به خواستگاری دختری رفته‌ام و پدر و مادرش اصرار دارند که حق طلاق را به فرزندشان بدهم. آیا می‌توان حق طلاق را شرط ضمن عقد قرار داد؟
حق طلاق از آن مرد است و قابل انتقال نیست. آنچه را می‌توان شرط ضمن عقد قرار داد، حق )وکالت( طلاق است به این معنا که مرد به زن وکالت می‌دهد که هر وقت خواست، خودش را از طرف او طلاق دهد. از بحث حقوقی آن که بگذریم، به اعتقاد نگارنده، طرح چنین شرطی در ازدواج، کار پسندیده‌ای نیست؛ زیرا هم اثر تلقینی دارد و هم این‌گونه برداشت می‌شود که به خواستگار اعتمادی ندارند و زندگی مشترک نباید از همان ابتدا بر بی‌اعتمادی بنا شود. گذشته از این که اعطای حق طلاق به مرد، حکمتی داشته و به دلیل شدت عواطف در زن است که اگر حق طلاق با او می‌بود، بر اثر تصمیم‌های عاطفی، میزان جدایی‌ها بسیار افزون‌تر می‌شد. ) در یک صورت می‌تواند گرفتن این حق، عقلانی باشد و آن این که دختر شرط ضمن عقدی داشته باشد که اگر عملی نشود، ادامه زندگی غیرممکن باشد و احتمال هم می‌دهد که شرطش عملی نخواهد شد اگر نگرانی خانواده دختر این است که در صورت رسیدن زندگی به بن‌بست، دخترشان نتواند طلاق بگیرد، قانون، راهکارهایی را برای طلاق و رهایی زن در نظر گرفته است. در صورتی که مرد به زنش ستم روا دارد و خود را اصلاح نکند و همسرش را هم طلاق ندهد، زن به دادگاه مراجعه و تقاضای طلاق می‌کند و قاضی طلاق زن را می‌گیرد. در بند ب عقدنامه آمده است که مرد، وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر به زن می‌دهد که در 12 مورد، از طریق مراجعه به دادگاه و اخذ مجوز از آن، پس از انتخاب نوع طلاق، خود را مطلقه سازد که این موارد عبارتند از: 1. خودداری از پرداخت نفقه به مدت 6 ماه؛ 2. سوءرفتار یا سوءمعاشرت؛ 3. ابتلای زوج به امراض سخت؛ 4. جنون؛ 5. انتخاب شغلی که مغایر با حیثیت زن باشد؛ 6. محکومیت قطعی شوهر به مدت 5 سال حبس؛ 7. اعتیاد زوج؛ 8. ترک خانواده؛ 9. محکومیت شوهر در اثر ارتکاب جرم؛ 10. عقیم بودن زوج؛ 11. مفقودالاثر بودن زوج؛ 12. انتخاب همسری دیگر بدون اجازه زوجه. ) ر.ک: اسناد ازدواج صادر شده از مهرماه 1362 به بعد
عنوان سوال:

به خواستگاری دختری رفته‌ام و پدر و مادرش اصرار دارند که حق طلاق را به فرزندشان بدهم. آیا می‌توان حق طلاق را شرط ضمن عقد قرار داد؟


پاسخ:

حق طلاق از آن مرد است و قابل انتقال نیست. آنچه را می‌توان شرط ضمن عقد قرار داد، حق )وکالت( طلاق است به این معنا که مرد به زن وکالت می‌دهد که هر وقت خواست، خودش را از طرف او طلاق دهد.
از بحث حقوقی آن که بگذریم، به اعتقاد نگارنده، طرح چنین شرطی در ازدواج، کار پسندیده‌ای نیست؛ زیرا هم اثر تلقینی دارد و هم این‌گونه برداشت می‌شود که به خواستگار اعتمادی ندارند و زندگی مشترک نباید از همان ابتدا بر بی‌اعتمادی بنا شود. گذشته از این که اعطای حق طلاق به مرد، حکمتی داشته و به دلیل شدت عواطف در زن است که اگر حق طلاق با او می‌بود، بر اثر تصمیم‌های عاطفی، میزان جدایی‌ها بسیار افزون‌تر می‌شد. ) در یک صورت می‌تواند گرفتن این حق، عقلانی باشد و آن این که دختر شرط ضمن عقدی داشته باشد که اگر عملی نشود، ادامه زندگی غیرممکن باشد و احتمال هم می‌دهد که شرطش عملی نخواهد شد
اگر نگرانی خانواده دختر این است که در صورت رسیدن زندگی به بن‌بست، دخترشان نتواند طلاق بگیرد، قانون، راهکارهایی را برای طلاق و رهایی زن در نظر گرفته است.
در صورتی که مرد به زنش ستم روا دارد و خود را اصلاح نکند و همسرش را هم طلاق ندهد، زن به دادگاه مراجعه و تقاضای طلاق می‌کند و قاضی طلاق زن را می‌گیرد.
در بند ب عقدنامه آمده است که مرد، وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر به زن می‌دهد که در 12 مورد، از طریق مراجعه به دادگاه و اخذ مجوز از آن، پس از انتخاب نوع طلاق، خود را مطلقه سازد که این موارد عبارتند از: 1. خودداری از پرداخت نفقه به مدت 6 ماه؛ 2. سوءرفتار یا سوءمعاشرت؛ 3. ابتلای زوج به امراض سخت؛ 4. جنون؛ 5. انتخاب شغلی که مغایر با حیثیت زن باشد؛ 6. محکومیت قطعی شوهر به مدت 5 سال حبس؛ 7. اعتیاد زوج؛ 8. ترک خانواده؛ 9. محکومیت شوهر در اثر ارتکاب جرم؛ 10. عقیم بودن زوج؛ 11. مفقودالاثر بودن زوج؛ 12. انتخاب همسری دیگر بدون اجازه زوجه. ) ر.ک: اسناد ازدواج صادر شده از مهرماه 1362 به بعد





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین