برای روشن شدن پاسخ باید به چند نکته توجه داشت: 1. اهمیت قرآن قرآن، آخرین و کاملترین نسخۀ هدایت بشری است، قرآن خالصترین ناصح و صادق ترین خیرخواه و راهنما است، قرآن به حکم (هذا بصائر للناس)[1] پاسخی جامع و کامل، به خواسته های انسان سرگشته و جویای معرفت است. قرآن کتاب انسان شناسی و انسان سازی است. چنانکه خداوند می فرماید: (ما بر شما کتابی نازل کردیم که وسیلۀ تذکر و (بیداری) شما در آن است.)[2] امیر مومنان علی (ع) نیز در توصیف قرآن می فرماید: (با قرآن می توانید راه حق را بنگرید و با آن سخن بگویید و به وسیلۀ آن بشنوید.)[3] و در بیانی دیگر می فرماید: (همانا خداوند قرآن را کتابی هدایتگر فرستاد، نیکی و بدی و خیر و شر را آشکارا در آن بیان فرمود، پس راه نیکی در پیش گیرید تا هدایت شوید و از شر و بدی بپرهیزید تا در راه راست قرار گیرید.)[4] 2. دلایل لزوم عمل به قرآن بدون شک سرمایۀ نجات و خمیرمایۀ سعادت و کلید درهای بهشت آن چنانکه قرآن فرموده است ایمان و عمل صالح است.[5] یعنی؛ انسانی که سرتاسر وجودش را فقر و نیاز فراگرفته[6] برای بهره مندی از هدایت الهی و دستیابی به سعادت ابدی باید به دو اسلحۀ ایمان و عمل صالح مسلح شود[7]، و این البته تنها با خواندن قرآن میسر می شود؟ اما هدف از تأکید و تشویق قرائت قرآن، عمل به آن است. بعبارت دیگر؛ با توجه به اهمیت قرآن، روشن است که هدف از خواندن قرآن، بهره گیری از دستورات شفابخش آن است. از این رو لازم است نکاتی را در بارۀ ایمان و عمل صالح و رابطۀ آن دو ذکر نماییم: الف. ایمان در لغت به معنی (گرویدن)[8] و (تسلیم تواءم با اطمینان خاطر)[9] است. ب. ایمان مربوط به دل و اعتقاد است. چنانکه عده ای از اعراب بادیه نشین، خدمت پیغمبر اکرم (ص) آمده، گفتند: یا رسول الله! ایمان آوردیم، آیه نازل شد: (بادیه نشینان (به رسول خدا) گفتند ایمان آوردیم. (ای پیامبر! به آنان) بگو: شما ایمان نیاورده اید و لیکن بگویید اسلام آوردیم و ایمان هنوز در دل شما وارد نشده است.) [10] از این آیه می فهمیم که ایمان در اصطلاح قرآن، واقعیت و حقیقتی مربوط به قلب انسان است نه مربوط به بدن انسان، نه مربوط به پیشانی انسان که آثار سجده داشته باشد یا نداشته باشد و نه مربوط به زبان انسان که ذکر خدا بگوید یا نگوید، بلکه به ریشه این امور که یک حالت قلبی، فکری و اعتقادی است، مربوط می شود.[11] در قاموس قرآن، افراد پرهیزکار کسانی هستند که در پرتو ایمان به غیب، به اخلاق و آداب الهی خوگرفته اند و ایمان (به مبدأ و معاد) به گونه ای ایشان را دگرگون ساخته که در مسیر کسب تقوا و اعمال صالح و رشد و تعالی فضایل انسانی و قرب الهی سر از پای نمی شناسند و یک آن از اطاعت و فرمانبرداری فرمانهای الهی و بزرگان دین غفلت نمی ورزند. ج. از نظر اسلام ایمان دارای مراتبی است که از ضعیف ترین درجات یعنی ایمان به زبان شروع می شود تا به نقطۀ اوج خود یعنی یقین به باورهای دینی می رسد. امام جعفر صادق (ع) می فرماید:" با زیاد شدن میزان ایمان، درجات مؤمنین نزد خداوند برتری می یابد..."[12] و هر گاه انسان در اعتقادات خود به درجۀ یقین کامل رسید دیگر بین قول و عمل او تضادی نخواهد بود. قرآن مجید همواره متوجه این مشکل (تضاد بین اعتقادات و اعمال) بوده است و آنرا یک امر ناپسند دانسته و از آن بشدت نهی کرده است و می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید![13] علی علیه السلام در باره حقیقت ایمان می فرماید: (ایمان شناختی است با قلب، اقراری است با زبان و عملی است با اندام.) [14]، همچنین می فرماید: (ریشه ایمان، خوب تسلیم شدن در برابر فرمان خداست.) [15] د. بدون شک بین ایمان و عمل صالح رابطه‌ای متقابل وجود دارد. هر چه ایمان قوی‌تر باشد، کیفیت و کمیت اعمال صالح و اجتناب از عصیان و طغیان نیز بیشتر است و هر چه به اعمال صالح و اجتناب از کبائر عنایت بیشتری شود، ایمان نیز در قلب، رسوخ بیشتری می‌یابد تا آنجا که انسان به سعادت نهایی‌اش می‌رسد و در فراز قله‌ی انسانیت سرافرازانه جلوه‌گر می‌شود؛ و برعکس گناهان و اصرار بر آنها سبب محو تدریجی ایمان از قلب می‌گردد و صدور گناه نشانه‌ی ضعف ایمان است رابطۀ ایمان و عمل صالح رابطۀ درخت و میوه است، میوۀ سالم محصول درخت سالم است و درخت سالم همیشه میوۀ سالم به بار می آورد. یک درخت سالم هیچگاه خالی از میوه نخواهد بود، یعنی تفکیک ایمان از عمل صالح موجب زوال تأثیر آنها می گردد. به عبارتی دیگر؛ کسی که تنها یکی از این دو را دارد، یعنی ادعای ایمان دارد و عمل نمی‌کند، یا صالح است ولی ایمان ندارد، بسان مرغی است که یک بال داشته و هرگز قادر به پریدن و اوج گیری و صعود بر قله سعادت و کمال نخواهد بود، مگر این که تغییر روش دهد و ایمان خود را با عمل صالح و عمل صالح خود را با اظهار اسلام و پذیرش معارف عالیه‌ی آن توأم نماید تا از این راه، مقرب درگاه الهی شود و به بهشت درآید. در نتیجه ایمان واقعی، ملازم با عمل به دستورات شرع است، اظهار ایمان و اسلام بدون عمل به دستورات خدا و رسول (ص) و اولواالامر (ع) - اگرچه سبب اجرای احکام ظاهری اسلام بر او است - اما مفید هدایت و سعادت واقعی او نخواهد بود، از این رو قرآن کریم دستیابی به حیات طیبه را منوط به ایمان و عمل صالح توأمان می‌داند.[16] پس اگر چه خواندن قرآن بعنوان بزرگترین ذکر، فضیلت بسیاری داشته و در جای جای قرآن و در کلام معصومین (ع) به زیاد خواندن قرآن[17] و تأمل و تفکر در آیات آن توصیه شده است، اما پر واضح است؛ کسی که تنها به خواندن قرآن اکتفا نماید و به دستورات و تعالیم نورانی آن بی اعتنا بوده و عمل نکند نه تنها او را نفعی نخواهد بخشید بلکه از انوار قرآن، هدایت و کمالی دریافت نمی کند و بواسطۀ فقدان توشۀ عمل و ضعف ایمان، دنیا و آخرت خود را نابود و تباه می سازد و در حالتی خداوند را ملاقات می کند که قرآن از او شکایت می کند. و در مثل، همانند بیماری است، که نسخۀ طبیب را در کنار بستر خویش گذارده و تنها هر از چند گاهی به آن می نگرد، این شخص نه تنها درمان نخواهد شد، بلکه با دستان خویش اسباب هلاکت خود را فراهم نموده است. زیرا ورود به بهشت تابع عنوان یا ادعای مسلمانی نیست، بلکه ورود به بهشت بر ملاک "ایمان" و "عمل صالح"[18] استوار است. بنابراین، هر کس این دو توشه را از دنیا برگرفت، در سرای آخرت راهی را به سوی بهشت بر روی خود گشوده و الا راهی جهنم می گردد، مگر آن که جزو مستضعفان باشد و رحمت واسعۀ الاهی او را فراگیرد و یا شفاعتی از شفیعی شامل حالش گشته و از عذابش برهاند. پی نوشتها: [1] جاثیه، 20. [2] انبیاء، 10 . [3] (کتاب الله تبصرون به و تنطقون به و تسمعون به)، نهج البلاغه، خطبه 133. [4] نهج البلاغه، خ 158. [5] بقره، 82. [6] (یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله. . .)، فاطر، 15. [7] والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و ...، عصر، 2-3 . [8] فرهنگ عمید، امیرکبیر. [9] قاموس قرآن ، ج 1، ص 124 . [10] (قالَتِ الاَْعْرابُ امَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلکِنْ قُولُوا اَسْلَمْنا وَلَمّا یَدْخُلِ الاْ یمانُ فی قُلُوبِکُمْ)، حجرات ، 14. [11] گفتارهای معنوی ، مرتضی مطهری ، ص 200، صدرا، با اندک تغییر. [12]بحارالأنوار، ج 66 ، ص 171 : "عَنْ أَبِی عَمْرٍو الزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ بِالزِّیَادَةِ فِی الْإِیمَانِ تَفَاضَلَ الْمُؤْمِنُونَ بِالدَّرَجَاتِ عِنْدَ اللَّهِ قُلْتُ وَ إِنَّ لِلْإِیمَانِ دَرَجَاتٍ وَ مَنَازِلَ یَتَفَاضَلُ بِهَا الْمُؤْمِنُونَ عِنْدَ اللَّهِ فَقَالَ نَعَمْ قُلْتُ صِفْ لِی ذَلِکَ رَحِمَکَ اللَّهُ حَتَّی أَفْهَمَهُ قَالَ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِیَاءَهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ فَقَالَ تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی‌ بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ الْآیَةَ وَ قَالَ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی‌ بَعْضٍ وَ قَالَ انْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی‌ بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجاتٍ وَ قَالَ هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ فَهَذَا ذِکْرُ دَرَجَاتِ الْإِیمَانِ وَ مَنَازِلِهِ عِنْدَ اللَّهِ". عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا نَقُولُ درجة [الدَّرَجَةُ] وَاحِدَةٌ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ دَرَجَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِنَّمَا تَفَاضَلَ الْقَوْمُ بِالْأَعْمَالِ" [13]-صف، 2 و 3 – ترجمه مکارم شیرازی. [14] (اءَلاْیمانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَإِقْرارٌ بِاللِّسانِ وعَمَلٌ بِاْلاَْرْکانِ، نهج البلاغه ، فیض ، حکمت 218، ص 1186. [15] (اَصْلُ الاْ یمانِ، حُسْنُ التَّسْلیمِ لاَِمْرِاللّهِ)، شرح غررالحکم ، آمدی ، ج 2، ص 416، دانشگاه تهران . [16] نحل، 97 - بقره، 103 - نساء، 122 و 57. [17] فاقروا ما تیسر من القرآن، مزمل، 20. [18] بروج، 85. http://farsi.islamquest.net
اگر شخصی قرآن بخواند اما تعالیم و دستورات آن را نادیده بگیرد دچار چه عذابی خواهد شد؟
برای روشن شدن پاسخ باید به چند نکته توجه داشت:
1. اهمیت قرآن
قرآن، آخرین و کاملترین نسخۀ هدایت بشری است، قرآن خالصترین ناصح و صادق ترین خیرخواه و راهنما است، قرآن به حکم (هذا بصائر للناس)[1] پاسخی جامع و کامل، به خواسته های انسان سرگشته و جویای معرفت است. قرآن کتاب انسان شناسی و انسان سازی است. چنانکه خداوند می فرماید: (ما بر شما کتابی نازل کردیم که وسیلۀ تذکر و (بیداری) شما در آن است.)[2]
امیر مومنان علی (ع) نیز در توصیف قرآن می فرماید: (با قرآن می توانید راه حق را بنگرید و با آن سخن بگویید و به وسیلۀ آن بشنوید.)[3] و در بیانی دیگر می فرماید: (همانا خداوند قرآن را کتابی هدایتگر فرستاد، نیکی و بدی و خیر و شر را آشکارا در آن بیان فرمود، پس راه نیکی در پیش گیرید تا هدایت شوید و از شر و بدی بپرهیزید تا در راه راست قرار گیرید.)[4]
2. دلایل لزوم عمل به قرآن
بدون شک سرمایۀ نجات و خمیرمایۀ سعادت و کلید درهای بهشت آن چنانکه قرآن فرموده است ایمان و عمل صالح است.[5] یعنی؛ انسانی که سرتاسر وجودش را فقر و نیاز فراگرفته[6] برای بهره مندی از هدایت الهی و دستیابی به سعادت ابدی باید به دو اسلحۀ ایمان و عمل صالح مسلح شود[7]، و این البته تنها با خواندن قرآن میسر می شود؟ اما هدف از تأکید و تشویق قرائت قرآن، عمل به آن است.
بعبارت دیگر؛ با توجه به اهمیت قرآن، روشن است که هدف از خواندن قرآن، بهره گیری از دستورات شفابخش آن است.
از این رو لازم است نکاتی را در بارۀ ایمان و عمل صالح و رابطۀ آن دو ذکر نماییم:
الف. ایمان در لغت به معنی (گرویدن)[8] و (تسلیم تواءم با اطمینان خاطر)[9] است.
ب. ایمان مربوط به دل و اعتقاد است. چنانکه عده ای از اعراب بادیه نشین، خدمت پیغمبر اکرم (ص) آمده، گفتند: یا رسول الله! ایمان آوردیم، آیه نازل شد: (بادیه نشینان (به رسول خدا) گفتند ایمان آوردیم. (ای پیامبر! به آنان) بگو: شما ایمان نیاورده اید و لیکن بگویید اسلام آوردیم و ایمان هنوز در دل شما وارد نشده است.) [10]
از این آیه می فهمیم که ایمان در اصطلاح قرآن، واقعیت و حقیقتی مربوط به قلب انسان است نه مربوط به بدن انسان، نه مربوط به پیشانی انسان که آثار سجده داشته باشد یا نداشته باشد و نه مربوط به زبان انسان که ذکر خدا بگوید یا نگوید، بلکه به ریشه این امور که یک حالت قلبی، فکری و اعتقادی است، مربوط می شود.[11]
در قاموس قرآن، افراد پرهیزکار کسانی هستند که در پرتو ایمان به غیب، به اخلاق و آداب الهی خوگرفته اند و ایمان (به مبدأ و معاد) به گونه ای ایشان را دگرگون ساخته که در مسیر کسب تقوا و اعمال صالح و رشد و تعالی فضایل انسانی و قرب الهی سر از پای نمی شناسند و یک آن از اطاعت و فرمانبرداری فرمانهای الهی و بزرگان دین غفلت نمی ورزند.
ج. از نظر اسلام ایمان دارای مراتبی است که از ضعیف ترین درجات یعنی ایمان به زبان شروع می شود تا به نقطۀ اوج خود یعنی یقین به باورهای دینی می رسد.
امام جعفر صادق (ع) می فرماید:" با زیاد شدن میزان ایمان، درجات مؤمنین نزد خداوند برتری می یابد..."[12] و هر گاه انسان در اعتقادات خود به درجۀ یقین کامل رسید دیگر بین قول و عمل او تضادی نخواهد بود. قرآن مجید همواره متوجه این مشکل (تضاد بین اعتقادات و اعمال) بوده است و آنرا یک امر ناپسند دانسته و از آن بشدت نهی کرده است و می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا سخنی می گویید که عمل نمی کنید! نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمی کنید![13]
علی علیه السلام در باره حقیقت ایمان می فرماید: (ایمان شناختی است با قلب، اقراری است با زبان و عملی است با اندام.) [14]، همچنین می فرماید: (ریشه ایمان، خوب تسلیم شدن در برابر فرمان خداست.) [15]
د. بدون شک بین ایمان و عمل صالح رابطهای متقابل وجود دارد. هر چه ایمان قویتر باشد، کیفیت و کمیت اعمال صالح و اجتناب از عصیان و طغیان نیز بیشتر است و هر چه به اعمال صالح و اجتناب از کبائر عنایت بیشتری شود، ایمان نیز در قلب، رسوخ بیشتری مییابد تا آنجا که انسان به سعادت نهاییاش میرسد و در فراز قلهی انسانیت سرافرازانه جلوهگر میشود؛ و برعکس گناهان و اصرار بر آنها سبب محو تدریجی ایمان از قلب میگردد و صدور گناه نشانهی ضعف ایمان است
رابطۀ ایمان و عمل صالح رابطۀ درخت و میوه است، میوۀ سالم محصول درخت سالم است و درخت سالم همیشه میوۀ سالم به بار می آورد. یک درخت سالم هیچگاه خالی از میوه نخواهد بود، یعنی تفکیک ایمان از عمل صالح موجب زوال تأثیر آنها می گردد. به عبارتی دیگر؛ کسی که تنها یکی از این دو را دارد، یعنی ادعای ایمان دارد و عمل نمیکند، یا صالح است ولی ایمان ندارد، بسان مرغی است که یک بال داشته و هرگز قادر به پریدن و اوج گیری و صعود بر قله سعادت و کمال نخواهد بود، مگر این که تغییر روش دهد و ایمان خود را با عمل صالح و عمل صالح خود را با اظهار اسلام و پذیرش معارف عالیهی آن توأم نماید تا از این راه، مقرب درگاه الهی شود و به بهشت درآید.
در نتیجه ایمان واقعی، ملازم با عمل به دستورات شرع است، اظهار ایمان و اسلام بدون عمل به دستورات خدا و رسول (ص) و اولواالامر (ع) - اگرچه سبب اجرای احکام ظاهری اسلام بر او است - اما مفید هدایت و سعادت واقعی او نخواهد بود، از این رو قرآن کریم دستیابی به حیات طیبه را منوط به ایمان و عمل صالح توأمان میداند.[16]
پس اگر چه خواندن قرآن بعنوان بزرگترین ذکر، فضیلت بسیاری داشته و در جای جای قرآن و در کلام معصومین (ع) به زیاد خواندن قرآن[17] و تأمل و تفکر در آیات آن توصیه شده است، اما پر واضح است؛ کسی که تنها به خواندن قرآن اکتفا نماید و به دستورات و تعالیم نورانی آن بی اعتنا بوده و عمل نکند نه تنها او را نفعی نخواهد بخشید بلکه از انوار قرآن، هدایت و کمالی دریافت نمی کند و بواسطۀ فقدان توشۀ عمل و ضعف ایمان، دنیا و آخرت خود را نابود و تباه می سازد و در حالتی خداوند را ملاقات می کند که قرآن از او شکایت می کند.
و در مثل، همانند بیماری است، که نسخۀ طبیب را در کنار بستر خویش گذارده و تنها هر از چند گاهی به آن می نگرد، این شخص نه تنها درمان نخواهد شد، بلکه با دستان خویش اسباب هلاکت خود را فراهم نموده است.
زیرا ورود به بهشت تابع عنوان یا ادعای مسلمانی نیست، بلکه ورود به بهشت بر ملاک "ایمان" و "عمل صالح"[18] استوار است. بنابراین، هر کس این دو توشه را از دنیا برگرفت، در سرای آخرت راهی را به سوی بهشت بر روی خود گشوده و الا راهی جهنم می گردد، مگر آن که جزو مستضعفان باشد و رحمت واسعۀ الاهی او را فراگیرد و یا شفاعتی از شفیعی شامل حالش گشته و از عذابش برهاند.
پی نوشتها:
[1] جاثیه، 20.
[2] انبیاء، 10 .
[3] (کتاب الله تبصرون به و تنطقون به و تسمعون به)، نهج البلاغه، خطبه 133.
[4] نهج البلاغه، خ 158.
[5] بقره، 82.
[6] (یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله. . .)، فاطر، 15.
[7] والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و ...، عصر، 2-3 .
[8] فرهنگ عمید، امیرکبیر.
[9] قاموس قرآن ، ج 1، ص 124 .
[10] (قالَتِ الاَْعْرابُ امَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلکِنْ قُولُوا اَسْلَمْنا وَلَمّا یَدْخُلِ الاْ یمانُ فی قُلُوبِکُمْ)، حجرات ، 14.
