پاسخ از حجت الاسلام حسین دهنوی: بله ایشان الگوی ما هستند . ازدواج ایشان یک استثنا بوده است . ما زندگی مان را بر اساس استثنائات بنا نمی کنیم . هیچ عاقلی این را نمی پذیرد که قاعده عام و کلی را رها کند و به یک قانون استثنا و خاص بچسبد . حضرت باید با خانمی ازدواج می کردند که بتواند با اهداف او هماهنگ باشند . در سختی ها کنار حضرت باشند و بردبار باشند و حضرت خدیجه ویژگی هایی داشتند از جمله دارایی ایشان بود که می توانیم بگوییم ثروتمند ترین زن قریش بود . این به اسلام کمک می کرد و علاوه بر این ایشان بنام طاهره معروف بودند زیرا بسیار پاکدامن بودند . این ازدواج حکمت خاصی داشته است. در ضمن برای ایشان کفوی پیدا نمی شده است و خدیجه شایستگی ازدواج با حضرت را داشتند . در جهات دیگر هم این ازدواج غیر عادی بوده است . به جز بحث سن ، در ابعاد دیگر هم استثنا بوده است . یکی اینکه حضرت خدیجه از به پیامبر خواستگاری کردند و در ان زمان خیلی عجیب بوده است و الان هم غیر معمول است . دیگر اینکه ایشان خودشان مهریه شان را بعهده گرفتند . این دیگر خیلی عجیب بود و بعضی ها تمسخر کردند و طعنه می زدند . ازدواج حضرت نمی تواند برای ما الگو باشد . نظر من این است که سن خانمها سه تا هفت سال کوچکتر باشد . هشت دلیل آورده ام . البته این ها وحی منزل نیست و شروط اساسی ازدواج نیست بلکه شروط کمال است . حالا اگر سنشان بالا رفت ، یکسال هم خانم بزرگتر باشد ، ما سخت نمیگیریم چون به رشد عقلی رسیده اند . یکی از علتهایی که خانم نبایداز آقا بزرگتر باشد این است که رشد عقلانی خانم خیلی زودتر از آقا اتفاق می افتد و اگر این برعکس شود ، این دو با هم بُعد فکری پیدا می کنند و ما می خواهیم این دو با هم قُرب فکری داشته باشند . یکی دیگر اینکه خانم که سنش بالاتر است ، دنیا دیده تر است و تجربیات بیشتری دارد و نقش مادر را پیدا می کند . و جلوی اقتدار آقا را می گیرد . یکی دیگر این که در سنین بالا که هورمونها ی خانم کاهش پیدا میکنند و ممکن است غریزه جنسی آقا برآورده نشود و دیگر اینکه در هر زایمان ، خانم شکسته تر می شود . در ضمن عرف هم نمی پذیرد و مادر آقا پسر هم این عروس را نمی پسندد و اگر او را اجبار کنند ، عروس را دوست ندارد و او را تحویل نمی گیرد و در سن بالا ، خانم نشاط خودش را ازدست می دهد و ممکن است سر و گوشش آقا بجنبد و این باعث رنجش خانم میشود . در حقیقت این ها که ما می گوییم به نفع خانم است چون خانم حس تملک دارد و میخواهد شوهر مال خودش باشد . حالا اگر کسانی پیدا شدند که می توانند این مشکلات را حل کنند ، ما حرفی نداریم . ما می گوییم این مشکلات را بدانید و بعد وارد زندگی بشوید . اگر جوانان بتوانند آرامش گر هم باشند ، ما مشکلی نداریم .اگر مشکلات را حل کنند ، می توانند آرامش گر هم باشند . پیامبر و خدیجه آرامش گر هم بودند . این ازدواج نمیتواند مستند ما باشد چون حضرت ازدواج های دیگری هم داشتند مثلا حضرت با عایشه ده ساله هم ازدواج کردند . چرا این ازدواج را الگو قرار نمی دهید ؟ این ازدواج پیامبر هم نکته داشته و استثنا بوده است . چرا شما به امامان نگاه نمی کنید . همه آنان همسرانشان از خودشان کوچکتر بوده اند . چرا به آنها نگاه نمی کنید ؟ شما کلیت را رها میکنید یعنی جمع بزرگی که الگوی ما هستند را ها می کنید و به سراغ یک مورد می رویید و به سراغ یک مورد می رویید . حتی در مورد خواستگاری حضرت ، آیا الان خانمها به خواستگاری آقایان می روند ؟ در مورد مهریه چه می گویید ؟ حضرت خدیجه دو ازدواج قبلی داشته اند و فرزندانی هم از این ازدواج داشته اند . این را چه میگویید ؟ آیا این را الگو قرار می دهید ؟ این تاکید درست نیست . تجربه من نشان می دهد که این اختلاف سنی مشکل جدی ایجاد میکند بخصوص موردی که خانم جلوی اقتدار آقا را می گیرد . و نمی گذارند آقا ، نقش اتکایی داشته باشد . این یک واقعیت است . تجربه ما نشان میدهد که 90 درصد این ازدواجها مشکل ایجاد می کند . البته هیچ عامی نیست که تخصیص نخورد . درباره ازدواجهای مکرر پیامبر ، مستشرقین برداشت های اشتباهی از این ازدواج ها داشته اند ، شما درباره این موضوع توضیح دهید . درست می فرمایید . مستشرقین به علت ضعف آگاهی و به جهت عناد و غرض ورزی برداشت هایی کرده اند و تهمت هایی به رسول گرامی اسلام زده اند که ازدواج ها ی مکرر و متنوع ایشان ، جنبه شهوت رانی داشته است در حالیکه این یک تهمت بزرگ و بی انصافی است . الان هم در اینتر نت بعضی ها به جهت عناد اینرا مطرح می کنند . می خواهند به اسلام اشکل بگیرند و به طرفداری از میسح که ایشان ازدواج نکرده اند و پیامبر یازده ازدواج کرده اند . البته مستشرقین قرن اخیر ، متوجه اشتباه خودشان شدند و عذر خواهی کردند . مستشرقینی که منصف تر و اسلام شناس بوده اند ، کتاب نوشتند و معذرت خواهی کردند. مثل جان پورت که کتابی هم در این زمینه دارد بنام عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن . ایشان کتاب نوشتند و از طرف پیشینیان عذر خواهی کردند . کتاب خیلی گویایی است . کارلای می گوید : محمد هرگز شهوت پرست نبوده و این تهمت بزرگی است . من چند دلیل برای ازدواج مکررپیامبر، جهت روشن شدن ذهن جوانان می آورم . پیامبر در سن بیست و پنج سالگی ازدواج کردند و تا این زمان ، هیچ گونه رابطه ناشایست جنسی ، از محمد ندیده بودند . و پاک ومطهر مانده است . دوم اینکه در سن بیت و پنج سالگی با یک خانم چهل ساله ازدواج کرده است . اگر ایشان شهوتران بودند با یک خانم چهل ساله ازدواج نمی کردند . و بایک جوان با نشاط تری ازدواج می کردند . در ضمن ایشان تا پایان عمر خدیجه ، ازدواجی نداشتند . تا پنجاه و سه سالگی ازدواجی نداشتند . و جالب این است که ده مورد ازدواج ایشان بین پنجاه و سه سالگی و شت و سه سالگی بوده است . چه کسی می آید عنفوان جوانی را کنار بگذارد و در این سن به این کارها روی بیاورد. بعضی از همسران پیامبر مثل اُم سلمه و زینب پنجاه سال عمر داشتند . اگر دنبال شهوترانی بودند نمی آمدند با خانم پنجاه ساله ازدواج کنند . به تایید تمام همسران پیامبر بویژه عایشه که جوانترین همسر پیامبر بوده است ، رفتار جنسی پیامبر با متات و موقرانه بوده است . همه اینها نشان می دهد که این تهمت و بی انصافی است . هر کدام از ازدواج های حضرت حکمت و دلیل داشته است . چند مورد را من عرض می کنم . موردی بوده که حضرتازدواج کردندتا قدرت اسلام بیشتر بشود و این حکومت نوپا تثبیت بشود . مثلا با جُبیره که ار قبیله بنی مصطلق بودند . وقتی پیامبر با او ازدواج کرد بیشتر قبیله مسلمان شدند . گاهی بخاطر این بوده که جلوی توطئه دشمنان گرفته شود . در آن زمان عرف بوده که اگر کسی داماد قبیله ای می شد ، این از خودشان بوده و با او وارد جنگ نمی شدند . با اُم حبیبه دختر ابوسفیان ازدواج کردند و فشارها روی مسلمانان کم شد . بعضی موارد برای سرپرستی بوده است . اُم سلمه که پنجاه سال عمر داشت ، در مدینه غریب بود و سرپرست چهار یتیم بود و شأن بالایی داشت و با کسی ازدواج نمیکرد . در مواردی برای حمایت بوده است . خانمی مسلمان می شده ، شوهرش او را طلاق می داده و قبیله اش او را ترک می کردند و پیامبر با او ازدواج می کرده و در ضمن خانم شأن بالایی داشته و تن به ازدواج با هرکسی نمی داده است . گاهی مبارزه با بدعتها بوده است . پیامبر به دستور خدا با زینب دختر حارثه ، که فرزند خوانده خودش بود ازدواج کرد تا این فکر غلط که شخص نمی تواند با همسر مطلقه فرزند خوانده اش ازدواج کند را از بین ببرد . ازدواج با خانم مسیحی و سوده هم دلیل داشته است . اتفاقا در این ده سال پیامبر مشغله بسیاری داشته و باید رسالت را به سامان می رسانده است . پیامبر شما پیامبر خوبی بوده است . نباید از مستشرقین غرب تاثیر بپذیرید . www.ch3.irbtv.ir
درباره سن ازدواج حضرت خدیجه(علیها السلام) و حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) توضیح دهید . آیا این می تواند الگوی ما باشد ؟
پاسخ از حجت الاسلام حسین دهنوی:
بله ایشان الگوی ما هستند . ازدواج ایشان یک استثنا بوده است . ما زندگی مان را بر اساس استثنائات بنا نمی کنیم . هیچ عاقلی این را نمی پذیرد که قاعده عام و کلی را رها کند و به یک قانون استثنا و خاص بچسبد . حضرت باید با خانمی ازدواج می کردند که بتواند با اهداف او هماهنگ باشند . در سختی ها کنار حضرت باشند و بردبار باشند و حضرت خدیجه ویژگی هایی داشتند از جمله دارایی ایشان بود که می توانیم بگوییم ثروتمند ترین زن قریش بود . این به اسلام کمک می کرد و علاوه بر این ایشان بنام طاهره معروف بودند زیرا بسیار پاکدامن بودند . این ازدواج حکمت خاصی داشته است. در ضمن برای ایشان کفوی پیدا نمی شده است و خدیجه شایستگی ازدواج با حضرت را داشتند . در جهات دیگر هم این ازدواج غیر عادی بوده است . به جز بحث سن ، در ابعاد دیگر هم استثنا بوده است . یکی اینکه حضرت خدیجه از به پیامبر خواستگاری کردند و در ان زمان خیلی عجیب بوده است و الان هم غیر معمول است . دیگر اینکه ایشان خودشان مهریه شان را بعهده گرفتند . این دیگر خیلی عجیب بود و بعضی ها تمسخر کردند و طعنه می زدند . ازدواج حضرت نمی تواند برای ما الگو باشد . نظر من این است که سن خانمها سه تا هفت سال کوچکتر باشد . هشت دلیل آورده ام . البته این ها وحی منزل نیست و شروط اساسی ازدواج نیست بلکه شروط کمال است . حالا اگر سنشان بالا رفت ، یکسال هم خانم بزرگتر باشد ، ما سخت نمیگیریم چون به رشد عقلی رسیده اند . یکی از علتهایی که خانم نبایداز آقا بزرگتر باشد این است که رشد عقلانی خانم خیلی زودتر از آقا اتفاق می افتد و اگر این برعکس شود ، این دو با هم بُعد فکری پیدا می کنند و ما می خواهیم این دو با هم قُرب فکری داشته باشند . یکی دیگر اینکه خانم که سنش بالاتر است ، دنیا دیده تر است و تجربیات بیشتری دارد و نقش مادر را پیدا می کند . و جلوی اقتدار آقا را می گیرد . یکی دیگر این که در سنین بالا که هورمونها ی خانم کاهش پیدا میکنند و ممکن است غریزه جنسی آقا برآورده نشود و دیگر اینکه در هر زایمان ، خانم شکسته تر می شود . در ضمن عرف هم نمی پذیرد و مادر آقا پسر هم این عروس را نمی پسندد و اگر او را اجبار کنند ، عروس را دوست ندارد و او را تحویل نمی گیرد و در سن بالا ، خانم نشاط خودش را ازدست می دهد و ممکن است سر و گوشش آقا بجنبد و این باعث رنجش خانم میشود . در حقیقت این ها که ما می گوییم به نفع خانم است چون خانم حس تملک دارد و میخواهد شوهر مال خودش باشد . حالا اگر کسانی پیدا شدند که می توانند این مشکلات را حل کنند ، ما حرفی نداریم . ما می گوییم این مشکلات را بدانید و بعد وارد زندگی بشوید . اگر جوانان بتوانند آرامش گر هم باشند ، ما مشکلی نداریم .اگر مشکلات را حل کنند ، می توانند آرامش گر هم باشند . پیامبر و خدیجه آرامش گر هم بودند . این ازدواج نمیتواند مستند ما باشد چون حضرت ازدواج های دیگری هم داشتند مثلا حضرت با عایشه ده ساله هم ازدواج کردند . چرا این ازدواج را الگو قرار نمی دهید ؟ این ازدواج پیامبر هم نکته داشته و استثنا بوده است . چرا شما به امامان نگاه نمی کنید . همه آنان همسرانشان از خودشان کوچکتر بوده اند . چرا به آنها نگاه نمی کنید ؟ شما کلیت را رها میکنید یعنی جمع بزرگی که الگوی ما هستند را ها می کنید و به سراغ یک مورد می رویید و به سراغ یک مورد می رویید . حتی در مورد خواستگاری حضرت ، آیا الان خانمها به خواستگاری آقایان می روند ؟ در مورد مهریه چه می گویید ؟ حضرت خدیجه دو ازدواج قبلی داشته اند و فرزندانی هم از این ازدواج داشته اند . این را چه میگویید ؟ آیا این را الگو قرار می دهید ؟ این تاکید درست نیست .
تجربه من نشان می دهد که این اختلاف سنی مشکل جدی ایجاد میکند بخصوص موردی که خانم جلوی اقتدار آقا را می گیرد . و نمی گذارند آقا ، نقش اتکایی داشته باشد . این یک واقعیت است . تجربه ما نشان میدهد که 90 درصد این ازدواجها مشکل ایجاد می کند . البته هیچ عامی نیست که تخصیص نخورد .
درباره ازدواجهای مکرر پیامبر ، مستشرقین برداشت های اشتباهی از این ازدواج ها داشته اند ، شما درباره این موضوع توضیح دهید .
درست می فرمایید . مستشرقین به علت ضعف آگاهی و به جهت عناد و غرض ورزی برداشت هایی کرده اند و تهمت هایی به رسول گرامی اسلام زده اند که ازدواج ها ی مکرر و متنوع ایشان ، جنبه شهوت رانی داشته است در حالیکه این یک تهمت بزرگ و بی انصافی است . الان هم در اینتر نت بعضی ها به جهت عناد اینرا مطرح می کنند . می خواهند به اسلام اشکل بگیرند و به طرفداری از میسح که ایشان ازدواج نکرده اند و پیامبر یازده ازدواج کرده اند . البته مستشرقین قرن اخیر ، متوجه اشتباه خودشان شدند و عذر خواهی کردند . مستشرقینی که منصف تر و اسلام شناس بوده اند ، کتاب نوشتند و معذرت خواهی کردند. مثل جان پورت که کتابی هم در این زمینه دارد بنام عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن . ایشان کتاب نوشتند و از طرف پیشینیان عذر خواهی کردند . کتاب خیلی گویایی است . کارلای می گوید : محمد هرگز شهوت پرست نبوده و این تهمت بزرگی است . من چند دلیل برای ازدواج مکررپیامبر، جهت روشن شدن ذهن جوانان می آورم . پیامبر در سن بیست و پنج سالگی ازدواج کردند و تا این زمان ، هیچ گونه رابطه ناشایست جنسی ، از محمد ندیده بودند . و پاک ومطهر مانده است . دوم اینکه در سن بیت و پنج سالگی با یک خانم چهل ساله ازدواج کرده است . اگر ایشان شهوتران بودند با یک خانم چهل ساله ازدواج نمی کردند . و بایک جوان با نشاط تری ازدواج می کردند . در ضمن ایشان تا پایان عمر خدیجه ، ازدواجی نداشتند . تا پنجاه و سه سالگی ازدواجی نداشتند . و جالب این است که ده مورد ازدواج ایشان بین پنجاه و سه سالگی و شت و سه سالگی بوده است . چه کسی می آید عنفوان جوانی را کنار بگذارد و در این سن به این کارها روی بیاورد. بعضی از همسران پیامبر مثل اُم سلمه و زینب پنجاه سال عمر داشتند . اگر دنبال شهوترانی بودند نمی آمدند با خانم پنجاه ساله ازدواج کنند . به تایید تمام همسران پیامبر بویژه عایشه که جوانترین همسر پیامبر بوده است ، رفتار جنسی پیامبر با متات و موقرانه بوده است . همه اینها نشان می دهد که این تهمت و بی انصافی است . هر کدام از ازدواج های حضرت حکمت و دلیل داشته است . چند مورد را من عرض می کنم . موردی بوده که حضرتازدواج کردندتا قدرت اسلام بیشتر بشود و این حکومت نوپا تثبیت بشود . مثلا با جُبیره که ار قبیله بنی مصطلق بودند . وقتی پیامبر با او ازدواج کرد بیشتر قبیله مسلمان شدند . گاهی بخاطر این بوده که جلوی توطئه دشمنان گرفته شود . در آن زمان عرف بوده که اگر کسی داماد قبیله ای می شد ، این از خودشان بوده و با او وارد جنگ نمی شدند . با اُم حبیبه دختر ابوسفیان ازدواج کردند و فشارها روی مسلمانان کم شد . بعضی موارد برای سرپرستی بوده است . اُم سلمه که پنجاه سال عمر داشت ، در مدینه غریب بود و سرپرست چهار یتیم بود و شأن بالایی داشت و با کسی ازدواج نمیکرد . در مواردی برای حمایت بوده است . خانمی مسلمان می شده ، شوهرش او را طلاق می داده و قبیله اش او را ترک می کردند و پیامبر با او ازدواج می کرده و در ضمن خانم شأن بالایی داشته و تن به ازدواج با هرکسی نمی داده است . گاهی مبارزه با بدعتها بوده است . پیامبر به دستور خدا با زینب دختر حارثه ، که فرزند خوانده خودش بود ازدواج کرد تا این فکر غلط که شخص نمی تواند با همسر مطلقه فرزند خوانده اش ازدواج کند را از بین ببرد . ازدواج با خانم مسیحی و سوده هم دلیل داشته است . اتفاقا در این ده سال پیامبر مشغله بسیاری داشته و باید رسالت را به سامان می رسانده است . پیامبر شما پیامبر خوبی بوده است . نباید از مستشرقین غرب تاثیر بپذیرید .
www.ch3.irbtv.ir
- [سایر] سن حضرت خدیجه(س) هنگام ازدواج با پیامبر اکرم(ص) چقدربود؟
- [سایر] حضرت خدیجه علیها السلام چند فرزند داشته اند؟ آیا عثمان داماد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بوده است؟
- [سایر] چرا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برای حضرت خدیجه نماز میت نخواندند؟
- [سایر] آیا حضرت خدیجه(سلام الله علیها) به هنگام ازدواج با پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بیوه بوده است؟
- [سایر] بانو خدیجه(س) از حضرت رسول اکرم(ص)مستقیم خواستگاری کردند یا با واسطه؟
- [سایر] رسول خدا(ص) زمانی که یگانه همسر ایشان حضرت خدیجه(س) بودند چند کنیز داشتند؟
- [سایر] ازدواج خدیجه با پیامبر صلی الله علیه و آله چگونه بوده است؟
- [سایر] الف. از نظر تاریخی، آیا درست است که حضرت خدیجه قبل از ازدواج با پیامبر اکرم (ص) ازدواج کرده بودند و از شوهر قبلی خود فرزندانی داشتند؟ ب. اختلاف سنّی بین پیامبر و حضرت خدیجه چقدر بوده است؟ ج. حضرت خدیجه(س) در حالی حضرت زهرا(س) را به دنیا آورد که عمرش 60 سال بود (5 سال بعد از بعثت)، چگونه زنی در سن یائسگی (بدون معجزه ) میتواند بچهای به دنیا آورد؟
- [سایر] حضرت خدیجه(سلام الله علیها) چند فرزند داشته اند؟آیا عثمان داماد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است؟
- [سایر] آیا در منابع اهل تسنن،برتری حضرت خدیجه بر دیگر زنان پیامبر اکرم، و شیعه بودن ام سلمه موجود است؟
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] اشْهد انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له: گواهی می دهم هیچ کس شایسته پرستش جز خداوند نیست، یگانه است و شریک ندارد. و اشْهد ان محمداً عبْده و رسوله: و گواهی می دهم محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و فرستاده اوست. اللهم صل علی محمد و آل محمد: خداوندا! درود بفرست بر محمد(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت او(علیهم السلام).
- [امام خمینی] - ترجمه تشهد و سلام (الحمد لله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له )، یعنی ستایش،مخصوص پروردگار است و شهادت می دهم که خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یگانه است و شریک ندارد. (و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )، یعنی شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده خدا و فرستاده اوست. (اللهم صل علی محمد و آل محمد)، یعنی خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد. (و تقبل شفاعته و ارفع درجته ) یعنی قبول کن شفاعت پیغمبر را و درجه آن حضرت را نزد خود بلند کن. (السلام علیک ایها النبی و رحمة الله و برکاته )، یعنی سلام بر تو ای پیغمبر و رحمت و برکات خدا بر تو باد. (السلام علینا و علی عباد الله الصالحین )، یعنی سلام از خداوند عالم بر نمازگزاران و تمام بندگان خوب او. (السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ) یعنی سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما مؤمنین باد.
- [امام خمینی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مستحب است صلوات را هم بنویسد. و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد می کند صلوات بفرستد
- [آیت الله نوری همدانی] موقع نوشتن اسم مبارک حضرت رسول – صلی الله علیه و آله و سلم – مستحب است صلوات را هم بنویسد . و نیز بهتر است هر وقت آن حضرت را یاد می کند ، صلوات بفرستد .
- [آیت الله شبیری زنجانی] صلوات بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آل او از مستحبات مؤکد است و هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول صلی الله علیه و آله مانند محمد و احمد یا لقب یا کنیه آن جناب؛ مثل مصطفی و ابو القاسم، را بگوید یا بشنود، اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله خوئی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود، اگرچه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [امام خمینی] هر وقت انسان اسم مبارک حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم مانند محمد و احمد یا لقب و کنیه آن جناب را مثل مصطفی و ابوالقاسم بگوید یا بشنود اگر چه در نماز باشد، مستحب است صلوات بفرستد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] احتیاط واجب آن است که صیغه طلاق خلع به صورت زیر باشد: اگر خود شوهر می خواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن مثلاً (فاطمه) است می گوید: (زوْجتی فاطمة خلعْتها علی ما بذلتْ هی طالقٌ) یعنی زنم فاطمه را در برابر چیزی که بخشیده است طلاق دادم، او رهاست و اگر وکیل او بخواهد صیغه را بخواند احتیاط واجب آن است که یک نفر از طرف زن وکیل شود و دیگری از طرف مرد، چنانچه مثلاً اسم شوهر (محمد) و اسم زن (فاطمه) است، وکیل زن می گوید: (عنْ موکلتی فاطمة بذلْت مهْرها لموکلک محمد لیخْلعها علیْه) پس از آن وکیل مرد بدون فاصله می گوید: (زوْجة موکلی خلعْتها علی ما بذلتْ هی طالقٌ) (و اگر زن چیز دیگری غیر از مهر را به شوهر ببخشد باید نام همان را در موقع خواندن صیغه ببرد).