الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ)[1] (و فتنه از قتل شدیدتر است.) (وَ الْفِتْنَةُ اکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ)[2] (و فتنه از قتل بزرگتر است.) و آن اقسامی دارد: الف) فتنهگری در دین خدا، نظیر افرادی که با گفتار یا کردار خود مردم را از دین و فضائل اخلاقی منحرف میکنند، و این صورت، گناه مفسد فی الارض را نیز دارد. ب) کسانی که با تهمت زدن و دروغپردازی مردم را به یکدیگر بدبین میکنند، و به رابطه و اخوّت اسلامی مسلمین ضربه میزنند، و این صورت گناه تهمت را نیز دارد. ج) کسانی که با سعایت و سخنچینی، غیبت کسی را که از او غیبت شده به او برسانند، و این قسم گناه غیبت را نیز دارد، زیرا عیب کسی را که غیبت نموده، نقل کرده است. د) کسانی که با نقل گفتاری یا کرداری مردم را به یکدیگر بدبین و دشمنی را میان آنان ایجاد میکنند، مثلاً ازدواج مجدد کسی را برای زنش بگویند یا تماس زنی را با نامحرم برای شوهرش بگویند، و این صورت از مصادیق همان فتنهگری است که در اسلام از آن منع شدید شده است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] شایسته است امامِ خطیب در خطبه نماز جمعه مصالح دین و دنیای مسلمین را تذکر دهد و مردم را در جریان مسائل زیان بار و سودمند کشورهای اسلامی و غیر اسلامی قرار دهد و نیازهای مسلمین را در امر معاد و معاش تذکر دهد و از امور سیاسی واقتصادی آنچه را که در استقلال و کیان مسلمین نقش مهمی دارد گوشزد کند و کیفیت صحیح روابط آنان را با سایر ملل بیان نماید و مردم را از دخالتهای دول ستمگر و استعمارگر در امور سیاسی و اقتصادی مسلمین که منجر به استعمار و استثمار آنها می شود بر حذر دارد. خلاصه، نماز جمعه و دو خطبه آن نظیر حج و مراکز تجمع آن و نمازهای عید فطر و قربان و غیره از سنگرهای بزرگی است که متأسفانه کثیری از مسلمانان از وظائف مهم سیاسی خود در آن غافل مانده اند، چنانچه از سایر پایگاه های عظیم سیاست اسلامی هم غافلند. اسلام دین سیاست آنهم در همه شئون آن است وکسی که در احکام قضائی، سیاسی، اجتماعی واقتصادی اسلام اندکی تأمل کند متوجه این معنی می شود. هر کس گمان کنددین ازسیاست جدااست جاهلی است که نه اسلام رامی شناسد و نه سیاست را می داند.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.