[11] گفتارهای معنوی ، مرتضی مطهری ، ص 200، صدرا، با اندک تغییر.
[12]بحارالأنوار، ج 66 ، ص 171 : "عَنْ أَبِی عَمْرٍو الزُّبَیْرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ بِالزِّیَادَةِ فِی الْإِیمَانِ تَفَاضَلَ الْمُؤْمِنُونَ بِالدَّرَجَاتِ عِنْدَ اللَّهِ قُلْتُ وَ إِنَّ لِلْإِیمَانِ دَرَجَاتٍ وَ مَنَازِلَ یَتَفَاضَلُ بِهَا الْمُؤْمِنُونَ عِنْدَ اللَّهِ فَقَالَ نَعَمْ قُلْتُ صِفْ لِی ذَلِکَ رَحِمَکَ اللَّهُ حَتَّی أَفْهَمَهُ قَالَ مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ أَوْلِیَاءَهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ فَقَالَ تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ الْآیَةَ وَ قَالَ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ وَ قَالَ انْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجاتٍ وَ قَالَ هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللَّهِ فَهَذَا ذِکْرُ دَرَجَاتِ الْإِیمَانِ وَ مَنَازِلِهِ عِنْدَ اللَّهِ".
عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا نَقُولُ درجة [الدَّرَجَةُ] وَاحِدَةٌ إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ دَرَجَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِنَّمَا تَفَاضَلَ الْقَوْمُ بِالْأَعْمَالِ"
[13]-صف، 2 و 3 – ترجمه مکارم شیرازی.
[14] (اءَلاْیمانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ وَإِقْرارٌ بِاللِّسانِ وعَمَلٌ بِاْلاَْرْکانِ، نهج البلاغه ، فیض ، حکمت 218، ص 1186.
[15] (اَصْلُ الاْ یمانِ، حُسْنُ التَّسْلیمِ لاَِمْرِاللّهِ)، شرح غررالحکم ، آمدی ، ج 2، ص 416، دانشگاه تهران .
[16] نحل، 97 - بقره، 103 - نساء، 122 و 57.
[17] فاقروا ما تیسر من القرآن، مزمل، 20.
[18] بروج، 85.
http://farsi.islamquest.net
- [سایر] اگر شخصی قرآن بخواند اما تعالیم و دستورات آن را نادیده بگیرد دچار چه عذابی خواهد شد؟
- [سایر] کسی که به صورت زنش سیلی زند، در آخرت دچار چه عذابی می شود؟
- [سایر] آیا در آیات قرآن و دستورات الهی امکان نسخ وجود دارد؟
- [سایر] آیا با عمل به دستورات قرآن کریم، می توان به مقامات انبیاء و اولیاء علیهم السلام دست یافت؟
- [سایر] بر اساس تعالیم قرآن شرک بدترین گناهان شمرده میشود، و در (سوره 4 آیه 48، 116) میگوید خدا شرک را نمیبخشد! ابراهیم(ع) با پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش دچار شرک میشود:(سوره 6 آیه 76-78)، اما مسلمانان فکر میکنند که پیامبران گناه نمیکنند. آیا الله شرک را میبخشد؟
- [آیت الله نوری همدانی] بر فرض اینکه شخصی با نادیده گرفتن مقررات موفق شد تا ایام حجّ در کشور سعودی مخفی شود بفرمائید حجّی که به جا آورده چه صورتی دارد؟
- [آیت الله نوری همدانی] بر فرض اینکه شخصی با نادیده گرفتن مقررات موفق شد تا ایام حجّ در کشور سعودی مخفی شود بفرمائید حجّی که به جا آورده چه صورتی دارد؟
- [آیت الله بهجت] شخصی که می داند قرآن را غلط می خواند، آیا جایز است در حال روزه قرآن بخواند؟ اگر بخواند موجب بطلان روزه می شود؟
- [آیت الله سبحانی] در معامله ی بین اشخاص و ارگان های دولتی به صرف این که یک طرف معامله، بیت المال است، آیا می توان حقوق شخصی را نادیده گرفت؟
- [سایر] چرا کتاب تورات و انجیل دچار تحریف شده ولی کتاب قرآن دچار تحریف نشده است؟
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر انسان از بچه غیر ممیز که خوب و بد را نمی فهمد یا از کسی که قصد خواندن قران ندارد یا مثلا از گرامافون یا نوار ضبط صوت ایه سجده را استماع کند سجده واجب نیست ولی اگر شخصی در ایستگاه رادیو ایه سجده را به قصد این که از قران است بخواند و انسان به وسیله رادیو گوش دهد سجده واجب است
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بعد از آن که پیشانی به زمین رسید یادش بیاید که رکوع نکرده، لازم است برگردد و رکوع را بعد از ایستادن به جا آورد و در صورتی که در سجده دوم یادش بیاید، به احتیاط واجب دو سجده را نادیده گرفته و پس از انجام رکوع و سجود نماز را تمام کند، پس از آن نماز را دوباره بخواند.
- [آیت الله خوئی] اگر انسان از گرامافون یا ضبط صوت یا از بچة غیر ممیز که خوب و بد را نمیفهمد، یا از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد، آیه سجده را بشنود، یا گوش دهد سجده واجب نیست و همچنین است رادیو اگر به طور نوار و ضبط صوت باشد، ولی اگر شخصی ایستگاه رادیو آیة سجده را به قصد از قرآن است بخواند و انسان به واسطة رادیو گوش دهدسجده واجب است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر انسان از گرامافون یا از بچه غیر ممیز که خوب و بد را نمی فهمد؛ یا از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد؛ آیه سجده را بشنود یا گوش دهد؛ سجده واجب نیست و همچنین است رادیو اگر به طور نوار و ضبط صوت باشد؛ ولی اگر شخصی در ایستگاه رادیو آیه سجده را به قصد اینکه از قرآن است بخواند و انسان به وسیله رادیو گوش دهد؛ سجده واجب است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر یک عادل یا شخصی موثقی خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است ، باید نماز را شکسته بخواند .
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر رکوع را فراموش کند و قبل از سجده دوّم یادش بیاید، باید برگردد و رکوع را انجام دهد و نمازش صحیح است و اگر بعد از این که برای سجده دوم سر را به زمین و مانند آن گذاشت یادش بیاید به احتیاط واجب دو سجده را نادیده بگیرد و پس از انجام رکوع و سجود نماز را تمام کند و پس از آن نماز را دوباره بخواند.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر وقت نماز تنگ باشد یا انسان ناچار شود که سوره را نخواند مثلا بترسد که اگر سوره را بخواند دزد یا درنده یا چیز دیگری به او صدمه بزند نباید سوره را بخواند و از مریض و کسی که در حاجتی عجله دارد سوره ساقط است و اگر خواند نباید به قصد جزییت نماز بخواند بلکه می تواند به قصد قرایت قران بخواند
- [آیت الله بهجت] کسی که حمد و سوره و چیزهای دیگر نماز را بهخوبی نمیداند، و میتواند یاد بگیرد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، باید یاد بگیرد؛ و اگر وقت تنگ است، دو صورت دارد: 1 اگر در یاد گرفتن کوتاهی کرده، در صورتی که عُسر و حرج نباشد، بنابر اظهر باید نمازش را به جماعت بخواند، یا کسی بخواند و او هم همراه او بخواند یا اگر ممکن است از روی نوشتهای بخواند. 2 اگر کوتاهی نکرده، بنابر احتیاط مستحب این کارها را انجام دهد. اگر کسی از قرآن هیچ نمیداند، به مقداری که واجب است در نماز از قرآن بخواند تسبیح و تهلیل و تکبیر میگوید.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر میت وصیت کرده باشد که شخصی معینی بر او نماز بخواند ، احتیاط مستحب آن است که آن شخص از ولی میت ، اجازه بگیرد .
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر مأموم بعد از حمد امام، نیت فرادی کند، لازم نیست حمد را بخواند، ولی اگر پیش از تمام شدن حمد نیت فرادی کند، باید مقداری را که امام نخوانده، بخواند و احتیاط مستحب آن است که قبل از آن، قسمتی را هم که امام خوانده به نیت مردّد بین قرائت واجب نماز یا قرائت قرآن بخواند.